عاشقی درد است و درمان نیز هم
مشكل است این عشق و آسان نیز هم
جان فَدا باید به این دلدادگی
دل كه دادی میرود جان نیز هم !
- شهریار |شعر۹|
مشكل است این عشق و آسان نیز هم
جان فَدا باید به این دلدادگی
دل كه دادی میرود جان نیز هم !
- شهریار |شعر۹|
"چشم بد دور، که هم جانی و هم جانانی"
جان شیرینِ دلم، مثل نفس میمانی...
من کویری پُرِ اندوه و تو لبریز بهار
بر دل تب زدهام، برفتر از بارانی...
چه بگویم چه نه، انگار خبر داری از آن
از نگاهم همهی حس مرا میخوانی...
چشم بد دور، که دیوانهی لبخند توام
تو مرا در دل صد حادثه، میخندانی...
- نرگس صرافیان طوفان |شعر۹|
جان شیرینِ دلم، مثل نفس میمانی...
من کویری پُرِ اندوه و تو لبریز بهار
بر دل تب زدهام، برفتر از بارانی...
چه بگویم چه نه، انگار خبر داری از آن
از نگاهم همهی حس مرا میخوانی...
چشم بد دور، که دیوانهی لبخند توام
تو مرا در دل صد حادثه، میخندانی...
- نرگس صرافیان طوفان |شعر۹|
درویش فقیریم و در این گوشه دنیا؛
"با نیک و بد خلق جهان کار نداریم"
با جامه صد پاره و با خرقه پشیمن
بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم...
ما صاف دلانیم و ز کس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم'
- ناشناس |شعر۹|
"با نیک و بد خلق جهان کار نداریم"
با جامه صد پاره و با خرقه پشیمن
بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم...
ما صاف دلانیم و ز کس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم'
- ناشناس |شعر۹|
گفت زیبایان چرا یاران خوبی نیستند؟
گفتمش زیرا وفاداران خوبی نیستند!
خنده هایم گرچه حاشا کرده بغضم را ولی،
چشم هایم آبروداران خوبی نیستند
گفتم آن نرگس چرا از من پرستاری نکرد؟
گفت بیماران پرستاران خوبی نیستند
- علیرضا نورعلیپور |شعر۹|
گفتمش زیرا وفاداران خوبی نیستند!
خنده هایم گرچه حاشا کرده بغضم را ولی،
چشم هایم آبروداران خوبی نیستند
گفتم آن نرگس چرا از من پرستاری نکرد؟
گفت بیماران پرستاران خوبی نیستند
- علیرضا نورعلیپور |شعر۹|