در پایان نامه نوشت:
زندگی کردن برای آدمهایی که زیادی به همهچیز اهمیت میدهند، سختتر است.
زندگی کردن برای آدمهایی که زیادی به همهچیز اهمیت میدهند، سختتر است.
دقت کردین "دست"ها خیلی مهمه؟
با دست میشه بغل کرد
میشه لمس کرد
دست داد
موهاشو نوازش کرد
غذای مورد علاقشو درست کرد
کتاب نوشت
قهوه درست کرد
گل هدیه داد
براش تایپ کرد
نقاشی کشید
چایی دم کرد
کتاب ورق زد
میشه اشکاشو پاک کرد.
با دست میشه بغل کرد
میشه لمس کرد
دست داد
موهاشو نوازش کرد
غذای مورد علاقشو درست کرد
کتاب نوشت
قهوه درست کرد
گل هدیه داد
براش تایپ کرد
نقاشی کشید
چایی دم کرد
کتاب ورق زد
میشه اشکاشو پاک کرد.
متاسفانه هم تموم میکنم هم بلاک میکنم هم چتارو پاک میکنم هم آنفالو میکنم هم ریمو میکنم هم میوت میکنم چون به مرحلهای رسیدم که مهمترین اولویت زندگیم روح و روانمه.
در نامهای برای دوست غمگینش نوشته بود:
«میدانم که روزهای سختی را میگذرانی، میدانم که قلبت از شدت اندوه درد گرفته، میدانم که تحمل این روزها برایت دشوار است، میدانم که لحظهها برایت به کندی میگذرد، با همهی اینها یادت باشد من کنار تو هستم؛ یادت باشد که میتوانیم کنار همدیگر سکوت کنیم یا گریه کنیم و صدای سکوت همدیگر را بشنویم. عزیزم، من درست اینجا کنار تو هستم نه در مقابلت. دوام میآوریم عزیزِ من، به تو قول میدهم.»
-یلدا.
«میدانم که روزهای سختی را میگذرانی، میدانم که قلبت از شدت اندوه درد گرفته، میدانم که تحمل این روزها برایت دشوار است، میدانم که لحظهها برایت به کندی میگذرد، با همهی اینها یادت باشد من کنار تو هستم؛ یادت باشد که میتوانیم کنار همدیگر سکوت کنیم یا گریه کنیم و صدای سکوت همدیگر را بشنویم. عزیزم، من درست اینجا کنار تو هستم نه در مقابلت. دوام میآوریم عزیزِ من، به تو قول میدهم.»
-یلدا.
راستش تو نه مثل ماه خوشگلی، نه از شیر کاکائو خوشمزه تری، نه تنت پر از شکوفه های یاسِ خوش عطره، نه خنده هات شیرین تر از عسله، تو یه چیزی هستی که من هیچوقت توان توصیف کردن یا تشبیه کردن قشنگیاتو ندارم. تو از همه اینا قشنگ تری.
وقتی پی اممو دیر جواب میدی، باهام بد حرف میزنی یا کارهایی میکنی که میدونی اشتباهه و قراره منو اذیت کنه؛ ممکنه من از روی دوست داشتن بهت چیزی نگم و باهات خوب رفتار کنم، اما هر بار که این قضیه تکرار بشه تو برام کمرنگ و کمرنگ تر، و من ازت دورتر و دورتر میشم.
-دیاکو.
-دیاکو.
Concerto for Piano no 5 in E flat major, Op. 73 "Emperor": 2nd movement…
Walter Gieseking
با نتای پیانوی این بیکلام از دنیای واقعی فرار کنید و برای چند دقیقه فراموشی بگیرید.
@sogoandfuckyourlove
@sogoandfuckyourlove
تو منو از لب پرتگاه کشیدی بالا و یه بغل محکم بهم دادی و بعد با جفت پا رفتی تو قفسه سینم تا پرت شم پایین.
وقتی باهات آشنا شدم، احساس کردم بعد از چندسال سفر طولانی؛ بالاخره رسیدم خونه.