♦️ آقا مصطفی
🖊️ حسین یزدی
مردم وقتی کسی را دوستش دارند با نام کوچک صدایش میکنند، همچون میرحسین و یا آقا مصطفی که هر دو حالا رهبرانی برای اپوزسیون داخل کشور هستند بدون پیشوند و پسوند.
و حالا آقا مصطفی ایران ده سال است که در حبس است آن هم به جرم انتقاداتی که درستیش اثبات شده و ای کاش به آن انتقادات مشفقانهاش گوش داده بودند.
میرحسین از سخنرانیش در مسجد نازیآباد در ۸۸ تا بیانیه رفراندوم سه مرحلهایش در ۱۴۰۱ یک مسیر دگرگونی کامل را طی کرد و از یک اصلاحطلب اصولگرا به قول خودش به یک گذارطلب تبدیل شد و اکنون هم رهبری این جریان را در دست دارد.
آقا مصطفی هم از انتخابات ۹۸ تا گفتگوهای منتشر شدهاش در زندان اخیرش مسیر دگرگونی را از اصلاحات پارلمانتاریستی تا اصلاحات ساختاری و سپس گذارطلبی طی کرده و حالا میتوان او را یک جمهوریخواه گذار طلب نامید.
نام مصطفی تاجزاده با جنبش دانشجویی ۱۸ تیر هم در آمیخته است.
جایی که آن فاجعه تلخ رخ داد و او معاون وزیر کشور دولت اصلاحات بود.
و چه عجیب که او درست در سالگرد چنین روزی به زندان افتاده و امروز بیست و ششمین سالگرد جنبش دانشجویی آن روز با دهمین سالگرد حبس آقا مصطفی ایران یکی شده است.
دانشجویان آن روز هرگز نقش منجی او را در آن روزها فراموش نخواهند کرد.
همچنین مصطفی تاجزاده کسی بود که اولین دوره انتخابات شوراها را با حضور تمامی جریانات سیاسی مخالف و موافق داخل کشور برگزار کرد و یکی از آزادترین انتخابات تاریخ ایران را رقم زد.
از دیگر ویژگیهای مصطفی تاجزاده کار جمعی و مشورت پذیری او هست.
اگر بخواهد تصمیمی بگیرد نظر تمامی افرادی که میشناسد را میپرسد و حتی میگوید نظر دیگرانی هم که میشناسید بپرسید و برای من بفرستید و به شدت به کار جمعی اعتقاد دارد.
اما بزرگترین ویژگی مصطفی تاجزاده گفتگو او با همه جریانات سیاسی هست.
اگر من یکی را بکشند نه حاضر به گفتگو با افراطیون و نه با سلطنتطلبان خواهم شد.
اما دیدیم که تاجزاده هم با زاکانی و هم با مراد ویسی گفتگو کرد.
او همین الان هم از زندان به بیشتر چهرههای سیاسی متعلق به همه جریانات زنگ میزند و حال و احوال میکند.
تاجزاده مرد بسیار بزرگی هست او ایران را با تمام سلایق و افرادش میخواهد، اگر بخواهم او را در یک جمله توصیف کنم باید بگویم آقا مصطفی یک مومن واقعی به ایران برای همه ایرانیان است.
تاجزاده مردی برای فردای ایران است و از او در آینده این کشور سخن بسیار خواهیم شنید و امروز هم بیش از همیشه جای او در کنار ملت احساس میشود.
خدای ایران نگهدارش باد.
🆔@tahkimmelat
🖊️ حسین یزدی
مردم وقتی کسی را دوستش دارند با نام کوچک صدایش میکنند، همچون میرحسین و یا آقا مصطفی که هر دو حالا رهبرانی برای اپوزسیون داخل کشور هستند بدون پیشوند و پسوند.
و حالا آقا مصطفی ایران ده سال است که در حبس است آن هم به جرم انتقاداتی که درستیش اثبات شده و ای کاش به آن انتقادات مشفقانهاش گوش داده بودند.
میرحسین از سخنرانیش در مسجد نازیآباد در ۸۸ تا بیانیه رفراندوم سه مرحلهایش در ۱۴۰۱ یک مسیر دگرگونی کامل را طی کرد و از یک اصلاحطلب اصولگرا به قول خودش به یک گذارطلب تبدیل شد و اکنون هم رهبری این جریان را در دست دارد.
آقا مصطفی هم از انتخابات ۹۸ تا گفتگوهای منتشر شدهاش در زندان اخیرش مسیر دگرگونی را از اصلاحات پارلمانتاریستی تا اصلاحات ساختاری و سپس گذارطلبی طی کرده و حالا میتوان او را یک جمهوریخواه گذار طلب نامید.
نام مصطفی تاجزاده با جنبش دانشجویی ۱۸ تیر هم در آمیخته است.
جایی که آن فاجعه تلخ رخ داد و او معاون وزیر کشور دولت اصلاحات بود.
و چه عجیب که او درست در سالگرد چنین روزی به زندان افتاده و امروز بیست و ششمین سالگرد جنبش دانشجویی آن روز با دهمین سالگرد حبس آقا مصطفی ایران یکی شده است.
دانشجویان آن روز هرگز نقش منجی او را در آن روزها فراموش نخواهند کرد.
همچنین مصطفی تاجزاده کسی بود که اولین دوره انتخابات شوراها را با حضور تمامی جریانات سیاسی مخالف و موافق داخل کشور برگزار کرد و یکی از آزادترین انتخابات تاریخ ایران را رقم زد.
از دیگر ویژگیهای مصطفی تاجزاده کار جمعی و مشورت پذیری او هست.
اگر بخواهد تصمیمی بگیرد نظر تمامی افرادی که میشناسد را میپرسد و حتی میگوید نظر دیگرانی هم که میشناسید بپرسید و برای من بفرستید و به شدت به کار جمعی اعتقاد دارد.
اما بزرگترین ویژگی مصطفی تاجزاده گفتگو او با همه جریانات سیاسی هست.
اگر من یکی را بکشند نه حاضر به گفتگو با افراطیون و نه با سلطنتطلبان خواهم شد.
اما دیدیم که تاجزاده هم با زاکانی و هم با مراد ویسی گفتگو کرد.
او همین الان هم از زندان به بیشتر چهرههای سیاسی متعلق به همه جریانات زنگ میزند و حال و احوال میکند.
تاجزاده مرد بسیار بزرگی هست او ایران را با تمام سلایق و افرادش میخواهد، اگر بخواهم او را در یک جمله توصیف کنم باید بگویم آقا مصطفی یک مومن واقعی به ایران برای همه ایرانیان است.
تاجزاده مردی برای فردای ایران است و از او در آینده این کشور سخن بسیار خواهیم شنید و امروز هم بیش از همیشه جای او در کنار ملت احساس میشود.
خدای ایران نگهدارش باد.
🆔@tahkimmelat
❤65👍17🤣10👎5💔3🤡2
♦️ فرسودگی در بحران؛ توقف یا ماندن در جریان زندگی
Kendra Cherry🖊️
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
استهلاک یا خستگی ناشی از بحران(crisis fatigue) یکی از انواع فرسودگی(burnout) است که در نتیجهی تجربه موقعیتهای بحرانی به صورت مزمن، تکرارشونده یا غیرمنتظره، اتفاق میافتد. وجود شبکههای اجتماعی، و رسانهها به طور کلی، باعث میشود که هر فرد، نه فقط با بحرانهای محیط زندگی خود، بلکه تقریبا در هر لحظه در معرض مواجهه با وقایع مصیبتبار در هر جایی از جهان باشد.
استرس حاد، اگرچه شدت زیادی دارد و حجم قابلتوجهی از انرژی ذهنی و جسمی را تخلیه میکند، اما در بُعد زمانی محدود است و اگر بتوانیم به پایان آن فکر کنیم و به وجود راهی برای خروج از آن امیدوار باشیم، تاب آوردن آن آسانتر خواهد شد. از سوی دیگر، منابع تولیدکنندهی استرس مداوم و مزمن، غالبا تغییرناپذیر و غیرقابلگریز به نظر میرسند. حملات تروریستی، رکود اقتصادی و فجایع طبیعی، اگرچه غالبا زمان محدودی دارند اما در تجربه کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با آنها درگیر شدهاند ممکن است کیفیتی پایدار داشته باشند و تصور پایان آنها دشوار باشد.
در هر صورت، استرس حاد یا مزمنی که فرد برای مقطع یا برههای از زمان خود را محاصره شده با آن و ناتوان از گریز تجربه کرده باشد، میتواند آسیبهایی را به سلامت جسمی و روانی وارد کند که خود را در قالب خستگی فیزیکی، خمودگی ذهنی و کرختی هیجانی نشان دهد.
خستگی یا استهلاک ناشی از بحران یک تشخیص رسمی و متمایز در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM)، نیست اما پدیدهای است که افراد غالبا در مواجهه با عوامل استرسزای مزمن یا غیرمنتظره که تنش و چالشهای مداومی را در زندگی روزمرهشان ایجاد میکند، تجربه میکنند. پاندمی کووید نمونهای از این استرسها بود که باعث ایجاد فرسودگی پس از بحران در بسیاری از افراد شد. شرایط دیگری که منجر به چنین واکنشهایی میشوند شامل آشوبهای اجتماعی، کشتار جمعی، فجایع طبیعی، تبعیض نژادی، جنگ و بی ثباتی اقتصادی هستند. در چنین موقعیتهایی افراد از یک طرف با تهدیدات آنی مانند قرار گرفتن مورد خشونت، از دست دادن اموال یا صدمه جسمی دستوپنجه نرم میکنند و از طرف دیگر به پیامدهای درازمدت ذهنی و فیزیکی که در غیاب عامل استرسزای اولیه هم ادامه پیدا میکنند، مبتلا میشوند.
همه افراد استهلاک بحران را به یک صورت یا با یک درجه مشابه تجربه نمیکنند، اما بعضی علائم شایع این نوع فرسودگی شامل موارد زیر است:
خستگی فیزیکی که خود را در قالب کمبود انرژی، بیخوابی، یا بیماری جسمی نشان میدهد. تغییر الگوی خواب، احساس تنش مداوم در بدن، و از دست دادن اشتها میتواند باعث تشدید احساس تخلیه شدن از انرژی شود.
گسستگی ذهنی میتواند خود را به صورت کرختی هیجانی، قطع شدن از دیگران یا حتی وقایع مهم زندگی نشان دهد. چنین وضعیتی در روان افراد مبتلا به خستگی بحران ممکن است به این صورت تجربه شود که آنها خود را، بیش از آنکه فعال و در حال زیستن در وقایع جاری زندگی بدانند، مانند نظارهگری در بیرون از وقایع که در حال تماشای دیگران است، ادراک میکنند.
بیتفاوتی و کرختی که در قالب از دست دادن هر انگیزهای، یأس، بدبینی و احساس پوچی، نمایان میشود. چنین وضعیت ذهنی نه تنها میتواند باعث کم شدن توجه به خود و مختل شدن مراقبت شخصی شود بلکه همدلی با دیگران و شفقت نسبت به نزدیکان را هم دچار اختلال میکند.
ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
🆔@tahkimmelat
Kendra Cherry🖊️
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
استهلاک یا خستگی ناشی از بحران(crisis fatigue) یکی از انواع فرسودگی(burnout) است که در نتیجهی تجربه موقعیتهای بحرانی به صورت مزمن، تکرارشونده یا غیرمنتظره، اتفاق میافتد. وجود شبکههای اجتماعی، و رسانهها به طور کلی، باعث میشود که هر فرد، نه فقط با بحرانهای محیط زندگی خود، بلکه تقریبا در هر لحظه در معرض مواجهه با وقایع مصیبتبار در هر جایی از جهان باشد.
استرس حاد، اگرچه شدت زیادی دارد و حجم قابلتوجهی از انرژی ذهنی و جسمی را تخلیه میکند، اما در بُعد زمانی محدود است و اگر بتوانیم به پایان آن فکر کنیم و به وجود راهی برای خروج از آن امیدوار باشیم، تاب آوردن آن آسانتر خواهد شد. از سوی دیگر، منابع تولیدکنندهی استرس مداوم و مزمن، غالبا تغییرناپذیر و غیرقابلگریز به نظر میرسند. حملات تروریستی، رکود اقتصادی و فجایع طبیعی، اگرچه غالبا زمان محدودی دارند اما در تجربه کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با آنها درگیر شدهاند ممکن است کیفیتی پایدار داشته باشند و تصور پایان آنها دشوار باشد.
در هر صورت، استرس حاد یا مزمنی که فرد برای مقطع یا برههای از زمان خود را محاصره شده با آن و ناتوان از گریز تجربه کرده باشد، میتواند آسیبهایی را به سلامت جسمی و روانی وارد کند که خود را در قالب خستگی فیزیکی، خمودگی ذهنی و کرختی هیجانی نشان دهد.
خستگی یا استهلاک ناشی از بحران یک تشخیص رسمی و متمایز در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM)، نیست اما پدیدهای است که افراد غالبا در مواجهه با عوامل استرسزای مزمن یا غیرمنتظره که تنش و چالشهای مداومی را در زندگی روزمرهشان ایجاد میکند، تجربه میکنند. پاندمی کووید نمونهای از این استرسها بود که باعث ایجاد فرسودگی پس از بحران در بسیاری از افراد شد. شرایط دیگری که منجر به چنین واکنشهایی میشوند شامل آشوبهای اجتماعی، کشتار جمعی، فجایع طبیعی، تبعیض نژادی، جنگ و بی ثباتی اقتصادی هستند. در چنین موقعیتهایی افراد از یک طرف با تهدیدات آنی مانند قرار گرفتن مورد خشونت، از دست دادن اموال یا صدمه جسمی دستوپنجه نرم میکنند و از طرف دیگر به پیامدهای درازمدت ذهنی و فیزیکی که در غیاب عامل استرسزای اولیه هم ادامه پیدا میکنند، مبتلا میشوند.
همه افراد استهلاک بحران را به یک صورت یا با یک درجه مشابه تجربه نمیکنند، اما بعضی علائم شایع این نوع فرسودگی شامل موارد زیر است:
خستگی فیزیکی که خود را در قالب کمبود انرژی، بیخوابی، یا بیماری جسمی نشان میدهد. تغییر الگوی خواب، احساس تنش مداوم در بدن، و از دست دادن اشتها میتواند باعث تشدید احساس تخلیه شدن از انرژی شود.
گسستگی ذهنی میتواند خود را به صورت کرختی هیجانی، قطع شدن از دیگران یا حتی وقایع مهم زندگی نشان دهد. چنین وضعیتی در روان افراد مبتلا به خستگی بحران ممکن است به این صورت تجربه شود که آنها خود را، بیش از آنکه فعال و در حال زیستن در وقایع جاری زندگی بدانند، مانند نظارهگری در بیرون از وقایع که در حال تماشای دیگران است، ادراک میکنند.
بیتفاوتی و کرختی که در قالب از دست دادن هر انگیزهای، یأس، بدبینی و احساس پوچی، نمایان میشود. چنین وضعیت ذهنی نه تنها میتواند باعث کم شدن توجه به خود و مختل شدن مراقبت شخصی شود بلکه همدلی با دیگران و شفقت نسبت به نزدیکان را هم دچار اختلال میکند.
ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
🆔@tahkimmelat
Telegraph
📌 فرسودگی در بحران؛ توقف یا ماندن در جریان زندگی
✍🏻 Kendra Cherry ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو https://www.tgoop.com/alipsychiatrist ◽استهلاک یا خستگی ناشی از بحران (crisis fatigue) یکی از انواع فرسودگی(burnout) است که در نتیجهی تجربه موقعیتهای بحرانی به صورت مزمن، تکرارشونده یا غیرمنتظره، اتفاق میافتد.…
👍8❤5💔4
♦️ سخنگوى جبهه اصلاحات ايران خطاب به مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی: آدرس غلط ندهيد / مردم ايران مهاجرستيز نيستند
جواد امام سخنگوى جبهه اصلاحات ايران در اعتراض به نحوه برخورد صورت گرفته با مهاجران افغان در روزهاى اخير به بهانه اقدامات خائنانه تنى چند از آنان در ايام جنگ ١٢ روزه، به مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی کشور متذكر شد كه راه انحرافی در پیش گرفته شده و صورت مسئله در حال پاک شدن است.
سخنگوى جبهه اصلاحات ايران با يادآورى اين كه نفوذ از طریق نیروهایی در لایه های بالای قدرت صورت گرفته و موجب انحرافاتی در سیاستگذاری و تصمیمات شده است و نه صرفا عناصر دون پایه و خود فروخته، خائن و بعضا اتباع بیگانه، تصريح كرد: اينك تحت عنوان کنترل و ایجاد امنیت، تر و خشک در حال سوختن هستند و متاسفانه اين چهره مهمانوازانه مردم ایران را مخدوش کرده و به عنوان مهاجر ستیز جلوه می دهد.
جواد امام كه در شبكه ايكس تحت عنوان "آدرس غلط و بازهم انحراف" چنين اعلام موضعى را گرفته است، در بخش ديگرى از توئيت خود با طرح اين پرسش كه آیا مسببان وقت این همه خطای سیاسی و امنیتی نباید هر چه زودتر مورد مؤاخذه و برخورد قرار بگیرند؟، مصوبه اخير مجلس مبني بر تشديد مجازات جاسوسى را نيز خطای ماهوی در تعریف جرم نفوذی و جاسوسی دانست.
سخنگوى جبهه اصلاحات ايران در شبكه ايكس نوشت: آدرس غلط و بازهم انحراف!؟
متاسفانه پاسخ ارائه شده به مطالبات درخصوص شناسایی و معرفی عناصر نفوذی و برخورد با آنها باز هم راه انحرافی را در پیش گرفته و صورت مسئله در حال پاک شدن است.
در صورتی که به نظر می رسد نفوذ از طریق نیروهایی در لایه های بالای قدرت صورت گرفته و موجب انحرافاتی در سیاستگذاری و تصمیمات شده است و نه صرفا عناصر دون پایه و خود فروخته، خائن و بعضا اتباع بیگانه!
از سوی دیگر مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی کشور که طی سالهای گذشته مرزها را باز گذاشته و چند میلیون اتباع خارجی وارد کشور شده اند، اینک باید پاسخگوی وضع فعلی برخورد صورت گرفته با این مهاجران باشند که تحت عنوان کنترل و ایجاد امنیت، تر و خشک در حال سوختن هستند و متاسفانه چهره مهمانوازانه مردم ایران را مخدوش کرده و به عنوان مهاجر ستیز جلوه می دهند.
آیا مسببان وقت این همه خطای سیاسی و امنیتی نباید هر چه زودتر مورد مؤاخذه و برخورد قرار بگیرند؟
ظاهرا قوه مقننه هم در تعریف جرم نفوذی و جاسوسی و نیز تصویب قوانین مرتبط دچار خطای ماهوی گردیده است!؟
🆔@tahkimmelat
جواد امام سخنگوى جبهه اصلاحات ايران در اعتراض به نحوه برخورد صورت گرفته با مهاجران افغان در روزهاى اخير به بهانه اقدامات خائنانه تنى چند از آنان در ايام جنگ ١٢ روزه، به مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی کشور متذكر شد كه راه انحرافی در پیش گرفته شده و صورت مسئله در حال پاک شدن است.
سخنگوى جبهه اصلاحات ايران با يادآورى اين كه نفوذ از طریق نیروهایی در لایه های بالای قدرت صورت گرفته و موجب انحرافاتی در سیاستگذاری و تصمیمات شده است و نه صرفا عناصر دون پایه و خود فروخته، خائن و بعضا اتباع بیگانه، تصريح كرد: اينك تحت عنوان کنترل و ایجاد امنیت، تر و خشک در حال سوختن هستند و متاسفانه اين چهره مهمانوازانه مردم ایران را مخدوش کرده و به عنوان مهاجر ستیز جلوه می دهد.
جواد امام كه در شبكه ايكس تحت عنوان "آدرس غلط و بازهم انحراف" چنين اعلام موضعى را گرفته است، در بخش ديگرى از توئيت خود با طرح اين پرسش كه آیا مسببان وقت این همه خطای سیاسی و امنیتی نباید هر چه زودتر مورد مؤاخذه و برخورد قرار بگیرند؟، مصوبه اخير مجلس مبني بر تشديد مجازات جاسوسى را نيز خطای ماهوی در تعریف جرم نفوذی و جاسوسی دانست.
سخنگوى جبهه اصلاحات ايران در شبكه ايكس نوشت: آدرس غلط و بازهم انحراف!؟
متاسفانه پاسخ ارائه شده به مطالبات درخصوص شناسایی و معرفی عناصر نفوذی و برخورد با آنها باز هم راه انحرافی را در پیش گرفته و صورت مسئله در حال پاک شدن است.
در صورتی که به نظر می رسد نفوذ از طریق نیروهایی در لایه های بالای قدرت صورت گرفته و موجب انحرافاتی در سیاستگذاری و تصمیمات شده است و نه صرفا عناصر دون پایه و خود فروخته، خائن و بعضا اتباع بیگانه!
از سوی دیگر مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی کشور که طی سالهای گذشته مرزها را باز گذاشته و چند میلیون اتباع خارجی وارد کشور شده اند، اینک باید پاسخگوی وضع فعلی برخورد صورت گرفته با این مهاجران باشند که تحت عنوان کنترل و ایجاد امنیت، تر و خشک در حال سوختن هستند و متاسفانه چهره مهمانوازانه مردم ایران را مخدوش کرده و به عنوان مهاجر ستیز جلوه می دهند.
آیا مسببان وقت این همه خطای سیاسی و امنیتی نباید هر چه زودتر مورد مؤاخذه و برخورد قرار بگیرند؟
ظاهرا قوه مقننه هم در تعریف جرم نفوذی و جاسوسی و نیز تصویب قوانین مرتبط دچار خطای ماهوی گردیده است!؟
🆔@tahkimmelat
👍22👎10❤7😁1💔1
♦️نبودن صدای واحد در زمان بحران نشانهی چیست؟
🖊️شاهپور لطفی
در اندیشیدن به این موضوع و رسیدن به پاسخ بنظر میرسد عوامل فردی و جمعی(اجتماعی) بسیاری دخیل هستند.
👈 خودخواهی، خودبرتربینی و توهم نجات بشریت؛
این رویکرد میتواند در افراد بشکل نگاهی انقباظی جلوهگر شود. افرادی که از دریچهای تنگ، مسائل و قضایا را میببیند. این موضوع میتواند شکل دهندهی صداهایی در جامعه شود که حتی در زمان بحران، از درک ضرورت و عمق مسائل غافل بمانند. و اتفاقا بحرانها، میدان بازی آنهاست تا خود را نمودار ساخته و خودنمایی کنند. «بد، خبیث و کینهتوز».
👈 جهل و تجاهل(نادانی و نادانستن)؛
به دلیل عدم آگاهی، گاها افراد از درک حقایق و واقعیتهای موجود عاجز هستند و همین نکته میتواند آنها را در ردهی کسانی قرار دهد. که ساز را از سر گشادش مینوازند. نابجا و بیموقع اظهارنظر کردن و مداخلات بیرابط، نمودار این طیف است. گاهی افرادی نیز دانسته خود را به تجاهل میزنند و قاطی این طیف میشوند.
👈 حقارتِ جاهطلبی و حُبّ قدرت:
این دست افراد برای رسیدن به قدرت و دست یازیدن به مناصب و مصادر در قالب فردی و یا گروهی، تمام مصلحتهای کشور و جامعه را نادیده میگیرند. بعبارتی مهم رسیدن بقدرت است. تند رفتن و تند راندن، آسانسور ترقی این دست افراد است.
👈 بیسوادی و انفعال در برابر خبرسازی و شایعهپراکنی:
در دنیای امروز میتوان براحتی با استفاده از اینترنت و پلتفرمهای مختلف تا خلوت و اندرونی افراد راه برد. حجم بسیار گستردهای از محتوا که گاها سردرگمی ایجاد میکند و اگر مخاطب، دانش دسته بندی و گزینش محتواها را نداشته باشد. ذهن خود را به بیگاری در این فضای پر ازدحام سپرده است. چنین حیطهای میتواند در افراد ایجاد انفعال و پیروی و متابعت کورکورانه ایجاد کند.
👈 مسئولان ناتمام و ناکارآمدی مدیران:
عدم دوراندیشی مسئولان و تصمیمگیری خردورزانه، ایجاد حلقههای فراقانونی، مجال دادن به دستجات قدرت و گشودن منافذ فساد و بی عدالتی، میتواند به تحقیر جامعه، ایجاد بیاعتمادی، تنفر و نارضایتی شدید بینجامد. و جامعه را ملتهب کند.
👈 بندبازی باند بازان:
فعالیتهای باندی در جوامع؛ یعنی گروهی منافع را بشکلی دزدانه از چنگ مابقی شهروندان بربایند! بعبارتی برای مقاصد افراد خود، تمام منافع ملی و کلی جامعه را قربانی میکنند.
👈 باورهای متحجرانه وتعصبات خرد سوز؛
گاها افرادی به خاطر تعصبات مذهبی، گروهی، ایدئولوژیک، عشیرهای و حتی نژادی خود، لجوجانه پافشاری میکنند. و تلاش میکنند بَرز و بلند، اکثریت را متوجه خود کنند. در واقع تقابل یک اقلیت با اکثریت جامعه، که میتواند؛ آزارنده، تفرقهساز، متعصبانه و عقدهگشایانه باشد.
افرادی که دچار تعصب غیر عقلایی هستند. اساسا چشم خردشان نابینا میشود و چنان ربات، کورکورانه، بدون انعطاف و پند ناپذیر عمل میکنند. و در موضوعات ریز و درشت، تلاش میکنند نظر و دیدگاه خود را بر کُرسی بنشانند.
👈 عوامل خارجی:
این عامل میتواند بر مبنای منافع خود، نفوذ را در قالب برنامههای نرم و حمایت از افراد و حتی فرقههای منفعل به درون جوامع دیگر بکشاند. و افرادی را در راستای مقاصد خود به خدمت بگیرند.
👈 نکات پایانی:
متخصصان حوزه روانشناسی و جامعه شناسی میتوانند دلایل بیشتری را در این زمینه ارایه دهند. روی هم رفته، وجود تفاهم و توافق جهت همزیستی افراد در یک جغرافیا، اهمیت بسزایی دارد. بنظر میرسد، چنین جوامعی با درک حقایق، برای رسیدن به سطحی از منطقگرایی و هم پذیری، باید عوامل تفرقه و تندروی را مداوا کنند.
ضعفهای فردی و اخلاقی و همچنین ضعف ساختارهای اجتماعی و سیاسی، صداهای غیر منطقی، عصبی و خشونتباری را در جامعه منعکس میکنند. که خود گویای بحران هستند. چنین جوامعی نیازمند پذیرفتن حقایق، رفع موانع آگاهی، زدودن تفکرات دِگم، ایثار، بخشش، روا داری و حتی مداوای بسیاری از اختلالاتِ تندروهایِ بیمارِ منطق گریز هستند.
🆔@tahkimmelat
🖊️شاهپور لطفی
در اندیشیدن به این موضوع و رسیدن به پاسخ بنظر میرسد عوامل فردی و جمعی(اجتماعی) بسیاری دخیل هستند.
👈 خودخواهی، خودبرتربینی و توهم نجات بشریت؛
این رویکرد میتواند در افراد بشکل نگاهی انقباظی جلوهگر شود. افرادی که از دریچهای تنگ، مسائل و قضایا را میببیند. این موضوع میتواند شکل دهندهی صداهایی در جامعه شود که حتی در زمان بحران، از درک ضرورت و عمق مسائل غافل بمانند. و اتفاقا بحرانها، میدان بازی آنهاست تا خود را نمودار ساخته و خودنمایی کنند. «بد، خبیث و کینهتوز».
👈 جهل و تجاهل(نادانی و نادانستن)؛
به دلیل عدم آگاهی، گاها افراد از درک حقایق و واقعیتهای موجود عاجز هستند و همین نکته میتواند آنها را در ردهی کسانی قرار دهد. که ساز را از سر گشادش مینوازند. نابجا و بیموقع اظهارنظر کردن و مداخلات بیرابط، نمودار این طیف است. گاهی افرادی نیز دانسته خود را به تجاهل میزنند و قاطی این طیف میشوند.
👈 حقارتِ جاهطلبی و حُبّ قدرت:
این دست افراد برای رسیدن به قدرت و دست یازیدن به مناصب و مصادر در قالب فردی و یا گروهی، تمام مصلحتهای کشور و جامعه را نادیده میگیرند. بعبارتی مهم رسیدن بقدرت است. تند رفتن و تند راندن، آسانسور ترقی این دست افراد است.
👈 بیسوادی و انفعال در برابر خبرسازی و شایعهپراکنی:
در دنیای امروز میتوان براحتی با استفاده از اینترنت و پلتفرمهای مختلف تا خلوت و اندرونی افراد راه برد. حجم بسیار گستردهای از محتوا که گاها سردرگمی ایجاد میکند و اگر مخاطب، دانش دسته بندی و گزینش محتواها را نداشته باشد. ذهن خود را به بیگاری در این فضای پر ازدحام سپرده است. چنین حیطهای میتواند در افراد ایجاد انفعال و پیروی و متابعت کورکورانه ایجاد کند.
👈 مسئولان ناتمام و ناکارآمدی مدیران:
عدم دوراندیشی مسئولان و تصمیمگیری خردورزانه، ایجاد حلقههای فراقانونی، مجال دادن به دستجات قدرت و گشودن منافذ فساد و بی عدالتی، میتواند به تحقیر جامعه، ایجاد بیاعتمادی، تنفر و نارضایتی شدید بینجامد. و جامعه را ملتهب کند.
👈 بندبازی باند بازان:
فعالیتهای باندی در جوامع؛ یعنی گروهی منافع را بشکلی دزدانه از چنگ مابقی شهروندان بربایند! بعبارتی برای مقاصد افراد خود، تمام منافع ملی و کلی جامعه را قربانی میکنند.
👈 باورهای متحجرانه وتعصبات خرد سوز؛
گاها افرادی به خاطر تعصبات مذهبی، گروهی، ایدئولوژیک، عشیرهای و حتی نژادی خود، لجوجانه پافشاری میکنند. و تلاش میکنند بَرز و بلند، اکثریت را متوجه خود کنند. در واقع تقابل یک اقلیت با اکثریت جامعه، که میتواند؛ آزارنده، تفرقهساز، متعصبانه و عقدهگشایانه باشد.
افرادی که دچار تعصب غیر عقلایی هستند. اساسا چشم خردشان نابینا میشود و چنان ربات، کورکورانه، بدون انعطاف و پند ناپذیر عمل میکنند. و در موضوعات ریز و درشت، تلاش میکنند نظر و دیدگاه خود را بر کُرسی بنشانند.
👈 عوامل خارجی:
این عامل میتواند بر مبنای منافع خود، نفوذ را در قالب برنامههای نرم و حمایت از افراد و حتی فرقههای منفعل به درون جوامع دیگر بکشاند. و افرادی را در راستای مقاصد خود به خدمت بگیرند.
👈 نکات پایانی:
متخصصان حوزه روانشناسی و جامعه شناسی میتوانند دلایل بیشتری را در این زمینه ارایه دهند. روی هم رفته، وجود تفاهم و توافق جهت همزیستی افراد در یک جغرافیا، اهمیت بسزایی دارد. بنظر میرسد، چنین جوامعی با درک حقایق، برای رسیدن به سطحی از منطقگرایی و هم پذیری، باید عوامل تفرقه و تندروی را مداوا کنند.
ضعفهای فردی و اخلاقی و همچنین ضعف ساختارهای اجتماعی و سیاسی، صداهای غیر منطقی، عصبی و خشونتباری را در جامعه منعکس میکنند. که خود گویای بحران هستند. چنین جوامعی نیازمند پذیرفتن حقایق، رفع موانع آگاهی، زدودن تفکرات دِگم، ایثار، بخشش، روا داری و حتی مداوای بسیاری از اختلالاتِ تندروهایِ بیمارِ منطق گریز هستند.
🆔@tahkimmelat
❤6👍5💔1
📝📝📝در ستایشِ عملگرایی اخلاقی: نگاهی به تجربهی زیستهی سید مصطفی تاجزاده
🖊️حجت شریفی
سیاست، اخلاق و واقعیت: جستوجوی راهی ممکن در جهان پیچیده و پرتنش سیاست، همواره دو گرایش غالب وجود داشته است: یکی ایدهآلگراییِ تهی از کارآمدی، و دیگری عملگراییِ عاری از اخلاق. اما میان این دو قطب افراطی، راه سومی نیز وجود دارد که ریشه در سنتهای فلسفی معتبر و تجربههای موفق انسانی دارد: عملگرایی اخلاقی. این رویکرد، نه چشم بر واقعیتها میبندد و نه اصول اخلاقی را قربانی نتیجه میکند، بلکه میکوشد راهی برای آشتیدادن کارآمدی و کرامت انسانی بیابد.
آنگونه که فیلسوفانی چون جان استوارت میل، ویلیام جیمز، و ریچارد رورتی تأکید کردهاند، عملگرایی اخلاقی بهدنبال راههایی است که در عین مؤثر بودن، حرمت انسان را حفظ و رنج او را کاهش دهد. برخلاف سیاستورزیِ مبتنی بر محاسبهی صرف یا اخلاقگراییِ منقطع از جهان واقعی، این دیدگاه تلاش دارد اخلاق را در دل ساختار و کنش سیاسی زنده نگاه دارد.
متن کامل در فایل پیوست
🆔@tahkimmelat
🖊️حجت شریفی
سیاست، اخلاق و واقعیت: جستوجوی راهی ممکن در جهان پیچیده و پرتنش سیاست، همواره دو گرایش غالب وجود داشته است: یکی ایدهآلگراییِ تهی از کارآمدی، و دیگری عملگراییِ عاری از اخلاق. اما میان این دو قطب افراطی، راه سومی نیز وجود دارد که ریشه در سنتهای فلسفی معتبر و تجربههای موفق انسانی دارد: عملگرایی اخلاقی. این رویکرد، نه چشم بر واقعیتها میبندد و نه اصول اخلاقی را قربانی نتیجه میکند، بلکه میکوشد راهی برای آشتیدادن کارآمدی و کرامت انسانی بیابد.
آنگونه که فیلسوفانی چون جان استوارت میل، ویلیام جیمز، و ریچارد رورتی تأکید کردهاند، عملگرایی اخلاقی بهدنبال راههایی است که در عین مؤثر بودن، حرمت انسان را حفظ و رنج او را کاهش دهد. برخلاف سیاستورزیِ مبتنی بر محاسبهی صرف یا اخلاقگراییِ منقطع از جهان واقعی، این دیدگاه تلاش دارد اخلاق را در دل ساختار و کنش سیاسی زنده نگاه دارد.
متن کامل در فایل پیوست
🆔@tahkimmelat
Telegram
attach 📎
😁4❤2🕊1💔1
📝📝📝سید مصطفی تاجزاده؛ صداقت در سیاست و شجاعت در زندان
🖊️مجید تقیلو - جانباز و از فرماندهان جنگ و عضو موسس و شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در استان زنجان
سید مصطفی تاجزاده یکی از برجستهترین چهرههای جریان اصلاحات در تاریخ معاصر ایران است. سیاستمداری که نام او بیش از آنکه در قالب مسئولیتهای دولتی شناخته شود، با شجاعت در نقد ساختار قدرت و دفاع از آزادیهای سیاسی عجین شده است. از سالهای ابتدایی دهه ۶۰، تاجزاده به عنوان یک فعال سیاسی، رسانهای و فکری شناخته شد و با حضور موثر خود در دولت اصلاحات، به ویژه در کسوت معاونت سیاسی وزارت کشور در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، نقشی اساسی در شکلگیری روند اصلاحات ایفا کرد. او از معماران انتخابات دوم خرداد ۷۶ و پیروزی جریان اصلاحطلبی بود.
متن کامل در فایل پیوست
🆔@tahkimmelat
🖊️مجید تقیلو - جانباز و از فرماندهان جنگ و عضو موسس و شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در استان زنجان
سید مصطفی تاجزاده یکی از برجستهترین چهرههای جریان اصلاحات در تاریخ معاصر ایران است. سیاستمداری که نام او بیش از آنکه در قالب مسئولیتهای دولتی شناخته شود، با شجاعت در نقد ساختار قدرت و دفاع از آزادیهای سیاسی عجین شده است. از سالهای ابتدایی دهه ۶۰، تاجزاده به عنوان یک فعال سیاسی، رسانهای و فکری شناخته شد و با حضور موثر خود در دولت اصلاحات، به ویژه در کسوت معاونت سیاسی وزارت کشور در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، نقشی اساسی در شکلگیری روند اصلاحات ایفا کرد. او از معماران انتخابات دوم خرداد ۷۶ و پیروزی جریان اصلاحطلبی بود.
متن کامل در فایل پیوست
🆔@tahkimmelat
Telegram
attach 📎
❤15👍7😁2🕊1💔1
📝📝📝مصطفی تاجزاده، لازم اما ناکافی
🖊️علی نورانی
نویسنده، کارگردان، زندانی سیاسی سابق
آشنایی و ارتباط من با مصطفی تاجزاده، به واسطه ی اینکه او در زندان هم درون زندانِ دیگری بود، لاجرم کوتاه شد. اما در همان دوران کم، چه در مواجهه او با دیگران و گشودگی و پذیرش وی در شنیدن و تحلیلِ مواضع و نقدهای تمامی طیف های فکری و چه در پیگیری های جدی اش برای احقاق حقوق محروم ترین زندانیان، فارغ از هرگونه ملاحظه جناحی، اخلاق مداری و حق خواهی وی بارها بر من محرز شد. اما معتقدم آنچه که امروز از او می شناسم نیازمند تثبیت در جامعه نیز هست. درنظر من دو مانع در این راه وجود دارد که به اختصار به آن ها خواهم پرداخت؛ از سویی تاجزاده و اکنون او با گذشته اش دچار تناقضاتی ست و این تناقضات با کلی گویی و سکوت برطرف نمی شود.
در این میان راهی نیست جز بازگشت او به گذشته اش، باز خوانی آن و توضیح پرسش هایی که در ذهن جامعه هنوز زنده اند و هرروز قد می کشند، بار می دهند و بی جواب می مانند. باورم دارم که نخستین گام برای پذیرش خطاهای تاریخی و فردی، بازگشت به گذشته، قد علم کردن مقابل روایت مسلطِ مخدوش و تحریف شده از تاریخ و دوباره خوانی و احضار کامل آنچه که پیش آمده، است. جریان دادخواهی در ایران معاصر حق دارد که از او مطالبات و سوالاتی داشته باشد، این کمترین حق جامعه است که خواهان مسئولیت پذیری تاریخی و پاسخگویی سیاسیِ تاجزاده باشد.
از سوی دیگر، باوجود آنکه تاجزاده در نقد جریان اصلاحات بارها، به درستی، به بازخوانی خطاهای آن پرداخته، اما نقشه راه بدیلی که بتواند جایگزین کارآمدی برای گفتمان موجود ارائه دهد، هنوز به صورت شفاف و عملیاتی طرح ریزی نکرده است. این خلأ نظری، به ویژه در شرایط کنونی که فضای سیاسی ایران با چالش های ساختاری، ایدئولوژیک و کارکردی روبه روست، بیش از پیش آشکار می شود. اگر او بخواهد نشان دهد که امکان اصلاح در چارچوب نظام موجود وجود دارد، ممکن است بخشی از نیروهای منتقد و اصلاحطلب را حول یک پروژه سیاسی نوین، با گفتمان انتقادیِ درون سیستمی، بسیج کند. اما به نظر می رسد که در صورتی که او نتواند گفتمان جایگزینِ قانع کننده ای ارائه دهد، به مرور اعتبار سیاسیِ خود را از دست خواهد داد؛ اعتباری که حاصل صراحتِ کم نظیر، تحمل سالها زندان، و پایداری در مواضع انتقادی وی بوده است. تاجزاده در یک تقاطع تاریخی قرار دارد و باید با ارتقای گفتمان خود به سطحی راهبردی، تأثیرگذاری سیاسیِ خود را تقویت و احیا کند.
🆔@tahkimmelat
🖊️علی نورانی
نویسنده، کارگردان، زندانی سیاسی سابق
آشنایی و ارتباط من با مصطفی تاجزاده، به واسطه ی اینکه او در زندان هم درون زندانِ دیگری بود، لاجرم کوتاه شد. اما در همان دوران کم، چه در مواجهه او با دیگران و گشودگی و پذیرش وی در شنیدن و تحلیلِ مواضع و نقدهای تمامی طیف های فکری و چه در پیگیری های جدی اش برای احقاق حقوق محروم ترین زندانیان، فارغ از هرگونه ملاحظه جناحی، اخلاق مداری و حق خواهی وی بارها بر من محرز شد. اما معتقدم آنچه که امروز از او می شناسم نیازمند تثبیت در جامعه نیز هست. درنظر من دو مانع در این راه وجود دارد که به اختصار به آن ها خواهم پرداخت؛ از سویی تاجزاده و اکنون او با گذشته اش دچار تناقضاتی ست و این تناقضات با کلی گویی و سکوت برطرف نمی شود.
در این میان راهی نیست جز بازگشت او به گذشته اش، باز خوانی آن و توضیح پرسش هایی که در ذهن جامعه هنوز زنده اند و هرروز قد می کشند، بار می دهند و بی جواب می مانند. باورم دارم که نخستین گام برای پذیرش خطاهای تاریخی و فردی، بازگشت به گذشته، قد علم کردن مقابل روایت مسلطِ مخدوش و تحریف شده از تاریخ و دوباره خوانی و احضار کامل آنچه که پیش آمده، است. جریان دادخواهی در ایران معاصر حق دارد که از او مطالبات و سوالاتی داشته باشد، این کمترین حق جامعه است که خواهان مسئولیت پذیری تاریخی و پاسخگویی سیاسیِ تاجزاده باشد.
از سوی دیگر، باوجود آنکه تاجزاده در نقد جریان اصلاحات بارها، به درستی، به بازخوانی خطاهای آن پرداخته، اما نقشه راه بدیلی که بتواند جایگزین کارآمدی برای گفتمان موجود ارائه دهد، هنوز به صورت شفاف و عملیاتی طرح ریزی نکرده است. این خلأ نظری، به ویژه در شرایط کنونی که فضای سیاسی ایران با چالش های ساختاری، ایدئولوژیک و کارکردی روبه روست، بیش از پیش آشکار می شود. اگر او بخواهد نشان دهد که امکان اصلاح در چارچوب نظام موجود وجود دارد، ممکن است بخشی از نیروهای منتقد و اصلاحطلب را حول یک پروژه سیاسی نوین، با گفتمان انتقادیِ درون سیستمی، بسیج کند. اما به نظر می رسد که در صورتی که او نتواند گفتمان جایگزینِ قانع کننده ای ارائه دهد، به مرور اعتبار سیاسیِ خود را از دست خواهد داد؛ اعتباری که حاصل صراحتِ کم نظیر، تحمل سالها زندان، و پایداری در مواضع انتقادی وی بوده است. تاجزاده در یک تقاطع تاریخی قرار دارد و باید با ارتقای گفتمان خود به سطحی راهبردی، تأثیرگذاری سیاسیِ خود را تقویت و احیا کند.
🆔@tahkimmelat
❤10👍5👎4🕊2🤣1💔1
♦️ تداوم وضعیت نگرانکننده در زندان زنان قرچک؛ زندانیان در دو هفته گذشته، سه بار به شکل تنبیهی به انفرادی منتقل شدهاند!
گروه خبر امتداد
پس از تجاوز رژیم اسرائیل به زندان اوین که شماری از زندانیان این زندان به زندانهای تهران بزرگ و قرچک(زنان) منتقل شدند، وضعیت نامناسبی برای نگهداری افراد زندانی از سوی خانوادهها گزارش شده بود که بر اساس آخرین اخبار رسیده، این وضعیت نگرانکننده، همچنان برقرار است.
بر اساس این گزارش، دو زندانی جدید-که بنا بود با وثیقه آزاد شوند- به بند زندان زنان قرچک اضافه شدهاند و به عبارت دیگر، نه تنها این بند، خلوت نشده که شلوغتر هم شده و همین مسئله، تنشهایی را هم به دنبال داشته است.
گفتنی است که در دو هفته گذشته، زندانیان را سه مرتبه به صورت تنبیهی به انفرادی منتقل کردهاند! از جمله این زندانیان، زهره سرو بوده که حکم دادگاه او، اخیرا در مرحله اعاده دادرسی، عینا تائید شده است. این زندانی سیاسی در حالی که از مدت زمان حکم او، کمتر از یک سال باقی مانده و بیش از پنج سال از زمان دوره محکومیت حبس خود را نیز گذرانده، مستقیما به انفرادی منتقل شده است.
بر اساس اخبار واصله، هنوز هیچ دری-نه به سمت راهروها، نه به سوی باشگاه، نه بوتیک و نه سایر امکانات- به روی زندانیان باز نشده است. به گفته زندانیان، همچنین، فروشگاه هم اقلام مورد نیاز زندانیان را تامین نکرده و حتی اقلامی به مانند تن ماهی را هم به رغم اینکه در اختیار دارد به زندانیان، نمیفروشد!
بر پایه این گزارش در حال حاضر، دیگر به این محل، بند قرنطینه اتلاق نشده و نام آن را بند ۱۱ گذاشتهاند. همچنین به گفته زندانیان، مسئولی که از اوین به همراه زندانیان آمده، ترفیع وضعیت هم گرفته و مسئول دو، سه بند از زندان شده است.
به گفته خانواده یکی از زندانیان، روز چهارشنبه که خانوادهها برای عزیزان خود، لباس آورده بودند به آنها گفته شده که باید برای تحویل این وسایل در هفته آینده اقدام کنند. همینطور، هیچ یک از تغذیههای اولیهای به مانند میوه هم که از سوی خانوادهها آورده شده، برای رسیدن به دست زندانیان مورد قبول قرار نگرفت. البته، داروهایی که برای زندانیان از سوی خانوادهها تهیه شده بود، توسط زندان مورد قبول قرار گرفت.
ماجرای تخم مرغ در زندان هم حتی برای خود زندان به مسئلهای بدل شده و هر عدد از آن به قیمت ۱۴ هزارتومان به زندانیان فروخته شده است.
بر اساس اخباری که به «امتداد» رسیده، روز سه شنبه هم که بازرس برای بازدید از وضعیت زندان به این محل مراجعه کرده، یک ساعت پیش از حضور او، کولر بند راهاندازی شده و در طول مدت زمان بازرسی کار میکرده است.
کولری که البته، بعد از رفتن او، باز از کار افتاده است! جملگی اینکه مشکل تهویه در زندان کماکان به قوت خود باقی بوده و همین مهم، نیازمند رسیدگی جدی مسئولین در گرمای طاقتفرسای کنونی پایتخت و جنوب آن است.
🆔@tahkimmelat
گروه خبر امتداد
پس از تجاوز رژیم اسرائیل به زندان اوین که شماری از زندانیان این زندان به زندانهای تهران بزرگ و قرچک(زنان) منتقل شدند، وضعیت نامناسبی برای نگهداری افراد زندانی از سوی خانوادهها گزارش شده بود که بر اساس آخرین اخبار رسیده، این وضعیت نگرانکننده، همچنان برقرار است.
بر اساس این گزارش، دو زندانی جدید-که بنا بود با وثیقه آزاد شوند- به بند زندان زنان قرچک اضافه شدهاند و به عبارت دیگر، نه تنها این بند، خلوت نشده که شلوغتر هم شده و همین مسئله، تنشهایی را هم به دنبال داشته است.
گفتنی است که در دو هفته گذشته، زندانیان را سه مرتبه به صورت تنبیهی به انفرادی منتقل کردهاند! از جمله این زندانیان، زهره سرو بوده که حکم دادگاه او، اخیرا در مرحله اعاده دادرسی، عینا تائید شده است. این زندانی سیاسی در حالی که از مدت زمان حکم او، کمتر از یک سال باقی مانده و بیش از پنج سال از زمان دوره محکومیت حبس خود را نیز گذرانده، مستقیما به انفرادی منتقل شده است.
بر اساس اخبار واصله، هنوز هیچ دری-نه به سمت راهروها، نه به سوی باشگاه، نه بوتیک و نه سایر امکانات- به روی زندانیان باز نشده است. به گفته زندانیان، همچنین، فروشگاه هم اقلام مورد نیاز زندانیان را تامین نکرده و حتی اقلامی به مانند تن ماهی را هم به رغم اینکه در اختیار دارد به زندانیان، نمیفروشد!
بر پایه این گزارش در حال حاضر، دیگر به این محل، بند قرنطینه اتلاق نشده و نام آن را بند ۱۱ گذاشتهاند. همچنین به گفته زندانیان، مسئولی که از اوین به همراه زندانیان آمده، ترفیع وضعیت هم گرفته و مسئول دو، سه بند از زندان شده است.
به گفته خانواده یکی از زندانیان، روز چهارشنبه که خانوادهها برای عزیزان خود، لباس آورده بودند به آنها گفته شده که باید برای تحویل این وسایل در هفته آینده اقدام کنند. همینطور، هیچ یک از تغذیههای اولیهای به مانند میوه هم که از سوی خانوادهها آورده شده، برای رسیدن به دست زندانیان مورد قبول قرار نگرفت. البته، داروهایی که برای زندانیان از سوی خانوادهها تهیه شده بود، توسط زندان مورد قبول قرار گرفت.
ماجرای تخم مرغ در زندان هم حتی برای خود زندان به مسئلهای بدل شده و هر عدد از آن به قیمت ۱۴ هزارتومان به زندانیان فروخته شده است.
بر اساس اخباری که به «امتداد» رسیده، روز سه شنبه هم که بازرس برای بازدید از وضعیت زندان به این محل مراجعه کرده، یک ساعت پیش از حضور او، کولر بند راهاندازی شده و در طول مدت زمان بازرسی کار میکرده است.
کولری که البته، بعد از رفتن او، باز از کار افتاده است! جملگی اینکه مشکل تهویه در زندان کماکان به قوت خود باقی بوده و همین مهم، نیازمند رسیدگی جدی مسئولین در گرمای طاقتفرسای کنونی پایتخت و جنوب آن است.
🆔@tahkimmelat
😡18❤6😱1💔1
♦️ تلاش نهادهای حکومتی ایران برای «رفع مسئولیت از موساد»
🖊️حسین باستانی
از عجایب تاریخچه عملیات موساد در ایران، تلاش جمهوری اسلامی برای «انکار مسئولیت» اسرائیل است. انفجار ۱۳۹۰ بیدگنه که به کشته شدن حسن طهرانی مقدم -پدر برنامه موشکی سپاه- انجامید، نمونه واضح این رویه بود: سپاه انفجار را نتیجه «حادثه» معرفی کرد، ولی بعدها معلوم شد که کار موساد بوده.
در انفجار ۲۱ آبان ۱۳۹۰ «پادگان موشکی شهید مدرس» در بیدگنه، سرتیپ طهرانی مقدم به همراه حدود ۴۰ نفر دیگر از پرسنل و افسران سپاه کشته شدند. منابع حکومتی در ابتدا دلیل واقعه را انفجار سیانجی (گاز طبیعی فشرده) و سپس، وقوع حادثه در هنگام جابهجایی مهمات دانستند. ولی بعدها، منابع اسرائیلی فاش کردند که انفجار بیدگنه کار موساد بوده و سریال امنیتی «گاندو» در تلویزیون ج.ا هم، به دستداشتن اسرائیل در انفجار بیدگنه اذعان کرد.
در مورد اصرار نهادهای نظامی-امنیتی ایران به انکار مسئولیت اسرائیل در وقایعی از این دست، البته میتوان تحلیلهای گوناگونی داشت. ولی در خوش بینانه ترین حالت، دلیل این تلاش را باید اولویت غیرطبیعی «تبلیغات» در رفتار نهادهای حکومتی ایران دانست. به عبارت دیگر، یک اولویت مهم حکومت در ارتباط با عملیات موساد در خاک ایران، «زیر سوال نرفتن توانایی معتمدین نظام» در مقابل اسرائیل بوده است. حتی اگر این رویه، به نوعی تلاش مستمر، پرهزینه و پرزحمت برای -اصطلاحا- «ماله کشی» عملیات موساد در ایران منجر شود.
در فقره انفجارهای پی در پی هفته های اخیر در تهران و برخی شهرهای دیگر، البته هنوز اطمینان نداریم که که دلیل یا دلایل مشخص آنها چه بوده است. ولی تصاویر مکانهای انفجار، پذیرش روایات نهادهای حکومتی در مورد «انفجار گاز» را دشوار میکند. روایاتی که درواقع، یادآور تجربیات مشابه «اطلاعرسانی» حکومت راجع به منشا «انفجارهای مشکوک» در سالهای گذشته هستند.
🆔@tahkimmelat
🖊️حسین باستانی
از عجایب تاریخچه عملیات موساد در ایران، تلاش جمهوری اسلامی برای «انکار مسئولیت» اسرائیل است. انفجار ۱۳۹۰ بیدگنه که به کشته شدن حسن طهرانی مقدم -پدر برنامه موشکی سپاه- انجامید، نمونه واضح این رویه بود: سپاه انفجار را نتیجه «حادثه» معرفی کرد، ولی بعدها معلوم شد که کار موساد بوده.
در انفجار ۲۱ آبان ۱۳۹۰ «پادگان موشکی شهید مدرس» در بیدگنه، سرتیپ طهرانی مقدم به همراه حدود ۴۰ نفر دیگر از پرسنل و افسران سپاه کشته شدند. منابع حکومتی در ابتدا دلیل واقعه را انفجار سیانجی (گاز طبیعی فشرده) و سپس، وقوع حادثه در هنگام جابهجایی مهمات دانستند. ولی بعدها، منابع اسرائیلی فاش کردند که انفجار بیدگنه کار موساد بوده و سریال امنیتی «گاندو» در تلویزیون ج.ا هم، به دستداشتن اسرائیل در انفجار بیدگنه اذعان کرد.
در مورد اصرار نهادهای نظامی-امنیتی ایران به انکار مسئولیت اسرائیل در وقایعی از این دست، البته میتوان تحلیلهای گوناگونی داشت. ولی در خوش بینانه ترین حالت، دلیل این تلاش را باید اولویت غیرطبیعی «تبلیغات» در رفتار نهادهای حکومتی ایران دانست. به عبارت دیگر، یک اولویت مهم حکومت در ارتباط با عملیات موساد در خاک ایران، «زیر سوال نرفتن توانایی معتمدین نظام» در مقابل اسرائیل بوده است. حتی اگر این رویه، به نوعی تلاش مستمر، پرهزینه و پرزحمت برای -اصطلاحا- «ماله کشی» عملیات موساد در ایران منجر شود.
در فقره انفجارهای پی در پی هفته های اخیر در تهران و برخی شهرهای دیگر، البته هنوز اطمینان نداریم که که دلیل یا دلایل مشخص آنها چه بوده است. ولی تصاویر مکانهای انفجار، پذیرش روایات نهادهای حکومتی در مورد «انفجار گاز» را دشوار میکند. روایاتی که درواقع، یادآور تجربیات مشابه «اطلاعرسانی» حکومت راجع به منشا «انفجارهای مشکوک» در سالهای گذشته هستند.
🆔@tahkimmelat
👍21❤10🤣4💔1
📝📝📝آزادهٔ بشدت نجیب و متدینی بنام تاجزاده که سالهاست ظالمانه در زندان است»
🖊️اکبر دانش سرارودی
آقای مصطفی تاجزاده هیچ نیازی به معرفی ندارد لکن به جهت اداء دین میگویم وای بر کشوری که تاجزاده های آن در بندِ اسارت باشند و متملقان بی هنر و غارتگرش به صدر آمده و تصاحب کننده زمام امور مختلف باشند تا در کشورِ مدعی عشق علی! دقیقاً آن کنیم که منفور آنحضرت بوده «تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل!»
گرچه مصطفی هم در ابتدا به باور و تصور اینکه حکومت و حاکمیت امری آسمانی و منصوب است! ذوب در تفکر ولایت فقیه بود و تمام قد به دفاع از آن میپرداخت ولی رفته رفته همانند بسیاری دیگر از کسانی که با خروج از پوسته تقلیدکور و تبعیت محض، با وقوف به این حقیقت که حکومت و حاکمیت امری «عرفی و زمینی» است و به خرد جمعی مردم هر یک از جوامع بشری واگذار شده تا با گذار از آزمون و خطاهای معمول به بهترین مدل حکمرانی دست یابند در نهایتِ احتیاطِ متشرعانه، اقدام به تنظیم تفکرات اجتماعی اش بر اساس دلایل متقنی کرد که هیچ نسبتی با ایده حاکمیت مادام العمر، نظارت ناپذیر، غیرپاسخگو و مطلقه ای که هیچ رد پایی در شرع و عقلانیت ندارد رسید و در عطف توجه به ساختار معیوب و بدعت آمیز حکمرانی آمده در قانون اساسی به نقد سیستم و ساختار غلطی پرداخت که محصولی جز استبداد ندارد و با بستن تمام راهها به روی نخبگان، جز به جولان خودیهای متملق رضایت نمیدهد
متن کامل در فایل پیوست
🆔@tahkimmelat
🖊️اکبر دانش سرارودی
آقای مصطفی تاجزاده هیچ نیازی به معرفی ندارد لکن به جهت اداء دین میگویم وای بر کشوری که تاجزاده های آن در بندِ اسارت باشند و متملقان بی هنر و غارتگرش به صدر آمده و تصاحب کننده زمام امور مختلف باشند تا در کشورِ مدعی عشق علی! دقیقاً آن کنیم که منفور آنحضرت بوده «تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل!»
گرچه مصطفی هم در ابتدا به باور و تصور اینکه حکومت و حاکمیت امری آسمانی و منصوب است! ذوب در تفکر ولایت فقیه بود و تمام قد به دفاع از آن میپرداخت ولی رفته رفته همانند بسیاری دیگر از کسانی که با خروج از پوسته تقلیدکور و تبعیت محض، با وقوف به این حقیقت که حکومت و حاکمیت امری «عرفی و زمینی» است و به خرد جمعی مردم هر یک از جوامع بشری واگذار شده تا با گذار از آزمون و خطاهای معمول به بهترین مدل حکمرانی دست یابند در نهایتِ احتیاطِ متشرعانه، اقدام به تنظیم تفکرات اجتماعی اش بر اساس دلایل متقنی کرد که هیچ نسبتی با ایده حاکمیت مادام العمر، نظارت ناپذیر، غیرپاسخگو و مطلقه ای که هیچ رد پایی در شرع و عقلانیت ندارد رسید و در عطف توجه به ساختار معیوب و بدعت آمیز حکمرانی آمده در قانون اساسی به نقد سیستم و ساختار غلطی پرداخت که محصولی جز استبداد ندارد و با بستن تمام راهها به روی نخبگان، جز به جولان خودیهای متملق رضایت نمیدهد
متن کامل در فایل پیوست
🆔@tahkimmelat
Telegram
attach 📎
❤33👎7🕊4💔4🤣3💯2
♦️رفیق باز سیاستمدار
🖊️ حامد آئینه وند
طی سالهای اخیر تقریبا هر بار تاج زاده دست به قلم شده یا روی مساله ای انگشت گذاشته که سپهر سیاسی ایران را متاثر کرده تلاش کرده ام ایشان را به چالش بکشم . فعالان سیاسی که ایشان را دنبال میکنند قطعا نقدهای من را شنیده اند و نیازی به تکرار نیست. در نتیجه میخواهم کوتاه بگویم چرا از نظر من تاج زاده و نقد توامان وی در شرایط فعلی مهم است و ناگزیرم نقبی به گذشته ای بزنم که تاج زاده در آن چهره ای کلیدی بوده است.
از گذشته ای که با امید به اصلاح سیستم زیستم وحالا هویداست واهی بوده دلخورم اما پشیمان نه. گمان نمی کنم از اینکه مانند بسیاری هم سالان روزگاری هوادار جریان اصلاحات بوده ام باید شرمنده باشم اما باید منصف باشیم و اشتباهاتمان را بپذیریم.واقعیت این است که ما به خاتمی و جریان اصلاحات که تاج زاده ، حجاریان و..از چهره های شاخص آن بودند امید زیادی داشتیم و امروز معترفم آن امید محصول عدم شناخت ما از ساخت قدرت،توان و اراده اصلاح طلبان و البته خاستگاه فکری و سیاسی آنان بود.
پیشتر نیز گفته ام برآمدن احمدی نژاد پوپولیست از زهدان دولت خاتمی ، بیش از آنکه محصول برنامه ریزی بیت باشد ناشی از شکست اصلاحات و وادادگی اصلاح طلبان بود.این اصلاح طبان بودند که با شانه خالی کردن از کودتای عریان سپاه علیه خاتمی برای حفظ صندلی های ناچیز در قدرت زمنیه لازم برای کودتای انتخاباتی علیه مهندس موسوی را فراهم کردند . نظام در شرایطی نبود که توان عملیاتی برکناری خاتمی و کودتا علیه جمهوریت به شکل رسمی شبیه آنچه با بنی صدر کرد را داشته باشد اما توان این کار در قالب انتخابات را داشت و کرد.
میر حسین موسوی عزیز ملت شد چون آن ایستادگی مورد نظر ملت در برابر دیکتاتوری خامنه ای که خاتمی ناتوان از آن بود را جامه عمل پوشانید.ازاینجا بود که تاج زاده نیز پشت مهندس موسوی تمام قد ایستاد و به رغم فشارهای شدید در زندان به اعتراف تن نداد و سر بلند ماند.
علاقه پیشین من به تاج زاده پس از جنبش سبز و مقاومتش در زندان دو چندان شد و پیش بینی میکردم با فراست ، دانش و قدرت بیانی که دارد خواهد توانست ضمن آنکه به چهره جدی اصلاح طلبان تبدیل می شود آنها را نیز متحول کند. من انتظار داشتم ایشان پس از ۸۸ اصلاح طلبان را به باز اندیشی اساسی در اصلاحات و راهبرد انتخابات محوری عطف به درک کم نظیر سیاسی خود از مساله ایران ، جمهوری اسلامی ،ولایت مطلقه فقیه وادار سازد اما متاسفانه دراین ماجرا تا انتخابات ۱۴۰۰ که بحث «اصلاحات ساختاری» را طرح کرد تعلل زیادی نشان داد و این تعلل ریشه در رفاقت داشت نه درک نادرست از وضعیت.
مواضع ایشان در اعتراضات ۹۶ وطرح سوریه ای شدن ایران که شائبه حمایت ضمنی از سرکوب را تقویت ساخت مرا به شدت مکدر کرد. پس از سرکوب آبان ۹۸ و جنبش زن زندگی آزادی تاج زاده که وانمود کرد دل از انتخابات کنده و متمرکز بر پروژه اصلاح ساختاری و فراهم کردن زمینه های فشار اجتماعی برای تحقق آن با نقد رسای عملکرد رهبری آیت ا.. خامنه ای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی است بر امیدها افزود و در حالی که انتظارمیرفت انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در پی کشته شدن ابراهیم رئیسی را به صراحت تحریم کند از آن سر باز زد.
می دانست که آماج نقدهاست و توضیحاتی در این خصوص ارائه داد که به گمانم نه تنها کسی را قانع نکرد بلکه به ناامیدی بیشتر از ایشان در میان هوادارانش دامن زد. پوشیده نیست تاج زاده به دلیل صراحت لهجه، دانش و کاریزمای سیاسی ظرفیت بالایی دارد و شاهد این مدعا میزان شنوندگان وی درکلاب هاوس پیش از بازداشت است اما متاسفانه این همه را به جای آنکه خرج هم افزایی مخالفان وضع موجود که اکثریت مردم ایران هستند کند در بزنگاه های سیاسی خرج لشگر شکست خورده اصلاح طلبان کرده است که نمونه واپسین آن انتخابات گذشته ریاست جمهوری است.
من بیش از بیست سال است که از نزدیک ایشان را می شناسم . یکی از مهمترین ویژگی های تاج زاده که دوست ندارد اشاره ای به آن بشود با روحیه ای که من از ایشان سراغ دارم سلامت مالی و اخلاقی است که برای یک سیاستمدار امر بسیار مهمی است. با این همه یک نقطه ضعف اساسی دارد که مصالح و منافع رفقایش را در بزنگاه های سیاسی بر خرد سیاسی روشن خودش تر جیح داده است. اگر بناست که اصلاحات ساختاری را به سر منزل مقصود برساند با این دست فرمانی که تا حالا داشته امیدی نیست اما اگر رویه تغیر کند امیدها زنده خواهد شد. دوستداران جوان ایشان را آقا مصطفی صدا می زنند و انصافا برازنده است و برعکس آن آقا که نمیشود گفت بالای چشمش ابروست، ما هرچه بخواهیم به او میگوئيم. من اطمینان دارم این آقای عزیز اگر از ملاحظات رفقا عبور کند ظرفیت زیادی را آزاد می کند که به کار فردای ایران میآید...
*دانش آموخته دکتری روابط بین الملل و عضو همبستگی جمهوری خواهان ایران
🖊️ حامد آئینه وند
طی سالهای اخیر تقریبا هر بار تاج زاده دست به قلم شده یا روی مساله ای انگشت گذاشته که سپهر سیاسی ایران را متاثر کرده تلاش کرده ام ایشان را به چالش بکشم . فعالان سیاسی که ایشان را دنبال میکنند قطعا نقدهای من را شنیده اند و نیازی به تکرار نیست. در نتیجه میخواهم کوتاه بگویم چرا از نظر من تاج زاده و نقد توامان وی در شرایط فعلی مهم است و ناگزیرم نقبی به گذشته ای بزنم که تاج زاده در آن چهره ای کلیدی بوده است.
از گذشته ای که با امید به اصلاح سیستم زیستم وحالا هویداست واهی بوده دلخورم اما پشیمان نه. گمان نمی کنم از اینکه مانند بسیاری هم سالان روزگاری هوادار جریان اصلاحات بوده ام باید شرمنده باشم اما باید منصف باشیم و اشتباهاتمان را بپذیریم.واقعیت این است که ما به خاتمی و جریان اصلاحات که تاج زاده ، حجاریان و..از چهره های شاخص آن بودند امید زیادی داشتیم و امروز معترفم آن امید محصول عدم شناخت ما از ساخت قدرت،توان و اراده اصلاح طلبان و البته خاستگاه فکری و سیاسی آنان بود.
پیشتر نیز گفته ام برآمدن احمدی نژاد پوپولیست از زهدان دولت خاتمی ، بیش از آنکه محصول برنامه ریزی بیت باشد ناشی از شکست اصلاحات و وادادگی اصلاح طلبان بود.این اصلاح طبان بودند که با شانه خالی کردن از کودتای عریان سپاه علیه خاتمی برای حفظ صندلی های ناچیز در قدرت زمنیه لازم برای کودتای انتخاباتی علیه مهندس موسوی را فراهم کردند . نظام در شرایطی نبود که توان عملیاتی برکناری خاتمی و کودتا علیه جمهوریت به شکل رسمی شبیه آنچه با بنی صدر کرد را داشته باشد اما توان این کار در قالب انتخابات را داشت و کرد.
میر حسین موسوی عزیز ملت شد چون آن ایستادگی مورد نظر ملت در برابر دیکتاتوری خامنه ای که خاتمی ناتوان از آن بود را جامه عمل پوشانید.ازاینجا بود که تاج زاده نیز پشت مهندس موسوی تمام قد ایستاد و به رغم فشارهای شدید در زندان به اعتراف تن نداد و سر بلند ماند.
علاقه پیشین من به تاج زاده پس از جنبش سبز و مقاومتش در زندان دو چندان شد و پیش بینی میکردم با فراست ، دانش و قدرت بیانی که دارد خواهد توانست ضمن آنکه به چهره جدی اصلاح طلبان تبدیل می شود آنها را نیز متحول کند. من انتظار داشتم ایشان پس از ۸۸ اصلاح طلبان را به باز اندیشی اساسی در اصلاحات و راهبرد انتخابات محوری عطف به درک کم نظیر سیاسی خود از مساله ایران ، جمهوری اسلامی ،ولایت مطلقه فقیه وادار سازد اما متاسفانه دراین ماجرا تا انتخابات ۱۴۰۰ که بحث «اصلاحات ساختاری» را طرح کرد تعلل زیادی نشان داد و این تعلل ریشه در رفاقت داشت نه درک نادرست از وضعیت.
مواضع ایشان در اعتراضات ۹۶ وطرح سوریه ای شدن ایران که شائبه حمایت ضمنی از سرکوب را تقویت ساخت مرا به شدت مکدر کرد. پس از سرکوب آبان ۹۸ و جنبش زن زندگی آزادی تاج زاده که وانمود کرد دل از انتخابات کنده و متمرکز بر پروژه اصلاح ساختاری و فراهم کردن زمینه های فشار اجتماعی برای تحقق آن با نقد رسای عملکرد رهبری آیت ا.. خامنه ای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی است بر امیدها افزود و در حالی که انتظارمیرفت انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در پی کشته شدن ابراهیم رئیسی را به صراحت تحریم کند از آن سر باز زد.
می دانست که آماج نقدهاست و توضیحاتی در این خصوص ارائه داد که به گمانم نه تنها کسی را قانع نکرد بلکه به ناامیدی بیشتر از ایشان در میان هوادارانش دامن زد. پوشیده نیست تاج زاده به دلیل صراحت لهجه، دانش و کاریزمای سیاسی ظرفیت بالایی دارد و شاهد این مدعا میزان شنوندگان وی درکلاب هاوس پیش از بازداشت است اما متاسفانه این همه را به جای آنکه خرج هم افزایی مخالفان وضع موجود که اکثریت مردم ایران هستند کند در بزنگاه های سیاسی خرج لشگر شکست خورده اصلاح طلبان کرده است که نمونه واپسین آن انتخابات گذشته ریاست جمهوری است.
من بیش از بیست سال است که از نزدیک ایشان را می شناسم . یکی از مهمترین ویژگی های تاج زاده که دوست ندارد اشاره ای به آن بشود با روحیه ای که من از ایشان سراغ دارم سلامت مالی و اخلاقی است که برای یک سیاستمدار امر بسیار مهمی است. با این همه یک نقطه ضعف اساسی دارد که مصالح و منافع رفقایش را در بزنگاه های سیاسی بر خرد سیاسی روشن خودش تر جیح داده است. اگر بناست که اصلاحات ساختاری را به سر منزل مقصود برساند با این دست فرمانی که تا حالا داشته امیدی نیست اما اگر رویه تغیر کند امیدها زنده خواهد شد. دوستداران جوان ایشان را آقا مصطفی صدا می زنند و انصافا برازنده است و برعکس آن آقا که نمیشود گفت بالای چشمش ابروست، ما هرچه بخواهیم به او میگوئيم. من اطمینان دارم این آقای عزیز اگر از ملاحظات رفقا عبور کند ظرفیت زیادی را آزاد می کند که به کار فردای ایران میآید...
*دانش آموخته دکتری روابط بین الملل و عضو همبستگی جمهوری خواهان ایران
👍29❤16👎3🕊1
📝📝📝مصطفی تاجزاده؛ آینهای از پایداری و شجاعت سیاسی
🖊️عبدالله مومنی
مصطفی تاجزاده، سیاستمداری که با شرافت و پایداری، دههای از عمر خویش را در زندانهای جمهوری اسلامی به جرم باور به اصلاحات ساختاری و خواست تغییرات بنیادین سیاسی گذرانده، امروز به یکی از چهرههای تأثیرگذار و مرجع در میان نیروهای ملی دموکراتیک در داخل کشور بدل شده است؛ چهرهای که اگر بتواند با صراحت بیشتری در مسیر گذار دموکراتیک سخن بگوید و با اعتماد به ظرفیت جامعه، نقشی فعالتر در ایجاد همگرایی اپوزیسیون ملی داخلی ایفا کند، میتواند به یکی از ستونهای اصلی آینده سیاسی ایران تبدیل شود.
مصطفی تاجزاده، از معدود سیاستمدارانی است که در دل ساختار قدرت جمهوری اسلامی قد کشید، اما حتی در دوران اصلاحات و داشتن مسولیت سیاسی در حاکمیت از وفاداری به اصول دموکراتیک و مردممحور خویش عدول نکرد.
نگاه او به آینده، مبتنی بر اراده مردم و اعتماد به جامعهای است که از خلال زخمها و تجربهها، به بلوغ سیاسی رسیده است. این اعتماد، خود نشانه ایمان او به ظرفیت درونی ملت ایران برای بازسازی سیاسی و اخلاقی آینده کشور است.
در این میان، اگر نقدی نیز به مواضع او وارد باشد، نه در شجاعت و نه در پاکزیستیاش، بلکه در آن است که برخی از مواضع او در خصوص لزوم گذار از جمهوری اسلامی هنوز با صراحت کامل همراه نشده و گاه با تردیدهایی بیان شده که میتواند موجب ابهام در فهم راهبردهایش شود.
🆔@tahkimmelat
🖊️عبدالله مومنی
مصطفی تاجزاده، سیاستمداری که با شرافت و پایداری، دههای از عمر خویش را در زندانهای جمهوری اسلامی به جرم باور به اصلاحات ساختاری و خواست تغییرات بنیادین سیاسی گذرانده، امروز به یکی از چهرههای تأثیرگذار و مرجع در میان نیروهای ملی دموکراتیک در داخل کشور بدل شده است؛ چهرهای که اگر بتواند با صراحت بیشتری در مسیر گذار دموکراتیک سخن بگوید و با اعتماد به ظرفیت جامعه، نقشی فعالتر در ایجاد همگرایی اپوزیسیون ملی داخلی ایفا کند، میتواند به یکی از ستونهای اصلی آینده سیاسی ایران تبدیل شود.
مصطفی تاجزاده، از معدود سیاستمدارانی است که در دل ساختار قدرت جمهوری اسلامی قد کشید، اما حتی در دوران اصلاحات و داشتن مسولیت سیاسی در حاکمیت از وفاداری به اصول دموکراتیک و مردممحور خویش عدول نکرد.
نگاه او به آینده، مبتنی بر اراده مردم و اعتماد به جامعهای است که از خلال زخمها و تجربهها، به بلوغ سیاسی رسیده است. این اعتماد، خود نشانه ایمان او به ظرفیت درونی ملت ایران برای بازسازی سیاسی و اخلاقی آینده کشور است.
در این میان، اگر نقدی نیز به مواضع او وارد باشد، نه در شجاعت و نه در پاکزیستیاش، بلکه در آن است که برخی از مواضع او در خصوص لزوم گذار از جمهوری اسلامی هنوز با صراحت کامل همراه نشده و گاه با تردیدهایی بیان شده که میتواند موجب ابهام در فهم راهبردهایش شود.
🆔@tahkimmelat
Telegram
attach 📎
👍20❤6👎3🕊1🤣1
♦️ شما را به خدا دست بردارید ...
🖊️ دکتر محمدرضا افخمی
این روزها که گرد و غبار جنگ تا حدی فرونشسته و آسمان سیاست قدری شفاف تر گشته و دوره میهن پرستی جنگی به سر می رسد ، از یک سو بی خردی حاکمان بیشتر و شدیدتر از قبل عیان گشته و از سوی دیگر مظلومیت وطندوستان محبوسی که از قبل وقایع پیش آمده را پیش بینی کرده و از آن انذار داده بودند افزون تر رخ نموده است .
دولتمردان بی خرد از سویی بدون توجه به آسیب ها و زیانهای هنگفت ناشی از جنگ و ریختن هیمنه و ابهت اغراق شده نظامی ، ندای پیروزی و فتح سر می دهند و در پیش چشمان حیرت زده مردمانی که شاهد ویرانی تاسیسات هسته ای و نظامی و بعضا خانه های خود هستند ادعای منکوب کردن حریف قدر و غدار را با بلندترین صدای ممکن در فضای ایران شوک زده می پراکنند و از سوی دیگر به جای جبران اشتباهات مهلک و ویرانگر و بازگشت به سوی مردمی که علیرغم ناخشنودی موجه و مستدل از حاکمان ، برای حفظ میهن و جری نشدن دشمن لب گزیدند و دندان بر جگر گذاشتند ، به بهانه نفوذ دشمن در روز روشن ایست بازرسی تعبیه می کنند و راه بر مردم می بندند - و البته شب هنگام همه در خواب نازند - و به ظن دروغین همکاری با دشمن متجاوز ، منتقدان و مخالفان را به بند می کشند و از همه ننگین تر نسبت به زندانیان سیاسی خیرخواه ملک و ملت - که هم انذار وضعیت پیش آمده از سالها قبل وجهه همتشان بوده و هم به گاه بمباران اوین بدون توجه به جور زندانبانان و ستم بازجویان ، زنده و مرده آنان را از زیر آوار بیرون کشیدند و امدادشان کردند - بیداد را افزونتر کرده و با غل و زنجیر آنان را به زندانی مخوفتر و با امکاناتی به مراتب نازلتر کوچاندند و سزای نجابت و شرافت آنان را با مضیقه و بی آبی و گرمای طاقت فرسای تابستان تهران دادند .
بی شک خرد و عقلانیت حکم می کرد که در این ایام سخت که همدلی و همگرایی لازمه گذر از این پرتگاه دهشت زاست و آرا و نظرات محبوسان که بسیاری از آنان از اندیشمندان و دانشوران حوزه های گوناگون اجتماعی و سیاسی هستند راهگشا و چاره ساز خواهد بود ، حکومت دست به کاری اندیشیده و خردمندانه می زد و این فرزندان نجیب و دلسوز و وطن پرست و البته بی گناه را از زندان ستم رها می ساخت و به مدد دانش و تجربه و دلسوزی آنان راهی برای برون رفت از این ورطه هولناک جستجو می کرد ؛ دریغ که انتظار چنین اقدام ساده و بدیهی از این بی خردان مسلح و این شیران درون و روبهان برون بس عبث و بیهوده بود .
اما آن انسانهای فهیم و نجیب و دوراندیش اگر چه همچنان در بند حاکمیتی نابینا از دیدن حقایق و واقعیات روزگار سپری می کنند اما بهحکم همان خرد و وطندوستی و عشق به ایران و ایرانیان از درون زندان بیداد از ما طلب می کنند که همچنان خطاب به دولتیان و حکومتیان بانگ برآوریم و انذارشان دهیم که بیش از این ایران را به مهلکه و پرتگاه نکشانند و دستی در انبان نهچندان پر تفکر و تعقل خود فرو برند و ته مانده تدبیر و کیاست و سیاست را برگیرند و این میهن اهورایی و مردمان نجیب و صبور آن را از شر تجاوز و ویرانی و هدررفت منابع و ذخائر طبیعی و انسانی و مالی - اگر نمی توانند برهانند لااقل - دور کنند .
ما گرچه گوش حاکمیت را ناشنوا و چشمش را نا بینا می دانیم اما به حرمت بندیان عزیز و دردانه ای چون تاجزاده و محمودیان و قدیانی و مدنی و دیگران خطاب به حکمرانان مست از باده قدرت ایدئولوژی زده فریاد می زنیم که : آقایان دست از ماجراجویی بردارید ؛ دست از هزینه کردن پول و اعتبار و آبروی کشور برای امور بیهوده و دردسر ساز که حتی نتوانست برخلاف ادعاهای گزاف شما عامل بازدارنده از هجوم رقبا باشد ، بردارید ؛ دست از اتکا به قدرت های فریبکار و بی پرنسیب و انگل صفت چون چین و روسیه که جز نشستن بر سر سفره رنگین این خاک و رها کردن آن به گاه سختی و صعوبت ، هنری ندارند بردارید ؛ دست از تهدید و تحریک و تحریض جنایتکارانی چون نتانیاهو و ترامپ که حیاتشان در گرو تنش و ناامنی و بی ثباتی در جهان است بردارید؛ مردمان این سرزمین آنچنان از ستم شما در مشقت و رنج هستند که عده ای از سر بغض و کینه از شما از هجوم متجاوزان مسرور می شوند به این امید موهوم که بیداد شما از سرشان برداشته شود ؛ دست از ستم بر مردمان و سخت گیری بر آنان بردارید ؛ شما را به خدا دست بردارید !
۱۴۰۴/۴/۲۰
🆔@tahkimmelat
🖊️ دکتر محمدرضا افخمی
این روزها که گرد و غبار جنگ تا حدی فرونشسته و آسمان سیاست قدری شفاف تر گشته و دوره میهن پرستی جنگی به سر می رسد ، از یک سو بی خردی حاکمان بیشتر و شدیدتر از قبل عیان گشته و از سوی دیگر مظلومیت وطندوستان محبوسی که از قبل وقایع پیش آمده را پیش بینی کرده و از آن انذار داده بودند افزون تر رخ نموده است .
دولتمردان بی خرد از سویی بدون توجه به آسیب ها و زیانهای هنگفت ناشی از جنگ و ریختن هیمنه و ابهت اغراق شده نظامی ، ندای پیروزی و فتح سر می دهند و در پیش چشمان حیرت زده مردمانی که شاهد ویرانی تاسیسات هسته ای و نظامی و بعضا خانه های خود هستند ادعای منکوب کردن حریف قدر و غدار را با بلندترین صدای ممکن در فضای ایران شوک زده می پراکنند و از سوی دیگر به جای جبران اشتباهات مهلک و ویرانگر و بازگشت به سوی مردمی که علیرغم ناخشنودی موجه و مستدل از حاکمان ، برای حفظ میهن و جری نشدن دشمن لب گزیدند و دندان بر جگر گذاشتند ، به بهانه نفوذ دشمن در روز روشن ایست بازرسی تعبیه می کنند و راه بر مردم می بندند - و البته شب هنگام همه در خواب نازند - و به ظن دروغین همکاری با دشمن متجاوز ، منتقدان و مخالفان را به بند می کشند و از همه ننگین تر نسبت به زندانیان سیاسی خیرخواه ملک و ملت - که هم انذار وضعیت پیش آمده از سالها قبل وجهه همتشان بوده و هم به گاه بمباران اوین بدون توجه به جور زندانبانان و ستم بازجویان ، زنده و مرده آنان را از زیر آوار بیرون کشیدند و امدادشان کردند - بیداد را افزونتر کرده و با غل و زنجیر آنان را به زندانی مخوفتر و با امکاناتی به مراتب نازلتر کوچاندند و سزای نجابت و شرافت آنان را با مضیقه و بی آبی و گرمای طاقت فرسای تابستان تهران دادند .
بی شک خرد و عقلانیت حکم می کرد که در این ایام سخت که همدلی و همگرایی لازمه گذر از این پرتگاه دهشت زاست و آرا و نظرات محبوسان که بسیاری از آنان از اندیشمندان و دانشوران حوزه های گوناگون اجتماعی و سیاسی هستند راهگشا و چاره ساز خواهد بود ، حکومت دست به کاری اندیشیده و خردمندانه می زد و این فرزندان نجیب و دلسوز و وطن پرست و البته بی گناه را از زندان ستم رها می ساخت و به مدد دانش و تجربه و دلسوزی آنان راهی برای برون رفت از این ورطه هولناک جستجو می کرد ؛ دریغ که انتظار چنین اقدام ساده و بدیهی از این بی خردان مسلح و این شیران درون و روبهان برون بس عبث و بیهوده بود .
اما آن انسانهای فهیم و نجیب و دوراندیش اگر چه همچنان در بند حاکمیتی نابینا از دیدن حقایق و واقعیات روزگار سپری می کنند اما بهحکم همان خرد و وطندوستی و عشق به ایران و ایرانیان از درون زندان بیداد از ما طلب می کنند که همچنان خطاب به دولتیان و حکومتیان بانگ برآوریم و انذارشان دهیم که بیش از این ایران را به مهلکه و پرتگاه نکشانند و دستی در انبان نهچندان پر تفکر و تعقل خود فرو برند و ته مانده تدبیر و کیاست و سیاست را برگیرند و این میهن اهورایی و مردمان نجیب و صبور آن را از شر تجاوز و ویرانی و هدررفت منابع و ذخائر طبیعی و انسانی و مالی - اگر نمی توانند برهانند لااقل - دور کنند .
ما گرچه گوش حاکمیت را ناشنوا و چشمش را نا بینا می دانیم اما به حرمت بندیان عزیز و دردانه ای چون تاجزاده و محمودیان و قدیانی و مدنی و دیگران خطاب به حکمرانان مست از باده قدرت ایدئولوژی زده فریاد می زنیم که : آقایان دست از ماجراجویی بردارید ؛ دست از هزینه کردن پول و اعتبار و آبروی کشور برای امور بیهوده و دردسر ساز که حتی نتوانست برخلاف ادعاهای گزاف شما عامل بازدارنده از هجوم رقبا باشد ، بردارید ؛ دست از اتکا به قدرت های فریبکار و بی پرنسیب و انگل صفت چون چین و روسیه که جز نشستن بر سر سفره رنگین این خاک و رها کردن آن به گاه سختی و صعوبت ، هنری ندارند بردارید ؛ دست از تهدید و تحریک و تحریض جنایتکارانی چون نتانیاهو و ترامپ که حیاتشان در گرو تنش و ناامنی و بی ثباتی در جهان است بردارید؛ مردمان این سرزمین آنچنان از ستم شما در مشقت و رنج هستند که عده ای از سر بغض و کینه از شما از هجوم متجاوزان مسرور می شوند به این امید موهوم که بیداد شما از سرشان برداشته شود ؛ دست از ستم بر مردمان و سخت گیری بر آنان بردارید ؛ شما را به خدا دست بردارید !
۱۴۰۴/۴/۲۰
🆔@tahkimmelat
❤16👍13🤣2💔2
♦️ بیانیه میرحسین موسوی از زندان اختر
در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد
بسم الله الرحمن الرحیم
در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخیشان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگیهای عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشههای شوم متجاوزان را ناکام گذاشت. اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدایناکرده در سپری که او را ناکام گذاشت رخنهای بیابد.
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بیپاسخ ماندنشان دشمن را شاد میکند. در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند.
«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها». به راستی که در روزهای زمانه نسیمهایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانوادههای داغدار و آسیبدیده تسلیت میگویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو میکنم.
میرحسین موسوی
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴
@Kaleme
🆔@tahkimmelat
در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد
ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست | برگزاری رفراندم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرزوبوم را از دخالت در امور کشور مأیوس خواهد کرد
بسم الله الرحمن الرحیم
در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخیشان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگیهای عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشههای شوم متجاوزان را ناکام گذاشت. اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدایناکرده در سپری که او را ناکام گذاشت رخنهای بیابد.
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بیپاسخ ماندنشان دشمن را شاد میکند. در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند.
«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها». به راستی که در روزهای زمانه نسیمهایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانوادههای داغدار و آسیبدیده تسلیت میگویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو میکنم.
میرحسین موسوی
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴
@Kaleme
🆔@tahkimmelat
Telegram
سایت خبری-تحلیلی کلمه
❤82👍31👎8🤣3💔1
عبدالله مومنی در شبکه ایکس :
در خصوص موضع گیری اخیر مهندس موسوی در ارتباط با جنگ ۱۲ روزه :
صدای میرحسین صدای شرافت است
در روزگاری که عدهای برای گرفتن اتاقهای بیاعتبار از قدرت، به هرنمایشی تن میدهند،
#میرحسین_موسوی باز هم درکنار مردم ایستاد.
با جسارت جنگ را محکوم کرد و گفت:
«این حاکمیت،نماینده همه ایرانیان نیست.»
مطالبهگر رفراندوم،مجلس مؤسسان برای نجات ایران از سقوط است.
این صدای شرافت است.
🆔@tahkimmelat
در خصوص موضع گیری اخیر مهندس موسوی در ارتباط با جنگ ۱۲ روزه :
صدای میرحسین صدای شرافت است
در روزگاری که عدهای برای گرفتن اتاقهای بیاعتبار از قدرت، به هرنمایشی تن میدهند،
#میرحسین_موسوی باز هم درکنار مردم ایستاد.
با جسارت جنگ را محکوم کرد و گفت:
«این حاکمیت،نماینده همه ایرانیان نیست.»
مطالبهگر رفراندوم،مجلس مؤسسان برای نجات ایران از سقوط است.
این صدای شرافت است.
🆔@tahkimmelat
❤97👍25👎8🤡3🤣1💔1
♦️ مسیر مشخص رهایی: بازگشت به دامن مردم
🖊️مجتبی نجفی
میرحسین موسوی در بیانیه ای ضمن محکومیت تجاوز به خاک ایران، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای صداو سیما شد. او همچنین خواستار برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی در راستای حق تعیین سرنوشت مردم شد. یک بیانیه اصولی، محکم با مطالبات مشخص.
مساله مهم بیانیه میرحسین موسوی، تمرکز بر سیاست داخلی و هدف قرار دادن استبداد به خاطر زمینه سازی برای تجاوز خارجی است. به عبارتی تا حق تعیین سرنوشت برای شهروندان به رسمیت شناخته نشود، ایران در خطر است. پیشنهادها هم مشخص است: آزادی زندانیان سیاسی، انحصار زدایی از صداوسیما و برگزاری رفراندوم مجلس موسسان قانون اساسی. این همان خطی است که بسیاری بارها تاکید کرده اند: سیاست خارجی در امتداد سیاست داخلی است.
بیانیه میرحسین موسوی، مرزبندی با مدعیان دروغین ملی گرایی است که از حب قدرت، در کنار متجاوز خارجی ایستادند و مرزبندی با نوملی گرایان تازه به دوران رسیده است که تعریفشان از ایران، وطن بی مردم است یا نظام سیاسی مستقر. برای همین، محور بیانیه موسوی، تاکید بر حق تعیین سرنوشت مردم است و البته هیچ تعللی در محکومیت متجاوز به مرزهای ملی به این بهانه و آن بهانه ندارد.
خط استقلال و آزادی روشن است. این خط را دیکتاتوری از دیرباز سرکوب کرده و برخی از مخالفانش هم به بهانه مقابله با دیکتاتوری، شرم دست نشاندگی را به جان خریده اند و شرف را در معرض تاراج قرار داده اند. اما خط استقلال و آزادی، مرزبندی صریح است با هر آنچه که حاکمیت ملی ما را تحت خطر قرار میدهد: چه گلوله دیکتاتوری چه موشک و پهپاد متجاوز خارجی.
مرزهای ما، خون شهروندان ایران حرمت دارند و در کوران جنبش سبز هم موسوی تاکید کرد پای بیگانه را به این تقابل باز نکنید و بیانیه امروز هم در امتداد همان تاکید ویژه است. زبان موسوی در انذار حکومت هم مشفقانه است، چرا که مساله او پس از پانزده سال حصر نه شخصی که " ایران" است. هر چند امیدی به گوشهایی نیست که با پنبه پر شده اند اما مسیر رهایی ملی مشخص است: برای حفظ ایران به دامن مردم بازگردید و بدانید مردم نه آن اقلیت اندک طرفدار حکومت که با تکثر زیبای ایرانی تعریف میشود.
https://www.tgoop.com/modjtabanajafifrance
🆔@tahkimmelat
🖊️مجتبی نجفی
میرحسین موسوی در بیانیه ای ضمن محکومیت تجاوز به خاک ایران، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای صداو سیما شد. او همچنین خواستار برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی در راستای حق تعیین سرنوشت مردم شد. یک بیانیه اصولی، محکم با مطالبات مشخص.
مساله مهم بیانیه میرحسین موسوی، تمرکز بر سیاست داخلی و هدف قرار دادن استبداد به خاطر زمینه سازی برای تجاوز خارجی است. به عبارتی تا حق تعیین سرنوشت برای شهروندان به رسمیت شناخته نشود، ایران در خطر است. پیشنهادها هم مشخص است: آزادی زندانیان سیاسی، انحصار زدایی از صداوسیما و برگزاری رفراندوم مجلس موسسان قانون اساسی. این همان خطی است که بسیاری بارها تاکید کرده اند: سیاست خارجی در امتداد سیاست داخلی است.
بیانیه میرحسین موسوی، مرزبندی با مدعیان دروغین ملی گرایی است که از حب قدرت، در کنار متجاوز خارجی ایستادند و مرزبندی با نوملی گرایان تازه به دوران رسیده است که تعریفشان از ایران، وطن بی مردم است یا نظام سیاسی مستقر. برای همین، محور بیانیه موسوی، تاکید بر حق تعیین سرنوشت مردم است و البته هیچ تعللی در محکومیت متجاوز به مرزهای ملی به این بهانه و آن بهانه ندارد.
خط استقلال و آزادی روشن است. این خط را دیکتاتوری از دیرباز سرکوب کرده و برخی از مخالفانش هم به بهانه مقابله با دیکتاتوری، شرم دست نشاندگی را به جان خریده اند و شرف را در معرض تاراج قرار داده اند. اما خط استقلال و آزادی، مرزبندی صریح است با هر آنچه که حاکمیت ملی ما را تحت خطر قرار میدهد: چه گلوله دیکتاتوری چه موشک و پهپاد متجاوز خارجی.
مرزهای ما، خون شهروندان ایران حرمت دارند و در کوران جنبش سبز هم موسوی تاکید کرد پای بیگانه را به این تقابل باز نکنید و بیانیه امروز هم در امتداد همان تاکید ویژه است. زبان موسوی در انذار حکومت هم مشفقانه است، چرا که مساله او پس از پانزده سال حصر نه شخصی که " ایران" است. هر چند امیدی به گوشهایی نیست که با پنبه پر شده اند اما مسیر رهایی ملی مشخص است: برای حفظ ایران به دامن مردم بازگردید و بدانید مردم نه آن اقلیت اندک طرفدار حکومت که با تکثر زیبای ایرانی تعریف میشود.
https://www.tgoop.com/modjtabanajafifrance
🆔@tahkimmelat
Telegram
mojtaba najafi(مجتبی نجفی)
ایران مدنی
❤37👎8👍6🤣2💔2😁1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ افشــاگری معـــاون سابــق وزیــر نفــت راجــع بــه ناتــرازی و قاچــاق سوخــت را بشنــوید.
🆔@tahkimmelat
🆔@tahkimmelat
😱5❤2🕊2👎1😁1💔1
♦️ میرحسین و نقشه راه نجات ایران
🖊️علی افشاری
#ميرحسين_موسوي از زندان اختر با طرح مواضعی روشنگرانهای، دوباره بر راهکار پیشنهادیاش جهت خروج از انسداد حاکم تاکید کرد. موسوی باز هم در کنار مردم ایستاد. سرمایه اجتماعی پدیدآمده در مبارزه با تهاجم نظامی خارجی و دفاع از ایران نباید خرج تداوم وضعیت سیاسی موجود شود.
برگزاری رفراندوم و انتخابات مجلس موسسان در چارچوب موازین انتخابات آزاد و منصفانه، راه نجات ایران و برطرف شدن دائمی سایه شوم جنگ و بیثباتی است.
ائتلافسازی حول انتقال دموکراتیک قدرت از طریق برگزاری همهپرسی و انتخابات مجلس موسسان برای تشکیل نظام سیاسی دموکراتیک جدید میتواند نقشه راه پایان دادن به استبداد در عین ایستادگی در برابر استعمار و سلطه خارجی باشد.
🆔@tahkimmelat
🖊️علی افشاری
#ميرحسين_موسوي از زندان اختر با طرح مواضعی روشنگرانهای، دوباره بر راهکار پیشنهادیاش جهت خروج از انسداد حاکم تاکید کرد. موسوی باز هم در کنار مردم ایستاد. سرمایه اجتماعی پدیدآمده در مبارزه با تهاجم نظامی خارجی و دفاع از ایران نباید خرج تداوم وضعیت سیاسی موجود شود.
برگزاری رفراندوم و انتخابات مجلس موسسان در چارچوب موازین انتخابات آزاد و منصفانه، راه نجات ایران و برطرف شدن دائمی سایه شوم جنگ و بیثباتی است.
ائتلافسازی حول انتقال دموکراتیک قدرت از طریق برگزاری همهپرسی و انتخابات مجلس موسسان برای تشکیل نظام سیاسی دموکراتیک جدید میتواند نقشه راه پایان دادن به استبداد در عین ایستادگی در برابر استعمار و سلطه خارجی باشد.
🆔@tahkimmelat
👍68👎13❤12🤣3🤡2💔1
♦️ وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که واشینگتن و تهران پیشنهاد مسکو درباره انتقال مازاد اورانیوم غنیشده از ایران را جدی گرفتند.
وزارت خارجه روسیه در بیانیهای جمعه 20 تیر با تاکید بر این که«ایران با اینکه همچنان بر حق خود برای غنیسازی اورانیوم در خاک خود پافشاری میکند، پیشنهاد داد اورانیوم غنیشده خود به محصولی تجاری تبدیل شود.»
بهگزارش رسانههای روسیه، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، در این زمینه گفت که «ایالات متحده، ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این پیشنهاد را جدی تلقی کردهاند.»
🆔@tahkimmelat
وزارت خارجه روسیه در بیانیهای جمعه 20 تیر با تاکید بر این که«ایران با اینکه همچنان بر حق خود برای غنیسازی اورانیوم در خاک خود پافشاری میکند، پیشنهاد داد اورانیوم غنیشده خود به محصولی تجاری تبدیل شود.»
بهگزارش رسانههای روسیه، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، در این زمینه گفت که «ایالات متحده، ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این پیشنهاد را جدی تلقی کردهاند.»
🆔@tahkimmelat
❤13👎5🤣3💔3