Forwarded from 𝓃ℯ𝒹𝒶
خانم زمان فعل در بیت « که مارانت را مغز فرزند من همیداد باید ز هر انجمن» رو میشه بگید؟
Forwarded from سخاوتی
فارسی عمومی سخاوتی
خانم زمان فعل در بیت « که مارانت را مغز فرزند من همیداد باید ز هر انجمن» رو میشه بگید؟
که به هر انجمن مغز فرزند من را به مارانت باید همی داد
همی داد= ماضی استمراری
همی داد= ماضی استمراری
❤4
تعداد ترکیب های وصفی و اضافی بیت زیر به «ترتیب» در کدام گزینه صحیح است؟
«یکی بی زیان مرد آهنگرم / ز شاه آتش آید همی بر سرم»
«یکی بی زیان مرد آهنگرم / ز شاه آتش آید همی بر سرم»
Anonymous Quiz
35%
دو ترکیب وصفی - دو ترکیب اضافی
17%
یک ترکیب وصفی - یک ترکیب اضافی
44%
سه ترکیب وصفی - یک ترکیب اضافی
4%
چهار ترکیب وصفی - دو ترکیب اضافی
#همزه_فارسی
الف) آغازکلمه: در این واژه ها «ا» جانشین همزه است؛ یعنی هر گاه دیدیم که کلمه ای با «ا،آ» شروع شده بدانیم واج اولش همزه (ء) است.
اِنسان=/ء/ـِـ/ن/س/ا/ن/
اُستاد=/ء/ـُـ/س/ت/ا/د/
اَبد=/ء/ـَـ/ب/ـَ/د/
آخر=/ء/ا/خ/ـَـ/ر/
آسمان=/ء/ا/س/ـِـ/م/ا/ن/
نکته: در کلماتی مثل «آدم، آمد، آرام و ...) مد (~ ) نمایندۀ «الف» است.
ب) وسط کلمه: در برخی کلمات بین مصوت كوتاه «ـَ » و گاه حرف ساکن و مصوت بلند «ا» همزه ای وجود دارد که خودش در نوشتار نمی آید و حرف «ا» نمایندۀ آن است.
مُنشَآت، مَآخذ، ، الآن، قرْآن، لآلی، مَآل، مرْآت، مَآثر، مَآب، مَآرب و ...
نکته: در چنین کلماتی «ا» نمایندۀ «همزه» و مد «~ » نمایندۀ «الف» است.
2)همزه بر روی کرسی:
همزه ممكن است در وسط بیاید، در این صورت همیشه باید روی یک کرسی(صندلی) بنشیند و سه حالت دارد.( کرسی الف«أ» کرسی واو «ؤ» و دندانه« ئـ »)
الف) کرسی «ا» : اگر واج پیش از همزه مفتوح(ـَـ) باشد، روی کرسی «ا» نوشته میشود. مگر آنکه پس از آن مصوّت «ای» و «او» و «ــِـ» باشد که دراین صورت روی کرسی دندانه« ئـ » نوشته میشود:
رأفت، تأسّف، تلألؤ، مأنوس، شأن، خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ، ملجأ و ...
ب) کرسی « و»: اگر حرف پیش از همزه مضموم«ـُـ» باشد، روی کرسی « و » نوشته میشود،
رُؤیا، رؤسا، مؤسّسه، مؤذّن، مؤثّر، مؤانست و ...
ج)کرسی دندانه:
1- اگر قبل از همزه ساکن باشد: جرئت ، جزئی ، نشئه و ....
1- اگر قبل از همزه مصوت«ـُـ» یا پس از آن مصوت « او » باشد. شُئون، رئوس، رئوف، مئونت و ....
@soal_farsi
الف) آغازکلمه: در این واژه ها «ا» جانشین همزه است؛ یعنی هر گاه دیدیم که کلمه ای با «ا،آ» شروع شده بدانیم واج اولش همزه (ء) است.
اِنسان=/ء/ـِـ/ن/س/ا/ن/
اُستاد=/ء/ـُـ/س/ت/ا/د/
اَبد=/ء/ـَـ/ب/ـَ/د/
آخر=/ء/ا/خ/ـَـ/ر/
آسمان=/ء/ا/س/ـِـ/م/ا/ن/
نکته: در کلماتی مثل «آدم، آمد، آرام و ...) مد (~ ) نمایندۀ «الف» است.
ب) وسط کلمه: در برخی کلمات بین مصوت كوتاه «ـَ » و گاه حرف ساکن و مصوت بلند «ا» همزه ای وجود دارد که خودش در نوشتار نمی آید و حرف «ا» نمایندۀ آن است.
مُنشَآت، مَآخذ، ، الآن، قرْآن، لآلی، مَآل، مرْآت، مَآثر، مَآب، مَآرب و ...
نکته: در چنین کلماتی «ا» نمایندۀ «همزه» و مد «~ » نمایندۀ «الف» است.
2)همزه بر روی کرسی:
همزه ممكن است در وسط بیاید، در این صورت همیشه باید روی یک کرسی(صندلی) بنشیند و سه حالت دارد.( کرسی الف«أ» کرسی واو «ؤ» و دندانه« ئـ »)
الف) کرسی «ا» : اگر واج پیش از همزه مفتوح(ـَـ) باشد، روی کرسی «ا» نوشته میشود. مگر آنکه پس از آن مصوّت «ای» و «او» و «ــِـ» باشد که دراین صورت روی کرسی دندانه« ئـ » نوشته میشود:
رأفت، تأسّف، تلألؤ، مأنوس، شأن، خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ، ملجأ و ...
ب) کرسی « و»: اگر حرف پیش از همزه مضموم«ـُـ» باشد، روی کرسی « و » نوشته میشود،
رُؤیا، رؤسا، مؤسّسه، مؤذّن، مؤثّر، مؤانست و ...
ج)کرسی دندانه:
1- اگر قبل از همزه ساکن باشد: جرئت ، جزئی ، نشئه و ....
1- اگر قبل از همزه مصوت«ـُـ» یا پس از آن مصوت « او » باشد. شُئون، رئوس، رئوف، مئونت و ....
@soal_farsi
👍2❤1
فارسی عمومی سخاوتی
تعداد ترکیب های وصفی و اضافی بیت زیر به «ترتیب» در کدام گزینه صحیح است؟
«یکی بی زیان مرد آهنگرم / ز شاه آتش آید همی بر سرم»
«یکی بی زیان مرد آهنگرم / ز شاه آتش آید همی بر سرم»
یک مرد / مرد بی زیان/ مرد آهنگر= ترکیب وصفی
سر من = اضافی
سر من = اضافی
👍4
فارسی عمومی سخاوتی
زمان فعل جمله دوم چیست؟
همی آید = میآید= مضارع اخباری
فارسی عمومی سخاوتی
جواب این سوال رو میشه توضیح بدین
الف)
سحرزاده (اسم+ بن ماضی) = صفت مفعولی
زخم دارنده/ جهان آفریننده / نیلی پوشنده (اسم+ بن مضارع) = صفت فاعلی
ب) همه کلمات صفت نسبی هستند؛
اسم + ی (ایرانی/ کبریایی/ شکاری)
نورانی صفت نسبی = اسم + انی
سحرزاده (اسم+ بن ماضی) = صفت مفعولی
زخم دارنده/ جهان آفریننده / نیلی پوشنده (اسم+ بن مضارع) = صفت فاعلی
ب) همه کلمات صفت نسبی هستند؛
اسم + ی (ایرانی/ کبریایی/ شکاری)
نورانی صفت نسبی = اسم + انی
❤2👍1👌1
6⃣نکته
قلمرو فکری
چند ویژگی سبکی تاریخ بیهقی با توجه به متن قاضی بست:
🔴استفاده از ضمیر مخصوص انسان برای اشیا
🔹️مثال: و امیر کشتی ها بخواست و شراعی بر وی کشیدند.
وی در اینجا "کشتی" است !
🔴ایجاز و اختصار به مقتضای حال
🔹️مثال: و ببردم و راه یافتم و برسانیدم و امیر بخواند .
👆ابوالفضل بیهقی در این قسمت یک ماجرای طولانی را در چند جمله کوتاه بیان کرده
🔴 حذف به قرینه لفظی و معنایی
🔹️مثال: تا نزدیک نماز پیشین ، از این مهمات فارغ شده بود و خیلتاشان و سوار را گسیل کرده ... (بود)
👆فعل بود در جمله دوم حذف به قرینه شده است
🔴آوردن فعل ماضی به جای فعل مضارع
🔹️مثال : تا خویشتن را ضیعتکی حلال خرند و فراخ تر بتوانند زیست
زیست : زندگی کنند.
🔴توصیف جزئیات
🔹️مثال : شرح اندرونی سلطان مسعود :
یافتم خانه تاریک کرده و پرده های کتان آویخته و...
🔴استفاده از لغات و اصطلاحات عربی
🔹️مثال :
این صلت فخر است...
وزر و وبال این به چه کار آید...
علی ای حال ...
🔴جا به جایی عدد و معدود
مثال:
🔹️امیر کشتی ها بخواست و ناوی ده بیاوردند .
ناوی ده : ده ناو
🔴استفاده از کلمات ترکی
🔹️مثال: آغاجی ، خیلتاشان،
@soal_farsi
قلمرو فکری
چند ویژگی سبکی تاریخ بیهقی با توجه به متن قاضی بست:
🔴استفاده از ضمیر مخصوص انسان برای اشیا
🔹️مثال: و امیر کشتی ها بخواست و شراعی بر وی کشیدند.
وی در اینجا "کشتی" است !
🔴ایجاز و اختصار به مقتضای حال
🔹️مثال: و ببردم و راه یافتم و برسانیدم و امیر بخواند .
👆ابوالفضل بیهقی در این قسمت یک ماجرای طولانی را در چند جمله کوتاه بیان کرده
🔴 حذف به قرینه لفظی و معنایی
🔹️مثال: تا نزدیک نماز پیشین ، از این مهمات فارغ شده بود و خیلتاشان و سوار را گسیل کرده ... (بود)
👆فعل بود در جمله دوم حذف به قرینه شده است
🔴آوردن فعل ماضی به جای فعل مضارع
🔹️مثال : تا خویشتن را ضیعتکی حلال خرند و فراخ تر بتوانند زیست
زیست : زندگی کنند.
🔴توصیف جزئیات
🔹️مثال : شرح اندرونی سلطان مسعود :
یافتم خانه تاریک کرده و پرده های کتان آویخته و...
🔴استفاده از لغات و اصطلاحات عربی
🔹️مثال :
این صلت فخر است...
وزر و وبال این به چه کار آید...
علی ای حال ...
🔴جا به جایی عدد و معدود
مثال:
🔹️امیر کشتی ها بخواست و ناوی ده بیاوردند .
ناوی ده : ده ناو
🔴استفاده از کلمات ترکی
🔹️مثال: آغاجی ، خیلتاشان،
@soal_farsi
❤🔥1👍1
فارسی عمومی سخاوتی
میتونید نقش واژه های این مصراع رو بگید؟
میگفت گرفته حلقه در بر/ کامروز منم چوحلقه بر در
گرفته حلقه در بر= قید
میگفت= فعل
کاامروز منم چو حلقه بر در = مفعول
که: حرف ربط وابسته ساز
امروز قید
من نهاد
چو حلقه بر در = مسند (از نوع متمم)
«م» در منم = شناسه
گرفته حلقه در بر= قید
میگفت= فعل
کاامروز منم چو حلقه بر در = مفعول
که: حرف ربط وابسته ساز
امروز قید
من نهاد
چو حلقه بر در = مسند (از نوع متمم)
«م» در منم = شناسه
Forwarded from سخاوتی
فارسی عمومی سخاوتی
سلام خانم سخاوتی تو مصرع مرا در نهانی یکی دشمن است را رو فک بگیریم یا حرف اضافه؟ شما گفتید فک ولی فرمول ۲۰ گفته حرف اضافه
سلام کیمیا
هر دو درسته
هم فک اضافه
هم حرف اضافه
هر دو درسته
هم فک اضافه
هم حرف اضافه