مذهب روح یک جهان بی روح است. پس باید گفت که اسلام در آن سال ۱۹۷۹ افیون مردم نبوده است، دقیقاً از آن رو که روح یک جهان بی روح بوده است.
میشل فوکو
#انقلاب_اسلامی
#روح_یک_جهان_بی_روح
#دهه_فجر
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
میشل فوکو
#انقلاب_اسلامی
#روح_یک_جهان_بی_روح
#دهه_فجر
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
👏20🤣4👍2🤯2🌭1🍌1
پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 در ایران میتواند به عنوان نقطه آغاز جنگ پنهان تمدنهای غرب و اسلام در نظر گرفته شود.
هانتینگتون
#انقلاب_اسلامی
#تمدن_اسلامی
#دهه_فجر
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
هانتینگتون
#انقلاب_اسلامی
#تمدن_اسلامی
#دهه_فجر
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
❤20💩4👀2🔥1🍌1
«انقلاب»
#تراوشات_یک_تکاور
شلیک دوم:
🔵 فقط شنیدن کافی نیست، به موقع باید شنید.
هنگامی که اعتراضات خیابانی به اوج رسیده و اوضاع از کنترل خارج شده بود، شاه در یک نطق تلویزیونی گفت:
"صدای انقلاب شما را شنیدم"
او نمیدانست شنیدن صدای ملت، ضرورتی اجتنابناپذیر است و اگر چنین است پس صدای مردم را باید به موقع شنید. و نکتهی مهم این بود که مردم، شنیدن پیامشان را نه نشانهی بلوغ نظام سیاسی و عقلانیت، تفسیر کردند و نه آن را از منظر اخلاقی، کنشی مشفقانه، همدلانه و صادقانه احساس کردند. بلکه آن را واکنشی ریاکارانه، از موضع ضعف و غیرصادقانه یافتند. از این رو وقتی شاه صراحتا گفت که "پیام انقلاب شما را شنیدم"، این شنیدنِ دیرهنگام، نه تنها کاری از پیش نبرد که اوضاع را برای او بدتر کرد.
نظامهای سیاسی، قبل از این که صدای مردم به انقلاب و مشت تبدیل شود، مختارانه باید آن را بشنوند، و الا انقلاب، "شنیدن" را به او تحمیل خواهند کرد.
محسن مخملباف در خاطراتش آورده است:
وقتی شاه جملهٔ «من پیام انقلاب شما را شنیدم» را بر زبان آورد، همه زندانیان صدایی از خود در آوردند. یکی گفت نظام شاه فرو ریخت. یکی گفت ما پیروز شدیم. یکی به او لعنت فرستاد. وقتی پیام شاه تمام شد، بعضی از زندانیان همدیگر را بغل کردند و گفتند ما پیروز شدیم، شاه رفتنی است.
✅ برقراری و ثبات نظامهای سیاسی منوط به ارتباطی معقول و بههنگام با مردم و دیالوگی مستمر با جامعه است. این دیالوگ، الزاما و تماما از طریق گفتار شفاهی و گفتگوی زبانی نیست. بلکه بخش بزرگتر را باید از پژوهشها و تحقیقات دریافت. درد و رنجهای جامعه را دیدن، خود، بخشی از پروسهی شنیدن است. صدای مردم را حتی وقتی سخنی نگفته باشند، میتوان در مشقات و رنجها و رنگ رخسارهشان شنید.
به تعبیر سعدی، احوال ظاهری آدمی نشان از راز و رمز درون دارد:
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
رنگ رخساره، همان چیزی است که امروزه از آن به "زبان بدن" یاد میکنند. از نشانههای هوشمندی و زیرکی نظامهای سیاسی، یکی این است که اسرار درون جامعه را پیش از آن که به زبان و به فریاد برآید، از رنگ رخسارهی جامعه میفهمند. جامعه با بدن خود با اربابان قدرت سخن میگوید. شنیدن به موقع وقتی است که پیام را قبل از ان که به فریاد تبدیل گردد، از طریق "زبان بدن" شنید. نظامی که التهاب جامعه را به موقع نبیند، روزی مجبور میشود صدای انقلاب و خیزش پرهیاهوی خیابانی را بشنود.
🔻به طور کلی چهار مرحله از شنیدن پپام را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد:
۱. از طرق زبان بدن (ناگفته را شنیدن)
۲. از طریق دیالوگ و گفتگوی آرام با جامعه
۳. از طریق فریادها و اعتراضات خیابانی
۴. از طریق مشتهای گره کردهی شهروندان خشمگین
رژیم پهلوی، در مرحلهی چهارم، صدای مردم را شنید، که دیگر دیر شده بود. اما یک پرسش اساسی که امروزه نیز به کار میآید این است که:
❓چرا "شاه"، صدای انقلاب مردم را دیر شنید؟ اساسا چرا یک نظام سیاسی دچار ثقل سامعه میشود که جامعه محبور میشود با فریاد و مشت های گره کرده با آنان سخن بگویند؟
علل زیر در بیتوجهی به پیام جامعه، مدخلیت دارد:
۱. دست کم گرفتن قدرت جامعه
۲. ارزیابی نادرست از قدرت خویش
۳. تصور نادرست از قصهی حکمرانی، (خویش را ارباب و مردم را رعیت دیدن)
۴. عدم اعتماد کافی به کارشناسان درون سیستم
۵. فقدان مکانیسم لازم برای شنیدن پیام و دیدن رنگ رخسارهی جامعه
۶. اعمال سانسور در گزارش واقعیت به تصمیمگیران
۷. اعمال هزینهی سنگین برای حقیقتگویی متفکران جامعه
✅ ثبات و بقا نظام سیاسی عمدا به سه عامل زیر وابسته است:
۱. "مهارت شنیدن" پیامهای جامعه.
نظامهای هوشمند هم "قصهی نانموده" را میدانند و هم "نامهی نانوشته"ی جامعه را میخوانند.
برای خواندن جامعه دست کم به چهار چیز نیاز است:
الف. مکانیسمهای ساختاری برای دایما شنیدن. مانند پژوهشگاههای معتبر سنجش جامعه.
ب. آزادی نقد و انتقاد متفکران
ج. حساسیت بالا به "زبان بدن" جامعه
د. آزادی شهروندان برای ابراز خویشتن
۲. "مهارت نشانهشناسی"
هر سیستمی همواره با مسئلههایی مواجهه میشود که باید حل و فصل شوند. یکی از تواناییهای نظامهای پویا،
اولا، توانایی تفسیر و فهم نشانه ها.
ثانیا، مهارت تنظیم سلسله مراتب مسئله ها بر اساس اهمیت آنان.
۳. "مهارت خودترمیمی".
سیستم پویا با انعطاف لازم، میتواند بنا به شرایط و پیام هایی که از جامعه می شنود، دست به بازسازی خویش ببرد.
برای "خودترمیمی"، به چهار مولفه محتاج است:
الف. آمادگی روانشناختی برای تغییر.
ب. مهارت عملی در ترمیم و تغییر به موقع
ج. کنار نهادن مطلقاندیشیِ جزماندیشانه
د. عرفی و قراردادی دانستن چهارچوبهای نظام سیاسی
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
#تراوشات_یک_تکاور
شلیک دوم:
🔵 فقط شنیدن کافی نیست، به موقع باید شنید.
هنگامی که اعتراضات خیابانی به اوج رسیده و اوضاع از کنترل خارج شده بود، شاه در یک نطق تلویزیونی گفت:
"صدای انقلاب شما را شنیدم"
او نمیدانست شنیدن صدای ملت، ضرورتی اجتنابناپذیر است و اگر چنین است پس صدای مردم را باید به موقع شنید. و نکتهی مهم این بود که مردم، شنیدن پیامشان را نه نشانهی بلوغ نظام سیاسی و عقلانیت، تفسیر کردند و نه آن را از منظر اخلاقی، کنشی مشفقانه، همدلانه و صادقانه احساس کردند. بلکه آن را واکنشی ریاکارانه، از موضع ضعف و غیرصادقانه یافتند. از این رو وقتی شاه صراحتا گفت که "پیام انقلاب شما را شنیدم"، این شنیدنِ دیرهنگام، نه تنها کاری از پیش نبرد که اوضاع را برای او بدتر کرد.
نظامهای سیاسی، قبل از این که صدای مردم به انقلاب و مشت تبدیل شود، مختارانه باید آن را بشنوند، و الا انقلاب، "شنیدن" را به او تحمیل خواهند کرد.
محسن مخملباف در خاطراتش آورده است:
وقتی شاه جملهٔ «من پیام انقلاب شما را شنیدم» را بر زبان آورد، همه زندانیان صدایی از خود در آوردند. یکی گفت نظام شاه فرو ریخت. یکی گفت ما پیروز شدیم. یکی به او لعنت فرستاد. وقتی پیام شاه تمام شد، بعضی از زندانیان همدیگر را بغل کردند و گفتند ما پیروز شدیم، شاه رفتنی است.
✅ برقراری و ثبات نظامهای سیاسی منوط به ارتباطی معقول و بههنگام با مردم و دیالوگی مستمر با جامعه است. این دیالوگ، الزاما و تماما از طریق گفتار شفاهی و گفتگوی زبانی نیست. بلکه بخش بزرگتر را باید از پژوهشها و تحقیقات دریافت. درد و رنجهای جامعه را دیدن، خود، بخشی از پروسهی شنیدن است. صدای مردم را حتی وقتی سخنی نگفته باشند، میتوان در مشقات و رنجها و رنگ رخسارهشان شنید.
به تعبیر سعدی، احوال ظاهری آدمی نشان از راز و رمز درون دارد:
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
رنگ رخساره، همان چیزی است که امروزه از آن به "زبان بدن" یاد میکنند. از نشانههای هوشمندی و زیرکی نظامهای سیاسی، یکی این است که اسرار درون جامعه را پیش از آن که به زبان و به فریاد برآید، از رنگ رخسارهی جامعه میفهمند. جامعه با بدن خود با اربابان قدرت سخن میگوید. شنیدن به موقع وقتی است که پیام را قبل از ان که به فریاد تبدیل گردد، از طریق "زبان بدن" شنید. نظامی که التهاب جامعه را به موقع نبیند، روزی مجبور میشود صدای انقلاب و خیزش پرهیاهوی خیابانی را بشنود.
🔻به طور کلی چهار مرحله از شنیدن پپام را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد:
۱. از طرق زبان بدن (ناگفته را شنیدن)
۲. از طریق دیالوگ و گفتگوی آرام با جامعه
۳. از طریق فریادها و اعتراضات خیابانی
۴. از طریق مشتهای گره کردهی شهروندان خشمگین
رژیم پهلوی، در مرحلهی چهارم، صدای مردم را شنید، که دیگر دیر شده بود. اما یک پرسش اساسی که امروزه نیز به کار میآید این است که:
❓چرا "شاه"، صدای انقلاب مردم را دیر شنید؟ اساسا چرا یک نظام سیاسی دچار ثقل سامعه میشود که جامعه محبور میشود با فریاد و مشت های گره کرده با آنان سخن بگویند؟
علل زیر در بیتوجهی به پیام جامعه، مدخلیت دارد:
۱. دست کم گرفتن قدرت جامعه
۲. ارزیابی نادرست از قدرت خویش
۳. تصور نادرست از قصهی حکمرانی، (خویش را ارباب و مردم را رعیت دیدن)
۴. عدم اعتماد کافی به کارشناسان درون سیستم
۵. فقدان مکانیسم لازم برای شنیدن پیام و دیدن رنگ رخسارهی جامعه
۶. اعمال سانسور در گزارش واقعیت به تصمیمگیران
۷. اعمال هزینهی سنگین برای حقیقتگویی متفکران جامعه
✅ ثبات و بقا نظام سیاسی عمدا به سه عامل زیر وابسته است:
۱. "مهارت شنیدن" پیامهای جامعه.
نظامهای هوشمند هم "قصهی نانموده" را میدانند و هم "نامهی نانوشته"ی جامعه را میخوانند.
برای خواندن جامعه دست کم به چهار چیز نیاز است:
الف. مکانیسمهای ساختاری برای دایما شنیدن. مانند پژوهشگاههای معتبر سنجش جامعه.
ب. آزادی نقد و انتقاد متفکران
ج. حساسیت بالا به "زبان بدن" جامعه
د. آزادی شهروندان برای ابراز خویشتن
۲. "مهارت نشانهشناسی"
هر سیستمی همواره با مسئلههایی مواجهه میشود که باید حل و فصل شوند. یکی از تواناییهای نظامهای پویا،
اولا، توانایی تفسیر و فهم نشانه ها.
ثانیا، مهارت تنظیم سلسله مراتب مسئله ها بر اساس اهمیت آنان.
۳. "مهارت خودترمیمی".
سیستم پویا با انعطاف لازم، میتواند بنا به شرایط و پیام هایی که از جامعه می شنود، دست به بازسازی خویش ببرد.
برای "خودترمیمی"، به چهار مولفه محتاج است:
الف. آمادگی روانشناختی برای تغییر.
ب. مهارت عملی در ترمیم و تغییر به موقع
ج. کنار نهادن مطلقاندیشیِ جزماندیشانه
د. عرفی و قراردادی دانستن چهارچوبهای نظام سیاسی
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
❤15👎2🔥2🍌2🌭1🤨1
#تراوشات_یک_تکاور
#بخش_اول
شلیک سوم:
«انقلاب اسلامی یا انقلاب ۵۷؟»
«تجلی ارادهی الهی یا خیزش مردمی؟»
شاه: “مخالفت من صرفاً با مارکسیسم است.”
خبرنگار: “تا آنجا که ما میدانیم، یک اپوزیسیون مذهبی نسبتاً قوی علیه شما وجود دارد.”
شاه: “این مسئله اصلاً جدی نیست.”
این جملات که از مصاحبهی محمدرضا شاه پهلوی در سالهای پایانی حکومتش نقل شدهاند، نمایانگر نوعی سادهانگاری و عدم درک صحیح از پتانسیل و نفوذ نیروهای مذهبی در جامعهی ایران آن روزگار است. به نظر میرسد که شاه، با تمرکز بر تهدیدات کمونیستی و مارکسیستی، از این واقعیت غافل مانده بود که مذهب، به عنوان یک نیروی بالقوه، قادر است تودههای مردم را به حرکت درآورده و پایههای قدرت وی را متزلزل سازد. اما تاریخ، همواره درسهای ناگفتهی زیادی برای زمامداران دارد.
آیا انقلاب ملت ایران در سال 1357، انقلابی اسلامی بود؟
کدام جریان مردم را به خیابان آورد؟
رهبری انقلاب را چه کسی برعهده داشت؟
مردم به دنبال چه بودند؟
هنر انقلاب متاثر از چه مفاهیمی بود؟
انقلاب اسلامی چه اثری بر پیرامون خود گذاشت ؟
به باور داریوش شایگان، اندیشمند برجستهی ایرانی، طیفهای گوناگونی که در پیروزی انقلاب سهیم بودند را میتوان در سه دستهی کلی اسلامگرایان، دموکراتها و مارکسیستها جای داد. هر یک از این گروهها، با انگیزهها و اهداف خاص خود، در این حرکت اعتراضی شرکت داشتند. اما اگر بخواهیم با نگاهی دقیقتر و موشکافانهتر به این رویداد بنگریم، با پنج گروه عمده در انقلاب اسلامی مواجه میشویم: جبهه ملی، نهضت آزادی، چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق و اسلامگرایان. هر یک از این گروهها، وزن و جایگاه متفاوتی در این تحول تاریخی ایفا نمودند.
جبهه ملی، به عنوان یکی از قدیمیترین و ریشهدارترین احزاب سیاسی ایران، پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، عملاً از صحنهی سیاست رانده شده و توان بسیج مردمی را از دست داده بود. اگرچه این جبهه همچنان از حمایت بخشی از روشنفکران و طبقات متوسط جامعه برخوردار بود، اما دیگر قادر به ایفای نقش محوری در تحولات سیاسی کشور نبود.
سران نهضت آزادی ایران، که از جمله چهرههای خوشنام و باسابقه در عرصهی سیاست ایران به شمار میرفتند، قائل به اصلاح در چارچوب قانون اساسی مشروطه بودند، نه انقلاب. آنها بر این باور بودند که میتوان با انجام اصلاحات تدریجی و مسالمتآمیز، نظام سیاسی را بهبود بخشید و از وقوع یک انقلاب خشونتآمیز جلوگیری کرد. اما این دیدگاه، با رادیکالیزه شدن فضای سیاسی کشور، به تدریج به حاشیه رانده شد.
زندانهای ساواک و اعدامها، ضربات سنگینی بر پیکرهی سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق وارد آورده و این گروهها را عملاً از گردونه خارج کرده بود. علاوه بر این، اختلافات درونی و ایدئولوژیک نیز، زمینهساز انشعابات و تضعیف بیشتر آنها شده بود. با این حال، این گروهها توانستند با انجام عملیات های مسلحانه و تبلیغات زیرزمینی، نقش مهمی در تشدید خشونت سیاسی کشور ایفا نمایند.
اما در این میان، اسلامگرایان، به رهبری امام خمینی (ره)، با استفاده از شبکهی گستردهی مساجد سراسر کشور و با بهرهگیری از زبان مذهب، از توانایی بینظیری در سازماندهی تودههای مردم برخوردار بودند. مساجد، به عنوان پایگاههای اصلی بسیج مردمی، نقش کلیدی در سازماندهی اعتراضات و راهپیماییها ایفا نمودند. درگذشت مرحوم مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی، همچون جرقهای آتشزیرخاکستر، سبب فعال شدن شبکهی روحانیت علیه رژیم در سراسر کشور شد و در نتیجه، به سقوط پهلوی انجامید.
آنچه که عیان و غیرقابل انکار است، این است که رهبری انقلاب ملت ایران، یعنی امام خمینی (ره)، شخصیتی کاریزماتیک و دارای نفوذ معنوی فوقالعاده بود که از حوزهی علمیه قم برخاسته بود و حتی اندیشههای سیاسی ایشان نیز، از جایگاه مذهبی وی نشأت میگرفت. نوع رهبری ایشان، با رهبری لنین، گاندی، کاسترو و… تفاوتی بنیادین داشت. رهبریهای معمول در انقلابها، عمدتاً بر مبنای ایدئولوژیهای سیاسی و یا منافع شکل میگیرند، در حالی که رهبری امام خمینی، ریشه در اعتقادات مذهبی و رابطهی عمیق مرجعیت و مقلد در تشیع داشت. این نوع رهبری، به ایشان امکان میداد تا با تودههای مردم ارتباطی عمیق و معنوی برقرار کرده و آنها را به سوی اهداف خود هدایت نماید.
شخص دوم انقلاب اسلامی، یعنی آیتالله طالقانی نیز، شخصیتی برجسته و مورد احترام در میان نیروهای مذهبی و ملی و چپی به شمار میرفت. ایشان، به عنوان رهبری مذهبی و ریش سفید جریانهای سیاسی مخالف رژیم در داخل کشور، نقش مهمی در هماهنگی و همگرایی این نیروها ایفا نمود.
شعارهای هر انقلابی، به مثابه تابلویی است که جلوهای از روح آن انقلاب را به نمایش میگذارد.
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
#بخش_اول
شلیک سوم:
«انقلاب اسلامی یا انقلاب ۵۷؟»
«تجلی ارادهی الهی یا خیزش مردمی؟»
شاه: “مخالفت من صرفاً با مارکسیسم است.”
خبرنگار: “تا آنجا که ما میدانیم، یک اپوزیسیون مذهبی نسبتاً قوی علیه شما وجود دارد.”
شاه: “این مسئله اصلاً جدی نیست.”
این جملات که از مصاحبهی محمدرضا شاه پهلوی در سالهای پایانی حکومتش نقل شدهاند، نمایانگر نوعی سادهانگاری و عدم درک صحیح از پتانسیل و نفوذ نیروهای مذهبی در جامعهی ایران آن روزگار است. به نظر میرسد که شاه، با تمرکز بر تهدیدات کمونیستی و مارکسیستی، از این واقعیت غافل مانده بود که مذهب، به عنوان یک نیروی بالقوه، قادر است تودههای مردم را به حرکت درآورده و پایههای قدرت وی را متزلزل سازد. اما تاریخ، همواره درسهای ناگفتهی زیادی برای زمامداران دارد.
آیا انقلاب ملت ایران در سال 1357، انقلابی اسلامی بود؟
کدام جریان مردم را به خیابان آورد؟
رهبری انقلاب را چه کسی برعهده داشت؟
مردم به دنبال چه بودند؟
هنر انقلاب متاثر از چه مفاهیمی بود؟
انقلاب اسلامی چه اثری بر پیرامون خود گذاشت ؟
به باور داریوش شایگان، اندیشمند برجستهی ایرانی، طیفهای گوناگونی که در پیروزی انقلاب سهیم بودند را میتوان در سه دستهی کلی اسلامگرایان، دموکراتها و مارکسیستها جای داد. هر یک از این گروهها، با انگیزهها و اهداف خاص خود، در این حرکت اعتراضی شرکت داشتند. اما اگر بخواهیم با نگاهی دقیقتر و موشکافانهتر به این رویداد بنگریم، با پنج گروه عمده در انقلاب اسلامی مواجه میشویم: جبهه ملی، نهضت آزادی، چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق و اسلامگرایان. هر یک از این گروهها، وزن و جایگاه متفاوتی در این تحول تاریخی ایفا نمودند.
جبهه ملی، به عنوان یکی از قدیمیترین و ریشهدارترین احزاب سیاسی ایران، پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، عملاً از صحنهی سیاست رانده شده و توان بسیج مردمی را از دست داده بود. اگرچه این جبهه همچنان از حمایت بخشی از روشنفکران و طبقات متوسط جامعه برخوردار بود، اما دیگر قادر به ایفای نقش محوری در تحولات سیاسی کشور نبود.
سران نهضت آزادی ایران، که از جمله چهرههای خوشنام و باسابقه در عرصهی سیاست ایران به شمار میرفتند، قائل به اصلاح در چارچوب قانون اساسی مشروطه بودند، نه انقلاب. آنها بر این باور بودند که میتوان با انجام اصلاحات تدریجی و مسالمتآمیز، نظام سیاسی را بهبود بخشید و از وقوع یک انقلاب خشونتآمیز جلوگیری کرد. اما این دیدگاه، با رادیکالیزه شدن فضای سیاسی کشور، به تدریج به حاشیه رانده شد.
زندانهای ساواک و اعدامها، ضربات سنگینی بر پیکرهی سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق وارد آورده و این گروهها را عملاً از گردونه خارج کرده بود. علاوه بر این، اختلافات درونی و ایدئولوژیک نیز، زمینهساز انشعابات و تضعیف بیشتر آنها شده بود. با این حال، این گروهها توانستند با انجام عملیات های مسلحانه و تبلیغات زیرزمینی، نقش مهمی در تشدید خشونت سیاسی کشور ایفا نمایند.
اما در این میان، اسلامگرایان، به رهبری امام خمینی (ره)، با استفاده از شبکهی گستردهی مساجد سراسر کشور و با بهرهگیری از زبان مذهب، از توانایی بینظیری در سازماندهی تودههای مردم برخوردار بودند. مساجد، به عنوان پایگاههای اصلی بسیج مردمی، نقش کلیدی در سازماندهی اعتراضات و راهپیماییها ایفا نمودند. درگذشت مرحوم مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی، همچون جرقهای آتشزیرخاکستر، سبب فعال شدن شبکهی روحانیت علیه رژیم در سراسر کشور شد و در نتیجه، به سقوط پهلوی انجامید.
آنچه که عیان و غیرقابل انکار است، این است که رهبری انقلاب ملت ایران، یعنی امام خمینی (ره)، شخصیتی کاریزماتیک و دارای نفوذ معنوی فوقالعاده بود که از حوزهی علمیه قم برخاسته بود و حتی اندیشههای سیاسی ایشان نیز، از جایگاه مذهبی وی نشأت میگرفت. نوع رهبری ایشان، با رهبری لنین، گاندی، کاسترو و… تفاوتی بنیادین داشت. رهبریهای معمول در انقلابها، عمدتاً بر مبنای ایدئولوژیهای سیاسی و یا منافع شکل میگیرند، در حالی که رهبری امام خمینی، ریشه در اعتقادات مذهبی و رابطهی عمیق مرجعیت و مقلد در تشیع داشت. این نوع رهبری، به ایشان امکان میداد تا با تودههای مردم ارتباطی عمیق و معنوی برقرار کرده و آنها را به سوی اهداف خود هدایت نماید.
شخص دوم انقلاب اسلامی، یعنی آیتالله طالقانی نیز، شخصیتی برجسته و مورد احترام در میان نیروهای مذهبی و ملی و چپی به شمار میرفت. ایشان، به عنوان رهبری مذهبی و ریش سفید جریانهای سیاسی مخالف رژیم در داخل کشور، نقش مهمی در هماهنگی و همگرایی این نیروها ایفا نمود.
شعارهای هر انقلابی، به مثابه تابلویی است که جلوهای از روح آن انقلاب را به نمایش میگذارد.
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
👍9👎4
#تراوشات_یک_تکاور
#بخش_دوم
شلیک سوم:
«انقلاب اسلامی یا انقلاب ۵۷؟»
«تجلی ارادهی الهی یا خیزش مردمی؟»
در انقلاب ملت ایران نیز، مفاهیمی همچون آزادی، عدالت، استقلال، استبدادستیزی،استکبارستیزی و... مفاهیمی محوری بودند که در شعارهای مردم تبلور مییافتند . آنچه که مشخص است، شکوفهی این شعارها، در اعتقادات مذهبی مردم آن روزگار جوانه زده بود. برای نمونه، چند مورد از شعارهای معروف آن دوران را در این یادداشت ذکر میکنیم:
این است شعار ملی / خدا، قرآن، خمینی
بازرگان، بازرگان / مجری حکم قرآن
وای اگر خمینی حکم جهادم دهد / توپ و مسلسل نتواند که جوابم دهد
تنها ره سعادت / ایمان، جهاد، شهادت
این شعارها، نشاندهندهی آن هستند که مذهب، نقشی تعیینکننده در شکلگیری و جهتدهی به انقلاب ایفا نموده است.
به زعم نگارنده، مهمترین شعار آن ایام، که اساسیترین و اصلیترین خواستهی مردم انقلابی بود، شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است. این شعار، به خوبی نشان میدهد که مردم ایران، خواهان نظامی بودند که هم از استبداد داخلی رهایی یابد، هم از سلطهی خارجی رها شود و هم بر مبنای ارزشهای اسلامی استوار گردد.
همچون سایر انقلابها، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز، میتوان روح انقلاب را در لابهلای آثار هنری تولید شده یافت. شعر، موسیقی، فیلم، نقاشی و سایر فرم های هنری، به عنوان آینهای تمامنما، بازتابدهندهی آرمانها، ارزشها و احساسات مردم در آن دوران هستند. نمونهای بارز از این دست، که دلیلی بر اثبات اسلامی بودن آن است، سرودهای سال 57 است. برای مثال، شهیار قنبری که ترانهسرایی مارکسیست بود، در روزهای نخستین پیروزی انقلاب، ترانهای به نام «وحدت» سرود؛ ترانهای که فرهاد مهراد آن را خوانده است و یکی از بهترین آثار موسیقیایی تولید شده به زبان فارسی، برای توصیف پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله) میباشد. در این سرود، ما شاهد آن هستیم که شاعر، با وجود گرایشهای مارکسیستی خود، پیوندی محتوایی میان وقایع صدر اسلام و انقلاب اسلامی ایران برقرار کرده است؛ البته این اثر، برخلاف آثار متاخر، جنبهی غلوآمیز ندارد و تلاش میکند تا با زبانی هنرمندانه، به بیان ارزشهای انقلابی بپردازد. در اکثریت قریب به اتفاق هنر انقلاب، ما شاهد زایایی محتوایی اسلام هستیم و هنرمندان، با الهام از آموزههای دینی، آثار ارزشمندی را خلق کردهاند.
انقلابها ذاتاً صادر میشوند و صدور انقلاب، امری اجتنابناپذیر است. انقلاب فرانسه، با شعارهای آزادی، برابری و برادری، الگوی اتفاقات سالهای بعد در اروپا شد؛ انقلاب اکتبر روسیه، الهامبخش انقلابها و جنبشهای کمونیستی در سراسر جهان بود و یا قیام مردم تونس، مبدأ جنبشهای مردمی در کشورهای عربی گردید.
انقلاب اسلامی ایران نیز، اثری شگرف در جهان اسلام بر جای گذاشت و جنبشهای مختلفی در اکثر کشورهای مسلمان، متاثر از انقلاب ایران ساماندهی شده است. حزبالله حجاز، حزبالله لبنان، حزب اسلامی آذربایجان، جهاد اسلامی فلسطین، جمعیت ارشاد اسلامی مصر، جنبش آزادیبخش بحرین، حزب اسلامی رفاه ترکیه، مجلس اعلای شیعیان عراق و دهها گروه کوچک و بزرگ دیگر در سرتاسر جهان، مدل جدیدی از اسلام را که در انقلاب اسلامی ایران ظهور یافته بود، الگوی حرکتهای خود قرار دادند. این گروهها، با الهام از انقلاب ایران، تلاش کردند تا با استعمار، استبداد و بیعدالتی مبارزه کرده و جوامع خود را بر اساس ارزشهای اسلامی بنا نهند.
انقلاب اسلامی ایران، بطلانی بر نظریههای چپ و راست در مواجهه با دین بود؛ دینی که تا قبل از سال ۱۳۵۷، از سوی بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران، افیون و تریاک تودهها به شمار میآمد و به عنوان مانعی در راه پیشرفت و توسعهی جوامع تلقی میشد، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به نیرویی محرک و رهاییبخش تبدیل شد و خونی تازه در رگهای خشک تودهها جاری ساخت. این انقلاب، نشان داد که دین، میتواند نقشی فعال و سازنده در تحولات اجتماعی و سیاسی ایفا نماید و به عنوان منبعی برای الهامبخشی و بسیج تودههای مردم عمل کند.
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
#بخش_دوم
شلیک سوم:
«انقلاب اسلامی یا انقلاب ۵۷؟»
«تجلی ارادهی الهی یا خیزش مردمی؟»
در انقلاب ملت ایران نیز، مفاهیمی همچون آزادی، عدالت، استقلال، استبدادستیزی،استکبارستیزی و... مفاهیمی محوری بودند که در شعارهای مردم تبلور مییافتند . آنچه که مشخص است، شکوفهی این شعارها، در اعتقادات مذهبی مردم آن روزگار جوانه زده بود. برای نمونه، چند مورد از شعارهای معروف آن دوران را در این یادداشت ذکر میکنیم:
این است شعار ملی / خدا، قرآن، خمینی
بازرگان، بازرگان / مجری حکم قرآن
وای اگر خمینی حکم جهادم دهد / توپ و مسلسل نتواند که جوابم دهد
تنها ره سعادت / ایمان، جهاد، شهادت
این شعارها، نشاندهندهی آن هستند که مذهب، نقشی تعیینکننده در شکلگیری و جهتدهی به انقلاب ایفا نموده است.
به زعم نگارنده، مهمترین شعار آن ایام، که اساسیترین و اصلیترین خواستهی مردم انقلابی بود، شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است. این شعار، به خوبی نشان میدهد که مردم ایران، خواهان نظامی بودند که هم از استبداد داخلی رهایی یابد، هم از سلطهی خارجی رها شود و هم بر مبنای ارزشهای اسلامی استوار گردد.
همچون سایر انقلابها، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز، میتوان روح انقلاب را در لابهلای آثار هنری تولید شده یافت. شعر، موسیقی، فیلم، نقاشی و سایر فرم های هنری، به عنوان آینهای تمامنما، بازتابدهندهی آرمانها، ارزشها و احساسات مردم در آن دوران هستند. نمونهای بارز از این دست، که دلیلی بر اثبات اسلامی بودن آن است، سرودهای سال 57 است. برای مثال، شهیار قنبری که ترانهسرایی مارکسیست بود، در روزهای نخستین پیروزی انقلاب، ترانهای به نام «وحدت» سرود؛ ترانهای که فرهاد مهراد آن را خوانده است و یکی از بهترین آثار موسیقیایی تولید شده به زبان فارسی، برای توصیف پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله) میباشد. در این سرود، ما شاهد آن هستیم که شاعر، با وجود گرایشهای مارکسیستی خود، پیوندی محتوایی میان وقایع صدر اسلام و انقلاب اسلامی ایران برقرار کرده است؛ البته این اثر، برخلاف آثار متاخر، جنبهی غلوآمیز ندارد و تلاش میکند تا با زبانی هنرمندانه، به بیان ارزشهای انقلابی بپردازد. در اکثریت قریب به اتفاق هنر انقلاب، ما شاهد زایایی محتوایی اسلام هستیم و هنرمندان، با الهام از آموزههای دینی، آثار ارزشمندی را خلق کردهاند.
انقلابها ذاتاً صادر میشوند و صدور انقلاب، امری اجتنابناپذیر است. انقلاب فرانسه، با شعارهای آزادی، برابری و برادری، الگوی اتفاقات سالهای بعد در اروپا شد؛ انقلاب اکتبر روسیه، الهامبخش انقلابها و جنبشهای کمونیستی در سراسر جهان بود و یا قیام مردم تونس، مبدأ جنبشهای مردمی در کشورهای عربی گردید.
انقلاب اسلامی ایران نیز، اثری شگرف در جهان اسلام بر جای گذاشت و جنبشهای مختلفی در اکثر کشورهای مسلمان، متاثر از انقلاب ایران ساماندهی شده است. حزبالله حجاز، حزبالله لبنان، حزب اسلامی آذربایجان، جهاد اسلامی فلسطین، جمعیت ارشاد اسلامی مصر، جنبش آزادیبخش بحرین، حزب اسلامی رفاه ترکیه، مجلس اعلای شیعیان عراق و دهها گروه کوچک و بزرگ دیگر در سرتاسر جهان، مدل جدیدی از اسلام را که در انقلاب اسلامی ایران ظهور یافته بود، الگوی حرکتهای خود قرار دادند. این گروهها، با الهام از انقلاب ایران، تلاش کردند تا با استعمار، استبداد و بیعدالتی مبارزه کرده و جوامع خود را بر اساس ارزشهای اسلامی بنا نهند.
انقلاب اسلامی ایران، بطلانی بر نظریههای چپ و راست در مواجهه با دین بود؛ دینی که تا قبل از سال ۱۳۵۷، از سوی بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران، افیون و تریاک تودهها به شمار میآمد و به عنوان مانعی در راه پیشرفت و توسعهی جوامع تلقی میشد، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به نیرویی محرک و رهاییبخش تبدیل شد و خونی تازه در رگهای خشک تودهها جاری ساخت. این انقلاب، نشان داد که دین، میتواند نقشی فعال و سازنده در تحولات اجتماعی و سیاسی ایفا نماید و به عنوان منبعی برای الهامبخشی و بسیج تودههای مردم عمل کند.
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
👍11👎4
"پنجاه و هفتی ها"
🔻ارائه با موضوع: امر دینی در انقلاب و آینده ایران
باحضور:
👤آقای دکتر سید جواد میری
◽️عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🗓جمعه ۳ اسفند | ساعت: ۲۰:۰۰
📍نمازخانه خوابگاه قدس ۳ | خیابان قدس، خوابگاه قدس ۳
❗️حضور برای برادران آزاد است.
📚اندیشههای خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
🔻ارائه با موضوع: امر دینی در انقلاب و آینده ایران
باحضور:
👤آقای دکتر سید جواد میری
◽️عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🗓جمعه ۳ اسفند | ساعت: ۲۰:۰۰
📍نمازخانه خوابگاه قدس ۳ | خیابان قدس، خوابگاه قدس ۳
❗️حضور برای برادران آزاد است.
📚اندیشههای خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
❤15👎5
تکانچه
"پنجاه و هفتی ها" 🔻ارائه با موضوع: امر دینی در انقلاب و آینده ایران باحضور: 👤آقای دکتر سید جواد میری ◽️عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 🗓جمعه ۳ اسفند | ساعت: ۲۰:۰۰ 📍نمازخانه خوابگاه قدس ۳ | خیابان قدس، خوابگاه قدس ۳ ❗️حضور برای برادران…
🔻همراه با پرسش و پاسخ دانشجویی
انتقادات و پیشنهادات خود را به این آی دی ارسال کنید.
@Takanche_admin_ut
📚اندیشههای خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
انتقادات و پیشنهادات خود را به این آی دی ارسال کنید.
@Takanche_admin_ut
📚اندیشههای خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ببینیم
سید جواد میری:
انقلاب یعنی ظهور سوژه
ظهور انسان خود آگاهِ جامعه آگاهِ تاریخ آگاه با اراده معطوف به تحول!
📚اندیشههای خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
سید جواد میری:
انقلاب یعنی ظهور سوژه
ظهور انسان خود آگاهِ جامعه آگاهِ تاریخ آگاه با اراده معطوف به تحول!
📚اندیشههای خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
❤7
#گزارش_تصویری
تکانچه_قسمت سوم
"پنجاه و هفتی ها"
مهمان: دکتر سید جواد میری
جمعه: ۳ اسفند ۱۴۰۳
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
@seyedjavadmiri
تکانچه_قسمت سوم
"پنجاه و هفتی ها"
مهمان: دکتر سید جواد میری
جمعه: ۳ اسفند ۱۴۰۳
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
@seyedjavadmiri
👍15
تکانچه_قسمت سوم
دکتر سید جواد میری
تکانچه_قسمت سوم
"پنجاه و هفتی ها"
مهمان: دکترسید جواد میری
جمعه:۳ اسفند ۱۴۰۳
🔻 موضوع: امر دینی در انقلاب و آینده ایران
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
"پنجاه و هفتی ها"
مهمان: دکترسید جواد میری
جمعه:۳ اسفند ۱۴۰۳
🔻 موضوع: امر دینی در انقلاب و آینده ایران
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
👍9👎2
#تراوشات_یک_تکاور
#گزارش
«بررسی مفاهیم و ابعاد انقلاب اسلامی»
سید جواد میری:
در تحلیل انقلاب اسلامی، مهم است که درک دقیقی از مفاهیم «انقلاب»، «نظام» و «انقلاب اسلامی» داشته باشیم. هرکدام از این اصطلاحات معنای خاص خود را دارند و تمایز بین آنها میتواند به درک بهتر تحولات تاریخی و اجتماعی کمک کند. انقلاب بهعنوان ظهور یک سوژه آگاه، که به تغییر و تحول میانجامد، در طول تاریخ باعث تغییرات اساسی در نظمهای اجتماعی و سیاسی شده است. بهویژه در دنیای مدرن، مفهوم نظم بورژوازی و تأثیر آن بر جامعه، نشاندهنده چالشهایی است که انقلابها با آن روبرو هستند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که چگونه انقلابها میتوانند به لحاظ اجتماعی و سیاسی نارضایتیها را به جنبشهای بزرگ تبدیل کنند. با این حال، این تغییرات به معنای نفی کامل نظامهای پیشین نیست. نباید فراموش کرد که بسیاری از انقلابها در پی ایجاد نظامهای جایگزین هستند که بر مبنای تمایلات و آمال حامیان آن بنا شدهاند.
در ارتباط با انقلاب، باید توجه داشت که مفاهیمی چون انقلاب اسلامی، نهتنها به تغییرات سیاسی بلکه به تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز مرتبط میشود. این رابطه پیچیده است و نیازمند بررسی عمیقتری است.
بهعنوان مثال، ما میدانیم که انقلاب اسلامی ایران تنها دنبالهروی حرکتهای سیاسی نبوده، بلکه به تحولات فرهنگی و اجتماعی نیز دامن زده است.
در تاریخ ایران، هر یک از جریانات فکری مختلف همچون اسلامگرایان، تجددگرایان و باستانگرایان در مقاطع زمانی خاصی نقشهای کلیدی ایفا کردهاند. تجددگرایان، بهویژه در زمان انقلاب اسلامی، در تلاش بودند تا ایدههای جدید را وارد عرصه اجتماعی کنند. این در حالی است که باستانگرایان بهعنوان یک جریان حاشیهای باقی مانده و تأثیر قابل توجهی نداشتهاند. اکنون زمان آن رسیده که این جریانات به یکدیگر نزدیک شوند و به سنتزی برسند.
در مورد انقلاب اسلامی باید دقت کنیم که تفاوتی میان انقلاب و نظام قائل باشیم که انقلاب نتیجه ایدهها و باورهای جمعی انسانها است که به دنبال دستیابی به ساختاری مطلوب میباشد اما نظام حاکم میتواند نتیجه آن باشد یا نباشد، برای تحقق این اهداف، سازوکارهایی ضروری است، تا نظامهای موجود، نهتنها در راستای ارزش ها، بلکه در جهت تأمین مصالح عمومی و منافع مستضعفان (که عاملیت اصلی انقلاب اسلامی نیز محسوب میشوند مشابه آنچه که در انقلاب فرانسه با بورژوازی و در انقلاب روسیه با پرولتاریا شاهد آن بودیم) نظارت و ارزیابی شوند.
این امر به تبدیل ارزشها و معیارها به درسهای عملی نیاز دارد، به گونهای که افراد مستضعف بتوانند در فرآیند تعیین و تثبیت نظام نقش فعالی ایفا کنند. به عبارت دیگر، باید ساختار اقتصادیای برقرار شود که به مصالح این اقشار و نظام سیاسی برای بکارگیری طیف های مختلف جامعه جایگاهی داشته باشد و شایسته سالاری را در دستور کار خود قرار دهد در نتیجه، نظام اجتماعی عادلانه را در جامعه ایجاد کند.
مارکس در تأکید بر آگاهی طبقه کارگر بر این نکته تأکید میکند که اگر این افراد به عمق وضعیت خود پی ببرند، خواهند توانست انقلابی واقعی در نظم اجتماعی ایجاد کنند. این نکته در خصوص مسأله استضعاف نیز به نحو دیگری واجد است. استضعاف فقط به فقر مادی محدود نمیشود، بلکه ابعاد وجودی، فکری و فرهنگی را نیز شامل میشود.
انقلاب اسلامی ایران نهتنها یک رویداد ملی، بلکه تأثیری جهانی داشته و میتواند الگویی برای کشورهای دیگر باشد. این انقلاب نشاندهنده قدرت ملتها در تغییر سرنوشت خود و ایجاد نقشی فعال در تاریخ است. نیاز به توجه به ابعاد مختلف استضعاف و فراهم کردن بسترهای مناسب برای تحقق تغییرات اجتماعی و اقتصادی، از اصلیترین اهدافی است که باید همواره مورد توجه قرار گیرد. با این دیدگاه بهسراغ ایجاد نظامهایی برویم که به خواستهها و نیازهای مستضعفان اولویت میدهند و در جهت تحقق آن آرمانها تلاش میکنند ولی آنچه که در ادبیات پسا انقلابی به مرور زمان ظاهر شد تبدیل مفهوم مستضعفان به محرومین و نهایتا به کم برخورداران است که مفهوم استضعاف را از معنای عمیق آن تهی می نماید.
چاره کار امروز ما نقد نظام موجود طبق آرمان ها و مفاهیم طرح شده در انقلاب است.
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
#گزارش
«بررسی مفاهیم و ابعاد انقلاب اسلامی»
سید جواد میری:
در تحلیل انقلاب اسلامی، مهم است که درک دقیقی از مفاهیم «انقلاب»، «نظام» و «انقلاب اسلامی» داشته باشیم. هرکدام از این اصطلاحات معنای خاص خود را دارند و تمایز بین آنها میتواند به درک بهتر تحولات تاریخی و اجتماعی کمک کند. انقلاب بهعنوان ظهور یک سوژه آگاه، که به تغییر و تحول میانجامد، در طول تاریخ باعث تغییرات اساسی در نظمهای اجتماعی و سیاسی شده است. بهویژه در دنیای مدرن، مفهوم نظم بورژوازی و تأثیر آن بر جامعه، نشاندهنده چالشهایی است که انقلابها با آن روبرو هستند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که چگونه انقلابها میتوانند به لحاظ اجتماعی و سیاسی نارضایتیها را به جنبشهای بزرگ تبدیل کنند. با این حال، این تغییرات به معنای نفی کامل نظامهای پیشین نیست. نباید فراموش کرد که بسیاری از انقلابها در پی ایجاد نظامهای جایگزین هستند که بر مبنای تمایلات و آمال حامیان آن بنا شدهاند.
در ارتباط با انقلاب، باید توجه داشت که مفاهیمی چون انقلاب اسلامی، نهتنها به تغییرات سیاسی بلکه به تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز مرتبط میشود. این رابطه پیچیده است و نیازمند بررسی عمیقتری است.
بهعنوان مثال، ما میدانیم که انقلاب اسلامی ایران تنها دنبالهروی حرکتهای سیاسی نبوده، بلکه به تحولات فرهنگی و اجتماعی نیز دامن زده است.
در تاریخ ایران، هر یک از جریانات فکری مختلف همچون اسلامگرایان، تجددگرایان و باستانگرایان در مقاطع زمانی خاصی نقشهای کلیدی ایفا کردهاند. تجددگرایان، بهویژه در زمان انقلاب اسلامی، در تلاش بودند تا ایدههای جدید را وارد عرصه اجتماعی کنند. این در حالی است که باستانگرایان بهعنوان یک جریان حاشیهای باقی مانده و تأثیر قابل توجهی نداشتهاند. اکنون زمان آن رسیده که این جریانات به یکدیگر نزدیک شوند و به سنتزی برسند.
در مورد انقلاب اسلامی باید دقت کنیم که تفاوتی میان انقلاب و نظام قائل باشیم که انقلاب نتیجه ایدهها و باورهای جمعی انسانها است که به دنبال دستیابی به ساختاری مطلوب میباشد اما نظام حاکم میتواند نتیجه آن باشد یا نباشد، برای تحقق این اهداف، سازوکارهایی ضروری است، تا نظامهای موجود، نهتنها در راستای ارزش ها، بلکه در جهت تأمین مصالح عمومی و منافع مستضعفان (که عاملیت اصلی انقلاب اسلامی نیز محسوب میشوند مشابه آنچه که در انقلاب فرانسه با بورژوازی و در انقلاب روسیه با پرولتاریا شاهد آن بودیم) نظارت و ارزیابی شوند.
این امر به تبدیل ارزشها و معیارها به درسهای عملی نیاز دارد، به گونهای که افراد مستضعف بتوانند در فرآیند تعیین و تثبیت نظام نقش فعالی ایفا کنند. به عبارت دیگر، باید ساختار اقتصادیای برقرار شود که به مصالح این اقشار و نظام سیاسی برای بکارگیری طیف های مختلف جامعه جایگاهی داشته باشد و شایسته سالاری را در دستور کار خود قرار دهد در نتیجه، نظام اجتماعی عادلانه را در جامعه ایجاد کند.
مارکس در تأکید بر آگاهی طبقه کارگر بر این نکته تأکید میکند که اگر این افراد به عمق وضعیت خود پی ببرند، خواهند توانست انقلابی واقعی در نظم اجتماعی ایجاد کنند. این نکته در خصوص مسأله استضعاف نیز به نحو دیگری واجد است. استضعاف فقط به فقر مادی محدود نمیشود، بلکه ابعاد وجودی، فکری و فرهنگی را نیز شامل میشود.
انقلاب اسلامی ایران نهتنها یک رویداد ملی، بلکه تأثیری جهانی داشته و میتواند الگویی برای کشورهای دیگر باشد. این انقلاب نشاندهنده قدرت ملتها در تغییر سرنوشت خود و ایجاد نقشی فعال در تاریخ است. نیاز به توجه به ابعاد مختلف استضعاف و فراهم کردن بسترهای مناسب برای تحقق تغییرات اجتماعی و اقتصادی، از اصلیترین اهدافی است که باید همواره مورد توجه قرار گیرد. با این دیدگاه بهسراغ ایجاد نظامهایی برویم که به خواستهها و نیازهای مستضعفان اولویت میدهند و در جهت تحقق آن آرمانها تلاش میکنند ولی آنچه که در ادبیات پسا انقلابی به مرور زمان ظاهر شد تبدیل مفهوم مستضعفان به محرومین و نهایتا به کم برخورداران است که مفهوم استضعاف را از معنای عمیق آن تهی می نماید.
چاره کار امروز ما نقد نظام موجود طبق آرمان ها و مفاهیم طرح شده در انقلاب است.
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
👍11👎2
تجربه رفراندوم در ایران نشان داد که در زمانهای بحران، مردم به دنبال هویتی متعالیتر و بنیادیتر از دولتها هستند. ۱۲ فروردین ۵۸ نقطه عطفی است که نمایانگر آرمانهای انقلابی ملت ایران در تبدیل به جمهوری اسلامی بود.
#رفراندوم
#جمهوری_اسلامی_ایران
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
#رفراندوم
#جمهوری_اسلامی_ایران
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
👍16👎4💔1
Audio
شد جمهوری اسلامی به پا
که هم دین دهد هم دنیا به ما
اولین سرود ملی جمهوری اسلامی ایران
به راستی جمهوری اسلامی ایران با آرمان های سال ۱۳۵۷ چقدر تطبیق دارد؟
#انقلاب_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
که هم دین دهد هم دنیا به ما
اولین سرود ملی جمهوری اسلامی ایران
به راستی جمهوری اسلامی ایران با آرمان های سال ۱۳۵۷ چقدر تطبیق دارد؟
#انقلاب_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#تکانچه
📚اندیشه های خود را شلیک کنید!
🆔 @takanche57
👍23👎11