آن پیامبربانو
یادداشتی بر فیلم «موسی کلیمالله»
سکانس وحی بر یوکابد در فیلم، باشکوه و تاثیرگذار از آب درآمده. زنی سپیدپوش و روحانی، در چشمهای زلال و جوشان، در برابر خدا ایستاده است؛ سرگشته، حیران، ملول، امیدوار و در انتظار یک پاسخ. اینجاست که وحی نازل میشود؛ با تکرار خطاب «ای مادر موسی...»
در این یادداشت «موسی کلیم الله؛ بهوقت طلوع» را از منظری زنانه دیدم و به مسئلهی پیامبری زنان در سنت اسلامی پرداختم. یادداشت کامل را از پیوند زیر بخوانید 👇🏻
https://vrgl.ir/0nuYq
@tadaeeat
یادداشتی بر فیلم «موسی کلیمالله»
سکانس وحی بر یوکابد در فیلم، باشکوه و تاثیرگذار از آب درآمده. زنی سپیدپوش و روحانی، در چشمهای زلال و جوشان، در برابر خدا ایستاده است؛ سرگشته، حیران، ملول، امیدوار و در انتظار یک پاسخ. اینجاست که وحی نازل میشود؛ با تکرار خطاب «ای مادر موسی...»
در این یادداشت «موسی کلیم الله؛ بهوقت طلوع» را از منظری زنانه دیدم و به مسئلهی پیامبری زنان در سنت اسلامی پرداختم. یادداشت کامل را از پیوند زیر بخوانید 👇🏻
https://vrgl.ir/0nuYq
@tadaeeat
ویرگول
آن پیامبربانو؛ یادداشتی بر فیلم «موسی کلیمالله» - ویرگول
این روزها فیلم «موسی کلیم الله؛ به وقت طلوع» در سینماهای ایران به نمایش درآمده و توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرده است. ا…
پسران سهم ما و دختران سهم خدا
سیما، زن افغانستانی ٣۴ ساله، دوباره آمده ایران.
شش سال پیش با شوهرش آمده بودند تهران برای بچهدار شدن. ١۵ سال بود بچهدار نشده بودند. شوهرش تکپسر است. ماهجبین، مادر شوهرش، از همان سال اول بعد از ازدواج آنها، پیله کرده که سیما عقیم است و پسرش باید زنِ دیگر بگیرد، مبادا پدرخدابیامرزش بینسل بماند. شوهر سیما زیر بار نرفته. دکترها گفته بودند مشکل از سیماست. آمده بودند ایران برای گرفتن تخمک و کاشت جنین. یک سال بعد، سیما و شوهرش با فاطمه و زهرا - دوقلوهای دوماههشان - برگشتند افغانستان.
سیما میگوید ماهجبین و فامیلهای شوهرش به دخترها راضی نشدهاند. تا سیما برای پسرشان پسر نیاورد، همچنان از نظر آنان اجاقش کور است. میگوید دکتر گفته اینبار فقط پسر میکارند. ولی هم هزینهاش بالاست هم احتمال ماندن جنینها کمتر میشود. خودش هیچ راضی به اینکار نیست. ولی میگوید مخصوصاً بعد از آمدن طالبان، امیدی به آیندهی دخترها ندارد. وقتی نگذاری دخترها درسشان را بخوانند، مثل زنده به گور کردن میماند. شوهرش هم دیگر از غرهای مداوم مادرش کلافه شده. تمام سرمایهشان را آوردهاند تهران تا اینبار با یک پسر برگردند و اجاق زندگیشان روشن شود.
فاطمه و زهرا، دو دختربچهی پنجسالهی زیبا، با چشمهای خوشرنگی که شبیه چشمهای سیما نیست، با بچههای دیگر بازی میکنند. دو مرد افغانستانی جوان، کنار تاب ایستادهاند تا دخترهایشان تاب بخورند. حرفشان گل انداخته. از گرانی تهران و رفتن فامیلهایشان گفتند و رسیدند به بچهها. مرد اول به دیگری میگوید شما همین دو دختر را دارید؟ پاسخ میشنود بله. برای دخترهای همدیگر آرزوی سلامتی میکنند. مرد اول میگوید دختر شیرین است، نه؟ مرد دوم میگوید خیلی. پیغمبر گفته دختر رحمت است. مرد اول میگوید دختر غمخوار پدر و مادر است. پسر ولمان میکند میرود ولی دختر برایمان میماند.
نمیدانم. شاید دارند همدیگر را دلداری میدهند و ته دلشان آنها هم دوست دارند پسر داشته باشند.
هیچوقت این ماجرا را نفهمیدم. کدام عقل سلیمی میپذیرد که پسر و دختر تفاوت دارند؟ کدام انسان منصفی در این دوره و زمانه حکم میدهد که فرزند پسر از فرزند دختر بهتر است؟ ما هیچوقت در خانواده پسر و دختر نداشتیم. در این حد که من نمیدانستم نوهی پسری یعنی چه! گویا در برخی خانوادهها، پسرِ پسر ارج و قرب دارد. بالاخره قرار است نام پدرانش را زنده نگهدارد. مگر پلنگ مازندرانیم که نگران حفظ نسلمان باشیم؟!
نگاه میکنم به دخترها. و آن آیهی قرآن به ذهنم میآید که به طعنه به پسرپرستان میگوید:
«دختران سهم خدا شدند و پسران سهم شما؟ چه تقسیم ناعادلانهای!»
✍🏻 روح الله طالبی توتی
@tadaeeat
سیما، زن افغانستانی ٣۴ ساله، دوباره آمده ایران.
شش سال پیش با شوهرش آمده بودند تهران برای بچهدار شدن. ١۵ سال بود بچهدار نشده بودند. شوهرش تکپسر است. ماهجبین، مادر شوهرش، از همان سال اول بعد از ازدواج آنها، پیله کرده که سیما عقیم است و پسرش باید زنِ دیگر بگیرد، مبادا پدرخدابیامرزش بینسل بماند. شوهر سیما زیر بار نرفته. دکترها گفته بودند مشکل از سیماست. آمده بودند ایران برای گرفتن تخمک و کاشت جنین. یک سال بعد، سیما و شوهرش با فاطمه و زهرا - دوقلوهای دوماههشان - برگشتند افغانستان.
سیما میگوید ماهجبین و فامیلهای شوهرش به دخترها راضی نشدهاند. تا سیما برای پسرشان پسر نیاورد، همچنان از نظر آنان اجاقش کور است. میگوید دکتر گفته اینبار فقط پسر میکارند. ولی هم هزینهاش بالاست هم احتمال ماندن جنینها کمتر میشود. خودش هیچ راضی به اینکار نیست. ولی میگوید مخصوصاً بعد از آمدن طالبان، امیدی به آیندهی دخترها ندارد. وقتی نگذاری دخترها درسشان را بخوانند، مثل زنده به گور کردن میماند. شوهرش هم دیگر از غرهای مداوم مادرش کلافه شده. تمام سرمایهشان را آوردهاند تهران تا اینبار با یک پسر برگردند و اجاق زندگیشان روشن شود.
فاطمه و زهرا، دو دختربچهی پنجسالهی زیبا، با چشمهای خوشرنگی که شبیه چشمهای سیما نیست، با بچههای دیگر بازی میکنند. دو مرد افغانستانی جوان، کنار تاب ایستادهاند تا دخترهایشان تاب بخورند. حرفشان گل انداخته. از گرانی تهران و رفتن فامیلهایشان گفتند و رسیدند به بچهها. مرد اول به دیگری میگوید شما همین دو دختر را دارید؟ پاسخ میشنود بله. برای دخترهای همدیگر آرزوی سلامتی میکنند. مرد اول میگوید دختر شیرین است، نه؟ مرد دوم میگوید خیلی. پیغمبر گفته دختر رحمت است. مرد اول میگوید دختر غمخوار پدر و مادر است. پسر ولمان میکند میرود ولی دختر برایمان میماند.
نمیدانم. شاید دارند همدیگر را دلداری میدهند و ته دلشان آنها هم دوست دارند پسر داشته باشند.
هیچوقت این ماجرا را نفهمیدم. کدام عقل سلیمی میپذیرد که پسر و دختر تفاوت دارند؟ کدام انسان منصفی در این دوره و زمانه حکم میدهد که فرزند پسر از فرزند دختر بهتر است؟ ما هیچوقت در خانواده پسر و دختر نداشتیم. در این حد که من نمیدانستم نوهی پسری یعنی چه! گویا در برخی خانوادهها، پسرِ پسر ارج و قرب دارد. بالاخره قرار است نام پدرانش را زنده نگهدارد. مگر پلنگ مازندرانیم که نگران حفظ نسلمان باشیم؟!
نگاه میکنم به دخترها. و آن آیهی قرآن به ذهنم میآید که به طعنه به پسرپرستان میگوید:
«دختران سهم خدا شدند و پسران سهم شما؟ چه تقسیم ناعادلانهای!»
✍🏻 روح الله طالبی توتی
@tadaeeat
باشگاه اندیشه. مطالعات اتوپیا. شهر بانوان اتوپیانیسم زنانهنگر.…
باشگاه اندیشه. مطالعات اتوپیا. شهر بانوان اتوپیانیسم زنانهنگر.…
.
پوشۀ شنیداری نشست
شهر بانوان؛
مروری بر اتوپیانیسم زنانهنگر
سخنران:
روحالله طالبی توتی
عضو شورای علمی مدرسهی مطالعات اتوپیا؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
میزبان:
رضوان ولیزاده
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
مدرسه مطالعات اتوپیای باشگاه اندیشه
فایل تصویری نشست را از اینجا ببینید.
#مطالعات_اتوپیا #اتوپیانیسم_زنانهنگر #۸مارس #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
@tadaeeat
پوشۀ شنیداری نشست
شهر بانوان؛
مروری بر اتوپیانیسم زنانهنگر
سخنران:
روحالله طالبی توتی
عضو شورای علمی مدرسهی مطالعات اتوپیا؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
میزبان:
رضوان ولیزاده
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
مدرسه مطالعات اتوپیای باشگاه اندیشه
فایل تصویری نشست را از اینجا ببینید.
#مطالعات_اتوپیا #اتوپیانیسم_زنانهنگر #۸مارس #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
@tadaeeat
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش...
اصفهان، حجاب و پرسشهای بیپاسخ!
١. در بحبوحهی گیرودار افکار عمومی با گشت ارشاد، جامعهی نخبگانی بارها هشدار داد که تداوم سیاستهای سلبی در موضوع #حجاب، میتواند تبعات جبراننشدنی داشته باشد. بعدها گفتند حتی حاکمیت - مشخصاً شورای عالی انقلاب فرهنگی و ستاد امر به معروف و نهی از منکر - نیز به این نتیجه رسیده بوده که نحوهی ورود به مسئلهی حجاب باید تغییر کند. قدر مشترک این دیدگاه هم حذف برخورد خیابانی و نتیجتاً تغییر سازوکار گشت ارشاد بود.
٢. این اتفاق افتاد، اما دیر. خیلی دیر. آنقدر دیر که دیگر بود و نبودش تقریباً اهمیتی نداشت. موافقان و مخالفان قانون حجاب صفآرایی کردند و بحثی که شاید پیشتر اهمیت آن مورد تردید قرار میگرفت، به مسئلهی اصلی افکار عمومی تبدیل شد. گشت ارشاد جمع شد، قانون جدید حجاب تصویب شد اما ابلاغ نشد، دولت تغییر کرد، تنشها در منطقه شدت گرفت، اقتصاد بحرانیتر شد، اما حجاب در صدر اخبار باقی ماند.
٣. قانون جدید حجاب جدا از کلیت آن، در مواردی چند موبهمو پیشنهادهای جامعهی نخبگانی را لحاظ کرده است. برخورد خیابانی حذف شده، جرم کیفری به تخلف مدنی تبدیل شده، فرصت اصلاح و تمکین به قانون را مدنظر قرار داده و مهمتر، از حجاب شرعی برای تعیین حد پوشش غیرقانونی عدول کرده است. هرچند در تبصرهای بدون ضرورت، به عدم رعایت حجاب شرعی اشاره کرده که ممکن نبودن اجرای آن واضح است. اما دیر شده. الان بهار ١۴٠۴ است نه تابستان ١۴٠١. اگر این قانون در مرداد ١۴٠١ اجرا میشد، گامی روبهجلو در مدیریت حجاب بهشمار میرفت. اما حالا... بگذریم! فعلاً که اجرا نشده.
۴. عدم ابلاغ قانون جدید حجاب، حتماً به مذاق برخی خوش نیامده و راه اعمال سلیقهها را گشوده است. تجمع و تحصن غیرقانونی مقابل مجلس که پس از مدارای طولانی نیروی انتظامی در نهایت برچیده شد، بارزترین این واکنشها بود. نمونهی دیگر، اخباری است که از شهر اصفهان بهگوش میرسد. ارسال پیامک تذکر حجاب برای زنان از سوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر این شهر، در شهرهای دیگر سابقه نداشته یا دستکم با این گستردگی اجرا نشده است. پیامکهایی که گویا بعد از سهمرتبه، به شکایت قضایی و تشکیل پروندهی کیفری منجر میشود.
۵. مسئله، نه ارسال پیامک تذکر است نه احتمال دسترسی ستاد امر به معروف به دوربینهای امنیتیِ تشخیص چهره و نه حتی اصل قانون حجاب. در گزارشها واقعیات دیگری برجسته شده است که باید موافقان و مخالفان قانون حجاب، هر دو را نگران کند. ارسال پیامک تذکر به زنانی که عرفاً حجاب دارند و همچنین به پدر و برادر زنان بدون حجاب، ازجمله نکاتی است که از نظر حقوقی تأملبرانگیز است.
۶. رعایت حجاب یا بهخاطر باور به حکم شرعی است یا التزام به قانون یا پایبندی به هنجارهای فرهنگی و یا جلوگیری از سوءاستفادهی سیاسی. یکبار برای همیشه، باید موضع خود را با این موارد روشن کنیم. اگر دغدغه شرع است، باید زنانی که شرعاً مکلف به حجاب نیستند را از انجام آن معاف کرد. اگر مسئله قانون است، باید درنظر داشت که بزهپوشی و اصل فردی بودن مجازات از بدیهیترین اصول اولیهی حقوق است و طبیعتاً اگر فردی مرتکب جرم شده، آگاه کردن خانوادهی او و دخیل کردن افراد دیگر در ماجرا مجاز نیست و بیشتر به یک واکنش لجوجانه میماند. از نظر فرهنگی و امنیتی نیز کسی که پوشش عرفی را رعایت کرده، صلاح نیست که مورد مؤاخذه قرار بگیرد. متولیان پاسخی برای این اشکالات دارند؟
٧. چه خوب میشد اگر زنان نجیب و عفیف ایرانی، به پوشش بهمثابهی مقولهای هویتی مینگریستند و بهجای تقلید از آنچه بر دیگران رفته، پوششی متناسب با سنتها و هنجارهای فرهنگی و دینی خودمان بر میگزیدند. اما اگر چنین نیست، باید اصول مسلم شرعی و قانونی و عقلی را زیر پا گذاشت و با خودمختاری و تفرّد، راه اعمال سلیقه در اجرای قانون را گشود؟! این چه تفاوتی با بیقانونی دارد؟! خوشبختانه یا متأسفانه #حقوق با کسی تعارف ندارد و فارغ از سلیقهها، انتظار دارد متولیان حجاب در شهر #اصفهان منطق حقوقی اقدامات خود را تشریح کنند.
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
@tadaeeat
اصفهان، حجاب و پرسشهای بیپاسخ!
١. در بحبوحهی گیرودار افکار عمومی با گشت ارشاد، جامعهی نخبگانی بارها هشدار داد که تداوم سیاستهای سلبی در موضوع #حجاب، میتواند تبعات جبراننشدنی داشته باشد. بعدها گفتند حتی حاکمیت - مشخصاً شورای عالی انقلاب فرهنگی و ستاد امر به معروف و نهی از منکر - نیز به این نتیجه رسیده بوده که نحوهی ورود به مسئلهی حجاب باید تغییر کند. قدر مشترک این دیدگاه هم حذف برخورد خیابانی و نتیجتاً تغییر سازوکار گشت ارشاد بود.
٢. این اتفاق افتاد، اما دیر. خیلی دیر. آنقدر دیر که دیگر بود و نبودش تقریباً اهمیتی نداشت. موافقان و مخالفان قانون حجاب صفآرایی کردند و بحثی که شاید پیشتر اهمیت آن مورد تردید قرار میگرفت، به مسئلهی اصلی افکار عمومی تبدیل شد. گشت ارشاد جمع شد، قانون جدید حجاب تصویب شد اما ابلاغ نشد، دولت تغییر کرد، تنشها در منطقه شدت گرفت، اقتصاد بحرانیتر شد، اما حجاب در صدر اخبار باقی ماند.
٣. قانون جدید حجاب جدا از کلیت آن، در مواردی چند موبهمو پیشنهادهای جامعهی نخبگانی را لحاظ کرده است. برخورد خیابانی حذف شده، جرم کیفری به تخلف مدنی تبدیل شده، فرصت اصلاح و تمکین به قانون را مدنظر قرار داده و مهمتر، از حجاب شرعی برای تعیین حد پوشش غیرقانونی عدول کرده است. هرچند در تبصرهای بدون ضرورت، به عدم رعایت حجاب شرعی اشاره کرده که ممکن نبودن اجرای آن واضح است. اما دیر شده. الان بهار ١۴٠۴ است نه تابستان ١۴٠١. اگر این قانون در مرداد ١۴٠١ اجرا میشد، گامی روبهجلو در مدیریت حجاب بهشمار میرفت. اما حالا... بگذریم! فعلاً که اجرا نشده.
۴. عدم ابلاغ قانون جدید حجاب، حتماً به مذاق برخی خوش نیامده و راه اعمال سلیقهها را گشوده است. تجمع و تحصن غیرقانونی مقابل مجلس که پس از مدارای طولانی نیروی انتظامی در نهایت برچیده شد، بارزترین این واکنشها بود. نمونهی دیگر، اخباری است که از شهر اصفهان بهگوش میرسد. ارسال پیامک تذکر حجاب برای زنان از سوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر این شهر، در شهرهای دیگر سابقه نداشته یا دستکم با این گستردگی اجرا نشده است. پیامکهایی که گویا بعد از سهمرتبه، به شکایت قضایی و تشکیل پروندهی کیفری منجر میشود.
۵. مسئله، نه ارسال پیامک تذکر است نه احتمال دسترسی ستاد امر به معروف به دوربینهای امنیتیِ تشخیص چهره و نه حتی اصل قانون حجاب. در گزارشها واقعیات دیگری برجسته شده است که باید موافقان و مخالفان قانون حجاب، هر دو را نگران کند. ارسال پیامک تذکر به زنانی که عرفاً حجاب دارند و همچنین به پدر و برادر زنان بدون حجاب، ازجمله نکاتی است که از نظر حقوقی تأملبرانگیز است.
۶. رعایت حجاب یا بهخاطر باور به حکم شرعی است یا التزام به قانون یا پایبندی به هنجارهای فرهنگی و یا جلوگیری از سوءاستفادهی سیاسی. یکبار برای همیشه، باید موضع خود را با این موارد روشن کنیم. اگر دغدغه شرع است، باید زنانی که شرعاً مکلف به حجاب نیستند را از انجام آن معاف کرد. اگر مسئله قانون است، باید درنظر داشت که بزهپوشی و اصل فردی بودن مجازات از بدیهیترین اصول اولیهی حقوق است و طبیعتاً اگر فردی مرتکب جرم شده، آگاه کردن خانوادهی او و دخیل کردن افراد دیگر در ماجرا مجاز نیست و بیشتر به یک واکنش لجوجانه میماند. از نظر فرهنگی و امنیتی نیز کسی که پوشش عرفی را رعایت کرده، صلاح نیست که مورد مؤاخذه قرار بگیرد. متولیان پاسخی برای این اشکالات دارند؟
٧. چه خوب میشد اگر زنان نجیب و عفیف ایرانی، به پوشش بهمثابهی مقولهای هویتی مینگریستند و بهجای تقلید از آنچه بر دیگران رفته، پوششی متناسب با سنتها و هنجارهای فرهنگی و دینی خودمان بر میگزیدند. اما اگر چنین نیست، باید اصول مسلم شرعی و قانونی و عقلی را زیر پا گذاشت و با خودمختاری و تفرّد، راه اعمال سلیقه در اجرای قانون را گشود؟! این چه تفاوتی با بیقانونی دارد؟! خوشبختانه یا متأسفانه #حقوق با کسی تعارف ندارد و فارغ از سلیقهها، انتظار دارد متولیان حجاب در شهر #اصفهان منطق حقوقی اقدامات خود را تشریح کنند.
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
@tadaeeat
تو قصاص نمیشوی!
١. فاطمه را پدرش کشت. با ضربات چاقو و در ملأ عام. گفتند به دلیل اختلافات خانوادگی. مادر و برادر فاطمه نگذاشتند نام قاتل روی اعلامیه ترحیم ثبت شود. آنها ولیّ دم فاطمهاَند ولی چون قاتل، پدر مقتول است، اولیای دم نمیتوانند او را قصاص کنند. مجازات قاتل اگر پدرِ مقتول باشد، دیه و نهایت چندسالی زندان است.
٢. موضوع پژوهش من برای درس فقه کیفری استدلالی، قصاص پدر در قتل فرزند است. اینروزها میان کتب فقهی بهدنبال ریشههای این حکم هستم. فقیهان تمام مذاهب اسلامی، متفقالقولاَند که اگر قاتل پدر یا جدپدری مقتول باشد، قصاص نمیشود، به جز فقیهان مالکی. آنان شرایطی برای این حکم درنظر میگیرند و باور دارند اگر پدر فرزندش را بیدلیل و فجیعانه بهقتل برساند، باید قصاص شود. این رأی خاص مالکیان میان دیگر فقیهان مسلمان طرفداری ندارد.
٣. تمایز دیگری که در این حکم فقهی بهچشم میخورد، تفاوت میان پدر و مادر است. فقیهان شیعه برخلاف فقیهان اهل سنت، چنین معافیتی را برای مادر قائل نیستند و تصریح کردهاند که معافیت از قصاص در صورت قتل فرزند، فقط مختص پدر و پدران اوست و مادر در صورت قتل فرزندش حتماً قصاص خواهد شد.
۴. به جز روایات، توجیهاتی که فقیهان برای اثبات این حکم آوردهاند، جالب توجه است. برخی میگویند چون پدر علت وجود فرزند است، نمیتوان به دلیل قتل او جانش را گرفت. مادر چه؟ در وجود فرزند نقشی ندارد؟ البته ارسطو باور داشت که زن در تشکیل جنین منفعل است!
۵. دیگرانی گفتهاند پدر آنقدر نسبت به فرزندش مهر و عطوفت دارد که مگر در شرایط خاص دست به قتل فرزند نمیزند. مادر چه؟ نسبت به فرزند مِهری ندارد؟ البته آنان باور داشتند زن ناقصالعقل است و تصمیمات احساسی میگیرد!
۶. در نهایت، دیدم که برخی فقیهان گفته بودند قصاص مردی که فرزندش را کشته، با حرمت و شأن پدری و لزوم احسان به والدین منافات دارد. مادر چه؟ حرمتی ندارد؟ مگر مادر جزو والدین نیست؟ البته از نظر آنان، زن با مرد برابر نیست!
٧. غرض زیر سؤال بردن اصل این حکم نیست. چون هنوز به نتیجهای قطعی در اینباره نرسیدهام. مثلاً برخی از منظر سیاست جنایی، باور دارند حکم قصاص به قصد تأمین امنیت جانی و روانی جامعه در برابر قتل وضع شده و لازمهی آن این است که اولیای دم امکان اجرا و مطالبهی آن را داشته باشند. اما در صورتی که قاتل، پدر مقتول باشد، اولیای دم - یعنی مادر و خواهر و برادر مقتول - همسر و فرزند خود قاتل هستند و ممکن است به دلایل بسیاری چون ارتباط عاطفی، نگرانی از پیامدها و امنیت روانی، از قصاص قاتل صرفنظر کنند. شکی نیست که در این شرایط قاتل و اولیای دم در شرایط برابری نیستند و حکم به قصاص و سپردن آن به اولیای دم، نمیتواند مجازات بازدارندهای باشد. از این رو به جای قصاص، باید مجازات درخور و بازدارندهای برای پدر قاتل درنظر گرفت.
٨. دستکم مسئلهی من، تفاوت پدر و مادر در این حکم است. فقیهانی که همواره از قاعدهی تغلیب و الغای خصوصیت و احتیاط در دماء و بیشمار کاربست فقهی دیگر بهرهمیبرند، چرا به زنان که میرسند، ناگهان به بنبست میخورند؟ حتی اگر آن زن، مادر باشد.
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
#قتل #قانون #قصاص #زنان #مادر #پدر #اسلام #حقوق #مجازات
@tadaeeat
١. فاطمه را پدرش کشت. با ضربات چاقو و در ملأ عام. گفتند به دلیل اختلافات خانوادگی. مادر و برادر فاطمه نگذاشتند نام قاتل روی اعلامیه ترحیم ثبت شود. آنها ولیّ دم فاطمهاَند ولی چون قاتل، پدر مقتول است، اولیای دم نمیتوانند او را قصاص کنند. مجازات قاتل اگر پدرِ مقتول باشد، دیه و نهایت چندسالی زندان است.
٢. موضوع پژوهش من برای درس فقه کیفری استدلالی، قصاص پدر در قتل فرزند است. اینروزها میان کتب فقهی بهدنبال ریشههای این حکم هستم. فقیهان تمام مذاهب اسلامی، متفقالقولاَند که اگر قاتل پدر یا جدپدری مقتول باشد، قصاص نمیشود، به جز فقیهان مالکی. آنان شرایطی برای این حکم درنظر میگیرند و باور دارند اگر پدر فرزندش را بیدلیل و فجیعانه بهقتل برساند، باید قصاص شود. این رأی خاص مالکیان میان دیگر فقیهان مسلمان طرفداری ندارد.
٣. تمایز دیگری که در این حکم فقهی بهچشم میخورد، تفاوت میان پدر و مادر است. فقیهان شیعه برخلاف فقیهان اهل سنت، چنین معافیتی را برای مادر قائل نیستند و تصریح کردهاند که معافیت از قصاص در صورت قتل فرزند، فقط مختص پدر و پدران اوست و مادر در صورت قتل فرزندش حتماً قصاص خواهد شد.
۴. به جز روایات، توجیهاتی که فقیهان برای اثبات این حکم آوردهاند، جالب توجه است. برخی میگویند چون پدر علت وجود فرزند است، نمیتوان به دلیل قتل او جانش را گرفت. مادر چه؟ در وجود فرزند نقشی ندارد؟ البته ارسطو باور داشت که زن در تشکیل جنین منفعل است!
۵. دیگرانی گفتهاند پدر آنقدر نسبت به فرزندش مهر و عطوفت دارد که مگر در شرایط خاص دست به قتل فرزند نمیزند. مادر چه؟ نسبت به فرزند مِهری ندارد؟ البته آنان باور داشتند زن ناقصالعقل است و تصمیمات احساسی میگیرد!
۶. در نهایت، دیدم که برخی فقیهان گفته بودند قصاص مردی که فرزندش را کشته، با حرمت و شأن پدری و لزوم احسان به والدین منافات دارد. مادر چه؟ حرمتی ندارد؟ مگر مادر جزو والدین نیست؟ البته از نظر آنان، زن با مرد برابر نیست!
٧. غرض زیر سؤال بردن اصل این حکم نیست. چون هنوز به نتیجهای قطعی در اینباره نرسیدهام. مثلاً برخی از منظر سیاست جنایی، باور دارند حکم قصاص به قصد تأمین امنیت جانی و روانی جامعه در برابر قتل وضع شده و لازمهی آن این است که اولیای دم امکان اجرا و مطالبهی آن را داشته باشند. اما در صورتی که قاتل، پدر مقتول باشد، اولیای دم - یعنی مادر و خواهر و برادر مقتول - همسر و فرزند خود قاتل هستند و ممکن است به دلایل بسیاری چون ارتباط عاطفی، نگرانی از پیامدها و امنیت روانی، از قصاص قاتل صرفنظر کنند. شکی نیست که در این شرایط قاتل و اولیای دم در شرایط برابری نیستند و حکم به قصاص و سپردن آن به اولیای دم، نمیتواند مجازات بازدارندهای باشد. از این رو به جای قصاص، باید مجازات درخور و بازدارندهای برای پدر قاتل درنظر گرفت.
٨. دستکم مسئلهی من، تفاوت پدر و مادر در این حکم است. فقیهانی که همواره از قاعدهی تغلیب و الغای خصوصیت و احتیاط در دماء و بیشمار کاربست فقهی دیگر بهرهمیبرند، چرا به زنان که میرسند، ناگهان به بنبست میخورند؟ حتی اگر آن زن، مادر باشد.
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
#قتل #قانون #قصاص #زنان #مادر #پدر #اسلام #حقوق #مجازات
@tadaeeat
✨به مناسبت روز دختر
انجمن علمی فقه وحقوق دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران برگزار میکند
⚖️بررسی جایگاه وحقوق زنان درفقه
با محوریت:ازدواج برابر در پرتو واکاوی ظرفیت های فقهی شروط ضمن عقد ازدواج
باحضور افتخاری:
روح الله طالبی توتی
دانشجوی دکتری تخصصی حقوق زنان وخانواده دانشگاه تربیت مدرس
پژوهشگر مطالعات جنسیت وزنان
🗓زمان:سه شنبه ۹ اردیبهشت ماه
⏱ساعت :۱۹در بستر مجازی
✅️لینک نشست در همین کانال بارگذاری خواهد شد.
✨انجمن علمی فقه وحقوق دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران ✨
راه ارتباطی ما:
Telegram:@ijalf_ut
Instagram:@lawjp_ut_farabi
انجمن علمی فقه وحقوق دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران برگزار میکند
⚖️بررسی جایگاه وحقوق زنان درفقه
با محوریت:ازدواج برابر در پرتو واکاوی ظرفیت های فقهی شروط ضمن عقد ازدواج
باحضور افتخاری:
روح الله طالبی توتی
دانشجوی دکتری تخصصی حقوق زنان وخانواده دانشگاه تربیت مدرس
پژوهشگر مطالعات جنسیت وزنان
🗓زمان:سه شنبه ۹ اردیبهشت ماه
⏱ساعت :۱۹در بستر مجازی
✅️لینک نشست در همین کانال بارگذاری خواهد شد.
✨انجمن علمی فقه وحقوق دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران ✨
راه ارتباطی ما:
Telegram:@ijalf_ut
Instagram:@lawjp_ut_farabi
New Recording 6
🔹نشست :ازدواج برابر در پرتو واکاوی ظرفیت های فقهی شروط ضمن عقدنکاح
روحالله طالبی توتی
روحالله طالبی توتی
تداعیات
🔹نشست :ازدواج برابر در پرتو واکاوی ظرفیت های فقهی شروط ضمن عقدنکاح روحالله طالبی توتی – New Recording 6
در نشست «ازدواج برابر» نخست به این مسئله توجه دادم که ازدواج مهمترین قرارداد حقوقیای است که افراد در طول زندگیشان ممکن است با آن مواجه شوند. اما متاسفانه همیشه جنبههای فرهنگی و اجتماعی و عاطفی ازدواج بر جنبهی حقوقی آن سایه انداخته و طرفین و خانوادههای طرفین نگذاشتند قرارداد ازدواج طبق این واقعیت منعقد شود.
پس از آن تلاش کردم به صورت گذرا نشان دهم که صورتبندی قواعد ازدواج در سنت فقهی، متاثر از رواج کنیزداری و هنجارهای مردسالار جامعهی پیرامون فقیهان به نحوی انجام شده که در حالت عادی و جدا از تفاوتهای کارکردی نقشهای خانوادگی، مردان در این قرارداد دست برتر را دارند؛ یعنی زنان با بیتوجهی به جوانب و پیامدهای قانونی ازدواج ناآگاهانه، قراردادی را منعقد میکنند که به طرف دیگر امتیازهای بسیاری اعطا میکند و امکان سوءاستفاده از حق در آن بسیار است.
از آنجا که منظر حقوقی معمولاً به جای بهچالش کشیدن قوانین، تلاش میکند در گسترهی قوانین موجود در پی برونرفت باشد، ظرفیت فقهی «شرط ضمن عقد» را به عنوان امکانی برای انعقاد قرارداد ازدواج بهطور عادلانه بررسی کردم؛ بدینمنظور نشان دادم که شروط ضمن عقد مندرج در عقدنامهها که معمولاً بدون توجه طرفین امضا میشوند، چه نقصهایی دارند و چرا عملاً نمیتوانند در صورت بروز اختلاف و جدایی، کارآمد باشند. سپس برخی پیشنهادها برای اصلاح هر بند را عنوان کردم.
صادقانه است اگر بگویم نتیجهی این نشست یک ساعت و نیمه را میتوان در قالب فهرست پیشنهادهای اصلاحی ارائه داد. اما صادقانه نیست اگر این ادعا را داشته باشیم که تمامی زوجها میتوانند با این شروط پیشنهادی حقوق برابر خود را در ازدواج حفظ کنند. شرایط زندگی، خواستها و نگرشهای هر زوج اقتضا میکند تا شروط ضمن عقد را بر مبنای اقتضائات زندگی مشترک خود ترتیب دهند.
پیشنهاد میکنم تمام مخاطبان آگاه به ویژه مردان برای گفتوگو در اینباره پیشقدم شوند و حتی اگر پیشتر ازدواج کردهاند، در مورد ثبت رسمی برخی از این تعهداتِ متقابل اقدام کنند. تداوم زندگی مشترک با شرایط عادلانه برای زوجین ارزشمندتر خواهد بود.
صوت نشست را از اینجا بشنوید. حدود ده دقیقهی ابتدایی ضبط نشده است.
@tadaeeat
پس از آن تلاش کردم به صورت گذرا نشان دهم که صورتبندی قواعد ازدواج در سنت فقهی، متاثر از رواج کنیزداری و هنجارهای مردسالار جامعهی پیرامون فقیهان به نحوی انجام شده که در حالت عادی و جدا از تفاوتهای کارکردی نقشهای خانوادگی، مردان در این قرارداد دست برتر را دارند؛ یعنی زنان با بیتوجهی به جوانب و پیامدهای قانونی ازدواج ناآگاهانه، قراردادی را منعقد میکنند که به طرف دیگر امتیازهای بسیاری اعطا میکند و امکان سوءاستفاده از حق در آن بسیار است.
از آنجا که منظر حقوقی معمولاً به جای بهچالش کشیدن قوانین، تلاش میکند در گسترهی قوانین موجود در پی برونرفت باشد، ظرفیت فقهی «شرط ضمن عقد» را به عنوان امکانی برای انعقاد قرارداد ازدواج بهطور عادلانه بررسی کردم؛ بدینمنظور نشان دادم که شروط ضمن عقد مندرج در عقدنامهها که معمولاً بدون توجه طرفین امضا میشوند، چه نقصهایی دارند و چرا عملاً نمیتوانند در صورت بروز اختلاف و جدایی، کارآمد باشند. سپس برخی پیشنهادها برای اصلاح هر بند را عنوان کردم.
صادقانه است اگر بگویم نتیجهی این نشست یک ساعت و نیمه را میتوان در قالب فهرست پیشنهادهای اصلاحی ارائه داد. اما صادقانه نیست اگر این ادعا را داشته باشیم که تمامی زوجها میتوانند با این شروط پیشنهادی حقوق برابر خود را در ازدواج حفظ کنند. شرایط زندگی، خواستها و نگرشهای هر زوج اقتضا میکند تا شروط ضمن عقد را بر مبنای اقتضائات زندگی مشترک خود ترتیب دهند.
پیشنهاد میکنم تمام مخاطبان آگاه به ویژه مردان برای گفتوگو در اینباره پیشقدم شوند و حتی اگر پیشتر ازدواج کردهاند، در مورد ثبت رسمی برخی از این تعهداتِ متقابل اقدام کنند. تداوم زندگی مشترک با شرایط عادلانه برای زوجین ارزشمندتر خواهد بود.
صوت نشست را از اینجا بشنوید. حدود ده دقیقهی ابتدایی ضبط نشده است.
@tadaeeat
دیوارِ کوتاهترِ زنان!
تورم قوانین برای محدودکردن مهریه به نفع کیست؟
١. درست در زمانی که معاونت امور زنان ریاست جمهوری از بازپسگیری لایحهی منع خشونت علیه زنان یا حفظ امنیت بانوان در برابر خشونت به دلیل تغییرات ماهوی اعمال شده بر لایحه در مجلس خبر میدهد، کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی تمرکز خود را بر محدود کردن امکان پیگیری قانونی عدم پرداخت مهریه توسط زنان گذاشته است.
٢. مجلس هدف خود از این طرح را کاهش زندانیان مهریه عنوان کرده است. درحالیکه طبق قوانین فعلی - مادهی ١١ قانون نحوهی اجرای محکومیتهای مالی - اگر اعسار مرد اثبات شود، یعنی دادگاه به نتیجه برسد که مرد امکان و توانایی مالی پرداخت مهریه را ندارد، حبسی در کار نخواهد بود و تنها ترتیب تقسیط و نحوهی پرداخت مهریه تعیین خواهد شد.
٣. پرسش بزرگ ماجرا این است که علاقهی مجلس به تصویب قوانین محدودکننده علیه زنان و با سر و شکل حمایت از خانواده از کجا ناشی میشود؟ چه نیازی به تورم قوانین در این موارد است؟ چرا در موضوعاتی که خلأ قانونی جدی داریم، شاهد چنین عزمی در تصویب قوانین نیستیم؟ کاری به دلایل غیرقابل پذیرش چنین طرحهایی ندارم. میگویند مرد با قبول پرداخت مهریهی سنگین، اقدامی خلاف امنیت خود و خانواده انجام میدهد - که البته میدهد - و مجلس باید جلوی این عمل سفیهانه را بگیرد!
۴. اینکه زنان با دست خودشان وارد قراردادی میشوند که عملاً عاملیت آنان را حتی در شئون شخصیشان محدود میکند و برای خارج شدن از این قرارداد نیز اختیاری ندارند، سفیهانه نیست؟ چرا مجلس محترم در این مورد احساس مسئولیت نکرده و شروط ضمن عقد ازدواج را بازبینی نمیکند؟ دغدغه، خانواده است یا دیواری کوتاهتر از زنان پیدا نمیشود و تنها حق قانونیشان برای امید به حفظ حقوق قانونی در زندگی مشترک هم باید محدود باشد؟
پ.ن: عُمَر بن خطاب در زمان خلافتش تصمیم گرفت حکمی وضع کند که بنا بر آن هیچ زنی مجاز نباشد بیشتر از ۵٠ دینار به عنوان مهریه تعیین کند و اعلام کرد اگر چنین باشد، زیاده بر آن را به مرد بازمیگرداند. زنی از میان جمع به این تصمیم اعتراض کرد و گفت خدای متعال در قرآن کریم محدودیتی برای مهریه وضع نکرده و به زنان اختیار داده است تا هر میزان که میخواهند برای خود مهریه تعیین و آن را مطالبه کنند. پیروی از کتاب خدا سزاوار است یا پیروی از تو؟ عُمَر با شنیدن این استدلال از تصمیم خود بازگشت و گفت چه جای شگفتی که شما مردان این را نفهمیدید و یک زن آن را به من گوشزد کرد!
السنن الکبری ج٧ ص ٣٨٠
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
@tadaeeat
تورم قوانین برای محدودکردن مهریه به نفع کیست؟
١. درست در زمانی که معاونت امور زنان ریاست جمهوری از بازپسگیری لایحهی منع خشونت علیه زنان یا حفظ امنیت بانوان در برابر خشونت به دلیل تغییرات ماهوی اعمال شده بر لایحه در مجلس خبر میدهد، کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی تمرکز خود را بر محدود کردن امکان پیگیری قانونی عدم پرداخت مهریه توسط زنان گذاشته است.
٢. مجلس هدف خود از این طرح را کاهش زندانیان مهریه عنوان کرده است. درحالیکه طبق قوانین فعلی - مادهی ١١ قانون نحوهی اجرای محکومیتهای مالی - اگر اعسار مرد اثبات شود، یعنی دادگاه به نتیجه برسد که مرد امکان و توانایی مالی پرداخت مهریه را ندارد، حبسی در کار نخواهد بود و تنها ترتیب تقسیط و نحوهی پرداخت مهریه تعیین خواهد شد.
٣. پرسش بزرگ ماجرا این است که علاقهی مجلس به تصویب قوانین محدودکننده علیه زنان و با سر و شکل حمایت از خانواده از کجا ناشی میشود؟ چه نیازی به تورم قوانین در این موارد است؟ چرا در موضوعاتی که خلأ قانونی جدی داریم، شاهد چنین عزمی در تصویب قوانین نیستیم؟ کاری به دلایل غیرقابل پذیرش چنین طرحهایی ندارم. میگویند مرد با قبول پرداخت مهریهی سنگین، اقدامی خلاف امنیت خود و خانواده انجام میدهد - که البته میدهد - و مجلس باید جلوی این عمل سفیهانه را بگیرد!
۴. اینکه زنان با دست خودشان وارد قراردادی میشوند که عملاً عاملیت آنان را حتی در شئون شخصیشان محدود میکند و برای خارج شدن از این قرارداد نیز اختیاری ندارند، سفیهانه نیست؟ چرا مجلس محترم در این مورد احساس مسئولیت نکرده و شروط ضمن عقد ازدواج را بازبینی نمیکند؟ دغدغه، خانواده است یا دیواری کوتاهتر از زنان پیدا نمیشود و تنها حق قانونیشان برای امید به حفظ حقوق قانونی در زندگی مشترک هم باید محدود باشد؟
پ.ن: عُمَر بن خطاب در زمان خلافتش تصمیم گرفت حکمی وضع کند که بنا بر آن هیچ زنی مجاز نباشد بیشتر از ۵٠ دینار به عنوان مهریه تعیین کند و اعلام کرد اگر چنین باشد، زیاده بر آن را به مرد بازمیگرداند. زنی از میان جمع به این تصمیم اعتراض کرد و گفت خدای متعال در قرآن کریم محدودیتی برای مهریه وضع نکرده و به زنان اختیار داده است تا هر میزان که میخواهند برای خود مهریه تعیین و آن را مطالبه کنند. پیروی از کتاب خدا سزاوار است یا پیروی از تو؟ عُمَر با شنیدن این استدلال از تصمیم خود بازگشت و گفت چه جای شگفتی که شما مردان این را نفهمیدید و یک زن آن را به من گوشزد کرد!
السنن الکبری ج٧ ص ٣٨٠
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
@tadaeeat
هیس! پسرها گریه نمیکنند!
١. گویا اخیراً روز جهانی پسر بوده. آنقدر به روز نداشتن در تقویم عادت کردهایم که حتی برای یافتن فلسفهی این نامگذاری هم انگیزهای نداشتم. اما تلاش کردم خودم برای خودم فلسفهای برای بزرگداشت روز پسر بسازم. مردانگی و اتفاقاً پسرانگی، حتی در عرصهی پژوهش و تأملات نظرورزانه هم بسیار مغفول مانده. سالها غلبهی انگارههای مردسالارانه و توجه به جنسیت از منظر فمینیستی، باعث شده مردان و پسران و مؤلفههای جنسیتی مردانگی و پسرانگی کمتر مورد توجه قرار بگیرد.
٢. حتی اگر رادیکالترین نگاهها را به مسئلهی جنسیت داشته باشیم و برجسته کردن مطالعات زنان را از جهت ستمدیدگی تاریخی آنان تحت سلطهی مردسالاری بدانیم، باز چشمانمان را بر گروهی از مردان و بهویژه پسران که اتفاقاً از همین نوع سلطه رنج میبرند، بستهایم. پسرانی که نمیخواهند به هنجارهای مردسالارانه تن بدهند، تجربهی دردناکتری از انقیاد جنسیتی خواهند داشت.
٣. هنجارها و کلیشههای جنسیتی مردمحور نهتنها وجود دارد، که برمبنای عرف و قوانین نانوشته، بازتولید و تثبیت میشوند. تجربهی بسیاری از ما، تایید میکند که درمیان پسران نوجوان، بیشتر چیزها بر مبنای جنس تعریف میشود. هر چه مردتر باشی، مقبولتری. هر چه از «چیز»های زنانه فاصله داشته باشی، بیشتر برایت کف میزنند.
۴. چه چیزهایی زنانه است؟ هر چیز که ردّی از عاطفه و مدارا و لطافت و صلح داشته باشد! زور بازو و قدرت جنسی و ناسزاهای رکیک که متوجه مادران و خواهران و عمهها میشود، وجه نهچندان پنهان این مردانگی است. پسران مؤدب، کمتر مرد بهشمار میآیند و کافی است نتوانند به تعداد دخترهایی که تصاحب کردهاند بیفزایند، تا به کلی طرد شوند. همهچیز بر مبنای یک تفکیک و تمایز و طبقهبندی جنسیتی دشوار پیش میرود تا از دل این آزمون سخت، مردانِ مردتری بار بیایند.
۵. خانوادهها نیز پسرانشان را بر همین منوال تربیت میکنند. انگار که قرار باشد در عصر غارنشینان زندگی کنیم، هرچه پسرانی قدرتمندتر و باخشونت بار بیاورند که عزم جزمشان را هیچجوره نمیتوان تغییر داد و تا حد ممکن عطوفت و مراقبت و پروریدن و محبت را در وجودشان کشتهاند، خوشحالترند. از خطاهای پسران راحتتر میگذرند و امکان آزمون را بیشتر برایشان فراهم میکنند. بیتوجه به اینکه این پسران در آینده، چهگونه قرار است تبدیل به مردان و پدرانی شوند که باید نسبت به همسرشان محبت داشته باشند.
۶. اگر کمی از زنمحوری در مطالعات جنسیت فاصله بگیریم و اگر لختی بیندیشیم که توجه به مسائل زنان خود بر مبنای اهمیت احقاق حقوق و رعایت عدالت انسانی و الهی است که موجه مینماید، آنوقت شاید به تبعیضی که علیه مردان و بهویژه پسرانی که نمیخواهند تحت انقیاد باشند هم توجه کنیم.
«پسر که گریه نمیکند» بدیل همان نهی کلیشهای «دختر که نمیخندد» است. ما انسانیم. هم میخندیم و هم میگرییم. هم به عاطفه نیاز داریم و هم به عزم. هم به اخلاق و هم به علم. ما همه انسانهایی هستیم که باید برای تحقق تعادل و عدالت تربیت شویم. گفتمان عدالت جنسیتی بدون باور هر دو جنس شکل نمیگیرد. همهی ما زنان و مردان باید به این باور برسیم که منطقی، اخلاقی، عقلانی، دینی و انسانی است که نباید انسانهایی باشیم منحصر به جنبههای صرف ذکورت یا انوثت. باید انسانی باشیم، متعادل.
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
#جنسیت #مردان #زنان #انسان
@tadaeeat
١. گویا اخیراً روز جهانی پسر بوده. آنقدر به روز نداشتن در تقویم عادت کردهایم که حتی برای یافتن فلسفهی این نامگذاری هم انگیزهای نداشتم. اما تلاش کردم خودم برای خودم فلسفهای برای بزرگداشت روز پسر بسازم. مردانگی و اتفاقاً پسرانگی، حتی در عرصهی پژوهش و تأملات نظرورزانه هم بسیار مغفول مانده. سالها غلبهی انگارههای مردسالارانه و توجه به جنسیت از منظر فمینیستی، باعث شده مردان و پسران و مؤلفههای جنسیتی مردانگی و پسرانگی کمتر مورد توجه قرار بگیرد.
٢. حتی اگر رادیکالترین نگاهها را به مسئلهی جنسیت داشته باشیم و برجسته کردن مطالعات زنان را از جهت ستمدیدگی تاریخی آنان تحت سلطهی مردسالاری بدانیم، باز چشمانمان را بر گروهی از مردان و بهویژه پسران که اتفاقاً از همین نوع سلطه رنج میبرند، بستهایم. پسرانی که نمیخواهند به هنجارهای مردسالارانه تن بدهند، تجربهی دردناکتری از انقیاد جنسیتی خواهند داشت.
٣. هنجارها و کلیشههای جنسیتی مردمحور نهتنها وجود دارد، که برمبنای عرف و قوانین نانوشته، بازتولید و تثبیت میشوند. تجربهی بسیاری از ما، تایید میکند که درمیان پسران نوجوان، بیشتر چیزها بر مبنای جنس تعریف میشود. هر چه مردتر باشی، مقبولتری. هر چه از «چیز»های زنانه فاصله داشته باشی، بیشتر برایت کف میزنند.
۴. چه چیزهایی زنانه است؟ هر چیز که ردّی از عاطفه و مدارا و لطافت و صلح داشته باشد! زور بازو و قدرت جنسی و ناسزاهای رکیک که متوجه مادران و خواهران و عمهها میشود، وجه نهچندان پنهان این مردانگی است. پسران مؤدب، کمتر مرد بهشمار میآیند و کافی است نتوانند به تعداد دخترهایی که تصاحب کردهاند بیفزایند، تا به کلی طرد شوند. همهچیز بر مبنای یک تفکیک و تمایز و طبقهبندی جنسیتی دشوار پیش میرود تا از دل این آزمون سخت، مردانِ مردتری بار بیایند.
۵. خانوادهها نیز پسرانشان را بر همین منوال تربیت میکنند. انگار که قرار باشد در عصر غارنشینان زندگی کنیم، هرچه پسرانی قدرتمندتر و باخشونت بار بیاورند که عزم جزمشان را هیچجوره نمیتوان تغییر داد و تا حد ممکن عطوفت و مراقبت و پروریدن و محبت را در وجودشان کشتهاند، خوشحالترند. از خطاهای پسران راحتتر میگذرند و امکان آزمون را بیشتر برایشان فراهم میکنند. بیتوجه به اینکه این پسران در آینده، چهگونه قرار است تبدیل به مردان و پدرانی شوند که باید نسبت به همسرشان محبت داشته باشند.
۶. اگر کمی از زنمحوری در مطالعات جنسیت فاصله بگیریم و اگر لختی بیندیشیم که توجه به مسائل زنان خود بر مبنای اهمیت احقاق حقوق و رعایت عدالت انسانی و الهی است که موجه مینماید، آنوقت شاید به تبعیضی که علیه مردان و بهویژه پسرانی که نمیخواهند تحت انقیاد باشند هم توجه کنیم.
«پسر که گریه نمیکند» بدیل همان نهی کلیشهای «دختر که نمیخندد» است. ما انسانیم. هم میخندیم و هم میگرییم. هم به عاطفه نیاز داریم و هم به عزم. هم به اخلاق و هم به علم. ما همه انسانهایی هستیم که باید برای تحقق تعادل و عدالت تربیت شویم. گفتمان عدالت جنسیتی بدون باور هر دو جنس شکل نمیگیرد. همهی ما زنان و مردان باید به این باور برسیم که منطقی، اخلاقی، عقلانی، دینی و انسانی است که نباید انسانهایی باشیم منحصر به جنبههای صرف ذکورت یا انوثت. باید انسانی باشیم، متعادل.
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
#جنسیت #مردان #زنان #انسان
@tadaeeat
تداعیات
🪷 اردیبهشت 🪷 «زنها زن به دنیا نمیآیند، بلکه میآموزند تا زن باشند!» اردیبهشت، ویژهبرنامهای است دربارهی زنانگی در ایرانِ امروز، جایی میان جهانِ سنت و مدرن. دربارهی مسائل زنان و هر آنچه که در پیرامونمان باید از منظری زنانهنگر به آن بنگریم. اردیبهشت…
🌸 اردیبهشت؛ دربارهی زنانِ ایران🌸
سوم خرداد؛ سالروز آزادسازی خرمشهر
بهانهای برای شنیدن این بخش از اردیبهشت است.
در این برنامه،
هدی فلاح، میزبانِ روح الله طالبی توتی، پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
و
زهرا سادات امیری، دانشجوی دکتری مطالعات زنان بود تا دربارهی زنان و جنگ گفتوگو کنیم.
امیری، پایاننامهی کارشناسی ارشد خود را پیرامون روایت زنان رزمنده در دفاع از خرمشهر در دانشگاه علامه طباطبایی به انجام رسانده است. او در پژوهش خود تلاش کرده تا از طریق گفتوگوی مستقیم با زنانی که در روزهای ملتهب دفاع از خرمشهر در خط مقدم بهعنوان رزمنده حضور داشتهاند، تصویری روشن از آنچه بر آنان رفته نمایش دهد و نحوهی حضور آنان را واکاود.
در این قسمت از اردیبهشت دربارهی زنان و مواجههی زنانه با جنگ گفتوگو کردیم و البته به این پرسش پاسخ دادیم که چرا جنگ، امری مردانه بهشمار میآید و چگونه وجوه زنانهی آن فراموش میشود؟
از اینجا بشنوید 👇🏻
https://player.iranseda.ir/epg-player/?VALID=TRUE&e=152499619
@tadaeeat
سوم خرداد؛ سالروز آزادسازی خرمشهر
بهانهای برای شنیدن این بخش از اردیبهشت است.
در این برنامه،
هدی فلاح، میزبانِ روح الله طالبی توتی، پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
و
زهرا سادات امیری، دانشجوی دکتری مطالعات زنان بود تا دربارهی زنان و جنگ گفتوگو کنیم.
امیری، پایاننامهی کارشناسی ارشد خود را پیرامون روایت زنان رزمنده در دفاع از خرمشهر در دانشگاه علامه طباطبایی به انجام رسانده است. او در پژوهش خود تلاش کرده تا از طریق گفتوگوی مستقیم با زنانی که در روزهای ملتهب دفاع از خرمشهر در خط مقدم بهعنوان رزمنده حضور داشتهاند، تصویری روشن از آنچه بر آنان رفته نمایش دهد و نحوهی حضور آنان را واکاود.
در این قسمت از اردیبهشت دربارهی زنان و مواجههی زنانه با جنگ گفتوگو کردیم و البته به این پرسش پاسخ دادیم که چرا جنگ، امری مردانه بهشمار میآید و چگونه وجوه زنانهی آن فراموش میشود؟
از اینجا بشنوید 👇🏻
https://player.iranseda.ir/epg-player/?VALID=TRUE&e=152499619
@tadaeeat
player.iranseda.ir
آرشیو تهران- برنامه اردیبهشت -
📌انجمن علمی دانشجویی مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس برگزار میکند
🔸سلسله نشستهای آشنایی با روش پژوهش در مطالعات زنان
🔹پیشنشست اول:
روش شناختی حقوق و مطالعات زنان
✨با حضور
دکتر سپیده میرمجیدی،
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🗓️ زمان: دوشنبه، ١٢/ خرداد/ ۱۴۰۴
🕰️ ساعت: 10 تا 12
🏫 مکان: دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، سالن آیینهوند
🔻لینک مجازی نشست:
https://meet.google.com/mtn-kdwg-orb
🌐| @anjoman_zanan_tm
@tadaeeat
🔸سلسله نشستهای آشنایی با روش پژوهش در مطالعات زنان
🔹پیشنشست اول:
روش شناختی حقوق و مطالعات زنان
✨با حضور
دکتر سپیده میرمجیدی،
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🗓️ زمان: دوشنبه، ١٢/ خرداد/ ۱۴۰۴
🕰️ ساعت: 10 تا 12
🏫 مکان: دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، سالن آیینهوند
🔻لینک مجازی نشست:
https://meet.google.com/mtn-kdwg-orb
🌐| @anjoman_zanan_tm
@tadaeeat
خبر قتل #الهه_حسین_نژاد و درگیری افکار عمومی با جوانب آن، بحثهای بسیاری برانگیخته است و هر کس از ظنّ خود با این جنایت روبهرو میشود. از بحث پیرامون امنیت زنان گرفته تا تبعات فقر و مخالفت با اعدام. در این میان موضوع تفاوت دیهی زنان و مردان هم مطرح شده است و افکار عمومی طبیعتاً نسبت به اینکه خانوادهی الهه باید نصف دیه را به وراث قاتل بدهند تا بتوانند او را قصاص کنند واکنش دادهاند.
فارغ از بررسی این حکم، لازم به یادآوری است که طبق مادهی ۴٢٨ قانون مجازات اسلامی، تفاضل دیه در قتلی که موجب جریحهدار نمودن احساسات عمومی شده و قصاص مصلحت دارد، از بیتالمال پرداخت میگردد.
@tadaeeat
فارغ از بررسی این حکم، لازم به یادآوری است که طبق مادهی ۴٢٨ قانون مجازات اسلامی، تفاضل دیه در قتلی که موجب جریحهدار نمودن احساسات عمومی شده و قصاص مصلحت دارد، از بیتالمال پرداخت میگردد.
@tadaeeat
جان در برابر جان؟!
١. فقه اسلامی، در تداوم بسیاری از نظامات جزایی مرسوم، سیاست کیفری خود را بر مبنای قصاص فردی پایهریزی کرده است. در قصاص زمانی که فردی عامدانه و آگاهانه، جان دیگری را بگیرد، اولیای دم میتوانند جان او را بگیرند. فقط جان او را و نه کشتارهای جمعیای که رایج بوده. جان در برابر جان، بی هیچ کم و کاست!
٢. قرآن به دو عنصر مهم دیگر در قوانین قصاص اشاره میکند. اول اینکه جان زنان و بردگان نیز محترم است و کشتن آنان هم قصاص دارد. در بسیاری از نظامات جزایی آن عصر، جان زنان و بردگان تا آن اندازه ارزش نداشت که بهخاطرشان قصاص صورت گیرد. دوم اینکه میتوان از قاتل گذشت و او را بخشید. در این صورت اولیای دم میتوانند از قاتل دیه یا خونبها مطالبه کنند. قرآن در مورد میزان دیه حکمی تعیین نکرده است.
٣. در فقه اسلامی، بر مبنای روایات و نه قرآن، مرسوم و رایج بوده که دیهی زن، نیمِ دیهی مرد است. با توجه به تفاوت دیه، اختلافنظری جدی میان فقیهان مسلمان در اینباره وجود دارد. فقیهان اهل سنت میگویند مرد قاتل باید قصاص شود و تفاوت دیه، اهمیتی ندارد. اما فقیهان شیعه میگویند اولیای دم زن باید تفاوت دیه را به قاتل بپردازند و بعد او را قصاص کنند.
۴. مرور دیدگاههای فقیهان در مورد این حکم، فراز و نشیبی اساسی را در مورد نگرش آنان به تفاوت دیه نشان میدهد. فقیهان متقدم آرام آرام از ایدهی قرآنی برابری جان انسانها فاصله میگیرند و میگویند ارزش جان زن با ارزش جان مرد برابر نیست و زن که در عقل و ایمان و خلقت نصفه و نیمه است، در دیه هم با مرد برابر نیست. صراحتاً گفتهاند و ابایی هم نبوده است. فقیهان معاصرتر تلاش کردهاند تفاوت دیه را با کارکرد اقتصادی تبیین کنند. بنا بر فقه، مرد وظیفهی تامین معاش زن را برعهده دارد و طبیعتاً حذف او تبعات اقتصادی بیشتری خواهد داشت.
۵. قانون مجازات اسلامی بر همین مبنا، صراحتاً در مادهی ۵۶٠ دیهی کامل زن را نصف دیهی کامل مرد اعلام میکند. همین قانون در مادهی ٣٨٢ به صراحت مقرر میدارد که اولیای دم زن مقتول فقط در صورتی میتوانند مرد قاتل را قصاص کنند، که نیم دیه را به او بپردازند. این مواد به ساحت اجرا که آمد، چالشآفرین و تنشزا شد. در این جامعه زنان نیز کارکرد اقتصادی یافتهاند و تامین معاش خانواده لزوماً دیگر بر عهدهی مرد نیست. علاوه بر این، قوانین مهریه و نفقه بههیچعنوان مانند فقه صورتبندی نشده است تا بگوییم زن، تنها مصرفکننده است و مرد تنها، تامینکننده. طبیعی است که در این شرایط، پایبندی سفت و سخت به حکم فقهی دیه، افکار عمومی را به پرسش اندازد.
۶. قانون مجازات اسلامی در اصلاحهای بعدی، نخست در مادهی ۴٢٨ مقرر داشت اگر یک مرد، زنی را به قتل برساند و این قتل، افکار عمومی را جریحهدار کند، در صورت عدم تمکن مالی اولیای دم مقتول، به تشخیص قوهی قضاییه، قاتل قصاص میشود و نیم دیه را بیتالمال پرداخت میکند. این ماده تلویحاً میان قتلهایی که رسانهای میشوند و قتلهایی که نمیشوند، تبعیض قائل شده است. اینجا هم دغدغه جان زن نیست، دغدغه آرام کردن افکار عمومی است.
٧. سپستر، تبصرهی مادهی ۵۵١، مقرر داشت در تمامی جنایاتی که مرد جانی بر زن وارد ساخته است، تفاضل دیه از صندوق تأمین خسارتهای بدنی پرداخت میشود. عمومیت اطلاق این ماده حتماً مورد قتل زن توسط مرد را هم شامل میشود و یعنی دیگر نیازی به پرداخت نصف دیه برای قصاص نیست. اما قضات این را نپذیرفتند. دادگاهها رأیهای متفاوتی صادر کردند و حتی اداره کل حقوقی قوهی قضاییه، در نظریهی مشورتی خود اعلام کرد که قتل زن توسط مرد، مشمول این تبصره نمیشود!
٨. در نهایت، به دلیل این تشویشها و اختلافنظرها، رأی وحدت رویهی شمارهی ٧٧٧ گام بزرگی در حل این معضل برداشت و صریحاً اعلام نمود که این تبصره عام است و همهی جنایتها علیه زنان از جمله قتل را نیز در برمیگیرد. با این حساب اساساً مسئلهی پرداخت نصف دیه برای قصاص منتفی میشود. اما چاره چیست که همچنان مواد قانونی سابق در اینباره وجود دارد و نسخ نشده است. تا آنجا که در مورد قتل #الهه_حسین_نژاد هم معاون قوهی قضاییه، از مادهی ۴٢٨ سخن میگوید و هیچ اشارهای به این رأی وحدت رویه ندارد.
٩. بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمام قوانین باید منطبق بر فقه باشند یا لااقل با آن مخالف نباشند. فراموش نکنیم که این نظام و قانون اساسیاش بر مبنای اجتهاد نوآورانهی فقهی و بدیع پایهگذاری شده است. چگونه است که در فروع فقهی، خبری از اجتهاد و نوآوری نیست؟ عرف که به هر حال حرف خودش را به کرسی مینشاند و قانون هم آرام آرام از مسلمات پیشین فاصله میگیرد، چرا خرسندیم که در این میان، انگشت اتهام به سمت فقه باشد؟
✍🏻 روح الله طالبی توتی
@tadaeeat
١. فقه اسلامی، در تداوم بسیاری از نظامات جزایی مرسوم، سیاست کیفری خود را بر مبنای قصاص فردی پایهریزی کرده است. در قصاص زمانی که فردی عامدانه و آگاهانه، جان دیگری را بگیرد، اولیای دم میتوانند جان او را بگیرند. فقط جان او را و نه کشتارهای جمعیای که رایج بوده. جان در برابر جان، بی هیچ کم و کاست!
٢. قرآن به دو عنصر مهم دیگر در قوانین قصاص اشاره میکند. اول اینکه جان زنان و بردگان نیز محترم است و کشتن آنان هم قصاص دارد. در بسیاری از نظامات جزایی آن عصر، جان زنان و بردگان تا آن اندازه ارزش نداشت که بهخاطرشان قصاص صورت گیرد. دوم اینکه میتوان از قاتل گذشت و او را بخشید. در این صورت اولیای دم میتوانند از قاتل دیه یا خونبها مطالبه کنند. قرآن در مورد میزان دیه حکمی تعیین نکرده است.
٣. در فقه اسلامی، بر مبنای روایات و نه قرآن، مرسوم و رایج بوده که دیهی زن، نیمِ دیهی مرد است. با توجه به تفاوت دیه، اختلافنظری جدی میان فقیهان مسلمان در اینباره وجود دارد. فقیهان اهل سنت میگویند مرد قاتل باید قصاص شود و تفاوت دیه، اهمیتی ندارد. اما فقیهان شیعه میگویند اولیای دم زن باید تفاوت دیه را به قاتل بپردازند و بعد او را قصاص کنند.
۴. مرور دیدگاههای فقیهان در مورد این حکم، فراز و نشیبی اساسی را در مورد نگرش آنان به تفاوت دیه نشان میدهد. فقیهان متقدم آرام آرام از ایدهی قرآنی برابری جان انسانها فاصله میگیرند و میگویند ارزش جان زن با ارزش جان مرد برابر نیست و زن که در عقل و ایمان و خلقت نصفه و نیمه است، در دیه هم با مرد برابر نیست. صراحتاً گفتهاند و ابایی هم نبوده است. فقیهان معاصرتر تلاش کردهاند تفاوت دیه را با کارکرد اقتصادی تبیین کنند. بنا بر فقه، مرد وظیفهی تامین معاش زن را برعهده دارد و طبیعتاً حذف او تبعات اقتصادی بیشتری خواهد داشت.
۵. قانون مجازات اسلامی بر همین مبنا، صراحتاً در مادهی ۵۶٠ دیهی کامل زن را نصف دیهی کامل مرد اعلام میکند. همین قانون در مادهی ٣٨٢ به صراحت مقرر میدارد که اولیای دم زن مقتول فقط در صورتی میتوانند مرد قاتل را قصاص کنند، که نیم دیه را به او بپردازند. این مواد به ساحت اجرا که آمد، چالشآفرین و تنشزا شد. در این جامعه زنان نیز کارکرد اقتصادی یافتهاند و تامین معاش خانواده لزوماً دیگر بر عهدهی مرد نیست. علاوه بر این، قوانین مهریه و نفقه بههیچعنوان مانند فقه صورتبندی نشده است تا بگوییم زن، تنها مصرفکننده است و مرد تنها، تامینکننده. طبیعی است که در این شرایط، پایبندی سفت و سخت به حکم فقهی دیه، افکار عمومی را به پرسش اندازد.
۶. قانون مجازات اسلامی در اصلاحهای بعدی، نخست در مادهی ۴٢٨ مقرر داشت اگر یک مرد، زنی را به قتل برساند و این قتل، افکار عمومی را جریحهدار کند، در صورت عدم تمکن مالی اولیای دم مقتول، به تشخیص قوهی قضاییه، قاتل قصاص میشود و نیم دیه را بیتالمال پرداخت میکند. این ماده تلویحاً میان قتلهایی که رسانهای میشوند و قتلهایی که نمیشوند، تبعیض قائل شده است. اینجا هم دغدغه جان زن نیست، دغدغه آرام کردن افکار عمومی است.
٧. سپستر، تبصرهی مادهی ۵۵١، مقرر داشت در تمامی جنایاتی که مرد جانی بر زن وارد ساخته است، تفاضل دیه از صندوق تأمین خسارتهای بدنی پرداخت میشود. عمومیت اطلاق این ماده حتماً مورد قتل زن توسط مرد را هم شامل میشود و یعنی دیگر نیازی به پرداخت نصف دیه برای قصاص نیست. اما قضات این را نپذیرفتند. دادگاهها رأیهای متفاوتی صادر کردند و حتی اداره کل حقوقی قوهی قضاییه، در نظریهی مشورتی خود اعلام کرد که قتل زن توسط مرد، مشمول این تبصره نمیشود!
٨. در نهایت، به دلیل این تشویشها و اختلافنظرها، رأی وحدت رویهی شمارهی ٧٧٧ گام بزرگی در حل این معضل برداشت و صریحاً اعلام نمود که این تبصره عام است و همهی جنایتها علیه زنان از جمله قتل را نیز در برمیگیرد. با این حساب اساساً مسئلهی پرداخت نصف دیه برای قصاص منتفی میشود. اما چاره چیست که همچنان مواد قانونی سابق در اینباره وجود دارد و نسخ نشده است. تا آنجا که در مورد قتل #الهه_حسین_نژاد هم معاون قوهی قضاییه، از مادهی ۴٢٨ سخن میگوید و هیچ اشارهای به این رأی وحدت رویه ندارد.
٩. بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمام قوانین باید منطبق بر فقه باشند یا لااقل با آن مخالف نباشند. فراموش نکنیم که این نظام و قانون اساسیاش بر مبنای اجتهاد نوآورانهی فقهی و بدیع پایهگذاری شده است. چگونه است که در فروع فقهی، خبری از اجتهاد و نوآوری نیست؟ عرف که به هر حال حرف خودش را به کرسی مینشاند و قانون هم آرام آرام از مسلمات پیشین فاصله میگیرد، چرا خرسندیم که در این میان، انگشت اتهام به سمت فقه باشد؟
✍🏻 روح الله طالبی توتی
@tadaeeat