Forwarded from اتچ بات
🔹 راه پرسنگلاخ تحول در آموزش و پرورش!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
سالیانیاست در دبیرستانی تدریس میکنم که خود بیش از سهدهه پیش در آن درس میخواندم. در این مدت و به جز تغییراتی مانند نصب شوفاژ هیچ پیشرفتی در فضای آموزشی موردنظر ایجاد نشده است. ساختمان مدرسه بنایی پنجاه ساله است که هر ساله تنها به کمک رنگآمیزی دیوارها اندکی نونوار میشود. در این میان البته شیوهها آموزشی هم بر سیاق گذشته ادامه یافته و کماکان معلممحور است.
نیمکتها به غایت اوراق و فرسودهاند و شهریه دریافتی از دانشآموزان صرفا برای سرپاماندن مدرسه هزینه میشود. اینها را گفتم تا به نقد ایده مسعود پزشکیان بپردازم که؛ کلاسهای ۴۵ نفری در مدارس را یک امتیاز برای تحول در شیوههای یادگیری- یاددهی دانسته است. به باور وی حجم بالای دانشآموزان امکان کار گروهی را در کلاس درس فراهم آورده و به بهبود کیفیت یادگیری میانجامد. در این زمینه چند نکته شایان ذکر است:
✅ آموزش منوط به خلق موقعیت یادگیری است. وضعیتی که در آن معلم نقش راهبری و هدایتگری دارد. معلمانی که از انگیزه کافی برای اجرای تحولی برخوردار بوده و از شوق تغییرآفرینی سرشار باشند. حال در شرایطی که نومعلمان به دلیل قرار گرفتن در تنگناهای معیشتی در همان ابتدا به جستوجوی شغلی دیگر در کنار حرفه معلمی میپردازند چه انگیزهای برای تحول در شیوههای یادگیری باقی میماند؟
✅ اجرای شیوههای آموزش گروهی نیازمند تحول ذهنی در بخش قابل توجهی از مدیران مدارس است. همانها که با غلبه گفتمان نظم کلاسهای درس را ساکت و به دور از پویاییهای پرسروصدا میپسندند. در نگاه ایشان کلاسهای توام با نشاط جمعی گواهی بر عدم توانایی معلم در اعمال اقتدار و نافی نظم آمرانه محسوب میشود. بهترین رویه برای این گروه از مدیران ادامه همان مسیر همیشگی است.
✅ الگوی غالب در نظام آموزشی کشور تربیت دانشآموز دگرآیین است که ذوب در ارزشهای ایدئولوژیک بوده و از بصیرت کافی برای ایستادگی پای آرمانهای نظام سیاسی برخوردار باشد. بخش عمده برنامههای پرورشی مدارس نیز در راستای تربیت سیاسی چنین دانشآموزانی جهتگیری شده است. از سوی دیگر پدیده کنکور هم با دامن زدن به رقابت ناسالم در مدارس فرصتی برای تحول در آموزش و پرورش از مسیر یادگیری گروهی باقی نگذاشته است.
✅ روشن است که نمیتوان در مدرسه با روندهای مشارکت ستیزی مانند بیاعتنایی به شوراهای دانشآموزی، معلمان، و اولیاء روبرو بود ولی آموزش مشارکتی را در دستور کار قرار داد. همچنین نمیتوان مدارس را بهصورت بخشنامهای، متمرکز و عمودی از وزارتخانه مدیریت کرد ولی انتظار داشت که یادگیری به صورت تیمی انجام شود. مشارکت یک پروژه همه یا هیچ است و نمیتوان آنرا به صورت گزینشی در برخی موقعیتها بهکار گرفت.
🔹 نکته پایانی: برای آموزش و پرورشی که هنوز در دوراهی تربیت انسان مطیع یا شهروند مستقل باقی مانده و از هیچ برنامه باثبات و بلندمدتی پیروی نمیکند ایده آموزش گروهی صرفا چیزی در حد یک تراوش ذهنی تلقی میشود. مضافا اینکه در همه اینسالها نظام آموزشی بدون یک نقشه راه و یک مدیریت واحد صرفا به عرصهای برای آزمون و خطای نیروهای سیاسی مختلف تبدیل شده است. فرآیندی که به نظر میرسد کماکان ادامه دارد.
@solati_mehran
#پزشکیان
#آموزش_و_پرورش
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
سالیانیاست در دبیرستانی تدریس میکنم که خود بیش از سهدهه پیش در آن درس میخواندم. در این مدت و به جز تغییراتی مانند نصب شوفاژ هیچ پیشرفتی در فضای آموزشی موردنظر ایجاد نشده است. ساختمان مدرسه بنایی پنجاه ساله است که هر ساله تنها به کمک رنگآمیزی دیوارها اندکی نونوار میشود. در این میان البته شیوهها آموزشی هم بر سیاق گذشته ادامه یافته و کماکان معلممحور است.
نیمکتها به غایت اوراق و فرسودهاند و شهریه دریافتی از دانشآموزان صرفا برای سرپاماندن مدرسه هزینه میشود. اینها را گفتم تا به نقد ایده مسعود پزشکیان بپردازم که؛ کلاسهای ۴۵ نفری در مدارس را یک امتیاز برای تحول در شیوههای یادگیری- یاددهی دانسته است. به باور وی حجم بالای دانشآموزان امکان کار گروهی را در کلاس درس فراهم آورده و به بهبود کیفیت یادگیری میانجامد. در این زمینه چند نکته شایان ذکر است:
✅ آموزش منوط به خلق موقعیت یادگیری است. وضعیتی که در آن معلم نقش راهبری و هدایتگری دارد. معلمانی که از انگیزه کافی برای اجرای تحولی برخوردار بوده و از شوق تغییرآفرینی سرشار باشند. حال در شرایطی که نومعلمان به دلیل قرار گرفتن در تنگناهای معیشتی در همان ابتدا به جستوجوی شغلی دیگر در کنار حرفه معلمی میپردازند چه انگیزهای برای تحول در شیوههای یادگیری باقی میماند؟
✅ اجرای شیوههای آموزش گروهی نیازمند تحول ذهنی در بخش قابل توجهی از مدیران مدارس است. همانها که با غلبه گفتمان نظم کلاسهای درس را ساکت و به دور از پویاییهای پرسروصدا میپسندند. در نگاه ایشان کلاسهای توام با نشاط جمعی گواهی بر عدم توانایی معلم در اعمال اقتدار و نافی نظم آمرانه محسوب میشود. بهترین رویه برای این گروه از مدیران ادامه همان مسیر همیشگی است.
✅ الگوی غالب در نظام آموزشی کشور تربیت دانشآموز دگرآیین است که ذوب در ارزشهای ایدئولوژیک بوده و از بصیرت کافی برای ایستادگی پای آرمانهای نظام سیاسی برخوردار باشد. بخش عمده برنامههای پرورشی مدارس نیز در راستای تربیت سیاسی چنین دانشآموزانی جهتگیری شده است. از سوی دیگر پدیده کنکور هم با دامن زدن به رقابت ناسالم در مدارس فرصتی برای تحول در آموزش و پرورش از مسیر یادگیری گروهی باقی نگذاشته است.
✅ روشن است که نمیتوان در مدرسه با روندهای مشارکت ستیزی مانند بیاعتنایی به شوراهای دانشآموزی، معلمان، و اولیاء روبرو بود ولی آموزش مشارکتی را در دستور کار قرار داد. همچنین نمیتوان مدارس را بهصورت بخشنامهای، متمرکز و عمودی از وزارتخانه مدیریت کرد ولی انتظار داشت که یادگیری به صورت تیمی انجام شود. مشارکت یک پروژه همه یا هیچ است و نمیتوان آنرا به صورت گزینشی در برخی موقعیتها بهکار گرفت.
🔹 نکته پایانی: برای آموزش و پرورشی که هنوز در دوراهی تربیت انسان مطیع یا شهروند مستقل باقی مانده و از هیچ برنامه باثبات و بلندمدتی پیروی نمیکند ایده آموزش گروهی صرفا چیزی در حد یک تراوش ذهنی تلقی میشود. مضافا اینکه در همه اینسالها نظام آموزشی بدون یک نقشه راه و یک مدیریت واحد صرفا به عرصهای برای آزمون و خطای نیروهای سیاسی مختلف تبدیل شده است. فرآیندی که به نظر میرسد کماکان ادامه دارد.
@solati_mehran
#پزشکیان
#آموزش_و_پرورش
Telegram
attach 📎
👍35❤2
پای وعدههایتان به مردم بایستید!
🔹 نامه سرگشاده انجمن اسلامی معلمان سبزوار به رئیسجمهوری
جناب آقای دکتر پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت
از شواهد و قرائن پیداست که لایحه عفاف و حجاب که در فرآیندی غیرحقوقی و ابهام آلود جامه قانون پوشیده است در انتهای آذر ماه توسط رئیس مجلس ابلاغ و برای دولت لازمالاجراء خواهد بود. این در حالی است که برچیدن گشتارشاد و بساط حجاب اجباری بخش انکارناپذیری از وعدههای انتخاباتی شما بوده است. از همینرو بر اساس دلایل زیر از جنابعالی میخواهیم تا با رایزنی با سران قوا و اخذ موافقت رهبر انقلاب نسبت به مسکوت نهادن آن اقدام نمایید:
۱- از منظر حقوقی فرآیند قانونی شدن یک طرح یا لایحه منوط به احراز شرایطی مانند انحصار مرجع قانونگذاری، نمایندگی از جانب رای دهندگان، برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتی، شفافیت در فرآیند قانونگذاری، و نقشآفرینی جامعهمدنی در تصویب آن میباشد، حالآنکه روند تبدیل شدن لایحه عفاف و حجاب به قانون آشکارا با بسیاری از این شرایط و لوازم منافات داشته است.
۲- تجربه قوانین بازدارندهای مانند ممنوعیت ویدئو و ماهواره در ایران نشان میدهد که اگر قانون با پذیرش عمومی از سوی جامعه مواجه نباشد با مقاومت فزاینده مردم روبرو شده و متروک میماند. در چنین حالتی اجرای قانون وجهی آمرانه یافته و صرفا هزینههای گزافی بر جامعه تحمیل میکند. بازخوردهای منفی نسبت به این قانون در روزهای اخیر نشان میدهد که متاسفانه مسیر سراسر اشتباهی در حال طی شدن است.
۳- اجرای قانون مذکور در شرایطی که کشور با تهدیدات فزاینده خارجی مواجه میباشد، تورم فزاینده، فیلترینگ گسترده، و ناترازیهای مختلف آرامش را از ایرانیان ستانده و چشمانداز امیدآفرینی نیز در آینده کشور مشهود نیست چه توجیهی دارد؟ روشن است که کمترین نتیجه اجرای آن؛ افزایش تنشهای اجتماعی، افول اعتماد عمومی، سقوط سرمایه اجتماعی، و برخاستن موج بلندتری از مهاجرت زنان و جوانان خواهد بود. پرسش اصلی این است؛ چه کسانی از جایگزینی شقاق بهجای وفاق سود میبرند؟
۴- روشن است که برخی رقبای انتخاباتی شما که از جلب اعتماد مردم در تابستان امسال ناتوان بودهاند اکنون میکوشند تا با افزایش نارضایتیهای اجتماعی بخشی از رای دهندگان را مجددا ناامید و خانهنشین سازند. هوشیار باشید که عقب نشینی شما در قبال وعدههایی مانند رفع فیلترینگ و مخالفت با سیاست حجاب اجباری پاشنه آشیل دولت چهاردهم در ادامه مسیر خود برای امیدآفرینی به شهروندان برای ساختن ایرانی بهتر خواهد بود.
۵- بخشهایی از قانون مصوب آشکارا در خدمت کاهش انسجام اجتماعی است به ویژه مادهای که به اتباع خارجی دارای مجوز اقامت اختیار تذکر دادن به ایرانیان و ناامن کردن فضا برای زنان رشید ایران را میدهد. همچنین الزام مردم به گزارش دادن علیه یکدیگر میتواند موجب کاهش اعتماد بینفردی شود که اکنون در نازلترین سطح در منطقه قرار دارد. پرواضح است که جامعه برآمده از اجرای چنین قانونی نمیتواند در عمل منادی ارزشهای انسانی- اخلاقی و خواستار توسعهیافتگی در جهان امروز باشد.
۱۲ آذرماه ۱۴۰۳
انجمن اسلامی معلمان سبزوار
@solati_mehran
@aemsabzevar
🔹 نامه سرگشاده انجمن اسلامی معلمان سبزوار به رئیسجمهوری
جناب آقای دکتر پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت
از شواهد و قرائن پیداست که لایحه عفاف و حجاب که در فرآیندی غیرحقوقی و ابهام آلود جامه قانون پوشیده است در انتهای آذر ماه توسط رئیس مجلس ابلاغ و برای دولت لازمالاجراء خواهد بود. این در حالی است که برچیدن گشتارشاد و بساط حجاب اجباری بخش انکارناپذیری از وعدههای انتخاباتی شما بوده است. از همینرو بر اساس دلایل زیر از جنابعالی میخواهیم تا با رایزنی با سران قوا و اخذ موافقت رهبر انقلاب نسبت به مسکوت نهادن آن اقدام نمایید:
۱- از منظر حقوقی فرآیند قانونی شدن یک طرح یا لایحه منوط به احراز شرایطی مانند انحصار مرجع قانونگذاری، نمایندگی از جانب رای دهندگان، برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتی، شفافیت در فرآیند قانونگذاری، و نقشآفرینی جامعهمدنی در تصویب آن میباشد، حالآنکه روند تبدیل شدن لایحه عفاف و حجاب به قانون آشکارا با بسیاری از این شرایط و لوازم منافات داشته است.
۲- تجربه قوانین بازدارندهای مانند ممنوعیت ویدئو و ماهواره در ایران نشان میدهد که اگر قانون با پذیرش عمومی از سوی جامعه مواجه نباشد با مقاومت فزاینده مردم روبرو شده و متروک میماند. در چنین حالتی اجرای قانون وجهی آمرانه یافته و صرفا هزینههای گزافی بر جامعه تحمیل میکند. بازخوردهای منفی نسبت به این قانون در روزهای اخیر نشان میدهد که متاسفانه مسیر سراسر اشتباهی در حال طی شدن است.
۳- اجرای قانون مذکور در شرایطی که کشور با تهدیدات فزاینده خارجی مواجه میباشد، تورم فزاینده، فیلترینگ گسترده، و ناترازیهای مختلف آرامش را از ایرانیان ستانده و چشمانداز امیدآفرینی نیز در آینده کشور مشهود نیست چه توجیهی دارد؟ روشن است که کمترین نتیجه اجرای آن؛ افزایش تنشهای اجتماعی، افول اعتماد عمومی، سقوط سرمایه اجتماعی، و برخاستن موج بلندتری از مهاجرت زنان و جوانان خواهد بود. پرسش اصلی این است؛ چه کسانی از جایگزینی شقاق بهجای وفاق سود میبرند؟
۴- روشن است که برخی رقبای انتخاباتی شما که از جلب اعتماد مردم در تابستان امسال ناتوان بودهاند اکنون میکوشند تا با افزایش نارضایتیهای اجتماعی بخشی از رای دهندگان را مجددا ناامید و خانهنشین سازند. هوشیار باشید که عقب نشینی شما در قبال وعدههایی مانند رفع فیلترینگ و مخالفت با سیاست حجاب اجباری پاشنه آشیل دولت چهاردهم در ادامه مسیر خود برای امیدآفرینی به شهروندان برای ساختن ایرانی بهتر خواهد بود.
۵- بخشهایی از قانون مصوب آشکارا در خدمت کاهش انسجام اجتماعی است به ویژه مادهای که به اتباع خارجی دارای مجوز اقامت اختیار تذکر دادن به ایرانیان و ناامن کردن فضا برای زنان رشید ایران را میدهد. همچنین الزام مردم به گزارش دادن علیه یکدیگر میتواند موجب کاهش اعتماد بینفردی شود که اکنون در نازلترین سطح در منطقه قرار دارد. پرواضح است که جامعه برآمده از اجرای چنین قانونی نمیتواند در عمل منادی ارزشهای انسانی- اخلاقی و خواستار توسعهیافتگی در جهان امروز باشد.
۱۲ آذرماه ۱۴۰۳
انجمن اسلامی معلمان سبزوار
@solati_mehran
@aemsabzevar
👍29❤2
Forwarded from سبزوار شناسی (H.(A,d,b))
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از سخنرانی جناب دکتر مهران صولتی
👍9
Audio
حیات انجمنی در ایران امروز
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی با یادآوری تبار تاریخی شکل گیری حیات انجمنی در جهان به محورهای زیر اشاره میکند:
🔺 تفاوت حیات انجمنی در امریکا و فرانسه
🔺سرمایه اجتماعی و مولفههای تشکیل دهنده آن
🔺 عوامل موثر بر افزایش و کاهش سرمایه اجتماعی در ایران
🔺 فواید حیات انجمنی برای شهروندان
🔺 آسیبشناسی حیات انجمنی در ایران
🔺 عوامل موثر بر رونق حیات انجمنی در ایران
زمان فایل: ۲۸ دقیقه
۱۲ آذرماه ۱۴۰۳
انجمن سبزوار شناسی
#حیات_انجمنی
#سرمایه_اجتماعی
@solati_mehran
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی با یادآوری تبار تاریخی شکل گیری حیات انجمنی در جهان به محورهای زیر اشاره میکند:
🔺 تفاوت حیات انجمنی در امریکا و فرانسه
🔺سرمایه اجتماعی و مولفههای تشکیل دهنده آن
🔺 عوامل موثر بر افزایش و کاهش سرمایه اجتماعی در ایران
🔺 فواید حیات انجمنی برای شهروندان
🔺 آسیبشناسی حیات انجمنی در ایران
🔺 عوامل موثر بر رونق حیات انجمنی در ایران
زمان فایل: ۲۸ دقیقه
۱۲ آذرماه ۱۴۰۳
انجمن سبزوار شناسی
#حیات_انجمنی
#سرمایه_اجتماعی
@solati_mehran
👍13
🔹 قانون یا فرمان؟ مسئله ایناست!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
بعد از تایید لایحه عفاف و حجاب در شورای نگهبان اکنون روسای قوای مقننه و قضاییه از لزوم اجرای آن به عنوان قانون سخن میگویند. اما در این میان برخی از صاحبنظران با توجه به شرایط حقوقی لازم برای وضع قانون این لایحه را بیشتر از جنس فرمان میدانند.
انقلاب مشروطه به دنبال تبدیل فرمان به قانون بود تا بتواند خودکامهگی سلطان را مهار کرده، قدرت او را مشروط به ضوابطی نماید که نمایندگان ملت آن را تعیین کرده اند. مجلسی که حاصل انتخاباتی آزاد، عادلانه، و رقابتی بوده و اعضای آن میتوانستند مطالبات اقشار و طبقات مختلف جامعه را نمایندگی کنند.
اما اوضاع چندان بر وفق مراد پیش نرفت و استبداد در ادوار بعد و در جامههای رنگارنگ بازتولید شد. اکنون اما با این پرسش مواجه شدهایم که لایحه حجاب و عفاف، فرمانی حکومتی است که در زرورق قانون پیچیده شده یا قانونی است که از اعتبار حقوقی برخوردار میباشد؟ این یادداشت میکوشد تا برخی از تفاوتهای این دو مقوله را فهرست نماید:
🔸 قانون زاده دوران مدرن است ولی فرمان مربوط به عصر پیشامدرن!
🔸 قانون برخاسته از اراده ملت است ولی فرمان ناشی از اراده حاکمان!
🔸 براساس قانون همه ساکنان یک سرزمین شهروند هستند ولی مطابق فرمان رعیتاند!
🔸 قانون همه شهروندان را برابر میداند ولی فرمان برخی را برتر از دیگران مینشاند!
🔸 قانون موجبات همبستگی اجتماعی را فراهم میآورد ولی فرمان باعث گسست اجتماعی میشود!
🔸 قانون به دنبال همراهی کردن با واقعیتها ولی فرمان در پی تغییر اجباری آنهاست!
🔸 مطابق قانون همه شهروندان صاحب حقاند و بر اساس فرمان همه رعایا واجد تکلیف!
🔸 قانون عام و استثنا ناپذیر است در حالیکه فرمان خاص و استثنا پذیر!
🔸 فرآیند تصویب قانون معین و شفاف است ولی روند وضع فرمان ناگهانی و پنهانی!
🔸 قانون برای توجیه خود مبتنی بر دلایل حقوقی است ولی فرمان برای تحمیل خود متکی بر علل دینی، امنیتی و ایدئولوژیک!
@solati_mehran
#قانون
#فرمان
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
بعد از تایید لایحه عفاف و حجاب در شورای نگهبان اکنون روسای قوای مقننه و قضاییه از لزوم اجرای آن به عنوان قانون سخن میگویند. اما در این میان برخی از صاحبنظران با توجه به شرایط حقوقی لازم برای وضع قانون این لایحه را بیشتر از جنس فرمان میدانند.
انقلاب مشروطه به دنبال تبدیل فرمان به قانون بود تا بتواند خودکامهگی سلطان را مهار کرده، قدرت او را مشروط به ضوابطی نماید که نمایندگان ملت آن را تعیین کرده اند. مجلسی که حاصل انتخاباتی آزاد، عادلانه، و رقابتی بوده و اعضای آن میتوانستند مطالبات اقشار و طبقات مختلف جامعه را نمایندگی کنند.
اما اوضاع چندان بر وفق مراد پیش نرفت و استبداد در ادوار بعد و در جامههای رنگارنگ بازتولید شد. اکنون اما با این پرسش مواجه شدهایم که لایحه حجاب و عفاف، فرمانی حکومتی است که در زرورق قانون پیچیده شده یا قانونی است که از اعتبار حقوقی برخوردار میباشد؟ این یادداشت میکوشد تا برخی از تفاوتهای این دو مقوله را فهرست نماید:
🔸 قانون زاده دوران مدرن است ولی فرمان مربوط به عصر پیشامدرن!
🔸 قانون برخاسته از اراده ملت است ولی فرمان ناشی از اراده حاکمان!
🔸 براساس قانون همه ساکنان یک سرزمین شهروند هستند ولی مطابق فرمان رعیتاند!
🔸 قانون همه شهروندان را برابر میداند ولی فرمان برخی را برتر از دیگران مینشاند!
🔸 قانون موجبات همبستگی اجتماعی را فراهم میآورد ولی فرمان باعث گسست اجتماعی میشود!
🔸 قانون به دنبال همراهی کردن با واقعیتها ولی فرمان در پی تغییر اجباری آنهاست!
🔸 مطابق قانون همه شهروندان صاحب حقاند و بر اساس فرمان همه رعایا واجد تکلیف!
🔸 قانون عام و استثنا ناپذیر است در حالیکه فرمان خاص و استثنا پذیر!
🔸 فرآیند تصویب قانون معین و شفاف است ولی روند وضع فرمان ناگهانی و پنهانی!
🔸 قانون برای توجیه خود مبتنی بر دلایل حقوقی است ولی فرمان برای تحمیل خود متکی بر علل دینی، امنیتی و ایدئولوژیک!
@solati_mehran
#قانون
#فرمان
👍54❤9
🔹 گفتوگوی مهران صولتی با
رسانه سبزواریان درباره؛
دوران کودکی، نحوه ورود به عرصه سیاست، دوران اصلاحات و دغدغه دموکراسی، عصر پسااصلاحات و دغدغه توسعه، اهمیت سرمایه اجتماعی، حیات انجمنی و ... در آپارات
بخش اول: ۱۱ دقیقه
بخش دوم: ۱۱ دقیقه
بخش سوم: ۵ دقیقه
بخش چهارم: ۱۰ دقیقه
رسانه سبزواریان درباره؛
دوران کودکی، نحوه ورود به عرصه سیاست، دوران اصلاحات و دغدغه دموکراسی، عصر پسااصلاحات و دغدغه توسعه، اهمیت سرمایه اجتماعی، حیات انجمنی و ... در آپارات
بخش اول: ۱۱ دقیقه
بخش دوم: ۱۱ دقیقه
بخش سوم: ۵ دقیقه
بخش چهارم: ۱۰ دقیقه
👍7❤1
Forwarded from علی ششتمدی
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
گفتوشنود سبزواریان با مهران صولتی (بخش اول)
❤4
Forwarded from علی ششتمدی
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
گفتوشنود پایگاه خبری سبزواریان با مهران صولتی (بخش دوم)
👍4
Forwarded from علی ششتمدی
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
گفتوشنود پایگاه خبری سبزواریان با مهران صولتی (بخش سوم)
👍3
Forwarded from علی ششتمدی
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
گفتوشنود پایگاه خبری سبزواریان با مهران صولتی (بخش چهارم)
👍5
🔹 جمهوری اسلامی و مسئله دانشگاه!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ دانشگاه در ابتدا به مثابه نهادی کارمندساز وارد ایران شد. دولت شبهمدرن رضاشاه برای تداوم پروژه نوسازی خود به مجموعهای از کارگزاران توانمند نیاز داشت تا یک بوروکراسی نوین را تاسیس و مدیریت نمایند. نقشی که اگر چه در دوران فرزندش نیز ادامه یافت ولی هرگز به آن منحصر نماند. حضور اندیشههای ملی، اسلامی، لیبرال، و چپ برای دانشگاه ایرانی فراز و فرودهایی آفریدند که در نهایت به انقلاب ۵۷ ختم شد. رویدادی که در آن دانشجویان نقش پررنگی را ایفا نمودند. اما در دوران پس از انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی دانشگاه به یک مسئله جدید تبدیل شد که هر زمان جنبهای از آن برای نظام سیاسی اهمیت یافت. این یادداشت به برخی از ابعاد این مسئله در این دوره میپردازد:
✅ ماهیت دانشگاه: انقلاب ۵۷ خیلی زود صبغه اسلامی یافت و اسلامگرایان کوشیدند تا بر هر نهادی رنگی از مذهب بزنند. این نیت با وقوع انقلاب فرهنگی در سال ۵۹ وارد فاز اجرایی شد و سودای اسلامیسازی علم و دانشگاه همه جا را مسخر ساخت. اکنون این ماهیت دانشگاه بود که مورد پرسش قرار گرفته و به غایت مورد تردید بود. پروژه پاکسازی دانشگاه از استادان نامطلوب اگر چه با شدت پیگیری میشد ولی زدودن ماهیت غربی این نهاد و جایگزینی آن با ماهیت اسلامی مورد اهتمام نظریهپردازان نظام سیاسی جدید بود.
✅ هویت دانشگاه: سخنرانی عبدالکریم سروش با عنوان انتظارات دانشگاه از حوزه در سال ۷۱ را میتوان یکی از موثرترین تلاشهای هویتبخش به نفع دانشگاه ارزیابی کرد. پیش از این و به دنبال انتقال رهبری در جمهوری اسلامی فرصتی برای کمرنگ شدن چیرگی ایدئولوژیک بر این نهاد فراهم شده بود. دهه هفتاد پایان ماه عسل حوزه و دانشگاه و آغاز تلاشهای موثر برای هویتیابی دانشگاه و دیگریسازی از حوزه بهشمار میرفت. امری که توانست تاثیراتی عمیق بر مناسبات این دو نهاد بهجا گذارد.
✅ فعالیت دانشگاه: دوم خرداد ۷۶ آغاز حیات نوینی در دانشگاه بود. دانشجویانی که فاعلیت خود در انتخابات را قرین توفیق یافته بودند اکنون دانشگاه را مجال مناسبی برای کنشگری سیاسی میدیدند. سیاست اگرچه پویایی فوق العادهای به این نهاد بخشید ولی عمر کوتاهی یافت. رویداد ۱۸ تیر کوی دانشگاه پایانی پرهزینه برای دانشجویان رقم زد و بر رادیکالیته سپهر سیاسی افزود. اما هر چه بود بعد از هویتیابی دانشگاه در نیمه نخست دهه هفتاد این کنشگری سیاسی این نهاد بود که مرجعیت آن را در افکار عمومی تثبیت کرد.
✅ کارکرد دانشگاه: دهه نود آغاز افول و اضمحلال دانشگاه در ایران محسوب میشود. مهاجرت روشنفکران، هزینههای سنگین انتخابات ۸۸، گسترش تحریمها، و ناامیدی از بهبود امور از دانشگاه یک نهاد خسته و فرسوده ساخت. در این میان پرسش از کارکرد دانشگاه و لزوم نقشآفرینی آن در پیشرفت کشور هم به سکه رایجی تبدیل شده بود که مسیر آینده را در تجاریسازی دانشگاه و پیوند آن با بازار میجست. دانشگاه زین پس قرار بود تنها به عنوان یک نهاد تخصصی و در خدمت نظام بوروکراتیک فعالیت کند.
🔹 نکته پایانی: دانشگاه در چهاردهه گذشته و بهویژه بعد از رویداد انقلاب فرهنگی فراز و فرودهای بسیاری را از زیستن ذیل ایدئولوژی تا سوژهگی سیاسی، و در نهایت تجاریسازی پشت سر نهاده است. اما آنچه همچنان ناپیداست فقدان اهتمامی تئوریک و سیستماتیک برای وضوح بخشیدن به نسبت آن با دو عرصه سیاست و اقتصاد میباشد. بدون دغدغهمندی و همکاری جامعه و حکومت درباره این مسئله دانشگاه همچنان درگیر روزمرهگیها باقی خواهد ماند!
@solati_mehran
#توسعه
#دانشگاه
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ دانشگاه در ابتدا به مثابه نهادی کارمندساز وارد ایران شد. دولت شبهمدرن رضاشاه برای تداوم پروژه نوسازی خود به مجموعهای از کارگزاران توانمند نیاز داشت تا یک بوروکراسی نوین را تاسیس و مدیریت نمایند. نقشی که اگر چه در دوران فرزندش نیز ادامه یافت ولی هرگز به آن منحصر نماند. حضور اندیشههای ملی، اسلامی، لیبرال، و چپ برای دانشگاه ایرانی فراز و فرودهایی آفریدند که در نهایت به انقلاب ۵۷ ختم شد. رویدادی که در آن دانشجویان نقش پررنگی را ایفا نمودند. اما در دوران پس از انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی دانشگاه به یک مسئله جدید تبدیل شد که هر زمان جنبهای از آن برای نظام سیاسی اهمیت یافت. این یادداشت به برخی از ابعاد این مسئله در این دوره میپردازد:
✅ ماهیت دانشگاه: انقلاب ۵۷ خیلی زود صبغه اسلامی یافت و اسلامگرایان کوشیدند تا بر هر نهادی رنگی از مذهب بزنند. این نیت با وقوع انقلاب فرهنگی در سال ۵۹ وارد فاز اجرایی شد و سودای اسلامیسازی علم و دانشگاه همه جا را مسخر ساخت. اکنون این ماهیت دانشگاه بود که مورد پرسش قرار گرفته و به غایت مورد تردید بود. پروژه پاکسازی دانشگاه از استادان نامطلوب اگر چه با شدت پیگیری میشد ولی زدودن ماهیت غربی این نهاد و جایگزینی آن با ماهیت اسلامی مورد اهتمام نظریهپردازان نظام سیاسی جدید بود.
✅ هویت دانشگاه: سخنرانی عبدالکریم سروش با عنوان انتظارات دانشگاه از حوزه در سال ۷۱ را میتوان یکی از موثرترین تلاشهای هویتبخش به نفع دانشگاه ارزیابی کرد. پیش از این و به دنبال انتقال رهبری در جمهوری اسلامی فرصتی برای کمرنگ شدن چیرگی ایدئولوژیک بر این نهاد فراهم شده بود. دهه هفتاد پایان ماه عسل حوزه و دانشگاه و آغاز تلاشهای موثر برای هویتیابی دانشگاه و دیگریسازی از حوزه بهشمار میرفت. امری که توانست تاثیراتی عمیق بر مناسبات این دو نهاد بهجا گذارد.
✅ فعالیت دانشگاه: دوم خرداد ۷۶ آغاز حیات نوینی در دانشگاه بود. دانشجویانی که فاعلیت خود در انتخابات را قرین توفیق یافته بودند اکنون دانشگاه را مجال مناسبی برای کنشگری سیاسی میدیدند. سیاست اگرچه پویایی فوق العادهای به این نهاد بخشید ولی عمر کوتاهی یافت. رویداد ۱۸ تیر کوی دانشگاه پایانی پرهزینه برای دانشجویان رقم زد و بر رادیکالیته سپهر سیاسی افزود. اما هر چه بود بعد از هویتیابی دانشگاه در نیمه نخست دهه هفتاد این کنشگری سیاسی این نهاد بود که مرجعیت آن را در افکار عمومی تثبیت کرد.
✅ کارکرد دانشگاه: دهه نود آغاز افول و اضمحلال دانشگاه در ایران محسوب میشود. مهاجرت روشنفکران، هزینههای سنگین انتخابات ۸۸، گسترش تحریمها، و ناامیدی از بهبود امور از دانشگاه یک نهاد خسته و فرسوده ساخت. در این میان پرسش از کارکرد دانشگاه و لزوم نقشآفرینی آن در پیشرفت کشور هم به سکه رایجی تبدیل شده بود که مسیر آینده را در تجاریسازی دانشگاه و پیوند آن با بازار میجست. دانشگاه زین پس قرار بود تنها به عنوان یک نهاد تخصصی و در خدمت نظام بوروکراتیک فعالیت کند.
🔹 نکته پایانی: دانشگاه در چهاردهه گذشته و بهویژه بعد از رویداد انقلاب فرهنگی فراز و فرودهای بسیاری را از زیستن ذیل ایدئولوژی تا سوژهگی سیاسی، و در نهایت تجاریسازی پشت سر نهاده است. اما آنچه همچنان ناپیداست فقدان اهتمامی تئوریک و سیستماتیک برای وضوح بخشیدن به نسبت آن با دو عرصه سیاست و اقتصاد میباشد. بدون دغدغهمندی و همکاری جامعه و حکومت درباره این مسئله دانشگاه همچنان درگیر روزمرهگیها باقی خواهد ماند!
@solati_mehran
#توسعه
#دانشگاه
👍26❤1
Audio
ملاحظات انتقادی درباره دانشگاه ایرانی!
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی که به دعوت انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری برگزار شد به نکات زیر در انتقاد از دانشگاه ایرانی اشاره کرد:
🔺 فقدان ایده فلسفی برای دانشگاه
🔺 تلقی از دانشگاه به مثابه میوه توسعه
🔺 عدم استقلال نهاد دانشگاه
🔺 فقدان آزادی آکادمیک
🔺 وجود مناسبات غیر دموکراتیک در دانشگاه
🔺 فقدان سنت گفتوگوی دانشگاهی
🔺 عدم تعادل میان سیاست و زندگی
🔺 تعیین تکلیف نظام سیاسی برای دانشگاه
🔺 گسست دانشگاه از جامعه
🔺 دوری دانشگاهیان از حوزه عمومی
🔺 بازاری شدن مناسبات دانشگاه
🔺 حاکمیت فرمالیسم و فقدان نوآوری در دانشگاه
زمان فایل: ۳۶ دقیقه
۲۰ آذرماه ۱۴۰۳
دانشگاه حکیم سبزواری
@solati_mehran
#دانشگاه
#ملاحظات_انتقادی
#حکیم_سبزواری
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی که به دعوت انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری برگزار شد به نکات زیر در انتقاد از دانشگاه ایرانی اشاره کرد:
🔺 فقدان ایده فلسفی برای دانشگاه
🔺 تلقی از دانشگاه به مثابه میوه توسعه
🔺 عدم استقلال نهاد دانشگاه
🔺 فقدان آزادی آکادمیک
🔺 وجود مناسبات غیر دموکراتیک در دانشگاه
🔺 فقدان سنت گفتوگوی دانشگاهی
🔺 عدم تعادل میان سیاست و زندگی
🔺 تعیین تکلیف نظام سیاسی برای دانشگاه
🔺 گسست دانشگاه از جامعه
🔺 دوری دانشگاهیان از حوزه عمومی
🔺 بازاری شدن مناسبات دانشگاه
🔺 حاکمیت فرمالیسم و فقدان نوآوری در دانشگاه
زمان فایل: ۳۶ دقیقه
۲۰ آذرماه ۱۴۰۳
دانشگاه حکیم سبزواری
@solati_mehran
#دانشگاه
#ملاحظات_انتقادی
#حکیم_سبزواری
❤15👍3
Audio
گفتوگوی آرمانی از منظر هابرماس!
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی با مرور تاریخچه مکتب فرانکفورت و ایدههای اساسی آن به محورهای زیر اشاره میکند:
🔸 الزامات فرمی گفتوگوی آرمانی
🔸 الزامات محتوایی گفتوگوی آرمانی
🔸 استعمار زیستجهان توسط سیستم
🔸 تفاوت چگونگی مستعمره شدن زیستجهان در غرب و ایران
🔸 ذکر نمونههایی از استعمار زیستجهان در ایران امروز
زمان فایل: ۳۳ دقیقه
۲۱ آذرماه ۱۴۰۳
محفل اندیشه و فلسفه نوین
@solati_mehran
#هابرماس
#گفتگو
#نظریه_انتقادی
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی با مرور تاریخچه مکتب فرانکفورت و ایدههای اساسی آن به محورهای زیر اشاره میکند:
🔸 الزامات فرمی گفتوگوی آرمانی
🔸 الزامات محتوایی گفتوگوی آرمانی
🔸 استعمار زیستجهان توسط سیستم
🔸 تفاوت چگونگی مستعمره شدن زیستجهان در غرب و ایران
🔸 ذکر نمونههایی از استعمار زیستجهان در ایران امروز
زمان فایل: ۳۳ دقیقه
۲۱ آذرماه ۱۴۰۳
محفل اندیشه و فلسفه نوین
@solati_mehran
#هابرماس
#گفتگو
#نظریه_انتقادی
👍14❤1
🔹 گفتوگو هدف است یا وسیله؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ امروز که در جلسهای گفتوگو محور پیرامون آسیبشناسی فرهنگی ایرانیان حضور داشتم فحوای کلام برخی از حاضران نشانی از این پرسش در خود داشت که فایده این گفتوگوها چیست؟ برخی هم عجالتا به دنبال راهکارهایی بودند که بتوانیم از وضعیت کنونی رهایی یابیم. البته آنچه همگان درباره آن اشتراک نظر داشتند این بود که اگر گفتوگو درست صورت پذیرد و ساختار سیاسی هم شنونده خوبی برای سخنان مطرح شده باشد، میتوان به سوی بهبود اوضاع کشور حرکت کرد. به عبارت روشنتر همگی همچنان نگاهی ابزاری به مقوله گفتوگو داشته و بر آن اصرار میورزیدند. اما در این یادداشت قرار است بر این گزاره تاکید کنیم که؛ گفتوگو هدف است نه وسیله!
✅ گفتوگو اگر به نحوی مناسب سامان پذیرد نشان از آن دارد که برخی از مقدمات آن به درستی تدارک شده است؛ دوطرف پذیرفتهاند که برای کشف حقیقت به یکدیگر نیازمندند، به حقوق یکدیگر احترام میگذارند، استدلال قوی را به جای اعمال قدرت برگزیده، و در پی گام برداشتن به سوی فهم و درک بهتر از مخاطب خود هستند. روشن است که شکلگیری چنین گفتوگویی دیگر در سطح ابزاری باقی نمانده و خود به هدف بهزیستی میان انسانها تبدیل میشود.
✅ پیوند وثیق پدیدار شده میان توسعهیافتگی و سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر نشان میدهد که هدف از توسعه نه صرفا رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی بلکه توسعه انسانی و بهبود همزیستی متکی بر ارتباطات اجتماعی و اعتماد عمومی میباشد. به عبارت دیگر توسعهای مطلوب است که بتواند به افزایش مدارا، احترام متقابل و نیاز به دیگری متفاوت منجر شود. تمام مولفههایی که میتوان آنها را در یک گفتوگوی سازنده و ثمربخش پیدا کرد.
✅ نباید گمان کرد که گزاره گفتوگو به مثابه هدف نه وسیله، تنها راه بهبود شرایط موجود کشور را در مذاکره میان سیاستمداران میجوید و از سایر مسیرهای کنشگری موثر غافل شده است، بلکه تلقی گفتوگو به مثابه هدف بر این امر تکیه میکند که تعبیه هر مسیری برای مبارزه مدنی فینفسه نمیتواند با به رسمیت شناختن حق مخالفان، حفظ کرامت انسانی، خشونتپرهیزی، و تعهد نسبت به سرنوشت دیگران بیگانه باشد.
✅ برای جامعه قطبی شده در ایران امروز آغاز گفتوگو نوید بخش تحولات بسیاری است؛ اینکه دیگر هیچ طرفی سودای گزاف حذف طرف مقابل را در سر نمیپرورد، بحرانهای انباشت شده جز با بهرهگیری از توان ملی قابل حل نیست، قانون باید متکی بر حقوق شهروندان باشد نه فرمان حاکمان، و بسیاری از انگارههای ایدئولوژیک اکنون دیگر دود شده و به هوا رفتهاند. امری که نشان میدهد نظام به سمت یک پارادایم شیفت حرکت کرده و برای پرسشهای نو به دنبال پاسخهای کهنه نمیگردد.
🔹 نکته پایانی: به تاخیرافتادن فرآیند توسعهیافتگی در کشور که در سالهای اخیر با ناامیدی نسبت به تحقق آن نیز همراه شده است بهحق عطش شهروندان برای جستوجوی راههای برون رفت از وضعیت کنونی را برانگیخته است؛ اینکه نباید زمان را برای انجام کنشی لوکس بهنام گفتوگو هدر داد. اما واقعیت ایناست که گسترش دیالوگ در جامعه بهویژه میان حکومت و مردم نشانهای واضح از حرکت به سوی خروج از همان موقعیت ناگواری است که در آن بهسر میبریم.
@solati_mehran
#توسعه
#گفت_وگو
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ امروز که در جلسهای گفتوگو محور پیرامون آسیبشناسی فرهنگی ایرانیان حضور داشتم فحوای کلام برخی از حاضران نشانی از این پرسش در خود داشت که فایده این گفتوگوها چیست؟ برخی هم عجالتا به دنبال راهکارهایی بودند که بتوانیم از وضعیت کنونی رهایی یابیم. البته آنچه همگان درباره آن اشتراک نظر داشتند این بود که اگر گفتوگو درست صورت پذیرد و ساختار سیاسی هم شنونده خوبی برای سخنان مطرح شده باشد، میتوان به سوی بهبود اوضاع کشور حرکت کرد. به عبارت روشنتر همگی همچنان نگاهی ابزاری به مقوله گفتوگو داشته و بر آن اصرار میورزیدند. اما در این یادداشت قرار است بر این گزاره تاکید کنیم که؛ گفتوگو هدف است نه وسیله!
✅ گفتوگو اگر به نحوی مناسب سامان پذیرد نشان از آن دارد که برخی از مقدمات آن به درستی تدارک شده است؛ دوطرف پذیرفتهاند که برای کشف حقیقت به یکدیگر نیازمندند، به حقوق یکدیگر احترام میگذارند، استدلال قوی را به جای اعمال قدرت برگزیده، و در پی گام برداشتن به سوی فهم و درک بهتر از مخاطب خود هستند. روشن است که شکلگیری چنین گفتوگویی دیگر در سطح ابزاری باقی نمانده و خود به هدف بهزیستی میان انسانها تبدیل میشود.
✅ پیوند وثیق پدیدار شده میان توسعهیافتگی و سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر نشان میدهد که هدف از توسعه نه صرفا رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی بلکه توسعه انسانی و بهبود همزیستی متکی بر ارتباطات اجتماعی و اعتماد عمومی میباشد. به عبارت دیگر توسعهای مطلوب است که بتواند به افزایش مدارا، احترام متقابل و نیاز به دیگری متفاوت منجر شود. تمام مولفههایی که میتوان آنها را در یک گفتوگوی سازنده و ثمربخش پیدا کرد.
✅ نباید گمان کرد که گزاره گفتوگو به مثابه هدف نه وسیله، تنها راه بهبود شرایط موجود کشور را در مذاکره میان سیاستمداران میجوید و از سایر مسیرهای کنشگری موثر غافل شده است، بلکه تلقی گفتوگو به مثابه هدف بر این امر تکیه میکند که تعبیه هر مسیری برای مبارزه مدنی فینفسه نمیتواند با به رسمیت شناختن حق مخالفان، حفظ کرامت انسانی، خشونتپرهیزی، و تعهد نسبت به سرنوشت دیگران بیگانه باشد.
✅ برای جامعه قطبی شده در ایران امروز آغاز گفتوگو نوید بخش تحولات بسیاری است؛ اینکه دیگر هیچ طرفی سودای گزاف حذف طرف مقابل را در سر نمیپرورد، بحرانهای انباشت شده جز با بهرهگیری از توان ملی قابل حل نیست، قانون باید متکی بر حقوق شهروندان باشد نه فرمان حاکمان، و بسیاری از انگارههای ایدئولوژیک اکنون دیگر دود شده و به هوا رفتهاند. امری که نشان میدهد نظام به سمت یک پارادایم شیفت حرکت کرده و برای پرسشهای نو به دنبال پاسخهای کهنه نمیگردد.
🔹 نکته پایانی: به تاخیرافتادن فرآیند توسعهیافتگی در کشور که در سالهای اخیر با ناامیدی نسبت به تحقق آن نیز همراه شده است بهحق عطش شهروندان برای جستوجوی راههای برون رفت از وضعیت کنونی را برانگیخته است؛ اینکه نباید زمان را برای انجام کنشی لوکس بهنام گفتوگو هدر داد. اما واقعیت ایناست که گسترش دیالوگ در جامعه بهویژه میان حکومت و مردم نشانهای واضح از حرکت به سوی خروج از همان موقعیت ناگواری است که در آن بهسر میبریم.
@solati_mehran
#توسعه
#گفت_وگو
👍18❤3
🔹 چرا یلدا نوستالژیک شد؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ سخن از یلداست. آیینی تاریخی که بهانهای میشود برای دورهمیهای خانوادگی. بساط هم جور است: سماور ذغالی، چراغ گردسوز، کرسی قدیمی، شاهنامه، دیوان حافظ، و پذیرایی از جنس انار و انگور و آجیل. چند سالیاست که برپایی یلدا به شمایل گذشتههای نه چندان دور، به یک پدیده اجتماعی در ایران تبدیل شده و هر سال هم رونق بیشتری مییابد. با پررنگ شدن شبکههای اجتماعی هماینک شاهد احیای هر چه بیشتر سنتهای دورهمی فامیلی در قاب تصاویر و ویدئوهای کوتاه هستیم.
✅ همهجا سخن از آرزوی بازگشت به گذشتهای است که در آن همه اعضای دور و نزدیک خانواده در منزل بزرگ خاندان جمع شده و شبی ماندگار و خاطرهساز را رقم میزدند. شاید بتوان گفت ما اکنون با یک نوستالژی مواجه شدهایم. اما چرا؟ هر چند که ملتها همواره خاطرههای جمعی تاریخی و دلنشینی داشتهاند که از آن برای یادآوری گذشته افتخارآمیز خود بهره میبردهاند ولی پررنگ شدن بیش از پیش این نوستالژی در ایران میتواند نشانی از برخی مسائل اجتماعی داشته باشد که ما امروزه با شدت بیشتری با آنها مواجه شدهایم.
✅ به نظر میرسد بخش مهمی از این نوستالژی در واکنش به نارساییهای موجود در ایران به دلیل انباشت بحرانها و مدرنیته بدقوارهای است که به آن دچار شدهایم. شاهد ما زیستن در وضعیتی است که نه تنها بسیاری از مشکلات ناشی از توسعه برونزای قبل از انقلاب حل نشده باقی مانده، بلکه معضلات بسیار بیشتری هم بر آنها افزوده شده است. اگر در گذشته دین پناهگاهی تلقی میشد که مردم از سر استیصال میتوانستند به آن پناه ببرند و آرامش یابند، امروزه به دلیل بهره برداریهای سیاسی، بخش عمده ای از این ماوای امن فروریخته و کم اثر شده است.
✅ اگر در روزگار گذشته شب نشینیها در شکل طبیعی و متناسب با شرایط اجتماعی و خانوادگی خود انجام میگرفت، امروزه با افزایش خودمحوریها و منفعت طلبیها، شاهد احساس حسرت عمیق برای گذشته جمعی خود هستیم. آرزومندی برای روزگاری که دیگران هم برایمان مهم بودند، به یکدیگر اعتماد داشتیم، و اگر چه در ابراز محبت کاستی داشتیم ولی برق مهم انگاشتن دیگران همواره در دیدگانمان میدرخشید.
✅ خلاصه بگویم مشکل امروز ما این است که زمان و زمانهمان دگرگون شده است ولی ما از آفرینش منظومه فکری، عملی، اخلاقی و اجرایی لازم برای نوسازی نوعی تفکر انتقادی، همبستگی اجتماعی، اخلاق مدنی و جامعهای پویا و توانمند در حل و فصل بحرانهای خود بازماندهایم. این عوامل موجبات شکلگیری و رونق بیش از پیش یک نوستالژی را برای جامعه ایران فراهم آوردهاند. گذشتهای که اگر چه بیایراد نبوده است ولی در مقایسه با امروز پر ایراد ما ، میتواند دست کم برای لحظاتی کوتاه هم که شده اوضاع نابسامان کنونی را از خاطرمان محو سازد. یلدا مبارک
#یلدا
#نوستالژی
@solati_mehran
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ سخن از یلداست. آیینی تاریخی که بهانهای میشود برای دورهمیهای خانوادگی. بساط هم جور است: سماور ذغالی، چراغ گردسوز، کرسی قدیمی، شاهنامه، دیوان حافظ، و پذیرایی از جنس انار و انگور و آجیل. چند سالیاست که برپایی یلدا به شمایل گذشتههای نه چندان دور، به یک پدیده اجتماعی در ایران تبدیل شده و هر سال هم رونق بیشتری مییابد. با پررنگ شدن شبکههای اجتماعی هماینک شاهد احیای هر چه بیشتر سنتهای دورهمی فامیلی در قاب تصاویر و ویدئوهای کوتاه هستیم.
✅ همهجا سخن از آرزوی بازگشت به گذشتهای است که در آن همه اعضای دور و نزدیک خانواده در منزل بزرگ خاندان جمع شده و شبی ماندگار و خاطرهساز را رقم میزدند. شاید بتوان گفت ما اکنون با یک نوستالژی مواجه شدهایم. اما چرا؟ هر چند که ملتها همواره خاطرههای جمعی تاریخی و دلنشینی داشتهاند که از آن برای یادآوری گذشته افتخارآمیز خود بهره میبردهاند ولی پررنگ شدن بیش از پیش این نوستالژی در ایران میتواند نشانی از برخی مسائل اجتماعی داشته باشد که ما امروزه با شدت بیشتری با آنها مواجه شدهایم.
✅ به نظر میرسد بخش مهمی از این نوستالژی در واکنش به نارساییهای موجود در ایران به دلیل انباشت بحرانها و مدرنیته بدقوارهای است که به آن دچار شدهایم. شاهد ما زیستن در وضعیتی است که نه تنها بسیاری از مشکلات ناشی از توسعه برونزای قبل از انقلاب حل نشده باقی مانده، بلکه معضلات بسیار بیشتری هم بر آنها افزوده شده است. اگر در گذشته دین پناهگاهی تلقی میشد که مردم از سر استیصال میتوانستند به آن پناه ببرند و آرامش یابند، امروزه به دلیل بهره برداریهای سیاسی، بخش عمده ای از این ماوای امن فروریخته و کم اثر شده است.
✅ اگر در روزگار گذشته شب نشینیها در شکل طبیعی و متناسب با شرایط اجتماعی و خانوادگی خود انجام میگرفت، امروزه با افزایش خودمحوریها و منفعت طلبیها، شاهد احساس حسرت عمیق برای گذشته جمعی خود هستیم. آرزومندی برای روزگاری که دیگران هم برایمان مهم بودند، به یکدیگر اعتماد داشتیم، و اگر چه در ابراز محبت کاستی داشتیم ولی برق مهم انگاشتن دیگران همواره در دیدگانمان میدرخشید.
✅ خلاصه بگویم مشکل امروز ما این است که زمان و زمانهمان دگرگون شده است ولی ما از آفرینش منظومه فکری، عملی، اخلاقی و اجرایی لازم برای نوسازی نوعی تفکر انتقادی، همبستگی اجتماعی، اخلاق مدنی و جامعهای پویا و توانمند در حل و فصل بحرانهای خود بازماندهایم. این عوامل موجبات شکلگیری و رونق بیش از پیش یک نوستالژی را برای جامعه ایران فراهم آوردهاند. گذشتهای که اگر چه بیایراد نبوده است ولی در مقایسه با امروز پر ایراد ما ، میتواند دست کم برای لحظاتی کوتاه هم که شده اوضاع نابسامان کنونی را از خاطرمان محو سازد. یلدا مبارک
#یلدا
#نوستالژی
@solati_mehran
👍26❤4👎1
🔹 ضربه قانون به حاکمیت قانون!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ تبار قانون خواهی به سالهای پیش از مشروطه بازمیگردد. روزگاری که روشنفکران مشروطهخواه حاکمیت فرمان را امالفساد جامعه، و استبداد را عامل اصلی ناکارآمدیها و عقبماندگیهای ایران تفسیر میکردند. در این میان برخی معتقد بودند که قانون را میتوان مانند تلگراف وارد کرد و برخی دیگر آن را از سلطان تمنا میکردند. شاید فقط عبدالرحیم طالبوف بود که قانون را متکی بر حقوق دانسته و نگاه ژرفتری نسبت به فرآیند پیدایش آن داشت.
✅ در طی دو سده پیش سیر تحول قانون در جامعه ایران فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده است. در عمده این مسیر هم فرمان خود را در جامه قانون عرضه کرده و تشریفات قانونگذاری از حیث فرم و ظاهر آن تا حدودی رعایت شده است. کار به جایی رسیده که ما اکنون به روایتی با پدیده تورم قانون به میزان دو برابر میانگین جهانی آن مواجه هستیم. اما آنچه اکنون به شدت مفقود است عبارت از حاکمیت قانون و پایبندی نظامهای سیاسی مختلف به همان قوانینی است که خود وضع کردهاند.
✅ فرآیند قانونگذاری در دوران پس از انقلاب عمدتا پراشکال بوده است بهویژه از آنرو که کوشیده شده تا بازدارندگی را بدون توجه به واقعیتهای موجود و پذیرش اولیه نزد مردم پیگیری نماید. به بیان دیگر حتی اگر قانون را جامهای برای پوشاندن و آراستن فرمان در نظر آوریم این پوشش در بسیاری از موارد با اندام تناسبی نداشته است. سرنوشت قوانینی مانند ممنوعیت ویدئو، ماهواره، و فیلترینگ اپلیکیشنهای موبایلی نشان داد که فراتر از نوشتن قانون، داشتن دیدگانی باز به روی واقعیتهای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
✅ امروزه بیاعتنایی به اقتضائات عرفی از یکسو و داشتن نگاه کنترلی به قانون از سوی دیگر موجب شده که نه تنها اثری از حاکمیت قانون موجود نباشد بلکه شهروندان نیز برای آن به مثابه مهمترین دستاورد مدرنیته ایرانی ارزش چندانی قائل نباشند. مضافا اینکه در سالهای اخیر قانونشکنی به مثابه مهمترین جلوه مقاومت مدنی از سوی برخی از ایرانیان معرفی شده است. اقدامی که تبعات آن بیش از همه متوجه حاکمیتی است که کوشیده تا بدون توجه به واقعیتهای اجتماعی از قانون به مثابه ابزاری برای تثبیت ارزشهای ایدئولوژیک و ایجاد محدودیتهای سیاسی- اجتماعی بهره جوید.
🔹 نکته پایانی: برای کشوری که هنوز در آن فرمان بر قانون حکم میراند و پیشبینی ناپذیری و استثناگرایی سکه رایج بازار سیاست آن است، توسعهیافتگی صرفا نوعی خیالپردازی محسوب میشود. جامعهای که در آن قانون نه بنیادی برای تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی بلکه ابزاری برای محدود سازی شهروندان میباشد. فقط در چنین سرزمینی است که قانون میتواند در تقابل با حاکمیت قانون قرار گرفته و چشماندازهای نوینی برای قانونشکنی به مثابه نافرمانی مدنی ترسیم نماید.
@solati_mehran
#فرمان
#قانون
#حاکمیت_قانون
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
✅ تبار قانون خواهی به سالهای پیش از مشروطه بازمیگردد. روزگاری که روشنفکران مشروطهخواه حاکمیت فرمان را امالفساد جامعه، و استبداد را عامل اصلی ناکارآمدیها و عقبماندگیهای ایران تفسیر میکردند. در این میان برخی معتقد بودند که قانون را میتوان مانند تلگراف وارد کرد و برخی دیگر آن را از سلطان تمنا میکردند. شاید فقط عبدالرحیم طالبوف بود که قانون را متکی بر حقوق دانسته و نگاه ژرفتری نسبت به فرآیند پیدایش آن داشت.
✅ در طی دو سده پیش سیر تحول قانون در جامعه ایران فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده است. در عمده این مسیر هم فرمان خود را در جامه قانون عرضه کرده و تشریفات قانونگذاری از حیث فرم و ظاهر آن تا حدودی رعایت شده است. کار به جایی رسیده که ما اکنون به روایتی با پدیده تورم قانون به میزان دو برابر میانگین جهانی آن مواجه هستیم. اما آنچه اکنون به شدت مفقود است عبارت از حاکمیت قانون و پایبندی نظامهای سیاسی مختلف به همان قوانینی است که خود وضع کردهاند.
✅ فرآیند قانونگذاری در دوران پس از انقلاب عمدتا پراشکال بوده است بهویژه از آنرو که کوشیده شده تا بازدارندگی را بدون توجه به واقعیتهای موجود و پذیرش اولیه نزد مردم پیگیری نماید. به بیان دیگر حتی اگر قانون را جامهای برای پوشاندن و آراستن فرمان در نظر آوریم این پوشش در بسیاری از موارد با اندام تناسبی نداشته است. سرنوشت قوانینی مانند ممنوعیت ویدئو، ماهواره، و فیلترینگ اپلیکیشنهای موبایلی نشان داد که فراتر از نوشتن قانون، داشتن دیدگانی باز به روی واقعیتهای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
✅ امروزه بیاعتنایی به اقتضائات عرفی از یکسو و داشتن نگاه کنترلی به قانون از سوی دیگر موجب شده که نه تنها اثری از حاکمیت قانون موجود نباشد بلکه شهروندان نیز برای آن به مثابه مهمترین دستاورد مدرنیته ایرانی ارزش چندانی قائل نباشند. مضافا اینکه در سالهای اخیر قانونشکنی به مثابه مهمترین جلوه مقاومت مدنی از سوی برخی از ایرانیان معرفی شده است. اقدامی که تبعات آن بیش از همه متوجه حاکمیتی است که کوشیده تا بدون توجه به واقعیتهای اجتماعی از قانون به مثابه ابزاری برای تثبیت ارزشهای ایدئولوژیک و ایجاد محدودیتهای سیاسی- اجتماعی بهره جوید.
🔹 نکته پایانی: برای کشوری که هنوز در آن فرمان بر قانون حکم میراند و پیشبینی ناپذیری و استثناگرایی سکه رایج بازار سیاست آن است، توسعهیافتگی صرفا نوعی خیالپردازی محسوب میشود. جامعهای که در آن قانون نه بنیادی برای تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی بلکه ابزاری برای محدود سازی شهروندان میباشد. فقط در چنین سرزمینی است که قانون میتواند در تقابل با حاکمیت قانون قرار گرفته و چشماندازهای نوینی برای قانونشکنی به مثابه نافرمانی مدنی ترسیم نماید.
@solati_mehran
#فرمان
#قانون
#حاکمیت_قانون
👍38❤5👎1
🔹 حمله به جاودانگی گورها
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
🖌 ادرار کردن یکی از هواداران سلطنت بر گور غلامحسین ساعدی به عنوان یک زندانی چپگرای نظام سیاسی پیشین واکنشهای گستردهای به دنبال داشته است. بازخوردهایی که با حضور طیفی از طرفداران این نویسنده بر مزار او ابعادی وسیعتر هم یافت. شاید هیچکسی تصور نمیکرد که این عمل موهن قادر باشد به تضادی اینچنین پررنگ میان سلطنت با جمهوریت ختم شود. اما هر چه بود این داستان برای ما دعوتیاست به اندیشیدن نسبت به ابعاد رمزآمیز گورها در جهان اجتماعی! اینکه گورها از چه رو مورد تهاجم مخالفان خود واقع میشوند؟
🖌 تاریخ ایران عرصهای برای کور کردن گورها و بیرون کشیدن استخوانها بوده است. با جایگزینی سلسلهای به جای سلسلهی دیگر گور پادشاهان گذشته معدوم و بقایای جسد بنیانگذار حکومت قبلی در پیش پای سلطان جدید به خاک سپرده میشد. تلاشی که همزمان برای تاریخزدایی از گذشتگان و تاریخسازی برای آیندگان به کار میرفت. قرار بود که اثری از سلسلهی پیشین باقی نماند و تاریخ از فتح بزرگ پادشاه جدید آغاز شود. امری که گویا بدون حمله به گور سلطان قبلی ناتمام به نظر میرسید.
🖌 گورها نماد جاودانگیاند. سنگ نوشتهها پیامهایی برای ارجگذاری به متوفی و بیان آمال اویند. صفحهای که میکوشد تا به اختصار شرح حالی را بیان کند. هر گوری شناسنامهای است برای او که در آن خفته است. بنابراین گورها هویت دارند و میتوانند در بزنگاههایی به نماد حقیقت و مقاومت برای هواداران خود تبدیل شوند. امری که برای باورمندان به یک اندیشه الهام بخش میشود. واقعیتی که میتواند برای حکومتهای مستقر نیز مخاطره آفرین باشد.
🖌 اگر زندگی را چیزی ورای زیستن روزمره و در پیوند با حافظه جمعی در نظر بگیریم گورها نماد زندگیاند چون سیل خاطرات را در بستر زمان جاری میسازند. ویران کردن گور مخالفان در برخی از نظامهای سیاسی تلاشی برای اختلال در جریان زندگی محسوب میشود. اظهار قدرتی که به ابراز مقاومت منجر شده و به روند سیاسی شدن زندگی دامن میزند. روشن است که این پدیده در زمره پیامدهای ناخواسته تصمیمهای سیاسی جای میگیرد.
🔹 نکته پایانی: همچنان که به دار آویختن شیخ فضلالله نوری نتوانست مانع از بازتولید اندیشههای او در ادوار بعدی شود، ادرار کردن بر کور غلامحسین ساعدی هم نمیتواند از سهم وی در ادبیات معاصر بکاهد. شاید اگر مخالفان مواضع سیاسی ساعدی صبوری پیشه کرده، و به جاودانگی گورها به مثابه آیینهای از زندگی یک فرد حمله نمیآوردند گذشت زمان بهترین امحاء کننده آنها به ویژه در زمانه کنونی بود.
@solati_mehran
#ساعدی
#گورها
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
🖌 ادرار کردن یکی از هواداران سلطنت بر گور غلامحسین ساعدی به عنوان یک زندانی چپگرای نظام سیاسی پیشین واکنشهای گستردهای به دنبال داشته است. بازخوردهایی که با حضور طیفی از طرفداران این نویسنده بر مزار او ابعادی وسیعتر هم یافت. شاید هیچکسی تصور نمیکرد که این عمل موهن قادر باشد به تضادی اینچنین پررنگ میان سلطنت با جمهوریت ختم شود. اما هر چه بود این داستان برای ما دعوتیاست به اندیشیدن نسبت به ابعاد رمزآمیز گورها در جهان اجتماعی! اینکه گورها از چه رو مورد تهاجم مخالفان خود واقع میشوند؟
🖌 تاریخ ایران عرصهای برای کور کردن گورها و بیرون کشیدن استخوانها بوده است. با جایگزینی سلسلهای به جای سلسلهی دیگر گور پادشاهان گذشته معدوم و بقایای جسد بنیانگذار حکومت قبلی در پیش پای سلطان جدید به خاک سپرده میشد. تلاشی که همزمان برای تاریخزدایی از گذشتگان و تاریخسازی برای آیندگان به کار میرفت. قرار بود که اثری از سلسلهی پیشین باقی نماند و تاریخ از فتح بزرگ پادشاه جدید آغاز شود. امری که گویا بدون حمله به گور سلطان قبلی ناتمام به نظر میرسید.
🖌 گورها نماد جاودانگیاند. سنگ نوشتهها پیامهایی برای ارجگذاری به متوفی و بیان آمال اویند. صفحهای که میکوشد تا به اختصار شرح حالی را بیان کند. هر گوری شناسنامهای است برای او که در آن خفته است. بنابراین گورها هویت دارند و میتوانند در بزنگاههایی به نماد حقیقت و مقاومت برای هواداران خود تبدیل شوند. امری که برای باورمندان به یک اندیشه الهام بخش میشود. واقعیتی که میتواند برای حکومتهای مستقر نیز مخاطره آفرین باشد.
🖌 اگر زندگی را چیزی ورای زیستن روزمره و در پیوند با حافظه جمعی در نظر بگیریم گورها نماد زندگیاند چون سیل خاطرات را در بستر زمان جاری میسازند. ویران کردن گور مخالفان در برخی از نظامهای سیاسی تلاشی برای اختلال در جریان زندگی محسوب میشود. اظهار قدرتی که به ابراز مقاومت منجر شده و به روند سیاسی شدن زندگی دامن میزند. روشن است که این پدیده در زمره پیامدهای ناخواسته تصمیمهای سیاسی جای میگیرد.
🔹 نکته پایانی: همچنان که به دار آویختن شیخ فضلالله نوری نتوانست مانع از بازتولید اندیشههای او در ادوار بعدی شود، ادرار کردن بر کور غلامحسین ساعدی هم نمیتواند از سهم وی در ادبیات معاصر بکاهد. شاید اگر مخالفان مواضع سیاسی ساعدی صبوری پیشه کرده، و به جاودانگی گورها به مثابه آیینهای از زندگی یک فرد حمله نمیآوردند گذشت زمان بهترین امحاء کننده آنها به ویژه در زمانه کنونی بود.
@solati_mehran
#ساعدی
#گورها
👍24❤19👎3
Forwarded from جامعهشناسی گروههای اجتماعی (فریبا نظری)
📝📝« آیا مهاجرت امر سادهای است؟ »
⬅️« مهاجرت، شروع کردن همهچیز زندگی از ابتداست، همه چیز از نو، مانند کودکی که تازه میخواهد سخن گفتن، راه رفتن، غذا خوردن و ارتباط برقرار کردن را آغاز کند و این بسیار دشوار است ».
✏️این جملهای است که بسیاری از ایرانیان مهاجر در توصیف مهاجرت از وطن به مقصد کشوری دیگر، آن را به زبان میآورند.
همه چیز را از نو شروع کردن کار بسیار سختی است، آن هم در جغرافیا و فرهنگ متفاوتی که بسیاری از عناصر ملموس و ناملموس آن با جغرافیا و فرهنگی که مهاجران
سالها در آن زندگی کرده و با آن خو گرفتهاند بسیار متفاوت است.
این تفاوت طیف وسیعی از عناصر را در بر میگیرد: زبان، دین و مذهب، قوانین، عرف، آداب و رسوم، خرده فرهنگ گروههای مختلف، حتی غذا و سبک غذایی که در ابتدا موضوع مهمی بنظر نمی رسد اما پس از چند روز اهمیت خود را به رخ مهاجران میکشد.
بخش دیگری از دشواری از نو شروع کردن زندگی مهاجران در سرزمینی دیگر، رفع نیازهای زیستی اولیه برای بقا و زنده ماندن است. این افراد باید بتوانند به خوراک و سرپناه و لباس و دارو و درمان دسترسی داشته باشند و دسترسی به این موارد در ازای داشتن شغل و درآمد امکان پذیر است. و غالباً داشتن شغل و درآمد پایدار و کافی از مشکلات بسیار جدی و اساسی مهاجران بهویژه در آغاز رسیدن به مقصدی جدید است.
✏️با افرادی که ظرف یک دههی گذشته از ایران مهاجرت کردهاند، گفتوگوی پراکنده و دوستانه ای داشتهام؛ از جمله طی گفتوگو با مهاجر ایرانی که شاعر و روزنامهنگار است به جمله قابل درنگی برخوردم:
« کشورها دو چهره دارند، یک چهرهی نمایشی برای جهان و یک چهرهی واقعی که برای مهاجران بیش از هرکسی عینیت مییابد.
از ویژگیهای این چهرهی واقعی و عینی، نگرش نامطلوب مردمان کشورها به اتباع مهاجران کشورهای دیگر به سرزمین خود است که ایشان را معمولا عناصر غیرخودی و تحمیلی محسوب میکنند ».
مهاجر دیگری که یک نویسنده و هنرمند ایرانی است و به اروپا مهاجرت کرده است از حس تعلیق و بیگانگی مهاجران در مقصد جدید زندگی، حس دشوار کسب هویت جدید شهروندی؛ سخن میگوید.
او میافزاید: در کنار این احساسات ناخوشایند، مهاجران با شرایط عینی دشواری یافتن شغل، دسترسی سخت و زمان بر به خدمات دارو و درمان، هزینههای بالای اجاره مسکن و تهیه غذایی ارزان و با کیفیت مطابق با ذائقه و سبک غذایی خود؛ در هر شبانه روز مواجه هستند. در واقع مهاجران هر روز برای بقا و زنده ماندن درحال جنگ اند!
🔹برخی مهاجران با داشتن تخصص و سرمایهی تحصیلی و اقتصادی بالا، به دلیل برچسب دائمی مهاجر بودن، به منزلت اجتماعی که در وطن خود داشتهاند دسترسی مجدد ندارند و یا با تأخر زمانی بدان دست مییابند. و این شکاف منزلتی یا نزول منزلت اجتماعی در جامعهی مقصد نسبت به وطن و جایی که از آن مهاجرت کردهاند؛ یکی از چالشهای مهم در دوران جدید زیست آنها پس از مهاجرت است.
🔹دلتنگی برای خاطرات بجای مانده در وطن جایی که مهاجران در آنجا متولد شده و بزرگ شدهاند و دوری از خانواده و دوستان و آشنایان قدیمی، از مشکلات مشترک تقریباً همهی مهاجران است؛ حتی افرادی که ممکن است هیچ یک از کمبودها و چالش های ذکر شده در سطور بالا همچون شغل و مسکن و درآمد پایدار را نداشته باشند.
بدیهی است همهی اینها که اشاره شد در گروههای سنی، جنسی، طبقاتی و بنا بر علت و انگیزه مهاجرت؛ وضعیت و شرایط متفاوتی خواهد داشت.
✏️مهاجرت امر پیچیده و سختی است که مهاجران را درگیر فرآیند زندگی در شرایط ناشناخته و متفاوت از فرهنگ و جغرافیایی که در آن جامعه پذیر و فرهنگ پذیر شده اند، روبرو ساخته و آنها را با چالشها و شرایط عینی و ذهنی دشواری برای بقا مواجه میکند.
✍️ فریبا نظری
۱۴ دی ۱۴۰۳
#مهاجرت_ساده_نیست
#زندگی_در_شرایط_جدید_و_ناشناخته
https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
⬅️« مهاجرت، شروع کردن همهچیز زندگی از ابتداست، همه چیز از نو، مانند کودکی که تازه میخواهد سخن گفتن، راه رفتن، غذا خوردن و ارتباط برقرار کردن را آغاز کند و این بسیار دشوار است ».
✏️این جملهای است که بسیاری از ایرانیان مهاجر در توصیف مهاجرت از وطن به مقصد کشوری دیگر، آن را به زبان میآورند.
همه چیز را از نو شروع کردن کار بسیار سختی است، آن هم در جغرافیا و فرهنگ متفاوتی که بسیاری از عناصر ملموس و ناملموس آن با جغرافیا و فرهنگی که مهاجران
سالها در آن زندگی کرده و با آن خو گرفتهاند بسیار متفاوت است.
این تفاوت طیف وسیعی از عناصر را در بر میگیرد: زبان، دین و مذهب، قوانین، عرف، آداب و رسوم، خرده فرهنگ گروههای مختلف، حتی غذا و سبک غذایی که در ابتدا موضوع مهمی بنظر نمی رسد اما پس از چند روز اهمیت خود را به رخ مهاجران میکشد.
بخش دیگری از دشواری از نو شروع کردن زندگی مهاجران در سرزمینی دیگر، رفع نیازهای زیستی اولیه برای بقا و زنده ماندن است. این افراد باید بتوانند به خوراک و سرپناه و لباس و دارو و درمان دسترسی داشته باشند و دسترسی به این موارد در ازای داشتن شغل و درآمد امکان پذیر است. و غالباً داشتن شغل و درآمد پایدار و کافی از مشکلات بسیار جدی و اساسی مهاجران بهویژه در آغاز رسیدن به مقصدی جدید است.
✏️با افرادی که ظرف یک دههی گذشته از ایران مهاجرت کردهاند، گفتوگوی پراکنده و دوستانه ای داشتهام؛ از جمله طی گفتوگو با مهاجر ایرانی که شاعر و روزنامهنگار است به جمله قابل درنگی برخوردم:
« کشورها دو چهره دارند، یک چهرهی نمایشی برای جهان و یک چهرهی واقعی که برای مهاجران بیش از هرکسی عینیت مییابد.
از ویژگیهای این چهرهی واقعی و عینی، نگرش نامطلوب مردمان کشورها به اتباع مهاجران کشورهای دیگر به سرزمین خود است که ایشان را معمولا عناصر غیرخودی و تحمیلی محسوب میکنند ».
مهاجر دیگری که یک نویسنده و هنرمند ایرانی است و به اروپا مهاجرت کرده است از حس تعلیق و بیگانگی مهاجران در مقصد جدید زندگی، حس دشوار کسب هویت جدید شهروندی؛ سخن میگوید.
او میافزاید: در کنار این احساسات ناخوشایند، مهاجران با شرایط عینی دشواری یافتن شغل، دسترسی سخت و زمان بر به خدمات دارو و درمان، هزینههای بالای اجاره مسکن و تهیه غذایی ارزان و با کیفیت مطابق با ذائقه و سبک غذایی خود؛ در هر شبانه روز مواجه هستند. در واقع مهاجران هر روز برای بقا و زنده ماندن درحال جنگ اند!
🔹برخی مهاجران با داشتن تخصص و سرمایهی تحصیلی و اقتصادی بالا، به دلیل برچسب دائمی مهاجر بودن، به منزلت اجتماعی که در وطن خود داشتهاند دسترسی مجدد ندارند و یا با تأخر زمانی بدان دست مییابند. و این شکاف منزلتی یا نزول منزلت اجتماعی در جامعهی مقصد نسبت به وطن و جایی که از آن مهاجرت کردهاند؛ یکی از چالشهای مهم در دوران جدید زیست آنها پس از مهاجرت است.
🔹دلتنگی برای خاطرات بجای مانده در وطن جایی که مهاجران در آنجا متولد شده و بزرگ شدهاند و دوری از خانواده و دوستان و آشنایان قدیمی، از مشکلات مشترک تقریباً همهی مهاجران است؛ حتی افرادی که ممکن است هیچ یک از کمبودها و چالش های ذکر شده در سطور بالا همچون شغل و مسکن و درآمد پایدار را نداشته باشند.
بدیهی است همهی اینها که اشاره شد در گروههای سنی، جنسی، طبقاتی و بنا بر علت و انگیزه مهاجرت؛ وضعیت و شرایط متفاوتی خواهد داشت.
✏️مهاجرت امر پیچیده و سختی است که مهاجران را درگیر فرآیند زندگی در شرایط ناشناخته و متفاوت از فرهنگ و جغرافیایی که در آن جامعه پذیر و فرهنگ پذیر شده اند، روبرو ساخته و آنها را با چالشها و شرایط عینی و ذهنی دشواری برای بقا مواجه میکند.
✍️ فریبا نظری
۱۴ دی ۱۴۰۳
#مهاجرت_ساده_نیست
#زندگی_در_شرایط_جدید_و_ناشناخته
https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈تحلیل، نقد، معرفی کتاب
در حوزههای جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
در حوزههای جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
👍23❤3👎1
Audio
تربیت سیاسی در مدارس ایران
🔹 مهران صولتی در این فایل صوتی به محورهای زیر اشاره میکند:
🔺 آصف بیات و زندگی به مثابه سیاست
🔺 معنای تربیت سیاسی در نظامهای ایدئولوژیک
🔺 معنای تربیت سیاسی در نظامهای دموکراتیک
🔺 علل شکست تربیت سیاسی در نظامهای ایدئولوژیک
🔺 پیشنهادهایی برای تربیت سیاسی موثر در مدارس
زمان فایل: ۲۲دقیقه
۱۵ دیماه ۱۴۰۳
@solati_mehran
#تربیت_سیاسی
#نظامهای_ایدئولوژیک
#نظامهای_دموکراتیک
🔹 مهران صولتی در این فایل صوتی به محورهای زیر اشاره میکند:
🔺 آصف بیات و زندگی به مثابه سیاست
🔺 معنای تربیت سیاسی در نظامهای ایدئولوژیک
🔺 معنای تربیت سیاسی در نظامهای دموکراتیک
🔺 علل شکست تربیت سیاسی در نظامهای ایدئولوژیک
🔺 پیشنهادهایی برای تربیت سیاسی موثر در مدارس
زمان فایل: ۲۲دقیقه
۱۵ دیماه ۱۴۰۳
@solati_mehran
#تربیت_سیاسی
#نظامهای_ایدئولوژیک
#نظامهای_دموکراتیک
👍8❤2