This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرزمین پیچیدگیها و تحلیل خطی از افول
✍️آمریکا سرزمین پیچیدگیها
محمدرضا اسلامی
🔵 سرانجام انتخابات ۲۰۲۴ به پایان رسید و رگبار تحلیلهای «من می دانستم» در کشور ما آغاز شده است. در شرایطی که حتی خود ترامپ و هریس هم تا ۲۴ ساعت قبل از انتخابات مطمئن نبودند که «نتیجه» چه خواهد شد، برخی چنان صحبت میکنند که گویی انتخابات یک معادله تک مجهولی درجه یک بوده که آنها براحتی حل کرده بودند.
🔵مشکل اساسی در مواجه کشور ما با «مساله آمریکا» عدم اذعان به پیچیدگیهای ذاتیِ این سرزمین است. در واقع رویکرد ما ایرانیان نسبت به آمریکا بیش از آنکه به ایدئولوژی مرتبط باشد، به سازوکار ذهنیِ تحلیل «مساله آمریکا» باز می گردد. انتخابات اخیر فرصتی برای نگاه دوباره به «حل مساله آمریکا» در کشور ماست. این انتخابات فرصتی است که یک بار دیگر به مرور پیچیدگیهای این سرزمین بپردازیم و از خود سوال کنیم: اساسا وقتی «صورت مساله» تا به این حد غامض/چندوجهی است، آیا میتوان برای «جواب مساله» یک پاسخ سرراست و خطی را متصور بود؟
این یک اشتباه راهبردی است که گمان کنیم مشکل ایران و آمریکا صرفا یک مشکل سیاسی یا ایدئولوژیک است بلکه مواجه ما با ایالات متحده، مبتنی بر سادهسازیهایی بوده که تجلی آن را می توانیم در تحلیلهای افرادی مشابه فؤاد ایزدی مشاهده کنیم.
🔵این انتخابات فرصتی است که گزارهها و فکتهای زیر را درباره سرزمینی به اسم آمریکا مرور کنیم:
۱- هویت آمریکایی
آیا اساسا چیزی به اسم هویت آمریکایی وجود دارد؟ اگر چه شکلگیری ایالات متحده تا حد زیادی تحت تاثیر اومانیسم بوده است، ولی هویت آمریکایی چیزی مشابه هویت تهرانی است. آیا اساسا مفهومی به نام «تهرانی اصیل» وجود دارد؟ وقتی که تهران شهری است که رئیس جمهور مستقر در پاستور، تبریزی است و رهبری مشهدی است، وزیر ارتباطات یاسوجی و وزیر نفت شیرازی بوده است... و اساسا «شهروند تهرانی» ذیلِ مفهوم مهاجرت تعریف شده است، چگونه می توانیم به دنبال هویت تهرانی، یا واژه اصالت تهرانی باشیم؟
هویت آمریکا بر مبنای مهاجرت شکل گرفته است و «جریان مهاجرت» در آمریکا هرگز متوقف نبوده است. کدام یک از بازیگران اصلی این انتخابات اخیر «آمریکایی اصیل»(!) بوده اند؟ اوباما که فرزند یک روستایی کنیایی است، یا هریس که فرزند یک مادر هندی است یا حتی خود ترامپ که نوه دو مهاجر آلمانی است، مادرش اسکاتلندی است و همسرش مهاجر اسلونی است و لهجه غلیظ همسرش از لهجه بسیاری از مهاجران بیشتر است.
۲- هویت تهرانی
کمال تبریزی در فیلم هایش می کوشد که همه لهجههای ایرانی را در کارکترهای داستانش قراردهد: لهجه آذری، لهجه لری، لهجه مشهدی و اصفهانی و شیرازی و بوشهری و... قصه های کمال تبریزی با آنکه در تهران اتفاق می افتند، ولی سمفونی لهجه های اقوام ایرانی مختلف هستند.
اگر «مفهوم تهران» یعنی اجتماع متکثر شهروندان از نقاط مختلف کشوری به نام ایران، «مساله آمریکا» یعنی مواجه شدن با اجتماع شهروندان از نقاط مختلف این کره خاکی.
بازیگران رخدادهایی که در آمریکا اتفاق می افتند «آمریکایی اصیل»(!) نیستند بلکه آمریکا دیگ جوشانی است -به تعبیر آندره زیگفرید- که «نژاد» در آن بی مفهوم است و سخن گفتن از نژاد آمریکایی مانند سخن گفتن از نژاد ژاپنی، نژاد آلمانی یا نژاد روسی «نیست». این یک دیگ جوشان است که دارد قُل می خورد. و هرسال هم یک میلیون نفر جدید (با نژادهای متفاوت) به درون این دیگ جوشان افزوده می شوند.
۳- دانشگاه آمریکایی
بخش مهمی از بار تمدن نوین و جابجایی مرزهای دانش در دانشگاههای آمریکا رخ داده است. عملا دانشگاه در آمریکا قاتل خلاقیت نیست بلکه بر محور توسعه خلاقیت بنا شده است. دانشگاه آمریکایی نیز بر همان هویتی استوار است که کشور آمریکا بر آن بنا نهاده شده: حضور دانشجوی بین المللی/خارجی.
در این بحث، اعداد با ما سخن می گویند:
در سال تحصیلی گذشته (Academic Year 2023) طبق آمار رسمی وزارت علوم آمریکا تعداد دانشجویان بین المللی شاغل به تحصیل در آمریکا یک میلیون و پنجاه و هفت هزار نفر بوده است. (لینک) هم اکنون حدود ۳۰۰هزار دانشجوی چینی در آمریکا مشغول به تحصیل هستند و حدود ۲۰۰هزار دانشجوی هندی. (لینک)
هر «تک دانشجو» از میان آن یک میلیون، فردی است که پس از عبور از فیلترهای متعدد تحصیلی به این نقطه رسیده است. مصمم است و پرانگیزه.
لشکر مدیرانی که ایلان ماسک در تسلا به کار گرفت از میان همینها بود و اسپس اکس را هم بر مبنای توان همینها بنا نهاد.
۴- آمریکا و جنگ داخلی
یک اشتباه کلیدی درباره آمریکا این است که گمان شود آمریکا محل منازعه قدرتهای داخلی نیست. با اینکه جنگهای داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۵ به پایان رسید ولی از آن روز «تا همین دیروز» آمریکا همیشه محل نبرد و تعارضات نیروهای قدرتمند داخلی بوده است.
🔵اینها مولفههای کلیدی کشور آمریکاست؛ و ما هرگز با سادهسازی به راهبرد صحیحی نخواهیم رسید.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2440
محمدرضا اسلامی
🔵 سرانجام انتخابات ۲۰۲۴ به پایان رسید و رگبار تحلیلهای «من می دانستم» در کشور ما آغاز شده است. در شرایطی که حتی خود ترامپ و هریس هم تا ۲۴ ساعت قبل از انتخابات مطمئن نبودند که «نتیجه» چه خواهد شد، برخی چنان صحبت میکنند که گویی انتخابات یک معادله تک مجهولی درجه یک بوده که آنها براحتی حل کرده بودند.
🔵مشکل اساسی در مواجه کشور ما با «مساله آمریکا» عدم اذعان به پیچیدگیهای ذاتیِ این سرزمین است. در واقع رویکرد ما ایرانیان نسبت به آمریکا بیش از آنکه به ایدئولوژی مرتبط باشد، به سازوکار ذهنیِ تحلیل «مساله آمریکا» باز می گردد. انتخابات اخیر فرصتی برای نگاه دوباره به «حل مساله آمریکا» در کشور ماست. این انتخابات فرصتی است که یک بار دیگر به مرور پیچیدگیهای این سرزمین بپردازیم و از خود سوال کنیم: اساسا وقتی «صورت مساله» تا به این حد غامض/چندوجهی است، آیا میتوان برای «جواب مساله» یک پاسخ سرراست و خطی را متصور بود؟
این یک اشتباه راهبردی است که گمان کنیم مشکل ایران و آمریکا صرفا یک مشکل سیاسی یا ایدئولوژیک است بلکه مواجه ما با ایالات متحده، مبتنی بر سادهسازیهایی بوده که تجلی آن را می توانیم در تحلیلهای افرادی مشابه فؤاد ایزدی مشاهده کنیم.
🔵این انتخابات فرصتی است که گزارهها و فکتهای زیر را درباره سرزمینی به اسم آمریکا مرور کنیم:
۱- هویت آمریکایی
آیا اساسا چیزی به اسم هویت آمریکایی وجود دارد؟ اگر چه شکلگیری ایالات متحده تا حد زیادی تحت تاثیر اومانیسم بوده است، ولی هویت آمریکایی چیزی مشابه هویت تهرانی است. آیا اساسا مفهومی به نام «تهرانی اصیل» وجود دارد؟ وقتی که تهران شهری است که رئیس جمهور مستقر در پاستور، تبریزی است و رهبری مشهدی است، وزیر ارتباطات یاسوجی و وزیر نفت شیرازی بوده است... و اساسا «شهروند تهرانی» ذیلِ مفهوم مهاجرت تعریف شده است، چگونه می توانیم به دنبال هویت تهرانی، یا واژه اصالت تهرانی باشیم؟
هویت آمریکا بر مبنای مهاجرت شکل گرفته است و «جریان مهاجرت» در آمریکا هرگز متوقف نبوده است. کدام یک از بازیگران اصلی این انتخابات اخیر «آمریکایی اصیل»(!) بوده اند؟ اوباما که فرزند یک روستایی کنیایی است، یا هریس که فرزند یک مادر هندی است یا حتی خود ترامپ که نوه دو مهاجر آلمانی است، مادرش اسکاتلندی است و همسرش مهاجر اسلونی است و لهجه غلیظ همسرش از لهجه بسیاری از مهاجران بیشتر است.
۲- هویت تهرانی
کمال تبریزی در فیلم هایش می کوشد که همه لهجههای ایرانی را در کارکترهای داستانش قراردهد: لهجه آذری، لهجه لری، لهجه مشهدی و اصفهانی و شیرازی و بوشهری و... قصه های کمال تبریزی با آنکه در تهران اتفاق می افتند، ولی سمفونی لهجه های اقوام ایرانی مختلف هستند.
اگر «مفهوم تهران» یعنی اجتماع متکثر شهروندان از نقاط مختلف کشوری به نام ایران، «مساله آمریکا» یعنی مواجه شدن با اجتماع شهروندان از نقاط مختلف این کره خاکی.
بازیگران رخدادهایی که در آمریکا اتفاق می افتند «آمریکایی اصیل»(!) نیستند بلکه آمریکا دیگ جوشانی است -به تعبیر آندره زیگفرید- که «نژاد» در آن بی مفهوم است و سخن گفتن از نژاد آمریکایی مانند سخن گفتن از نژاد ژاپنی، نژاد آلمانی یا نژاد روسی «نیست». این یک دیگ جوشان است که دارد قُل می خورد. و هرسال هم یک میلیون نفر جدید (با نژادهای متفاوت) به درون این دیگ جوشان افزوده می شوند.
۳- دانشگاه آمریکایی
بخش مهمی از بار تمدن نوین و جابجایی مرزهای دانش در دانشگاههای آمریکا رخ داده است. عملا دانشگاه در آمریکا قاتل خلاقیت نیست بلکه بر محور توسعه خلاقیت بنا شده است. دانشگاه آمریکایی نیز بر همان هویتی استوار است که کشور آمریکا بر آن بنا نهاده شده: حضور دانشجوی بین المللی/خارجی.
در این بحث، اعداد با ما سخن می گویند:
در سال تحصیلی گذشته (Academic Year 2023) طبق آمار رسمی وزارت علوم آمریکا تعداد دانشجویان بین المللی شاغل به تحصیل در آمریکا یک میلیون و پنجاه و هفت هزار نفر بوده است. (لینک) هم اکنون حدود ۳۰۰هزار دانشجوی چینی در آمریکا مشغول به تحصیل هستند و حدود ۲۰۰هزار دانشجوی هندی. (لینک)
هر «تک دانشجو» از میان آن یک میلیون، فردی است که پس از عبور از فیلترهای متعدد تحصیلی به این نقطه رسیده است. مصمم است و پرانگیزه.
لشکر مدیرانی که ایلان ماسک در تسلا به کار گرفت از میان همینها بود و اسپس اکس را هم بر مبنای توان همینها بنا نهاد.
۴- آمریکا و جنگ داخلی
یک اشتباه کلیدی درباره آمریکا این است که گمان شود آمریکا محل منازعه قدرتهای داخلی نیست. با اینکه جنگهای داخلی آمریکا در سال ۱۸۶۵ به پایان رسید ولی از آن روز «تا همین دیروز» آمریکا همیشه محل نبرد و تعارضات نیروهای قدرتمند داخلی بوده است.
🔵اینها مولفههای کلیدی کشور آمریکاست؛ و ما هرگز با سادهسازی به راهبرد صحیحی نخواهیم رسید.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2440
Telegram
ارزیابی شتابزده
سرزمین پیچیدگیها و تحلیل خطی از افول
✍️عجیب نیست؟ مشکوک نیست؟
این صفحه توئیتر حمید رسایی است. یکسال پیش که جنگ غزه آغاز شد در همین صفحه نوشت که «ای مسئولین شرایط رفتن ما (یعنی حمید رسایی) به غزه را فراهم کنید» یعنی که می خواهم بروم کمک کنم.
بعد که ابعاد جنگ تا به لبنان گسترش پیدا کرد دیگر دم نزد! «لبنان رفتن» ممکن بود/هست و در صحنه «جنگ واقعی» حاضر شدن برای مدعی جنگ، ممکن است ولی از گوشه تهران تکان نمی خورد.
ولی همزمان، آن مدعی جنگیدن با اسرائیل، تمام همت و توانش را گذاشته صرف بیرون انداختن دکتر ظریف از کابینه پزشکیان.
یعنی کسی که مدعی جنگیدن با اسرائیل بود امروز که کشور نیازمند همگرایی است مشغول شده به زدن نیروی داخل کشور.
مشکوک نیست؟
ظریف یک بهانه است. دنبال زدن نیروی داخلی و دنبال زدن پزشکیان است. در اوج التهاب.
در شرایطی که اردوغان به دنبال استفاده از شهروندان ترکیه ای مقیم خارج از ترکیه است، و در شرایطی که اردوغان برای رئیس بانک مرکزی ترکیه از شهروند ترکیهای مقیم آمریکا استفاده می کند، طیف تفکر رسایی، به دنبال محدود کردن نیروهای فعال در داخل کشور هستند.
مشکوک و محل تردید جدی.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2443
▪️▪️▪️▪️
🔵در بحث «امنیت ملی» و مساله تابعیت مضاعف بستگان، این یادداشت را ملاحظه نمایید:
https://www.tgoop.com/solseghalam/2412
این صفحه توئیتر حمید رسایی است. یکسال پیش که جنگ غزه آغاز شد در همین صفحه نوشت که «ای مسئولین شرایط رفتن ما (یعنی حمید رسایی) به غزه را فراهم کنید» یعنی که می خواهم بروم کمک کنم.
بعد که ابعاد جنگ تا به لبنان گسترش پیدا کرد دیگر دم نزد! «لبنان رفتن» ممکن بود/هست و در صحنه «جنگ واقعی» حاضر شدن برای مدعی جنگ، ممکن است ولی از گوشه تهران تکان نمی خورد.
ولی همزمان، آن مدعی جنگیدن با اسرائیل، تمام همت و توانش را گذاشته صرف بیرون انداختن دکتر ظریف از کابینه پزشکیان.
یعنی کسی که مدعی جنگیدن با اسرائیل بود امروز که کشور نیازمند همگرایی است مشغول شده به زدن نیروی داخل کشور.
مشکوک نیست؟
ظریف یک بهانه است. دنبال زدن نیروی داخلی و دنبال زدن پزشکیان است. در اوج التهاب.
در شرایطی که اردوغان به دنبال استفاده از شهروندان ترکیه ای مقیم خارج از ترکیه است، و در شرایطی که اردوغان برای رئیس بانک مرکزی ترکیه از شهروند ترکیهای مقیم آمریکا استفاده می کند، طیف تفکر رسایی، به دنبال محدود کردن نیروهای فعال در داخل کشور هستند.
مشکوک و محل تردید جدی.
https://www.tgoop.com/solseghalam/2443
▪️▪️▪️▪️
🔵در بحث «امنیت ملی» و مساله تابعیت مضاعف بستگان، این یادداشت را ملاحظه نمایید:
https://www.tgoop.com/solseghalam/2412
Telegram
ارزیابی شتابزده
🔻
این توئیت رسایی را ببینید. بیش از یک سال قبل به مسئولین(!) اعلام کرده که آماده رفتن به غزه است. از آن روز تا به امروز محتوای صفحه اش را مرور کنید. تمام صفحه مشحون و پر است از پنجه به صورت دیگران کشیدن. در هیچ کجای صفحه هیچ حرف دیگری نزده.
در تمام محتوای توئیت ها یا به ظریف پریده یا به قالیباف یا به آن دیگری که رفت…
وقتی که هویت کسی فقط و فقط در حمله به دیگران تعریف می شود، اینگونه است. وقتی یک نفر رسالت خودش را در پریدن به دیگران تعریف می کند.
حال فردا، تریبون را به دستش بدهید. بگوئید: حرف بزن.
آیا پنج جمله از خودش دارد که برای شنیدن مردمان تازه باشد؟ شنیدنی باشد؟ آیا هیچ حرفی از زندگی، از انسان، از زیبایی، از علم دارد که بزند؟
در تمام محتوای صفحه اش پنج جمله بیابید.
بجز حمله به دیگران.
حال این روزها یک فرصت استثنائی پیدا کرده. حمله به دکتر ظریف برای اجبار پزشکیان به تغییر.
https://x.com/hamidrasaee/status/1710591409856622778?s=46&t=6AjlRilUma4AZ8i9LmFwHg
در تمام محتوای توئیت ها یا به ظریف پریده یا به قالیباف یا به آن دیگری که رفت…
وقتی که هویت کسی فقط و فقط در حمله به دیگران تعریف می شود، اینگونه است. وقتی یک نفر رسالت خودش را در پریدن به دیگران تعریف می کند.
حال فردا، تریبون را به دستش بدهید. بگوئید: حرف بزن.
آیا پنج جمله از خودش دارد که برای شنیدن مردمان تازه باشد؟ شنیدنی باشد؟ آیا هیچ حرفی از زندگی، از انسان، از زیبایی، از علم دارد که بزند؟
در تمام محتوای صفحه اش پنج جمله بیابید.
بجز حمله به دیگران.
حال این روزها یک فرصت استثنائی پیدا کرده. حمله به دکتر ظریف برای اجبار پزشکیان به تغییر.
https://x.com/hamidrasaee/status/1710591409856622778?s=46&t=6AjlRilUma4AZ8i9LmFwHg
Dr_Pesaran.pdf
8.5 MB
هفته نامه تجارت فردا - شماره ۵۶۷🔻
✍️ از شیراز تا کمبریج
این عنوان پرونده ارزشمندی است که تجارت فردا برای اقتصاددان مطرح ایرانی، آقای دکتر هاشم پسران تهیه کرده است.
محمد هاشم پسران شناخته شده ترین اقتصاددان ایرانی در محافل علمی دنیاست که مقالاتش در رده پرارجاعترین اقتصاددانهای جهان است.
بر اساس رتبهبندی سایت (ideas) دکتر پسران از نظر ارجاع به مقالات در میان سرشناسترین اقتصاددانان جهان در رتبه 4 قرار دارد.
در حال حاضر آندره شلیفر در رتبه اول این فهرست قرار دارد، جیمز هکمن در رتبه دوم است، دارون عجماوغلو که امسال جایزه نوبل اقتصاد را از آن خود کرد، در رتبه سوم است و محمد هاشمپسران در رتبه چهارم قرار دارد. رابرت بارو نیز در رتبه پنجم قرار گرفته است. او در فروردین سال 1325 در شیراز متولد شد و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در دبیرستان نمازی شیراز در پاییز 1343 با اخذ بورسیه از بانک مرکزی ایران به دانشگاه سالفورد در منچستر انگلیس رفت تا حسابدار شود. پسران چهار سال بعد در رشته ریاضیات پیشـرفته که ترکیبی از دروس ریاضیات، اقتصاد و آمار بود مدرک لیسـانس خود را دریافت کرد و بلافاصله تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه کمبریج پی گرفت. دوره ای را به عنوان دانشجوی میهمان در دانشگاه هاروارد گذراند و در خردادماه 1351 موفق به اخذ مـدرک دکترای اقتصاد شد و به ایران بازگشت تا برای انجام تعهداتش به بانک مرکزی چند سـالی در مقام مشاور بانک مرکزی و سپس به عنوان ریاست مرکز تحقیقات این نهاد فعالیت کند. پس از آن پسران دوباره راهی کمبریج شد و در مقام استادی، کرسی اقتصاد این دانشــگاه را تا زمان بازنشستگی در اختیار گرفت و بعد از آن برای ادامه فعالیتهای مطالعاتی خود راهی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لس آنجلس شد. چند سال پیش نامش به عنوان یکی از نامزدهای نوبل اقتصاد مطرح شد و...
▪️▪️▪️
مدتی پیش آقای دکتر پسران به دانشگاه ما آمده بود و به لطف و هماهنگی دوستان عزیز دکتر حامد قدوسی و دکتر مهدی راستاد ناهار فرصت گفتگو با ایشان فراهم شد. به گمانم وجه جذاب گفتگو با پژوهشگران حوزه اقتصاد این است که این علم محل پیوند مدلهای ریاضی با اتفاقات سیاسی-اجتماعی است. آن روز فرصتی شد که چند بیتی هم از مرحوم سمندر برای دکتر پسران بخوانم:
افسوس ، که سبزه ی چَکُرِ بانمکُم رفت
سِهره ی کپلُم ، گمپِ گلم ، شاپرکم رفت
خواسَم بگمِش که عشق من تنقُلک نیس
هی گِلّگی کِردم تو مایه ی دل پِتکم رفت
او مثل بهار رفت و تو صحروی دلِ تنگم
کاهو پرَکم ، تَرتیزکُم ، ترخونکم رفت...
[لینک با صدای مرحوم سمندر+]
▪️▪️▪️
این پرونده هفته نامه تجارت فردا را ملاحظه کنید (سپاس از جناب محمدطاهری و همکارانشان) و یادداشت به قلم زیبای دکتر حامد قدوسی را مطالعه نمایید. سوالات حامد قدوسی در این یادداشت، سوالاتی است که برای یک پژوهشگر جوان اقتصاد از یک استاد پیشکسوت این علم مطرح می شود. چطور و چگونه، این مسیر را طی کردی؟
مشاهده ذهن بالنده ایرانی در محافل بین المللی واقعا شوق انگیز است.
چون فلاطون خم نشینِ شراب/
سرّ حکمت به ما که گوید باز؟!
#حافظ
https://www.tgoop.com/solseghalam/2452
این عنوان پرونده ارزشمندی است که تجارت فردا برای اقتصاددان مطرح ایرانی، آقای دکتر هاشم پسران تهیه کرده است.
محمد هاشم پسران شناخته شده ترین اقتصاددان ایرانی در محافل علمی دنیاست که مقالاتش در رده پرارجاعترین اقتصاددانهای جهان است.
بر اساس رتبهبندی سایت (ideas) دکتر پسران از نظر ارجاع به مقالات در میان سرشناسترین اقتصاددانان جهان در رتبه 4 قرار دارد.
در حال حاضر آندره شلیفر در رتبه اول این فهرست قرار دارد، جیمز هکمن در رتبه دوم است، دارون عجماوغلو که امسال جایزه نوبل اقتصاد را از آن خود کرد، در رتبه سوم است و محمد هاشمپسران در رتبه چهارم قرار دارد. رابرت بارو نیز در رتبه پنجم قرار گرفته است. او در فروردین سال 1325 در شیراز متولد شد و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در دبیرستان نمازی شیراز در پاییز 1343 با اخذ بورسیه از بانک مرکزی ایران به دانشگاه سالفورد در منچستر انگلیس رفت تا حسابدار شود. پسران چهار سال بعد در رشته ریاضیات پیشـرفته که ترکیبی از دروس ریاضیات، اقتصاد و آمار بود مدرک لیسـانس خود را دریافت کرد و بلافاصله تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه کمبریج پی گرفت. دوره ای را به عنوان دانشجوی میهمان در دانشگاه هاروارد گذراند و در خردادماه 1351 موفق به اخذ مـدرک دکترای اقتصاد شد و به ایران بازگشت تا برای انجام تعهداتش به بانک مرکزی چند سـالی در مقام مشاور بانک مرکزی و سپس به عنوان ریاست مرکز تحقیقات این نهاد فعالیت کند. پس از آن پسران دوباره راهی کمبریج شد و در مقام استادی، کرسی اقتصاد این دانشــگاه را تا زمان بازنشستگی در اختیار گرفت و بعد از آن برای ادامه فعالیتهای مطالعاتی خود راهی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لس آنجلس شد. چند سال پیش نامش به عنوان یکی از نامزدهای نوبل اقتصاد مطرح شد و...
▪️▪️▪️
مدتی پیش آقای دکتر پسران به دانشگاه ما آمده بود و به لطف و هماهنگی دوستان عزیز دکتر حامد قدوسی و دکتر مهدی راستاد ناهار فرصت گفتگو با ایشان فراهم شد. به گمانم وجه جذاب گفتگو با پژوهشگران حوزه اقتصاد این است که این علم محل پیوند مدلهای ریاضی با اتفاقات سیاسی-اجتماعی است. آن روز فرصتی شد که چند بیتی هم از مرحوم سمندر برای دکتر پسران بخوانم:
افسوس ، که سبزه ی چَکُرِ بانمکُم رفت
سِهره ی کپلُم ، گمپِ گلم ، شاپرکم رفت
خواسَم بگمِش که عشق من تنقُلک نیس
هی گِلّگی کِردم تو مایه ی دل پِتکم رفت
او مثل بهار رفت و تو صحروی دلِ تنگم
کاهو پرَکم ، تَرتیزکُم ، ترخونکم رفت...
[لینک با صدای مرحوم سمندر+]
▪️▪️▪️
این پرونده هفته نامه تجارت فردا را ملاحظه کنید (سپاس از جناب محمدطاهری و همکارانشان) و یادداشت به قلم زیبای دکتر حامد قدوسی را مطالعه نمایید. سوالات حامد قدوسی در این یادداشت، سوالاتی است که برای یک پژوهشگر جوان اقتصاد از یک استاد پیشکسوت این علم مطرح می شود. چطور و چگونه، این مسیر را طی کردی؟
مشاهده ذهن بالنده ایرانی در محافل بین المللی واقعا شوق انگیز است.
چون فلاطون خم نشینِ شراب/
سرّ حکمت به ما که گوید باز؟!
#حافظ
https://www.tgoop.com/solseghalam/2452
Telegram
ارزیابی شتابزده
هفته نامه تجارت فردا - شماره ۵۶۷🔻
ارزیابی شتابزده
✍️ارقام حیرت انگیز 🔷تیراندازی پریشب در کالیفرنیا از این باب اسباب حیرت بود که تنها چند روز بعد از اتفاق کشتار یهودیان در کنیسه ای در پیتسبورگ رخ داد. سوالی که همیشه مطرح می شود اینکه چرا کسی کاری نمی کند؟ چرا این ماجرایِ اسلحه در آمریکا حل نمی شود؟ در این…
✍️فوق لیسانس سارا
محمدرضا اسلامی
🔵 ۱- زمانی که در دفتر مهندسین مشاور در سانفرانسیسکو کار می کردم یکی از همکارانمان دختری بود به اسم سارا که کارهای محاسباتی طرح توسعه ترمینال فرودگاه لاگواردیا را انجام می داد. او مدرک کارشناسی را از دانشگاه پلی تکنیک ایالتی کالیفرنیا (Cal Poly) و مدرک کارشناسی ارشد سازه را از دانشگاه کرنل گرفته بود.
آن زمان هنوز درک روشن از فضای جامعه آمریکا نداشتم و برایم سوال بود که چرا معاون فنی شرکت اینقدر سارا را تحویل می گیرد در حالی که چندین «دکترای سازه» در شرکت هستند؟ بعدها فهمیدم که خانوادههای آمریکایی برای اینکه فرزندشان بتواند به انتهایِ دوره ارشد برسد چه دشواری و صعوبت قابل توجهی را باید متحمل شوند. (این خلاف پیش فرض ذهنیام درباره یک کشور توسعه یافته بود).
🔵۲- یک بار در خلال صحبتها، سارا از خاطرات دوران دانشجویی اش میگفت. با حالتی از تاسف گفت: خواندنِ دوره کارشناسی ارشد برای من و خانواده ام هفتاد هزار دلار هزینه داشت (شهریه دانشگاه به علاوه هزینههای تحصیل و زندگی دانشجویی). بعد با خوشحالی گفت: البته روزی که فارغ التحصیل شدم پدرم گفت «الان دیگه می تونم یک نفس راحت بکشم چون خیالم راحت هست که در دانشگاه بخاطر تیراندازی کشته نشدی».
در صحبت سارا دو گزاره وجود داشت که آن زمان با هر دو گزاره بیگانه بودم و درک روشنی از آنها نداشتم. اول اینکه آن زمان نمی فهمیدم دوره کارشناسی ارشد چه فشار مالی وحشتناکی به خانواده آمریکایی تحمیل می کند (به این بحث در پادکست دغدغه ایران دکتر محمدفاضلی اشاره شد «لینک+») و دوم اینکه نمی فهمیدم آیا واقعا یک پدر روز فارغ التحصیلی دخترش «علت خوشحالی»اش این است که دخترش تیر نخورده؟ شادی اصلیِ پدر از این نیست که دخترش در آستانه مرحله جدیدی از زندگی قرار گرفته، و حتی شادی پدر از بابت آن نیست که از شرّ هزینه های کمرشکن دانشگاه خلاص شده اند؛ بلکه شادمانی پدر از این است که دخترش «زنده مانده است».
🔵 ۳- روز 4 دسامبر آزمون پایان ترم درس مکانیک جامدات (مقاومت مصالح) را از دانشجویانم گرفتم. از سالن آزمون که بیرون آمدم و اخبار را چک کردم متوجه شدم که در یک مدرسه ابتدایی در کالیفرنیا تیراندازی شده و تعدادی کودک حالشان وخیم است (لینک). بخش تلخ خبر این بود که دو کودک پیش دبستانی هم تیر خورده بودند. (بگذریم از ترومای ذهنی که برای بچه های «تیرنخورده» باقی می ماند)
امروز 17 دسامبر کار تصحیح برگه های امتحان مکانیک جامدات تمام شد و بالاخره نمرات را در وب سایت دانشگاه وارد کردم. نفسی کشیدم. گفتم اخبار را چک کنم. در کمال شگفتی صدر اخبار CNN خبر مربوط به تیراندازی در یک مدرسه دیگر است (لینک). و کودکانی دیگر که زخمی یا کشته شده اند. و کودکانی که تا سالها درگیر ترومای روحی وحشت خواهند بود. وحشت آنچه که امروز تجربه کرده اند.
🔵 ۴- الان سالها پس از آن گفتگو با سارا، حالِ پدر او را بهتر درک می کنم. الان، بهتر می فهمم این ماجرا چقدر واقعی و چه اندازه خطرناک است. از فاصله روزی که آزمون پایان ترم برگزار شده تا فاصله روزی که تصحیح برگه هایم تمام شده در دو مدرسه آمریکایی حادثه تیراندازی رخ داده.
اما چرا کسی کاری نمی کند؟
🔵 ۵- باراک اوباما در طی دوران ریاست جمهوری اش دو بار در برابر دوربین خبرنگاران گریه کرد. بار نخست در 14 دسامبر 2012 بعد از خبر تیراندازی در مدرسه ابتدایی
Hook Elementary School
که در آن 20 کودک به همراه 6 معلم بزرگسال در مدرسه کشته شدند.
بار دوم، 5 ژانویه 2016 در سخنرانی معروف
Gun Control Speech
که به بحث لزوم کنترل اسلحه در آمریکا پرداخت و درباره کشتار کودکان بیگناه در مدارس اشاره کرد.
با اینکه اوباما و همچنین نمایندگان دموکرات بارها تلاشهای بسیاری کرده اند، ولی مشکل همچنان پابرجاست.
عملا نه آن گریهها و اشکها، و نه کنشهای سیاستمداران مشکل را حل نکرده است. چرا؟
🔵 ۶- برای پاسخ به این سوال از چندسال پیش درباره مسئله اسلحه در آمریکا مطالعه می کنم. چند سال پیش یادداشتی تحت عنوان «تاتامی در ژاپن و اسلحه در آمریکا» در کانال منتشر شد. اکنون سالها پس از آن یادداشت متوجه شده ام که چقدر مسئله آزادی سلاح در آمریکا پیچیدهتر از آن چیزی است که در یادداشت مذکور به آن پرداخته شده است.
عملا پیچیدگی این بحث مانع از آن شده که این موضوع حل شود.
پیچیدگی بحث اسلحه در آمریکا (مشابه سایر مباحث انسانی) به پارامترهای مختلف مرتبط است. اما ۲ بحث اصلی که به هم گره خوردهاند یکی مسئله «تولید» اسلحه، و دیگری مسئله «آزادی مالکیت» اسلحه است. در این رشته استوری 👇تلاش شده که به این دو موضوعِ متفاوت، پرداخته شود. در سمت شرق عالم که ما همیشه «مصرف کننده اسلحه» بوده ایم، بحث «تولید» اسلحه و تاریخچه اش مغفول است…
لینک ادامه این بحث +
(در هایلایت صفحه، در پوشه "اسلحه در آمریکا")
www.tgoop.com/solseghalam
محمدرضا اسلامی
🔵 ۱- زمانی که در دفتر مهندسین مشاور در سانفرانسیسکو کار می کردم یکی از همکارانمان دختری بود به اسم سارا که کارهای محاسباتی طرح توسعه ترمینال فرودگاه لاگواردیا را انجام می داد. او مدرک کارشناسی را از دانشگاه پلی تکنیک ایالتی کالیفرنیا (Cal Poly) و مدرک کارشناسی ارشد سازه را از دانشگاه کرنل گرفته بود.
آن زمان هنوز درک روشن از فضای جامعه آمریکا نداشتم و برایم سوال بود که چرا معاون فنی شرکت اینقدر سارا را تحویل می گیرد در حالی که چندین «دکترای سازه» در شرکت هستند؟ بعدها فهمیدم که خانوادههای آمریکایی برای اینکه فرزندشان بتواند به انتهایِ دوره ارشد برسد چه دشواری و صعوبت قابل توجهی را باید متحمل شوند. (این خلاف پیش فرض ذهنیام درباره یک کشور توسعه یافته بود).
🔵۲- یک بار در خلال صحبتها، سارا از خاطرات دوران دانشجویی اش میگفت. با حالتی از تاسف گفت: خواندنِ دوره کارشناسی ارشد برای من و خانواده ام هفتاد هزار دلار هزینه داشت (شهریه دانشگاه به علاوه هزینههای تحصیل و زندگی دانشجویی). بعد با خوشحالی گفت: البته روزی که فارغ التحصیل شدم پدرم گفت «الان دیگه می تونم یک نفس راحت بکشم چون خیالم راحت هست که در دانشگاه بخاطر تیراندازی کشته نشدی».
در صحبت سارا دو گزاره وجود داشت که آن زمان با هر دو گزاره بیگانه بودم و درک روشنی از آنها نداشتم. اول اینکه آن زمان نمی فهمیدم دوره کارشناسی ارشد چه فشار مالی وحشتناکی به خانواده آمریکایی تحمیل می کند (به این بحث در پادکست دغدغه ایران دکتر محمدفاضلی اشاره شد «لینک+») و دوم اینکه نمی فهمیدم آیا واقعا یک پدر روز فارغ التحصیلی دخترش «علت خوشحالی»اش این است که دخترش تیر نخورده؟ شادی اصلیِ پدر از این نیست که دخترش در آستانه مرحله جدیدی از زندگی قرار گرفته، و حتی شادی پدر از بابت آن نیست که از شرّ هزینه های کمرشکن دانشگاه خلاص شده اند؛ بلکه شادمانی پدر از این است که دخترش «زنده مانده است».
🔵 ۳- روز 4 دسامبر آزمون پایان ترم درس مکانیک جامدات (مقاومت مصالح) را از دانشجویانم گرفتم. از سالن آزمون که بیرون آمدم و اخبار را چک کردم متوجه شدم که در یک مدرسه ابتدایی در کالیفرنیا تیراندازی شده و تعدادی کودک حالشان وخیم است (لینک). بخش تلخ خبر این بود که دو کودک پیش دبستانی هم تیر خورده بودند. (بگذریم از ترومای ذهنی که برای بچه های «تیرنخورده» باقی می ماند)
امروز 17 دسامبر کار تصحیح برگه های امتحان مکانیک جامدات تمام شد و بالاخره نمرات را در وب سایت دانشگاه وارد کردم. نفسی کشیدم. گفتم اخبار را چک کنم. در کمال شگفتی صدر اخبار CNN خبر مربوط به تیراندازی در یک مدرسه دیگر است (لینک). و کودکانی دیگر که زخمی یا کشته شده اند. و کودکانی که تا سالها درگیر ترومای روحی وحشت خواهند بود. وحشت آنچه که امروز تجربه کرده اند.
🔵 ۴- الان سالها پس از آن گفتگو با سارا، حالِ پدر او را بهتر درک می کنم. الان، بهتر می فهمم این ماجرا چقدر واقعی و چه اندازه خطرناک است. از فاصله روزی که آزمون پایان ترم برگزار شده تا فاصله روزی که تصحیح برگه هایم تمام شده در دو مدرسه آمریکایی حادثه تیراندازی رخ داده.
اما چرا کسی کاری نمی کند؟
🔵 ۵- باراک اوباما در طی دوران ریاست جمهوری اش دو بار در برابر دوربین خبرنگاران گریه کرد. بار نخست در 14 دسامبر 2012 بعد از خبر تیراندازی در مدرسه ابتدایی
Hook Elementary School
که در آن 20 کودک به همراه 6 معلم بزرگسال در مدرسه کشته شدند.
بار دوم، 5 ژانویه 2016 در سخنرانی معروف
Gun Control Speech
که به بحث لزوم کنترل اسلحه در آمریکا پرداخت و درباره کشتار کودکان بیگناه در مدارس اشاره کرد.
با اینکه اوباما و همچنین نمایندگان دموکرات بارها تلاشهای بسیاری کرده اند، ولی مشکل همچنان پابرجاست.
عملا نه آن گریهها و اشکها، و نه کنشهای سیاستمداران مشکل را حل نکرده است. چرا؟
🔵 ۶- برای پاسخ به این سوال از چندسال پیش درباره مسئله اسلحه در آمریکا مطالعه می کنم. چند سال پیش یادداشتی تحت عنوان «تاتامی در ژاپن و اسلحه در آمریکا» در کانال منتشر شد. اکنون سالها پس از آن یادداشت متوجه شده ام که چقدر مسئله آزادی سلاح در آمریکا پیچیدهتر از آن چیزی است که در یادداشت مذکور به آن پرداخته شده است.
عملا پیچیدگی این بحث مانع از آن شده که این موضوع حل شود.
پیچیدگی بحث اسلحه در آمریکا (مشابه سایر مباحث انسانی) به پارامترهای مختلف مرتبط است. اما ۲ بحث اصلی که به هم گره خوردهاند یکی مسئله «تولید» اسلحه، و دیگری مسئله «آزادی مالکیت» اسلحه است. در این رشته استوری 👇تلاش شده که به این دو موضوعِ متفاوت، پرداخته شود. در سمت شرق عالم که ما همیشه «مصرف کننده اسلحه» بوده ایم، بحث «تولید» اسلحه و تاریخچه اش مغفول است…
لینک ادامه این بحث +
(در هایلایت صفحه، در پوشه "اسلحه در آمریکا")
www.tgoop.com/solseghalam