Telegram Web
🔍 بررسی شخصیت #ابوبکر_شبلی 2⃣

👤 شبلی در مرحله پشیمانی از حکومت و جاه و ریاست در دماوند ( که برخی قائلند صحت ندارد) در آغاز ورود به تصوف، نزد یکی از صوفیان مشهور بنام «خیرنساج» رفت. اما خیر نساج او را به تلمذ نزد #جنید_بغدادی تشویق کرد. یکی از دستورات عجیبی که جنید به شبلی داد «دریوزگی» یا گدایی بود. لذا بنا به دستور جنید، شبلی در دماوند که مدتی صاحب منسب و ریاست بود، از این خانه به آن خانه می‌رفت و گدایی می‌کرد.❗️(یکی از دستوراتی که میان صوفیه رواج دارد و برایش توجیهات احمقانه می‌تراشند، گدایی است.) وقتی جنید بغدادی تلاش و همت شبلی در گدایی را دید، بسیار وی را ستود و گفت:

«هر قومی را تاجی هست و تاج این قوم شبلی است.»

📚 جستجو در تصوف ایران، زرین کوب، ١ _ ١۵۴

اما دریوزگی یا گدایی کردن در اسلام مذمت شده است. خصوصا اگر کسی نیاز نداشته باشد و بی دلیل گدایی کند. لذا این دستور قطعا خلاف ثقلین است، و عجیب آنکه جُنید بخاطر چنین فعل مذمومی، شبلی را ستوده است! مرحوم شیخ کلینی رحمه الله در کتاب شریف "الکافی" بابی را به این مسأله اختصاص داده است:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ إِیَّاکُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِی الدُّنْیَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

✍🏻 امام صادق علیه السلام فرمودند: بر حذر باشید از درخواست کردن از مردم. زیرا موجب ذلت، و فقر در دنیا، و حسابرسی سخت در آخرت می‌باشد.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَبَّ شَیْئاً لِنَفْسِهِ وَ أَبْغَضَهُ لِخَلْقِهِ أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ وَ أَحَبَ لِنَفْسِهِ أَنْ یُسْأَلَ وَ لَیْسَ شَیْ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ فَلَا یَسْتَحْیِی أَحَدُکُمْ أَنْ یَسْأَلَ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ وَ لَوْ بِشِسْعِ نَعْلٍ.

✍🏻 در روایتی امام صادق علیه‌ السلام از پیامبر صلی ‌الله ‌علیه‌ و ‌آله نقل فرمودند که: خداوند تبارك و تعالى، صفت گدائى از دیگران را دشمن می‌دارد و دوست دارد که از خودش درخواست شود، و هیچ عبادتى به درگاه خداوند دوست داشتنی‌تر از این نیست كه دست طلب بردارند و با دعا و نیایش، حاجات خود را از او بخواهند. مبادا كسى از گدائى درگاه خدا شرم كند، گرچه بخاطر یك بند كفش باشد.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً عَفَّ وَ تَعَفَّفَ وَ کَفَّ عَنِ الْمَسْأَلَةِ فَإِنَّهُ یَتَعَجَّلُ الدَّنِیَّةَ فِی الدُّنْیَا وَ لَا یُغْنِی النَّاسُ عَنْهُ شَیْئاً ...

✍🏻 امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند متعال رحمت کند بنده‌ای را که عفت و عزت نفْس خود را حفظ و از گدایی کردن خودداری کند. زیرا گدایی کردن موجب ذلت در دنیا می‌شود و گدا از طرف مردم غنی نمی‌شود.

📚 الکافی، ط_الاسلامیه، ۴ _ ١٩، باب کراهیة المسأله

🔴 ریاضت‌های غیر شرعی شبلی:

شبلی هم چون #حلاج شطحیات فراوانی داشت. اما چون بخلاف حلاج با اقوام مختلف ارتباط نداشت، مورد تکفیر و تعقیب واقع نشد. نوشته‌اند در ایامی که مشغول دریوزگی بود، ریاضتهای فراوانی بخود تحمیل کرد‌. مثلا #عطار نیشابوری می‌نویسد:

«شبلی هفت مَن نمک در چشم خود می‌کرد، تا خواب به چشمش غلبه نکند‌.»

📜 تذکرة الاولیاء باب احوالات ابوبکر شبلی

حداقل وزنی که برای هر مَن حساب شده است، سه کیلو می‌باشد. یعنی شبلی‌ حداقل بیست و یک کیلو نمک در چشم خود کرده است⁉️ (#دروغ_صوفیه)

ادامه دارد ...

@tazvir2
🔹#عقل_ستیزی و غرورِ #ابوبکر_شبلی

👈🏻 دکتر زرین‌کوب می‌نویسد:

«ابوبکر شبلی از اینکه عُقلا وی را بخاطر رفتارش نمی‌پسندیدند راضی بود. می‌گفت: اگر همه خلق عالَم مرا قبول کنند، مصیبتی‌ست برای من‌.»

📚 جستجو در تصوف ایران، ١ _ ١۵٧

🔻#عطار نیشابوری:

«ابوبکر شبلی علاوه بر دیوانه‌خانه، به "مُخَنث خانه" هم می‌رفته است. گفته: اینان نه مَردند و نه زن، در دین من هم مرد و زن معنا ندارد، جای من اینجاست.» (بعلت جاری بودن ایام عزا، از شرح این مطلب طنزگونه خودداری می‌نمایم)

📜 تذکرة الاولیاء، باب احوالات شبلی

هنوز هم هستند صوفیان و عارفانی که از "مذمت شدنشان" توسط علماء و عُقَلاء لذت می‌برند، و این مذمت‌ها را بقول معروف نوعی "کلاس" می‌پندارند، و از اینکه خلاف جریان عقل و علم پیش می‌روند خرسندند. این رفتارها هم ریشه در بحث "اسکیزوفرنی" دارد که بحثش در "کانال خرقهٔ تَزویر ٣" گذشت، هم برای مشهور شدن است، لذا شهوتِ شهرت يکی از علل این مسئله می‌باشد. یکی دیگر از عللش خودبرتربینی و توهمِ عقل‌کل بودن است، و نگاه عاقل اندر سفیه نسبت به دیگران داشتن؛ لذا رفتارها و سخنان شبلی و امثاله، ریشه در عقل ستیزی دارد.

@tazvir2
#عقل_ستیزی #شرع_گریزی #سلوک_شیطانی

↪️ پیرو از مطالب قبل

#عطار نیشابوری دربارهٔ تحولِ #ابوبکر_شبلی می‌نویسد:

👈🏻 «وقتی شبلی پشت به دنیا نمود و طالب سلوک شد، نزد #جنید_بغدادی رفت و از او تقاضای راه و رسم سلوک نمود. جنید گفت: اكنون يك سال كبريت فروشى كن، چنان كرد، پس گفت: يك سال دريوزگی کن❗️چنانكه به چيزى ديگر مشغول نگردى، اوچنان كرد، و تا سه سال تمام در بغداد بگشت، كسى به وى چيزى نداد! گفت: اكنون قيمت خود را بدان كه مر خلق را به هيچ چيز نَيَرزى .پس جنید به شبلی گفت: هنوز در تو از جاه چيزى مانده، يك سال ديگر گدائى كن. گفت: هر روز گدائى مى‌كردم، و بخدمت شيخ مى‌بردم، و شيخ به درويشان مى‌داد، و شب مرا گرسنه همى‌ داشت، چون سال برآمد، گفت: تو را اكنون به صحبت راه دهم، ليكن بشرطى كه خادم اصحاب باشى، پس يك سال اصحاب را خدمت كردم، تا مرا گفت: يا ابابكر، اكنون حال نفْس تو نزد تو چگونه است؟! گفتم: من خود را كمترينِ خلق مى‌دانم و مى‌بينم. جنید گفت: اكنون ايمانت درست باشد.»

📙 تذکرة الاولیاء، باب احوالات ابوبکرشبلی

🔹بنگرید که دوری از ثقلین، چه بلایی بر انسان نازل می‌کند. چرا جنید به شبلی نگفت که باید قرآن و حدیث بیاموزی؟! چرا نگفت شریعتت را بیاموز؟! جوابش برای ما روشن است، اما کسانی که مدافعِ اسلامی بودنِ عرفان_تصوف هستند، این سؤال را جواب گویند که چرا جنید بجای اینکه شبلی را به معارف و احکام دین تشویق کند، او را تشویق به عملی نمود که در دین بشدت مذمت شده‌ست⁉️ کجای دین و آیین گفته برای مبارزه با نفُس، عمل خلافِ دین مرتکب شو؟! این چه سلوک و عرفانی است؟! کدام پیامبر و وصی، برای ترفیعِ درجه معنوی چنین کرد؟! اقطاب تصوف باید بجای این دستوراتِ خلاف دین و خلاف عقل و خلاف عزت، دستورات دین را تعلیم و تعلم می‌نمودند، که به احکام طهارت خود جاهل نمانند، و از خواندن یک سوره در نماز عاجز نگردند، و بجای خواندن سوره در نماز، شعر نخوانند‌! بعنوان نمونه:

«در "رياض الشعراء" در ترجمۀ "بابا على شاه" گفته كه: از واصلان بوده. گويند كه ملّا #جامى در وقتى كه در نماز اقتدا به وى كرده بود، بجاى «الحمد» اين بيت را خوانده بود:
منِ رندِ بى سر وپا
زغم تو غم ندارم
زغم تو آنچنانم
كه غم تو هم ندارم.»


📚 خيراته در ابطال طريقه صوفيه، ١ _ ٧١

و دکتر زرین‌کوب چند گزارش مهم از برخی سران تصوف دارد که "سوره حمد را بلد نبوده بخواند؛ یا برخی به اینکه در عمرشان یکبار سوره حمد را درست نخوانده‌اند، افتخار می‌کرده‌اند." که در جای خود خواهم آورد ان شاء الله.

ادامه دارد...

@tazvir2
↪️ پیرو مطلب قبل، و خطاب به کسانی که برای کسب معرفت و بندگی، به کج و راست می‌روند ...

🔻علل الشرائع أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَیْدٍ قَالُوا قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ لِی ابْناً قَدْ أَحَبَّ أَنْ یَسْأَلَکَ عَنْ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ لَا یَسْأَلُکَ عَمَّا لَا یَعْنِیهِ قَالَ فَقَالَ وَ هَلْ یَسْأَلُ النَّاسُ عَنْ شَیْ ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ.

✍🏻 جناب محمد بن مسلم و برید عجلي رحمهم الله گفتند: شخصی محضر امام صادق علیه السّلام عرضه داشت: فرزندی دارم که دوست دارد از شما راجع به حلال و حرام سؤال کند. وی از چیزی که قصد آن را ندارد، از شما سؤال نمی‌کند. امام فرمودند: آیا مردم از چیزی که برتر از حلال و حرام باشد، سؤال می‌کنند⁉️ (چه چیزی از حلال و حرام مهم‌تر است؟)

🔹 علامه مجلسی رحمه‌الله:

«عما لا یعنیه أی لا یهمه و لا یحتاج إلیه.»

✍🏻 «عما لا یعنیه» یعنی چیزی که برایش مهم نیست و به آن نیازی ندارد.

📚 بحارالانوار، ١/٢١٣، به نقل از "علل الشرایع" صدوق رحمه الله

@tazvir2
🔍 بررسی شخصیت #ابوبکر_شبلی3

↪️ چنانچه قبلا اشاره شد، #عقل_ستیزی در مکتب تصوف جایگاه خاصی دارد.‌ گویی هرکس بی عقل‌تر و دارای شطحیات تندتر بوده، محبوب‌تر و مشهورتر بوده است‌. اما قرآن و اهل بیت علیهم السلام بر «عقل و عاقلی» تأکید فراوان دارند و عاقلان مورد مدح ثقلین واقع شده‌اند. البته عقلی که ثقلین بیان کرده است، با عقلی که فلاسفه و صوفیه بیان کرده‌اند، بسیار متفاوت است‌ که فعلا به این مقوله ورود نمی‌کنیم. لذا بعنوان نمونه، یک روایت درباب تکریم و فضیلت عقل را بخوانید:

📝 عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُفَضّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيّ ٍ ع قَالَ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ فَقَالَ يَا آدَمُ إِنّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالَا يَا جَبْرَئِيلُ إِنّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ.

✍🏻 اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین عليه السلام روايت مى‌كند كه جبرئيل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‌ام كه ترا در انتخاب يكى از سه چيز مخير سازم، پس يكى را برگزين و دو تا را واگذار. آدم گفت چيست آن سه چيز⁉️ گفت: عقل و حياء و دين. آدم گفت عقل را برگزيدم. جبرئيل به حياء و دين گفت شما باز گرديد و او را واگذاريد. آن دو گفتند: اى جبرئيل ما مأموريم هر جا كه عقل باشد با او باشيم. گفت خود دانيد و بالا رفت.

📚الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۲

اما مایه تأسف است که صوفیان بر عقل‌ستیزی اشتیاق و تأکید داشته‌اند. مثلا شبلی از اینکه عُقلاء وی را مذمت و از وی دوری می‌کرده‌اند، بسیار ابراز خوشحالی می‌کرده است. گویی برای او افتخار و امتیاز محسوب می‌شده است. به این حکایت توجه نمایید:

«یکبار وقتی شبلی بخاطر رفتار شوریده حالی اش، در دیوانه خانه بود، دوستان به دیدنش رفتند. گفت شما کیستید؟ گفتند دوستان تو. سنگ برداشت به آنان پرتاب کرد. آنان گریختند. شبلی گفت: ای دروغگویان اگر دوست من بودید بخاطر ترس از سنگ، از من فرار نمی‌کردید. وی بارها می‌گفت: در چشم شما من دیوانه‌ام و شما عاقل. ای‌کاش بر دیوانگی من و عقل شما افزوده شود‌. زیرا من با دیوانگی‌ام هرروز به خدا نزدیکتر می‌شوم و شما با عقل خود از او دورتر». سپس دکتر زرین کوب ذیل این مطلب میگوید: او می‌خواست به همگان بفهماند که آنچه سالک را بحق نزدیک می‌کند، رهایی از عقل و استدلال جویی‌ است.

📚 جستجو‌ در تصوف ایران، زرین کوب، ١ _ ١۵۶

🔸همانگونه که مشاهده شد، صوفیه بر عقل ستیزی تاکید و تصریح دارند و آن را از ارکان رسیدن بحق می‌دانند. حتی در برخی عرفای معاصر نیز شبیه به این مطالب غیر عقلی دیده شده است. مثل «وارونه لباس پوشیدن و طعنه به افراد بخاطر فرار از زیر آوار» که در جای خود به آن می‌پردازیم.

ادامه دارد....

@tazvir2
📸 ادعایی مشترک از #ابوبکر_شبلی و جناب #رجبعلی_خیاط

💢... عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ‌ لَيْسَ مَخْلُوقٌ إِلَّا وَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ أَوْ كَافِرٌ وَ ذَلِكَ مَحْجُوبٌ عَنْكُمْ وَ لَيْسَ بِمَحْجُوبٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّد لَيْسَ يَدْخُلُ عَلَيْهِمْ أَحَدٌ إِلَّا عَرَفُوهُ هُوَ مُؤْمِنٌ أَوْ كَافِرٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ‌ فَهُمُ الْمُتَوَسِّمُونَ.

✍🏻 امام باقر علیه السلام فرمودند: مخلوقی نیست مگر اینکه بین دو چشمش نوشته شده مؤمن یا کافر. این موضوع از شما پوشیده است. ولی از أئمه آل محمد علیهم‌السلام پوشیده نیست. احدی بر آنان وارد نمی‌شود مگر اینکه می‌فهمند مؤمن است یا کافر‌. سپس حضرت این آیه را تلاوت کردند: «همانا در این نشانه هایی است برای سیماشناسان» و منظور از سیماشناسان أئمه عصمت علیهم‌السلام هستند.

📓 بصائرالدرجات، ط_أعلمی، ص ۳٧۴
(همچنین روایات دیگری با همین موضوع)

🔹همانطور که مشاهده شد، امام فرمودند این مسئله از غیر معصومین پوشیده است‌. حال چگونه برخی چنین ادعایی می‌کنند⁉️

@tazvir2
🔍 بررسی شخصیت #ابوبکر_شبلی 4⃣

مذهب ابوبکر شبلی

↪️ همانطور که در قسمت قبل اشاره شد، شبلی پیرو مذهب مالکی، یکی از مذاهب اربعه مخالفین شیعه بوده است‌. لذا قبل از ورودش به تصوف، در فقه مالکی تتبع می‌کرده است. آتش کینه شیعیان در قلوب مخالفین شیعه و صوفیه، همیشه شعله‌ور و تازه می‌باشد.

🔸نقل شده است که شِبلی گفت: «ازجمله فِرَق عالم که خلاف کرده‌اند، هیچ‌کس پست‌تر از روافض و خوارج نیاید. زیرا که دیگران که خلاف کرده‌اند در حق کردند و سخن از او گفتند و آن دو گروه، روزگار در خلق به باد دادند.»

❗️آری شبلی، شیعه را از جمیع کفار پست‌تر می‌دانسته! زیرا که ایشان اوقات خود را صرف اثبات و تعیین امام نموده‌اند.

📜 تحفة الاخیار، مولي محمدطاهر قمی رحمه الله، ص ۱۵۸

⚠️ بدعت شبلی در نماز میت:

نقل است: «وقتی جنازه ای پیش شبلی نهادند، مانند شیعیان پنج تکبیر بگفت. گفتند مذهبی دیگر گرفتی؟ گفت: نه، اما چهار تکبیر بر مُرده بود و یک تکبیر بر عالم و عالمیان

📜 تذکرة الاولیاء، باب احوالات ابوبکر شبلی

شبلی چون شیعه نبود، مانند مخالفین شیعه چهار تکبیر گفت، و یک تکبیر از خود اضافه نمود.

⚠️ تصریح صوفیه بر بطلان مذهب تشیع و امامت اهل بیت علیهم السلام از واضحات است، اما واقعِ مطلب این است که آنان خود مسلمان نیستند، زیرا هرچه سنت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بجای ماند، توسط آنان تحریف شد، و بدعت را جایگزین کردند، که البته مورد فوق یعنی اضافه و کم نمودن تکبیرهای نماز ميت و امثاله، موردی جزئی می‌باشد.

ادامه دارد ....

@tazvir2
📢 #ابوبکر_شبلی ادامه دهنده راه #حلاج، و تحقیر کنندهٔ اهل علم و عقل!

🔻دکتر زرین‌کوب، محقق حوزه تصوف و ادبیات می‌نویسد:

«شبلی با شطحیات خود، بخشی از سخنان و آموزه‌های حلاج را نشر داده است. وی اهل علم و عقل را تحقیر می‌کرد و معتقد بود آنان اهل علم ظاهرند و راهی بسوی حق ندارند. حلاج و شبلی در #عقل_ستیزی نقش مهمی داشتند.»

📚 جستجو در تصوف ایران،ج ۱، ص ١۵١ و ١۵٧

@tazvir2
#سلوک_شیطانی #عقل_ستیزی

📢 غرور و عُجْب #ابوبکر_شبلی

شبلی گوید: "اگر #بایزید_بسطامی اینجا بود، بدست یکی از مریدانم اسلام می آورد و هدایت می‌شد."

📚جستجو در تصوف ایران، زرین کوب، ١ _ ١۵٧

❇️ شبیه به این خودستایی را نیز از سید هاشم #حداد عارف معاصر بخوانید.

بی نیازی شبلی از رحمت خداوند متعال:

"به شبلی گفتند دانی که خداوند رحمن است؟ گفت دانم، اما مقام حُرّیت عزیزتر است." !!!!

📜 ترجمه رساله قشیریه، ص ۳۴۳

❗️بدون شرح ...

@tazvir2
🔍 بررسی شخصیت #ابوبکر_شبلی 5⃣

🔸 یکی دیگر از آموزه های تصوف، استخفاف نعمات اخروی است، حتی بر کسانی که به امید نعمات اخروی در دنیا گناه نمی‌کنند، طعن می‌زنند. آنان دنیا و آخرت را یکسان می‌پندارند. این در حالی است که در قرآن و روایات مدایح فراوان در نعمات اخروی وارد شده است. صوفیه و عُرَفا از زاویه‌ای به نعمات اخروی نگاه می‌کنند که می‌پندارند نعمات اخروی به خورد و خوراک و حورالعین محدود می‌شود‌. متأسفانه این تفکر در میان مردم هم نفوذ کرده است. اما دامنه نعمات اخروی آنقدر وسیع است که شاید بسختی بتوان آن را بشماره درآورد. یکی از نعمات اخروی همنشینی یا استفاده از وجود مقدس معصومین علیهم السلام می‌باشد که نسبت به درجات شیعیان متفاوت است.

قال رسول الله صلى الله عليه و آله:

«اِنَّ فِی الجَنَّةِ ما لا عَینَ رَأت وَ لا اُذُنٌ سَمِعَت وَ لا خَطَرَ عَلی قَلبِ اَحَدٍ.»

✍🏻 در بهشت نعمت‌هایی است که نه چشمی آنها را دیده و نه گوشی شنیده و نه بر خاطر کسی گذشته است.

📚 بحارالانوار، ٩٥ _ ٤١٤

📢 یکی از نعمات بی نظیر اخروی که قرآن و روایات به آن تصریح کرده است، همنشینی با پیامبران و اهل بیت علیهم السلام در بهشت می‌باشد، که این نتیجه اطاعت از اوامر خداوند متعال در دنیاست. به این آیه و تفسیر آن توجه کنید:

«وَ مَنْ يُطِعِ اللّٰهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّٰهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدٰاءِ وَالصّٰالِحِينَ وَ حَسُنَ أولٰئِكَ رَفِيقاً» (سوره نساء، آیه ۶۹)

🔻امام باقر عليه السلام در حديثی به ابوبصير فرمودند: يَا أَبَامُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ: فَأُولٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّٰهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدٰاءِ وَ الصّٰالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولٰئِكَ رَفِيقاً فَرَسُولُ اللَّهِ فِي الْآيَةِ النَّبِيُّونَ وَ نَحْنُ فِي هَذَا الْمَوْضِع الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلاَحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اللَّهُ عَزَّوجَلَّ.» ✍🏻 اى ابامحمد! خداوند متعال در كتابش از شما ياد نموده است؛ خداوند فرموده: «فَأُوْلَئِكَ مَع الَّذِينَ أَنْعمَ اللّهُ علَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا» كه مراد از واژه نبيّون، رسول خداست و ما نيز در جايگاه شهداء و صديقين هستيم و شما نيز در جايگاه صالحان می‌باشيد. پس همان‌طور كه خداوند، شما را صالح ناميد، بكوشيد تا نام صالح براى خود فراهم كنيد.

📚 الکافی، ط_الاسلامیه، ۸ _ ٣۶

همانطور که مشاهده کردید، اهلِ اطاعت خداوند در دنیا، همنشین پیامبران و اهل بیت علیهم السلام در آخرتند.

⚠️ حال به این سخنان شبلی دقت کنید

#عطار نیشابوری می‌نویسد:

«نقل است که ابوبکر شبلی در مناجات می‌گفت: بار خدایا دنیا و آخرت در کار من کن تا از دنیا لقمهٔ سازم و در دهان سگی نهم، و از آخرت لقمهٔ سازم و در دهان جهودی نهم، که هر دو حجابند از مقصود!

🔹ابوبکر شبلی گفت: روز قیامت دوزخ ندا کند با آنهمه زفیر که ای شبلی، و من برفتن صراط باشم برخیزم و مرغ وار بپرم، دوزخ گوید قوت تو کو مرا از تو نصیبی باید، من باز گردم و گویم اینک هرچه می‌خواهی بگیر؛ گوید: دستت خواهم، گویم بگیر، گوید پایت خواهم، گویم بگیر، گوید هر دو حدقه‌ات خواهم، گویم بگیر، گوید دلت خواهم، گویم بگیر، در آن میان غیرت عزت در رسد که یا ابابکر، جوانمردی از کیسهٔ خویش کن، دل خاص ماست، ترا با دل چه کارست که ببخشی؟! پس گفت: دل من بهتر از هزار دنیا و آخرت است، زیرا که دنیا سرای محنت، و آخرت سرای نعمت، و دل سرای معرفت است.»

📜 تذکرة الاولیاء، باب احوالات شبلی

این سخنان مانند ماری خوش خط و خال است که زهری مهلک دارد. ظاهرش زیبا، اما باطنش متعفن و دور از معارف دین است؛ آخرتی که آن‌همه قرآن و روایات بر نعماتش تأکید دارند، نزد شبلی ارزش دل را ندارد، و آخرت را حجاب می‌داند‌! اگر دل شبلی معرفت داشت این‌گونه نعمات جاوید خداوند متعال را خوار و خفیف نمی‌شمرد. اصلا مگر زهد و تقوای دنیا، برای غیر آخرت است⁉️ چرا سرتاسر قرآن و روایات شریف ذکر نعمات بهشت و آخرت است؟! اگر بهشت و نعماتش ارزشی نداشت، جایگاه معصومین علیهم السلام نمی‌شد؛ وانگهی، اگر قرار باشد عده‌ای خداوند متعال را صِرفا برای خودش بندگی کنند و نه از ترس دوزخ و طمع بهشت، آن عده صوفیه نخواهند بود، و آنان در حد و اندازه این ادعا نیستند، و لازمه‌اش هم استخفاف آخرت نیست.

ادامه دارد....

@tazvir2
#ابوبکر_شبلی شیعیان را پست‌ترین طایفه می‌داند، و یکی از فضائل امیرالمومنین علیه السلام را که در قرآن نیز ذکر شده، به باد طعن و استهزاء می‌گیرد ...

👈🏻 بی‌جهت نیست که صوفیان برای اقطابشان کرامت‌ها تراشیده‌اند، و آنان را همطراز یا گاهی والاتر از انبیاء خوانده‌اند! پیشتر هم بیان شد که یکی از علل افسانه‌سازی و کرامت‌تراشی برای اقطاب تصوف، مقابله با فضائل اهل بیت علیهم السلام و کم‌رنگ نمودن آن است. کاری که دشمنان، از همان آغاز اسلام با امیرالمؤمنین علیه السلام و اولاد ایشان علیهم السلام کردند و تا کنون ادامه دارد. فضائل آن انوار الهی، برای دیگران جعل و وضع شد، و از آن طرف اهل بیت علیهم السلام کوچک شمرده شدند، و آنان را متهم می‌نمودند.❗️

این نوشتار و موضوع کانال را مجال آن نیست تا بیان کنم چرا با وجود امیرالمومنین و حسنین علیهم السلام، ابن‌عباس‌ها علامه و مفسر قرآن خوانده شدند، و چه کسی چنین کرد و چه برنامه‌ای در میان بود⁉️ و صوفیه نیز همان روش را پیش گرفت، و چه ارتباط تنگاتنگی بین تصوف و تسنُن بود و هست.

@tazvir2
خِرقهٔ تَزویر ( ۲ )
#ابوبکر_شبلی شیعیان را پست‌ترین طایفه می‌داند، و یکی از فضائل امیرالمومنین علیه السلام را که در قرآن نیز ذکر شده، به باد طعن و استهزاء می‌گیرد ... 👈🏻 بی‌جهت نیست که صوفیان برای اقطابشان کرامت‌ها تراشیده‌اند، و آنان را همطراز یا گاهی والاتر از انبیاء خوانده‌اند!…
بسم الله الرحمن الرحیم

👈🏻 برخی از محققین گرانقدر، و اساتید ادبیات، نسبت به این مطلب اظهار نظر کردند که لازم دیدم در کانال منعکس کنم.

👥 عده‌ای از این عزیزان، گفتند که سخن #ابوبکر_شبلی دربارهٔ فضیلت امیرالمومنین علیه السلام، نه تنها طعن نیست، بلکه مدح است. گویی شبلی قصد داشته اخلاص آن حضرت را در انفاق و بخشش، بیان کند. ( این گروه منکر انحراف و تصوف شبلی نیز نیستند.)

👥 عده‌ای دیگر از این عزیزان، معتقدند که کلام شبلی طعن است، و حداقل بوی قیاس و حسادت را می‌توان از آن استشمام نمود.

حقیر هر دو نظر را منعکس نمودم تا هم تبادل نظری باشد، و هم در فهم مطلب دخیل باشد.

@tazvir2
📢 روایتِ بشارتِ خروج از ماه صفر، در مثنوی #مولوی

🔻دکتر زرین‌کوب، ذیل این شعر می‌نویسد: «روایت عکّاشه که در کتبِ صوفیه مبنی بر بشارتِ خروج از ماه صفر آمده، طبق نظر محدثین جعلی و ساختگی است. مولوی در نظر دارد با این شعر، شوق آن حضرت مبنی بر خروج از دنیا را بگوید که ایشان در ماه صفر انتظار ربیع الاول را می‌کشید برای لقای پروردگار. او در این شعر زمان رحلت رسول اکرم را نشان می‌دهد که طبق نظر اهل سنت در ماه ربیع الاول بوده و قید "بی‌جدل" را برای همین آورده چون در میان اهل سنت اختلافی در زمان رحلت پیامبر اکرم نیست. لذا مولوی در تاريخِ رحلت، نظر مذهب خود را گفته و کاملا با روایات شیعی در این زمینه بیگانه بوده است. زیرا مشهور در میان شیعیان این است که آن حضرت در ماه صفر از دنیا رفت.»
📚سِرّ نِی، ١/٣٩٨

🔹در شرح مثنوی "شهیدی" نیز به جعلی بودن این روایت (بشارتِ خروج از ماه صفر) تصریح شده است.
📚شرح مثنوی، ٥/٣٨٢

@tazvir2
⚫️ بمناسبت ايام شهادت رسول اکرم، و امام حسن مجتبی، و امام رضا علیهم السلام، این سه مطلب را مشاهده فرمایید:

www.tgoop.com/tazvir3/1404
www.tgoop.com/tazvir3/1405
www.tgoop.com/tazvir3/1406

@tazvir2
صوفیانِ مکتب خراسان و امام رضا علیه السلام

👈🏻 تصوف با صوفیانِ مکتبِ خراسان، شکلی دیگر گرفت و تحولاتی را پذیرفت که بحثی مستقل را می‌طلبد. آنچه مورد توجه می‌باشد این است که صوفیه مکتب خراسان آنگونه که برای برای مشایخ و اقطابِ خود، سیره و مقامات و مناقب نوشته‌اند (مانند #بایزید_بسطامی و #ابوبکر_شبلی و #ابوسعید_ابوالخیر و #ابراهیم_ادهم و....) از امام رضا علیه السلام ننوشته و نگفته‌اند، و این در حالی‌ست که غالبِ آنان تارکِ شرع و علم و عقل بوده؛ و پیروِ طریقت و اهل جنون و سُکر و عشق و ذوق بوده‌اند. اما عجبا که برای مشایخ و اقطابشان تصنيفها دارند، با اینکه آنان مُشتی صوفیِ لامذهب و فاقدِ عقل و علم بودند، اما (غالبشان) هیچ اشاره‌ای به سیره و مقامات امام رضا علیه السلام که منزلتش شهرهٔ عام و خاص (خصوصا در خراسان) بوده نکرده‌اند❗️لذا این جماعت حتی ذره‌ای از ولایتِ اقطابِ خود را برای امامی که بحق ولی‌الله بود، قائل نبودند! حال چگونه این جماعت را عارف بنامیم در حالی‌که از چنین مهمی غافل بوده‌اند⁉️

@tazvir2
🔍 بررسی شخصيت #ابوبکر_شبلی 6⃣

🔻شبلی را لعن کنید که خود در لحظه مرگش، گفت بر شیطان رشک می‌برم و طالب لعنم:

#عطار نیشابوری در "تذکرة الاولیاء _ باب شبلی" می‌نویسد:

«نقل است که چون وفاتش نزدیک رسید، چشمش تیرگی گرفته بود خاکستر خواست و بر سر کرد و چندان بی‌قراری در وی پدید آمد که صفت نتوان کرد. گفتند این همه اضطراب چیست!؟ گفت: از ابلیسم رشک می‌آمد و آتش غیرت جانم می‌سوزد که من اینجا نشسته او چیزی از آن خود به کس دیگر دهد، و ان علیک لعنتی الی یوم الدین آن اضافت لعنت بایلیس نمی‌توانم دید می‌خواهم که مرا بُوَد...»

#شلمغانی و سید هاشم #حداد نیز درباره "لعن" دیدگاهی مشابه شبلی داشتند که گذشت.

⚠️ شبلی در لحظات آخر عمرش از گفتن "لا اله الا الله" إبا داشت و این ذکر شریف را نگفت.به کلام او دقت کنید، برخی عُرفای معاصر مانند جناب آقای #حسن_زاده_آملی نیز همین سخن را گفته‌اند:

#عطار نیشابوری در "تذکرة الاولیاء _ باب شبلی" می‌نویسد:

«... پس هنگام وفات شبلی، خلق جمع آمدند برای نماز جنازه. گفت: عجبا، کار جماعتی مُردگان آمده‌اند تا بر زنده نماز کنند! گفتند بگو "لا اله الا الله." گفت: چون غیر او نیست نفی چه کنم؟!»❗️

👈🏻 جناب "حسن زاده آملی" نیز گوید:

«الهی از گفتن نفی و اثبات شرم دارم که اثباتیم؛ لا اله الا الله را دیگران بگویند «الله» را حسن.»

📗الهی نامه، چاپ اول، ص ٥٤

💢 شبلی و‌ نحوه برخوردش با نکیر و منکر

ظاهرا شبلی نکیر و منکر را مانند مریدانش می‌پنداشته معاذالله، و آنان هم چون مریدی که در اطاعت قطب است، باید اطاعتش می‌کردند:

#عطار نیشابوری در "تذکرة الاولیاء _ باب شبلی" می‌نویسد:

«بعد از مرگ، بخوابش دیدند گفتند: بامنکر و نکیر چه کردی!؟ گفت: درآمدند و گفتند: خدای تو کیست؟! گفتم خدای من آنست که شما را و جمله فرشتگان را نصب کرد تا پدرم آدم را سجده کردند و من در پشت پدر بودم و در شما نظاره می‌کردم. سپس منکر و نکیر با یکدیگر گفتند: نه تنها جواب خود می‌دهد، بلکه جواب جمله فرزندان آدم را داد، بیا تا برویم.»❗️

لذا باید از شبلی ممنون شويم که یک تنه بار همه ما را بدوش گرفت و بجای تمام فرزندان آدم عليه السلام پاسخِ نکیر و منکر را داد !!!!

همچنین #عطار نیشابوری در آدرس مذکور می‌نویسد:

«شبلی نزد #جنید_بغدادی آمد. زنِ جنید سر شانه می‌کرد. چون شبلی را دید خواست که برود، جنید گفت: سر مپوش و مرو که مستانِ این طایفه را از دوزخ خبر نبُود.»

آری، #شرع_گریزی و #عقل_ستیزی و ‌#سلوک_شیطانی را می‌توان در سیره و کردار و گفتار صوفیه بوضوح مشاهده نمود.

هرچند سخن در باب شبلی بسیار است، اما چون مباحث کثیری برای ارائه باقی مانده، به همین مقدار اکتفاء می‌نمایم.

@tazvir2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شرع_گریزی #سلوک_شیطانی

#شباهت_تصوف_به_مکاتب_باطل 2⃣1⃣

🎥 سماع صوفیه #مولویه در جوار مقبره #مولوی

👈🏻 تمام محققین مشهورِ حوزه تصوف، متفقند که:

«توجه مانويه (پیروان مانی) بمسافرت دائم، زندگى در صومعه‌هاى خاص خويش، علاقه به سماع و موسيقى و همچنين توجه به شعر و سرود از اموريست كه نيز ارتباط با عقايد و آداب و آراء صوفيه را نشان مى‌دهد و احتمال تأثيرپذيرى از بوداییان و تأثرِ صوفيه از آن‌ها را در ذهن متبادر مى‌كند.»

📕بودیسم و صوفیسم، ص ٨٧ (اخذ از: جستجو در تصوف ایران، دکتر زرین کوب)

🔵 جناب جلال الدین همایی می‌نویسد:

«آنگونه که در شرح احوال مولوى نوشته‌اند و از آثار منظوم وى خاصه غزليات آتشين ديوان كبير وى كه يكپارچه نغمات موسيقى پروجد و حال است استنباط مى‌شود، وى در فن موسيقى و ضرب اصول و الحان وقوف كامل داشته، و خودِ او ساز رُباب را بسيار خوش و استادانه مى‌زده است.»

📚 مولوی نامه، ٢/٥٩٦

↪️ پیشتر نیز به علاقه مولوی به ساز رُباب و روایاتِ نهی از نواختن سازها اشاره شد.

@tazvir2
#مشترکات_عرفانی

🔻سخنان جالب توجه و قابل تأملِ دکتر زرین‌کوب درباره شکل‌گیری تصوف در آغاز، و انحراف و بدعت میان آنان

«در آغاز، کسانی مثل #حارث_محاسبی پیدا شدند که در باب "جوع و فقر و وساوس و خطرات" سخن گفتند و درین باب کتاب هم تصنیف کردند. برخی دیگر آمدند و طريقه تصوف را تهذيب کردند و چیزهایی بدان افزودند و سخن از "مرقعه و سماع و وجد" و امثال اینها در میان آمد، و بعضی مشایخ در باب واقعاتِ خود سخن گفتند و علم خود را "علم باطن" نام نهادند و از آنچه علم شریعت محسوب است، تعبیر به "علم ظاهر" کردند.❗️👈🏻 پاره‌ای از آنها به سبب مداومت بر گرسنگی دچار خیال‌های فاسد شدند و از عشق بحق سخن گفتند. بعضی از آنها به حلول و برخی به اتحاد قائل گشتند.❗️پس از آن صوفیه سنت‌هایی به پیغمبر نسبت دادند که از خودِ آنها نقل و روایت می‌شده، چنانکه ابوعبدالرحمن #سلمی کتاب "السنن" خویش را در جمع اینگونه احادیث که خاص آنها بود جمع کرد، و بدینگونه برای صوفیه و در تأیید مقالات آنها به جعل احادیث پرداخت!!! آنچه نیز دیگران چون ابونصر #سراج در کتاب "اللمع" و #ابوطالب_مکی در "قوت‌القلوب" و #ابونعیم_اصفهانی در "حلیة‌الاولیاء" نوشته‌اند، مشتمل بر همین‌گونه احادیث جعلی و عقاید فاسد بود، و البته فرق است بين تصوف با زهد، و شک نیست که زهد را هیچکس مذمت نکرده است، اما تصوف را قدح کرده‌اند. صوفيه هم که ابوحامد #غزالی در کتاب "احیاء علوم الدين" به تایید عقاید باطل آنها پرداخت، اینگونه اقوال و آثار را بدان سبب اظهار می‌کردند که بر حقایق سنت و اسلام علم نداشتند، و تمام اینگونه تصنيف‌ها که قوم نوشته‌اند اصلِ درستی ندارد، و مبتنی بر واقعاتی است که آنها از یکدیگر اخذ کرده‌اند و آن را "علم باطن" خوانده‌اند، و مشتمل بر اقوالی است که صحابه و تابعین هرگز از آن اقوال سخن نگفته‌اند.»

📕 دنباله جستجو در تصوف ایران، چاپ ١٣٦٦، ص ١١ _ ١٢

✴️ اینقدر سخنان ایشان واضح و صریح است که نیازی به شرح و تبیین ندارد، اما جالب اینکه برخی بر فرقه‌ای با این آشفتگیِ علمی‌ _ عقیدتی، عنوان "اسلامی" بار می‌کنند!!!! آری اسلامِ جعلی و سراسر بدعت و تحریف، نه اسلام حقیقی.

@tazvir3
#سلوک_شیطانی

🔹مرگ مشاهیر تصوف در بغداد، پایان آشوبها در یک دوره بود

👈🏻 دکتر زرین‌کوب می‌نویسد:

«بامرگ #حلاج و #ابوبکر_شبلی آرامش به شهر بغداد برگشت. تقریبا مرگ شبلی همزمان با سقوط حکومت عباسی بود. دیالمه بر بغداد مسلط شد و هرج و ‌مرجی به راه افتاد. از طرفی ترویج آل بویه از تشیع و مبارزه حنابله بغداد با شیعیان مناطق خاص در بغداد، محیط را برای صوفیه که نزد فقها و متکلمین و مردم سابقه خوبی نداشتند، مساعد نکرده بود. عده‌ای از صوفیان بغداد چون "ابوعبدالله رودباری" به شام رفتند. عده‌ای هم چون "ابوالحسن حصری" در بغداد به عزلت نشینی و گوشه گیری مشغول شدند. چنانکه صوفی مشهور "ابونصر #سراج" چنین نمود.»

📚جستجو در تصوف ایران، ١ _ ١۵٨

@tazvir2
#سلوک_شیطانی #عقل_ستیزی #شرع_گریزی

💥ذکرِ برخی مخالفینِ "صوفیه" که از اعاظم شیعه بوده‌اند و اشاره‌ای مختصر به کفریاتِ برخی مشاهیر تصوف

👈🏻 علامه مجلسی رحمه‌الله می‌نویسد:

«اى عزيز، اگر دستمالِ تعصب از ديده بگشايى و به انصاف نظر نمايى، براى ظهور بطلان طايفه بدعت‌گذار صوفيه، احاديث بسيار كه صريحا و ضمنا، بر بطلان اطوار و اعمال ايشان، و مذمت مشايخ و اكابر ايشان وارد شده است.

🔻 اكثر قدما و متأخرينِ علماى شيعه رضوان الله عليهم مذمت ايشان كرده‌اند، و بعضى كتابها بر رد ايشان نوشته‌اند. مثل على بن بابويه رحمه الله كه نامه‌ها به حضرت صاحب الامر صلوات الله عليه مى‌نوشته و از طریق وُکلاء جواب به او مى‌رسيده، و مانند فرزند سعادتمندش محمد بن بابويه شیخ صدوق رحمه الله كه رئيس محدثين شيعه است و به دعاى حضرت صاحب الامر عليه السلام متولد شده، و آن دعا مشتمل بر مدح او نيز هست. و مثل شيخ مفيد رحمه الله كه عماد مذهب شيعه بوده و اكثر محدثين و فضلاى نامدار از جعفر بن محمد دوريستى در كتاب اعتقاد، و ابن حمزه در چند كتاب، و سيد مرتضى رازى در چند كتاب، همگی نهایت مخالفت با صوفیه را داشته‌اند.

🔹 پس اگر اعتقاد به روز جزا دارى امروز حجت خود را درست كن، كه چون فردا حق تعالى از تو حجت طلبد جواب شافى و عذر پسنديده داشته باشى. و نمى‌دانم بعد از ورود احاديث صحيحه از اهل بيت رسالت صلوات الله عليهم و شهادت اين بزرگوران از علماى شيعه رضوان الله عليهم بر بطلان اين طايفه و طريقه ايشان، در متابعت ايشان نزد حق تعالى چه عذر خواهى داشت⁉️ آيا خواهى گفت كه متابعت #حسن_بصرى كردم كه چندين حديث در لعن او وارد شده است؟ يا متابعت #سفيان_ثورى كردم كه با امام جعفر صادق عليه السلام دشمنى مى كرده است و پيوسته مُعارض آن حضرت مى‌شده است؟ و بعضى از احوال او را در اول اين كتاب بيان كرديم. يا متابعت #غزالى را عذرِخود خواهى گفت؟! كه به يقين ناصبى بوده و مى گويد در كتابهاى خود: به همان معنى كه مرتضى على امام است من هم اماممو مى‌گويد كه: هركس كه يزيد را لعنت مى كند گناهكار است! و كتاب‌ها در لعن و رد شيعه نوشته، مانند كتاب المنقذ من الضلال و غير آن. يا متابعت برادر ملعونش احمد #غزالى را حجت خواهى كرد كه مى‌گويد: شيطان از اكابر اولياءالله است!؟ يا #مولوی را شفيع خواهى كرد؟! كه مى‌گويد: ابن ملجم را حضرت اميرالمؤمنين شفاعت خواهد كرد و به بهشت خواهد رفت! و حضرت امير به او گفت: تو گناهى ندارى؛ چنين مقدر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودى❗️

⚠️ در هيچ صفحه از صفحه هاى مثنوى نيست كه اشعار به جبر يا وحدت وجود يا موجود يا سقوط عبادات يا غير آنها از اعتقادات فاسده نكرده باشد! و چنانچه مشهور است و پيروانش قبول دارند ساز و دف و نى شنيدن را عبادت مى دانسته است. يا پناه به #ابن_عربی خواهى برد!؟ كه هرزهايش را در اول و آخر اين كتاب شنيدى! و مى‌گويد: جمعى از اولياءالله هستند كه رافضيان را به صورت خوك مى‌بينند. و مى‌گويد: به معراج كه رفتم مرتبه على را از مرتبه ابوبكر و عمر و عثمان پست تر ديدم! و ابوبكر را در عرش ديدم، چون برگشتم، به على گفتم كه: چگونه بود كه در دنيا ادعا مى‌كردى كه من از آنها بهترم؟! الحال كه ديدم مرتبه تو را كه از همه پست ترى❗️(معاذالله)

و اگر از ادعاهای بلند ايشان فريب مى خورى، آخر فكر نمى‌كنى كه بلكه از براى حب دنيا اينها را بر خود می‌بندند؟ و اگر خواهى آنان را امتحان كنى، از کسی که ادعا می‌كند من جميع اسرار غيبى را مى دانم و همه چيز بر من منكشف مى‌شود و شبى ده بار به عرش مى روم! يك مسئله از شكيات نماز، يا يك مسئله مشكل از ميراث و غير آن، يا يك حديث مشكل از او بپرس، اگر آنها را راست مى گويد اين را هم براى تو بيان می‌کند! 👈🏻 چنانچه به سند صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه: علامت كذاب و دروغگو آن است كه تو را خبر مى‌دهد به چيزهاى آسمان و زمين و مشرق و مغرب، اما اگر از حلال و حرام خدا مسئله‌اى از او بپرسى نمى‌داند!

📙عین الحیات، نشر قدیانی، ص ١١٥١

@tazvir2
2025/07/14 15:34:17
Back to Top
HTML Embed Code: