Forwarded from Mehran Solati
به مسعود پزشکیان رای میدهیم اما تا آخر مطالبهگر می مانیم
🔹 اعلام حمایت مطالبهگرانهی جمعی از فرهنگیان فعال در عرصههای آموزش، رسانه و خواستههای صنفی از دکتر مسعود پزشکیان
« شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند »
« آموزش حق همه مردم و وظیفه دولت تامین عدالت و کیفیت آموزشی است »
مسعود پزشکیان
توجه به سخنان و تمرکز بر مواضع و مهم تر از همه پیشینه دو نامزد راه یافته به دور دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان می دهد که دو دیدگاه قابل تامل و بسیار متفاوت از یکدیگر، قصد به دست گرفتن سکان اجرایی کشور را دارند .
سخنان ایراد شده به ویژه در مناظرهها توسط سعید جلیلی به وضوح مخاطبان را به دوره ریاست جمهوری معجزه ی هزاره سوم برده است. همان که دائما با ادبیات پوپولیستی تکرار می کرد :
« ما می توانیم »
جلیلی جز کلیگویی و رویافروشی سخن تازه ای برای مردم نداشته و به صراحت بیان کرد که ما راه دولت سیزدهم را ادامه خواهیم داد در حالی که جامعهی پویای ایران نیاز به حرفهای تازه و دیدگاه به روز و کارآمد متناسب با اقتضائات دنیای امروز را دارد.
هشت سال دوران محمود احمدی نژاد و سه سال دوره رئیسی برای معلمان دست آورد قابل ذکری جز سوق دادن معلمان به زیر خط فقر و مهمتر از آن تنگتر شدن فضای آزادی بیان و امنیت فرهنگی به دنبال نداشت.
در این دوران صدها معلم بازداشت، اخراج و به صورت اجباری بازنشسته شدند. فعالان صنفی و کنشگران منتقد به هیاتهای تخلفات اداری معرفی و با مجازاتهای سنگین رو به رو شدند.
متاسفانه در این دوره دیوان عدالت اداری هم در غالب پروندهها احکام اولیه و سنگین هیاتها را تایید و درخواست تجدیدنظر همکاران محکومشده را با ناکامی مواجه ساخت و پیشبینی میشود که در صورت پیروزی جلیلی این روند بیش از پیش تشدید شود.
به عنوان مشتی نمونه خروار مناسب است فقط به دو مورد در حوزه فرهنگیان اشاره نماییم :
اصولگرایان بزرگترین دست آورد دولت سیزدهم را اجرای قانون رتبه بندی دانسته و مدام آنرا بزرگنمایی میکنند اما با اجرای سلیقهای آن بسیاری از معلمان منتقد و کنشگران صنفی را از به صورت غیرقانونی از مزایای آن محروم کردهاند!
صندوق ذخیره نیز در آستانه سیسالگی همچنان حیات خلوت گروه های رانت خوار بهشمار رفته، ارزش مالکانه آن مشمول مرور زمان شده و هشتاد درصد بدهی دولت به آن هنوز پرداخت نشده است. همچنین اساسنامه مصوب ۱۴۰۰ و انتخابات هیات امناء در دولت رئیسی عملا کنار گذاشته شد و به مطالبه گران این حوزه توهین گردید.
در پایان ما مطالبه گران حوزه آموزش و پرورش اعلام میکنیم که پانزدهم تیرماه همراه با بیم و امید به دکتر مسعود پزشکیان رای داده و از همه فرهنگیان ایران نیز دعوت می کنیم تا در این امر مشارکت نمایند.
اسامی امضاء کنندگان :
#محمود_باقری
#عادل_برکم
#علی_پورسلیمان
#رضا_جباری_نامور
#شهرام_جمالی
#مزبان_حبیبی
#رضا_قاسم_پور
#محمد_داوری
#محمد_تقی_سبزواری
#جلیل_شمس
#محمود_صفدری
#مهران_صولتی
#مجید_علیپور
#نرگس_ملک_زاده
#مرتضی_نظری
#طاهره_نقی_ئی
#علیرضا_هاشمی_سنجانی
#شیرین_یوسفی
🔹 اعلام حمایت مطالبهگرانهی جمعی از فرهنگیان فعال در عرصههای آموزش، رسانه و خواستههای صنفی از دکتر مسعود پزشکیان
« شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند »
« آموزش حق همه مردم و وظیفه دولت تامین عدالت و کیفیت آموزشی است »
مسعود پزشکیان
توجه به سخنان و تمرکز بر مواضع و مهم تر از همه پیشینه دو نامزد راه یافته به دور دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان می دهد که دو دیدگاه قابل تامل و بسیار متفاوت از یکدیگر، قصد به دست گرفتن سکان اجرایی کشور را دارند .
سخنان ایراد شده به ویژه در مناظرهها توسط سعید جلیلی به وضوح مخاطبان را به دوره ریاست جمهوری معجزه ی هزاره سوم برده است. همان که دائما با ادبیات پوپولیستی تکرار می کرد :
« ما می توانیم »
جلیلی جز کلیگویی و رویافروشی سخن تازه ای برای مردم نداشته و به صراحت بیان کرد که ما راه دولت سیزدهم را ادامه خواهیم داد در حالی که جامعهی پویای ایران نیاز به حرفهای تازه و دیدگاه به روز و کارآمد متناسب با اقتضائات دنیای امروز را دارد.
هشت سال دوران محمود احمدی نژاد و سه سال دوره رئیسی برای معلمان دست آورد قابل ذکری جز سوق دادن معلمان به زیر خط فقر و مهمتر از آن تنگتر شدن فضای آزادی بیان و امنیت فرهنگی به دنبال نداشت.
در این دوران صدها معلم بازداشت، اخراج و به صورت اجباری بازنشسته شدند. فعالان صنفی و کنشگران منتقد به هیاتهای تخلفات اداری معرفی و با مجازاتهای سنگین رو به رو شدند.
متاسفانه در این دوره دیوان عدالت اداری هم در غالب پروندهها احکام اولیه و سنگین هیاتها را تایید و درخواست تجدیدنظر همکاران محکومشده را با ناکامی مواجه ساخت و پیشبینی میشود که در صورت پیروزی جلیلی این روند بیش از پیش تشدید شود.
به عنوان مشتی نمونه خروار مناسب است فقط به دو مورد در حوزه فرهنگیان اشاره نماییم :
اصولگرایان بزرگترین دست آورد دولت سیزدهم را اجرای قانون رتبه بندی دانسته و مدام آنرا بزرگنمایی میکنند اما با اجرای سلیقهای آن بسیاری از معلمان منتقد و کنشگران صنفی را از به صورت غیرقانونی از مزایای آن محروم کردهاند!
صندوق ذخیره نیز در آستانه سیسالگی همچنان حیات خلوت گروه های رانت خوار بهشمار رفته، ارزش مالکانه آن مشمول مرور زمان شده و هشتاد درصد بدهی دولت به آن هنوز پرداخت نشده است. همچنین اساسنامه مصوب ۱۴۰۰ و انتخابات هیات امناء در دولت رئیسی عملا کنار گذاشته شد و به مطالبه گران این حوزه توهین گردید.
در پایان ما مطالبه گران حوزه آموزش و پرورش اعلام میکنیم که پانزدهم تیرماه همراه با بیم و امید به دکتر مسعود پزشکیان رای داده و از همه فرهنگیان ایران نیز دعوت می کنیم تا در این امر مشارکت نمایند.
اسامی امضاء کنندگان :
#محمود_باقری
#عادل_برکم
#علی_پورسلیمان
#رضا_جباری_نامور
#شهرام_جمالی
#مزبان_حبیبی
#رضا_قاسم_پور
#محمد_داوری
#محمد_تقی_سبزواری
#جلیل_شمس
#محمود_صفدری
#مهران_صولتی
#مجید_علیپور
#نرگس_ملک_زاده
#مرتضی_نظری
#طاهره_نقی_ئی
#علیرضا_هاشمی_سنجانی
#شیرین_یوسفی
همآیندی و انباشت بحرانها نگران کننده است!
🔹 بیانیه جمعی از «معلمان جامعهشناسی ایران» در آستانه مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری در ۱۵ تیر ۱۴۰۳
ملت شریف ایران، فرهنگیان ارجمند
ایران عزیزمان دوران خطیری را از سر میگذراند. سیاهه بلندی از مسایل اقتصادی سیاسی اجتماعی فرهنگی در دهههای گذشته به دلیل بیاعتنایی نظام سیاسی، به بحرانهایی فراگیر تبدیل شده و آینده کهن دیار را با مخاطره مواجه ساخته است. رشد فزاینده مهاجرت بویژه فرار نخبگان، سونامی آسیبهای اجتماعی، شکاف رو به گسترش ملت - دولت، فرسایش نظام بوروکراسی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی تنها بخشی از این بحرانها بشمار میآید. روشن است که تخفیف این معضلات پیش از همه نیازمند درک نارساییهای موجود و سپس اتخاذ رویکرد علمی و کارشناسی است که متاسفانه سالها از سپهر سیاستگذاری و تصمیمسازیهای کشور غایب میباشد
اینک ما به عنوان جمعی از معلمان جامعهشناسی سراسر کشور که آرزوی سرفرازی و توسعهیافتگی ایران عزیز را داریم؛ نسبت به احتمال تسلط تفکری همسانساز و واپسگرا احساس نگرانی میکنیم! لذا از شما میخواهیم تا همه با هم با جدیت در مرحله دوم انتخابات به «دکتر مسعود پزشکیان» رای دهیم.
امید است با توجه به تأکید ایشان بر لزوم بهرهگیری از اندیشه کارشناسان کاربلد، شاهد کاهش بحرانها و حرکت در مسیر جبران عقبماندگیهای کهن بوم عزیزمان باشیم.
لیست اسامی امضاء کنندگان
۱. عزیزالله علیزاده
۲. مهران صولتی
۳. زهرا نجاتی
۴. خالد خالدیان
۵. هما مادحی
۶. رویا کریمیان
۷. ساجده دینارزهی
۸. ربابه میرزایی
۹. فاطمه حسینی
۱۰. اعظم سادات علویان
۱۱. حدیث مینایی
۱۲. زیتون مسکانزهی
۱۳. فاطمه رفیعی بهابادی
۱۴. زری رحمانیان
۱۵. سیده مریم حسینی
۱۶. آذر خسروی
۱۷. طاهره بالغ
۱۸. بتول سلطانی
۱۹. محمد امانی
۲۰. مجید قاضیزاده
۲۱. منیژه غلامی
۲۲. نسیم قلیزاده
۲۳. زهرا هادی سلامی
۲۴. زهره سالارزهی
۲۵. داود مهدوی
۲۶. ملاحت کیاء
۲۷. زهرا حیدریان
۲۸. حمیرا حیدری
۲۹. سید مرتضی حسینیدوست
۳۰. زهرا حمزه
۳۱. سیده رقیه حسینی
۳۲. ویدا حمزهزاده
۳۳. داریوش حیاتی
۳۴. معصومه صمدی
۳۵. طیبه علیاصغرپور
۳۶. محمدرضا سلیمانی
۳۷. زهره فرد لویه
۳۸. هادی سلطانی سیف
۳۹. آیتالله حاتمی
۴۰. محسن رضوینیا
۴۱. معصومه رزاقی
۴۲. سمانه نورانی
۴۳. رضا کاشانی
۴۴. سپیده عضدی
۴۵. نسرین حسنی
۴۶. سمیه توکلی
۴۷. جبار قاسمی
۴۸. زهرا آقایی
۴۹. ژاله سالمی
۵۰. یوسف حسینقلیپور
۵۱. الهام امیری
۵۲. رقیه اسمی
۵۳. امیر عمادی
۵۴. سکینه فلاح شجاعی
۵۵. سمیه جوادپور
۵۶. هادی کاظمپور
۵۷. سیده سکینه هاشمی
۵۸. سمانه بهار
۵۹. پریسا معینیان
۶۰. بهمن عبدی
۶۱. سجاد محمدی
۶۲. صدیقه حسنزاده
۶۳. آسرین کاک درویشی
۶۴. حجت حبیبی
۶۵. امیر کلهر
۶۶. نادر بداقی
۶۷. صغری یعقوبزاده
۶۸. مریم کاظمی
۶۹. مرجان پژند
۷۰. مرضیه امینی
۷۱. محمود محمدی
۷۲. مریم امینی
۷۳. فرزانه قنبری
۷۴. حسین تقوی
۷۵. زهرا عرب
۷۶. عاطفه حسنیراد
۷۷. راضیه لطفی
۷۸. لیلا قاسمنیا
۷۹. خدیجه بابازاده
۸۰. سیده سکینه هاشمی
۸۱. عبدالغفور سلیمانی
۸۲. نفیسه روشن
۸۳. رباب انتظار ریحانی
۸۴. مریم رضایی
۸۵. شریفه نوروزی
۸۶. شیدا ابراهیمی
۸۷. آمنه پولادی
۸۸. یدالله خانزاده
۸۹. احمد هاشمی
۹۰. ماشاالله مومنی
۹۱. علی فغانی
۹۲. مریم مرجانی
۹۳. زینب خیرالهی
۹۴. سوسن جعفری
۹۵. فاطمه اسلامی
۹۶. اصغر سالمی
۹۷. صفدر اسماعیلی
۹۸. مهتاب اسدی
۹۹. سمانه بنیصفار
۱۰۰. جاوید سیدپور
۱۰۱. سرور اسماعیلی
۱۰۲. آصفه خواجهای
۱۰۳. فروغ بشیرخباز
۱۰۴. امیر دستغیب
۱۰۵. سیفالله ناصری
۱۰۶. صدیقه مهرآبادی
۱۰۷. احمدعلی قنبری
۱۰۸. فاطمه دهشیری
۱۰۹. آرزو بهرامی
۱۱۰. بهنام اکبری
🔹 بیانیه جمعی از «معلمان جامعهشناسی ایران» در آستانه مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری در ۱۵ تیر ۱۴۰۳
ملت شریف ایران، فرهنگیان ارجمند
ایران عزیزمان دوران خطیری را از سر میگذراند. سیاهه بلندی از مسایل اقتصادی سیاسی اجتماعی فرهنگی در دهههای گذشته به دلیل بیاعتنایی نظام سیاسی، به بحرانهایی فراگیر تبدیل شده و آینده کهن دیار را با مخاطره مواجه ساخته است. رشد فزاینده مهاجرت بویژه فرار نخبگان، سونامی آسیبهای اجتماعی، شکاف رو به گسترش ملت - دولت، فرسایش نظام بوروکراسی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی تنها بخشی از این بحرانها بشمار میآید. روشن است که تخفیف این معضلات پیش از همه نیازمند درک نارساییهای موجود و سپس اتخاذ رویکرد علمی و کارشناسی است که متاسفانه سالها از سپهر سیاستگذاری و تصمیمسازیهای کشور غایب میباشد
اینک ما به عنوان جمعی از معلمان جامعهشناسی سراسر کشور که آرزوی سرفرازی و توسعهیافتگی ایران عزیز را داریم؛ نسبت به احتمال تسلط تفکری همسانساز و واپسگرا احساس نگرانی میکنیم! لذا از شما میخواهیم تا همه با هم با جدیت در مرحله دوم انتخابات به «دکتر مسعود پزشکیان» رای دهیم.
امید است با توجه به تأکید ایشان بر لزوم بهرهگیری از اندیشه کارشناسان کاربلد، شاهد کاهش بحرانها و حرکت در مسیر جبران عقبماندگیهای کهن بوم عزیزمان باشیم.
لیست اسامی امضاء کنندگان
۱. عزیزالله علیزاده
۲. مهران صولتی
۳. زهرا نجاتی
۴. خالد خالدیان
۵. هما مادحی
۶. رویا کریمیان
۷. ساجده دینارزهی
۸. ربابه میرزایی
۹. فاطمه حسینی
۱۰. اعظم سادات علویان
۱۱. حدیث مینایی
۱۲. زیتون مسکانزهی
۱۳. فاطمه رفیعی بهابادی
۱۴. زری رحمانیان
۱۵. سیده مریم حسینی
۱۶. آذر خسروی
۱۷. طاهره بالغ
۱۸. بتول سلطانی
۱۹. محمد امانی
۲۰. مجید قاضیزاده
۲۱. منیژه غلامی
۲۲. نسیم قلیزاده
۲۳. زهرا هادی سلامی
۲۴. زهره سالارزهی
۲۵. داود مهدوی
۲۶. ملاحت کیاء
۲۷. زهرا حیدریان
۲۸. حمیرا حیدری
۲۹. سید مرتضی حسینیدوست
۳۰. زهرا حمزه
۳۱. سیده رقیه حسینی
۳۲. ویدا حمزهزاده
۳۳. داریوش حیاتی
۳۴. معصومه صمدی
۳۵. طیبه علیاصغرپور
۳۶. محمدرضا سلیمانی
۳۷. زهره فرد لویه
۳۸. هادی سلطانی سیف
۳۹. آیتالله حاتمی
۴۰. محسن رضوینیا
۴۱. معصومه رزاقی
۴۲. سمانه نورانی
۴۳. رضا کاشانی
۴۴. سپیده عضدی
۴۵. نسرین حسنی
۴۶. سمیه توکلی
۴۷. جبار قاسمی
۴۸. زهرا آقایی
۴۹. ژاله سالمی
۵۰. یوسف حسینقلیپور
۵۱. الهام امیری
۵۲. رقیه اسمی
۵۳. امیر عمادی
۵۴. سکینه فلاح شجاعی
۵۵. سمیه جوادپور
۵۶. هادی کاظمپور
۵۷. سیده سکینه هاشمی
۵۸. سمانه بهار
۵۹. پریسا معینیان
۶۰. بهمن عبدی
۶۱. سجاد محمدی
۶۲. صدیقه حسنزاده
۶۳. آسرین کاک درویشی
۶۴. حجت حبیبی
۶۵. امیر کلهر
۶۶. نادر بداقی
۶۷. صغری یعقوبزاده
۶۸. مریم کاظمی
۶۹. مرجان پژند
۷۰. مرضیه امینی
۷۱. محمود محمدی
۷۲. مریم امینی
۷۳. فرزانه قنبری
۷۴. حسین تقوی
۷۵. زهرا عرب
۷۶. عاطفه حسنیراد
۷۷. راضیه لطفی
۷۸. لیلا قاسمنیا
۷۹. خدیجه بابازاده
۸۰. سیده سکینه هاشمی
۸۱. عبدالغفور سلیمانی
۸۲. نفیسه روشن
۸۳. رباب انتظار ریحانی
۸۴. مریم رضایی
۸۵. شریفه نوروزی
۸۶. شیدا ابراهیمی
۸۷. آمنه پولادی
۸۸. یدالله خانزاده
۸۹. احمد هاشمی
۹۰. ماشاالله مومنی
۹۱. علی فغانی
۹۲. مریم مرجانی
۹۳. زینب خیرالهی
۹۴. سوسن جعفری
۹۵. فاطمه اسلامی
۹۶. اصغر سالمی
۹۷. صفدر اسماعیلی
۹۸. مهتاب اسدی
۹۹. سمانه بنیصفار
۱۰۰. جاوید سیدپور
۱۰۱. سرور اسماعیلی
۱۰۲. آصفه خواجهای
۱۰۳. فروغ بشیرخباز
۱۰۴. امیر دستغیب
۱۰۵. سیفالله ناصری
۱۰۶. صدیقه مهرآبادی
۱۰۷. احمدعلی قنبری
۱۰۸. فاطمه دهشیری
۱۰۹. آرزو بهرامی
۱۱۰. بهنام اکبری
🔹 گذار به دموکراسی در رژیم های غیر دموکراتیک چگونه امکان پذیر است؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ایران به گفتوگوها بر سر موثر بودن یا نبودن مشارکت در انتخابات دامن زد. در این میان داوری در مورد ماهیت جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی مستقر هم در کانون توجهات قرار داشت. از همین رو یادداشت حاضر شاید بتواند به شناخت بیشتر ما در این زمینه کمک نماید. جامعه شناسان سیاسی در گونه شناسی رژیم های غیر دموکراتیک آن ها را به اقتدارگرایی، توتالیتاریانیسم و سلطانیسم تقسیم می کنند.
✅ اقتدارگرایی: در این نوع از نظام های سیاسی با تکثر سیاسی محدود و غیر پاسخگو و در عوض با تکثر اجتماعی و اقتصادی گسترده مواجه هستیم. اغلب فضایی برای مخالفت در حد متوسط وجود دارد. ایدئولوژی راهنما همراه با جزئیات ندارند اما کارگزاران دارای ذهنیت خاصی هستند. بسیج سیاسی به جز همان برهه پیدایش شان ندارند. در این نظام ها معمولا رهبری در دست یک شخص یا گروه است که در محدوده ای مبهم اما کاملا پیش بینی پذیر اعمال قدرت می کند. چین امروز نمونه یک رژیم اقتدارگراست.
✅ توتالیتاریانیسم: در این نوع از رژیم های سیاسی هیچ گونه تکثر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی وجود ندارد و معمولا یک حزب فراگیر اداره کشور را در دست دارد. توده مردم به یک ایدئولوژی راهنما و دارای جزییات که نوید یک آرمانشهر قابل دسترس را می دهد متعهد هستند. نوعی بسیج گسترده سیاسی به تناسب موقعیت های مختلف انجام می شود و رهبران اغلب کاریزماتیک مدیریت جامعه را در دست دارند. کره شمالی نمونه یک رژیم توتالیتر است.
✅ سلطانیسم: در این نوع از نظام های سیاسی تکثر اقتصادی و اجتماعی کاملا از بین نمی رود اما در معرض مداخلات پیش بینی ناپذیر و مستبدانه است. حاکمیت قانون وجود ندارد و شواهد زیادی از مداخله در حوزه خصوصی وجود دارد. تصمیمات شدیدا شخصی و خودسرانه اتخاذ می شود. کارگزاران رهبر از نزدیکان او، و موقعیت شان به درجه اطاعت پذیری شان بستگی دارد. اغلب نهادهای سیاسی صوری و تشریفاتی بوده و بیش از تابعیت نسبت به یک ایدئولوژی همراه با جزئیات، پیرو منویات شخص رهبر هستند. روسیه دوران پوتین نمونه آشکار این رژیم است.
🔹 گذار به دموکراسی چگونه انجام می شود؟
🔺 اقتدارگرایی: در گونه هایی از این رژیم سیاسی اگر ساخت قدرت شکاف خورده و تندروها و میانه روها همزمان در آن حضور داشته باشند می توان با شرایطی نسبت به گذار به دموکراسی امیدوار بود؛ نخست این که میانه روهای حاضر در قدرت از استقلال کافی برای مذاکره با اپوزیسیون برخوردار باشند و دوم آن که میانه روهای اپوزیسیون هم از قدرت سازمانی و مقبولیت کافی در میان مخالفان بهره مند باشند.
🔺 توتالیتاریانیسم: در این رژیم سیاسی نه تنها در ساخت قدرت میانه رویی حضور ندارد بلکه اپوزیسیون هم بسیار کوچک و زیر زمینی می باشد بنابراین گذار به دموکراسی از مسیر مذاکره بین میانه روهای حاضر در حکومت و اپوزیسیون منتفی است. به نظر می رسد در این حکومت ها تنها شکست در یک جنگ آن هم از سوی یک دولت دموکراتیک بتواند زمینه برگزاری یک انتخابات آزاد و گذار به دموکراسی را فراهم آورد، مانند شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم
🔺 سلطانیسم: در این رژیم سیاسی از آن جا که قدرت به شدت شخصی شده است فرصت هایی برای گذار به دموکراسی ایجاد می شود، به این ترتیب که اگر سلطان سرنگون شود به احتمال زیاد رژیم سقوط می کند. همچنین از آن جایی که ماهیت این نوع از نظام ها مجالی برای سازماندهی اپوزیسیون دموکراتیک فراهم نمی آورد، به جز مرگ سلطان در اثر عوامل طبیعی، جنبش های توده ای و سریع جامعه مدنی هم می توانند در تغییر رژیم موثر باشند.
@solati_mehran
#اقتدار_گرایی
#توتالیتاریانیسم
#سلطانیسم
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ایران به گفتوگوها بر سر موثر بودن یا نبودن مشارکت در انتخابات دامن زد. در این میان داوری در مورد ماهیت جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی مستقر هم در کانون توجهات قرار داشت. از همین رو یادداشت حاضر شاید بتواند به شناخت بیشتر ما در این زمینه کمک نماید. جامعه شناسان سیاسی در گونه شناسی رژیم های غیر دموکراتیک آن ها را به اقتدارگرایی، توتالیتاریانیسم و سلطانیسم تقسیم می کنند.
✅ اقتدارگرایی: در این نوع از نظام های سیاسی با تکثر سیاسی محدود و غیر پاسخگو و در عوض با تکثر اجتماعی و اقتصادی گسترده مواجه هستیم. اغلب فضایی برای مخالفت در حد متوسط وجود دارد. ایدئولوژی راهنما همراه با جزئیات ندارند اما کارگزاران دارای ذهنیت خاصی هستند. بسیج سیاسی به جز همان برهه پیدایش شان ندارند. در این نظام ها معمولا رهبری در دست یک شخص یا گروه است که در محدوده ای مبهم اما کاملا پیش بینی پذیر اعمال قدرت می کند. چین امروز نمونه یک رژیم اقتدارگراست.
✅ توتالیتاریانیسم: در این نوع از رژیم های سیاسی هیچ گونه تکثر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی وجود ندارد و معمولا یک حزب فراگیر اداره کشور را در دست دارد. توده مردم به یک ایدئولوژی راهنما و دارای جزییات که نوید یک آرمانشهر قابل دسترس را می دهد متعهد هستند. نوعی بسیج گسترده سیاسی به تناسب موقعیت های مختلف انجام می شود و رهبران اغلب کاریزماتیک مدیریت جامعه را در دست دارند. کره شمالی نمونه یک رژیم توتالیتر است.
✅ سلطانیسم: در این نوع از نظام های سیاسی تکثر اقتصادی و اجتماعی کاملا از بین نمی رود اما در معرض مداخلات پیش بینی ناپذیر و مستبدانه است. حاکمیت قانون وجود ندارد و شواهد زیادی از مداخله در حوزه خصوصی وجود دارد. تصمیمات شدیدا شخصی و خودسرانه اتخاذ می شود. کارگزاران رهبر از نزدیکان او، و موقعیت شان به درجه اطاعت پذیری شان بستگی دارد. اغلب نهادهای سیاسی صوری و تشریفاتی بوده و بیش از تابعیت نسبت به یک ایدئولوژی همراه با جزئیات، پیرو منویات شخص رهبر هستند. روسیه دوران پوتین نمونه آشکار این رژیم است.
🔹 گذار به دموکراسی چگونه انجام می شود؟
🔺 اقتدارگرایی: در گونه هایی از این رژیم سیاسی اگر ساخت قدرت شکاف خورده و تندروها و میانه روها همزمان در آن حضور داشته باشند می توان با شرایطی نسبت به گذار به دموکراسی امیدوار بود؛ نخست این که میانه روهای حاضر در قدرت از استقلال کافی برای مذاکره با اپوزیسیون برخوردار باشند و دوم آن که میانه روهای اپوزیسیون هم از قدرت سازمانی و مقبولیت کافی در میان مخالفان بهره مند باشند.
🔺 توتالیتاریانیسم: در این رژیم سیاسی نه تنها در ساخت قدرت میانه رویی حضور ندارد بلکه اپوزیسیون هم بسیار کوچک و زیر زمینی می باشد بنابراین گذار به دموکراسی از مسیر مذاکره بین میانه روهای حاضر در حکومت و اپوزیسیون منتفی است. به نظر می رسد در این حکومت ها تنها شکست در یک جنگ آن هم از سوی یک دولت دموکراتیک بتواند زمینه برگزاری یک انتخابات آزاد و گذار به دموکراسی را فراهم آورد، مانند شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم
🔺 سلطانیسم: در این رژیم سیاسی از آن جا که قدرت به شدت شخصی شده است فرصت هایی برای گذار به دموکراسی ایجاد می شود، به این ترتیب که اگر سلطان سرنگون شود به احتمال زیاد رژیم سقوط می کند. همچنین از آن جایی که ماهیت این نوع از نظام ها مجالی برای سازماندهی اپوزیسیون دموکراتیک فراهم نمی آورد، به جز مرگ سلطان در اثر عوامل طبیعی، جنبش های توده ای و سریع جامعه مدنی هم می توانند در تغییر رژیم موثر باشند.
@solati_mehran
#اقتدار_گرایی
#توتالیتاریانیسم
#سلطانیسم
🔹 جامعه شناسی انتخابات ریاست جمهوری!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ مسعود پزشکیان در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید. انتخاباتی که اگرچه از نظر حاشیههای پیرامون آن پررونق و از حیث تعداد مشارکت کنندگان کمرمق بود ولی به دلیل برخورداری از شماری تفاوتهای بدیع با تجربههای پیشین شایسته تحلیلهای عمیقتری میباشد. در این یادداشت میکوشم تا از منظر جامعه شناختی نگاهی اولیه به برخی از ویژگیهای این انتخابات بیفکنم:
✅ کلیدواژه انتخابات اخیر نه توسعه سیاسی یا اصلاحات اقتصادی بلکه تلاش برای یک زندگی معمولی بود. پیامی که کمپین پزشکیان از جنبش زن، زندگی، آزادی وام گرفت و به فصل مشترک مردم و تنها نامزد اصلاحطلب حاضر در رقابتها تبدیل شد. عبارتی که هیچ توضیحی برای معرفی نیاز نداشت و صرفا از یک فقدان چنددههای در کشاکش آرمانهای پرطمطراق سیاسی مانند انقلاب، بسط عدالت، و مبارزه با استکبار جهانی حکایت داشت.
✅ این انتخابات از همان آغاز با قویترین و منسجمترین موج تحریمی که تاکنون ظهور یافته است روبرو شد که ناشی از شکلگیری نوعی خودآگاهی ملی در طی پنج سال اخیر بود. پدیدهای که به مجموعهای از گفتوگوهای صریح و رادیکال میان قائلین به تحریم از یکسو و مشارکت جویان از طرف دیگر دامن زد. از همان ابتدا هم شمار خیرخواهان و دغدغهمندان در هر دو اردوگاه قابل توجه به نظر میرسید، امری که بیش از پیش بر غنا و ژرفای گفتوگوها میافزود.
✅ انتخابات اخیر واجد هیچ گونه خیالبافی یا رویا فروشی از سوی پزشکیان یا هواداران او نبود. هر دو نسبت به ظرفیتهای جایگاه ریاست جمهوری کاملا اشراف داشتند و بر خلاف کمپین رقیب به یک جهان فرصت و یک ایران جهش قائل نبودند. موافقان پزشکیان پیش از هر چیز او را به مثابه روزنهای برای ورود عقلانیت به عرصه اجرایی کشور مینگریستند تا بتواند از تحمیل زیانهای بیشتر بر ایران و ایرانیان جلوگیری به عمل آورد.
✅ بیشتر مشارکت کنندگان در انتخابات از چیزباختگان چند ساله اخیر بودند که به دلیل هراس از سقوط در سیاهچاله توهمات جلیلی به صندوق آراء روی خوش نشان دادند. همان کسانی که مدتها در برزخ میان رای دادن یا ندادن سرگردان بودند و بالاخره از بیم ویرانی ایران به پزشکیان رای دادند. رویدادی که پیشاپیش بر صحت این عبارت مهر تایید میزد که؛ رئیس جمهور آینده امکان محدودی برای اصلاح ولی امکان نامحدودی برای تخریب در اختیار دارد.
✅ انتخابات اخیر همچنین فرصتی برای اعتماد دوباره به سیاستمداران در ایران فراهم آورد. امری که بعد از پایان دوره محمد خاتمی کمتر سابقه داشت. پزشکیان موفق شد تا خود را به عنوان فردی صادق و سالم معرفی کند که عزم بهبود وضعیت کنونی را دارد. نتیجه انتخابات هم نشان داد که اقبال مردمی که این بازنمایی را پذیرفتهاند میتواند آغازی بر ترمیم سرمایه اجتماعی و احیای اعتماد از دست رفته نسبت به مسئولان در کشور محسوب شود.
🔹 نکته پایانی: انتخابات اخیر اما نشان داد که ایرانیان راه بلندی برای توسعهیافتگی پیشروی خود دارند. از یکسو نامزدها جز کلی گویی هیچ نقشهراهی به مخاطبان خود معرفی نکردند و از سوی دیگر مشارکتجویان و تحریمکنندگان نقطه مشترکی برای مفاهمه نیافتند. از همین رو به نظر میرسد این حجم از تفرق و بیافقی در ایران امروز تا مدتها سرمایههای فکری این سرزمین را اتلاف و مردماناش را سرگردان خواهد ساخت!
@solati_mehran
#انتخابات
#پزشکیان
#جامعه_شناسی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ مسعود پزشکیان در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید. انتخاباتی که اگرچه از نظر حاشیههای پیرامون آن پررونق و از حیث تعداد مشارکت کنندگان کمرمق بود ولی به دلیل برخورداری از شماری تفاوتهای بدیع با تجربههای پیشین شایسته تحلیلهای عمیقتری میباشد. در این یادداشت میکوشم تا از منظر جامعه شناختی نگاهی اولیه به برخی از ویژگیهای این انتخابات بیفکنم:
✅ کلیدواژه انتخابات اخیر نه توسعه سیاسی یا اصلاحات اقتصادی بلکه تلاش برای یک زندگی معمولی بود. پیامی که کمپین پزشکیان از جنبش زن، زندگی، آزادی وام گرفت و به فصل مشترک مردم و تنها نامزد اصلاحطلب حاضر در رقابتها تبدیل شد. عبارتی که هیچ توضیحی برای معرفی نیاز نداشت و صرفا از یک فقدان چنددههای در کشاکش آرمانهای پرطمطراق سیاسی مانند انقلاب، بسط عدالت، و مبارزه با استکبار جهانی حکایت داشت.
✅ این انتخابات از همان آغاز با قویترین و منسجمترین موج تحریمی که تاکنون ظهور یافته است روبرو شد که ناشی از شکلگیری نوعی خودآگاهی ملی در طی پنج سال اخیر بود. پدیدهای که به مجموعهای از گفتوگوهای صریح و رادیکال میان قائلین به تحریم از یکسو و مشارکت جویان از طرف دیگر دامن زد. از همان ابتدا هم شمار خیرخواهان و دغدغهمندان در هر دو اردوگاه قابل توجه به نظر میرسید، امری که بیش از پیش بر غنا و ژرفای گفتوگوها میافزود.
✅ انتخابات اخیر واجد هیچ گونه خیالبافی یا رویا فروشی از سوی پزشکیان یا هواداران او نبود. هر دو نسبت به ظرفیتهای جایگاه ریاست جمهوری کاملا اشراف داشتند و بر خلاف کمپین رقیب به یک جهان فرصت و یک ایران جهش قائل نبودند. موافقان پزشکیان پیش از هر چیز او را به مثابه روزنهای برای ورود عقلانیت به عرصه اجرایی کشور مینگریستند تا بتواند از تحمیل زیانهای بیشتر بر ایران و ایرانیان جلوگیری به عمل آورد.
✅ بیشتر مشارکت کنندگان در انتخابات از چیزباختگان چند ساله اخیر بودند که به دلیل هراس از سقوط در سیاهچاله توهمات جلیلی به صندوق آراء روی خوش نشان دادند. همان کسانی که مدتها در برزخ میان رای دادن یا ندادن سرگردان بودند و بالاخره از بیم ویرانی ایران به پزشکیان رای دادند. رویدادی که پیشاپیش بر صحت این عبارت مهر تایید میزد که؛ رئیس جمهور آینده امکان محدودی برای اصلاح ولی امکان نامحدودی برای تخریب در اختیار دارد.
✅ انتخابات اخیر همچنین فرصتی برای اعتماد دوباره به سیاستمداران در ایران فراهم آورد. امری که بعد از پایان دوره محمد خاتمی کمتر سابقه داشت. پزشکیان موفق شد تا خود را به عنوان فردی صادق و سالم معرفی کند که عزم بهبود وضعیت کنونی را دارد. نتیجه انتخابات هم نشان داد که اقبال مردمی که این بازنمایی را پذیرفتهاند میتواند آغازی بر ترمیم سرمایه اجتماعی و احیای اعتماد از دست رفته نسبت به مسئولان در کشور محسوب شود.
🔹 نکته پایانی: انتخابات اخیر اما نشان داد که ایرانیان راه بلندی برای توسعهیافتگی پیشروی خود دارند. از یکسو نامزدها جز کلی گویی هیچ نقشهراهی به مخاطبان خود معرفی نکردند و از سوی دیگر مشارکتجویان و تحریمکنندگان نقطه مشترکی برای مفاهمه نیافتند. از همین رو به نظر میرسد این حجم از تفرق و بیافقی در ایران امروز تا مدتها سرمایههای فکری این سرزمین را اتلاف و مردماناش را سرگردان خواهد ساخت!
@solati_mehran
#انتخابات
#پزشکیان
#جامعه_شناسی
🔹 از جنبش دانشجویی ۱۳۷۸ تا جنبش مهسایی ۱۴۰۱
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
#اپیزود_اول: در هجدهم تیر ۱۳۷۸، اعتراض دانشجویان خوابگاه کوی دانشگاه تهران، با سرکوب بیسابقه از سوی نیروی انتظامی مواجه و به ناآرامی دانشجویی وسیعی در تهران منجر شد. جنبش دانشجویی متعاقب آن بعد از پنج روز دچار افول شد و داستان مطالبهگری دانشجویان با محکوم شدن سرباز وظیفه اروجعلی ببرزاده به جرم سرقت یک دستگاه ماشین ریش تراشی خاتمه یافت!!
#اپیزود_دوم: در بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۱ و به دنبال مرگ تراژیک مهسا امینی در پلیس امنیت اخلاقی تهران، جنبشی فراگیر در کشور شکل گرفت که در آن جوانان و به ویژه زنان نقش اصلی را بر عهده داشتند. جنبشی که در طی چهارماه در خیابانها و رسانهها ادامه یافته و در آن رادیکالترین کنشها در تقابل با نظام سیاسی ظهور یافتند.
جامعه ایران در میانه این دو جنبش چه راهی را پیمود؟
✅ جنبش دانشجویی در دوران حاکمیت امید به وقوع پیوست. دوم خرداد ۷۶ آغاز فتح سنگرهای مردم سالاری در یک حکومت اقتدارگرا تلقی میشد که قرار بود زنجیره آن با پیروزی در انتخابات مجلس ششم تکمیل شود از همینرو این جنبش هنوز در پارادایم اصلاح طلبی جای میگرفت ولی جنبش مهسایی در روزگار حاکمیت ناامیدی به وقوع پیوست. تلاشهای اصلاح طلبانه به ماله کشی تعبیر میشدند و حاملان رسمی آن نیز به طور کامل از حاکمیت اخراج شده بودند. در حقیقت این جنبش پایان رسمی پارادایم اصلاح طلبی محسوب میشد.
✅ جنبش دانشجویی یک تحرک صرفا سیاسی بود که نتوانست دلالتهای اجتماعی به دنبال داشته باشد، اما جنبش مهسایی توانست با گسترش پهنه امکان بسیاری از نیندیشیدنی.ها را اندیشیدنی کند. این جنبش از این نظر بسیار شبیه به جنبش می 1968 فرانسه بود که توانست تغییرات جدی در باورهای مخاطبان جوان خود ایجاد کند. جنبش مهسایی به سوژهگی نوین زنان دامن زد و پیامدهایی همچون نافرمانی از پذیرش حجاب اجباری را به همراه آورد.
✅ جنبش دانشجویی نتوانست به خروج از حصار دانشگاه منجر شود و رویدادهای آن اگر چه بازتاب گسترده ای در مطبوعات یافت ولی به همراهی سایر اقشار با مطالبات آن ختم نشد. ولی جنبش مهسایی با شعار محوری زن، زندگی، آزادی به خانه همه ایرانیان سر زد و باب گفتوگو را در خانوادهها گشود. ایرانیان خارج از کشور نسبت به آن واکنشهای قابل توجه نشان دادند و بسیاری از مردان و زنان تا اقوام و اقشار مختلف در داخل کشور نسبت به آن دغدغه یافتند.
🔹 نکته پایانی: از جنبش دانشجویی تا جنبش مهسایی اگر چه کمتر از ۲۵ سال طول کشید ولی جامعه ایران در این مدت راه بلندی را پیمود. ناامیدی از اصلاح سیستم، قهر انتخاباتی، بیاعتباری جناحهای سیاسی، جایگزینی صندوق رای با خیابان، و دومینوی جنبش های فراگیر از ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ همگی از تغییرات ژرف و دگرگونیهای شگرفی در باور و عمل ایرانیان حکایت داشتند که البته هرگز از سوی نظام سیاسی به رسمیت شناخته نشدند!
@solati_mehran
#هجده_تیر
#سوم_می
#بازنشر
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
#اپیزود_اول: در هجدهم تیر ۱۳۷۸، اعتراض دانشجویان خوابگاه کوی دانشگاه تهران، با سرکوب بیسابقه از سوی نیروی انتظامی مواجه و به ناآرامی دانشجویی وسیعی در تهران منجر شد. جنبش دانشجویی متعاقب آن بعد از پنج روز دچار افول شد و داستان مطالبهگری دانشجویان با محکوم شدن سرباز وظیفه اروجعلی ببرزاده به جرم سرقت یک دستگاه ماشین ریش تراشی خاتمه یافت!!
#اپیزود_دوم: در بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۱ و به دنبال مرگ تراژیک مهسا امینی در پلیس امنیت اخلاقی تهران، جنبشی فراگیر در کشور شکل گرفت که در آن جوانان و به ویژه زنان نقش اصلی را بر عهده داشتند. جنبشی که در طی چهارماه در خیابانها و رسانهها ادامه یافته و در آن رادیکالترین کنشها در تقابل با نظام سیاسی ظهور یافتند.
جامعه ایران در میانه این دو جنبش چه راهی را پیمود؟
✅ جنبش دانشجویی در دوران حاکمیت امید به وقوع پیوست. دوم خرداد ۷۶ آغاز فتح سنگرهای مردم سالاری در یک حکومت اقتدارگرا تلقی میشد که قرار بود زنجیره آن با پیروزی در انتخابات مجلس ششم تکمیل شود از همینرو این جنبش هنوز در پارادایم اصلاح طلبی جای میگرفت ولی جنبش مهسایی در روزگار حاکمیت ناامیدی به وقوع پیوست. تلاشهای اصلاح طلبانه به ماله کشی تعبیر میشدند و حاملان رسمی آن نیز به طور کامل از حاکمیت اخراج شده بودند. در حقیقت این جنبش پایان رسمی پارادایم اصلاح طلبی محسوب میشد.
✅ جنبش دانشجویی یک تحرک صرفا سیاسی بود که نتوانست دلالتهای اجتماعی به دنبال داشته باشد، اما جنبش مهسایی توانست با گسترش پهنه امکان بسیاری از نیندیشیدنی.ها را اندیشیدنی کند. این جنبش از این نظر بسیار شبیه به جنبش می 1968 فرانسه بود که توانست تغییرات جدی در باورهای مخاطبان جوان خود ایجاد کند. جنبش مهسایی به سوژهگی نوین زنان دامن زد و پیامدهایی همچون نافرمانی از پذیرش حجاب اجباری را به همراه آورد.
✅ جنبش دانشجویی نتوانست به خروج از حصار دانشگاه منجر شود و رویدادهای آن اگر چه بازتاب گسترده ای در مطبوعات یافت ولی به همراهی سایر اقشار با مطالبات آن ختم نشد. ولی جنبش مهسایی با شعار محوری زن، زندگی، آزادی به خانه همه ایرانیان سر زد و باب گفتوگو را در خانوادهها گشود. ایرانیان خارج از کشور نسبت به آن واکنشهای قابل توجه نشان دادند و بسیاری از مردان و زنان تا اقوام و اقشار مختلف در داخل کشور نسبت به آن دغدغه یافتند.
🔹 نکته پایانی: از جنبش دانشجویی تا جنبش مهسایی اگر چه کمتر از ۲۵ سال طول کشید ولی جامعه ایران در این مدت راه بلندی را پیمود. ناامیدی از اصلاح سیستم، قهر انتخاباتی، بیاعتباری جناحهای سیاسی، جایگزینی صندوق رای با خیابان، و دومینوی جنبش های فراگیر از ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ همگی از تغییرات ژرف و دگرگونیهای شگرفی در باور و عمل ایرانیان حکایت داشتند که البته هرگز از سوی نظام سیاسی به رسمیت شناخته نشدند!
@solati_mehran
#هجده_تیر
#سوم_می
#بازنشر
Audio
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی با عنوان جامعه شناسی انتخابات در ایران به محورهای زیر پرداخته است:
🔺 درآمدی بر انواع دموکراسی
🔺 انتخابات در هر دوره از حیات جمهوری اسلامی از چه منطقی پیروی کرده است؟
🔺 تقسیم بندی مشارکت جویان در انتخابات ۱۴۰۳
🔺 تقسیم بندی تحریم کنندگان در انتخابات ۱۴۰۳
زمان فایل: ۳۰ دقیقه
۱۸ تیرماه ۱۴۰۳
@solati_mehran
#انتخابات
#دموکراسی
#مشارکت
#تحریم
🔺 درآمدی بر انواع دموکراسی
🔺 انتخابات در هر دوره از حیات جمهوری اسلامی از چه منطقی پیروی کرده است؟
🔺 تقسیم بندی مشارکت جویان در انتخابات ۱۴۰۳
🔺 تقسیم بندی تحریم کنندگان در انتخابات ۱۴۰۳
زمان فایل: ۳۰ دقیقه
۱۸ تیرماه ۱۴۰۳
@solati_mehran
#انتخابات
#دموکراسی
#مشارکت
#تحریم
🔹 تنها دو ماه فرصت باقیست!
@solati_mehran
✍ حسین قدرتی- جامعه شناس
🔺 ماشین دولت تحول خواه، تنها دو ماه فرصت دارد تا از بدنه اجتماعی سوختگیری کند. اکثریت مردم، این ماشین را فرسوده و فرونشسته در گلزار حاکمیت میدانستند. آنها ناامید از امکان حرکت، ماشین را رها کرده بودند. با این حال چند درصدی در مرحله دوم برگشتند و به هل دهندگان ماشین پیوستند. اتفاقا ماشین روشن شد، امیدی شکل گرفت اما بسیار شکننده، آنچنانکه دیگر مقیاس فرصت دولت، چهار سال نیست، باید از یک سال، نیم سال و حتی از دو ماه سخن گفت.
🔺 تحریمیها میگفتند در حدود سه دهه گذشته، بیش از نیمی از دولتها در دست اصلاح طلبان و اعتدالیها بوده اما کلیت روند حرکت جامعه و شاخصهای توسعه افول کرده است. اگر چه به وضوح در دولتهای مذکور، شاهد تفاوتهای ملموسی در بهبود اوضاع جامعه، در مقایسه با دولتهای محافظهکار و اقتدارگرا بوده ایم، اما این دولتها نیز نتوانستهاند مکانیسم «پایدارسازی اصلاحات» را تعبیه کنند تا اکنون شاهد بازگشت پرهزینه فرایند اصلاحات نباشیم.
🔺 اینک پزشکیان رییس جمهور شده و تحلیلگرانی که مشوق شرکت مردم ناامید در انتخابات بودند همچنان به نوشتن تحلیلها و نامههای توصیه آمیز به او ادامه میدهند. اینکار اگرچه لازم است اما کافی نیست. پزشکیان یک نفر است و یک ذهن با تمام محدودیتهای عملی آیا فرصت خواندن این حجم از نظرات را دارد؟ آیا او میتواند به آنها جامه عمل بپوشاند؟ «مجاهدان شنبه» از راه می رسند و بر سرش آوار میشوند! الگوهای تکراری و نهادینه شده کنشهای قبلی در موقعیت پس از انتخاب رییس جمهور، برای او اینرسی، محدودیت و فشار ایجاد می کنند.
🔺 حال در این وضعیت اگر ما دست به کنشهای جدید و خلاقانه نزنیم در کماکان بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید. همانگونه که در مناظره میان تحلیلگران، گفته میشد که راه برون رفت از انسداد فعلی، ایجاد توازن ساختاری از طریق کسب قوه مجریه است، اکنون نیز برای پیشگیری از تاثیر روندهای کهنهی موثر بر تعیین کابینه، باید به همان منطق توازن پناه برد.
🔺 باید به جامعه بازگشت تا فشار اجتماعی بتواند به هنگام رای گیری وزرا از مجلس، در برابر اقتدارگرایی و سهم خواهی، توازن ایجاد کند. به عنوان مثال در حوزه آموزش و پرورش در هر شهر، نمایندگان صنف معلمان با همفکری و با محوریت اعضای ستاد انتخابات دکتر پزشکیان، اقدام به تهیه و ارایه لیستی از افراد توانمند برای تصدی وزارت نمایند. ستادهای استانی این فهرستها را از تمام شهرها جمع آوری، جمع بندی و سپس به ستاد کشوری (به صورت سرگشاده) ارایه دهند.
🔺 یا مثلا در مورد وزارت علوم، انجمن های صنفی اعضای هیات علمی و کارکنان، با همفکری به ارایه لیست وزاری پیشنهادی به رییس جمهور بپردازند. این کار برای همه وزارتخانهها میتواند صورت گیرد. در واقع پزشکیان و جامعه تحولخواه ایران، دو ماه بیشتر فرصت ندارند. اگر یک کابینه چابک با وزرایی شجاع، سالم، متخصص، مستقل و کارامد شکل نگیرد انتظار چندانی نمیتوان داشت.
🔺 خوب است همه کنشگران دغدغهمند در پیرامون رییس جمهور، سرشان را از حوزه سیاسی به سمت جامعه برگردانند، به همانجایی که سیاست از آن گسسته است. همین امروز و همین حالا. شب ها بنویسند و روزها به سراغ افراد در نشست های همفکری بروند.
از سوی دیگر ما مردم نیز عادت کردهایم که پس از شرکت در انتخابات و تمام شدن کار، صرفا بایستیم و منتظر انجام تغییرات مثبت باشیم.
🔺 باید از این پیله عادت دیرینه بیرون بیاییم. باید با هر تعداد در حوزههای کاری مشترک، با گفتوگو و همفکری، ابتکار عمل را در دست بگیریم. ما غیر از خودمان هیچکس را نداریم. اکنون هنگام مطالبهگری با ایجاد گروههای کوچک مبتنی بر خرد جمعی و گفتوگو است؛ این مطالبهگری به معنای انتظارات غیر واقعبینانه نیست بلکه به معنای ایجاد پشتوانه اجتماعی برای رییسجمهور در برابر تمامیتخواهی اقتدارگرایان و زیاده خواهی منصب دوستان است.
🔺 باید موج تقاضاهای مکتوب (حاوی اسامی وزرای پیشنهادی)، مبتنی بر حداکثر مشارکت، تعامل و هماهنگی میان فعالان اجتماعی، در تمام نقاط ایران راه بیفتد و همچون نهرهای کوچکی به هم بپیوندد و رودی آرام ، پرهیبت، و زندگیبخش را جاری سازد.
@solati_mehran
#پزشکیان
#قدرتی_حسین
@solati_mehran
✍ حسین قدرتی- جامعه شناس
🔺 ماشین دولت تحول خواه، تنها دو ماه فرصت دارد تا از بدنه اجتماعی سوختگیری کند. اکثریت مردم، این ماشین را فرسوده و فرونشسته در گلزار حاکمیت میدانستند. آنها ناامید از امکان حرکت، ماشین را رها کرده بودند. با این حال چند درصدی در مرحله دوم برگشتند و به هل دهندگان ماشین پیوستند. اتفاقا ماشین روشن شد، امیدی شکل گرفت اما بسیار شکننده، آنچنانکه دیگر مقیاس فرصت دولت، چهار سال نیست، باید از یک سال، نیم سال و حتی از دو ماه سخن گفت.
🔺 تحریمیها میگفتند در حدود سه دهه گذشته، بیش از نیمی از دولتها در دست اصلاح طلبان و اعتدالیها بوده اما کلیت روند حرکت جامعه و شاخصهای توسعه افول کرده است. اگر چه به وضوح در دولتهای مذکور، شاهد تفاوتهای ملموسی در بهبود اوضاع جامعه، در مقایسه با دولتهای محافظهکار و اقتدارگرا بوده ایم، اما این دولتها نیز نتوانستهاند مکانیسم «پایدارسازی اصلاحات» را تعبیه کنند تا اکنون شاهد بازگشت پرهزینه فرایند اصلاحات نباشیم.
🔺 اینک پزشکیان رییس جمهور شده و تحلیلگرانی که مشوق شرکت مردم ناامید در انتخابات بودند همچنان به نوشتن تحلیلها و نامههای توصیه آمیز به او ادامه میدهند. اینکار اگرچه لازم است اما کافی نیست. پزشکیان یک نفر است و یک ذهن با تمام محدودیتهای عملی آیا فرصت خواندن این حجم از نظرات را دارد؟ آیا او میتواند به آنها جامه عمل بپوشاند؟ «مجاهدان شنبه» از راه می رسند و بر سرش آوار میشوند! الگوهای تکراری و نهادینه شده کنشهای قبلی در موقعیت پس از انتخاب رییس جمهور، برای او اینرسی، محدودیت و فشار ایجاد می کنند.
🔺 حال در این وضعیت اگر ما دست به کنشهای جدید و خلاقانه نزنیم در کماکان بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید. همانگونه که در مناظره میان تحلیلگران، گفته میشد که راه برون رفت از انسداد فعلی، ایجاد توازن ساختاری از طریق کسب قوه مجریه است، اکنون نیز برای پیشگیری از تاثیر روندهای کهنهی موثر بر تعیین کابینه، باید به همان منطق توازن پناه برد.
🔺 باید به جامعه بازگشت تا فشار اجتماعی بتواند به هنگام رای گیری وزرا از مجلس، در برابر اقتدارگرایی و سهم خواهی، توازن ایجاد کند. به عنوان مثال در حوزه آموزش و پرورش در هر شهر، نمایندگان صنف معلمان با همفکری و با محوریت اعضای ستاد انتخابات دکتر پزشکیان، اقدام به تهیه و ارایه لیستی از افراد توانمند برای تصدی وزارت نمایند. ستادهای استانی این فهرستها را از تمام شهرها جمع آوری، جمع بندی و سپس به ستاد کشوری (به صورت سرگشاده) ارایه دهند.
🔺 یا مثلا در مورد وزارت علوم، انجمن های صنفی اعضای هیات علمی و کارکنان، با همفکری به ارایه لیست وزاری پیشنهادی به رییس جمهور بپردازند. این کار برای همه وزارتخانهها میتواند صورت گیرد. در واقع پزشکیان و جامعه تحولخواه ایران، دو ماه بیشتر فرصت ندارند. اگر یک کابینه چابک با وزرایی شجاع، سالم، متخصص، مستقل و کارامد شکل نگیرد انتظار چندانی نمیتوان داشت.
🔺 خوب است همه کنشگران دغدغهمند در پیرامون رییس جمهور، سرشان را از حوزه سیاسی به سمت جامعه برگردانند، به همانجایی که سیاست از آن گسسته است. همین امروز و همین حالا. شب ها بنویسند و روزها به سراغ افراد در نشست های همفکری بروند.
از سوی دیگر ما مردم نیز عادت کردهایم که پس از شرکت در انتخابات و تمام شدن کار، صرفا بایستیم و منتظر انجام تغییرات مثبت باشیم.
🔺 باید از این پیله عادت دیرینه بیرون بیاییم. باید با هر تعداد در حوزههای کاری مشترک، با گفتوگو و همفکری، ابتکار عمل را در دست بگیریم. ما غیر از خودمان هیچکس را نداریم. اکنون هنگام مطالبهگری با ایجاد گروههای کوچک مبتنی بر خرد جمعی و گفتوگو است؛ این مطالبهگری به معنای انتظارات غیر واقعبینانه نیست بلکه به معنای ایجاد پشتوانه اجتماعی برای رییسجمهور در برابر تمامیتخواهی اقتدارگرایان و زیاده خواهی منصب دوستان است.
🔺 باید موج تقاضاهای مکتوب (حاوی اسامی وزرای پیشنهادی)، مبتنی بر حداکثر مشارکت، تعامل و هماهنگی میان فعالان اجتماعی، در تمام نقاط ایران راه بیفتد و همچون نهرهای کوچکی به هم بپیوندد و رودی آرام ، پرهیبت، و زندگیبخش را جاری سازد.
@solati_mehran
#پزشکیان
#قدرتی_حسین
🔹 چرا لیاقت آقا سعید را نداشتیم؟!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ این روزها ایرانیان به انحاء گوناگون از سوی طرفداران نامزد شکست خورده در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری تحقیر میشوند. از ایجاد دوگانه علی/ معاویه گرفته تا متهم ساختن هواداران پزشکیان به نادانی، بیبصیرتی و فقدان بلوغ سیاسی. در تازهترین اظهارنظر هم یکی نوشته؛ خلایق هر چه لایق، لیاقت شما رو نداشتند آقا سعید! پیشتر در این سخنرانی با استناد به سخنان و مدعیات سعید جلیلی نشان دادم که؛ چرا او رییسجمهور مناسبی برای ایران امروز نیست؟ اما در این فرصت مایلم به این پرسش پاسخ دهم که؛ چرا خوشبختانه ما لیاقت آقا سعید را نداشتیم؟!
✅ ایران فقط تا سال ۱۴۲۹ برای برداشتن یک خیز بلند در مسیر توسعه فرصت دارد. پس از آن سالمندی جمعیت ایجاب میکند که تمام درآمدهای نفت و گاز صرف مراقبتهای درمانی سالخوردگان شود. از همینرو اگر نتوانیم در این مدت به اجماعی در ساخت قدرت بر سر ضرورت حرکت به سوی توسعه دست یابیم آینده تیره و تاری در انتظار فرزندانمان است.
✅ ایران امروز نه با مسئله بلکه با بحران مهاجرت روبروست. وضعیتی که صرفا محدود به نخبگان نبوده و تمام اقشار را متاثر ساخته است. بیم آن میرود که با تداوم وضع موجود ذخیره ارزشمند بخش پزشکی کشور از حضور نیروهای کیفی تهی شده و در آینده نزدیک نیازمند حضور پزشکانی از هند و پاکستان باشیم.
✅ در سایهی یک جهان فرصت اکنون با کشوری مواجهیم که نه گذرگاه خط لولههای بینالمللی بهشمار میرود و نه مسیر عبور کریدورهای مهم ترانزیتی! نقشههای موجود هم نشان میدهند که اکنون تمام این مزیتهای استراتژیک ایران ما را دور زدهاند. وضعیتی که ادامه آن نه برای ما توسعه به ارمغان میآورد، نه امنیت پایدار!
✅ انتخابات اخیر نشان داد که ما همچنان با شکاف فزاینده ملت- دولت روبرو هستیم. بیش از پنجاه درصد جمعیت به رغم هشدارها و انذارها حاضر به شرکت در انتخابات نشدند و با آن بهشدت احساس بیگانگی کردند. روشن است که با حضور سعید جلیلی هم نه با ترمیم بلکه با تعمیق این شکاف روبرو میشدیم.
✅ در جهانی اینچنین پیچیده و ایرانی اینچنین متکثر ادعای داشتن برنامه برای تمام ساحتهای زندگی شهروندان از جنس دعوت به همان ناکجاآبادی است که به تعبیر کارل پوپر جز خشونت به ارمغان نمیآورد. آنان که پیش از این به دلیل مواضع افراطیشان ایرانیان را از خود رنجانده بودند چگونه انتظار داشتند نماینده جمهور باشند؟!
✅ ایرانیان دو سده است که برای توسعهیافتگی تلاش کرده و در مسیری پرسنگلاخ و توام با فراز و فرودهای بسیار گام بر میدارند. حال با این اوصاف چگونه میتوانند به فردی اطمینان کنند که با این توهم آمده است که؛ پیشرفت کشور را با اتمام انتخابات آغاز، و عقب ماندگیهای چند صد ساله را در چند سال جبران نماید؟!
✅ ایران امروز بیش از خیالپردازی و رویا فروشی به واقع بینی و روشننگری نیازمند است. کشوری که تا نیم قرن گذشته از پیشاهنگان توسعه در آسیا بوده است اکنون حتی از رقبای منطقهای خود عقب مانده و مزیتهای خود برای حرکت در این مسیر را به سرعت از دست میدهد. این کشور دیگر تاب تکرار معجزه هزاره سوم را ندارد!
@solati_mehran
#توسعه
#جلیلی
#انتخابات
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ این روزها ایرانیان به انحاء گوناگون از سوی طرفداران نامزد شکست خورده در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری تحقیر میشوند. از ایجاد دوگانه علی/ معاویه گرفته تا متهم ساختن هواداران پزشکیان به نادانی، بیبصیرتی و فقدان بلوغ سیاسی. در تازهترین اظهارنظر هم یکی نوشته؛ خلایق هر چه لایق، لیاقت شما رو نداشتند آقا سعید! پیشتر در این سخنرانی با استناد به سخنان و مدعیات سعید جلیلی نشان دادم که؛ چرا او رییسجمهور مناسبی برای ایران امروز نیست؟ اما در این فرصت مایلم به این پرسش پاسخ دهم که؛ چرا خوشبختانه ما لیاقت آقا سعید را نداشتیم؟!
✅ ایران فقط تا سال ۱۴۲۹ برای برداشتن یک خیز بلند در مسیر توسعه فرصت دارد. پس از آن سالمندی جمعیت ایجاب میکند که تمام درآمدهای نفت و گاز صرف مراقبتهای درمانی سالخوردگان شود. از همینرو اگر نتوانیم در این مدت به اجماعی در ساخت قدرت بر سر ضرورت حرکت به سوی توسعه دست یابیم آینده تیره و تاری در انتظار فرزندانمان است.
✅ ایران امروز نه با مسئله بلکه با بحران مهاجرت روبروست. وضعیتی که صرفا محدود به نخبگان نبوده و تمام اقشار را متاثر ساخته است. بیم آن میرود که با تداوم وضع موجود ذخیره ارزشمند بخش پزشکی کشور از حضور نیروهای کیفی تهی شده و در آینده نزدیک نیازمند حضور پزشکانی از هند و پاکستان باشیم.
✅ در سایهی یک جهان فرصت اکنون با کشوری مواجهیم که نه گذرگاه خط لولههای بینالمللی بهشمار میرود و نه مسیر عبور کریدورهای مهم ترانزیتی! نقشههای موجود هم نشان میدهند که اکنون تمام این مزیتهای استراتژیک ایران ما را دور زدهاند. وضعیتی که ادامه آن نه برای ما توسعه به ارمغان میآورد، نه امنیت پایدار!
✅ انتخابات اخیر نشان داد که ما همچنان با شکاف فزاینده ملت- دولت روبرو هستیم. بیش از پنجاه درصد جمعیت به رغم هشدارها و انذارها حاضر به شرکت در انتخابات نشدند و با آن بهشدت احساس بیگانگی کردند. روشن است که با حضور سعید جلیلی هم نه با ترمیم بلکه با تعمیق این شکاف روبرو میشدیم.
✅ در جهانی اینچنین پیچیده و ایرانی اینچنین متکثر ادعای داشتن برنامه برای تمام ساحتهای زندگی شهروندان از جنس دعوت به همان ناکجاآبادی است که به تعبیر کارل پوپر جز خشونت به ارمغان نمیآورد. آنان که پیش از این به دلیل مواضع افراطیشان ایرانیان را از خود رنجانده بودند چگونه انتظار داشتند نماینده جمهور باشند؟!
✅ ایرانیان دو سده است که برای توسعهیافتگی تلاش کرده و در مسیری پرسنگلاخ و توام با فراز و فرودهای بسیار گام بر میدارند. حال با این اوصاف چگونه میتوانند به فردی اطمینان کنند که با این توهم آمده است که؛ پیشرفت کشور را با اتمام انتخابات آغاز، و عقب ماندگیهای چند صد ساله را در چند سال جبران نماید؟!
✅ ایران امروز بیش از خیالپردازی و رویا فروشی به واقع بینی و روشننگری نیازمند است. کشوری که تا نیم قرن گذشته از پیشاهنگان توسعه در آسیا بوده است اکنون حتی از رقبای منطقهای خود عقب مانده و مزیتهای خود برای حرکت در این مسیر را به سرعت از دست میدهد. این کشور دیگر تاب تکرار معجزه هزاره سوم را ندارد!
@solati_mehran
#توسعه
#جلیلی
#انتخابات
مهران صولتی pinned « 🔹 چرا لیاقت آقا سعید را نداشتیم؟! @solati_mehran ✍ مهران صولتی ☘ این روزها ایرانیان به انحاء گوناگون از سوی طرفداران نامزد شکست خورده در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری تحقیر میشوند. از ایجاد دوگانه علی/ معاویه گرفته تا متهم ساختن هواداران پزشکیان…»
Forwarded from حمیدرضا کفاش
فرهنگیان عزیز وگرانقدر:
با تبریک برگزیده شدن جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیس جمهور اسلامی ایران، وظیفه خودم می دانم از حضور گسترده و موثر فرهنگیان عزیز در مراحل مختلف انتخابات بهعنوان یک معلم قدیمی ، صمیمانه قدردانی وتشکر نموده ، از رئیس جمهور محترم استدعا کنم در اولین فرصت، وعده های داده شده به این قشر فهیم وباکرامت وعزت نفس را عملیاتی کنند.
واز همه شما می خواهم به سوالات زیر مشروح پاسخ فرموده وبه شماره اینجانب ۰۹۱۲۱۱۰۲۵۷۶(از طریق واتساپ یا تلگرام یا بله )
ارسال نموده تا پس از جمع بندی با رعایت کامل امانت ، در اختیار ایشان قرار دهم.
۱- وضعیت امروز آموزش وپرورش را چگونه می بینید؟
۲- چه انتظاراتی از وزیر آموزش وپرورش دولت چهاردهم دارید؟
۳- با توجه به انتظارات مطرح شده، وزیر آموزش وپرورش آینده چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
ارادتمند شما عزیزان، علی اصغر فانی
با تبریک برگزیده شدن جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیس جمهور اسلامی ایران، وظیفه خودم می دانم از حضور گسترده و موثر فرهنگیان عزیز در مراحل مختلف انتخابات بهعنوان یک معلم قدیمی ، صمیمانه قدردانی وتشکر نموده ، از رئیس جمهور محترم استدعا کنم در اولین فرصت، وعده های داده شده به این قشر فهیم وباکرامت وعزت نفس را عملیاتی کنند.
واز همه شما می خواهم به سوالات زیر مشروح پاسخ فرموده وبه شماره اینجانب ۰۹۱۲۱۱۰۲۵۷۶(از طریق واتساپ یا تلگرام یا بله )
ارسال نموده تا پس از جمع بندی با رعایت کامل امانت ، در اختیار ایشان قرار دهم.
۱- وضعیت امروز آموزش وپرورش را چگونه می بینید؟
۲- چه انتظاراتی از وزیر آموزش وپرورش دولت چهاردهم دارید؟
۳- با توجه به انتظارات مطرح شده، وزیر آموزش وپرورش آینده چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
ارادتمند شما عزیزان، علی اصغر فانی
🔹 چه انتظاراتی از وزیر آموزش و پرورش دولت چهاردهم دارید؟
✍ مهران صولتی
🔺 وزیر آینده بتواند با استدلالهای مبتنی بر پژوهشهای میدانی و دیدگاه صاحبنظران علوم تربیتی مقامهای بلندپایه نظام را قانع کند که دخالت عرصه سیاست در حوزه آ.پ نه تنها خواستههای نظام سیاسی را محقق نمیسازد بلکه نتایج معکوسی به دنبال دارد
🔺 وزیرآینده از تبدیل آموزش و پرورش به حیاط خلوت جناحهای سیاسی جلوگیری کرده و با پای فشردن بر اهمیت حفظ استقلال این نهاد در مقابل اعمال نفوذ و دخالت نمایندگان مجلس در انتصاب مدیران محلی و منطقهای آ.پ تمام قد بایستد و مقاومت نماید
🔺 وزیر آینده بتواند از همه ظرفیتهای خود برای مرجعیت سازی از وزیر آموزش و پرورش در جلسات هیات دولت بهره برده و وزارت آ.پ را از حاشیه دولت به متن آن هدایت کند
🔺 وزیر آینده با دعوت سیستماتیک و هدفمند از روشنفکران و اندیشمندان جهت اظهارنظر در مورد اهمیت آ.پ تلاش کند تا آموزش و پرورش به گفتمان غالب جامعه و گرهگشایی از مسائل آن به دغدغه اصلی همه شهروندان به ویژه خانوادهها تبدیل شود
🔺 ایشان تمهیدی بیندیشد تا وزیر آموزش و پرورش به جای حضور تمام وقت و مناسکی در جلسات متعدد اداری از فراغت کافی برای گفتوگو با اندیشمندان، دیدار با نمایندگان، حضور در مدارس و گفتوگوی مستقیم با معلمان و دانشآموزان، مطالعات تطبیقی با آ.پ جهان و گفتوگو با رسانهها بهره گیرد
🔺 وزیر آینده واجد نگاه سیستمی به تحولات آ.پ بوده و این نهاد را در ارتباط متقابل و دو سویه با نهاد های سیاست، اقتصاد، خانواده و دین ببیند. روشن است که نگریستن از چنین منظری میتواند اظهارات و عملکرد او را از ژرفا و واقع بینی بیشتری برخوردار سازد
🔺 وزیر آینده به دنبال بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای مشارکت جویانه آ.پ باشد. تجربه برگزاری انتخابات صندوق ذخیره و شورای عالی آ.پ در دولت دوم روحانی را احیا و برگزاری مستمر آن را از طریق راهکارهای قانونی نهادینه سازد.
@solati_mehran
#وزیر_آینده
#آموزش_و_پرورش
✍ مهران صولتی
🔺 وزیر آینده بتواند با استدلالهای مبتنی بر پژوهشهای میدانی و دیدگاه صاحبنظران علوم تربیتی مقامهای بلندپایه نظام را قانع کند که دخالت عرصه سیاست در حوزه آ.پ نه تنها خواستههای نظام سیاسی را محقق نمیسازد بلکه نتایج معکوسی به دنبال دارد
🔺 وزیرآینده از تبدیل آموزش و پرورش به حیاط خلوت جناحهای سیاسی جلوگیری کرده و با پای فشردن بر اهمیت حفظ استقلال این نهاد در مقابل اعمال نفوذ و دخالت نمایندگان مجلس در انتصاب مدیران محلی و منطقهای آ.پ تمام قد بایستد و مقاومت نماید
🔺 وزیر آینده بتواند از همه ظرفیتهای خود برای مرجعیت سازی از وزیر آموزش و پرورش در جلسات هیات دولت بهره برده و وزارت آ.پ را از حاشیه دولت به متن آن هدایت کند
🔺 وزیر آینده با دعوت سیستماتیک و هدفمند از روشنفکران و اندیشمندان جهت اظهارنظر در مورد اهمیت آ.پ تلاش کند تا آموزش و پرورش به گفتمان غالب جامعه و گرهگشایی از مسائل آن به دغدغه اصلی همه شهروندان به ویژه خانوادهها تبدیل شود
🔺 ایشان تمهیدی بیندیشد تا وزیر آموزش و پرورش به جای حضور تمام وقت و مناسکی در جلسات متعدد اداری از فراغت کافی برای گفتوگو با اندیشمندان، دیدار با نمایندگان، حضور در مدارس و گفتوگوی مستقیم با معلمان و دانشآموزان، مطالعات تطبیقی با آ.پ جهان و گفتوگو با رسانهها بهره گیرد
🔺 وزیر آینده واجد نگاه سیستمی به تحولات آ.پ بوده و این نهاد را در ارتباط متقابل و دو سویه با نهاد های سیاست، اقتصاد، خانواده و دین ببیند. روشن است که نگریستن از چنین منظری میتواند اظهارات و عملکرد او را از ژرفا و واقع بینی بیشتری برخوردار سازد
🔺 وزیر آینده به دنبال بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای مشارکت جویانه آ.پ باشد. تجربه برگزاری انتخابات صندوق ذخیره و شورای عالی آ.پ در دولت دوم روحانی را احیا و برگزاری مستمر آن را از طریق راهکارهای قانونی نهادینه سازد.
@solati_mehran
#وزیر_آینده
#آموزش_و_پرورش
🔹 با توجه با انتظارات مطرح شده وزیر آموزش و پرورش آینده چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
✍ مهران صولتی
🔺 وزیر آینده ترجیحا باید دانشآموخته (علوم تربیتی/ برنامه ریزی درسی) و حتما دارای سوابق اجرایی در وزارت آموزش و پرورش باشد
🔺 ایشان باید دارای مقبولیت کافی در میان فرهنگیان و نفوذ کافی در میان اعضای هیات دولت باشد
🔺 وزیر آینده باید از روحیه انتقاد پذیری، اجماع سازی، و اقناع سازی برخوردار باشد
🔺 ایشان باید از شجاعت کافی نسبت به بیان نارساییهای آ.پ و از شهامت لازم برای انتقال واقعیتهای این دستگاه به مقامات بلندپایه برخوردار باشد
🔺 وزیر آینده باید بیش از روایتها بر واقعیتها تکیه کند و به جای روایتسازی بر بهبود واقعیت های عرصه تعلیم و تربیت تکیه کند
@solati_mehran
#وزیر_آینده
#آموزش_و_پرورش
✍ مهران صولتی
🔺 وزیر آینده ترجیحا باید دانشآموخته (علوم تربیتی/ برنامه ریزی درسی) و حتما دارای سوابق اجرایی در وزارت آموزش و پرورش باشد
🔺 ایشان باید دارای مقبولیت کافی در میان فرهنگیان و نفوذ کافی در میان اعضای هیات دولت باشد
🔺 وزیر آینده باید از روحیه انتقاد پذیری، اجماع سازی، و اقناع سازی برخوردار باشد
🔺 ایشان باید از شجاعت کافی نسبت به بیان نارساییهای آ.پ و از شهامت لازم برای انتقال واقعیتهای این دستگاه به مقامات بلندپایه برخوردار باشد
🔺 وزیر آینده باید بیش از روایتها بر واقعیتها تکیه کند و به جای روایتسازی بر بهبود واقعیت های عرصه تعلیم و تربیت تکیه کند
@solati_mehran
#وزیر_آینده
#آموزش_و_پرورش
🔹 کارنامه لاجوردیها و معمای توسعه نیافتگی ایران!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ مطالعه کتاب؛ ۱۱۰ سال پیدایش و گسترش گروه صنعتی بهشهر که خاطرات خودنوشت اکبر لاجوردیان به عنوان مسئول این گروه میباشد را با این دغدغه به پایان رساندم که چه درسهایی میتواند برای مساله توسعه نیافتگی ایران در بر داشته باشد؟ کتابی خواندنی و صمیمی که سرگذشت خاندان لاجوردی را به عنوان مجموعهای از کارآفرینان تجاری- صنعتی ایران پیش از انقلاب روایت میکند. به نظر میرسد این سرگذشت خواندنی میتواند پاسخهای ارزشمندی برای پرسش از چرایی توسعه نیافتگی ایران دربر داشته باشد که میکوشم آنها را به کوتاهی به شرح زیر فهرست نمایم:
✅ توسعهیافتگی در گرو اقتصاد جهانیشده، بخش خصوصی قدرتمند و به دور از مداخلات آزار دهندهی دولت است!
✅ اقتصاد ایران در دههی پنجاه و در پی افزایش قیمت نفت که به رشد نقدینگی و تورم انجامید با مشکلات جدی مواجه شد!
✅ شاه که تورم دهه پنجاه را با گرانی اشتباه گرفته بود کوشید تا با دستوریکردن قیمت کالاها اوضاع را سامان بخشد. وضعیت اقتصاد اما بدتر شد!
✅ انقلابیون هیچ درک روشنی از آینده حکمرانی نداشتند. آنها متاثر از تبلیغات چپ، سرمایهداری ایران را وابسته و مبتنی بر صنعت مونتاژ دانسته و حکم به ملیشدن صنایع دادند!
✅ انقلابیون عمدتا کارآفرینان و صاحبان صنایع را دزد، سرمایهدار و وابسته به دربار میدانستند و بدون بررسی مورد به مورد حکم به مصادره اموال کارآفرینان دادند!
✅ وجود بخش خصوصی قدرتمند به پیدایش کارآفرینانی میانجامد که قادرند بدون اتکا به رانتهای دولتی به فرآیند صنعتی شدن و توسعه یافتگی کمک نمایند!
✅ دولت در اقتصاد صرفا باید نقش هدایتی و حمایتی داشته باشد و هرگونه تلاش برای حضور به عنوان رقیب بخش خصوصی میتواند موجب اختلال در فرایند فعالیت های اقتصادی شود!
@solati_mehran
#توسعه
#لاجوردیان
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ مطالعه کتاب؛ ۱۱۰ سال پیدایش و گسترش گروه صنعتی بهشهر که خاطرات خودنوشت اکبر لاجوردیان به عنوان مسئول این گروه میباشد را با این دغدغه به پایان رساندم که چه درسهایی میتواند برای مساله توسعه نیافتگی ایران در بر داشته باشد؟ کتابی خواندنی و صمیمی که سرگذشت خاندان لاجوردی را به عنوان مجموعهای از کارآفرینان تجاری- صنعتی ایران پیش از انقلاب روایت میکند. به نظر میرسد این سرگذشت خواندنی میتواند پاسخهای ارزشمندی برای پرسش از چرایی توسعه نیافتگی ایران دربر داشته باشد که میکوشم آنها را به کوتاهی به شرح زیر فهرست نمایم:
✅ توسعهیافتگی در گرو اقتصاد جهانیشده، بخش خصوصی قدرتمند و به دور از مداخلات آزار دهندهی دولت است!
✅ اقتصاد ایران در دههی پنجاه و در پی افزایش قیمت نفت که به رشد نقدینگی و تورم انجامید با مشکلات جدی مواجه شد!
✅ شاه که تورم دهه پنجاه را با گرانی اشتباه گرفته بود کوشید تا با دستوریکردن قیمت کالاها اوضاع را سامان بخشد. وضعیت اقتصاد اما بدتر شد!
✅ انقلابیون هیچ درک روشنی از آینده حکمرانی نداشتند. آنها متاثر از تبلیغات چپ، سرمایهداری ایران را وابسته و مبتنی بر صنعت مونتاژ دانسته و حکم به ملیشدن صنایع دادند!
✅ انقلابیون عمدتا کارآفرینان و صاحبان صنایع را دزد، سرمایهدار و وابسته به دربار میدانستند و بدون بررسی مورد به مورد حکم به مصادره اموال کارآفرینان دادند!
✅ وجود بخش خصوصی قدرتمند به پیدایش کارآفرینانی میانجامد که قادرند بدون اتکا به رانتهای دولتی به فرآیند صنعتی شدن و توسعه یافتگی کمک نمایند!
✅ دولت در اقتصاد صرفا باید نقش هدایتی و حمایتی داشته باشد و هرگونه تلاش برای حضور به عنوان رقیب بخش خصوصی میتواند موجب اختلال در فرایند فعالیت های اقتصادی شود!
@solati_mehran
#توسعه
#لاجوردیان
🔹 در مورد اصلاحطلبی و اصولگرایی چه میدانیم؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
▪️اصلاح طلبان
▪️الگوهای فکری: علامه نائینی/آیتا...خمینی/ علی شریعتی/ عبدالکریم سروش
▪️تبار سیاسی: چپهای خط امامی دهه شصت
▪️طیف بندی: چپ سنتی/ چپ مدرن
▪️دیدگاههای گذشته:
🔺 دخالت حداکثری دولت در اقتصاد
🔺 ضرورت تحقق خودکفایی اقتصادی
🔺 استراتژی جایگزینی واردات
🔺 باور به شعار نه شرقی نه غربی
🔺 مبارزه با امریکا به عنوان نماد امپریالیسم
🔺 اولویت عدالت بر آزادی
🔺 اعتقاد به تقدس و نقدناپذیری رهبری
🔺 باور به روحیه انقلابی و سادهزیستی
🔺 بدبینی به بخش خصوصی، خوشبینی به بخش دولتی و تعاونی
▪️دیدگاههای امروز:
🔺 نقش حمایتی و هدایتی دولت در اقتصاد
🔺 باور به حضور در اقتصاد جهانی
🔺 استراتژی توسعه صادرات
🔺 باور به شعار هم شرقی، هم غربی
🔺 بدبینی به بخش دولتی، خوشبینی به بخش خصوصی
🔺 اولویت آزادی و حقوق انسانها بر عدالت اقتصادی
🔺 باور به ضرورت حرکت در مسیر توسعه به معنای افزایش رشد اقتصادی و تولید ثروت
🔺 اعتقاد به یگانگی مقبولیت و مشروعیت
🔺 عدم اعتقاد به نقد ناپذیری رهبری
🔺 باور به گذار از جامعه تودهای به جامعه مدنی
🔺 باور به آزادیهای اجتماعی و فرهنگی در حد عرف جامعه
▪️اصولگرایان
▪️الگوهای فکری: شیخ فضل الله نوری/ مصباح یزدی
▪️تبار سیاسی: راست سنتی متکی به بازار در دهه شصت
▪️طیف بندی: راست سنتی/ راست بنیادگرا
▪️دیدگاههای گذشته:
✅ دخالت حداقلی دولت در اقتصاد
✅ خوشبینی به بخش خصوصی، بدبینی به بخش دولتی و تعاونی
✅ تاکید بر اهمیت ولایت فقیه
▪️دیدگاههای امروز:
✅ نقش حداکثری دولت در اقتصاد
✅ اعتقاد به تهاجم فرهنگی و ضرورت صیانت از مرزهای فکری
✅ اعتقاد به ضرورت رعایت حجاب شرعی
✅ باور به ولایت انتصابی فقها
✅ بدبینی به جامعه مدنی وتشکل یافتگی مردم
✅ اعتقاد به رسالت هدایت مردم در حکومت اسلامی
✅ اولویت نگاه به شرق در مناسبات بینالمللی
✅ باور به جدایی مقبولیت و مشروعیت
@solati_mehran
#اصلاح_طلبی
#اصول_گرایی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
▪️اصلاح طلبان
▪️الگوهای فکری: علامه نائینی/آیتا...خمینی/ علی شریعتی/ عبدالکریم سروش
▪️تبار سیاسی: چپهای خط امامی دهه شصت
▪️طیف بندی: چپ سنتی/ چپ مدرن
▪️دیدگاههای گذشته:
🔺 دخالت حداکثری دولت در اقتصاد
🔺 ضرورت تحقق خودکفایی اقتصادی
🔺 استراتژی جایگزینی واردات
🔺 باور به شعار نه شرقی نه غربی
🔺 مبارزه با امریکا به عنوان نماد امپریالیسم
🔺 اولویت عدالت بر آزادی
🔺 اعتقاد به تقدس و نقدناپذیری رهبری
🔺 باور به روحیه انقلابی و سادهزیستی
🔺 بدبینی به بخش خصوصی، خوشبینی به بخش دولتی و تعاونی
▪️دیدگاههای امروز:
🔺 نقش حمایتی و هدایتی دولت در اقتصاد
🔺 باور به حضور در اقتصاد جهانی
🔺 استراتژی توسعه صادرات
🔺 باور به شعار هم شرقی، هم غربی
🔺 بدبینی به بخش دولتی، خوشبینی به بخش خصوصی
🔺 اولویت آزادی و حقوق انسانها بر عدالت اقتصادی
🔺 باور به ضرورت حرکت در مسیر توسعه به معنای افزایش رشد اقتصادی و تولید ثروت
🔺 اعتقاد به یگانگی مقبولیت و مشروعیت
🔺 عدم اعتقاد به نقد ناپذیری رهبری
🔺 باور به گذار از جامعه تودهای به جامعه مدنی
🔺 باور به آزادیهای اجتماعی و فرهنگی در حد عرف جامعه
▪️اصولگرایان
▪️الگوهای فکری: شیخ فضل الله نوری/ مصباح یزدی
▪️تبار سیاسی: راست سنتی متکی به بازار در دهه شصت
▪️طیف بندی: راست سنتی/ راست بنیادگرا
▪️دیدگاههای گذشته:
✅ دخالت حداقلی دولت در اقتصاد
✅ خوشبینی به بخش خصوصی، بدبینی به بخش دولتی و تعاونی
✅ تاکید بر اهمیت ولایت فقیه
▪️دیدگاههای امروز:
✅ نقش حداکثری دولت در اقتصاد
✅ اعتقاد به تهاجم فرهنگی و ضرورت صیانت از مرزهای فکری
✅ اعتقاد به ضرورت رعایت حجاب شرعی
✅ باور به ولایت انتصابی فقها
✅ بدبینی به جامعه مدنی وتشکل یافتگی مردم
✅ اعتقاد به رسالت هدایت مردم در حکومت اسلامی
✅ اولویت نگاه به شرق در مناسبات بینالمللی
✅ باور به جدایی مقبولیت و مشروعیت
@solati_mehran
#اصلاح_طلبی
#اصول_گرایی
🔹 چرا اشعار فردوسی، سعدی و حافظ همچنان برای ایرانیان تازگی دارند؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
در سرزمینی که شاعرانگی وجه ممتاز فرهنگ و تمدن آن بوده و دیوان شاعران زینتبخش خانههای ساکنان آن به شمار میروند تازهبودن پیام فردوسی، سعدی، و حافظ امری متعارف و قابل انتظار تلقی میشود. برخی اما این تازگی را نشان از سکون و رکود جامعهای گرفتهاند که همچنان در نوعی بنبست فکری به سر میبرد. اما یک نگاه عمیقتر شاید بتواند پاسخی برای این پرسش فراهم آورد که؛ چرا هنوز فردوسی، سعدی، و حافظ برای جامعه ایران کهنه نشدهاند؟!
✅ تداوم مسائل جامعه ایران در طول تاریخ: جامعه ایران در سالیان متمادی درگیر مسائلی همچون استبداد حاکمان، تزویر عالمان، نابرابری ارباب - رعیت، و حاشیهنشینی زنان بوده است. اگر چه بخش قابل توجهی از این مسائل در بستر نوعی پدرسالاری نهادینه شده در فرهنگ این اقلیم قابل دفاع به نظر میرسیده اند ولی گذشت زمان موجب توجیهناپذیری آنها شده است. مشکل اما از جایی بروز کرده که بهرغم پیشرفتهای جامعه این مسائل همچنان بهنحوی مزمن ادامه یافتهاند.
✅ فقدان افقگشایی برای حل مسائل جامعه: اینکه فردوسی دغدغه ایرانیماندن ما را پس از هجوم اعراب دارد و سعدی بعد از حمله مغولان، اینکه حافظ و سعدی در پی اندرز دادن به حاکمان و نقد قدرتاند، این که حافظ همچنان از خشکی دماغ فقیهان میگوید و تزویر عالمان بر آفتاب میافکند، و سعدی دغدغه لزوم درایت در حکمرانی را فاش میگوید همه و همه نشان از تازهماندن مولفههای؛ هویت، "قدرت، و دیانت به عنوان مسائل اصلی این سرزمین دارد که هنوز افق روشنی برای حل و فصل آنها گشوده نشده است.
✅ بیتعادلی ناشی از مواجهه با مدرنیته برونزا: مدرنیته بعد از پیدایش آتشی در خرمن تعادل جوامع مختلف افکند و آنها را دچار بیتعادلی ساخت. در خود غرب اما تحولات ناشی از ظهور آن به شکلگیری تعادل نوینی انجامید که توانست توسعه، آزادی و رعایت حقوق بشر برای آنسامان به ارمغان آورد. اتفاقی که در کشورهای پیرامونی از جمله ایران رخ نداد و همان بیتعادلی نخستین ادامه یافت. شاید اگر تجدد در ایران جنبهای درونزا یافته بود امکانی برای حل و فصل برخی از مسائل مهم فراهم میآمد.
✅ نقش مخرب حکومتها در بحرانی شدن مسائل: اگر جامعه مجال مییافت که بدون دخالت حکومتها به زیست طبیعی خود ادامه دهد بسیاری از ناسازگاریها مرتفع میشد. اگر به داستان هویت و زیست ایرانیان ذیل سه فرهنگ؛ ایرانیت، اسلامیت، و مدرنیت نگاه کنیم میتوانیم نشانههایی از یک تلفیق سازنده را ببینیم. اما تلاش نافرجام حکومتها در ایران معاصر به تفوق برخی از این جنبهها انجامیده و مسئله هویت ایرانی را بحرانی ساخته است. داستان قدرت و دیانت هم از این جنساند که همچنان مزمن، کژکارکرد و حلنشده باقی ماندهاند.
🔹 نکته پایانی: تازه بودن اشعار فردوسی، حافظ و سعدی برای جامعه ایران ناشی از حلنشدن مسائل مرتبط با هویت، قدرت و دیانت برای ماست. به عبارت دیگر شاعرانگی نهفته در ژرفای روحجمعی ایرانیان آنجایی که اشعار این بزرگان را تلنگری بر دردهای بیدرمان و گرههای ناگشوده خود تلقی میکند آنها را همچنان سرشار از تازگی و درسآموزی مییابد.
@solati_mehran
#فردوسی
#سعدی
#حافظ
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
در سرزمینی که شاعرانگی وجه ممتاز فرهنگ و تمدن آن بوده و دیوان شاعران زینتبخش خانههای ساکنان آن به شمار میروند تازهبودن پیام فردوسی، سعدی، و حافظ امری متعارف و قابل انتظار تلقی میشود. برخی اما این تازگی را نشان از سکون و رکود جامعهای گرفتهاند که همچنان در نوعی بنبست فکری به سر میبرد. اما یک نگاه عمیقتر شاید بتواند پاسخی برای این پرسش فراهم آورد که؛ چرا هنوز فردوسی، سعدی، و حافظ برای جامعه ایران کهنه نشدهاند؟!
✅ تداوم مسائل جامعه ایران در طول تاریخ: جامعه ایران در سالیان متمادی درگیر مسائلی همچون استبداد حاکمان، تزویر عالمان، نابرابری ارباب - رعیت، و حاشیهنشینی زنان بوده است. اگر چه بخش قابل توجهی از این مسائل در بستر نوعی پدرسالاری نهادینه شده در فرهنگ این اقلیم قابل دفاع به نظر میرسیده اند ولی گذشت زمان موجب توجیهناپذیری آنها شده است. مشکل اما از جایی بروز کرده که بهرغم پیشرفتهای جامعه این مسائل همچنان بهنحوی مزمن ادامه یافتهاند.
✅ فقدان افقگشایی برای حل مسائل جامعه: اینکه فردوسی دغدغه ایرانیماندن ما را پس از هجوم اعراب دارد و سعدی بعد از حمله مغولان، اینکه حافظ و سعدی در پی اندرز دادن به حاکمان و نقد قدرتاند، این که حافظ همچنان از خشکی دماغ فقیهان میگوید و تزویر عالمان بر آفتاب میافکند، و سعدی دغدغه لزوم درایت در حکمرانی را فاش میگوید همه و همه نشان از تازهماندن مولفههای؛ هویت، "قدرت، و دیانت به عنوان مسائل اصلی این سرزمین دارد که هنوز افق روشنی برای حل و فصل آنها گشوده نشده است.
✅ بیتعادلی ناشی از مواجهه با مدرنیته برونزا: مدرنیته بعد از پیدایش آتشی در خرمن تعادل جوامع مختلف افکند و آنها را دچار بیتعادلی ساخت. در خود غرب اما تحولات ناشی از ظهور آن به شکلگیری تعادل نوینی انجامید که توانست توسعه، آزادی و رعایت حقوق بشر برای آنسامان به ارمغان آورد. اتفاقی که در کشورهای پیرامونی از جمله ایران رخ نداد و همان بیتعادلی نخستین ادامه یافت. شاید اگر تجدد در ایران جنبهای درونزا یافته بود امکانی برای حل و فصل برخی از مسائل مهم فراهم میآمد.
✅ نقش مخرب حکومتها در بحرانی شدن مسائل: اگر جامعه مجال مییافت که بدون دخالت حکومتها به زیست طبیعی خود ادامه دهد بسیاری از ناسازگاریها مرتفع میشد. اگر به داستان هویت و زیست ایرانیان ذیل سه فرهنگ؛ ایرانیت، اسلامیت، و مدرنیت نگاه کنیم میتوانیم نشانههایی از یک تلفیق سازنده را ببینیم. اما تلاش نافرجام حکومتها در ایران معاصر به تفوق برخی از این جنبهها انجامیده و مسئله هویت ایرانی را بحرانی ساخته است. داستان قدرت و دیانت هم از این جنساند که همچنان مزمن، کژکارکرد و حلنشده باقی ماندهاند.
🔹 نکته پایانی: تازه بودن اشعار فردوسی، حافظ و سعدی برای جامعه ایران ناشی از حلنشدن مسائل مرتبط با هویت، قدرت و دیانت برای ماست. به عبارت دیگر شاعرانگی نهفته در ژرفای روحجمعی ایرانیان آنجایی که اشعار این بزرگان را تلنگری بر دردهای بیدرمان و گرههای ناگشوده خود تلقی میکند آنها را همچنان سرشار از تازگی و درسآموزی مییابد.
@solati_mehran
#فردوسی
#سعدی
#حافظ
🔹 چرا در مدارس ایران از آموزش مهارتهای زندگی خبری نیست ؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
آنچه از نظرات جامعه شناسان و روان شناسان مرتبط با مقوله تعلیم و تربیت بر میآید حاکی از آناست که در کشورهای توسعه یافته و پیشتاز در مقوله آموزش و پرورش از جمله فنلاند و ژاپن، اولویت نظام آموزش رسمی عبارت از آموختن مهارتهای زندگی از قبیل اعتماد به نفس، تعامل سازنده با دوستان، تمایل به مشارکت در فعالیتهای گروهی، مستقل بودن، قدرت مخالفت یا نه گفتن، قدرت حل مساله، تفکر منطقی، هنر گفتوگو، کنترل خشم، عزت نفس میباشد.
به عبارت دیگر نظام آموزشی در کشورهای مذکور میکوشد تا با بهرهگیری مناسب از سن پایین نوآموزان، گامهای بلندی را در جهت پرورش شخصیت، جامعه پذیری و تربیت شهروندانی مشارکتجو، قانونمحور و اخلاقمدار بردارد. اما در ایران اوضاع دیگرگونه است. دوران طلایی آموزش ابتدایی بیشتر صرف آموختن محفوظاتی میشود که از قابلیت عملیاتی شدن در زندگی آینده دانش آموزان برخوردار نیست.
فقدان زیر ساختهای مناسب جهت آموزش مهارتهای زندگی، کلاسها را به فضایی تکراری و کسل کننده با مطالب تکراری تبدیل کرده و حاکمیت گفتمان کنترل سخت افزاری، هر گونه تفاوت معنادار میان دانش آموزان با قالب استاندارد در ساختار بسیار متمرکز آموزش و پرورش را، به نوعی همسانی و هم.شکلی ملال آور میان نوآموزان مبدل میکند. همچنین این تمرکزگرایی جایی برای مشارکت واقعی و معنادار دانش آموزان و جامعه در چگونگی مدیریت مدارس باقی نگذاشته است.
از معلمان و دانش آموزان گرفته تا والدین و صاحبنظران، هیچ یک سهمی در تغییر این نظم متصلب آموزشی ندارند؛ از کلاسهایی که از دانش آموزان خسته و بیانگیزه انباشته میشوند، تا معلمانی که فقط قرار است بخشی از نیروی انتظامی باشند و تا والدینی که فقط به اندازه پرداخت شهریه و کمک مادی به مدرسه میتوانند در این نظام آموزشی مشارکت داشته باشند، نمای کلی آموزش و پرورش ایران امروز را ترسیم میکند. مدارسی که میتوان در آن سه تیپ از دانش آموزان را مشاهده کرد :
1⃣ دانش آموزان درسخوان (نه لزوما خلاق) که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام کنکور، می آموزند که بزرگترین مهارت زندگی، عبارت از حضور در کلاسهای کنکور و آموختن مهارتهای پیچیده تستزنی میباشد. کاهش تفریحات، کنار گذاشتن معاشرت با دوستان، محبوس کردن خود در اتاق، غیرسیاسی شدن فزاینده و بیتفاوتی نسبت به فرآیندهای اجتماعی در زمره سایر عادتهای زندگی این گروه میباشد.
2⃣ دانش آموزان ارزشی (نه لزوما مستقل) که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام نظم ایدئولوژیک، میآموزند که ارزشهای تیپ بهنجار یک دانش آموز مثبت را در خود نهادینه کنند. حضور در مجامع مذهبی، محدود کردن دایره خودیها (تماس با غیرخودیها میتواند موجب تشویش ذهن شود)، میل به هدایت و ارشاد، عادت به مونولوگ بهجای دیالوگ، از جمله عادتهای روزمره توسط این دسته میباشد.
3⃣ دانش آموزان متفاوت (تعدادشان رو به افزایش است) که نه میتوانند در کنکور حل شوند و نه قادرند سرباز خوبی برای نظم ایدئولوژیک باشند. دانش آموزانی که به راحتی اقتدار دبیران را در کلاس به چالش میکشند. کسانی که میکوشند تا مدل مو، لباس و رفتار متفاوتی را با تیپ بهنجار از خود نشان دهند. علاقه مفرطی به زیر پا گذاشتن استانداردهای موجود مدارس از خود نشان داده و عطش بسیاری به داشتن تجربههای جدید در هر زمینهای دارند.
🔹 نکته پایانی: آموزش و پرورش ما به مهارتهای زندگی نمیپردازد چون برای ما ایرانیان، زندگی یک متغیر مستقل محسوب نمیشود. زندگی برای ما ذیل جنگ، ایدئولوژی و غیریتسازی تعریف میشود. نظام آموزشی ما به آموزش مهارتهای زندگی بیتوجه است چون زندگی امروز ما، گروگان محرومیتهای دیروز و آرزوهای فرداست. همان زندگی که درحقیقت هدف نیست، بلکه وسیله ای است در خدمت اهدافی که مشخص نیست تا چه حد واقع بینانه انتخاب شدهاند. در جامعهای که همچنان منقاد بودن برتر از منتقد بودن مینشیند و تبعیت گوی سبقت از استقلال میرباید، تفکر منطقی و هنر گفتوگو فقط میتواند زینتبخش کتابهای درسی و پیروی از مد زمانه تلقی شود.
@solati_mehran
#توسعه
#آموزش_و_پرورش
#مهارتهای_زندگی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
آنچه از نظرات جامعه شناسان و روان شناسان مرتبط با مقوله تعلیم و تربیت بر میآید حاکی از آناست که در کشورهای توسعه یافته و پیشتاز در مقوله آموزش و پرورش از جمله فنلاند و ژاپن، اولویت نظام آموزش رسمی عبارت از آموختن مهارتهای زندگی از قبیل اعتماد به نفس، تعامل سازنده با دوستان، تمایل به مشارکت در فعالیتهای گروهی، مستقل بودن، قدرت مخالفت یا نه گفتن، قدرت حل مساله، تفکر منطقی، هنر گفتوگو، کنترل خشم، عزت نفس میباشد.
به عبارت دیگر نظام آموزشی در کشورهای مذکور میکوشد تا با بهرهگیری مناسب از سن پایین نوآموزان، گامهای بلندی را در جهت پرورش شخصیت، جامعه پذیری و تربیت شهروندانی مشارکتجو، قانونمحور و اخلاقمدار بردارد. اما در ایران اوضاع دیگرگونه است. دوران طلایی آموزش ابتدایی بیشتر صرف آموختن محفوظاتی میشود که از قابلیت عملیاتی شدن در زندگی آینده دانش آموزان برخوردار نیست.
فقدان زیر ساختهای مناسب جهت آموزش مهارتهای زندگی، کلاسها را به فضایی تکراری و کسل کننده با مطالب تکراری تبدیل کرده و حاکمیت گفتمان کنترل سخت افزاری، هر گونه تفاوت معنادار میان دانش آموزان با قالب استاندارد در ساختار بسیار متمرکز آموزش و پرورش را، به نوعی همسانی و هم.شکلی ملال آور میان نوآموزان مبدل میکند. همچنین این تمرکزگرایی جایی برای مشارکت واقعی و معنادار دانش آموزان و جامعه در چگونگی مدیریت مدارس باقی نگذاشته است.
از معلمان و دانش آموزان گرفته تا والدین و صاحبنظران، هیچ یک سهمی در تغییر این نظم متصلب آموزشی ندارند؛ از کلاسهایی که از دانش آموزان خسته و بیانگیزه انباشته میشوند، تا معلمانی که فقط قرار است بخشی از نیروی انتظامی باشند و تا والدینی که فقط به اندازه پرداخت شهریه و کمک مادی به مدرسه میتوانند در این نظام آموزشی مشارکت داشته باشند، نمای کلی آموزش و پرورش ایران امروز را ترسیم میکند. مدارسی که میتوان در آن سه تیپ از دانش آموزان را مشاهده کرد :
1⃣ دانش آموزان درسخوان (نه لزوما خلاق) که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام کنکور، می آموزند که بزرگترین مهارت زندگی، عبارت از حضور در کلاسهای کنکور و آموختن مهارتهای پیچیده تستزنی میباشد. کاهش تفریحات، کنار گذاشتن معاشرت با دوستان، محبوس کردن خود در اتاق، غیرسیاسی شدن فزاینده و بیتفاوتی نسبت به فرآیندهای اجتماعی در زمره سایر عادتهای زندگی این گروه میباشد.
2⃣ دانش آموزان ارزشی (نه لزوما مستقل) که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام نظم ایدئولوژیک، میآموزند که ارزشهای تیپ بهنجار یک دانش آموز مثبت را در خود نهادینه کنند. حضور در مجامع مذهبی، محدود کردن دایره خودیها (تماس با غیرخودیها میتواند موجب تشویش ذهن شود)، میل به هدایت و ارشاد، عادت به مونولوگ بهجای دیالوگ، از جمله عادتهای روزمره توسط این دسته میباشد.
3⃣ دانش آموزان متفاوت (تعدادشان رو به افزایش است) که نه میتوانند در کنکور حل شوند و نه قادرند سرباز خوبی برای نظم ایدئولوژیک باشند. دانش آموزانی که به راحتی اقتدار دبیران را در کلاس به چالش میکشند. کسانی که میکوشند تا مدل مو، لباس و رفتار متفاوتی را با تیپ بهنجار از خود نشان دهند. علاقه مفرطی به زیر پا گذاشتن استانداردهای موجود مدارس از خود نشان داده و عطش بسیاری به داشتن تجربههای جدید در هر زمینهای دارند.
🔹 نکته پایانی: آموزش و پرورش ما به مهارتهای زندگی نمیپردازد چون برای ما ایرانیان، زندگی یک متغیر مستقل محسوب نمیشود. زندگی برای ما ذیل جنگ، ایدئولوژی و غیریتسازی تعریف میشود. نظام آموزشی ما به آموزش مهارتهای زندگی بیتوجه است چون زندگی امروز ما، گروگان محرومیتهای دیروز و آرزوهای فرداست. همان زندگی که درحقیقت هدف نیست، بلکه وسیله ای است در خدمت اهدافی که مشخص نیست تا چه حد واقع بینانه انتخاب شدهاند. در جامعهای که همچنان منقاد بودن برتر از منتقد بودن مینشیند و تبعیت گوی سبقت از استقلال میرباید، تفکر منطقی و هنر گفتوگو فقط میتواند زینتبخش کتابهای درسی و پیروی از مد زمانه تلقی شود.
@solati_mehran
#توسعه
#آموزش_و_پرورش
#مهارتهای_زندگی
🔹 چرا انقلاب مشروطه از انقلاب اسلامی مهمتر است؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ چهاردهم مرداد ماه هر سال یادمان پیروزی انقلاب مشروطه است. اینک اما با گذشت یکصد و هجده سال از آن رویداد سترگ به نظر می رسد که زمان برای سنجش ابعاد گوناگون آن بیش از هر زمان دیگری مناسب باشد. انقلابی که اگر چه از منظر سیاسی ناکام ماند و نتوانست تداوم خود را با حفظ اهداف اولیه سپری کند ولی تاثیراتی ماندگار بر فرهنگ و سیاست ایران زمین در روزگار مدرن به جای گذاشت. از همین رو می توان در افق امروز و چهاردهه پس از پیروزی بدیل اش؛ انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن را به داوری نشست. مقایسه ای که می تواند برای نگریستن دقیق تر نسبت به مسیری که پیموده ایم مفید باشد:
✅ نگاه واقعبینانه به مولفههای پیشرفت: روشنفکران مشروطه خواه از همان ابتدا درد و درمان را خوب شناختند. اینکه راز عقب ماندگی تاریخی کشور در فقدان حاکمیت یک کلمه یا همان قانون نهفته است. روشن بود که با بی نظمی ناشی از رفتار استبدادی و پیش بینی ناپذیر پادشاه هرگز نمی توان در مسیر پیشرفت حرکت کرد. بنابراین در ابتدا باید توافقی عام به نام قانون وجود داشته باشد که بتوان از آن به مثابه چارچوبی برای نظم پذیر کردن رفتار حاکمان بهره برد. این در حالی است که مساله اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی، سودای آفرینش نظمی جدید به جای تلاش برای حاکمیت قانون بود.
✅ ضرورت محدود شدن اختیارات حکومت: به روایتی سیاست مدرن زمانی شکل گرفت که پرسش بنیادین؛ چه کسی باید حکومت کند؟ به پرسش اساسی؛ چگونه باید حکومت کرد؟ تبدیل شد. مطالعات مشروطه پژوهان هم نشان می دهد که دغدغه مهم در پیدایش مشروطیت کندوکاو در چگونگی حکومت بود فارغ از اینکه چه کسی باید حکومت کند. حال آنکه در انقلاب اسلامی که حدود هفتاد سال بعد اتفاق افتاد مجددا روشنفکران از این امر پرسش می کردند که چه کسی باید حکومت کند؟ بنابراین آشکارا دغدغه توزیع دموکراتیک قدرت به حاشیه رفت و حکمرانی جنبه ای متمرکز و رویایی یافت.
✅ چیرگی فرهنگ بر سیاست: انقلاب مشروطه محصول تلاش ده ها ساله روشنفکران در اثبات حقوق بشر، مزایای تجدد و حاکمیت قانون بود. به طور مثال روشنفکری مانند طالبوف برداشتی ژرف از مبانی تجدد داشت و حقوق را مبنای قانون می دانست. همچنین آزادی را هدف می پنداشت نه ابزار! از این منظر انقلاب مشروطه کاملا به جنبش روشنگری در اروپا شبیه است. اما در انقلاب اسلامی بر خلاف فرهنگ، شاهد سیطره سیاست بر افکار عمومی بودیم. گفتمان حقوق بشر توسط روشنفکران چپ، بورژوایی و مردود شمرده شد و طراحی جامعه ایده آل با درونمایه خوانش مارکسیستی از اسلام به سکه رایج جامعه تبدیل شد.
✅ شناخت واقعی از مسائل زمانه: روشنفکران عصر مشروطه برداشتی واقع بینانه از مسائل و مشکلات عدیده دوران خود داشتند؛ فقر، ناکارآمدی، استبداد، فقدان حاکمیت قانون، تمرکز قدرت و ... در زمره علل عقب ماندگی تلقی می شدند. همین امر هم موجب جدی انگاشتن اصلاحاتی شد که خود را نهایتا در قامت انقلاب به نمایش گذاشت. اما روشنفکران نیمه دوم دوره پهلوی با تسلیم شدن به سودای بومیگرایی به دنبال ایجاد جامعه ای مستقل و بدون کمترین وابستگی بودند. استقلالی که در سال های بعد به انزوا ترجمه شد. بنابراین مسائل اصلی جامعه همچون توسعه نامتوازن، پیامدهای اصلاحات ارضی، افزایش سهم نفت در اقتصاد، و فرمایشی شدن نهادهای مشروطه به حاشیه رانده شده و جای خود را به مسائلی همچون چگونگی رقابت با رشد مارکسیسم در دانشگاه ها و مقابله با افزایش مصرف گرایی شهری و تبلیغات باستان گرایانه دادند.
🔹 نکته پایانی: ایرانیان از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی راهی طولانی را پیموده اند. مسیری پر فراز و فرود از مشروطه طلبی تا جمهوری خواهی! مقایسه دوره هایی از این دست در بستر نوعی جامعه شناسی تاریخی می تواند به سهم خود در خروج از بن بست های سیاسی کنونی مهم تلقی شود. بدون تردید بازخوانی گذشته در افق مسائل امروز می تواند آینده ای بهتر را به ارمغان آورد.
@solati_mehran
#انقلاب_مشروطه
#انقلاب_اسلامی
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ چهاردهم مرداد ماه هر سال یادمان پیروزی انقلاب مشروطه است. اینک اما با گذشت یکصد و هجده سال از آن رویداد سترگ به نظر می رسد که زمان برای سنجش ابعاد گوناگون آن بیش از هر زمان دیگری مناسب باشد. انقلابی که اگر چه از منظر سیاسی ناکام ماند و نتوانست تداوم خود را با حفظ اهداف اولیه سپری کند ولی تاثیراتی ماندگار بر فرهنگ و سیاست ایران زمین در روزگار مدرن به جای گذاشت. از همین رو می توان در افق امروز و چهاردهه پس از پیروزی بدیل اش؛ انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن را به داوری نشست. مقایسه ای که می تواند برای نگریستن دقیق تر نسبت به مسیری که پیموده ایم مفید باشد:
✅ نگاه واقعبینانه به مولفههای پیشرفت: روشنفکران مشروطه خواه از همان ابتدا درد و درمان را خوب شناختند. اینکه راز عقب ماندگی تاریخی کشور در فقدان حاکمیت یک کلمه یا همان قانون نهفته است. روشن بود که با بی نظمی ناشی از رفتار استبدادی و پیش بینی ناپذیر پادشاه هرگز نمی توان در مسیر پیشرفت حرکت کرد. بنابراین در ابتدا باید توافقی عام به نام قانون وجود داشته باشد که بتوان از آن به مثابه چارچوبی برای نظم پذیر کردن رفتار حاکمان بهره برد. این در حالی است که مساله اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی، سودای آفرینش نظمی جدید به جای تلاش برای حاکمیت قانون بود.
✅ ضرورت محدود شدن اختیارات حکومت: به روایتی سیاست مدرن زمانی شکل گرفت که پرسش بنیادین؛ چه کسی باید حکومت کند؟ به پرسش اساسی؛ چگونه باید حکومت کرد؟ تبدیل شد. مطالعات مشروطه پژوهان هم نشان می دهد که دغدغه مهم در پیدایش مشروطیت کندوکاو در چگونگی حکومت بود فارغ از اینکه چه کسی باید حکومت کند. حال آنکه در انقلاب اسلامی که حدود هفتاد سال بعد اتفاق افتاد مجددا روشنفکران از این امر پرسش می کردند که چه کسی باید حکومت کند؟ بنابراین آشکارا دغدغه توزیع دموکراتیک قدرت به حاشیه رفت و حکمرانی جنبه ای متمرکز و رویایی یافت.
✅ چیرگی فرهنگ بر سیاست: انقلاب مشروطه محصول تلاش ده ها ساله روشنفکران در اثبات حقوق بشر، مزایای تجدد و حاکمیت قانون بود. به طور مثال روشنفکری مانند طالبوف برداشتی ژرف از مبانی تجدد داشت و حقوق را مبنای قانون می دانست. همچنین آزادی را هدف می پنداشت نه ابزار! از این منظر انقلاب مشروطه کاملا به جنبش روشنگری در اروپا شبیه است. اما در انقلاب اسلامی بر خلاف فرهنگ، شاهد سیطره سیاست بر افکار عمومی بودیم. گفتمان حقوق بشر توسط روشنفکران چپ، بورژوایی و مردود شمرده شد و طراحی جامعه ایده آل با درونمایه خوانش مارکسیستی از اسلام به سکه رایج جامعه تبدیل شد.
✅ شناخت واقعی از مسائل زمانه: روشنفکران عصر مشروطه برداشتی واقع بینانه از مسائل و مشکلات عدیده دوران خود داشتند؛ فقر، ناکارآمدی، استبداد، فقدان حاکمیت قانون، تمرکز قدرت و ... در زمره علل عقب ماندگی تلقی می شدند. همین امر هم موجب جدی انگاشتن اصلاحاتی شد که خود را نهایتا در قامت انقلاب به نمایش گذاشت. اما روشنفکران نیمه دوم دوره پهلوی با تسلیم شدن به سودای بومیگرایی به دنبال ایجاد جامعه ای مستقل و بدون کمترین وابستگی بودند. استقلالی که در سال های بعد به انزوا ترجمه شد. بنابراین مسائل اصلی جامعه همچون توسعه نامتوازن، پیامدهای اصلاحات ارضی، افزایش سهم نفت در اقتصاد، و فرمایشی شدن نهادهای مشروطه به حاشیه رانده شده و جای خود را به مسائلی همچون چگونگی رقابت با رشد مارکسیسم در دانشگاه ها و مقابله با افزایش مصرف گرایی شهری و تبلیغات باستان گرایانه دادند.
🔹 نکته پایانی: ایرانیان از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی راهی طولانی را پیموده اند. مسیری پر فراز و فرود از مشروطه طلبی تا جمهوری خواهی! مقایسه دوره هایی از این دست در بستر نوعی جامعه شناسی تاریخی می تواند به سهم خود در خروج از بن بست های سیاسی کنونی مهم تلقی شود. بدون تردید بازخوانی گذشته در افق مسائل امروز می تواند آینده ای بهتر را به ارمغان آورد.
@solati_mehran
#انقلاب_مشروطه
#انقلاب_اسلامی
Forwarded from اتچ بات
🔹 چرا اینقدر از زنان هراس دارند؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ به رغم پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات همچنان شاهد فعالیت گشت ارشاد در خیابانها هستیم. این در حالیاست که وی با شعار روشن پایان دادن به این خشونت آشکار از ایرانیان رای گرفت و رئیس جمهوری شد. بنابراین نهتنها نباید از کنار رویداد اخیر هتک حرمت دو دختر نوجوان که متاسفانه به جراحت آنها نیز انجامید به راحتی گذشت بلکه باید در این زمینه سختگیرانه از پزشکیان خواست که در قبال نقض تعهدش به ملت بیتفاوت نمانده و پیگیر تحقق شعارهایاش باشد. اما در کنار این مطالبهگری شایسته است که در مقام پاسخ به پرسش این یادداشت برآییم و از دلایل هراسی سراغ گیریم که حتی به قیمت ایجاد نارضایتی گسترده در شهروندان همچنان بر تکرار رویههای ناصواب و خشونتآفرین گذشته اصرار میورزد:
✅ تداوم مناسبات مردسالارانه: اگر چه ایران تحولات عمیقی را در عرصه جنسیتی سپری کرده و مفهوم برابری جنسیتی به نحوی ژرف در اذهان بسیاری از جوانان رسوخ کرده است ولی ساخت قدرت همچنان صبغه ای مردسالار و تبعیضآمیز دارد. گواه روشن آنهم فقدان مشارکت سیاسی زنان در نهادهای سیاسی همچون ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و شورای نگهبان است. در کل کشور هم حضور زنان در مدیریتهای سیاسی از ۳.۵ درصد فراتر نمیرود. این در حالیاست که مطابق برخی از پژوهش ها بین میزان مشارکت اجتماعی زنان با افزایش رشد اقتصادی کشورها رابطه مستقیم وجود دارد.
✅ کنترل بدن زن به مثابه ابزار سلطه: در خوانش سنتی از اسلام زنان تحت مالکیت مردان، جنس درجه دوم و ملک طلق همسران خود تلقی میشوند. در این نگاه سراسر بدن زن به مثابه عورتی تلقی میشود که باید از نگاههای نامحرم مصون بماند. همچنین زنان متهم اصلی عرصه اغواگری و به انحراف کشاندن مردان تلقی شده و از همین رو باید از دیدگان پنهان بمانند. به دلیل همین مفروضات است که کنترل بدن زنان از جمله نوع پوشش، نحوه بستن موی سر، زیور آلات، نحوه خروج از خانه، و ورود به برخی اماکن عمومی از قبیل استادیومها مورد سختگیریهای شدید قرار میگیرد.
✅ جلوگیری از پرورش نسلی متفاوت: زنان به دلیل ارتباط نزدیک با کودکان در سالهای نخست زندگی از بیشترین میزان تاثیرگذاری بر تربیت فرزندان خود برخوردارند. از همینرو هر گونه قبض و بسط در باورهای آنان میتواند بر نحوه پرورش نسلهای آینده تاثیرگذار باشد. از آنجایی که به دلیل افول وجوه مردسالارانهی تربیت اکنون این زنان هستند که واجد نقشی ممتاز در تعیین سرنوشت فرزندان خود شدهاند، حکومت میکوشد تا با تبلیغ خانهداری، همسرداری، و فرزند آوری به عنوان وظایف اصلی زنان همچنان به تربیت نسلی اطاعتپذیر و وفادار نسبت به ارزشهای سیاسی خود امیدوار باشد.
✅ توقف پیشرفت همه جانبه زنان: جهان به جز اندکی استثناء از همه سو شاهد افزایش حضور اجتماعی زنان است، بهطوری که برخی از ایدهی زنانه شدن جهان و تلطیف مناسبات خشن کنونی سخن میگویند. در ایران هم بعد از زنانه شدن دانشگاه اکنون برخی از زنانه شدن شهر، و تغییر روابط اجتماعی آن حرف میزنند. حتی در بعضی از کشورهای توسعه یافته اینک زنان در عرصه اشتغال گوی سبقت را از مردان ربوده اند. حال با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که تهاجمات اخیر صبغهای دن کیشوت وار یافته و صرفا موجب اتلاف منابع و منافع بیشتر خواهد شد. بیتردید حضور توفانی زنان همه موانع را از سر راه برخواهد داشت...
@solati_mehran
#زنان
#گشت_ارشاد
#مرد_سالاری
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ به رغم پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات همچنان شاهد فعالیت گشت ارشاد در خیابانها هستیم. این در حالیاست که وی با شعار روشن پایان دادن به این خشونت آشکار از ایرانیان رای گرفت و رئیس جمهوری شد. بنابراین نهتنها نباید از کنار رویداد اخیر هتک حرمت دو دختر نوجوان که متاسفانه به جراحت آنها نیز انجامید به راحتی گذشت بلکه باید در این زمینه سختگیرانه از پزشکیان خواست که در قبال نقض تعهدش به ملت بیتفاوت نمانده و پیگیر تحقق شعارهایاش باشد. اما در کنار این مطالبهگری شایسته است که در مقام پاسخ به پرسش این یادداشت برآییم و از دلایل هراسی سراغ گیریم که حتی به قیمت ایجاد نارضایتی گسترده در شهروندان همچنان بر تکرار رویههای ناصواب و خشونتآفرین گذشته اصرار میورزد:
✅ تداوم مناسبات مردسالارانه: اگر چه ایران تحولات عمیقی را در عرصه جنسیتی سپری کرده و مفهوم برابری جنسیتی به نحوی ژرف در اذهان بسیاری از جوانان رسوخ کرده است ولی ساخت قدرت همچنان صبغه ای مردسالار و تبعیضآمیز دارد. گواه روشن آنهم فقدان مشارکت سیاسی زنان در نهادهای سیاسی همچون ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و شورای نگهبان است. در کل کشور هم حضور زنان در مدیریتهای سیاسی از ۳.۵ درصد فراتر نمیرود. این در حالیاست که مطابق برخی از پژوهش ها بین میزان مشارکت اجتماعی زنان با افزایش رشد اقتصادی کشورها رابطه مستقیم وجود دارد.
✅ کنترل بدن زن به مثابه ابزار سلطه: در خوانش سنتی از اسلام زنان تحت مالکیت مردان، جنس درجه دوم و ملک طلق همسران خود تلقی میشوند. در این نگاه سراسر بدن زن به مثابه عورتی تلقی میشود که باید از نگاههای نامحرم مصون بماند. همچنین زنان متهم اصلی عرصه اغواگری و به انحراف کشاندن مردان تلقی شده و از همین رو باید از دیدگان پنهان بمانند. به دلیل همین مفروضات است که کنترل بدن زنان از جمله نوع پوشش، نحوه بستن موی سر، زیور آلات، نحوه خروج از خانه، و ورود به برخی اماکن عمومی از قبیل استادیومها مورد سختگیریهای شدید قرار میگیرد.
✅ جلوگیری از پرورش نسلی متفاوت: زنان به دلیل ارتباط نزدیک با کودکان در سالهای نخست زندگی از بیشترین میزان تاثیرگذاری بر تربیت فرزندان خود برخوردارند. از همینرو هر گونه قبض و بسط در باورهای آنان میتواند بر نحوه پرورش نسلهای آینده تاثیرگذار باشد. از آنجایی که به دلیل افول وجوه مردسالارانهی تربیت اکنون این زنان هستند که واجد نقشی ممتاز در تعیین سرنوشت فرزندان خود شدهاند، حکومت میکوشد تا با تبلیغ خانهداری، همسرداری، و فرزند آوری به عنوان وظایف اصلی زنان همچنان به تربیت نسلی اطاعتپذیر و وفادار نسبت به ارزشهای سیاسی خود امیدوار باشد.
✅ توقف پیشرفت همه جانبه زنان: جهان به جز اندکی استثناء از همه سو شاهد افزایش حضور اجتماعی زنان است، بهطوری که برخی از ایدهی زنانه شدن جهان و تلطیف مناسبات خشن کنونی سخن میگویند. در ایران هم بعد از زنانه شدن دانشگاه اکنون برخی از زنانه شدن شهر، و تغییر روابط اجتماعی آن حرف میزنند. حتی در بعضی از کشورهای توسعه یافته اینک زنان در عرصه اشتغال گوی سبقت را از مردان ربوده اند. حال با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که تهاجمات اخیر صبغهای دن کیشوت وار یافته و صرفا موجب اتلاف منابع و منافع بیشتر خواهد شد. بیتردید حضور توفانی زنان همه موانع را از سر راه برخواهد داشت...
@solati_mehran
#زنان
#گشت_ارشاد
#مرد_سالاری
Telegram
attach 📎
🔹 چشمانداز آینده دولت پزشکیان!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
معرفی ترکیب کابینه مسعود پزشکیان با موجی از واکنشهای منفی در میان هواداران او روبرو شد. بسیاری اقدام او را خلف وعدهای بارز در نسبت با شعارها و انتظارات ایجاد شده در ایام انتخابات تلقی کرده و به تندی نسبت به آن اعتراض کردند. برخی هم آشکارا خود را مغبون و فریبخورده خوانده و به انتقاد از خویش پرداختند. اینکه او با نشان دادن ویترینی مانند ظریف و آذری ولی با معرفی مومنی و دنیامالی غش در معامله کرده است! در این میان بعضی از طرفداران همچنان وفادار به پزشکیان هم از مخالفان کابینه خواستهاند تا به او فرصت دهند تا بتواند با گذشت زمان عملکرد خود را فارغ از ترکیب دولت به نمایش گذارد. اما درباره چشمانداز دولت آینده پزشکیان نیز نکات زیر شایان ذکر است:
✅ پزشکیان اگر هم قصد فریب دادن رای دهندگان را نداشت ولی نگاهی خوشبینانه و رمانتیک به عرصه سیاست داشت. اینکه میتوان همه مسائل را با مردم در میان گذاشت، برجام را در شرایط جدید منطقهای و جهانی احیاء کرد، در یک نظام هدایتگرا گشت ارشاد را منحل نمود و محمد جواد ظریف را با وجود مرجعیت فزاینده مردمی به وزارت گماشت بخشی از این خطاهای تحلیلی بوده است!
✅ دولت وفاق ملی زمانی امکان تحقق دارد که؛ منافع ملی برای بازیگران سیاسی روشن و مورد اجماع بوده، توازن قوای سیاسی به رسمیت شناخته شده، واحد اصلی سیاست گذاری ملت باشد نه امت، و از وضعیت صلح مسلح میان ملت و حکومت رها شده باشیم. بدیهی است که در فقدان این شرایط وفاق ملی به وفاق جناحی، سهم خواهیهای فزاینده، و شکلگیری دولتی آشفته، ناهماهنگ و بیبرنامه تبدیل خواهد شد!
✅ میان ترکیب یک کابینه و کیفیت کارگزاران آن با میزان تحقق برنامهها و شعارهای یک دولت پیوندی وثیق وجود دارد. در این میان نقش وزیران کشور و اطلاعات هم بیبدیل است. ابعاد وسیع تاثیرگذاری وزارت کشور که حتی تا تایید اعضای NGO ها نیز امتداد یافته است، در کنار رویکردهای اطلاعاتی - امنیتی به فعالیتهای سیاسی - مدنی اگر با باورمندی عمیق وزرای انتخاب شده به وعدههای پزشکیان همراه نباشد هیچ بهبودی امکانپذیر نیست!
✅ با قطعی دانستن اولویت توافق با ملت بر توافق با حکومت، و سیاست داخلی بر سیاست خارجی اکنون روشن است که رییس جمهوری با پایگاه مردمی نازل ۲۷ درصدی کار بسیار دشواری برای تحقق وعدههایاش پیشرو دارد. واضح است که هر گونه گفتوگوی ثمربخش با حاکمیت پیشاپیش منوط به اتکا بر پشتوانه ملی است و در فقدان چنین شرایطی دولت پزشکیان وارد دومینویی از امتیازدادنهای پیاپی خواهد شد که از استعفای ظریف آغاز شده و بیانتهاست!
✅ انتخابات زمانی میتواند به بازی برد - برد دولت پزشکیان و حاکمیت تبدیل شود که حکومت تصویری حداقلی از التزام به تحقق وعدههای دولت چهاردهم از خود به نمایش گذارد. عملکرد مجلس در دادن رای به کابینه پزشکیان میتواند سنجه خوبی در این زمینه باشد اگر چه تاکنون وزرای معرفی شده برای کسب رای اعتماد ناچار به عدول از مواضع پیشین خود شدهاند. روشن است که در این راستا همراهی صرفا زبانی حاکمیت نمیتواند ضامن موفقیت دولت باشد!
@solati_mehran
#پزشکیان
#انتخابات
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
معرفی ترکیب کابینه مسعود پزشکیان با موجی از واکنشهای منفی در میان هواداران او روبرو شد. بسیاری اقدام او را خلف وعدهای بارز در نسبت با شعارها و انتظارات ایجاد شده در ایام انتخابات تلقی کرده و به تندی نسبت به آن اعتراض کردند. برخی هم آشکارا خود را مغبون و فریبخورده خوانده و به انتقاد از خویش پرداختند. اینکه او با نشان دادن ویترینی مانند ظریف و آذری ولی با معرفی مومنی و دنیامالی غش در معامله کرده است! در این میان بعضی از طرفداران همچنان وفادار به پزشکیان هم از مخالفان کابینه خواستهاند تا به او فرصت دهند تا بتواند با گذشت زمان عملکرد خود را فارغ از ترکیب دولت به نمایش گذارد. اما درباره چشمانداز دولت آینده پزشکیان نیز نکات زیر شایان ذکر است:
✅ پزشکیان اگر هم قصد فریب دادن رای دهندگان را نداشت ولی نگاهی خوشبینانه و رمانتیک به عرصه سیاست داشت. اینکه میتوان همه مسائل را با مردم در میان گذاشت، برجام را در شرایط جدید منطقهای و جهانی احیاء کرد، در یک نظام هدایتگرا گشت ارشاد را منحل نمود و محمد جواد ظریف را با وجود مرجعیت فزاینده مردمی به وزارت گماشت بخشی از این خطاهای تحلیلی بوده است!
✅ دولت وفاق ملی زمانی امکان تحقق دارد که؛ منافع ملی برای بازیگران سیاسی روشن و مورد اجماع بوده، توازن قوای سیاسی به رسمیت شناخته شده، واحد اصلی سیاست گذاری ملت باشد نه امت، و از وضعیت صلح مسلح میان ملت و حکومت رها شده باشیم. بدیهی است که در فقدان این شرایط وفاق ملی به وفاق جناحی، سهم خواهیهای فزاینده، و شکلگیری دولتی آشفته، ناهماهنگ و بیبرنامه تبدیل خواهد شد!
✅ میان ترکیب یک کابینه و کیفیت کارگزاران آن با میزان تحقق برنامهها و شعارهای یک دولت پیوندی وثیق وجود دارد. در این میان نقش وزیران کشور و اطلاعات هم بیبدیل است. ابعاد وسیع تاثیرگذاری وزارت کشور که حتی تا تایید اعضای NGO ها نیز امتداد یافته است، در کنار رویکردهای اطلاعاتی - امنیتی به فعالیتهای سیاسی - مدنی اگر با باورمندی عمیق وزرای انتخاب شده به وعدههای پزشکیان همراه نباشد هیچ بهبودی امکانپذیر نیست!
✅ با قطعی دانستن اولویت توافق با ملت بر توافق با حکومت، و سیاست داخلی بر سیاست خارجی اکنون روشن است که رییس جمهوری با پایگاه مردمی نازل ۲۷ درصدی کار بسیار دشواری برای تحقق وعدههایاش پیشرو دارد. واضح است که هر گونه گفتوگوی ثمربخش با حاکمیت پیشاپیش منوط به اتکا بر پشتوانه ملی است و در فقدان چنین شرایطی دولت پزشکیان وارد دومینویی از امتیازدادنهای پیاپی خواهد شد که از استعفای ظریف آغاز شده و بیانتهاست!
✅ انتخابات زمانی میتواند به بازی برد - برد دولت پزشکیان و حاکمیت تبدیل شود که حکومت تصویری حداقلی از التزام به تحقق وعدههای دولت چهاردهم از خود به نمایش گذارد. عملکرد مجلس در دادن رای به کابینه پزشکیان میتواند سنجه خوبی در این زمینه باشد اگر چه تاکنون وزرای معرفی شده برای کسب رای اعتماد ناچار به عدول از مواضع پیشین خود شدهاند. روشن است که در این راستا همراهی صرفا زبانی حاکمیت نمیتواند ضامن موفقیت دولت باشد!
@solati_mehran
#پزشکیان
#انتخابات
🔹 از دولت خاتمی تا دولت پزشکیان!
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ بالاخره دولت مسعود پزشکیان توانست با تکرار تجربه دولت اول محمد خاتمی برای همه اعضای کابینهاش از مجلسی غیر همسو رای اعتماد بگیرد. موفقیتی که به دنبال ریختن آتش تهیه کمسابقه تندروهای مجلس بر روی کابینه پیشنهادی او طی یک هفته اخیر ارزشمند جلوه میکند. از این منظر شاید مناسب باشد تا مقایسهای میان دولت هفتم و چهاردهم انجام گیرد تا تحول سیاستورزی در سه دهه گذشته بیشتر قابل فهم شود:
✅ انتخابات دوره هفتم با مشارکت ۸۰ درصدی ایرانیان و بر بستری از امید فزاینده شکل گرفت (خاتمی موفق به کسب ۷۰ درصد آرا در یک مرحله شد)، در حالیکه انتخابات چهاردهم با مشارکت کمتر از ۵۰ درصدی در مرحله دوم، و در زمینهای سرشار از ابهام و تردید برگزار شد (پزشکیان ۲۷ درصد از آرای مرحله دوم را بهدست آورد)
✅ دولت خاتمی در زمانهای شکل گرفت که افزایش رشد اقتصادی و اجرای برنامههای سازندگی به شکل گیری یک طبقه متوسط فربه و مطالبهگر انجامیده بود در حالی که دولت پزشکیان در هنگامهای شکل میگیرد که اوضاع اقتصادی اسفبار، طبقه متوسط نحیف و تلاشها بیش از توسعه معطوف به بقاست!
✅ دولت خاتمی کوشید تا با تکیه بر وفاق ملی ناشی از مشارکت گسترده ایرانیان پروژه توسعه سیاسی را ناظر به انجام اصلاحات از پایین آغاز نماید در حالیکه دولت پزشکیان با تاکید بر وفاق ملی (بخوانید وفاق جناحی) برخاسته از قهر گسترده انتخاباتی به دنبال انجام برخی اصلاحات محدود از بالا میباشد.
✅ دولت خاتمی در شرایطی شکل گرفت که ایرانیان رویاهایی بزرگ مانند توسعه، دموکراسی، رفاه و منزلت جهانی را در ذهن میپروراندند در حالی که دولت پزشکیان در موقعیتی شکل میگیرد که شهروندان آرزویی بیش از یک زندگی معمولی در سایه رفع فیلترینگ، حذف گشت ارشاد و رفع سایه جنگ از روی کشور را پیشروی خود نمیبینند.
✅ دولت خاتمی اگر چه بر بستری از رابطه برد - برد میان جامعه و حکومت شکل گرفت ولی نتوانست به توافقی پایدار میان این دو بینجامد (بیاعتمادی میان جامعه و حکومت گسترش یافت). دولت پزشکیان هم اگر چه از مبدا مشابهای آغاز کرده است ولی اوضاع پرالتهاب منطقه، انباشت مطالبات داخلی و شکاف تاریخی ملت - دولت میتواند چالشهای جدی برای آن ایجاد نماید.
🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران و ایرانیان در سهدهه گذشته بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان دستاوردهای اندکی بهدست آوردهاند ولی اگر فرآیند پیروزی و تشکیل دولت پزشکیان بتواند نمایشی از بازگشت عقلانیت، واقع بینی و دوراندیشی به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی باشد میتوان آن را مغتنم و ارزشمند تلقی کرد.
#خاتمی
#پزشکیان
#برای_ایران
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ بالاخره دولت مسعود پزشکیان توانست با تکرار تجربه دولت اول محمد خاتمی برای همه اعضای کابینهاش از مجلسی غیر همسو رای اعتماد بگیرد. موفقیتی که به دنبال ریختن آتش تهیه کمسابقه تندروهای مجلس بر روی کابینه پیشنهادی او طی یک هفته اخیر ارزشمند جلوه میکند. از این منظر شاید مناسب باشد تا مقایسهای میان دولت هفتم و چهاردهم انجام گیرد تا تحول سیاستورزی در سه دهه گذشته بیشتر قابل فهم شود:
✅ انتخابات دوره هفتم با مشارکت ۸۰ درصدی ایرانیان و بر بستری از امید فزاینده شکل گرفت (خاتمی موفق به کسب ۷۰ درصد آرا در یک مرحله شد)، در حالیکه انتخابات چهاردهم با مشارکت کمتر از ۵۰ درصدی در مرحله دوم، و در زمینهای سرشار از ابهام و تردید برگزار شد (پزشکیان ۲۷ درصد از آرای مرحله دوم را بهدست آورد)
✅ دولت خاتمی در زمانهای شکل گرفت که افزایش رشد اقتصادی و اجرای برنامههای سازندگی به شکل گیری یک طبقه متوسط فربه و مطالبهگر انجامیده بود در حالی که دولت پزشکیان در هنگامهای شکل میگیرد که اوضاع اقتصادی اسفبار، طبقه متوسط نحیف و تلاشها بیش از توسعه معطوف به بقاست!
✅ دولت خاتمی کوشید تا با تکیه بر وفاق ملی ناشی از مشارکت گسترده ایرانیان پروژه توسعه سیاسی را ناظر به انجام اصلاحات از پایین آغاز نماید در حالیکه دولت پزشکیان با تاکید بر وفاق ملی (بخوانید وفاق جناحی) برخاسته از قهر گسترده انتخاباتی به دنبال انجام برخی اصلاحات محدود از بالا میباشد.
✅ دولت خاتمی در شرایطی شکل گرفت که ایرانیان رویاهایی بزرگ مانند توسعه، دموکراسی، رفاه و منزلت جهانی را در ذهن میپروراندند در حالی که دولت پزشکیان در موقعیتی شکل میگیرد که شهروندان آرزویی بیش از یک زندگی معمولی در سایه رفع فیلترینگ، حذف گشت ارشاد و رفع سایه جنگ از روی کشور را پیشروی خود نمیبینند.
✅ دولت خاتمی اگر چه بر بستری از رابطه برد - برد میان جامعه و حکومت شکل گرفت ولی نتوانست به توافقی پایدار میان این دو بینجامد (بیاعتمادی میان جامعه و حکومت گسترش یافت). دولت پزشکیان هم اگر چه از مبدا مشابهای آغاز کرده است ولی اوضاع پرالتهاب منطقه، انباشت مطالبات داخلی و شکاف تاریخی ملت - دولت میتواند چالشهای جدی برای آن ایجاد نماید.
🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران و ایرانیان در سهدهه گذشته بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان دستاوردهای اندکی بهدست آوردهاند ولی اگر فرآیند پیروزی و تشکیل دولت پزشکیان بتواند نمایشی از بازگشت عقلانیت، واقع بینی و دوراندیشی به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی باشد میتوان آن را مغتنم و ارزشمند تلقی کرد.
#خاتمی
#پزشکیان
#برای_ایران