💔10
«ما مرّ ذِكرُكَ إلا وابتسمتُ لهُ
كأنكَ العيد والباقون أيّامُ...»
صحبتی از تو به میان نیامد مگر آنکه لبانم به تبسم گشوده شد،
گویی تو همچون «عید» هستی و دیگران، باقی روزها.....
💫 @supernovaas
كأنكَ العيد والباقون أيّامُ...»
صحبتی از تو به میان نیامد مگر آنکه لبانم به تبسم گشوده شد،
گویی تو همچون «عید» هستی و دیگران، باقی روزها.....
💫 @supernovaas
❤10
❤5💔1
میگن یار خوب تمام ماجراست، بریتنی سی چری میگه:
«روح او پاره بود. روح من سوخته.
اما وقتی باهم بودیم زخمهایمان کمی کمتر درد میکردند. وقتی باهم بودیم تحمل گذشته، به دردناکی همیشه نبود.»
💫 @supernovaas
«روح او پاره بود. روح من سوخته.
اما وقتی باهم بودیم زخمهایمان کمی کمتر درد میکردند. وقتی باهم بودیم تحمل گذشته، به دردناکی همیشه نبود.»
💫 @supernovaas
❤8
ولی کاش توی این دنیایی که خیلی سخت میشه به آدما اعتماد کرد، یه کسی بود که اینجوری که روزبه بمانی گفته، عاشقمون کنه:
منو انقدر عاشق کن به من برگرده احساسم
یه جوری که تو این دنیا کسی رو جز تو نشناسم
💫 @supernovaas
منو انقدر عاشق کن به من برگرده احساسم
یه جوری که تو این دنیا کسی رو جز تو نشناسم
💫 @supernovaas
❤8
💔14
شخصٌ واحد فقط سيمر فى حياتك؛ خطوط يديه تُشبه خارطة وطنك ! ما إن يسحب كفه من مصافحتك حتى تشعر أنك في المنفى.
«فقط یک نفر از زندگیت میگذرد، که خطوط کفِ دستانش شبیه وطن توست! به محض اینکه دستش را از دستِ تو بیرون آورد،
احساس میکنی در تبعیدی...»
💫 @supernovaas
«فقط یک نفر از زندگیت میگذرد، که خطوط کفِ دستانش شبیه وطن توست! به محض اینکه دستش را از دستِ تو بیرون آورد،
احساس میکنی در تبعیدی...»
💫 @supernovaas
❤6💔1
❤4
Shabooneh
Shervin Hajipour
🎙✍ شروین حاجی پور
یه روزی ک دیدی نشد ...
نرسید به هیچ جا صدات
دوباره پرواز میکنیم
اونجایی ک هیشکی نیاد....
💫 @supernovaas
یه روزی ک دیدی نشد ...
نرسید به هیچ جا صدات
دوباره پرواز میکنیم
اونجایی ک هیشکی نیاد....
💫 @supernovaas
💔12❤1
گفتم:«من فکر کردم هرچی بشه تو همیشه هستی» گفت:«اونایی که همیشه هستن هم یه موقعهایی دیگه نیستن»
گفتم:«یعنی چی؟!»
گفت:«ببین کاکتوس اصلا آب نمیخواد،
ولی کاکتوس هم آب میخواد!»
| سروش صحت |
گفتم:«یعنی چی؟!»
گفت:«ببین کاکتوس اصلا آب نمیخواد،
ولی کاکتوس هم آب میخواد!»
| سروش صحت |
❤6
❤12
من هرگز انزوایِ عزیزِ خود را به بهای چیزهای بیهوده نمیدهم و قلبِ خود را که به قیمتِ کائنات تمام شده، تسلیمِ جمعیت نمیکنم...
از نامهی نیما یوشیج به برادرش لادبُن اسفندیاری
۱۴ بهمن ۱۳۰۱
💫 @supernovaas
از نامهی نیما یوشیج به برادرش لادبُن اسفندیاری
۱۴ بهمن ۱۳۰۱
💫 @supernovaas
❤9
تو آدم اصیلی هستی؛
اگر از شادی و خوشبختی آدمها لذت میبری.
اگر از آسیب و زمین خوردن دیگران اندوهگین میشوی.
اگر در صلحی با خودت و با جهان و آدمها.
اگر کدورتی از کسی به دلت نمیگیری و اگر آنقدر وسیع و آرامی که بدیها و قضاوتها را مانند سنگریزههای کوچکی در خودت حل میکنی و اجازه نمیدهی هر کلام و نگاه و رفتاری تو را بههم بریزد.
تو آدم اصیلی هستی اگر در جهان بیعاطفه و جنجالمحور آدمها، مهربان و نجیب و آرام ماندهای.
تو داری قهوهات را مینوشی، در همانحال که دیگران برای مسائل کوچک و بیاهمیت، به جان هم افتادهاند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💫 @supernovaas
اگر از شادی و خوشبختی آدمها لذت میبری.
اگر از آسیب و زمین خوردن دیگران اندوهگین میشوی.
اگر در صلحی با خودت و با جهان و آدمها.
اگر کدورتی از کسی به دلت نمیگیری و اگر آنقدر وسیع و آرامی که بدیها و قضاوتها را مانند سنگریزههای کوچکی در خودت حل میکنی و اجازه نمیدهی هر کلام و نگاه و رفتاری تو را بههم بریزد.
تو آدم اصیلی هستی اگر در جهان بیعاطفه و جنجالمحور آدمها، مهربان و نجیب و آرام ماندهای.
تو داری قهوهات را مینوشی، در همانحال که دیگران برای مسائل کوچک و بیاهمیت، به جان هم افتادهاند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💫 @supernovaas
❤9
💔6
کأنما لاشيء بي،
وبي ألف شعور لا يقال.
«گویا چیزیم نیس،
ولی در من هزار احساسِ نگفتنی است.»
💫 @supernovaas
وبي ألف شعور لا يقال.
«گویا چیزیم نیس،
ولی در من هزار احساسِ نگفتنی است.»
💫 @supernovaas
💔11
💔14
دوستم داری؛
می دانم، باز دوست دارم که بپرسم گاهی...
دوست دارم که بدانم امروز؛
مثلِ دیروز، مرا می خواهی؟!
#محمدعلی_بهمنی
پ.ن: خداحافظ آقای بهمنی🖤
💫 @supernovaas
می دانم، باز دوست دارم که بپرسم گاهی...
دوست دارم که بدانم امروز؛
مثلِ دیروز، مرا می خواهی؟!
#محمدعلی_بهمنی
پ.ن: خداحافظ آقای بهمنی🖤
💫 @supernovaas
❤11💔4
آیا کسی آنقدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟
ترسیدهای؟
از که؟
از جهان؟
من جهانت.
از گرسنگی؟
من گندمت.
از بیابان؟
من بارانَت.
از زمان؟
من کودکیات.
از سرنوشت؟
آه..
من هم از سرنوشت میترسم..
| محمد ماغوط |
💫 @supernovaas
ترسیدهای؟
از که؟
از جهان؟
من جهانت.
از گرسنگی؟
من گندمت.
از بیابان؟
من بارانَت.
از زمان؟
من کودکیات.
از سرنوشت؟
آه..
من هم از سرنوشت میترسم..
| محمد ماغوط |
💫 @supernovaas
❤15💔3
خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
که نماندش هیچ الّا هوس قمار دیگر....
که نماندش هیچ الّا هوس قمار دیگر....
💔10