TARIKHE_MOHAMMAD Telegram 623
🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمه‌ی تاریخ ابن‌هشام


🔸 115ـ گروش بني‌حارِث

محمد ، خالِد ابن وَليد را با لشکری در سال دهم به تیره‌ی بني‌حارِث که تیره‌ای بزرگ در نجران بودند و هرگز کسی بر ایشان فیروزی نیافته بود فرستاد تا ایشان را باسلام دعوت کند ، و اگر نپذیرند جنگد. پس چون رفت و دعوت کرد ، پذیرفتند و باسلام درآمدند. و خالد نامه‌ای به محمد نوشت و آگاهی از اسلام ایشان بازداد. و چون محمد از نامه‌ی خالد آگاه گردید ، فرمود پاسخ او بازنوشتند که برخیز و به مدینه بیا و گروهی از ایشان را با خود بیاور. چون نامه‌ی محمد به خالد رسید ، آهنگ مدینه کرد و گروهی از ایشان را با خود آورد. محمد از ایشان پرسید : چگونه است که دشمن بر شما فیروزی نیافت؟ گفتند : از بهر آنست که درمیان ما دوسخنی نباشد ، و پیوسته یکدل و راست‌باور باشیم. و ستم نکنیم و روا نداریم. محمد براست داشت و ایشان را بازگردانید. و پس از چهار ماه عمرو ابن حَزم را با پیمان‌نامه پیش ایشان فرستاد تا آنجا باشد و ايشان را فقه و قرآن و فرمانهاي ديني و شعائر اسلام آموزد و زكات از ايشان ستاند.


🔸 116ـ گروش رِفاعَة ابن زید جذامی و تیره‌ی جذام

رِفاعَة ابن زید جذامی سردار تیره‌ی جذام بود و در سازش حُدَیبیه پیش محمد آمده و مسلمان گردیده بود و در مسلمانی بسیار نیکرفتار و پسندیده‌خو بود. چون پرگ خواست و پیش تیره‌ی خود بازمی‌گردید ، محمد فرمود از بهر او نامه‌ای نوشتند تا تیره‌ی خود را باسلام دعوت کند.

چون پیش تیره‌ی خود رفت و نامه‌ی محمد بر ایشان خواند و ایشان را باسلام دعوت کرد ، همه دعوت و پند او را پذیرفتند و باسلام درآمدند.


🔸 117ـ فرستادگان هَمْدان و گروش ایشان

هَمْدان تیره‌ای بزرگ بودند که در یمن نشیمن داشتند و بسیار توانگر و باشکوه و انبوه بودند. سر ایشان مالک ابن نَمَط بود. پس مالک با گروهی از سرداران آهنگ دیدار محمد کردند ، در آن هنگام که محمد از لشکرکشی تبوک بازگردیده بود. چون به نزدیک محمد آمدند ، خود را آراستند و رختهای راه‌راه کتانی (بُرد یمنی) پوشیدند و دستارهای عدنی بر سر گزاردند و بر اسبهای تازی نشستند و پرده‌داران از پیش خود برنشاندند و رجزخوانان می‌رفتند.

پس چون درآمدند و نشستند ، مالک برخاست و ستایشی چند ازآنِ تیره‌ی خود کرد و پس از آن همگی برخاستند و مسلمان گردیدند. و محمد ایشان را دهشها داد و درباره‌ی ایشان نامه‌ای نوشت.


🔸 118ـ مُسَيلِمَه‌ي دروغگو و اَسوَد ابن كَعب عَنسي

مُسَيلمه‌ي دروغگو و اَسوَد ابن كَعب عَنسي در زمان محمد ، هر دو دعوی برانگیختگی کردند. و مُسَیلمه در یمامه و اَسوَد در صنعای یمن نشیمن داشت.

محمد فرماندهان و کارگزاران به سرزمينهای پیرامونی از بهر جزيه و زكات فرستاد. و چون فرستاده‌ی محمد به صَنعاي يمن رسید اَسوَد بجنگ او بیرون آمد.

چون خاندان بني‌حَنيفه از سوي يمامه به مدینه آمدند و مسلمان گردیدند مُسَيلمه‌ نیز با ایشان بود. پس از بازگشت مُسَیلمه از دین بازگردید و دعوی برانگیختگی کرد. و نامه‌ای به محمد نوشت که من با تو در برانگیختگی همبازم.

محمد پاسخ نامه چنین بازفرستاد : «بنام خدای مهربان و بخشاینده ، از محمد برانگیخته‌ی خدا به مسیلمه‌ی دروغگو ، درود بر هر كس كه از راهنمایی (دین) پيروى كند. زمين ازآن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه خواهد می‌دهد و فرجام (نیک) ازآنِ پرهيزکاران است».

مسیلمه سجعها تراشیدی و ماننده‌ی آیه‌های قرآن ساختی و مردم را از راه بردی و دورغ زدی و گفتی : «من نماز از شما برداشتم و باده نوشيدن و زنا را بر شما حلال گردانيدم.» و این کارها کردی تا آنکه بني‌حَنيفه همه از دين بازگرديدند و باو گرویدند.



tgoop.com/tarikhe_mohammad/623
Create:
Last Update:

🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمه‌ی تاریخ ابن‌هشام


🔸 115ـ گروش بني‌حارِث

محمد ، خالِد ابن وَليد را با لشکری در سال دهم به تیره‌ی بني‌حارِث که تیره‌ای بزرگ در نجران بودند و هرگز کسی بر ایشان فیروزی نیافته بود فرستاد تا ایشان را باسلام دعوت کند ، و اگر نپذیرند جنگد. پس چون رفت و دعوت کرد ، پذیرفتند و باسلام درآمدند. و خالد نامه‌ای به محمد نوشت و آگاهی از اسلام ایشان بازداد. و چون محمد از نامه‌ی خالد آگاه گردید ، فرمود پاسخ او بازنوشتند که برخیز و به مدینه بیا و گروهی از ایشان را با خود بیاور. چون نامه‌ی محمد به خالد رسید ، آهنگ مدینه کرد و گروهی از ایشان را با خود آورد. محمد از ایشان پرسید : چگونه است که دشمن بر شما فیروزی نیافت؟ گفتند : از بهر آنست که درمیان ما دوسخنی نباشد ، و پیوسته یکدل و راست‌باور باشیم. و ستم نکنیم و روا نداریم. محمد براست داشت و ایشان را بازگردانید. و پس از چهار ماه عمرو ابن حَزم را با پیمان‌نامه پیش ایشان فرستاد تا آنجا باشد و ايشان را فقه و قرآن و فرمانهاي ديني و شعائر اسلام آموزد و زكات از ايشان ستاند.


🔸 116ـ گروش رِفاعَة ابن زید جذامی و تیره‌ی جذام

رِفاعَة ابن زید جذامی سردار تیره‌ی جذام بود و در سازش حُدَیبیه پیش محمد آمده و مسلمان گردیده بود و در مسلمانی بسیار نیکرفتار و پسندیده‌خو بود. چون پرگ خواست و پیش تیره‌ی خود بازمی‌گردید ، محمد فرمود از بهر او نامه‌ای نوشتند تا تیره‌ی خود را باسلام دعوت کند.

چون پیش تیره‌ی خود رفت و نامه‌ی محمد بر ایشان خواند و ایشان را باسلام دعوت کرد ، همه دعوت و پند او را پذیرفتند و باسلام درآمدند.


🔸 117ـ فرستادگان هَمْدان و گروش ایشان

هَمْدان تیره‌ای بزرگ بودند که در یمن نشیمن داشتند و بسیار توانگر و باشکوه و انبوه بودند. سر ایشان مالک ابن نَمَط بود. پس مالک با گروهی از سرداران آهنگ دیدار محمد کردند ، در آن هنگام که محمد از لشکرکشی تبوک بازگردیده بود. چون به نزدیک محمد آمدند ، خود را آراستند و رختهای راه‌راه کتانی (بُرد یمنی) پوشیدند و دستارهای عدنی بر سر گزاردند و بر اسبهای تازی نشستند و پرده‌داران از پیش خود برنشاندند و رجزخوانان می‌رفتند.

پس چون درآمدند و نشستند ، مالک برخاست و ستایشی چند ازآنِ تیره‌ی خود کرد و پس از آن همگی برخاستند و مسلمان گردیدند. و محمد ایشان را دهشها داد و درباره‌ی ایشان نامه‌ای نوشت.


🔸 118ـ مُسَيلِمَه‌ي دروغگو و اَسوَد ابن كَعب عَنسي

مُسَيلمه‌ي دروغگو و اَسوَد ابن كَعب عَنسي در زمان محمد ، هر دو دعوی برانگیختگی کردند. و مُسَیلمه در یمامه و اَسوَد در صنعای یمن نشیمن داشت.

محمد فرماندهان و کارگزاران به سرزمينهای پیرامونی از بهر جزيه و زكات فرستاد. و چون فرستاده‌ی محمد به صَنعاي يمن رسید اَسوَد بجنگ او بیرون آمد.

چون خاندان بني‌حَنيفه از سوي يمامه به مدینه آمدند و مسلمان گردیدند مُسَيلمه‌ نیز با ایشان بود. پس از بازگشت مُسَیلمه از دین بازگردید و دعوی برانگیختگی کرد. و نامه‌ای به محمد نوشت که من با تو در برانگیختگی همبازم.

محمد پاسخ نامه چنین بازفرستاد : «بنام خدای مهربان و بخشاینده ، از محمد برانگیخته‌ی خدا به مسیلمه‌ی دروغگو ، درود بر هر كس كه از راهنمایی (دین) پيروى كند. زمين ازآن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه خواهد می‌دهد و فرجام (نیک) ازآنِ پرهيزکاران است».

مسیلمه سجعها تراشیدی و ماننده‌ی آیه‌های قرآن ساختی و مردم را از راه بردی و دورغ زدی و گفتی : «من نماز از شما برداشتم و باده نوشيدن و زنا را بر شما حلال گردانيدم.» و این کارها کردی تا آنکه بني‌حَنيفه همه از دين بازگرديدند و باو گرویدند.

BY تاریخ محمد


Share with your friend now:
tgoop.com/tarikhe_mohammad/623

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. Select: Settings – Manage Channel – Administrators – Add administrator. From your list of subscribers, select the correct user. A new window will appear on the screen. Check the rights you’re willing to give to your administrator. The Channel name and bio must be no more than 255 characters long With Bitcoin down 30% in the past week, some crypto traders have taken to Telegram to “voice” their feelings. 6How to manage your Telegram channel?
from us


Telegram تاریخ محمد
FROM American