tgoop.com/sirjanname/1132
Last Update:
ذوسعادتین در سیرجان (۲)
فاتّفق أنْ شربتُ عنده يوماً وسَكِرتُ سُكراً سَقطت معه شُستجَتی مِن كُمّی وفيها رقاعٌ إليه قد أعطانيها أربُابها لأتنَجَزَّ لهم توقيعاته فيها، ومن جُملتها رُقعتان قد كتبتُ قديماً بخطی فی إحداهما:
يا قليلَالخیر، موفورَالصّلَف
والّذی في البَغى قد حاز السّرف
كُن لئيماً وتواضَع تُحتَمل
أو كريماً يُحتمل مِنكَ الصّلَف
وفي الأخرى:
يا طارقَ البابِ على عبدِ الصّمد
لا تَطرُقِ البابَ فما ثمَّ أحدْ
روزی چنان اتفاق افتاد که در نزد او شرابِ بسیار نوشیدم و سخت مست شدم چنانکه دستمالی که در آستین داشتم ‹۱› فرو افتاد. و در آن دستمال کاغذهایی بود که عدهای در آنها درخواستهایشان را نوشته و به من داده بودند تا به وزیر نشان دهم و جواب او را برایشان ببرم. در آن میان دو کاغذ هم بود که خیلی وقت پیش به خط خودم نوشته بودم و در یکی از آنها این دو بیت بود:
ای کمخیرِ پرتکبّر!
ای آنکه دستِ ستمگری گشودهای!
یا خسیسی فروتن باش تا تحملت کنیم!
و یا گشادهدست باش تا تکبرّت قابل تحمل باشد!
و در کاغذ دیگر این بیت بود:
ای که در خانه را میزنی که بندهٔ خدا در را بگشاید،
در مکوب که آنجا کسی نیست ‹۲›
....................
۱. در قدیم آستینها گشاد بودند و در داخل آنها جیبی میدوختند و چیزهایی را درآن میگذاشتند، چنانکه حافظ می فرماید: در آستین مرقّع پیاله پنهان کن!
۲. یادآور این بیت حافظ است:
بر درِ اربابِ بیمروّت دنیا
چند نشینی که خواجه کی بدر آید
https://www.tgoop.com/sirjanname
BY سیرجان نامه

Share with your friend now:
tgoop.com/sirjanname/1132
