Telegram Web
کاش یه مهد کودک بود واسه بزرگسالان.
میرفتیم در سکوت نقاشی میکشیدیم،
خمیربازی میکردیم و کارتون میدیدیم.
18👍15💔3
نه توانایی متوقف کردن افکارم رو دارم، نه توانایی حرف زدن دربارشون رو.
فقط تو سرم میچرخن و حتی نمیتونم اشک بریزم‌‌. انگار فکر کردن و زجر کشیدن تنها کاریه که میتونم انجام بدم.
💔12👍1
بعضی حرف ها فقط تیکه کلامه
خیلی بهش تکیه نکنین...
👍18💔1
‏حس میکنم داشتم قایم باشک بازی میکردم و قایم شدم ولی هیچکس نیومده دنبالم بگرده
💔1621
من معمولا از کسایی که دوسشون دارم ناراحت نمیشم؛
نا امید میشم
💔19👍2
‏چشم به هر جای جهان که میدوخت، فرو میریخت.
💔8🍓3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خبر های خوب زندگیمو همون کسی باید بشنوه
که غر زدن هامو شنیده و تو ناراحتی کنارم بوده :)
#𝐒𝐓𝐎𝐑𝐘🌱
𖦼siaho sefide
👍644💔2🌚1
پرسید چه شده؟
گفتم این روزها از همه چیز خسته‌ام.
گفت باید صبر داشته باشی.
گفتم از صبر کردن بیشتر از همه چی خسته‌ام.
💔28👍31
‏تمامِ پل‌ها در جای‌جای جهانم شکسته‌اند.
💔12👍72
پست‌های بالا رو ببینید و ریکشن بدین رفقا🥹🤍
3🍓2
شاید...
👍13
کیم من؟
آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان...
#رهی_معیری
💔11👍1
از خودش دور شده بود، گاهی اوقات تو آینه غریبه‌ای رو میدید که با هم تو یه اتاق زندگی میکردن.
👍6💔3
میگفت:
«هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت
هیچ آدمی برای من آدمی نبود که
من برای آدمای زندگیم بودم.»
و من عمیقا فهمیدم که چی میگه...
👍15💔8😍1
گمان میکنند فراموش کرده ایم اما در زیر
خاکستری از خاطراتشان جانمان هنوز شعله ور است.
💔15👍1😍1
هرکسی تو کتاب زندگیش یه فصلی داره که حتی تو خلوت خودشم دوست نداره دوباره بخونتش.
👍11💔3😍1
2025/07/13 20:54:50
Back to Top
HTML Embed Code: