اشمیت و گروهش در فارا (در عراق)، دامغان، تپهحصار، تختجمشید و محوطههای باستانی دیگری در ایران، دست به اکتشاف زدند و بعدها جزو نخستین کاوشگرانی بودند که با شناسایی و اکتشافات هوایی از عارضههای شگفتانگیز طبیعی این مناطق بر دقت کار کاوشهای باستانشناختی افزودند و روشی نوین در بررسی و کاوش ابداع کردند. عکسهای ساده و شخصی او که حاوی اطلاعات مهمی است - و غالباً در شرایط نامساعدی چون طوفانهای شن گرفته شده - ثبت و ضبط دورهای است که ایران در آستانۀ تحولات اجتماعی و اقتصادی قرار داشت، از بازارها تا قهوهخانهها و چایخانهها، از مزارع کشاورزی تا مساجد پرشکوه، و سکونتگاههایی واقع در چشماندازهای به غایت زیبا ولی صعب و سخت، که تاریخ گذشته این سرزمین را در خود جای داده است.
عکس هوایی تپه حصار و قلعه حصار دامغان قبل از عبور ریل راه آهن
عکس مربوط به زمان کاوش دکتر اشمیت
۱۳۱۰_۱۳۱۱
@tamadoneghoomes
عکس هوایی تپه حصار و قلعه حصار دامغان قبل از عبور ریل راه آهن
عکس مربوط به زمان کاوش دکتر اشمیت
۱۳۱۰_۱۳۱۱
@tamadoneghoomes
زمین فصاحت برگ چنار را
به باد خستهی پاییز میسپرد
هوا ترنم سودایی شکفتن را
ز نبض بیتپش خاک میگرفت
غروب حرف خودش را
به گوش جنگل خاموش گفته بود
و شیروانی لال،
میان دودهی افشان شب شبح میشد
میان درهم هذیان من دو شعلهی سبز
نشست.
به روی شیشه تار
ملال پرده شکست
و از حقیقت اشیا بوی شک برخاست
و با حقیقت اشیا بوی او پیوست
تمام پنجره من،
خیال او شده بود.
تمام پوستام از عطر آشتی بیمار،
تمام ذهن من از نور و نسترن سرشار.
من از رطوبت سبز نگاه او دیدم
که در نهایت چشماش کبوتر دل من،
قلمرویی ز برهنهترین هواها داشت
و اشتیاق تبآلود بامهای بلند،
در آفتاب ز پرواز دور او می سوخت
ز روی پنجره من،
خیال او پر زد.
و شب ادامه گرفت
و من ادامه گرفتم.
سروده استاد یدالله رویایی دامغانی
کهن درخت چنار چشمه علی در پاییز
@tamadoneghoomes
به باد خستهی پاییز میسپرد
هوا ترنم سودایی شکفتن را
ز نبض بیتپش خاک میگرفت
غروب حرف خودش را
به گوش جنگل خاموش گفته بود
و شیروانی لال،
میان دودهی افشان شب شبح میشد
میان درهم هذیان من دو شعلهی سبز
نشست.
به روی شیشه تار
ملال پرده شکست
و از حقیقت اشیا بوی شک برخاست
و با حقیقت اشیا بوی او پیوست
تمام پنجره من،
خیال او شده بود.
تمام پوستام از عطر آشتی بیمار،
تمام ذهن من از نور و نسترن سرشار.
من از رطوبت سبز نگاه او دیدم
که در نهایت چشماش کبوتر دل من،
قلمرویی ز برهنهترین هواها داشت
و اشتیاق تبآلود بامهای بلند،
در آفتاب ز پرواز دور او می سوخت
ز روی پنجره من،
خیال او پر زد.
و شب ادامه گرفت
و من ادامه گرفتم.
سروده استاد یدالله رویایی دامغانی
کهن درخت چنار چشمه علی در پاییز
@tamadoneghoomes
گزیده ای از سفرنامه خراسان به روایت خود ناصرالدین شاه در گذر از دامغان
خلاصه از شهر بیرون آمده، سوار کالسکه شدم راندیم. دهاتی که در دست راست و چپ جعده [جاده] واقع است از این قرار است و طرف دست راست جلگه است. طرف دست چپ به فاسله نیم فرسنگ یک فرسنگ، به کوه منتهی میشود.
دهات طرف دست راست: اول قریه «حصار» که اعتبار ندارد و مخروبه است، ملکی اولاد نشاطیخانی. دیگر «فیروزآباد»، سه دانگ خالصه است باقی مال آقا حسن پسر حاجی محمدعلی. دیگر «مایان»، خالصه است. دیگر «وامرزان» و «دهنو» خالصه است. دیگر «حسینآباد» مال پسر سپهسالار. دیگر «ابراهیمآباد» رعیتی. دیگر «امامآباد» مال سپهسالار. دیگر خود «مهماندوست».
دهات طرف دست چپ: اول «نریشم»، ملکی ابراهیمخان لَله محمدمیرزا و اولاد اللهقلیخان یاور. دیگر قصبه «جَز» ملکی قمر خانم. دیگر «طاق»، مال اولاد محمدزمانخان. دیگر قریه «بَک»، خالصه و قدری مال اللهیارخان. دیگر در سمت مهماندوست، برج بزرگ شبیه به برج شهرری دیده شد. مهماندوست همان جایی است که نادرشاه با افغان جنگ کرد و شکست داد.
خلاصه ناهار را در حسینآباد خوردیم، در باغی که مال حسینخان است. گل سرخ و مو داشت. حکیم طولوزون، معیرالممالک، حاجبالدوله و غیره بودند. بعد از ناهار باز آمدیم به جعده سوار کالسکه شدم. نزدیک مهماندوست باغات خوبی به نظر آمد. سوار شدم رفتم که شاید باغی پیدا بشود، پیاده شویم. نزدیک که رفتم باغات جنگلی بدی بود، درخت پسته بزرگ، سنجد و غیره داشت. پیاده نشده، از میان ده گذشته از آن طرف اردو سر درآورده، آمدم منزل قدری خوابیدم.
سراپرده را جای خوبی زدهاند، نهر آبی میآید، دو سه درخت هم بود. دهات دامغان پُردرخت و باغات و قشنگ است. خلاصه شب شد. شام خورده خوابیدم. باد تندی میآمد، بوی بد هم باد میآورد.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۷۲-۱۷۴.
@tamadoneghoomes
خلاصه از شهر بیرون آمده، سوار کالسکه شدم راندیم. دهاتی که در دست راست و چپ جعده [جاده] واقع است از این قرار است و طرف دست راست جلگه است. طرف دست چپ به فاسله نیم فرسنگ یک فرسنگ، به کوه منتهی میشود.
دهات طرف دست راست: اول قریه «حصار» که اعتبار ندارد و مخروبه است، ملکی اولاد نشاطیخانی. دیگر «فیروزآباد»، سه دانگ خالصه است باقی مال آقا حسن پسر حاجی محمدعلی. دیگر «مایان»، خالصه است. دیگر «وامرزان» و «دهنو» خالصه است. دیگر «حسینآباد» مال پسر سپهسالار. دیگر «ابراهیمآباد» رعیتی. دیگر «امامآباد» مال سپهسالار. دیگر خود «مهماندوست».
دهات طرف دست چپ: اول «نریشم»، ملکی ابراهیمخان لَله محمدمیرزا و اولاد اللهقلیخان یاور. دیگر قصبه «جَز» ملکی قمر خانم. دیگر «طاق»، مال اولاد محمدزمانخان. دیگر قریه «بَک»، خالصه و قدری مال اللهیارخان. دیگر در سمت مهماندوست، برج بزرگ شبیه به برج شهرری دیده شد. مهماندوست همان جایی است که نادرشاه با افغان جنگ کرد و شکست داد.
خلاصه ناهار را در حسینآباد خوردیم، در باغی که مال حسینخان است. گل سرخ و مو داشت. حکیم طولوزون، معیرالممالک، حاجبالدوله و غیره بودند. بعد از ناهار باز آمدیم به جعده سوار کالسکه شدم. نزدیک مهماندوست باغات خوبی به نظر آمد. سوار شدم رفتم که شاید باغی پیدا بشود، پیاده شویم. نزدیک که رفتم باغات جنگلی بدی بود، درخت پسته بزرگ، سنجد و غیره داشت. پیاده نشده، از میان ده گذشته از آن طرف اردو سر درآورده، آمدم منزل قدری خوابیدم.
سراپرده را جای خوبی زدهاند، نهر آبی میآید، دو سه درخت هم بود. دهات دامغان پُردرخت و باغات و قشنگ است. خلاصه شب شد. شام خورده خوابیدم. باد تندی میآمد، بوی بد هم باد میآورد.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۷۲-۱۷۴.
@tamadoneghoomes
نمونه های سفال تپه حصار در موزه مردم شناسی دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا
کارشناس موزه در حال تمیز کردن آثار در لابراتوار جهت جابجایی دوباره به گالری و موزه
@tamadoneghoomes
کارشناس موزه در حال تمیز کردن آثار در لابراتوار جهت جابجایی دوباره به گالری و موزه
@tamadoneghoomes
دبستان ناظمیه دامغان. سال های ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰ شمسی
۱. عبداله یاسایی
۲. حبیب یغمایی
۳.علی اصغر کشاورز
۴.هدایت اله داوری
.....
با سپاس از استاد رحمت اله نجاتی
@tamadoneghoomes
۱. عبداله یاسایی
۲. حبیب یغمایی
۳.علی اصغر کشاورز
۴.هدایت اله داوری
.....
با سپاس از استاد رحمت اله نجاتی
@tamadoneghoomes
قومس، مهد تمدن کهن
دبستان ناظمیه دامغان. سال های ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰ شمسی ۱. عبداله یاسایی ۲. حبیب یغمایی ۳.علی اصغر کشاورز ۴.هدایت اله داوری ..... با سپاس از استاد رحمت اله نجاتی @tamadoneghoomes
تاسیس مدرسه ناظمیه قدیم در دامغان
درسال ۱۳۳۵ هجری قمری «۱۲۹۵شمسی» حاج عبدالحسین تجار سمنانی که در دامغان هجره تجارتی
داشت ،بفکر تاسیس مدرسه افتاد ،چون در شهر کسی با این تصمیم موافق نبود
با مالکان حومه شهر مشورت نموده به
توافق رسید عبدالله صدر الادبا «یاسائی،» که گویا در آن زمان
در سمنان بود وآقایان علیمحمد یغمایی«پیمان » واحمد نیری هم از سمنان
آمدند ،از بدو امر مدرسه با سه کلاس تشکیل شد
پس از مدتی تا شش کلاس تکمیل گردید مدیر
مدرسه صدرالادبا (ٔیاسایی بود) ضمن مدیریت ؛تدریس کلاس ششم را هم به عهده
گرفت وتدریس داشت عده ایی از شاگردان فارسی ومقداری عربی می دانستند با برنامه
منظم وپیگیری ؛حساب هندسه جغرافیا
وسایر درسهای لازم را فرا می گرفتند؛ وچون برنامه وزارتی نبود؛ یاسايی استعداد وپشتکار شاگردان را در نظر می گرفت وموادی را تدریس می کرد
باتوجه به مدارس کنونی شاید عملی به نظر
نیاید . در کلاس ششم حساب تا مرابحه وتنزیل از کتاب حسابی بنام علیخان
،هندسه مقدماتی را تا چها مقاله ؛ جغرافیا ی طبیعی وسیاسی بضمیمه مقداری هیٔیت
بنام (فن سن )۰ قواعدالجلیه مختصر در نحو وصرف بعدا کتابی بنام (دروس نحویه )و بالاخره
صمدیه جوهر الاسان منطق
تاریخ انبیا ،مجانی الادب برای تمرین عربی وگلستان سعدی کلیله دمنه «فارسی »
تاریخ عمومی ایران تالیف ذکاالملک درفن عروض وشعر؛ در اواخر شروع بخواندن فرانسه هم شد
درآخر سال تحصیلی از وجوه اشخاص وعیان دعوت می شد از شاگردان کلاس پنجم وششم
باحضور آنها امتحان می گرفتند
دراول جلسه یکی از شاگردان خطابه ائی که ازطرف آقای یاسائی تدوین شده بود خواندو
امتحان شروع می شد
درپایان امتحان ؛ یاسائی این اشعاررا بمناسبت انجام انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی
گفته بود :
هیج فالی آزمودم بهتر از امید نیست
روزگار تیره ما همچنان جاوید نیست
جام استقلال مارا سنگ دوران نشکند
یادگار هیج شهی پاینده چون جمشید نیست
ترسناکی وسیه روزی نصیب ما نبود
ترس اندر شیرو تاری در رخ خورشید نیست
بلبلان از هر طرف رو بر بهارستان کنید
حالیا اندر گلستان خاری از تهدید نیست
روحش شاد ویادش گرامی
با تشکر از سرکار خانم کشاورز بخاطر ارسال تاریخچه مدرسه ناظمیه دامغان
@tamadoneghoomes
درسال ۱۳۳۵ هجری قمری «۱۲۹۵شمسی» حاج عبدالحسین تجار سمنانی که در دامغان هجره تجارتی
داشت ،بفکر تاسیس مدرسه افتاد ،چون در شهر کسی با این تصمیم موافق نبود
با مالکان حومه شهر مشورت نموده به
توافق رسید عبدالله صدر الادبا «یاسائی،» که گویا در آن زمان
در سمنان بود وآقایان علیمحمد یغمایی«پیمان » واحمد نیری هم از سمنان
آمدند ،از بدو امر مدرسه با سه کلاس تشکیل شد
پس از مدتی تا شش کلاس تکمیل گردید مدیر
مدرسه صدرالادبا (ٔیاسایی بود) ضمن مدیریت ؛تدریس کلاس ششم را هم به عهده
گرفت وتدریس داشت عده ایی از شاگردان فارسی ومقداری عربی می دانستند با برنامه
منظم وپیگیری ؛حساب هندسه جغرافیا
وسایر درسهای لازم را فرا می گرفتند؛ وچون برنامه وزارتی نبود؛ یاسايی استعداد وپشتکار شاگردان را در نظر می گرفت وموادی را تدریس می کرد
باتوجه به مدارس کنونی شاید عملی به نظر
نیاید . در کلاس ششم حساب تا مرابحه وتنزیل از کتاب حسابی بنام علیخان
،هندسه مقدماتی را تا چها مقاله ؛ جغرافیا ی طبیعی وسیاسی بضمیمه مقداری هیٔیت
بنام (فن سن )۰ قواعدالجلیه مختصر در نحو وصرف بعدا کتابی بنام (دروس نحویه )و بالاخره
صمدیه جوهر الاسان منطق
تاریخ انبیا ،مجانی الادب برای تمرین عربی وگلستان سعدی کلیله دمنه «فارسی »
تاریخ عمومی ایران تالیف ذکاالملک درفن عروض وشعر؛ در اواخر شروع بخواندن فرانسه هم شد
درآخر سال تحصیلی از وجوه اشخاص وعیان دعوت می شد از شاگردان کلاس پنجم وششم
باحضور آنها امتحان می گرفتند
دراول جلسه یکی از شاگردان خطابه ائی که ازطرف آقای یاسائی تدوین شده بود خواندو
امتحان شروع می شد
درپایان امتحان ؛ یاسائی این اشعاررا بمناسبت انجام انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی
گفته بود :
هیج فالی آزمودم بهتر از امید نیست
روزگار تیره ما همچنان جاوید نیست
جام استقلال مارا سنگ دوران نشکند
یادگار هیج شهی پاینده چون جمشید نیست
ترسناکی وسیه روزی نصیب ما نبود
ترس اندر شیرو تاری در رخ خورشید نیست
بلبلان از هر طرف رو بر بهارستان کنید
حالیا اندر گلستان خاری از تهدید نیست
روحش شاد ویادش گرامی
با تشکر از سرکار خانم کشاورز بخاطر ارسال تاریخچه مدرسه ناظمیه دامغان
@tamadoneghoomes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تپه های مریخی دامغان
این دسته از تپه ها که بیشترین شباهت را در بین نمونه های موجود به تپه های سیاره مریخ دارند در جنوب دامغان، در 130 کیلومتری از آن به سمت جاده جندق منطقه وسیعی به مساحت حدود 7 هزار هکتار را به خود اختصاص داده اند و با رنگ های متنوعی که دارند مناظری پدید آورده اند که مانند تابلوی نقاشی می ماند و بخش هایی از آنها شباهت فوق العاده ای به سطح سیاره مریخ دارند. این شباهت در تصاویر ارسالی از مریخ توسط دو کاوشگر “روح” و “فرصت” و نیز فضانورد “کنجکاوی” قابل مشاهده است؛ این شباهت را سه تیم از فضانوردان روسی در سفر به ایران و بازدید از تپه های مریخی دامغان نیز اذعان داشته اند
در مورد این شباهت همین بس که استاد سیروس برزو، روزنامه نگار علمی و پیشگام دانش کیهان نوردی در کشور، تصاویری از آنها را در سازمان فضایی ایران و سازمان فضایی روسیه به نمایش درآورده است و “سالیجان شریپف”، فضانورد روس نیز تابلویی از این منطقه را به یادگار با خود به سازمان فضایی روس برده است. وی همراه با همسرش از منطقه دیدن کرده و معتقد بود که این تپه ها به هیچ عنوان با تپه های جزایر هاوایی قابل مقایسه نیست
@tamadoneghoomes
این دسته از تپه ها که بیشترین شباهت را در بین نمونه های موجود به تپه های سیاره مریخ دارند در جنوب دامغان، در 130 کیلومتری از آن به سمت جاده جندق منطقه وسیعی به مساحت حدود 7 هزار هکتار را به خود اختصاص داده اند و با رنگ های متنوعی که دارند مناظری پدید آورده اند که مانند تابلوی نقاشی می ماند و بخش هایی از آنها شباهت فوق العاده ای به سطح سیاره مریخ دارند. این شباهت در تصاویر ارسالی از مریخ توسط دو کاوشگر “روح” و “فرصت” و نیز فضانورد “کنجکاوی” قابل مشاهده است؛ این شباهت را سه تیم از فضانوردان روسی در سفر به ایران و بازدید از تپه های مریخی دامغان نیز اذعان داشته اند
در مورد این شباهت همین بس که استاد سیروس برزو، روزنامه نگار علمی و پیشگام دانش کیهان نوردی در کشور، تصاویری از آنها را در سازمان فضایی ایران و سازمان فضایی روسیه به نمایش درآورده است و “سالیجان شریپف”، فضانورد روس نیز تابلویی از این منطقه را به یادگار با خود به سازمان فضایی روس برده است. وی همراه با همسرش از منطقه دیدن کرده و معتقد بود که این تپه ها به هیچ عنوان با تپه های جزایر هاوایی قابل مقایسه نیست
@tamadoneghoomes
Forwarded from خانه تسنیم دامغان
شنیده شده است هیات امنای امامزادگان جعفر و محمد(ع) دامغان به بهانه تامین امنیت برای زائران، پیگیر دیوار کشیدن دور مجموعه و محصور کردن چهار اثر تاریخی امامزادگان محمد و جعفر(ع)، برج چهلدختر و بنای شاهرخیه هستند!
طی سالهای گذشته، شورای شهر و شهرداری دامغان با مشارکت در آزادسازی اطراف امامزادگان و اجرای طرح فضای شهری و صرف هزینه زیاد، تلاش کردهاند مرکز شهر را به فضایی جذاب و زیبا برای شهروندان و گردشگران تبدیل کنند و دیوار کشیدن به دور این مجموعه به نوعی بازگشت به قبل و هدر دادن این هزینهها و محروم کردن مردم از یک پلازای شهری زیبا است.
امید است با نگاهی بلند و آیندهنگرانه و پرهیز از کارهای سطحی و غیرکارشناسی، دامغان را زیباتر بسازیم و بهتر معرفی کنیم.
«خانه تسنیم دامغان»
@khane_tasnim
طی سالهای گذشته، شورای شهر و شهرداری دامغان با مشارکت در آزادسازی اطراف امامزادگان و اجرای طرح فضای شهری و صرف هزینه زیاد، تلاش کردهاند مرکز شهر را به فضایی جذاب و زیبا برای شهروندان و گردشگران تبدیل کنند و دیوار کشیدن به دور این مجموعه به نوعی بازگشت به قبل و هدر دادن این هزینهها و محروم کردن مردم از یک پلازای شهری زیبا است.
امید است با نگاهی بلند و آیندهنگرانه و پرهیز از کارهای سطحی و غیرکارشناسی، دامغان را زیباتر بسازیم و بهتر معرفی کنیم.
«خانه تسنیم دامغان»
@khane_tasnim
تاریخانه
اهمیت تاریخانه نه تنها بواسطه ٔ آن است که بسبک عربی ساخته شده ، بلکه برای آن است که بسیاری از اسلوب ساسانی را نیز در بر دارد. طاقهائی که بدون مجاورت دیوار روی ستونها ساخته شده بخاطر می آورد که ستون سازی از خصائص معماری قدیم ایرانست . در زمان ساسانیان ستون خیلی ضخیم گردیده و از سنگ نتراشیده و یا آجر و آهک ساخته میشده است این قسم ستون های را علاوه برا کاخ ها ،در مساجد نیز میتوان دید.... (تاریخ صنایع ایران ص 134 و 135).
@tamadoneghoomes
اهمیت تاریخانه نه تنها بواسطه ٔ آن است که بسبک عربی ساخته شده ، بلکه برای آن است که بسیاری از اسلوب ساسانی را نیز در بر دارد. طاقهائی که بدون مجاورت دیوار روی ستونها ساخته شده بخاطر می آورد که ستون سازی از خصائص معماری قدیم ایرانست . در زمان ساسانیان ستون خیلی ضخیم گردیده و از سنگ نتراشیده و یا آجر و آهک ساخته میشده است این قسم ستون های را علاوه برا کاخ ها ،در مساجد نیز میتوان دید.... (تاریخ صنایع ایران ص 134 و 135).
@tamadoneghoomes
سفرنامه ناصرالدینشاه به خراسان، پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۲۴۶
رفتیم [به] چشمهعلی وارد شدیم... بعد از ورود عمارت خوبی به نظر آمد. خاقان مغفور [فتحعلیشاه] ساخته است. به سپهسالار گفته بودم تعمیر کنند، بسیار بسیار خوب تعمیر کرده بودند، مثل تازه. تالار و بالاخانهها جنبین بسیار خوشترکیب در میان حوض ساخته بودند. سکوی بزرگی زیر چنار و تبریزیهای قوی پُرسایه ساخته بودند. سردری در پایین حوض طولانی بزرگ ساخته بودند، تخت کوچکی بود. جای سُم اسب حضرت میگفتند آنجاست. سم را دیدیم روی سنگ نقش بسته است، از وسط شکسته است. مردم آنجا آب ریخته میخوردند.
اردوی همایونی ناصرالدین شاه قاجار در چشمه علی دامغان
از جمله عکسهای زیبای میرزا حسینعلی عکاسباشی عکاس دربار ناصرالدین شاه قاجار در سفر به چشمه علی در سنه ۱۲۴۶ هجری قمری
@tamadoneghoomes
رفتیم [به] چشمهعلی وارد شدیم... بعد از ورود عمارت خوبی به نظر آمد. خاقان مغفور [فتحعلیشاه] ساخته است. به سپهسالار گفته بودم تعمیر کنند، بسیار بسیار خوب تعمیر کرده بودند، مثل تازه. تالار و بالاخانهها جنبین بسیار خوشترکیب در میان حوض ساخته بودند. سکوی بزرگی زیر چنار و تبریزیهای قوی پُرسایه ساخته بودند. سردری در پایین حوض طولانی بزرگ ساخته بودند، تخت کوچکی بود. جای سُم اسب حضرت میگفتند آنجاست. سم را دیدیم روی سنگ نقش بسته است، از وسط شکسته است. مردم آنجا آب ریخته میخوردند.
اردوی همایونی ناصرالدین شاه قاجار در چشمه علی دامغان
از جمله عکسهای زیبای میرزا حسینعلی عکاسباشی عکاس دربار ناصرالدین شاه قاجار در سفر به چشمه علی در سنه ۱۲۴۶ هجری قمری
@tamadoneghoomes
سفر به ایران قدیم؛ گزارشی از وضعیت اسفبار شهر دامغان ۸۰ سال پیش!
براساس مستنداتی که از امرار معاش و بهداشت و درمان که از اغلب شهرهای ایران در دوران اشغال متفقین در سالهای جنگ جهانی دوم در رسانهها منتشر شده، اغلب مردم در این سالها با مشقت زندگی خود را سپری کردهاند.
روزنامه اطلاعات ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۳ گزارش مبسوطی از شرایط اهالی شهر دامغان منتشر کرد. عکسی از شاگردان و کادر آموزش مدرسه نعیم آباد دامغان در همان سالها تماشا کنید.
مدرسه روستای نعیم آباد دامغان
سال ۱۳۲۳ شمسی
@tamadoneghoomes
براساس مستنداتی که از امرار معاش و بهداشت و درمان که از اغلب شهرهای ایران در دوران اشغال متفقین در سالهای جنگ جهانی دوم در رسانهها منتشر شده، اغلب مردم در این سالها با مشقت زندگی خود را سپری کردهاند.
روزنامه اطلاعات ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۳ گزارش مبسوطی از شرایط اهالی شهر دامغان منتشر کرد. عکسی از شاگردان و کادر آموزش مدرسه نعیم آباد دامغان در همان سالها تماشا کنید.
مدرسه روستای نعیم آباد دامغان
سال ۱۳۲۳ شمسی
@tamadoneghoomes
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند تاریخانه
ساخته محمدرضا اصلانی سال ۱۳۵۱
این فیلم علاوه بر بیان تاریخچه بنا و صدای زیبای گوینده و متن عارفانه آن، وجود شخصیت های مردمی و نام آشنای قدیم دامغان با لهجه زیبای دامغانی و ملسط به تاریخ شهر و همچنین گوشه های از معماری وضع موجود آن زمان دامغان در ۵۰ سال پیش ،خاطرات شیرین و ماندگاری رو ثبت و ضبط نموده است با افتخار علاقمندان رو به دیدن این مستند زیبا دعوت میکند
@tamadoneghoomes
ساخته محمدرضا اصلانی سال ۱۳۵۱
این فیلم علاوه بر بیان تاریخچه بنا و صدای زیبای گوینده و متن عارفانه آن، وجود شخصیت های مردمی و نام آشنای قدیم دامغان با لهجه زیبای دامغانی و ملسط به تاریخ شهر و همچنین گوشه های از معماری وضع موجود آن زمان دامغان در ۵۰ سال پیش ،خاطرات شیرین و ماندگاری رو ثبت و ضبط نموده است با افتخار علاقمندان رو به دیدن این مستند زیبا دعوت میکند
@tamadoneghoomes
هر کار که هست جز به کام تو مباد
هر خصم که هست جز به دام تو مباد
هر سکه که هست جز به نام تو مباد
هر خطبه که هست جز به بام تو مباد
رباعی از منوچهری دامغانی
سکه بسیار کمیاب و جالب از علی موید آخرین فرمانروای سربدار که در سال هفتصدو پنجاه و نه یعنی در زمان حکومت حسن دامغانی بر علیه او شورش کرد و این سکه را در دامغان به نام خود ضرب نمود. شورش سرکوب شد و دگرباره در سال هفتصد و شصت و سه توانست حسن دامغانی را کنار زده و بر اریکه قدرت جای بگیرد.
@tamadoneghoomes
هر خصم که هست جز به دام تو مباد
هر سکه که هست جز به نام تو مباد
هر خطبه که هست جز به بام تو مباد
رباعی از منوچهری دامغانی
سکه بسیار کمیاب و جالب از علی موید آخرین فرمانروای سربدار که در سال هفتصدو پنجاه و نه یعنی در زمان حکومت حسن دامغانی بر علیه او شورش کرد و این سکه را در دامغان به نام خود ضرب نمود. شورش سرکوب شد و دگرباره در سال هفتصد و شصت و سه توانست حسن دامغانی را کنار زده و بر اریکه قدرت جای بگیرد.
@tamadoneghoomes
طبع شعری دارم از شمشیر تیزآوازه تر
پای وهمی دارم از عیّار بی شیرازه تر
آشنا با هر چه رند و عاشق و دیوانه ام
من دلی دارم ز شهر خویش صددروازه تر
خورده ام دود چراغ عمری که حالا گشته است
بــــرگ بــــرگ دفتــــرم از بــــرگ گلـــها تــازه تر
می،پرستم خوانده اند در شهر و امّا من " رضا "
می پرستم چشم مست از باده بی اندازه تر !!
غزلی زیبا از استاد رضا پارسی پور دامغانی به همراه عکسی از جوانی های استاد
@tamadoneghoomes
پای وهمی دارم از عیّار بی شیرازه تر
آشنا با هر چه رند و عاشق و دیوانه ام
من دلی دارم ز شهر خویش صددروازه تر
خورده ام دود چراغ عمری که حالا گشته است
بــــرگ بــــرگ دفتــــرم از بــــرگ گلـــها تــازه تر
می،پرستم خوانده اند در شهر و امّا من " رضا "
می پرستم چشم مست از باده بی اندازه تر !!
غزلی زیبا از استاد رضا پارسی پور دامغانی به همراه عکسی از جوانی های استاد
@tamadoneghoomes
سابقهی حضور انسان در دامغان و توابع آن
بر اساس جدیدترین تحقیقاتی که توسط هیئتهای ایرانی و فرانسوی در ایران انجام شده، سابقهی حضور جوامع انسانی در منطقهی دامغان و حوالی آن به 60 هزار سال پیش میرسد. قبل از آمدن انسان هوشمندِ هوشمند به منطقهی دامغان، انسان ناندرتال در این مناطق زندگی میکرده است. یکی از شاخصههای حضور انسانی در این منطقه دستافزارهایی است که در این مناطق پیدا شدهاند. محققان از شکل و فرم ابزار سنگیهای موجود در منطقه، مشخص کردهاند که در حدود 22 هزار سال پیش به قبلتر، انسانهای ناندرتال در این مناطق حضور داشتهاند که با گذر زمان و با ورود انسان هوشمندِ هوشمند کم کم منقرض شده و جای خود را به تازهواردان دادهاند. همهی ما انسانهای امروزی، از نسل انسانهای هوشمندِ هوشمند هستیم و تقریباً در ژنوم تمام ما، بین 5 تا 4 درصد ژن ناندرتال وجود دارد که مربوط به تلقیق این دو گونه انسان با هم است.
دامغان یکی از کریدورهای عبور مردمان از هزارههای دور تا به امروز:
بخشی از کریدورهای عبور مردمان از چند ده هزار سال پیش تا به امروز، در منطقه دامغان و توابع آن بوده است، که یکی از این دالانهای عبور انسانها، راه بین البرز و کویر مرکزی میباشد. در این مسیر فراوان رودخانههایی بوده که از البرز به سمت پایین جریان داشتهاند و همین امر مسبب ایجاد مخروط افکنههایی شده که بررسیها نشان داده، استقرارهای انسانی فراوانی در این گستره)داخل این دالان بین کویر و کوهستان( وجود داشته است. حال این استقرارها میتوانند مربوط به دورانهایی از چند ده هزار سال گذشته تا چند صد سال پیش باشند. یکی از روشهای تشخیص و تفکیک زمان حضور ناندرتالها و انسانهای هوشمندِهوشمند از روی شکل دست افزارهایی است که میساختند. ابزار سنگیهای ناندرتالها، بیشتر تراشه محور بوده و نوع ابزار سنگیهای انسانهای هوشمندِهوشمند بیشتر تیغهسازی بوده است. محدودهی چاه جم)چاه حاج علی قلی( یکی از محوطههای استقراری انسانها در دورانهای مختلف میباشد. از محوطههای دیگری که در این محدوده واقع هستند و محل استقرار انسانی بوده، میتوانیم از شور قاضی- ایوانکی- صوفی آبادو میرک نام ببریم.
این سوال در ذهن ایجاد میشود که کویر حاج علی قلی که امروز کویر نمک است، چگونه زمانی استقرارگاه انسانی بوده؟
تحقیقات نشان داده که منطقهی چاه جم، زمانی دریاچهی آب شیرین بوده و در هزارههای دور، دریاچههای آب شیرین بزرگ و فراوانی در فلات مرکزی ایران وجود داشتهاند که به مرور زمان تبدیل به پلایا شده اند)مردهاند( و امروز مبدل به نمکزار گردیدهاند. حوض سلطان دریاچهی نمک کویر قم و کویر حاج علی قلی، نمونههایی از دریاچههای آب شیرین دیروز و نمکزار شده امروز هستند. {دریاچهی ارومیه نیز هم اکنون وارد مرحلهی پلایا شده است و وارد کردن آب در آن فقط این روند را به تاخیر میاندازد.} همانطور که گفتیم از گذشتههای دور، رودهایی که از البرز به سمت پایین در جریان بودند، در نهایت به حاج علی قلی فرود میآمدند؛ هم اکنون نیز با محدود شدن تمام آن رودخانهها، باز هم در میان این کویرِ نمک، آب زیادی وجود دارد.
حال پلایا شدن چیست و چگونه ایجاد میشود؟
فرم بستر دریاچههای زنده، کاسه ای شکل است. حال اگر ورودی آب به دریاچه، کمتر از میزان تبخیر آب از دریاچه شود، کمکم دور تا دور این بستر کاسهای شکل، شروع به رسوب میکند و فرم کاسهای بستر دریاچه، با گذر زمان، شکل بشقاب را به خود میگیرد؛ در این شرایط است که میگوییم دریاچه، پلایا شده است و دیگر مرده.
برای محققین باستان شناس، معیار بررسی استقرارگاههای انسانی در حوالی چاه جم و دامغان، منطقهی میرک سمنان است.....
با بررسیهایی که در اطراف چاه جم تا محدودهی کارخانهی فولاد دامغان انجام شده، به طور فراوان دستافزارهایی یافتهاند که هم سن و هم دورهی، دست افزارهای 22 هزار سالهی میرک سمنان میباشند. جالب است که بدانیم ابزار سنگیهایی که محققین باستانشناس در این مسیر پیدا کردهاند، به جهت حفر قناتهایی بوده که دههها پیش، انجام گرفته و کارگران حفر قنات ندانسته، همراه با خاک برداری از عمق زمین، این ابزار سنگیها را به سطح جابجا کردهاند که موجب شده امروز بخشی از پازل اطلاعات ارزشمند عصر حجر در منطقه دامغان را کامل کنیم.
جمعبندی تمامی این تحقیقات، نشان از آن دارد که قدمت دامغان و مناطق اطراف آن هفت هزار ساله نیست، بلکه قدمت استقرار انسان در آن به بیش از 22 هزار سال میرسد و در آن تاریخ یعنی 22 هزار سال پیش و قبلتر از آن، این مکان زیستگاه انسان ناندرتال بوده است.
برگرفته از تحقیقات دکتر حامد وحدتی نسب
گردآوری و تنظیم: چکاوک
@tamadoneghoomes
بر اساس جدیدترین تحقیقاتی که توسط هیئتهای ایرانی و فرانسوی در ایران انجام شده، سابقهی حضور جوامع انسانی در منطقهی دامغان و حوالی آن به 60 هزار سال پیش میرسد. قبل از آمدن انسان هوشمندِ هوشمند به منطقهی دامغان، انسان ناندرتال در این مناطق زندگی میکرده است. یکی از شاخصههای حضور انسانی در این منطقه دستافزارهایی است که در این مناطق پیدا شدهاند. محققان از شکل و فرم ابزار سنگیهای موجود در منطقه، مشخص کردهاند که در حدود 22 هزار سال پیش به قبلتر، انسانهای ناندرتال در این مناطق حضور داشتهاند که با گذر زمان و با ورود انسان هوشمندِ هوشمند کم کم منقرض شده و جای خود را به تازهواردان دادهاند. همهی ما انسانهای امروزی، از نسل انسانهای هوشمندِ هوشمند هستیم و تقریباً در ژنوم تمام ما، بین 5 تا 4 درصد ژن ناندرتال وجود دارد که مربوط به تلقیق این دو گونه انسان با هم است.
دامغان یکی از کریدورهای عبور مردمان از هزارههای دور تا به امروز:
بخشی از کریدورهای عبور مردمان از چند ده هزار سال پیش تا به امروز، در منطقه دامغان و توابع آن بوده است، که یکی از این دالانهای عبور انسانها، راه بین البرز و کویر مرکزی میباشد. در این مسیر فراوان رودخانههایی بوده که از البرز به سمت پایین جریان داشتهاند و همین امر مسبب ایجاد مخروط افکنههایی شده که بررسیها نشان داده، استقرارهای انسانی فراوانی در این گستره)داخل این دالان بین کویر و کوهستان( وجود داشته است. حال این استقرارها میتوانند مربوط به دورانهایی از چند ده هزار سال گذشته تا چند صد سال پیش باشند. یکی از روشهای تشخیص و تفکیک زمان حضور ناندرتالها و انسانهای هوشمندِهوشمند از روی شکل دست افزارهایی است که میساختند. ابزار سنگیهای ناندرتالها، بیشتر تراشه محور بوده و نوع ابزار سنگیهای انسانهای هوشمندِهوشمند بیشتر تیغهسازی بوده است. محدودهی چاه جم)چاه حاج علی قلی( یکی از محوطههای استقراری انسانها در دورانهای مختلف میباشد. از محوطههای دیگری که در این محدوده واقع هستند و محل استقرار انسانی بوده، میتوانیم از شور قاضی- ایوانکی- صوفی آبادو میرک نام ببریم.
این سوال در ذهن ایجاد میشود که کویر حاج علی قلی که امروز کویر نمک است، چگونه زمانی استقرارگاه انسانی بوده؟
تحقیقات نشان داده که منطقهی چاه جم، زمانی دریاچهی آب شیرین بوده و در هزارههای دور، دریاچههای آب شیرین بزرگ و فراوانی در فلات مرکزی ایران وجود داشتهاند که به مرور زمان تبدیل به پلایا شده اند)مردهاند( و امروز مبدل به نمکزار گردیدهاند. حوض سلطان دریاچهی نمک کویر قم و کویر حاج علی قلی، نمونههایی از دریاچههای آب شیرین دیروز و نمکزار شده امروز هستند. {دریاچهی ارومیه نیز هم اکنون وارد مرحلهی پلایا شده است و وارد کردن آب در آن فقط این روند را به تاخیر میاندازد.} همانطور که گفتیم از گذشتههای دور، رودهایی که از البرز به سمت پایین در جریان بودند، در نهایت به حاج علی قلی فرود میآمدند؛ هم اکنون نیز با محدود شدن تمام آن رودخانهها، باز هم در میان این کویرِ نمک، آب زیادی وجود دارد.
حال پلایا شدن چیست و چگونه ایجاد میشود؟
فرم بستر دریاچههای زنده، کاسه ای شکل است. حال اگر ورودی آب به دریاچه، کمتر از میزان تبخیر آب از دریاچه شود، کمکم دور تا دور این بستر کاسهای شکل، شروع به رسوب میکند و فرم کاسهای بستر دریاچه، با گذر زمان، شکل بشقاب را به خود میگیرد؛ در این شرایط است که میگوییم دریاچه، پلایا شده است و دیگر مرده.
برای محققین باستان شناس، معیار بررسی استقرارگاههای انسانی در حوالی چاه جم و دامغان، منطقهی میرک سمنان است.....
با بررسیهایی که در اطراف چاه جم تا محدودهی کارخانهی فولاد دامغان انجام شده، به طور فراوان دستافزارهایی یافتهاند که هم سن و هم دورهی، دست افزارهای 22 هزار سالهی میرک سمنان میباشند. جالب است که بدانیم ابزار سنگیهایی که محققین باستانشناس در این مسیر پیدا کردهاند، به جهت حفر قناتهایی بوده که دههها پیش، انجام گرفته و کارگران حفر قنات ندانسته، همراه با خاک برداری از عمق زمین، این ابزار سنگیها را به سطح جابجا کردهاند که موجب شده امروز بخشی از پازل اطلاعات ارزشمند عصر حجر در منطقه دامغان را کامل کنیم.
جمعبندی تمامی این تحقیقات، نشان از آن دارد که قدمت دامغان و مناطق اطراف آن هفت هزار ساله نیست، بلکه قدمت استقرار انسان در آن به بیش از 22 هزار سال میرسد و در آن تاریخ یعنی 22 هزار سال پیش و قبلتر از آن، این مکان زیستگاه انسان ناندرتال بوده است.
برگرفته از تحقیقات دکتر حامد وحدتی نسب
گردآوری و تنظیم: چکاوک
@tamadoneghoomes
داغدار کردن ظروف سفالی
این روش که به مهر کشیدن نیز معروف است، با استفاده از سنگ صابون یا با قطعه ای استخوان، ظروفی را که تازه درست کرده اند و در حال خشک شدن است پرداخت می کنند و شکل می دهند. معمولا ظرف در حالی که روی چرخ می گردد, بر اثر تماس با مهر داغدار میشود. پس از پخته شدن، اثر مهر روی سفال به جای می ماند و حالت براق وصیقلی پیدا می کند. سفال های داغدار در سراسر هزاره پنجم ق.م تا دوره اسلامی در تمدن های مختلف، بویژه در دوران استفاده از سفال خاکستری (خصوصا تمدن حصار) متداول بوده است.
در دوره ی دوم حصار(هزاره ی چهارم پیش از میلاد )سفال خاکستری رایج بود
نمونه های سفال تپه حصار مکشوفه توسط گروه کاوش اشمیت 1931_1932
@tamadoneghoomes
این روش که به مهر کشیدن نیز معروف است، با استفاده از سنگ صابون یا با قطعه ای استخوان، ظروفی را که تازه درست کرده اند و در حال خشک شدن است پرداخت می کنند و شکل می دهند. معمولا ظرف در حالی که روی چرخ می گردد, بر اثر تماس با مهر داغدار میشود. پس از پخته شدن، اثر مهر روی سفال به جای می ماند و حالت براق وصیقلی پیدا می کند. سفال های داغدار در سراسر هزاره پنجم ق.م تا دوره اسلامی در تمدن های مختلف، بویژه در دوران استفاده از سفال خاکستری (خصوصا تمدن حصار) متداول بوده است.
در دوره ی دوم حصار(هزاره ی چهارم پیش از میلاد )سفال خاکستری رایج بود
نمونه های سفال تپه حصار مکشوفه توسط گروه کاوش اشمیت 1931_1932
@tamadoneghoomes
سفر 1500 کیلومتری از فراعه تا دامغان حقیقتا طولانی بود. دامغان در مقایسه با اردوی طاقت فرسای فراعه، شرایط بسیار مساعد و مجللی داشت. تمام کارگران و کارکنان حفاری به "خانه کاوش" رفتند که 23 اتاق، یک تالار مرکزی، یک استخر شنا و باغ داشت. اجاره بهای آن ماهانه 9 دلار بود. خانه مذکور، محل سکنای رئیس ژاندارمری بود.
ساکنان خانه اشمیت عبارت بودند از کارکنان حفاری به علاوه یک سرکارگر، یک آشپز، یک راننده و چند پسر بچه که خدمتکار بودند. آنها گروهی بینالمللی را تشکیل داده بودند، شامل "دروود لاکارد" معاون باستان شناسی و "ارسکین وایت" معاون معماری که هر دو آمریکایی بودند. "کرت لایتنر" بازرس که اتریشی بود. "استانیسلاو نیدژویچکی" عکاس و نقاش که افسر سابق تزار و لهستانی بود. "بوریس دوبنسکی" عکاس دیگر از روسیه سفید و "ایوان گراسیموف" نقاشی که از برخی اشیاء مکشوفه، نقاشی های عالی و بی نظیری با آبرنگ کشید و او هم اهل روسیه سفید بود.
محل استقرار دکتر اشمیت و همکارانش در دامغان
عکس از کاوش در ایران
1931
@tamadoneghoomes
ساکنان خانه اشمیت عبارت بودند از کارکنان حفاری به علاوه یک سرکارگر، یک آشپز، یک راننده و چند پسر بچه که خدمتکار بودند. آنها گروهی بینالمللی را تشکیل داده بودند، شامل "دروود لاکارد" معاون باستان شناسی و "ارسکین وایت" معاون معماری که هر دو آمریکایی بودند. "کرت لایتنر" بازرس که اتریشی بود. "استانیسلاو نیدژویچکی" عکاس و نقاش که افسر سابق تزار و لهستانی بود. "بوریس دوبنسکی" عکاس دیگر از روسیه سفید و "ایوان گراسیموف" نقاشی که از برخی اشیاء مکشوفه، نقاشی های عالی و بی نظیری با آبرنگ کشید و او هم اهل روسیه سفید بود.
محل استقرار دکتر اشمیت و همکارانش در دامغان
عکس از کاوش در ایران
1931
@tamadoneghoomes
قومس، مهد تمدن کهن
سفر 1500 کیلومتری از فراعه تا دامغان حقیقتا طولانی بود. دامغان در مقایسه با اردوی طاقت فرسای فراعه، شرایط بسیار مساعد و مجللی داشت. تمام کارگران و کارکنان حفاری به "خانه کاوش" رفتند که 23 اتاق، یک تالار مرکزی، یک استخر شنا و باغ داشت. اجاره بهای آن ماهانه…
عکسی بسیار زیبا از خاندان محترم کرامتی مربوط به ۱۳۰۸
از صفحه جناب مهندس رضا کرامتی دانش آموخته دانشگاه شریف
توضیحات عکس به قلم ایشان
از راست به چپ ردیف اول۱ پدر آق محمود کرامتی۲حاج علی اصغر کرامتی پدر پدرم ۳حاج محمدابراهیم کرامتی پدرمادرم معروف به حاج ملک ۴زین العابدین کرامتی پدر حسن کرامتی که الآن خانه وی تابلودار شمالی گل فروشی و مغازه های نبش بلوار است مغازه مرغ سرخ کرده و ..۵حاج محمد کرامتی پدر حاج نصرت کرامتی که خانه هم اکنون متاسفانه نمای حیاط تبدیل به مغازه های تجاری و بانک شهر شد ۶نمیدانم ۷نمیدانمنشسته وی زمین از راست ۱ هادی کرامتی عموی اینجانب ۲ نمیدانم ۳ حاج مهدی کرامتی پدرم ۴سیف الله کرامتی دایی۵نمیدانم۶حاج نصرت کرامتی
@tamadoneghoomes
از صفحه جناب مهندس رضا کرامتی دانش آموخته دانشگاه شریف
توضیحات عکس به قلم ایشان
از راست به چپ ردیف اول۱ پدر آق محمود کرامتی۲حاج علی اصغر کرامتی پدر پدرم ۳حاج محمدابراهیم کرامتی پدرمادرم معروف به حاج ملک ۴زین العابدین کرامتی پدر حسن کرامتی که الآن خانه وی تابلودار شمالی گل فروشی و مغازه های نبش بلوار است مغازه مرغ سرخ کرده و ..۵حاج محمد کرامتی پدر حاج نصرت کرامتی که خانه هم اکنون متاسفانه نمای حیاط تبدیل به مغازه های تجاری و بانک شهر شد ۶نمیدانم ۷نمیدانمنشسته وی زمین از راست ۱ هادی کرامتی عموی اینجانب ۲ نمیدانم ۳ حاج مهدی کرامتی پدرم ۴سیف الله کرامتی دایی۵نمیدانم۶حاج نصرت کرامتی
@tamadoneghoomes