Forwarded from حکمران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸تحلیل یک هفته جنگ ایران و رژیمصهیونیستی
آیا آمریکا وارد جنگ میشود؟
آیا ایران تنگه هرمز را میبندد؟
آیا ایران سلاح اتمی خواهد ساخت؟
🔹 در گفت وگو با دکتر سید یاسر جبرائیلی
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
آیا آمریکا وارد جنگ میشود؟
آیا ایران تنگه هرمز را میبندد؟
آیا ایران سلاح اتمی خواهد ساخت؟
🔹 در گفت وگو با دکتر سید یاسر جبرائیلی
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
تاسیسات هستهای ایران، مجموعههایی نظامی نبودند. هدف قراردادن این تاسیسات، تمامی داراییهای «نظامی» و «غیرنظامی» آمریکا را تبدیل به اهداف مشروع کرده است.
@syjebraily
@syjebraily
ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به لیبرالها مىخوریم
من به طلاب عزیز هشدار مى دهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانى نماها و مقدس مآبها باشند، از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابى نماها و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتى نکرده اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهاى بیمورد و ساده اندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهاى کلیدى و سرنوشت ساز نظام شود.
من امروز بعد از ده سال از پیروزى انقلاب اسلامى همچون گذشته اعتراف مى کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهى که عقیده خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشته اند، اشتباهى بوده است که تلخى آثار آن به راحتى از میان نمى رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روى کار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزى کمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و هر حرکت به سوى امریکاى جهانخوار قناعت نمى کنند، در حالى که در کارهاى دیگر نیز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هیچ تأسفى نمى خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهى بدهکارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و لیبرالها مى خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه براى پذیرفتن همه کسانى که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قیمت طلبکارى آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جارى مى کنید؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى داده اید؟ چرا لانه جاسوسى را اشغال کرده ایم و صدها چراى دیگر| امام خمینی (قدس سره)
@syjebraily
من به طلاب عزیز هشدار مى دهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانى نماها و مقدس مآبها باشند، از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابى نماها و به ظاهر عقلاى قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتى نکرده اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهاى بیمورد و ساده اندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهاى کلیدى و سرنوشت ساز نظام شود.
من امروز بعد از ده سال از پیروزى انقلاب اسلامى همچون گذشته اعتراف مى کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهى که عقیده خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشته اند، اشتباهى بوده است که تلخى آثار آن به راحتى از میان نمى رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روى کار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزى کمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و هر حرکت به سوى امریکاى جهانخوار قناعت نمى کنند، در حالى که در کارهاى دیگر نیز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هیچ تأسفى نمى خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهى بدهکارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و لیبرالها مى خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه براى پذیرفتن همه کسانى که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قیمت طلبکارى آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جارى مى کنید؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى داده اید؟ چرا لانه جاسوسى را اشغال کرده ایم و صدها چراى دیگر| امام خمینی (قدس سره)
@syjebraily
ترامپ گفته است اسرائیل در روزهای اخیر به شدت ضربه خورده است.
اگر حماقت جدیدی از اسرائیل سر بزند، ضربه شدیدتری خواهد خورد.
@syjebraily
اگر حماقت جدیدی از اسرائیل سر بزند، ضربه شدیدتری خواهد خورد.
@syjebraily
مذاکره به مثابه مناسک
محافظهکاران و اصلاحطلبان، دو صورت متضاد اما همریشه یک سکهاند؛ هر دو اسیر یک تلقی مشترکاند: تقدیس مذاکره بهمثابه طریقت نجات. گویی «مذاکره» در نظرشان نه ابزار است و نه راه، بلکه خود هدف است، خود قدسی است، خود متبرک است. آنچنان که گویی هر که در آن تردید کند، در اصل عقلانیت و معنای سیاست کافر شده است!
اما مگر مذاکره چیست؟ برای چه؟ با که؟ بر سر چه؟ هیچکدام از اینها پرسیده نمیشود. اینان از «مذاکره» همچون بتوارهای سخن میگویند که فقط باید به آن سجده کرد، نه آنکه دربارهاش اندیشید. چرا که اندیشیدن، پرسیدن، شک کردن، یعنی شکافتن بت؛ یعنی از طلسم تقدس خارج کردنش.
در این جهانبینی، مذاکره نه کنشی سیاسی، که مناسکی آیینی است؛ چون نماز که باید خوانده شود، چون روزه که باید گرفته شود. آن هم نه از سر نیاز ملت، بلکه از سر رضایت ارباب قدرت. بی آنکه بپرسند: این کدام میز است که میخواهند بر سرش بنشینند؟ این کدام طرف مقابل است که به مصافش میروند؟
این است که پشت این شعار، هیچ حقیقتی نیست جز ترس. ترس از تقابل، ترس از هزینه دادن، ترس از ایستادگی. و مگر نه آنکه هر جا ارادهای برای ایستادن نیست، مذاکره به زبانِ تسلیم سخن میگوید، نه به زبانِ عزت؟
@syjebraily
محافظهکاران و اصلاحطلبان، دو صورت متضاد اما همریشه یک سکهاند؛ هر دو اسیر یک تلقی مشترکاند: تقدیس مذاکره بهمثابه طریقت نجات. گویی «مذاکره» در نظرشان نه ابزار است و نه راه، بلکه خود هدف است، خود قدسی است، خود متبرک است. آنچنان که گویی هر که در آن تردید کند، در اصل عقلانیت و معنای سیاست کافر شده است!
اما مگر مذاکره چیست؟ برای چه؟ با که؟ بر سر چه؟ هیچکدام از اینها پرسیده نمیشود. اینان از «مذاکره» همچون بتوارهای سخن میگویند که فقط باید به آن سجده کرد، نه آنکه دربارهاش اندیشید. چرا که اندیشیدن، پرسیدن، شک کردن، یعنی شکافتن بت؛ یعنی از طلسم تقدس خارج کردنش.
در این جهانبینی، مذاکره نه کنشی سیاسی، که مناسکی آیینی است؛ چون نماز که باید خوانده شود، چون روزه که باید گرفته شود. آن هم نه از سر نیاز ملت، بلکه از سر رضایت ارباب قدرت. بی آنکه بپرسند: این کدام میز است که میخواهند بر سرش بنشینند؟ این کدام طرف مقابل است که به مصافش میروند؟
این است که پشت این شعار، هیچ حقیقتی نیست جز ترس. ترس از تقابل، ترس از هزینه دادن، ترس از ایستادگی. و مگر نه آنکه هر جا ارادهای برای ایستادن نیست، مذاکره به زبانِ تسلیم سخن میگوید، نه به زبانِ عزت؟
@syjebraily
آنکه در میانه آتش، از نسیم سخن میگوید؛ در هیاهوی شمشیر، از ساز؛ و در هنگامه ظلم، از لبخند، پیامآور صلح نیست، خوابگرد بیدرد است.
بله، کاش دنیا جای عشق و یگانگی بود، اما وقتی درِ خانهات را به آتش میکشند، تو حق نداری به جای سلاح، ساز به دست بگیری.
آن سرباز، خوب میداند کِی باید بجنگد و کِی باید بنوازد. اما شما، نه اهل جنگاید و نه اهل صلح؛ نه حافظ مرزید و نه وارث آشتی. شما تنها بلدید فانتزیهایتان را بهانه بیعملی کنید و از رنج مردم، منظرهای شاعرانه بسازید برای خودفروشی فکری.
ساز صدای جان است؛ اما وقتی که وطن در امان باشد.
موسیقی نغمه عشق است؛ اما نه در روزی که خشم و غیرت و ایستادگی باید فریاد شود.
صلح، بدون قدرت، رؤیای بردگان است.
شما که از نمازتان، نمایش ساختهاید و از جولان سگان بر سجادهتان، تمثالی از روشنفکری، چه میفهمید از قداست و قیام؟
شما که حماسه را با حماقت اشتباه گرفتهاید، چه میدانید که جهاد چیست؟ از خاک، غیرت، و مرز چه میفهمید؟
کاش دنیا آن میشد که میگویید؛
اما امروز، دنیا باید آن شود که باید. و این از عهده سلاح برمیآید، نه ساز!
دنیا اگر به صلح برسد، نه از راه سلفی با سگ و ساز، که از راه سیلی سربازان غیوری است که صورت متجاوز را سرخ میکنند.
@syjebraily
بله، کاش دنیا جای عشق و یگانگی بود، اما وقتی درِ خانهات را به آتش میکشند، تو حق نداری به جای سلاح، ساز به دست بگیری.
آن سرباز، خوب میداند کِی باید بجنگد و کِی باید بنوازد. اما شما، نه اهل جنگاید و نه اهل صلح؛ نه حافظ مرزید و نه وارث آشتی. شما تنها بلدید فانتزیهایتان را بهانه بیعملی کنید و از رنج مردم، منظرهای شاعرانه بسازید برای خودفروشی فکری.
ساز صدای جان است؛ اما وقتی که وطن در امان باشد.
موسیقی نغمه عشق است؛ اما نه در روزی که خشم و غیرت و ایستادگی باید فریاد شود.
صلح، بدون قدرت، رؤیای بردگان است.
شما که از نمازتان، نمایش ساختهاید و از جولان سگان بر سجادهتان، تمثالی از روشنفکری، چه میفهمید از قداست و قیام؟
شما که حماسه را با حماقت اشتباه گرفتهاید، چه میدانید که جهاد چیست؟ از خاک، غیرت، و مرز چه میفهمید؟
کاش دنیا آن میشد که میگویید؛
اما امروز، دنیا باید آن شود که باید. و این از عهده سلاح برمیآید، نه ساز!
دنیا اگر به صلح برسد، نه از راه سلفی با سگ و ساز، که از راه سیلی سربازان غیوری است که صورت متجاوز را سرخ میکنند.
@syjebraily
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیچ ملتی با تسلیم به پیروزی دست نیافته است. فهم مناسبات بینالملل، بدون فهم مفهوم قدرت ممکن نیست.
@syjebraily
@syjebraily
Forwarded from حکمران
🔸چرا حمله اسرائیل به ایران ادامه خواهد داشت؟
🔹حجتالاسلام حسین مهدیزاده
مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم
از لینک زیر ببینید:
📺 youtu.be/GmwpZWM8baA
🔹حجتالاسلام حسین مهدیزاده
مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم
از لینک زیر ببینید:
📺 youtu.be/GmwpZWM8baA
منطق سرمایهداری نئولیبرال: خصوصیسازی سود و عمومیسازی زیان!
تصمیم به تخصیص ۶۰ هزار میلیارد تومان از منابع شبکه بانکی برای حمایت از بازار سرمایه، مصداق بارز ریاکاری در منطق سرمایهداری نئولیبرال است. در حالی که طی سالهای اخیر، حاکمیت اقتصادی کشور بر طبل آزادسازی بازار کوبیده -از حذف یارانههای پنهان و تعدیل قیمتها تا رهاسازی نرخ ارز- ناگهان در برابر افت شاخص بورس، دخالت حداکثری دولت و تخصیص منابع عمومی را نه تنها مجاز، بلکه ضروری جلوه میدهد. این چرخشِ هدفمند اما گزینشی، استانداردهای دوگانه نئولیبرالیسم را به نمایش میگذارد: بازار آزاد تا زمانی مطلوب است که برای اقلیت سرمایهدار سودآور باشد، اما با نخستین نشانههای زیان، دولت باید بیدرنگ وارد شود و زیانها را ملی کند.
ما با یک الگوی آشنا مواجهیم: خصوصیسازی سود و عمومیسازی زیان. وقتی بازار در اوج است، منافع آن به جیب گروهی محدود از سهامداران و بازیگران خاص میرود (از میان ۴۱ میلیون سهامدار فعال، تنها ۳۴۷ هزار نفر پرتفوی بالای ۲۰۰ میلیون دارند و دارندگان پرفتوی بالای یک میلیارد تومان، کمتر از ۱۰۰ هزار نفرند)؛ اما زمانی که بازار به رکود میافتد، این عموم مردماند که از طریق منابع بانکی، باید زیانها را پوشش دهند. چنین الگویی نه تنها ناقض اصول رقابت و کارایی ادعاشده توسط نظریهپردازان نئولیبرال است، بلکه انگیزههای احتیاطی و مسئولانه را در فعالان بازار از بین میبرد. چرا باید نگران ریسک باشند، وقتی مطمئناند که دولت همیشه برای نجاتشان دخالت خواهد کرد؟
تناقض آشکارتر زمانی بروز میکند که نئولیبرالها، در برابر مطالبات واقعی جامعه نظیر حمایت از تولید، ازدواج و اشتغال، به ناگاه مدافع دوآتشه اصول بازار آزاد و نگران ترازنامه بانکها از بابت تسهیلات تکلیفی میشوند. وقتی میگوییم برای تولید و ازدواج و اشتغال تسهیلات بدهید، فریاد برمیآورند که «وامصیبتا! که تسهیلات تکلیفی بانکها را ناتراز میکند». اما همینکه بازار سهام لرزشی تجربه کند، همان منابع بانکی، بیدرنگ و بدون دغدغه ترازنامه، صرف تثبیت سودآوری داراییهای مالی میشود. وقتی میگوییم ارزش پول ملی را نباید در بازار سیاه به حراج گذاشت، اعتراض میکنند که «وامصیبتا! این دخالت در بازار آزاد است». اما همین مدافعان بازار، در برابر ریزش بورس، اقتصاد را چنان دستوری اداره میکنند که کارل مارکس هم خواب آن را نمیدید.
فراتر از مسئله بیعدالتی موجود در پس این تصمیم، این رویکرد بهشدت نهادهای پولی کشور را فرسوده میکند. منابع بانکی -که باید در خدمت تولید، اشتغال و توسعه باشند- بهسوی بازارهای ثانویهای هدایت میشوند که کارکردی عمدتاً سوداگرانه دارند. خلق نقدینگی برای حمایت از داراییهای مالی، عملاً بانک مرکزی را از مقام ناظر پولی به بازوی اجرایی تثبیت بورس تنزل میدهد. چنین مداخلهای، انحرافی ساختاری را تقویت میکند که در آن بانکها از واسطههای توسعه به ابزارهای تثبیت نوسانات در بازارهای غیرمولد بدل میشوند.
مهمتر از همه، این سیاست نه تنها بحران ساختاری نهفته در ذات بازار سرمایه را درمان نمیکند، بلکه صرفاً یک مُسکن موقتی است که بحران را به تعویق میاندازد و حتی ژرفتر میسازد. این تصمیم، حمایت از بازار نیست، بلکه تثبیت یک وابستگی خطرناک و بازتولید نابرابری در سیاستگذاری است: گروهی خاص بدون پذیرش ریسک، سود میبرند، و اکثریت جامعه باید تاوان بیثباتی را بپردازند. این همان سرمایهداری گزینشی است که نئولیبرالیسم در خفا به آن تن میدهد؛ سرمایهداریای که در آن شکستها ملی و موفقیتها خصوصیاند.
آقایان مراقب باشند! نئولیبرالها «بحرانزی» هستند؛ و تاریخ جهان بر این حقیقت گواه. در شرایط حاد سیاسی که همه دست به عصا حرکت میکنند و ضریب احتیاط صد چندان میشود، زالوهای نئولیبرال فرصت را غنیمت شمرده، نیش خود را بر پیکر در شوک رفته اقتصاد فروکرده و خون ملت را میمکند.
@syjebraily
تصمیم به تخصیص ۶۰ هزار میلیارد تومان از منابع شبکه بانکی برای حمایت از بازار سرمایه، مصداق بارز ریاکاری در منطق سرمایهداری نئولیبرال است. در حالی که طی سالهای اخیر، حاکمیت اقتصادی کشور بر طبل آزادسازی بازار کوبیده -از حذف یارانههای پنهان و تعدیل قیمتها تا رهاسازی نرخ ارز- ناگهان در برابر افت شاخص بورس، دخالت حداکثری دولت و تخصیص منابع عمومی را نه تنها مجاز، بلکه ضروری جلوه میدهد. این چرخشِ هدفمند اما گزینشی، استانداردهای دوگانه نئولیبرالیسم را به نمایش میگذارد: بازار آزاد تا زمانی مطلوب است که برای اقلیت سرمایهدار سودآور باشد، اما با نخستین نشانههای زیان، دولت باید بیدرنگ وارد شود و زیانها را ملی کند.
ما با یک الگوی آشنا مواجهیم: خصوصیسازی سود و عمومیسازی زیان. وقتی بازار در اوج است، منافع آن به جیب گروهی محدود از سهامداران و بازیگران خاص میرود (از میان ۴۱ میلیون سهامدار فعال، تنها ۳۴۷ هزار نفر پرتفوی بالای ۲۰۰ میلیون دارند و دارندگان پرفتوی بالای یک میلیارد تومان، کمتر از ۱۰۰ هزار نفرند)؛ اما زمانی که بازار به رکود میافتد، این عموم مردماند که از طریق منابع بانکی، باید زیانها را پوشش دهند. چنین الگویی نه تنها ناقض اصول رقابت و کارایی ادعاشده توسط نظریهپردازان نئولیبرال است، بلکه انگیزههای احتیاطی و مسئولانه را در فعالان بازار از بین میبرد. چرا باید نگران ریسک باشند، وقتی مطمئناند که دولت همیشه برای نجاتشان دخالت خواهد کرد؟
تناقض آشکارتر زمانی بروز میکند که نئولیبرالها، در برابر مطالبات واقعی جامعه نظیر حمایت از تولید، ازدواج و اشتغال، به ناگاه مدافع دوآتشه اصول بازار آزاد و نگران ترازنامه بانکها از بابت تسهیلات تکلیفی میشوند. وقتی میگوییم برای تولید و ازدواج و اشتغال تسهیلات بدهید، فریاد برمیآورند که «وامصیبتا! که تسهیلات تکلیفی بانکها را ناتراز میکند». اما همینکه بازار سهام لرزشی تجربه کند، همان منابع بانکی، بیدرنگ و بدون دغدغه ترازنامه، صرف تثبیت سودآوری داراییهای مالی میشود. وقتی میگوییم ارزش پول ملی را نباید در بازار سیاه به حراج گذاشت، اعتراض میکنند که «وامصیبتا! این دخالت در بازار آزاد است». اما همین مدافعان بازار، در برابر ریزش بورس، اقتصاد را چنان دستوری اداره میکنند که کارل مارکس هم خواب آن را نمیدید.
فراتر از مسئله بیعدالتی موجود در پس این تصمیم، این رویکرد بهشدت نهادهای پولی کشور را فرسوده میکند. منابع بانکی -که باید در خدمت تولید، اشتغال و توسعه باشند- بهسوی بازارهای ثانویهای هدایت میشوند که کارکردی عمدتاً سوداگرانه دارند. خلق نقدینگی برای حمایت از داراییهای مالی، عملاً بانک مرکزی را از مقام ناظر پولی به بازوی اجرایی تثبیت بورس تنزل میدهد. چنین مداخلهای، انحرافی ساختاری را تقویت میکند که در آن بانکها از واسطههای توسعه به ابزارهای تثبیت نوسانات در بازارهای غیرمولد بدل میشوند.
مهمتر از همه، این سیاست نه تنها بحران ساختاری نهفته در ذات بازار سرمایه را درمان نمیکند، بلکه صرفاً یک مُسکن موقتی است که بحران را به تعویق میاندازد و حتی ژرفتر میسازد. این تصمیم، حمایت از بازار نیست، بلکه تثبیت یک وابستگی خطرناک و بازتولید نابرابری در سیاستگذاری است: گروهی خاص بدون پذیرش ریسک، سود میبرند، و اکثریت جامعه باید تاوان بیثباتی را بپردازند. این همان سرمایهداری گزینشی است که نئولیبرالیسم در خفا به آن تن میدهد؛ سرمایهداریای که در آن شکستها ملی و موفقیتها خصوصیاند.
آقایان مراقب باشند! نئولیبرالها «بحرانزی» هستند؛ و تاریخ جهان بر این حقیقت گواه. در شرایط حاد سیاسی که همه دست به عصا حرکت میکنند و ضریب احتیاط صد چندان میشود، زالوهای نئولیبرال فرصت را غنیمت شمرده، نیش خود را بر پیکر در شوک رفته اقتصاد فروکرده و خون ملت را میمکند.
@syjebraily
Forwarded from حکمران
🔸قطع همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی
آمریکا: ایران فورا با آژانس همکاری کند!
🔹در گفتگو با دکتر فواد ایزدی
از لینک زیر ببینید:
📺 youtu.be/JEXwhLrihHk
آمریکا: ایران فورا با آژانس همکاری کند!
🔹در گفتگو با دکتر فواد ایزدی
از لینک زیر ببینید:
📺 youtu.be/JEXwhLrihHk
هر امتی رسولی دارد که حامل پیامهای خداست و مامور است آن پیامها را به آنها ابلاغ نماید. وقتی پیامبر هر امتی رسالت الهی را به آنان ابلاغ نمود، «قهرا اختلاف راه انداخته»، گروهی تصدیق و گروه دیگر تکذیبش کردند. خدای تعالی بین آنان قضاء به حق و عدل میراند، بدون اینکه به آنان ستم روا بدارد| علامه طباطبایی، المیزان، تفسیر آیه ۴۷ سوره مبارکه یونس
طلوع ایمان در شب عاشورا
در شب عاشورا، شبی که تاریخ قیام کرده تا عظمت انسان را در بلندای خون و انتخاب تماشا کند، سایهای از نور و صلابت، در میان دلهای شکسته و چشمهای اشکبار، در حسینیهای به نام خمینی، قد علم کرد.
در هنگامهای که صهیون بر طبل فتنه میکوفت و شغالها فریاد میزدند که علمدار در پناه است، ناگاه قامت مردی طلوع کرد که واهمه را به زانو درآورده و شب را سحر میسازد.
او، امشب آمد تا بگوید: هنوز هستند مردانی که وقتی تهمت و تهدید بر سرشان میبارد، قامتشان خم نمیشود. مردانی که سنگرشان، دل مردم است، نه دیوار سیمانی. مردانی که از تبار کربلایند، نه ترس و تردید.
او نه در پناهگاه، که در میانه کربلای امروز ایستاده بود؛ چون حسین، در حلقه یاران. چشم در چشم دشمن، پشت به دنیا، رو به حقیقت. مردی که نه بر مسند قدرت، بلکه بر منبر رسالت تکیه زده است. صدای او، پژواک پیام خون است، نه سیاستِ خالی از شرف.
در شبی که کربلا تکرار میشود، او آمد تا بگوید که ما هنوز زندهایم؛ که هنوز حسین زنده است؛ که هنوز مرگ با عزت، بر زندگی با ذلت ترجیح دارد.
او آمد تا با قامت آرام و چشمهای مطمئنش، به ما یادآوری کند: اگر روزی خون بر شمشیر پیروز شد، امروز ایمان بر تزویر چیره خواهد شد. آمد تا در شب بلا، دلها را آرام کند، نه با وعدههای زمینی، بلکه با ایمانِ به راهی که از نینوا تا قدس ادامه دارد.
و ما، که چشمانتظارِ حقیقت بودیم، دیدیمش؛ نه چون رهبر یک سرزمین، بلکه چون بقیه راه؛ چون فانوسِ هدایت در ظلمتسرای تاریخ.
این شب، دیگر فقط عاشورا نیست؛ این شب، شب میثاق است. میثاق با آنکه آمد تا نشان دهد راه، هنوز از کربلا میگذرد... و از قلبِ بیپناهترین مردم این زمان، تا طلوع صبحی که از دستان همین مظلومان خواهد شکفت.
امشب، دم پایانی هیئت ما این بود:
خون تو پیروزه؛
این همه لبیک گفتیم، واسه امروزه؛
دیگه خیمههای کربلا نمیسوزه...
@syjebraily
در شب عاشورا، شبی که تاریخ قیام کرده تا عظمت انسان را در بلندای خون و انتخاب تماشا کند، سایهای از نور و صلابت، در میان دلهای شکسته و چشمهای اشکبار، در حسینیهای به نام خمینی، قد علم کرد.
در هنگامهای که صهیون بر طبل فتنه میکوفت و شغالها فریاد میزدند که علمدار در پناه است، ناگاه قامت مردی طلوع کرد که واهمه را به زانو درآورده و شب را سحر میسازد.
او، امشب آمد تا بگوید: هنوز هستند مردانی که وقتی تهمت و تهدید بر سرشان میبارد، قامتشان خم نمیشود. مردانی که سنگرشان، دل مردم است، نه دیوار سیمانی. مردانی که از تبار کربلایند، نه ترس و تردید.
او نه در پناهگاه، که در میانه کربلای امروز ایستاده بود؛ چون حسین، در حلقه یاران. چشم در چشم دشمن، پشت به دنیا، رو به حقیقت. مردی که نه بر مسند قدرت، بلکه بر منبر رسالت تکیه زده است. صدای او، پژواک پیام خون است، نه سیاستِ خالی از شرف.
در شبی که کربلا تکرار میشود، او آمد تا بگوید که ما هنوز زندهایم؛ که هنوز حسین زنده است؛ که هنوز مرگ با عزت، بر زندگی با ذلت ترجیح دارد.
او آمد تا با قامت آرام و چشمهای مطمئنش، به ما یادآوری کند: اگر روزی خون بر شمشیر پیروز شد، امروز ایمان بر تزویر چیره خواهد شد. آمد تا در شب بلا، دلها را آرام کند، نه با وعدههای زمینی، بلکه با ایمانِ به راهی که از نینوا تا قدس ادامه دارد.
و ما، که چشمانتظارِ حقیقت بودیم، دیدیمش؛ نه چون رهبر یک سرزمین، بلکه چون بقیه راه؛ چون فانوسِ هدایت در ظلمتسرای تاریخ.
این شب، دیگر فقط عاشورا نیست؛ این شب، شب میثاق است. میثاق با آنکه آمد تا نشان دهد راه، هنوز از کربلا میگذرد... و از قلبِ بیپناهترین مردم این زمان، تا طلوع صبحی که از دستان همین مظلومان خواهد شکفت.
امشب، دم پایانی هیئت ما این بود:
خون تو پیروزه؛
این همه لبیک گفتیم، واسه امروزه؛
دیگه خیمههای کربلا نمیسوزه...
@syjebraily
Forwarded from حکمران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر جبرائیلی، رئیس هیئت موسس حزب تمدن نوین اسلامی: مذاکره مستقیم با آمریکا منع شد تا فرصت «ایجاد فضای احساسی و بهرهبرداری از آن» و «نیتخوانی» برای دشمن فراهم نشود.
پ.ن: در مصاحبه آقای پزشکیان با تاکر کالرسون، هر دو فرصت برای آمریکا فراهم شد. هم فضایی احساسی ایجاد شده و از آن بهرهبرداری شد، هم رئیسجمهور سفره دلش را پهن کرد.
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد🔻
@HokmranOnline
پ.ن: در مصاحبه آقای پزشکیان با تاکر کالرسون، هر دو فرصت برای آمریکا فراهم شد. هم فضایی احساسی ایجاد شده و از آن بهرهبرداری شد، هم رئیسجمهور سفره دلش را پهن کرد.
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد🔻
@HokmranOnline
✨ وفاقیون و انقلابیون
همچنانکه نظم سیاسی جهانی در حال دگرگونی و بازتعریف است، نظم سیاسی درون ایران نیز از این تحولات برکنار نمانده و شاهد تغییرات بنیادینی است.
ساختار سنتی سیاست در ایران، که برای سالها مبتنی بر دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا تعریف میشد، دیگر کارآمدی خود را از دست داده و جای خود را به الگوهای تازهای از صفبندیهای سیاسی داده است. در این چارچوب نوین، مفهومی به نام «وفاق» سربرآورده که میتوان آن را مظهر پیوند میان راستِ لیبرال و راستِ محافظهکار دانست؛ جریانی که در ظاهر، بر عقلانیت، میانهروی و ثبات تأکید دارد، اما در باطن، حامل نوعی انسجام قدرتمحور برای حفظ و تداوم وضع موجود است.
امروز دیگر خطوط مرزی روشنی که روزگاری میان اصلاحطلبان و اصولگرایان کشیده شده بود، کمرنگ و حتی در مواردی حذف شده است. مواضع آنها در سه حوزه کلیدی ـ فرهنگ، اقتصاد و سیاست خارجی ـ به نحوی به یکدیگر نزدیک شده که تمایزگذاری میانشان برای افکار عمومی دشوار گشته است. این همگرایی به شکلگیری یک جریان تازه منجر شده که از آن میتوان به عنوان جریان «وفاقی» یاد کرد.
در مقابل، جریان «انقلابی»، با تاکید بر بازسازی هویت انقلابی، استقلالطلبی در سیاست خارجی، عدالتمحوری در اقتصاد، و مقاومت فرهنگی در برابر غربزدگی، سعی دارد بدیلی برای گفتمان وفاقی ارائه دهد.
اینک زمان آن فرا رسیده که جریان وفاقی را نه صرفاً بر اساس اسامی و چهرهها و اردوگاههای سیاسی سنتی، بلکه با دقت نظری بر مبنای محتوا و سیاستهای عملیاش مورد تحلیل قرار دهیم.
باید مواضع عناصر این جریان را بهدقت رصد و تبیین کرد، تا امکان مرزبندی شفاف و آگاهانه با آن برای جریان انقلابی فراهم شود. روشن است که این مرزبندی نه برای ایجاد تفرقه، بلکه برای بازشناسی دقیقتر نیروهای موثر در آینده سیاسی ایران ضروری است.
به بیان دیگر، سیاستورزی امروز نیازمند درکی نو از جغرافیای قدرت است. تحلیل نیروهای سیاسی باید فراتر از برچسبهای سنتی برود و به شناسایی کنشگران واقعی، اهدافشان و نسبتشان با مردم، انقلاب اسلامی، عدالت و استقلال ملی بپردازد. آینده سیاست در ایران از دل این بازتعریف بیرون خواهد آمد.
@syjebraily
همچنانکه نظم سیاسی جهانی در حال دگرگونی و بازتعریف است، نظم سیاسی درون ایران نیز از این تحولات برکنار نمانده و شاهد تغییرات بنیادینی است.
ساختار سنتی سیاست در ایران، که برای سالها مبتنی بر دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا تعریف میشد، دیگر کارآمدی خود را از دست داده و جای خود را به الگوهای تازهای از صفبندیهای سیاسی داده است. در این چارچوب نوین، مفهومی به نام «وفاق» سربرآورده که میتوان آن را مظهر پیوند میان راستِ لیبرال و راستِ محافظهکار دانست؛ جریانی که در ظاهر، بر عقلانیت، میانهروی و ثبات تأکید دارد، اما در باطن، حامل نوعی انسجام قدرتمحور برای حفظ و تداوم وضع موجود است.
امروز دیگر خطوط مرزی روشنی که روزگاری میان اصلاحطلبان و اصولگرایان کشیده شده بود، کمرنگ و حتی در مواردی حذف شده است. مواضع آنها در سه حوزه کلیدی ـ فرهنگ، اقتصاد و سیاست خارجی ـ به نحوی به یکدیگر نزدیک شده که تمایزگذاری میانشان برای افکار عمومی دشوار گشته است. این همگرایی به شکلگیری یک جریان تازه منجر شده که از آن میتوان به عنوان جریان «وفاقی» یاد کرد.
در مقابل، جریان «انقلابی»، با تاکید بر بازسازی هویت انقلابی، استقلالطلبی در سیاست خارجی، عدالتمحوری در اقتصاد، و مقاومت فرهنگی در برابر غربزدگی، سعی دارد بدیلی برای گفتمان وفاقی ارائه دهد.
اینک زمان آن فرا رسیده که جریان وفاقی را نه صرفاً بر اساس اسامی و چهرهها و اردوگاههای سیاسی سنتی، بلکه با دقت نظری بر مبنای محتوا و سیاستهای عملیاش مورد تحلیل قرار دهیم.
باید مواضع عناصر این جریان را بهدقت رصد و تبیین کرد، تا امکان مرزبندی شفاف و آگاهانه با آن برای جریان انقلابی فراهم شود. روشن است که این مرزبندی نه برای ایجاد تفرقه، بلکه برای بازشناسی دقیقتر نیروهای موثر در آینده سیاسی ایران ضروری است.
به بیان دیگر، سیاستورزی امروز نیازمند درکی نو از جغرافیای قدرت است. تحلیل نیروهای سیاسی باید فراتر از برچسبهای سنتی برود و به شناسایی کنشگران واقعی، اهدافشان و نسبتشان با مردم، انقلاب اسلامی، عدالت و استقلال ملی بپردازد. آینده سیاست در ایران از دل این بازتعریف بیرون خواهد آمد.
@syjebraily
تغییر پارادایم یک مطالبه دقیق است!
هیچ انسان عاقلی نمیتواند منکر این گزاره باشد که «تجربه بر تئوری رجحان دارد». وفاقیون هرچه میخواهند، با هرکه میخواهند، میتوانند مذاکره کنند. اما تجارب برجام و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به ما میگوید مذاکره ابزار مناسبی برای رفع تحریم یا دفع شر جنگ نیست.
به تعبیر دقیق و صحیح مرشایمر، پول رایج در روابط بینالملل، «قدرت» است. اگر این واقعیت را پذیرفتیم، باید بدانیم که هر معامله سودآوری در محیط بینالملل، مستلزم «اعمال قدرت» است، نه تقدیم «مؤلفههای قدرت».
این است که برای یک معامله سودآور در سر هر میز مذاکرهای، منطقا باید «قوی» شد.
کشوری هم که میخواهد «قدرت نظامی» تولید کند، باید «قدرت اقتصادی» کسب کند. دولت ضعیف و کوچک، اقتصاد دلاریزه و متاثر از شوکهای جهانی، سپردن ارزش پول ملی به بازار سیاه، خصوصیسازی انفال و داراییهای ملی، خصوصیسازی نظام بانکی و در یک کلام، مجموعه سیاستهای نئولیبرال، برای ایران قدرت اقتصادی تولید نکرده و نخواهد کرد. نتیجه این پارادایم که توسط همین نویسندگان نامه ۱۸۰ نفره ترویج و تجویز شده و در دهههای گذشته بر کشور مسلط بوده، فروش زمین برای ساخت موشک و پروژههایی مانند «یاس» برای تامین مالی مقاومت است. ما همچنان که مذاکره را مکرر تجربه کردهایم، تجربه سیاستهای نئولیبرال نیز از حد تواتر گذشته است. باید تغییر ریل داد. ما باید قوی شویم و راه تحصیل قدرت حتماً تغییر پارادایم است: گذار از اقتصاد «سرمایهداری نئولیبرال» به یک اقتصاد «ملی، مردمی و مقاومتی».
@syjebraily
هیچ انسان عاقلی نمیتواند منکر این گزاره باشد که «تجربه بر تئوری رجحان دارد». وفاقیون هرچه میخواهند، با هرکه میخواهند، میتوانند مذاکره کنند. اما تجارب برجام و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به ما میگوید مذاکره ابزار مناسبی برای رفع تحریم یا دفع شر جنگ نیست.
به تعبیر دقیق و صحیح مرشایمر، پول رایج در روابط بینالملل، «قدرت» است. اگر این واقعیت را پذیرفتیم، باید بدانیم که هر معامله سودآوری در محیط بینالملل، مستلزم «اعمال قدرت» است، نه تقدیم «مؤلفههای قدرت».
این است که برای یک معامله سودآور در سر هر میز مذاکرهای، منطقا باید «قوی» شد.
کشوری هم که میخواهد «قدرت نظامی» تولید کند، باید «قدرت اقتصادی» کسب کند. دولت ضعیف و کوچک، اقتصاد دلاریزه و متاثر از شوکهای جهانی، سپردن ارزش پول ملی به بازار سیاه، خصوصیسازی انفال و داراییهای ملی، خصوصیسازی نظام بانکی و در یک کلام، مجموعه سیاستهای نئولیبرال، برای ایران قدرت اقتصادی تولید نکرده و نخواهد کرد. نتیجه این پارادایم که توسط همین نویسندگان نامه ۱۸۰ نفره ترویج و تجویز شده و در دهههای گذشته بر کشور مسلط بوده، فروش زمین برای ساخت موشک و پروژههایی مانند «یاس» برای تامین مالی مقاومت است. ما همچنان که مذاکره را مکرر تجربه کردهایم، تجربه سیاستهای نئولیبرال نیز از حد تواتر گذشته است. باید تغییر ریل داد. ما باید قوی شویم و راه تحصیل قدرت حتماً تغییر پارادایم است: گذار از اقتصاد «سرمایهداری نئولیبرال» به یک اقتصاد «ملی، مردمی و مقاومتی».
@syjebraily
Forwarded from حکمران
🔴 شماره جدید حکمران منتشر شد
🌊 اخلال در گذرگاهها| سرمقاله دکتر سید یاسر جبرائیلی
▪️پروندهای تحلیلی-راهبردی با ارزیابی پیامدهای منطقهای، نفتی، امنیتی و اقتصادی
📊 اقتصاد جنگی؛ بازگشت به تجربه موفق دهه ۶۰
در میزگرد اختصاصی «حکمران» با دکتر حسین راغفر و دکتر حسین صمصامی:
▪️ چرا اقتصاد ایران هیچگاه آرایش جنگی نداشت؟
▪️ نسبت نرخ ارز، نابرابری و نارضایتی در جنگ اقتصادی
▪️ چالش حکمرانی پولی و مسئله تورم هدفمند
🌍 جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل؛ نزاع بر سر مرکزیت ژئوپلیتیک جهان
🔹 حجتالاسلام حسین مهدیزاده در گفتوگوی ویژه:
▪️ ما خاورمیانه نیستیم، ما خودِ میانهایم
▪️ پروژه اسرائیل برای سیطره بر کریدورهای جهانی
▪️ بازگشت چین و ایران؛ آغاز فروپاشی نظم غربی
⚖️ اقتصاد اسلامی؛ چرا مستقل و متعادل است؟
🔸 مقایسه تطبیقی مکاتب کاپیتالیسم، سوسیالیسم و اسلام | نصر حمادی
💥 زخم نئولیبرالیسم؛ جراحی لازم است نه مُسکّن
🔸 نقد رویکردهای تعدیل ساختاری، کالاییسازی انرژی، و تسلیم برابر دست نامرئی بازار | حسین عباسیفر
نسخه PDF را از لینک زیر تهیه فرمائید:
https://zarinp.al/727439
🌊 اخلال در گذرگاهها| سرمقاله دکتر سید یاسر جبرائیلی
▪️پروندهای تحلیلی-راهبردی با ارزیابی پیامدهای منطقهای، نفتی، امنیتی و اقتصادی
📊 اقتصاد جنگی؛ بازگشت به تجربه موفق دهه ۶۰
در میزگرد اختصاصی «حکمران» با دکتر حسین راغفر و دکتر حسین صمصامی:
▪️ چرا اقتصاد ایران هیچگاه آرایش جنگی نداشت؟
▪️ نسبت نرخ ارز، نابرابری و نارضایتی در جنگ اقتصادی
▪️ چالش حکمرانی پولی و مسئله تورم هدفمند
🌍 جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل؛ نزاع بر سر مرکزیت ژئوپلیتیک جهان
🔹 حجتالاسلام حسین مهدیزاده در گفتوگوی ویژه:
▪️ ما خاورمیانه نیستیم، ما خودِ میانهایم
▪️ پروژه اسرائیل برای سیطره بر کریدورهای جهانی
▪️ بازگشت چین و ایران؛ آغاز فروپاشی نظم غربی
⚖️ اقتصاد اسلامی؛ چرا مستقل و متعادل است؟
🔸 مقایسه تطبیقی مکاتب کاپیتالیسم، سوسیالیسم و اسلام | نصر حمادی
💥 زخم نئولیبرالیسم؛ جراحی لازم است نه مُسکّن
🔸 نقد رویکردهای تعدیل ساختاری، کالاییسازی انرژی، و تسلیم برابر دست نامرئی بازار | حسین عباسیفر
نسخه PDF را از لینک زیر تهیه فرمائید:
https://zarinp.al/727439
در جامعه اسلامى باید «همه انسانها» از رفاه، آسایش، از امنیّت، از زندگى کافى براى آسایش خیال برخوردار باشند؛ آن چیزى که نه در تمدّن مادّى غرب چنین چیزى وجود دارد و هرگز وجود خواهد داشت؛ و نه در تمدّن و نظام سوسیالیستى و کمونیستى وجود داشت| رهبر حکیم انقلاب اسلامی
Forwarded from حکمران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توضیحات مهم دکتر سید یاسر جبرائیلی از جزئیات فاجعه #مکانیزم_ماشه، بندی در یک توافقنامه که در تاریخ بشریت بی سابقه است.
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد🔻
@HokmranOnline
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد🔻
@HokmranOnline
فروردین ۱۳۹۴ توافقی مشهور به «توافق لوزان» انجام شد که پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک بود.
وزارت خارجه ایران، در وصف این توافق بیانیهای صادر کرد که چنان مملو از موفقیت و دستاورد بود که موجی از پیامهای تبریک را در داخل در پی داشت. اما همزمان، وزارت خارجه آمریکا نیز بیانیهای منتشر کرد که با ادعاهای تیم آقای دکتر ظریف، زمین تا آسمان متفاوت بود.
۱۴ فروردین ۱۳۹۴ در یادداشتی با عنوان «بیانیه ایرانی خوب، بیانیه آمریکایی بد!/ کدام یک سند معتبر و واقعی «بیانیه لوزان» است؟» به بررسی تفاوتهای دو متن پرداختم که امروز، بازخوانی آن خالی از لطف نیست.
در مجموعه نظام، همواره یک اصل مبنا بوده و آن، اعتماد به دستگاهها و مقامات رسمی کشور است.
آن زمان، آقایان طلبکارانه میگفتند شما به حرف ما اعتماد دارید یا به حرف آمریکاییها؟! پاسخش این بود که ما یقین داریم که یک مقام آمریکایی نمیتواند در مسائل ملی، اطلاعات کذب به دولت و ملت خودش بدهد و اتفاقی نیفتد؛ اما در ایران چنین چیزی ممکن و تجربه شده است!
خاطرات تلخی از آن دوران در اذهان منتقدان نقش بسته است...
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/01/14/699763/
وزارت خارجه ایران، در وصف این توافق بیانیهای صادر کرد که چنان مملو از موفقیت و دستاورد بود که موجی از پیامهای تبریک را در داخل در پی داشت. اما همزمان، وزارت خارجه آمریکا نیز بیانیهای منتشر کرد که با ادعاهای تیم آقای دکتر ظریف، زمین تا آسمان متفاوت بود.
۱۴ فروردین ۱۳۹۴ در یادداشتی با عنوان «بیانیه ایرانی خوب، بیانیه آمریکایی بد!/ کدام یک سند معتبر و واقعی «بیانیه لوزان» است؟» به بررسی تفاوتهای دو متن پرداختم که امروز، بازخوانی آن خالی از لطف نیست.
در مجموعه نظام، همواره یک اصل مبنا بوده و آن، اعتماد به دستگاهها و مقامات رسمی کشور است.
آن زمان، آقایان طلبکارانه میگفتند شما به حرف ما اعتماد دارید یا به حرف آمریکاییها؟! پاسخش این بود که ما یقین داریم که یک مقام آمریکایی نمیتواند در مسائل ملی، اطلاعات کذب به دولت و ملت خودش بدهد و اتفاقی نیفتد؛ اما در ایران چنین چیزی ممکن و تجربه شده است!
خاطرات تلخی از آن دوران در اذهان منتقدان نقش بسته است...
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/01/14/699763/
خبرگزاری تسنیم | Tasnim
بیانیه ایرانی خوب، بیانیه آمریکایی بد!کدام یک سند معتبر و واقعی «بیانیه لوزان» است؟
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،در دقایق پایانی نشست لوزان و تقریبا در حالی که ظریف و موگرینی در حال قرائت متن کاملا مشترکی درباره رسیدن طرفین به متنی با عنوان «پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک» (Parameters for a Joint Comprehensive Plan of Action)…