Telegram Web
♦️ چشم‌انتظار آزادی

گزارش «شرق» از وضعیت زندانیان منتقل‌شده بند زنان اوین به زندان قرچک، گفت‌وگو با خانواده‌ها و رئیس زندان قرچک‌

🖊️ نیلوفر حامدی

دوم تیرماه، تقریبا یک روز پیش از برقراری آتش‌بس، ریزپرنده‌های اسرائیلی، ضمن نقض جدی قوانین بشردوستانه بین‌المللی به گفته سخنگوی دفتر حقوق بشر سازمان ملل و حمله عمدی به اهداف غیرنظامی که بر‌اساس مفاد عفو بین‌الملل می‌تواند مصداق جنایت جنگی باشد، بی‌پناه‌ترین افراد را مورد حمله قرار دادند: زندانیان زندان اوین.

تخریب اساسی بخش‌های نگهبانی، اداری، بند نسوان، کتابخانه بند چهار، ساختمان بهداری و سالن ملاقات و 79 کشته به گفته سخنگوی قوه قضائیه که سربازها، مددکاران و تعدادی از زندانیان و خانواده‌هایشان هم جزء آن‌ بوده‌اند، تنها آسیب بزرگ ناشی از این حملات نبود. مسئله بعدی زمانی آغاز شد که مسئولان زندان تصمیم گرفتند همه زندانیان اوین را به زندان‌های دیگر کشور منتقل کنند. بعد از گذشت دو هفته پس از این انتقال، برخی از خانواده‌های زندانیان سیاسی بند زنان اوین که دیگر در قرچک مستقر شده‌اند، از نگرانی‌های خود به روزنامه «شرق» گفته‌اند.

بیشتر بخوانید


🆔@tahkimmelat
💔197🕊1
♦️ اهمیت تفکیک دولت از حکومت در کنش اپوزیسیونل

🖊️ علی افشاری
«جنگ دوازده روزه» نکات مهمی را در عرصه عمومی ایران آشکار کرد که محتاج بررسی و ژرف‌کاوی عمیق است. یکی از آنها تفکیکی است که بین "جمهوری اسلامی" و "ایران" به‌مثابه کشور و میهن به صورت عینی پدیدار شد. این دوگانه در واقع بازتاب تفکیک ذاتی دولت به معنای State با حکومت و نظام سیاسی است. از اینجا به بعد هر جا از واژه "دولت" استفاده بشود، مراد این تعریف است.

دولت متشکل از ملت، سرزمین، مرز و حکومت است. حکومت بخشی از دولت است. دولت خیلی بزرگ‌تر از نظام سیاسی مستقر است. می‌توان از مفهوم مُثُل به معنای جوهره واقعیت عینی در نظریه افلاطون برای تمثیل رابطه دولت و حکومت استفاده کرد.

مک لور در کتاب "وب حکومت" دولت را به سازمانی شبیه می‌کند که حکومت بخش اداری آن را بر عهده دارد. هر سازمان اجتماعی و انسانی مانند دولت نیاز دارد که گروهی و یا اداره‌ای سیاست‌هایی را برای اداره آن و تصدی خدمات عمومی تنظیم کرده و به مجموعه‌ای از اعمال و فعالیت‌های هماهنگ تبدیل کند.


🆔@tahkimmelat
👎215👍5🤡1💔1
♦️ مرگ اصلاحات!

سه‌شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴

🖊️احمد بخارایی:

۱ـ بارها گفتیم و نوشتیم که غنی‌سازی ۶۰ درصد و خیز برداشتن برای غنی‌سازی ۹۰ درصد جز به کار ساخت «#بمب_اتمی» نمی‌آید. طرفداران حاکمیت جمهوری اسلامی پاسخ می‌دادند که ما قصد ساختن #بمب_هسته‌ای نداریم اما با دست‌یابی به تکنولوژی و علم غنی‌سازی، قدرت چانه‌زنی ما در دنیا افزایش خواهد یافت. به ایشان می‌گفتیم که خطا تحلیل و فکر می‌کنید و این مسیر به #جنگ و #فروپاشی بیش‌تر خواهد انجامید. آن کوته‌اندیشان، ما را متهم به غرب‌گرایی و هم‌سویی با اسرائیل می‌کردند و …

اینک که جنگ‌آفرینان داخلی با حمله‌ی #اسرائیل در یک اتوبان یک‌طرفه‌ی هوایی از تل‌آویو تا تهران مواجه شده‌اند ما را جنگ‌طلب قلمداد می‌کنند و خود، شعار «ایران‌خواهی» سر می‌دهند و سرود «ای ایران» می‌خوانند!
به نظر شما چه می‌توان نامید این حرکت را!؟

۲ـ مسلم است که جمهوری اسلامی فاقد #مشروعیت لازم و کافی در داخل است زیرا به‌رغم به صحنه آوردن همه‌ی اهرم‌های اعتقادی و سیاسی در تیر ۱۴۰۳ کم‌تر از ۵۰ درصد در #انتخابات_ریاست‌جمهوری #مشارکت داشتند و قبل از آن هم در اسفند ۱۴۰۲ در برخی شهرهای بزرگ، نمایندگان مجلس کم‌تر از ۱۰ درصد #رأی آوردند. اگر بخواهیم «صادق» و به لحاظ علمی، «تحلیل درست» داشته باشیم نام این نوع مشارکت اندک و بی‌سابقه در جمهوری اسلامی را چه باید بنامیم اگر نگوییم: «مشروعیت متزلزل»!؟

۳ـ به خطا یا دروغ گفته شد که در ایام دوازده روز جنگ ایران و اسرائیل، در داخل شاهد «همبستگی اجتماعی یا ملی یا مدنی» بوده‌ایم و رسانه‌های وابسته و کوته‌اندیش حکومتی #اصول‌گرا و #اصلاح‌طلب بدان دامن زدند. توجه به هم‌نوع در زمان حمله‌ و انهدام و خشونت، به معنای «#همبستگی» نیست بلکه یک رفتار طبیعی از نوع «واکنشی» است نه یک «کنش ارادی»!

۴ـ گفته می‌شود برای رهبری در آینده‌ی نزدیک در ایران، افرادی را پیشنهاد داده‌اند. فرقی نمی‌کند #حسن_روحانی یا #محمد_خاتمی و #احمد_خاتمی و #احمد_علم‌الهدی باشد یا #حسن_خمینی و #مجتبی_خامنه‌ای! مهم این است که #جامعه به نقطه‌ای رسیده است که نظر دهد بین: «#جمهوری_اسلامی ایران» یا «#جمهوری_ایران»! بنابراین هر کس رهبر آینده باشد باید تکلیف خودش را با نظرسنجی از مردم در خصوص نوع حکومت در ایران مشخص کند و الا حکومت در همین بستر ناهموار «مشروعیت متزلزل» درخواهدغلتید و سیر نزولی ادامه خواهد داشت.

راهی جز این نداریم که از مردم بپرسیم: آیا صفت «اسلامی» برای «جمهوری ایرانی» ضروری است یا خیر؟
آب در هاون نکوبیم!


🆔@tahkimmelat
💯65👍2322👎2💔1
♦️ انجیر اوین و موشک‌های اسراییل

🖊️ خاطره شهریار براتی، زندانی سیاسی از روزی که اوین مورد حمله اسراییل قرار گرفت.

یک سال پیش به خدای ابراهیم قسم خوردم که عصای موسی در اوین را خواهد شکافت. این پیش‌بینی شیطانی، مانند دیگر پیش‌بینی‌هایم درست از آب درآمد…

باید سزاوار و پذیرای چه رنجی بوده باشیم که در بند اوین شاهد اصابت موشک‌های اسراییل باشیم؟

بعد از آن‌که موشک‌ها اصابت کرد، میان دود و سرفه، میان آوار و خون به‌سوی محمد نجفی دویدم تا او را سالم یافته باشم؛ سالم بود. در کمال سرگشتگی با هم به کریدور رفتیم، چراغ‌ها چون چشم‌های دوزخیان چشمک می‌زدند. محمد می‌خواست از پنجره بیرون را ببیند. قدش نرسید. چه را می‌خواستی به تماشا بنشینی محمد؟! آزادی را؟ نه! آوار را. به راستی که قدما نه به آزادی رسیدند نه به آوار…
گفت قلاب بگیر. برایش گرفتم. چیزی ندید. دود سیاه نمی‌گذاشت، به پایین رفتیم. دفتر رییس بند متلاشی شده بود. بهداری متلاشی شده بود. پای زنی که در بهداری کار می‌کرد، قطع شده بود، اوین، غزه شده بود…

زندانیان سیاسی از ۲۰۹ اجساد بازجوها را بیرون می‌کشیدند… بازجوها، بازجوها! زندگانشان به ما نگاه می‌کردند. میان دو دشمن ایستادند؛ اسراییل و زندانیان سیاسی. و این نفرینی است جاودان برای آنان. پرسیدم! بنیادین پرسیدم: نگاه ما درد بیشتری داشت یا موشک اسراییل؟!

با محمد نجفی و مهدی محمودیان به همه سالن‌های بند ۴ سر زدیم. به زندانیان دلداری دادیم. آقا مهدی می‌گفت: «روحیه را باید حفظ کرد، بالاخره همدیگر را داریم.»

مدتی بعد گفتند جمع کنید تا منتقل شوید. شب شد. نزدیک به شب، هنوز در حیاط کمی نور بود. هیچ‌کس در حیاط نبود، همه مثل اسرای جنگی در صف بودند با دستبند و پابند… دو به دو راه می‌رفتند. پیرمردها می‌لنگیدند. پیش از پابند شدن محمد را دوباره گم کردم. دوباره یافتمش. موحش‌ترین یافتن زندگی‌ام؛ در حیاط سالن ۳ انجیر اوین را بغل کرده بود و هق‌هق گریه می‌کرد؛ به حال ما، به حال انسان، به حال تاریخ، به حال آن همه نام روی آجرها.
جنگ است و محمد در آغوش انجیرش، جنگ است و محمد در آغوش دارش.

شهریار براتی
زندان تهران بزرگ، تیپ ۲، سالن ۹
۱۴۰۴.۴.۴


@MahmoudianMehdi
🆔@tahkimmelat
💔4430🕊4👍1💯1
♦️ وزیر خارجه بریتانیا گفت که اگر جمهوری اسلامی ایران از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود دست برندارد، بریتانیا همراه با فرانسه و آلمان ممکن است با فعال کردن مکانیسم «ماشه» که در قرارداد برجام پیش‌بینی شده است، تحریم‌های سازمان ملل علیه تهران را بازگردانند.

دیوید لمی در نشستی با یک کمیته پارلمان بریتانیا گفت که در هفته‌های آینده فشارها بر ایران بیشتر خواهد شد، چون تروئیکای اروپایی می‌تواند تحریم‌ها را بازگرداند.

او توضیح داد: «این تنها تحریم‌های ما نیست، بلکه سازوکار سازمان ملل متحد نیز وجود دارد که می‌تواند تحریم‌های گسترده و شدید علیه تقریباً تمامی حوزه‌های اقتصادی ایران اعمال کند.»

او به مقام‌های جمهوری اسلامی هشدار داد که «باید تصمیم بگیرند».

وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرد بازگشت تحریم‌های سازمان ملل می‌تواند منجر به «درد و رنج بسیار بیشتر» برای حکومت ایران شود، مگر آن‌که تهران به‌صورت جدی به خواست جامعه بین‌المللی برای عقب‌نشینی از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود پاسخ دهد.



🆔@tahkimmelat
👍298👎4💔3😱1💯1
اختصاصی تحکیم ملت

♦️فساد باندهای امنیتی در ایران، تهدیدی برای اقتصاد و امنیت ملی

🖋مهشید معراجی

در سال‌های گذشته، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، فراتر از مأموریت‌های ذاتی خود، به بازیگرانی تعیین‌کننده در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، رسانه‌ای و حتی فرهنگی تبدیل شده‌اند. این گسترش نفوذ که در پوشش «حفظ امنیت ملی» صورت گرفته، نه تنها به تضعیف نهادهای دموکراتیک انجامیده، بلکه بستری برای شکل‌گیری شبکه‌های فساد باندی در درون ساختارهای امنیتی فراهم کرده است. بروز فساد در این نهادها، به‌دلیل مصونیت ساختاری، نبود شفافیت و انحصار قدرت، آثار مخربی بر اقتصاد، سیاست داخلی و حتی انسجام ملی بر جای گذاشته است.

یکی از اصلی‌ترین پیامدهای این فساد، اختلال در ساختار اقتصادی کشور است. نهادهای امنیتی با دسترسی ویژه به منابع حیاتی، قراردادهای کلان دولتی و اطلاعات طبقه‌بندی‌شده، عملاً بسیاری از پروژه‌های بزرگ را بدون فرآیند رقابتی و نظارت عمومی در اختیار گرفته‌اند. شرکت‌های وابسته به سپاه یا نهادهای امنیتی در حوزه‌هایی چون نفت، گاز، راه‌سازی، معدن، مخابرات و فناوری به فعالیت می‌پردازند، بی‌آنکه پاسخ‌گو باشند یا از شفافیت برخوردار باشند. همین مسئله باعث شکل‌گیری یک اقتصاد رانتی و انحصاری شده است که در آن بخش خصوصی مستقل و مولد توان رقابت ندارد. بازار ارز، طلا، زمین و واردات نیز از طریق قاچاق سازمان‌یافته و تبانی داخلی، به محلی برای کسب سودهای نجومی باندهای خاص بدل شده است.

این ساختار رانتی و امنیتی‌شده نه‌تنها تولید را به حاشیه رانده، بلکه موجب فرار سرمایه، بی‌ثباتی بازار، کاهش رشد اقتصادی و افزایش فساد در سایر سطوح حکمرانی شده است. بسیاری از سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی، از فضای غیرقابل پیش‌بینی و پرریسک اقتصادی ایران گریزان‌اند، چرا که می‌دانند در غیاب قانون و رقابت، تصمیم‌گیران واقعی نه نهادهای رسمی، بلکه حلقه‌های قدرت غیرپاسخ‌گو هستند.

اما تهدید فساد امنیتی به اقتصاد محدود نمی‌شود. در سطح امنیت ملی، تداوم این وضعیت به فرسایش مشروعیت نهادهای امنیتی و حاکمیتی در نگاه مردم منجر شده است. نهادهایی که وظیفه حفظ نظم و مقابله با تهدیدات خارجی را بر عهده دارند، وقتی به جای تمرکز بر مأموریت‌های ملی، درگیر رقابت‌های باندی، فساد مالی، تصاحب پروژه‌ها و سرکوب اعتراضات می‌شوند، نه‌تنها ناکارآمد می‌گردند، بلکه خود به عامل تهدیدزا برای انسجام داخلی تبدیل می‌شوند. در سال‌های اخیر، نشت اطلاعات، افشای فایل‌های محرمانه، و دستگیری مأموران ارشد به اتهام جاسوسی، همگی نشانه‌هایی از شکاف و فرسایش درون ساختار امنیتی کشور هستند.

از سوی دیگر، افکار عمومی نسبت به نهادهای امنیتی بدبین شده و این بی‌اعتمادی در شرایط بحرانی، کشور را آسیب‌پذیرتر می‌سازد. اعتراضات مردمی، که با برخوردهای تند امنیتی سرکوب می‌شوند، به جای کاهش نارضایتی، به رادیکال‌تر شدن خواسته‌ها منجر شده‌اند. در چنین فضایی، نهادهای امنیتی نه حافظ نظم، بلکه بخشی از مسئله تلقی می‌شوند و همین مسئله بنیان امنیت ملی را متزلزل می‌سازد.

با توجه به پیامدهای چندوجهی فساد امنیتی، مقابله با آن نیازمند اقداماتی هدفمند و تدریجی است. شفاف‌سازی فعالیت‌های اقتصادی نهادهای امنیتی یک گام فوری و حیاتی است. این نهادها باید ملزم به انتشار صورت‌حساب‌های مالی، قراردادها و ساختار مالکیت شرکت‌های وابسته شوند. همچنین، واگذاری پروژه‌های اقتصادی آنان به بخش خصوصی واقعی، در بستر رقابتی و زیر نظارت قانونی، گامی مهم در بازگشت شفافیت به اقتصاد کشور است.

اصلاح ساختار نظارتی نیز از دیگر الزامات بنیادین است. نهادهای امنیتی باید در برابر مجلس، دیوان محاسبات و نهادهای ضدفساد پاسخ‌گو باشند. ایجاد یک نهاد چندقوه‌ای، متشکل از نمایندگان قوای سه‌گانه و نهادهای مدنی مستقل، برای نظارت بر عملکرد و بودجه نهادهای امنیتی می‌تواند مانع از ادامه مصونیت ساختاری آنان شود.

در این مسیر، نقش رسانه‌ها و افشاگران فساد نیز حیاتی است. تا زمانی که روزنامه‌نگاران مستقل و نهادهای تحقیقاتی تحت فشار قرار دارند و افشای فساد امنیتی با واکنش سرکوب‌گرانه مواجه می‌شود، امکان اصلاح ساختاری وجود نخواهد داشت. تصویب قوانین حمایتی برای افشاگران و کاهش محدودیت رسانه‌ای، شرط لازم برای بازسازی شفافیت است.

نهایتاً باید تفکیکی جدی میان «امنیت ملی» و «امنیت حکومتی» صورت گیرد. بسیاری از اقدامات امنیتی امروز، نه برای حفظ کشور، بلکه برای حفظ ساختار قدرت و سرکوب اعتراضات سیاسی انجام می‌شود. بازتعریف امنیت ملی بر اساس حقوق شهروندان، نه تداوم اقتدارگرایی، می‌تواند نهادهای امنیتی را به مسیر مأموریت اصلی خود بازگرداند.


🆔@tahkimmelat
17👍15💔1
♦️ زیبا حکومت کنید

🖊️
یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

محمدرضا تاجیک در این یادداشت استدلال می‌کند که سیاستِ زیبا بیش از هر زمان دیگری برای تحقق مشروعیت و کارآمدی حکومت در ایران امروز ضرورت دارد. او با اشاره به هنر و هنرمندان بزرگی همچون داوینچی، میکل‌آنژ و بتهوون، بر این نکته تأکید می‌کند که همان‌طور که هنر از ترکیب رنگ‌ها، سنگ‌ها و آواها جان می‌گیرد، سیاست نیز از ترکیب دقیق واژگان و مفاهیم به حکومتی زیبا و مؤثر تبدیل می‌شود.

به باور نویسنده، سیاستِ زیبا نه فقط در قالب آرایه‌های ظاهری بلکه در سیرت و کردار نیک نمایان می‌شود و این سیاستی است که مردم بتوانند زیبایی آن را در زندگی روزمره تجربه کنند. همچنین در این نوشته تأکید شده که سیاست راستین فاصله‌ای اندک میان گفتار و عمل دارد و مبتنی بر دانش دقیق زبان، زمان و شرایط است.

تاجیک سیاست زیبا را تدبیری می‌داند که راه‌حل مشکلات را ممکن ساخته، نوآوری را می‌پرورد و شورشی علیه جهل و نادانی است. این مقاله سیاست را به مثابه هنری می‌بیند که باید در خدمت زندگی بهتر و مؤثرتر مردم باشد و تنها با این رویکرد است که می‌توان به حکومتی زیبا و کارآمد دست یافت.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6260


🆔@tahkimmelat
👍105🤣2💔1
📝📝📝مصطفی و "مِلّی کشی "!

🖊️عیسی سحرخیز

گمان می‌کنم آقای خامنه‌ای هم چون محمدرضا شاه در سال‌های حیات خود به سیاست "مِلّ٘ی‌کِشی" روی آورده‌است و همانگونه که تجربه نشان داده در پاره‌ای امور گوی رقابت را از رژیم پهلوی هم ربوده باشد.

"ملی‌کشی" اصطلاحی بود که در اواخر عمر پهلوی دوم باب شد و از شواهد و قرائن برمی‌اید که در نظام جمهوری اسلامی به ولی فقیه دوم سرایت کرده است، اما شدیدتر و غلیظ‌تر.

اگر محمد رضا در اواخر سلطنت خود، پیش از سقوط به این نتیجه رسیده بود که زندانیان سیاسی را حتی پس از پایان دوره محکومیت آزاد نسازد و حبس مضاعف(ملی‌کشی) را به آنان تحمیل کند، علی خامنه‌ای چند گام به پیش گذارده است.


🆔@tahkimmelat
👍30💔9👎85🤡3
♦️ آقا مصطفی

🖊️ حسین یزدی

مردم وقتی کسی را دوستش دارند با نام کوچک صدایش می‌کنند، همچون میرحسین و یا آقا مصطفی که هر دو حالا رهبرانی برای اپوزسیون داخل کشور هستند بدون پیشوند و پسوند.

و حالا آقا مصطفی ایران ده سال است که در حبس است آن هم به جرم انتقاداتی که درستیش اثبات شده و ای کاش به آن انتقادات مشفقانه‌اش گوش داده بودند.

میرحسین از سخنرانیش در مسجد نازی‌آباد در ۸۸ تا بیانیه رفراندوم سه مرحله‌ایش در ۱۴۰۱ یک مسیر دگرگونی کامل را طی کرد و از یک اصلاح‌طلب اصولگرا به قول خودش به یک گذارطلب تبدیل شد و اکنون هم رهبری این جریان را در دست دارد.

‏آقا مصطفی هم از انتخابات ۹۸ تا گفتگوهای منتشر شده‌اش در زندان اخیرش مسیر دگرگونی را از اصلاحات پارلمانتاریستی تا اصلاحات ساختاری و سپس گذارطلبی طی کرده و حالا می‌توان او را یک جمهوری‌خواه گذار طلب نامید.

نام مصطفی تاجزاده با جنبش دانشجویی ۱۸ تیر هم در آمیخته است.
جایی که آن فاجعه تلخ رخ داد و او معاون وزیر کشور دولت اصلاحات بود.
‏و چه عجیب که او درست در سالگرد چنین روزی به زندان افتاده و امروز بیست و ششمین سالگرد جنبش دانشجویی آن روز با دهمین سالگرد حبس آقا مصطفی ایران یکی شده است.
‏دانشجویان آن روز هرگز نقش منجی او را در آن روزها فراموش نخواهند کرد.

همچنین مصطفی تاجزاده کسی بود که اولین دوره انتخابات شوراها را با حضور تمامی جریانات سیاسی مخالف و موافق داخل کشور برگزار کرد و یکی از آزادترین انتخابات تاریخ ایران را رقم زد.

از دیگر ویژگی‌های مصطفی تاجزاده کار جمعی و مشورت پذیری او هست.
اگر بخواهد تصمیمی بگیرد نظر تمامی افرادی که می‌شناسد را می‌پرسد و حتی می‌گوید نظر دیگرانی هم که می‌شناسید بپرسید و برای من بفرستید و به شدت به کار جمعی اعتقاد دارد.

اما بزرگ‌ترین ویژگی مصطفی تاجزاده گفتگو او با همه جریانات سیاسی هست.
‏اگر من یکی را بکشند نه حاضر به گفتگو‌ با افراطیون و نه با سلطنت‌طلبان خواهم شد.
‏اما دیدیم که تاجزاده هم با زاکانی و هم با مراد ویسی گفتگو کرد.
او همین الان هم از زندان به بیشتر چهره‌های سیاسی متعلق به همه جریانات زنگ می‌زند و حال و احوال می‌کند.

تاجزاده مرد بسیار بزرگی هست او ایران را با تمام سلایق و افرادش می‌خواهد، اگر بخواهم او را در یک جمله توصیف کنم باید بگویم آقا مصطفی یک مومن واقعی به ایران برای همه ایرانیان است.

تاجزاده مردی برای فردای ایران است و از او در آینده این کشور سخن بسیار خواهیم شنید و امروز هم بیش از همیشه جای او در کنار ملت احساس می‌شود.

خدای ایران نگهدارش باد.


🆔@tahkimmelat
65👍17🤣10👎5💔3🤡2
♦️ فرسودگی در بحران؛ توقف یا ماندن در جریان زندگی

Kendra Cherry🖊️
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیک‌جو

استهلاک یا خستگی ناشی از بحران(crisis fatigue) یکی از انواع فرسودگی(burnout) است که در نتیجه‌ی تجربه موقعیت‌های بحرانی به صورت مزمن، تکرارشونده یا غیرمنتظره، اتفاق می‌افتد. وجود شبکه‌های اجتماعی، و رسانه‌ها به طور کلی، باعث میشود که هر فرد، نه فقط با بحرانهای محیط زندگی خود، بلکه تقریبا در هر لحظه در معرض مواجهه با وقایع مصیبت‌بار در هر جایی از جهان باشد.

استرس حاد، اگرچه شدت زیادی دارد و حجم قابل‌توجهی از انرژی ذهنی و جسمی را تخلیه میکند، اما در بُعد زمانی محدود است و اگر بتوانیم به پایان آن فکر کنیم و به وجود راهی برای خروج از آن امیدوار باشیم، تاب آوردن آن آسانتر خواهد شد. از سوی دیگر، منابع تولیدکننده‌ی استرس مداوم و مزمن، غالبا تغییرناپذیر و غیرقابل‌گریز به نظر می‌رسند. حملات تروریستی، رکود اقتصادی و فجایع طبیعی، اگرچه غالبا زمان محدودی دارند اما در تجربه کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با آنها درگیر شده‌اند ممکن است کیفیتی پایدار داشته باشند و تصور پایان آنها دشوار باشد.

در هر صورت، استرس حاد یا مزمنی که فرد برای مقطع یا برهه‌ای از زمان خود را محاصره شده با آن و ناتوان از گریز تجربه کرده باشد، می‌تواند آسیبهایی را به سلامت جسمی و روانی وارد کند که خود را در قالب خستگی فیزیکی، خمودگی ذهنی و کرختی هیجانی نشان دهد.

خستگی یا استهلاک ناشی از بحران یک تشخیص رسمی و متمایز در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM)، نیست اما پدیده‌ای است که افراد غالبا در مواجهه با عوامل استرس‌زای مزمن یا غیرمنتظره که تنش و چالشهای مداومی را در زندگی روزمره‌شان ایجاد می‌کند، تجربه می‌کنند. پاندمی کووید نمونه‌ای از این استرس‌ها بود که باعث ایجاد فرسودگی پس از بحران در بسیاری از افراد شد. شرایط دیگری که منجر به چنین واکنش‌هایی میشوند شامل آشوب‌های اجتماعی، کشتار جمعی، فجایع طبیعی، تبعیض نژادی، جنگ و بی ثباتی اقتصادی هستند. در چنین موقعیت‌هایی افراد از یک طرف با تهدیدات آنی مانند قرار گرفتن مورد خشونت، از دست دادن اموال یا صدمه جسمی دست‌و‌پنجه نرم میکنند و از طرف دیگر به پیامدهای درازمدت ذهنی و فیزیکی که در غیاب عامل استرس‌زای اولیه هم ادامه پیدا می‌کنند، مبتلا میشوند.

همه افراد استهلاک بحران را به یک صورت یا با یک درجه مشابه تجربه نمی‌کنند، اما بعضی علائم شایع این نوع فرسودگی شامل موارد زیر است:

خستگی فیزیکی که خود را در قالب کمبود انرژی، بیخوابی، یا بیماری جسمی نشان می‌دهد. تغییر الگوی خواب، احساس تنش مداوم در بدن، و از دست دادن اشتها می‌تواند باعث تشدید احساس تخلیه شدن از انرژی شود.

گسستگی ذهنی می‌تواند خود را به صورت کرختی هیجانی، قطع شدن از دیگران یا حتی وقایع مهم زندگی نشان دهد. چنین وضعیتی در روان افراد مبتلا به خستگی بحران ممکن است به این صورت تجربه شود که آنها خود را، بیش از آنکه فعال و در حال زیستن در وقایع جاری زندگی بدانند، مانند نظاره‌گری در بیرون از وقایع که در حال تماشای دیگران است، ادراک می‌کنند.

بی‌تفاوتی و کرختی که در قالب از دست دادن هر انگیزه‌ای، یأس، بدبینی و احساس پوچی، نمایان میشود. چنین وضعیت ذهنی نه تنها می‌تواند باعث کم شدن توجه به خود و مختل شدن مراقبت شخصی شود بلکه همدلی با دیگران و شفقت نسبت به نزدیکان را هم دچار اختلال میکند.


ادامه در  INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)

🆔@tahkimmelat
👍85💔4
♦️ سخنگوى جبهه اصلاحات ايران خطاب به مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی: آدرس غلط ندهيد / مردم ايران مهاجرستيز نيستند

جواد امام سخنگوى جبهه اصلاحات ايران در اعتراض به نحوه برخورد صورت گرفته با مهاجران افغان در روزهاى اخير به بهانه اقدامات خائنانه تنى چند از آنان در ايام جنگ ١٢ روزه، به مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی کشور متذكر شد كه راه انحرافی در پیش گرفته شده و صورت مسئله در حال پاک شدن است.

سخنگوى جبهه اصلاحات ايران با يادآورى اين كه نفوذ از طریق نیروهایی در لایه های بالای قدرت صورت گرفته و موجب انحرافاتی در سیاستگذاری و تصمیمات شده است و نه صرفا عناصر دون پایه و خود فروخته، خائن و بعضا اتباع بیگانه، تصريح كرد: اينك تحت عنوان کنترل و ایجاد امنیت، تر و خشک در حال سوختن هستند و متاسفانه اين چهره مهمانوازانه مردم ایران را مخدوش کرده و به عنوان مهاجر ستیز جلوه می دهد.

جواد امام كه در شبكه ايكس تحت عنوان "آدرس غلط و بازهم انحراف" چنين اعلام موضعى را گرفته است، در بخش ديگرى از توئيت خود با طرح اين پرسش كه آیا مسببان وقت این همه خطای سیاسی و امنیتی نباید هر چه زودتر مورد مؤاخذه و برخورد قرار بگیرند؟، مصوبه اخير مجلس مبني بر تشديد مجازات جاسوسى را نيز خطای ماهوی در تعریف جرم نفوذی و جاسوسی دانست.

سخنگوى جبهه اصلاحات ايران در شبكه ايكس نوشت: آدرس غلط و بازهم انحراف!؟
متاسفانه پاسخ ارائه شده به مطالبات درخصوص شناسایی و معرفی عناصر نفوذی و برخورد با آنها باز هم راه انحرافی را در پیش گرفته و صورت مسئله در حال پاک شدن است.
در صورتی که به نظر می رسد نفوذ از طریق نیروهایی در لایه های بالای قدرت صورت گرفته و موجب انحرافاتی در سیاستگذاری و تصمیمات شده است و نه صرفا عناصر دون پایه و خود فروخته، خائن و بعضا اتباع بیگانه!
از سوی دیگر مسئولان ارشد امنیتی و سیاسی کشور که طی سالهای گذشته مرزها را باز گذاشته و چند میلیون اتباع خارجی وارد کشور شده اند، اینک باید پاسخگوی وضع فعلی برخورد صورت گرفته با این مهاجران باشند که تحت عنوان کنترل و ایجاد امنیت، تر و خشک در حال سوختن هستند و متاسفانه چهره مهمانوازانه مردم ایران را مخدوش کرده و به عنوان مهاجر ستیز جلوه می دهند.
آیا مسببان وقت این همه خطای سیاسی و امنیتی نباید هر چه زودتر مورد مؤاخذه و برخورد قرار بگیرند؟
ظاهرا قوه مقننه هم در تعریف جرم نفوذی و جاسوسی و نیز تصویب قوانین مرتبط دچار خطای ماهوی گردیده است!؟


🆔@tahkimmelat
👍22👎107😁1💔1
♦️نبودن صدای واحد در زمان بحران نشانه‌ی چیست؟

🖊️شاهپور لطفی

در اندیشیدن به این موضوع و رسیدن به پاسخ بنظر می‌رسد عوامل فردی و جمعی(اجتماعی) بسیاری دخیل هستند.

👈 خودخواهی، خودبرتربینی و توهم نجات بشریت؛

این رویکرد می‌تواند در افراد بشکل نگاهی انقباظی جلوه‌گر شود. افرادی که از دریچه‌ای تنگ، مسائل و قضایا را می‌ببیند. این موضوع می‌تواند شکل دهنده‌ی صداهایی در جامعه شود که حتی در زمان بحران، از درک ضرورت و عمق مسائل غافل بمانند. و اتفاقا بحران‌ها، میدان بازی آنهاست تا خود را نمودار ساخته و خودنمایی کنند. «بد، خبیث و کینه‌توز».

👈 جهل و تجاهل(نادانی و نادانستن)؛

به دلیل عدم آگاهی، گاها افراد از درک حقایق و واقعیت‌های موجود عاجز هستند و همین نکته می‌تواند آنها را در رده‌ی کسانی قرار دهد. که ساز را از سر گشادش می‌نوازند. نابجا و بی‌موقع اظهارنظر کردن و مداخلات بی‌رابط، نمودار این طیف است. گاهی افرادی نیز دانسته خود را به تجاهل می‌زنند و قاطی این طیف می‌شوند.

👈 حقارتِ جاه‌طلبی و حُبّ قدرت:

این دست افراد برای رسیدن به قدرت و دست یازیدن به مناصب و مصادر در قالب فردی و یا گروهی، تمام مصلحت‌های کشور و جامعه را نادیده می‌گیرند. بعبارتی مهم رسیدن بقدرت است. تند رفتن و تند راندن، آسانسور ترقی این دست افراد است.

👈 بیسوادی و انفعال در برابر خبرسازی و شایعه‌پراکنی:

در دنیای امروز می‌توان براحتی با استفاده از اینترنت و پلتفرم‌های مختلف تا خلوت و اندرونی افراد راه برد. حجم بسیار گسترده‌ای از محتوا که گاها سردرگمی ایجاد می‌کند و اگر مخاطب، دانش دسته بندی و گزینش محتواها را نداشته باشد. ذهن خود را به بیگاری در این فضای پر ازدحام سپرده است. چنین حیطه‌ای می‌تواند در افراد ایجاد انفعال و پیروی و متابعت کورکورانه ایجاد کند.

👈 مسئولان ناتمام و ناکارآمدی مدیران:

عدم دوراندیشی مسئولان و تصمیم‌گیری خردورزانه، ایجاد حلقه‌های فراقانونی، مجال دادن به دستجات قدرت و گشودن منافذ فساد و بی عدالتی، می‌تواند به تحقیر جامعه، ایجاد بی‌اعتمادی، تنفر و نارضایتی شدید بینجامد. و جامعه را ملتهب کند.

👈 بندبازی باند بازان:

فعالیت‌های باندی در جوامع؛ یعنی گروهی منافع را بشکلی دزدانه از چنگ مابقی شهروندان بربایند! بعبارتی برای مقاصد افراد خود، تمام منافع ملی و کلی جامعه را قربانی می‌کنند‌.

👈 باورهای متحجرانه وتعصبات خرد سوز؛

گاها افرادی به خاطر تعصبات مذهبی، گروهی، ایدئولوژیک، عشیره‌ای و حتی نژادی خود، لجوجانه پافشاری می‌کنند. و تلاش می‌کنند بَرز و بلند، اکثریت را متوجه خود کنند. در واقع تقابل یک اقلیت با اکثریت جامعه، که می‌تواند؛ آزارنده، تفرقه‌ساز، متعصبانه و عقده‌‌گشایانه باشد.
افرادی که دچار تعصب غیر عقلایی هستند. اساسا چشم خردشان نابینا می‌شود و چنان ربات، کورکورانه، بدون انعطاف و پند ناپذیر عمل می‌کنند. و در موضوعات ریز و درشت، تلاش می‌کنند نظر و دیدگاه خود را بر کُرسی بنشانند.

👈 عوامل خارجی:

این عامل می‌تواند بر مبنای منافع خود، نفوذ را در قالب برنامه‌های نرم و حمایت از افراد و حتی فرقه‌های منفعل به درون جوامع دیگر بکشاند. و افرادی را در راستای مقاصد خود به خدمت بگیرند.

👈 نکات پایانی:

متخصصان حوزه روانشناسی و جامعه شناسی می‌توانند دلایل بیشتری را در این زمینه ارایه دهند. روی هم رفته، وجود تفاهم و توافق جهت همزیستی افراد در یک جغرافیا، اهمیت بسزایی دارد. بنظر می‌رسد، چنین جوامعی با درک حقایق، برای رسیدن به سطحی از منطق‌گرایی و هم پذیری، باید عوامل تفرقه و تندروی را مداوا کنند.

ضعف‌های فردی و اخلاقی و همچنین ضعف ساختارهای اجتماعی و سیاسی، صداهای غیر منطقی، عصبی و خشونت‌باری را در جامعه منعکس می‌کنند. که خود گویای بحران هستند. چنین جوامعی نیازمند پذیرفتن حقایق، رفع موانع آگاهی، زدودن تفکرات دِگم، ایثار، بخشش، روا داری و حتی مداوای بسیاری از اختلالاتِ تندروهایِ بیمارِ منطق گریز هستند.


🆔@tahkimmelat
6👍5💔1
📝📝📝در ستایشِ عمل‌گرایی اخلاقی: نگاهی به تجربه‌ی زیسته‌ی سید مصطفی تاج‌زاده

🖊️حجت شریفی

سیاست، اخلاق و واقعیت: جست‌وجوی راهی ممکن در جهان پیچیده و پرتنش سیاست، همواره دو گرایش غالب وجود داشته است: یکی ایده‌آل‌گراییِ تهی از کارآمدی، و دیگری عمل‌گراییِ عاری از اخلاق. اما میان این دو قطب افراطی، راه سومی نیز وجود دارد که ریشه در سنت‌های فلسفی معتبر و تجربه‌های موفق انسانی دارد: عمل‌گرایی اخلاقی. این رویکرد، نه چشم بر واقعیت‌ها می‌بندد و نه اصول اخلاقی را قربانی نتیجه می‌کند، بلکه می‌کوشد راهی برای آشتی‌دادن کارآمدی و کرامت انسانی بیابد.

آن‌گونه که فیلسوفانی چون جان استوارت میل، ویلیام جیمز، و ریچارد رورتی تأکید کرده‌اند، عمل‌گرایی اخلاقی به‌دنبال راه‌هایی است که در عین مؤثر بودن، حرمت انسان را حفظ و رنج او را کاهش دهد. برخلاف سیاست‌ورزیِ مبتنی بر محاسبه‌ی صرف یا اخلاق‌گراییِ منقطع از جهان واقعی، این دیدگاه تلاش دارد اخلاق را در دل ساختار و کنش سیاسی زنده نگاه دارد.

متن کامل در فایل پیوست


🆔@tahkimmelat
😁42🕊1💔1
📝📝📝سید مصطفی تاج‌زاده؛ صداقت در سیاست و شجاعت در زندان

🖊️مجید تقی‌لو - جانباز و از فرماندهان جنگ و عضو موسس و شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در استان زنجان

سید مصطفی تاج‌زاده یکی از برجسته‌ترین چهره‌های جریان اصلاحات در تاریخ معاصر ایران است. سیاست‌مداری که نام او بیش از آنکه در قالب مسئولیت‌های دولتی شناخته شود، با شجاعت در نقد ساختار قدرت و دفاع از آزادی‌های سیاسی عجین شده است. از سال‌های ابتدایی دهه ۶۰، تاج‌زاده به عنوان یک فعال سیاسی، رسانه‌ای و فکری شناخته شد و با حضور موثر خود در دولت اصلاحات، به ویژه در کسوت معاونت سیاسی وزارت کشور در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، نقشی اساسی در شکل‌گیری روند اصلاحات ایفا کرد. او از معماران انتخابات دوم خرداد ۷۶ و پیروزی جریان اصلاح‌طلبی بود.

متن کامل در فایل پیوست


🆔@tahkimmelat
15👍7😁2🕊1💔1
📝📝📝مصطفی تاجزاده، لازم اما ناکافی

🖊️علی نورانی
نویسنده، کارگردان، زندانی سیاسی سابق

آشنایی و ارتباط من با مصطفی تاجزاده، به واسطه ی اینکه او در زندان هم درون زندانِ دیگری بود، لاجرم کوتاه شد. اما در همان دوران کم، چه در مواجهه او با دیگران و گشودگی و پذیرش وی در شنیدن و تحلیلِ مواضع و نقدهای تمامی طیف های فکری و چه در پیگیری های جدی اش برای احقاق حقوق محروم ترین زندانیان، فارغ از هرگونه ملاحظه جناحی، اخلاق مداری و حق خواهی وی بارها بر من محرز شد. اما معتقدم آنچه که امروز از او می شناسم نیازمند تثبیت در جامعه نیز هست. درنظر من دو مانع در این راه وجود دارد که به اختصار به آن ها خواهم پرداخت؛ از سویی تاجزاده و اکنون او با گذشته اش دچار تناقضاتی ست و این تناقضات با کلی گویی و سکوت برطرف نمی شود.

در این میان راهی نیست جز بازگشت او به گذشته اش، باز خوانی آن و توضیح پرسش هایی که در ذهن جامعه هنوز زنده اند و هرروز قد می کشند، بار می دهند و بی جواب می مانند. باورم دارم که نخستین گام برای پذیرش خطاهای تاریخی و فردی، بازگشت به گذشته، قد علم کردن مقابل روایت مسلطِ مخدوش و تحریف شده از تاریخ و دوباره خوانی و احضار کامل آنچه که پیش آمده، است. جریان دادخواهی در ایران معاصر حق دارد که از او مطالبات و سوالاتی داشته باشد، این کمترین حق جامعه است که خواهان مسئولیت پذیری تاریخی و پاسخگویی سیاسیِ تاجزاده باشد.

از سوی دیگر، باوجود آنکه تاجزاده در نقد جریان اصلاحات بارها، به درستی، به بازخوانی خطاهای آن پرداخته، اما نقشه راه بدیلی که بتواند جایگزین کارآمدی برای گفتمان موجود ارائه دهد، هنوز به صورت شفاف و عملیاتی طرح ریزی نکرده است. این خلأ نظری، به ویژه در شرایط کنونی که فضای سیاسی ایران با چالش های ساختاری، ایدئولوژیک و کارکردی روبه روست، بیش از پیش آشکار می شود. اگر او بخواهد نشان دهد که امکان اصلاح در چارچوب نظام موجود وجود دارد، ممکن است بخشی از نیروهای منتقد و اصلاحطلب را حول یک پروژه سیاسی نوین، با گفتمان انتقادیِ درون سیستمی، بسیج کند. اما به نظر می رسد که در صورتی که او نتواند گفتمان جایگزینِ قانع کننده ای ارائه دهد، به مرور اعتبار سیاسیِ خود را از دست خواهد داد؛ اعتباری که حاصل صراحتِ کم نظیر، تحمل سالها زندان، و پایداری در مواضع انتقادی وی بوده است. تاجزاده در یک تقاطع تاریخی قرار دارد و باید با ارتقای گفتمان خود به سطحی راهبردی، تأثیرگذاری سیاسیِ خود را تقویت و احیا کند.


🆔@tahkimmelat
11👍5👎4🕊2🤣1💔1
♦️ تداوم وضعیت نگران‌کننده در زندان زنان قرچک؛ زندانیان در دو هفته گذشته، سه بار به شکل تنبیهی به انفرادی منتقل شده‌اند!

گروه خبر امتداد


پس از تجاوز رژیم اسرائیل به زندان اوین که شماری از زندانیان این زندان به زندان‌های تهران بزرگ و قرچک(زنان) منتقل شدند، وضعیت نامناسبی برای نگهداری افراد زندانی از سوی خانواده‌ها گزارش شده بود که بر اساس آخرین اخبار رسیده، این وضعیت نگران‌کننده، همچنان برقرار است.

بر اساس این گزارش‌، دو زندانی جدید-که بنا بود با وثیقه آزاد شوند- به بند زندان زنان قرچک اضافه شده‌اند و به عبارت دیگر، نه تنها این بند، خلوت نشده که شلوغ‌تر هم شده و همین مسئله، تنش‌هایی را هم به دنبال داشته است.

گفتنی است که در دو هفته گذشته، زندانیان را سه مرتبه به صورت تنبیهی به انفرادی منتقل کرده‌اند! از جمله این زندانیان، زهره سرو بوده که حکم دادگاه او، اخیرا در مرحله اعاده ‌دادرسی، عینا تائید شده است. این زندانی سیاسی در حالی که از مدت زمان حکم او، کمتر از یک سال باقی مانده و بیش از پنج سال از زمان دوره محکومیت حبس خود را نیز گذرانده، مستقیما به انفرادی منتقل شده است.

بر اساس اخبار واصله، هنوز هیچ دری-نه به سمت راهروها، نه به سوی باشگاه، نه بوتیک و نه سایر امکانات- به روی زندانیان باز نشده است. به گفته زندانیان، همچنین، فروشگاه هم اقلام مورد نیاز زندانیان را تامین نکرده و حتی اقلامی به مانند تن ماهی را هم به رغم اینکه در اختیار دارد به زندانیان، نمی‌فروشد!

بر پایه این گزارش در حال حاضر، دیگر به این محل، بند قرنطینه اتلاق نشده و نام آن را بند ۱۱ گذاشته‌اند. همچنین به گفته زندانیان، مسئولی که از اوین به همراه زندانیان آمده، ترفیع وضعیت هم گرفته و مسئول دو، سه بند از زندان شده است.

به گفته خانواده یکی از زندانیان، روز چهارشنبه که خانواده‌ها برای عزیزان خود، لباس آورده بودند به آن‌ها گفته شده که باید برای تحویل این وسایل در هفته آینده اقدام کنند. همینطور، هیچ یک از تغذیه‌های اولیه‌ای به مانند میوه هم که از سوی خانواده‌ها آورده شده، برای رسیدن به دست زندانیان مورد قبول قرار نگرفت. البته، داروهایی که برای زندانیان از سوی خانواده‌ها تهیه شده بود، توسط زندان مورد قبول قرار گرفت.

ماجرای تخم مرغ در زندان هم حتی برای خود زندان به مسئله‌ای بدل شده و هر عدد از آن به قیمت ۱۴ هزارتومان به زندانیان فروخته شده است.
بر اساس اخباری که به «امتداد» رسیده، روز سه شنبه هم که بازرس برای بازدید از وضعیت زندان به این محل مراجعه کرده، یک ساعت پیش از حضور او، کولر بند راه‌اندازی شده و در طول مدت زمان بازرسی  کار می‌کرده است.

کولری که البته، بعد از رفتن او، باز از کار افتاده است! جملگی اینکه مشکل تهویه در زندان کماکان به قوت خود باقی بوده و همین مهم، نیازمند رسیدگی جدی مسئولین در گرمای طاقت‌فرسای کنونی پایتخت و جنوب آن است.



🆔@tahkimmelat
😡186😱1💔1
♦️ تلاش نهادهای حکومتی ایران برای «رفع مسئولیت از موساد»

🖊️حسین باستانی

از عجایب تاریخچه عملیات موساد در ایران، تلاش جمهوری اسلامی برای «انکار مسئولیت» اسرائیل است. انفجار ۱۳۹۰ بیدگنه که به کشته شدن حسن طهرانی مقدم -پدر برنامه موشکی سپاه- انجامید، نمونه واضح این رویه بود: سپاه انفجار را نتیجه «حادثه» معرفی کرد، ولی بعدها معلوم شد که کار موساد بوده.

در انفجار ۲۱ آبان ۱۳۹۰ «پادگان موشکی شهید مدرس» در بیدگنه، سرتیپ طهرانی مقدم به همراه حدود ۴۰ نفر دیگر از پرسنل و افسران سپاه کشته شدند. منابع حکومتی در ابتدا دلیل واقعه را انفجار سی‌ان‌جی (گاز طبیعی فشرده) و سپس، وقوع حادثه در هنگام جا‌به‌جایی مهمات دانستند. ولی بعدها، منابع اسرائیلی فاش کردند که انفجار بیدگنه کار موساد بوده و سریال امنیتی «گاندو» در تلویزیون ج.ا هم، به دست‌داشتن اسرائیل در انفجار بیدگنه اذعان کرد.

در مورد اصرار نهادهای نظامی-امنیتی ایران به انکار مسئولیت اسرائیل در وقایعی از این دست، البته می‌توان تحلیل‌های گوناگونی داشت. ولی در خوش بینانه ترین حالت، دلیل این تلاش را باید اولویت غیرطبیعی «تبلیغات» در رفتار نهادهای حکومتی ایران دانست. به عبارت دیگر، یک اولویت‌ مهم حکومت در ارتباط با عملیات موساد در خاک ایران، «زیر سوال نرفتن توانایی معتمدین نظام» در مقابل اسرائیل بوده است. حتی اگر این رویه، به نوعی تلاش مستمر، پرهزینه و پرزحمت برای -اصطلاحا- «ماله کشی» عملیات موساد در ایران منجر شود.

در فقره انفجارهای پی در پی هفته های اخیر در تهران و برخی شهرهای دیگر، البته هنوز اطمینان نداریم که که دلیل یا دلایل مشخص آنها چه بوده است. ولی تصاویر مکان‌های انفجار، پذیرش روایات نهادهای حکومتی در مورد «انفجار گاز» را دشوار می‌کند. روایاتی که درواقع، یادآور تجربیات مشابه «اطلاع‌رسانی» حکومت راجع به منشا «انفجارهای مشکوک» در سال‌های گذشته هستند.


🆔@tahkimmelat
👍2110🤣4💔1
📝📝📝آزادهٔ بشدت نجیب و متدینی بنام تاج‌زاده که سالهاست ظالمانه در زندان است»

🖊️اکبر دانش سرارودی

آقای مصطفی تاج‌زاده هیچ نیازی به معرفی ندارد لکن به جهت اداء دین میگویم وای بر کشوری که تاج‌زاده های آن در بندِ اسارت باشند و متملقان بی هنر و غارتگرش به صدر آمده و تصاحب کننده زمام امور مختلف باشند تا در کشورِ مدعی عشق علی! دقیقاً آن کنیم که منفور آنحضرت بوده «تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل!»

گرچه مصطفی هم در ابتدا به باور و تصور اینکه حکومت و حاکمیت امری آسمانی و منصوب است! ذوب در تفکر ولایت فقیه بود و تمام قد به دفاع از آن می‌پرداخت ولی رفته رفته همانند بسیاری دیگر از کسانی که با خروج از پوسته تقلیدکور و تبعیت محض، با وقوف به این حقیقت که حکومت و حاکمیت امری «عرفی و زمینی» است و به خرد جمعی مردم هر یک از جوامع بشری واگذار شده تا با گذار از آزمون و خطاهای معمول به بهترین مدل حکمرانی دست یابند در نهایتِ احتیاطِ متشرعانه، اقدام به تنظیم تفکرات اجتماعی اش بر اساس دلایل متقنی کرد که هیچ نسبتی با ایده حاکمیت مادام العمر، نظارت ناپذیر، غیرپاسخگو و مطلقه ای که هیچ رد پایی در شرع و عقلانیت ندارد رسید و در عطف توجه به ساختار معیوب و بدعت آمیز حکمرانی آمده در قانون اساسی به نقد سیستم و ساختار غلطی پرداخت که محصولی جز استبداد ندارد و با بستن تمام راهها به روی نخبگان، جز به جولان خودیهای متملق رضایت نمی‌دهد

متن کامل در فایل پیوست


🆔@tahkimmelat
33👎7🕊4💔4🤣3💯2
♦️رفیق باز سیاستمدار

🖊️ حامد آئینه وند

طی سالهای اخیر تقریبا هر بار تاج زاده دست به قلم شده یا روی مساله ای انگشت گذاشته که سپهر سیاسی ایران را متاثر کرده تلاش کرده ام ایشان را به چالش بکشم . فعالان سیاسی که ایشان را دنبال می‌کنند قطعا نقدهای من را شنیده اند و نیازی به تکرار نیست. در نتیجه می‌خواهم کوتاه بگویم چرا از نظر من تاج زاده و نقد توامان وی در شرایط فعلی مهم است و ناگزیرم نقبی به گذشته ای بزنم که تاج زاده در آن چهره ای کلیدی بوده است.

از گذشته ای که با امید به اصلاح سیستم زیستم وحالا هویداست واهی بوده دلخورم اما پشیمان نه. گمان نمی کنم از اینکه مانند بسیاری هم سالان روزگاری هوادار جریان اصلاحات بوده ام باید شرمنده باشم اما باید منصف باشیم و اشتباهاتمان را بپذیریم.واقعیت این است که ما به خاتمی و جریان اصلاحات که تاج زاده ، حجاریان و..از چهره های شاخص آن بودند امید زیادی داشتیم و امروز معترفم آن امید محصول عدم شناخت ما از ساخت قدرت،توان و اراده اصلاح طلبان و البته خاستگاه فکری و سیاسی آنان بود.

پیشتر نیز گفته ام برآمدن احمدی نژاد پوپولیست از زهدان دولت خاتمی ، بیش از آنکه محصول برنامه ریزی بیت باشد ناشی از شکست اصلاحات و وادادگی اصلاح طلبان بود.این اصلاح طبان بودند که با شانه خالی کردن از کودتای عریان سپاه علیه خاتمی برای حفظ صندلی های ناچیز در قدرت زمنیه لازم برای کودتای انتخاباتی علیه مهندس موسوی را فراهم کردند . نظام در شرایطی نبود که توان عملیاتی برکناری خاتمی و کودتا علیه جمهوریت به شکل رسمی شبیه آنچه با بنی صدر کرد را داشته باشد اما توان این کار در قالب انتخابات را داشت و کرد.

میر حسین موسوی عزیز ملت شد چون آن ایستادگی مورد نظر ملت در برابر دیکتاتوری خامنه ای که خاتمی ناتوان از آن بود را جامه عمل پوشانید.ازاینجا بود که تاج زاده نیز پشت مهندس موسوی تمام قد ایستاد و به رغم فشارهای شدید در زندان به اعتراف تن نداد و سر بلند ماند.

علاقه پیشین من به تاج زاده پس از جنبش سبز و مقاومتش در زندان دو چندان شد و پیش بینی می‌کردم با فراست ، دانش و قدرت بیانی که دارد خواهد توانست ضمن آنکه به چهره جدی اصلاح طلبان تبدیل می شود آنها را نیز متحول کند. من انتظار داشتم ایشان پس از ۸۸ اصلاح طلبان را به باز اندیشی اساسی در اصلاحات و راهبرد انتخابات محوری عطف به درک کم نظیر سیاسی خود از مساله ایران ، جمهوری اسلامی ،ولایت مطلقه فقیه وادار سازد اما متاسفانه دراین ماجرا تا انتخابات ۱۴۰۰ که بحث «اصلاحات ساختاری» را طرح کرد تعلل زیادی نشان داد و این تعلل ریشه در رفاقت داشت نه درک نادرست از وضعیت.

مواضع ایشان در اعتراضات ۹۶ وطرح سوریه ای شدن ایران که شائبه حمایت ضمنی از سرکوب را تقویت ساخت مرا به شدت مکدر کرد. پس از سرکوب آبان ۹۸ و جنبش زن زندگی آزادی تاج زاده که وانمود کرد دل از انتخابات کنده و متمرکز بر پروژه اصلاح ساختاری و فراهم کردن زمینه های فشار اجتماعی برای تحقق آن با نقد رسای عملکرد رهبری آیت ا.. خامنه ای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی است بر امیدها افزود و در حالی که انتظارمی‌رفت انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در پی کشته شدن ابراهیم رئیسی را به صراحت تحریم کند از آن سر باز زد.

می دانست که آماج نقدهاست و توضیحاتی در این خصوص ارائه داد که به گمانم نه تنها کسی را قانع نکرد بلکه به ناامیدی بیشتر از ایشان در میان هوادارانش دامن زد. پوشیده نیست تاج زاده به دلیل صراحت لهجه، دانش و کاریزمای سیاسی ظرفیت بالایی دارد و شاهد این مدعا میزان شنوندگان وی درکلاب هاوس پیش از بازداشت است اما متاسفانه این همه را به جای آنکه خرج هم افزایی مخالفان وضع موجود که اکثریت مردم ایران هستند کند در بزنگاه های سیاسی خرج لشگر شکست خورده اصلاح طلبان کرده است که نمونه واپسین آن انتخابات گذشته ریاست جمهوری است.

من بیش از بیست سال است که از نزدیک ایشان را می شناسم . یکی از مهمترین ویژگی های تاج زاده که دوست ندارد اشاره ای به آن بشود با روحیه ای که من از ایشان سراغ دارم سلامت مالی و اخلاقی است که برای یک سیاستمدار امر بسیار مهمی است. با این همه یک نقطه ضعف اساسی دارد که مصالح و منافع رفقایش را در بزنگاه های سیاسی بر خرد سیاسی روشن خودش تر جیح داده است. اگر بناست که اصلاحات ساختاری را به سر منزل مقصود برساند با این دست فرمانی که تا حالا داشته امیدی نیست اما اگر رویه تغیر کند امیدها زنده خواهد شد. دوستداران جوان ایشان را آقا مصطفی صدا می زنند و انصافا برازنده است و برعکس آن آقا که نمی‌شود گفت بالای چشمش ابروست، ما هرچه بخواهیم به او می‌گوئيم. من اطمینان دارم این آقای عزیز اگر از ملاحظات رفقا عبور کند ظرفیت زیادی را آزاد می کند که به کار فردای ایران می‌آید...

*دانش آموخته دکتری روابط بین الملل و عضو همبستگی جمهوری خواهان ایران
👍2916👎3🕊1
📝📝📝مصطفی تاجزاده؛ آینه‌ای از پایداری و شجاعت سیاسی

🖊️عبدالله مومنی

مصطفی تاجزاده، سیاستمداری که با شرافت و پایداری، دهه‌ای از عمر خویش را در زندان‌های جمهوری اسلامی به جرم باور به اصلاحات ساختاری و خواست تغییرات بنیادین سیاسی گذرانده، امروز به یکی از چهره‌های تأثیرگذار و مرجع در میان نیروهای ملی دموکراتیک در داخل کشور بدل شده است؛ چهره‌ای که اگر بتواند با صراحت بیشتری در مسیر گذار دموکراتیک سخن بگوید و با اعتماد به ظرفیت جامعه، نقشی فعال‌تر در ایجاد همگرایی اپوزیسیون ملی داخلی ایفا کند، می‌تواند به یکی از ستون‌های اصلی آینده سیاسی ایران تبدیل شود.

مصطفی تاجزاده، از معدود سیاست‌مدارانی است که در دل ساختار قدرت جمهوری اسلامی قد کشید، اما حتی در دوران اصلاحات و داشتن مسولیت سیاسی در حاکمیت از وفاداری به اصول دموکراتیک و مردم‌محور خویش عدول نکرد.

نگاه او به آینده، مبتنی بر اراده مردم و اعتماد به جامعه‌ای است که از خلال زخم‌ها و تجربه‌ها، به بلوغ سیاسی رسیده است. این اعتماد، خود نشانه ایمان او به ظرفیت درونی ملت ایران برای بازسازی سیاسی و اخلاقی آینده کشور است.
در این میان، اگر نقدی نیز به مواضع او وارد باشد، نه در شجاعت و نه در پاک‌زیستی‌اش، بلکه در آن است که برخی از مواضع او در خصوص لزوم گذار از جمهوری اسلامی هنوز با صراحت کامل همراه نشده و گاه با تردیدهایی  بیان شده که می‌تواند موجب ابهام در فهم راهبردهایش شود. 


🆔@tahkimmelat
👍206👎3🕊1🤣1
2025/07/14 01:37:48
Back to Top
HTML Embed Code: