Telegram Web
🔹 زنان چگونه به کابوس اقتدار‌گرایان تبدیل می‌شوند؟

@solati_mehran

مهران صولتی


هشتم مارس را روز جهانی زنان نامیده‌اند. به دنبال سوژه‌گی کم‌نظیر زنان ایرانی در جنبش زن، زندگی، آزادی اکنون می‌توان نگاه متفاوتی به این روز داشت. زنان جامعه ما می‌خواهند با مردان برابر باشند، در همه چیز؛ فرصت‌های تحصیلی، اشتغال، ازدواج و برخورداری از تمام مزایای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. از همین‌رو کوشیده‌اند تا ثابت کنند تفاوت آن‌ها با مردان  مربوط به امور بیولوژیک است نه موارد دیگر. در حقیقت زنان سایر تفاوت‌ها را نوعی برساخت اجتماعی  و ناشی از حضور فرهنگ مردسالار و ساختارهای سلطه می‌دانند. تا این‌جا قضیه کاملا منطقی به نظر می‌رسد چون تا آزادی منفی و سلبی محقق نشده و زنجیرهای بسته شده بر دست و پای زنان گسسته نشود نمی‌توان به آزادی مثبت و ایجابی زنان امیدوار بود. ولی پرسش این‌جاست که پایان این رقابت کجاست؟

در دیالکتیک ارباب و بنده‌ی هگل، اصالت با ارباب است چرا که عمل او از نوع کنشی می‌باشد و ابتکار عمل با اوست، میدان بازی را  طراحی و قوانین آن را تعریف می‌کند ولی عمل بنده واکنشی به رفتار ارباب می‌باشد، می‌کوشد تا ارباب را نفی کند در حالی که هم‌زمان او را به عنوان دشمن خود به رسمیت می‌شناسد و در زمینی بازی می‌کند که او قوانین‌اش را طراحی کرده است. لذا همواره نقشی فرعی را ایفا می‌کند، و چشم به تک ارباب دارد تا پاتکی را به اجرا گذارد. جنبش پاییز ۱۴۰۱ نشان داد که زنان به جای بازی در زمین مردان و تلاش برای شبیه شدن به آن‌ها در همه عرصه‌ها ، می‌توانند زمین بازی خود را طراحی کنند. در این طرح پرداختن به مفروضات زیر ضروری به نظر می‌رسد:

زنان و مردان مکمل یکدیگرند بنابراین نقص یکی به معنای کمال دیگری نیست. دو طرف باید در یک تعامل هم افزا نقایص یکدیگر را برطرف نمایند. زنانگی واجد امتیازاتی است که مردان از آنها بی‌بهره‌اند. تشبه جستن به مردانگی از سوی زنان صرفا آنها را دنباله‌رو مردان می‌سازد.

بیشترین خشونت علیه زنان، نه از سوی مردان بلکه از سوی خود زنان تئوریزه می‌شود! همان اندیشه‌ای که با شعار حفظ شان و منزلت، زنان را خانه‌نشین می‌خواهد و آن‌ها را از مشارکت اجتماعی منع می‌کند. اتفاقا در این زمینه مردان بسی بیشتر مدافع حضور اجتماعی و اقتصادی زنان هستند.

بسیاری از مصادیق خشونت علیه زنان نه ناشی از مردان، بلکه ناشی از ساختارهای مردسالارانه است. ساختارهایی که اصلاح آن‌ها مستلزم جلب همکاری بخشی از مردان دموکراسی‌خواه جامعه است. این چنین است که مطالبه دموکراسی بر حقوق زنان اولویت می‌یابد.

خودآیینی زنان بزرگ‌ترین تهدید برای حکومت‌های اقتدارگرا محسوب می‌شود. نظام‌هایی که می‌کوشند در پوشش حفظ ارزش‌های مذهبی و خانوادگی کنترل بدن زنان را در اختیار گرفته و آن‌ها را به جنس دوم تبدیل نمایند.

زنان می‌توانند با پرورش نسلی از دختران و پسران پرسش‌گر، خودآیین و مطالبه‌گر منادی آزادی و برابری بوده و به کابوس حکومت‌های اقتدارگرا در سراسر جهان تبدیل شوند. تاثیری ماندگار که می‌تواند حتی برای مردان جامعه نیز الهام‌بخش باشد.

@solati_mehran

#هشتم_مارس
#زنان
29👍17👎2
🔹 مسئله‌ای به نام تعطیلات زودرس در مدارس ایران!

@solati_mehran

مهران صولتی


وارد کلاس که می‌شوم آهی از نهاد دانش‌آموزان بلند می‌شود. گویا همه انتظار داشته‌اند که نیایم. این حس زمانی تشدید می‌شود که می‌گویم مطابق اعلام قبلی امتحان را برگزار می‌کنم. در فرصتی که به بچه‌ها برای یادآوری مطالب می‌دهم بحث داغی بر سر آمدن یا نیامدن به مدرسه در می‌گیرد. دانش‌آموزان با حرارت یکدیگر را مواخذه می‌کنند که چرا عهد‌شکنی کرده و آمده‌اند. بیستم اسفند است و عطش تعطیلی زودرس مدارس بچه‌ها را بی‌تاب کرده است.

آن‌چه آمد داستان بحران تدریس و مرگ آموزش در هفته آخر مدارس ایران است. قصه‌ای تکراری که با تاکید ملال‌آور و هرساله مسئولین بر دایر بودن کلاس‌ها تا ۲۸ اسفند‌ماه ابعادی طنزآمیز نیز می‌یابد. در یکی‌دو هفته آخر این‌ماه استفاده از ابزارهای کنترلی نیز اوج می‌گیرد. تاکید ادارات به مدیران برای حضور و غیاب بچه‌ها، اصرار مدارس به خانواده‌ها برای فرستادن دانش‌آموزان به مدرسه و تلاش معلمان برای نگه‌داری بچه‌ها، همه‌ و‌ همه در این زمینه معنا می‌یابند. نوعی هم‌دستی سه‌گانه برای تداوم فرمالیسم!

بچه‌ها معتقدند که اگر معلمان امتحانی برگزار نکنند مشکلی با آمدن ندارند هر‌چند که بعد از گفت‌و‌گو متقاعد می‌شوند که بدون تدریس یا ارزش‌یابی هم توجیهی برای آمدن نمی‌یابند. واقعیت این‌است که مدارس ایران با نوعی چالش بر سر فلسفه وجودی خود مواجه شده‌اند. بحران مشروعیتی که با افزایش ناکارآمدی نظام آموزش‌ و‌ پرورش تشدید شده‌ است.  دبیرستان‌های امروز واجد هیچ‌گونه جذابیتی برای بچه‌ها نیستند. بسیاری از دانش‌آموزان تنها بر اساس اجبار والدین یا با هدف خوش‌بودن در کنار دوستان هر روز از خواب بیدار می‌شوند.

افول جایگاه دانش، آموزش به‌مثابه تلاش برای حقیقت‌جویی را با پرسش‌های جدی روبرو ساخته است. به دلیل تراکم بالای دانش‌آموزان، معلمان نیز بیشتر در نقش بخشی از نیروی انتظامی ظاهر شده و کلاس‌ها را از جذابیت حداقلی تهی می‌سازند. روزی نیست که دانش‌آموزان از بی‌ارتباطی برخی دروس با آینده شغلی خود پرسش نکرده و معلمان را با چالش مواجه نسازند.

مفهومی به نام معلم الهام‌بخش که یادآور حک شدن نام و تاثیرات اخلاقی این چهره‌ها در خاطره‌جمعی نسلی از دانش‌آموزان بود به فراموشی سپرده شده و جبر زمانه معلمان را به تصدی بیش از یک شغل واداشته است. افزایش حضور نادانش آموزان، اندک توجیهات ممکن برای چرایی تداوم فعالیت‌های مدارس را با پرسش‌های جدی روبرو ساخته است. به نظر می‌رسد بدون عزمی جدی برای بازاندیشی در کارنامه چهل ساله آموزش‌ و‌ پرورش شاهد تبدیل شدن هر چه بیشتر مدارس به کانون‌های بحران‌زا خواهیم بود.

از کشتن خلاقیت‌ها و فردیت‌ها گرفته تا عدم آموزش مهارت‌های زندگی در فرآیندهای تعاملی، از تحمیل آموزه‌ها و شعارهای نخ نمای ایدئولوژیک گرفته تا تبدیل شدن این دستگاه به بنگاهی برای کسب رای در انتخابات مختلف، همه و همه از بی‌دفاعی این شهر در قبال هجوم افسار‌گسیخته آسیب‌های اجتماعی حکایت دارند. این‌جاست که برخورد واقع‌بینانه وزارت‌خانه با مساله تکراری تعطیلات زودرس مدارس می‌تواند نشانه‌ای هر چند کوچک از اراده معطوف به بازاندیشی در کارنامه آموزش و پرورش کشور محسوب شود.

@solati_mehran

#تعطیلات_مدارس
#آموزش_و_پرورش
👍497👎2
Forwarded from اتچ بات
بر زخم‌های‌مان نمک نپاشید!


🔹 نامه سرگشاده انجمن اسلامی معلمان سبزوار به رئیس جمهوری


جناب آقای دکتر پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی ایران

با سلام و تحیت


🔸 در روزهای اخیر ویدئویی از اظهارات شما بازنشر شده است که در آن با اشاره به مواجهه ترامپ با زلنسکی، خطاب به رئیس جمهوری امریکا تصریح کرده‌اید که؛ قابل قبول نیست که به شما بگویند اگر این‌کارها را نکنید...من چنین می‌کنم. اصلا من نمی‌آیم...هر غلطی می‌خواهی بکن! سخنانی که البته حاضران در جلسه را به وجد آورده و به دنبال آن برای شما دست می‌زنند. ادبیاتی که متاسفانه از آن نوعی بی‌اعتنایی نسبت به رنج‌های بی‌شمار مردمان این سرزمین که از پس سال‌های متمادی تحریم‌های فرساینده عارض شده است به ذهن متبادر می‌شود.

🔸 شوربختانه به‌نظر می‌رسد نوع برخورد ترامپ با زلنسکی اکنون به مستمسکی برای عقده‌گشایی تندروها علیه هرگونه تغییر معنادار در کیفیت زندگی اسف‌بار ایرانیان در سایه دلار ۹۰ هزار تومانی، تورم ۴۰ درصدی، ناترازی‌های گسترده، و ناامیدی نسبت به آینده تبدیل شده است. اما واقعیت این‌است که اگر چه ترامپ در این دیدار کوشید تا زلنسکی را تحقیر کند ولی پای‌بندی رئیس جمهور اوکراین نسبت به منافع ملی کشور خود از دیدگان مردم آن دیار پنهان نماند و به افزایش محبوبیت او منجر شد. بدیهی است که تفاوت جایگاه و وضعیت ایران و امریکا به تکرار این رویداد نخواهد انجامید.

🔸 مردمی که در تیرماه امسال به‌رغم موج‌های بلند تحقیر و تمسخر به شرکت در انتخابات و برگزیدن شما خطر کردند انتظار ندارند که جناب‌عالی با به کار بردن عبارت مجمل؛ تمام شد رفت بر آخرین امیدهای ایرانیان برای گشودن راهی نوین در مسیر بهبود رابطه با جهان و کاهش معنادار تحریم‌های امریکا خط بطلان بکشید، بلکه امید دارند که شما با پای‌بندی به وعده‌های انتخاباتی خود از مسیر افزایش تحرکات دیپلماتیک، استفاده گسترده از توان کارشناسان، ایجاد وفاق با مردم، و ایستادگی در مقابل افراطیان داخلی راهی نوین برای عبور از وضعیت ناگوار کنونی بگشایید. آری تا رنج‌های ما باقی‌است هیچ چیزی تمام نشده است!

۲۲ اسفندماه ۱۴۰۳
انجمن اسلامی معلمان سبزوار


@aemsabzevar
👍42👎51
🔹 از کلژ دو فرانس پاریس تا خانه اندیشمندان تهران

@solati_mehran

مهران صولتی


#اپیزود_اول: حدود پانصد سال از ایجاد کالج‌ای در پایتخت فرانسه که به نماد آزاداندیشی و خردورزی در غرب معروف شده است می‌گذرد. کلژ دو فرانس در این پنج قرن خانه اندیشمندانی در تراز جهانی مانند فوکو، بوردیو، بارت، و لوی اشتراوس بوده است.

#اپیزود_دوم: حدود سیزده سال پیش خانه اندیشمندان علوم انسانی با هدف فراهم آوردن امکانی برای گردهم‌آیی اندیشمندان حوزه‌های مختلف علوم انسانی تاسیس و طی این مدت توانست به مکانی برای گفت‌و‌گوی اصحاب اندیشه تبدیل شود. این خانه اخیرا و با رای دیوان عدالت اداری به تملک شهرداری تهران درآمد.

از کالج‌ای پانصد ساله که هم‌چنان فعال است تا خانه‌ای سیزده ساله که تعطیل شده چقدر فاصله وجود دارد؟ شاید این مثال بهترین اشاره  به دو مفهوم جامعه بلند‌مدت و جامعه کوتاه‌مدت مورد اشاره همایون کاتوزیان باشد. اما چرا شهرداری تهران نتوانست خانه اندیشمندان را تحمل کند؟

چتر گسترده سیاست: در کشوری که حکومت هیچ حوزه مستقلی را به رسمیت نشناخته و سیاست هیمنه خود را بر عرصه‌های اقتصاد، فرهنگ، دین و خانواده افکنده است بدیهی است که اندیشمندان هم خود را خانه خراب احساس کنند. در چنین سیستمی سیاست می کوشد که منطق خود (قدرت) را بر منطق حوزه فرهنگ (گفت‌و‌گو) تحمیل نموده و آن‌را کنترل‌پذیر و تحت انقیاد خود در آورد.

مخالفت با علوم انسانی: در دوران پس از انقلاب عداوت با علوم انسانی و اجتماعی وجهی هدف‌مند و سیستماتیک یافته است. نظام سیاسی مایل نیست شاهد بالندگی دانش‌هایی باشد که نه تنها شناخت مردم از نارسایی‌های حکم‌رانی را تعمیق می‌بخشند بلکه واجد نگاه انتقادی به رابطه حکومت با جامعه هستند. تعطیلی خانه اندیشمندان نیز از چنین رویکردی پیروی می‌کند.

بی‌اعتنایی نسبت به تحولات اجتماعی: جامعه ایران در روزگار تکثر رسانه‌ها و تنوع سلیقه‌ها به چنان سطحی از رشد آگاهی‌ها رسیده است که اقداماتی از این‌دست فقط موجبات انزجار هر چه بیشتر از عاملان را فراهم می‌آورد. بی‌اثر شدن پدیده فیلترینگ، مطالبات انباشته، ناکارآمدی حکومت، جامعه جنبشی، و ریزش چشم‌گیر هواداران از جمله واقعیت‌هایی هستند که  اصحاب قدرت هم‌چنان مایل به دیدن آن‌ها نیستند.

🔹 نکته پایانی: در حالی‌که شهرداری‌ها در کشورهای توسعه یافته می‌کوشند تا با ایجاد فضاهای عمومی در خیابان‌ها و پارک‌ها امکان مواجهه و گفت‌و‌گوی میان شهروندان را هر چه بیشتر فراهم آورند شهرداری تهران تنها چراغ هم‌اندیشی اصحاب علوم انسانی کشور را خاموش کرده است. شهردار کنونی که پیش از این در مصاحبه‌ای از رساندن تهران به افق‌های بی‌سابقه سخن گفته بود آیا تعطیلی این خانه را هم به لیست دستاوردهای خود خواهد افزود؟!

@solati_mehran

#کلژدوفرانس
#خانه_اندیشمندان
#شهرداری_تهران
👍33👎4
🔹 پیشنهاد ۲۵ کتاب برای تعطیلات نوروز ۱۴۰۴

@solati_mehran

مهران صولتی


📕 پیدایش مفاهیم اسلام سیاسی در ایران معاصر (۱۳۵۷- ۱۳۲۰)، نویسنده؛ آرش صفری، نشر نی

📕 نامه‌هایی از پاریس (پاریس در نامه روشنفکران ایرانی)، نویسنده؛ امیر سعید الهی، کتاب پارسه

📕 مفهوم قانون در ایران معاصر (تحولات پیشامشروطه)، داود فیرحی، نشر نی

📕 از کاخ شاه تا زندان اوین، خاطرات احسان نراقی، موسسه خدمات فرهنگی رسا

📕 حکم‌رانی خوب و توسعه، نویسنده: دانیل کافمن، ترجمه: مهدی مقدری، نشر نگاه معاصر

📕 استراتژی توسعه ایران (چرا ایران عقب ماند؟ چگونه پیشرفت کنیم؟)، نویسنده: مجتبی لشکر بلوکی، نشر فرهنگ صبا

📕 ایران بر لبه تیغ (گفتارهای جامعه شناسی سیاسی و سیاست عمومی)، نویسنده؛ محمد فاضلی، انتشارات روزنه

📕 هم شرقی، هم غربی (تاریخ روشنفکری مدرنیته ایرانی)، نویسنده: افشین متین، ترجمه: حسن فشارکی، نشر شیرازه

📕 روشنفکران و دولت در ایران (سیاست، گفتار و تنگنای اصالت)، نویسنده: نگین نبوی، ترجمه: حسن فشارکی، نشر شیرازه

📕 صدایی که شنیده نشد (نگرش های اجتماعی- فرهنگی و توسعه نامتوازن در ایران)، به کوشش؛ عباس عبدی/ محسن گودرزی، نشر نی

📕 اقتصاد ایران در تنگنای توسعه، نویسندگان: حمید زمان زاده و صادق الحسینی، نشر مرکز

📕 اقتصاد ایران امروز (توسعه بر محور آموزش، فرهنگ و تمدن)، حسین عظیمی آرانی، نشر نی

📕 مسئله مدرسه (بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران)، نعمت الله فاضلی، نشر هوش ناب

📕 مالیه روح مشروطه است (بازخوانی نقش مستشاران آمریکایی در اصلاح نظام مالی ایران)، نویسنده؛ میکائیل عظیمی، نشر نهاد گرا

📕 چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران، عبدالمحمد کاظمی و محسن گودرزی، نشر اگر

📕 کنش گران مرزی، مقصود فراستخواه، نشر گام نو

📕 اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی (مجموعه گفت و گوها) ، بهمن احمدی امویی، نشر پارسه

📕 در جست‌و‌جوی سعادت عمومی (جلد اول: بازخوانی انتقادی مشروط سازی قدرت/ جلد دوم:درآمدی بر توان‌مندسازی حکومت و جامعه)، مدیر طرح: احمد میدری، انتشارات روزنه

📕 ناگهان انقلاب، نویسنده: چارلز کورزمن، ترجمه: رامین کریمیان، نشرنی

📕 پنجاه سال برنامه ریزی، گردآورنده: هدی صابر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه

📕پیکان سرنوشت ما، خاطرات احمد خیامی از تاسیس کارخانه ایران ناسیونال، نشر نی

📕دولت و توسعه اقتصادی، تالیف: محمد تقی دلفروز، نشر آگاه

📕 ما ایرانیان (زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی)، مقصود فراستخواه، نشر نی

📕 تکنوکراسی و سیاست اقتصادی در ایران به روایت رضا نیازمند، به کوشش علی اصغر سعیدی، نشر لوح فکر

📕 راه باریک آزادی، نویسندگان: رابینسون و عجم اوغلو، نشر روزنه


@solati_mehran

#معرفی_کتاب
#نوروز
👍256👎2
Forwarded from Javad Mohammadi
8👍3
🔹 ۱۷ دعا برای تحول در سال ۱۴۰۴ 🔹

@solati_mehran

مهران صولتی


🤲 پروردگارا. در خاورمیانه‌ای که از آن التهاب و ناپایداری شعله می‌کشد و موجودیت ما را تهدید می‌کند حضوری توام با حفظ تمامیت ارضی، منافع ملی، و ماندگاری ایران پرافتخار عنایت کن!

🤲 خدایا. به روحانیت ما بیاموز پروردگاری که ما را به سوی آن می خوانند عیب پوش بوده است نه عیب جو! پناه بی‌پناهان باشند و ایمان مردم را بیش از این متزلزل نسازند!

🤲 پروردگارا. به مردمی که برای یک زندگی معمولی می کوشند و هر روز موانع بیشتری بر سر راه خود می یابند قدرت تغییر شرایط موجود را عنایت کن!

🤲 خدایا. به رهبران کشورهایی که با وعده بهشت، خاورمیانه را به جهنم تبدیل کرده‌اند ترحم و تدبیر عطا کن تا مردم بی‌پناه این منطقه لحظاتی آسایش و آرامش را به چشم ببینند!

🤲 پروردگارا. به ما که خود را تافته‌ای جدابافته از جهان، و قوم برگزیده عالم می‌پنداریم، تواضع بهره‌گیری از تجربیات سایر جهانیان عنایت کن!

🤲 خدایا. به مسئولینی که دل در گرو آباد‌کردن هم‌زمان دنیا و آخرت ما دارند بیاموز که مردم بیشتر نیازمند فرصتی هستند تا فقط زندگی کنند. این مجال را از ما دریغ ننمایند!

🤲 پروردگارا. به مسئولین ما که با آرامش به دنبال کشف الگویی بومی برای توسعه هستند بصیرتی عنایت کن تا درک کنند سایر کشورها چگونه بسیار سریع در حال حاشیه‌نشین کردن ما در میدان توسعه‌یافتگی هستند!

🤲 خدایا. ما را از جهل سیاست‌مدارانی که شعار را جانشین شعور، خودکامه‌گی را جایگزین پاسخ‌گویی، و ایدئولوژی را جانشین کارآمدی ساخته‌اند مصون بدار!

🤲 پروردگارا. به شریعت‌مداران خاورمیانه یادآوری کن که گوهر معنویت پاس‌داشت انسانیت یعنی محترم شمردن جان آدمیان است تا شاید به ذبح انسان‌ها در پای آرمان‌ها خاتمه بخشند!

🤲 خدایا. به مسئولین ما یادآوری کن که ایرانیت، اسلامیت، و مدرنیت چنان در هم آمیخته‌اند که نمی‌توان بقیه را به نفع یکی مصادره کرد!

🤲 پروردگارا. به زنان این سرزمین که سال‌هاست برای کسب حقوق اولیه خود مبارزه کرده و هزینه می‌پردازند صبوری، حق‌طلبی، و آرمان‌خواهی عنایت کن!

🤲 خدایا. به مسئولین ما بیاموز که به‌جای "روایت"‌ها به "واقعیت"‌ها بنگرند تا بتوانند با آگاهی از تحولات جامعه راهی به‌ سوی توسعه‌یافتگی کشور بگشایند!

🤲 پروردگارا. به مردمی که بعد از گذشت یک‌صد سال هم‌چنان در پیچ و خم قانون، آزادی، و عدالت سرگردان‌اند، سعی، امید، و صبوری عنایت کن!

🤲 خدایا. به مسئولین ما قدرت درک پیچیدگی‌ های جهان امروز را عنایت کن تا دریابند که زیستن در انزوا نه نشانه استقلال است و نه پیشرفت!

🤲 پروردگارا. به کسانی که ما محرومان را به قناعت در مصرف کم‌ترین‌ها توصیه کرده و از نقش خود در مصائب ما چشم می‌پوشند فرصت خلوت‌کردن با وجدان خویش را عنایت کن!

🤲 خدایا. به سیاسیون ما حقیقت‌جویی، به روشنفکران ما واقع‌نگری، به مردم ما آینده، به نخبگان ما انگیزه، و به روحانیت ما توانایی درک پیچیدگی‌های زمانه را عنایت کن!

🤲 پروردگارا. قوت‌مان بخش تا دوگانه‌های فرساینده: امت/ ملت، پیشرفت/ عدالت، آزادی/ امنیت، مذاکره/ مقاومت، و شادی/ دین‌داری، را به تلفیقی کارآمد و موثر بدل سازیم!

@solati_mehran

#آمین
#دعا
#هفده_دعا
63👍27👎6
🔹 چرا روشنفکران در دهه پنجاه گند زدند؟

@solati_mehran

مهران صولتی


داریوش شایگان هفت سال پیش در چنین روزی درگذشت. او از تاثیر گذارترین روشنفکران پس از انقلاب بود که حتی پیش از عبدالکریم سروش (فربه تر از ایدئولوژی) درباره آفات ایدئولوژیک شدن سنت (انقلاب دینی چیست؟) هشدار و انذار داده بود. شایگان هم‌چنین از معدود روشنفکران برجسته ای است که از شجاعت داوری درباره کارنامه فکری اش برخوردار و از آن ابراز ندامت کرده بود.

وی در آخرین سال‌های عمرش به صراحت بیان کرد: ایران در سال‌های دهه‌های چهل و پنجاه داشت جهش می‌کرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن زمان جلوتر بودیم. علت عدم موفقیت ما این است که شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. ما روشنفکران جایگاه خود را ندانستیم و جامعه را خراب کردیم. یکی دیگر از آسیب‌های جامعه ما در آن هنگام چپ زدگی شدید بود که با اتفاقات بیست و هشتم مرداد ۳۲ هم تشدید شد، و قهرمان‌گرایی بیش از پیش در جامعه فراگیر شد. باید اعتراف کنم شرمنده ام که نسل ما گند زد! اما چرا روشنفکران در دهه پنجاه چنین کردند؟

چپ‌زدگی و غرب ستیزی: حزب توده فارغ از جدیت تشکیلاتی تاثیری ژرف بر جریان روشنفکری پیش از انقلاب به‌جا گذاشت و برخی از متنفذترین چهره ها هم‌چون آل احمد را در دوره ای مفتون خود ساخت. اثری ماندگار که با وجود جدایی سازمانی در پوشش غرب ستیزی و ضدیت با امپریالیسم در میان آن‌ها ادامه یافت. حتی روشنفکرانی مانند شریعتی هم در رقابت با چپ‌گرایان کوشیدند تا با وام گرفتن برخی از مولفه های مارکسیسم خوانشی مدرن، رادیکال و غرب ستیزانه از اسلام ارائه نمایند.

جهان سوم گرایی و بومی زدگی: جهان در دهه ۱۹۶۰ متاثر از گفتمان تضاد و غلبه اراده گرایی بود. اوج گیری نهضت‌های ضد استعماری، شکاف خوردن جامعه امریکا به دنبال ظهور جنبش‌های زنان، جوانان، رنگین پوستان و مخالفان جنگ، معنویت گرایی و ایجاد تردید در محتوم بودن فرآیند سکولاریزاسیون، در کنار رونق رویکرد وابستگی در عرصه توسعه از جمله نشانه های تغییر پارادایم در عرصه جهانی بودند. روشنفکران ایران هم به مثابه نخبگان یک کشور پیرامونی با الهام گرفتن از این تحولات، ساز بومی گرایی و جمع میان مادیات و معنویات را کوک کردند.

تجدد آمرانه در فقدان سیاست: پروژه هدایت ایران به سوی تمدن بزرگ که شاه سودای آن را داشت اگر چه در ظاهر حمایت بخش هایی از مردم را در میتینگ‌های تبلیغاتی به خود جلب می‌کرد ولی بیش از حدآمرانه و بیگانه ساز بود. از یک‌سو شتاب تحولات فرهنگی فراتر از تاب‌آوری جامعه متدین ایران بود و از سوی دیگر انسداد سیاسی، حاکمیت سانسور و در یک کلام فقدان سیاست به مثابه فرصتی برای ظهور و فعالیت نیروهای اجتماعی موجب احساس بیگانگی مردم از پروژه تجدد شد. بستری مناسب برای ظهور رادیکالیسم که خود را در قالب مبارزه مسلحانه پدیدار ساخت.

فقدان فضای آزاد رسانه ای: حکومت‌های اقتدارگرا اگر چه در ابتدا از ایجاد محدودیت‌های رسانه ای احساس پیروزی می‌کنند ولی در ادامه از آن شکست سختی می‌خورند. انسداد فضای رسانه ای در حکومت شاه تاثیراتی چندگانه به دنبال داشت. از یک‌سو به دلیل بی اعتمادی عمیق جامعه درگذشت طبیعی بزرگانی مانند تختی، بهرنگی، آل احمد و شریعتی توطئه رژیم تلقی و از آن مشروعیت زدایی شد. از سوی دیگر برخی اقدامات توسعه‌محور حکومت نیز نتوانست از پشتیبانی روشنفکران در یک گفت‌و‌گوی آزاد با مخالفان برخوردار شود. فرجام این هر دو نوعی عوام‌زدگی روشنفکرانه و در نتیجه ساده دیدن قضایا را موجب شد.

🔹 نکته پایانی: خوش‌بینی برخی از روشنفکران نسبت به توانایی‌های خود از یک طرف و عدم توجه به جایگاه دیرینه روحانیت در ایران پیش از انقلاب آن‌‌ها را به سوی تز اسلام منهای روحانیت سوق داد. رنسانس وعده داده شده هم نه تنها در فردای انقلاب فرصت ظهور نیافت بلکه ایران در عمل به صدها سال پیشتر بازگشت. در طنزی تاریخی همان کسانی که با راندن منورالفکران عصر مشروطه، امید را در سیمای طلاب جوان جست‌و‌جو می کردند خیلی زود خود در فهرست حذف شدگان قرار گرفتند.

@solati_mehran

#روشنفکران
#شایگان
#چپ_زدگی
#بومی_گرایی
👍496👎5
🔹 چرا با رشد گرایش‌های سلطنت‌طلبانه مواجه هستیم؟

@solati_mehran

مهران صولتی


لحظات تحویل سال ۱۴۰۴ در آرام‌گاه‌های خیام و حافظ، و تخت جمشید با شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی همراه بود که از سوی تعدادی از حاضران در این تجمعات فریاد شد. پرسه‌زنی‌های مجازی هم به روشنی یادآوری می‌کنند که ما اکنون با رشد فراینده گرایش به سلطنت در میان بخش‌هایی از ایرانیان و به‌ویژه جوانان روبرو هستیم. از همین رو به عنوان یک جمهوری‌خواه مایل‌ام در این یادداشت به برخی از علل گسترش این ایده در ایران امروز بپردازم:

نوستالژی دوران پهلوی: در سال‌های اخیر رسانه‌های جذابی هم‌چون تلویزیون manoto نقش مهمی در ایده‌آلیزه کردن دوران پهلوی دوم و ایجاد یک نوستالژی عمیق در میان ایرانیان ایفا نموده‌اند. این در حالی‌است که اگر دهه چهل و پنجاه خورشیدی را به ترتیب واجد توسعه تکنوکراتیک و توسعه نفتی در نظر بگیریم اتفاقا کژکارکردی‌های افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال ۵۳ را می‌توان برباددهنده دستاوردهای درخشان دهه چهل و عامل مهمی در ایجاد نارضایتی‌های منجر به انقلاب ۵۷ دانست. نارسایی‌های سال‌های واپسین حکومت پهلوی دوم اما در بازنمایی‌های رسانه‌‌ای کاملا پنهان مانده است.

تجربه ناکام جمهوریت: جمهوری اسلامی به رغم آن‌که در آغاز نوید پایان استبداد ۲۵۰۰ ساله و جلب مشارکت فزاینده مردم در تعیین سرنوشت خود را می‌داد تنها پس از دو دهه از وقوع خود در دام اندک‌سالاری افتاد و مشارکت مردمی شمایلی تزئینی یافت. به موازات تنگناهای سیاسی، جمهوری اسلامی حتی نتوانست با تمهید بسترهایی برای فعالیت موثر بخش‌خصوصی موجبات شکل‌گیری توسعه اقتصادی را فراهم آورد. حاصل آن‌که ناکامی تجربه جمهوریت به دلیل بحران دستاوردهای سیاسی - اقتصادی در چهاردهه گذشته در اقبال قشرهایی از مردم به ایده سلطنت کاملا موثر بوده است.

پیامدهای یک درمانده‌گی تاریخی: ایرانیان به دنبال دو سده آشنایی جدی با غرب هم‌چنان از تغییر جدی در آیین حکم‌رانی خود بازمانده‌اند. این در حالی‌است که کشورهایی با تاریخ کوتاه‌تر در منطقه و آسیا توانسته‌اند گام‌های بسیار بلندی در مسیر توسعه‌یافتگی بردارند. شاید گرفتار آمدن در وضعیت تردمیلی بتواند توصیف مناسبی برای تلاش‌های ناکام ولی پرهزینه ما در دو قرن اخیر محسوب شود. در این‌میان آگاهی یافتن نسبت به پیشرفت‌های شگرف کشورهای همسایه در کنار ناکامی فضاحت‌گونه در تحقق آرزوهای سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور هم در دمیدن روح یک درماندگی تاریخی در میان مردم بسیار موثر بوده است.

تجربه تلخ اراده‌گرایی: این‌که به‌‌ندرت  می‌توان کشوری را یافت که طی کمتر از یک‌صد سال سه نهضت و انقلاب را در ابعادی جهانی تجربه کرده باشد، نشانی از خواست عظیم  تحول‌خواهی در وجدان جمعی ملتی است که مترصد جوشش و فوران در بزنگاه‌های مناسب تاریخی بوده است. در همه این رویدادها ساکنان این سرزمین تصور می‌کرده‌اند که صرف اراده ایجاد تغییر می‌تواند برای آن‌ها ترقی، پیشرفت، و بهروزی به ارمغان آورد. اما تاریخ نشان داد آن‌ها که بدون توجه به زمینه‌های جدی بازتولید استبداد در این دیار خود را فاتح نبرد اراده‌ها دانسته بودند زودتر از بقیه در زمره ناکامان جای گرفته‌اند.

🔹 نکته پایانی: بخشی از مردمی که خود را بازندگان یک تاریخ دویست ساله در نیل به وضعیت بهتر یافته‌اند اکنون دیگر توش و توانی در خویش برای ساختن راهی جدید نمی‌یابند، لذا به روی ایده سلطنت آغوش گشوده‌اند تا شاید این دوران حسرت و ناکامی در چشم‌برهم‌زدنی به برخورداری و کامیابی تبدیل شود. برای داوری در مورد نتیجه‌بخش بودن این تحول تاریخی باید به انتظار نشست!

@solati_mehran

#سلطنت
#جمهوریت
👍54👎74
🔹 یادمان: استاد علی رضا‌قلی هشتم فروردین ۱۴۰۱ دیده از جهان فروبست. او نویسنده آثار پرخواننده ای مانند؛ جامعه‌شناسی نخبه‌کشی و جامعه‌شناسی خودکامه‌گی، و از نظریه پردازان نقش فرهنگ غارتی- غنیمتی متاثر از مناسبات قبیله ای در توسعه نیافتگی ایران بود.
👍235
▪️
👍1
Forwarded from مهران صولتی
این اشک‌ها، این بغض‌ها ، این ایستادن قلبی که برای آزادی ایران می‌تپید. قلبی که دوست داشت ایران به دور از جهل و نخبه کشی باشد، با ارزش آزادی زیست کند و مثل چراغی روشن در منطقه ای از خون و آتش برای والاترین ارزش‌های انسانی بدرخشد.

رویای ایران آزاد، ایران شهروند مدار که تاج و تخت‌اش از آن شهروندان منتقد و جست‌و‌جو گر باشد هنوز زنده است.

قلب رضاقلی ایستاد اما چه بسیار قلب‌هایی که به عشق وطن می‌تپد. وطنی به دور از جهل، با حاکمیت ملی و رها از هر گونه سلطه.

ایران شهروندان آزاد، شکّاک، پرسش.گر، توسعه محور. ایران آزاد یعنی حاکمیت ملی شهروندان بر سرنوشت‌شان. بدون رویا و تخیل هیچ کنش جمعی پیشرویی به ثمر نمی‌نشیند. رویای "ایران مدنی" را باید زنده نگاه داشت.

به یاد قلب‌هایی که برای آزادی ایران قلم زدند. قلم‌هایی که بر زمین افتادند و قلم هایی که خلق می شوند تا مسیر جهل ستیزی تداوم یابد.

مجتبی نجفی

@solati_mehran
👍126
▪️
Audio
🔹 وجود فرهنگ غارتی- غنیمتی باعث عقب ماندگی ایران شده است!

🔸 شرح و نقد نظریه استاد رضا قلی درباره علل توسعه نیافتگی ایران!

🎤 مهران صولتی در ششمین اپیزود از مجموعه پادکست های توسعه ایران به شرح کوتاه نظریه رضا قلی و ارائه نقدهای خود نسبت به آن پرداخته است!

@solati_mehran

#پادکست_توسعه_ایران
#اپیزود_ششم
#علی_رضا_قلی
👍51
▪️
🔹 پروژه رضاقلی؛ مولفه ها، و کاستی ها

مهران صولتی

علی رضاقلی در طول حیات پربرکت خویش کوشید تا با نقب زدن به تاریخ بلند این سرزمین اعم از شیوه تولید، زیست اجتماعی و اساطیر تاریخی، فهم خود از علل جامعه شناختی توسعه نیافتگی را تدوین و تنظیم نماید. مزیت رضا قلی در این مسیر عبارت از پایبندی به یک برنامه پژوهشی بود که تلاش های تئوریک او را از پراکندگی خارج می ساخت. در کل به نظر می رسد می توان درباره پروژه رضاقلی این چنین اظهار نظر کرد:

اهمیت نظریه رضاقلی

۱-رضاقلی فارغ از نگاه های سیاست زده، اقتصاد محور، فرهنگ گرا و توطئه اندیش که بر تحلیل های توسعه در ایران چیره شده بودند کوشید تا با اتخاذ یک نگرش سیستمی به تاریخ تحولات اجتماعی ایران از در غلتیدن به یک سویه نگری اجتناب نماید

۲- رضاقلی با تاثیر پذیری جدی از آموزه های اقتصاددان برنده جایزه نوبل یعنی داگلاس نورث، رویکرد نهاد گرایی را به نحوی جدی تر برای تحلیل تحولات تاریخی جامعه ایران برگزید و کوشید تا نقش نهادهای تاریخی این سرزمین در توسعه نیافتگی ایران را توضیح دهد

۳- رضاقلی در طول حیات پربار خود به مثابه یک  کنش گر مرزی فعالیت می کرد یعنی پایی در حکومت و پایی در جامعه داشت و می کوشید از تجربیات حضور خود در بطن نظام اداری برای تحلیل دقیق تر تحولات اجتناعی ایران بهره جوید

مولفه های اصلی نظریه رضاقلی

۱- حضور طولانی شیوه زیست عشیره ای - ایلیاتی مبتنی بر عناصری مانند تبار، خویشاوندی، بیعت،  وفاداری و اطاعت پذیری

۲- تاثیر مناسبات قبیله ای و فرهنگ غارتی - غنیمتی بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ایرانیان

۳- محدودیت ناشی از وجود تاریخ بلند این سرزمین در مسیر توسعه یافتگی؛ تاریخ به مثابه ترمز نه چراغ

۴- حاکمیت نهادهای غارتی در فقدان نهادهای رقابتی (به بیان نورث؛ وجود نظام های دسترسی بسته در فقدان نظام های دسترسی باز )

۵- وجود فرهنگ تقدیر گرا به مثابه عاملی برای تشدید تعهد ناپذیری و مسئولیت گریزی

۶- تنهایی و انزوای نخبگان مصلح در تاریخ بلند ایران که در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی به برخی از اخیرترین آن ها اشاره شد

کاستی های نظریه رضاقلی

۱-نظریه رضاقلی در حفظ توازن میان عاملیت و ساختار ناکام مانده به طوری که تاکید فزاینده بر نقش ساختار مانع از رویت پذیری عاملیت های پراکنده شده است

۲- نظریه رضاقلی ایستا بوده و از توجه به پویایی های موجود در تاریخ و فرهنگ ایران بازمانده است

۳- دغدغه رضاقلی جهت نظریه پردازی کلان برای  تاریخ پر فراز و فرود این سرزمین مانع از دیده شدن تحولات ریز و درشت در دوره ایران معاصر شده است (مشابه نظریه کاتوزیان)

۴- غلظت تاریخی گری و فرهنگ گرایی در نظریه رضاقلی موجب غفلت وی از توجه به سهم و نقش سیاست و اقتصاد بر تحولات عرصه فرهنگ شده است

۵- نظریه رضاقلی به دلیل غفلت از رعایت توازن در رابطه میان جامعه و حکومت، از توجه به اندک پویایی های این رابطه در ایران معاصر بازمانده است

🔹 نکته پایانی: رضاقلی به ما آموخت بدون کاوش در لایه های پنهان تاریخ، فرهنگ و ادبیات این سرزمین نمی توان راهی برای برون رفت از وضعیت اسف بار کنونی و حرکت به سوی توسعه یافتگی گشود. آموزه ای گران سنگ که می تواند سرلوحه تلاش های تئوریک سایر پژوهش گران قرار گیرد.

@solati_mehran

#رضا_قلی
👍264👎1
🔹 در آرزوی رسیدن به کره شمالی!

@solati_mehran

مهران صولتی


احمد نادری نماینده اصول‌گرای مجلس در توییتی گفته است؛ مشاهده رفتار و گفتار ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری با کره شمالی نشان می‌دهد که داشتن بمب اتم برای کره امنیت آورده است. مدت‌هاست که بسیاری از نخبگان و دلسوزان کشور و انقلاب آزمایش و اعلام بمب را درخواست دارند. در سال ۱۳۹۷ رضا امیرخانی سفرنامه خود به این کشور را زیر عنوان نیم دانگ پیونگ یانگ منتشر کرد.

کتابی جذاب و خواندنی که در آن امیرخانی کوشیده است روایت خود از کره شمالی را آن چنان که هست به رشته تحریر درآورد؛ نه سفید به روایت حاکمان این کشور و نه سیاه به گفته فراریان از این سرزمین. اگر‌چه در هر دو سفر سایه مراقبت‌های حزب حاکم و ماموران آن به نویسنده اجازه نداده است تا تماسی آزادانه با واقعیت‌ها داشته باشد ولی در مجموع توانسته است به مخاطبان نوعی آشنایی کلی را ارائه نماید. گزاره‌های زیر نشان می‌دهند این کشور چگونه از برخی اصول گرایان دلبری کرده است:

کره شمالی به معنای واقعی یک جامعه نمایش است. نمایشی از یک ایدئولوژی بسیار موفق به باور حزب حاکم  که توانسته روح و جسم مردم این کشور را تسخیر کند. از همین رو‌است که در بازدید خارجی‌ها بسیار مراقبت می‌شود تا این تصویر خودساخته ترک برندارد!

در کره شمالی نظام تک حزبی وجود دارد و ماموران حزب می‌کوشند تا کنترلی تمام عیار بر زندگی شهروندان اعمال کنند آن‌چنان که مردم آشکارا از تماس با گردش‌گران هراس دارند و فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند!

در رویدادی تناقض‌آمیز در این کشور مخالف امپریالیسم امریکا تمام مبادلات خرد با دلار و یورو انجام می‌شود و تقریبا اثری از وون یعنی واحد پول ملی این کشور وجود ندارد!

در کره شمالی اتومبیل شخصی وجود ندارد و فقط اعضای حزب می‌توانند از آن استفاده کنند. خبری از اینترنت سراسری هم نیست و نهایتا برخی مراکز می‌توانند هفته‌ای یک‌بار ایمیل‌های‌شان را چک کنند!

در این کشور پرسش‌ها محدود و پاسخ‌های آن‌ها پیشاپیش مشخص است. بازنمایی توانایی معجزه‌آسای رهبران کبیر (پدربزرگ، پدر و رهبر فعلی) در هر رویدادی باید مورد تاکید قرار گیرد!

در کره شمالی فقط دو کانال تلویزیونی با دو روزنامه سراسری وجود دارد. قرار دادن شیء روی  تصویر رهبر نقش بسته در صفحه اول روزنامه یا نشستن در پای مجسمه رهبران کبیر توهین محسوب شده و به مقامات بالاتر گزارش می‌شود!

سخن از آسیب‌های تحریم‌های امریکا از زبان مسئولان جزء حرف‌های ممنوعه محسوب نمی‌شود. بر عکس آن‌چه قدغن است سخن گفتن از ناتوانی‌های داخلی حتی در حد تفاوت میان معاونان حزب حاکم است. هیچ کمبودی نباید به عمل‌کرد رهبران کبیر نسبت داده شود!

وجود نظم و اطاعت پذیری از مولفه‌های فرهنگ عمومی کشور محسوب می‌شود. هم‌چنین نوعی هم‌سانی کسالت‌آور در پوشش و سبک زندگی مردم مشهود است. تقریبا هیچ‌کس لبخند نمی‌زند ولی مصرف مشروبات الکلی کاملا رایج است!

روحیه میهن‌دوستی در کنار ستایش از توانایی‌های رهبران کبیر هر روز به زندگی مردم پمپاژ می‌شود. پیشرفت‌های نظامی شگرف ولی عقب‌ماندگی در عرصه‌های اقتصادی مانند تولید برق کاملا عیان است. حتی دانشجویان زیر چراغ برق خیابان‌ها درس می‌خوانند!

خدمت سربازی اجباری و پنج تا ده سال است. همه خانه‌ها و وسایل درون آن امانت و متعلق به دولت است. هر روز صبح همه دانش‌آموزان و دانشجویان باید به صورت جمعی تکرار کنند؛ ما خوشحال‌ترین مردم جهان هستیم!

@solati_mehran


#کره_شمالی
#رضا_امیرخانی
#احمد_نادری
👍69👎71
🔹 چرا حکومت در ایران از حل مسائل ناتوان است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


شاید بهترین توصیف برای ایران امروز این باشد؛ کشوری با مسائل حل نشده! تعریفی که از وجود زخمی التیام نیافته بعد از گذشت بیش از چهل سال حکایت می‌کند. مسائل حل نشده‌ای از جنس نوع مسیر توسعه، رابطه با غرب، رفتار با مردم، روابط میان اجزای حکومت، نقش دولت پنهان، و موازی‌سازی نهادی که فقط بخشی از معضلات منجر به بحران در جامعه امروز  محسوب می‌شوند. حال پرسش این‌است که چرا ما با چنین وضعیتی روبرو شده‌ایم؟

دو پایه بودن قانون اساسی موجب مناقشه‌ای بلند مدت میان ابعاد جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی شده است. در حقیقت منازعه میان نهادهای انتخابی و انتصابی در چهاردهه گذشته به شدت فرساینده و موجد ناکارآمدی گسترده در نظم سیاسی موجود بوده است.

عدم تناسب میان اختیارات و مسئولیت‌ها (هر که قدرت بیشتری دارد، باید مسئولیت بیشتری هم بپذیرد)، از همان ابتدا موجبات اتلاف انواع سرمایه‌ها را فراهم آورده است. برخی از سیاسیون از مفهوم دولت پنهان به عنوان خروجی این عدم تناسب بهره گرفته‌اند.

اگر چه اکنون روشن شده است که اصول توسعه در جهان یکسان و مدل‌های آن متفاوت است ولی تلاش کشور در طراحی الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت بدون توجه به واقعیت‌های کارشناسی و صرفا با تکیه بر شعارها، اقدامی تبلیغی همراه با اتلاف هزینه فراوان محسوب می‌شود.

موازی‌سازی نهادی و شکل‌گیری مجموعه‌ای از شوراهای عالی، کشور را در مسیر توسعه به غایت زمین‌گیر ساخته است. هم‌چنین تمهید اقداماتی برای شکست دادن رقبای سیاسی در سال‌های گذشته به تدریج منجر به شکل‌گیری بحران کارآمدی در کلیت نظام سیاسی موجود شده است.

فرآیند حل مساله نیازمند شکل‌گیری نوعی تمایز ساختاری است به طوری‌که استقلال نسبی عرصه‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و خانواده از یکدیگر، فرصتی برای نگاه تخصصی و کارشناسی به مسائل هر حوزه را فراهم آورد. اما در ایران سیاست‌زده کنونی، چیرگی سیاست بر همه عرصه‌ها موجب ناکامی در حل مسائل شده است.

حل مسائل اجتماعی نیازمند پذیرش برخی نارسایی‌ها و وجود اراده‌ای برای حل آن‌ها از سوی حکومت است. در ایران اما دیری‌است که مسئولان با اتکا به نظریه توطئه می‌کوشند تا بیگانگان را عامل بسیاری از معضلات معرفی کرده و نقش خود را در پیدایش بحران‌ها انکار کنند. روشن‌است که با غلبه چنین نگاهی نمی‌توان به حل مسائل امیدوار بود.

@solati_mehran

#حل_مساله
👍394👎1
🔹 این سیستم بیمار است!


سعید معدنی

وقتی در جامعه ای معیار نخست در گزینش و استخدام دین‌داری ظاهری باشد هر ناشایستی با ظاهرسازی و دروغ و ریا می تواند در هر پست و شغلی استخدام شود. آموزش و پرورش نیز از این معیار انتخاب و استخدام معلم استثنا نیست و از آن رنج می‌برد.

دو خبر شوک آور و حتی رعب‌آور در روزهای اخیر از جمع معلمان، جامعه را در شوک فرو برده که بعید است لطمات وارده بر قربانیان جبران شود.‌  یکی آزار جنسی کودکان در نمازخانه مدرسه توسط معلم در جنوب تهران و دیگری تنبیه و ضرب شتم تمامی دانش آموزان یک کلاس ابتدایی در روستایی در اطراف سنندج به بهانه گم شدن شارژر موبایل معلم که تنبیه یکی از دانش‌آموزان آنقدر شدید بوده که کارش به بیمارستان کشیده است.

جالب آنکه یکی از دانش آموزان سنندجی گفته« مدیر هم ما را تهدید کرد که اگر پیش خانواده‌هایتان حرفی بزنید برایتان پرونده درست می‌کنیم و در 18 سالگی اعدامتان می‌کنیم!».
متاسفانه معیار استخدام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان و استخدام آزاد معلمان بیشتر جنبه های دینی و ریایی و سفارشی است تا ارزیابی مثلا توانایی علمی، رشد شخصیت و کنترل هیجان .

خدا می داند چه تعداد و آماری از این رفتارهای ناشایست وجود دارد و کتمان می شود و اعلام نمی‌شود. اینگونه دانش آموزان و اولیا و آشناهایشان پس از این وقایع چگونه در باره معلم و مدرسه و علم می اندیشند؟ بی‌شک باید این معلمان اخراج و مجازات شوند اما آیا با اخراج و مجازات آن‌ها کارها درست می شود؟ خیر! کار از ریشه خراب است.

تربیت کنترل هیجان و تربیت رشد شخصیت معلم در مراکز تربیتی و دانشگاه فرهنگیان پیشکش، متاسفانه تا آنجا که اطلاع داریم دانشگاه فرهنگیان بیشتر مباحث حاشیه ای به ذهن دانشجویان تحمیل می کنند تا آموزش دروس تخصصی را. وقتی با یک فارغ التحصیل علوم اجتماعی این دانشگاه که قرار است معلم شود و تعلیم دهد صحبت می کنیم چیزی از جامعه شناسی و علوم اجتماعی نمی داند.

من فکر کردم شاید به‌دلیل دشمنی با جامعه شناسی اینگونه است اما وقتی با یک فارغ‌التحصیل لیسانس دبیری زبان انگلیسی هم صحبت کردم بسیار ضعیف بود و چیزی از زبان نمی دانست. چرا چون سیستم و فضای آن طوری است فرد موقع گزینش با ریا و ظاهر سازی استخدام می شود و غالبا (به جز استثناهایی) کم سواد وارد می شوند و کم سوادتر فارغ التحصیل می شوند.

این در حالی است که پس از استخدام و شروع به کار، او یک کارمند معمولی پشت میز نشین نیست او با ذهن و جان و روان فرزندان مردم طرف است. دهه‌هاست که این شیوه غلط گزینش و استخدام وجود دارد و دائما تکرار و تکرار و تولید و باز تولید می شود. همین می شود معلم دانش آموز بی پناه جنوب شهری را برای لمس و دستکاری به نمازخانه می برد و آن یکی به خاطر یک شارژر موبایل در روستایی بدن ۱۳ دانش آموز را زخمی و کبود می‌کند.‌

نظام آموزش و پرورش به خاطر این سیاست های گزینش و استخدام تنگ‌نظرانه و ایدئولوژیک ده‌هاست که ناتوان، خسته و عقب مانده است. بخصوص این عقب ماندگی در مدارس دولتی که اکثریت دانش آموزان را دارد بیشتر نمایان است. آموزش و پرورش را دریابید، این سیستم بیمار است.

(این یادداشت را به آن بخش از معلمان که شایستگی معلمی دارند، تقدیم می‌کنم)

۲۶ فروردین ۱۴۰۴

#سعید_معدنی
#آموزش_و_پرورش
#ریاکاری
#ایدئولوژی
#کم‌سوادی
#دانش‌آموز
@solati_mehran
@Saeed_Maadani
👍66👎21
2025/07/14 21:12:34
Back to Top
HTML Embed Code: