Telegram Web
#تحلیلات

👨‍🏫داشتم دیوان بیدل دهلوی رو میخوندم
به این بیت برخوردم :

کور شد چشمش ز سوزن کاری دست قضا
پیش از آن کز نرگس شوخت زند بادام دم

بیت عجیب و تامل برانگیزیه

میدونیم که سبک هندی، سبکی بود که پیروان و شاعرانش خیلی رو مسائل مختلف زوم می‌کردن تا یه مضمون و محتوای جدید پیدا کنند. از ریزترین مسائلم مضمون می‌ساختند و کلا دنبال گفتن یه حرف جدید بودن.
و این باعث شد اواخر دوره این سبک، شعر به سمت پیچیدگی بره و انقدر رفت که از حد فهم عامه خارج شد

همین پیچیدگی ها زمینه ساز «دوره بازگشت ادبی» شد
یعنی شاعرا برگشتن به سبک خراسانی و عراقی
و در شاعری از سبک و سیاق اونا پیروی کردن.

بیدل دهلوی یکی از همین شاعرای پیچیده گو بود.
هنوز که هنوزه درک و فهم یه سری از شعراش سخته.

حالا جدا از بحث سبک شناسانه،
از نظر ادبی بیت بالا چند نکته و آرایه داره
جالب ترینش حسن تعلیلشه
اگه به بادام قرمز دقت کنیم می بینیم نقطه نقطه ست. انگار سوزن کاری شده
شاعر گفته قضا(روزگار و تقدیر) با سوزن کاری، چشم بادام رو کور کرده برای اینکه بادام خواسته با چشم های یار ادعای همانندی کنه و لاف بزنه....
یعنی اومده برای اون نقطه های روی بادام یه دلیل قشنگ درست کرده.

یه نکته دیگه هم داره و اون تشبیه.
شاعر اومده پنهانی چشم یار رو به بادام تشبیه کرده و حتی اون رو برتر از بادام دونسته(چون اینجا بادام پیش چشم یار خوار و خفیف جلوه داده شده)
برای همین یه تشبیه تفضیل داریم؛ چون نشانه تشبیه نداریم، تشبیه پنهان(مضمر) هم داریم.

جدا ازین چشم داشتن بادام و دم زدنش و همچنین دست داشتن قضا استعاره(تشخیص) هم داره.
دم زدن کنایه
نرگس هم استعاره(مصرحه) از چشم یاره.

🍂 @Test_arooz
👏5👍1
Forwarded from تحلیلات ادبی
#تحلیلات

لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم¹
سخن بگفتی و قیمت برفت لؤلؤ را
بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست²
چنان که معجز موسی طلسم جادو را³
«سعدی»

1) از چشم افتادن
از چشم افتاده یکی از کنایه های متداول در زبان فارسی است.
در ادبیات پارسی کهن هم متعدد استفاده شده؛
طوری که صائب تبریزی می‌گوید:
روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده‌ام
چون نگاه آشنا از چشم یار افتاده‌ام
یا خود سعدی گفته:
تو دوستی کن و «از دیده مفکنم» زنهار
که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت

گاه برای شاعران این کنایه، دستمایه‌ای ‌برای ساخت ایهام هم شده.
مثلا در بیت اول شعر بالا اگر تامل کنیم متوجه می‎شویم که مصراع اول را دو جور می توان معنی کرد: [هم میتوان «لعل»را استعاره از اشک، و «از چشم افتادن» را در معنی ظاهری بدانیم و بگوییم با دیدن تو اشک از چشمم جاری شد؛ و هم می‎توان لعل را در معنای خودش، و «از چشم افتادن» را در معنی کناییش بدانیم و بگوییم با دیدن لب های تو لعل(که سنگی سرخ و قیمتی است) در نظر من بی ارزش و اعتبار شد.]
نکته: در این صورت تشبیه تفضیل و مضمر هم ایجاد می‌شود.
خواجوی کرمانی هم میگوید:
هیچ میدانی چرا اشکم ز چشم افتاده است؟
زان که پیش هرکسی راز دلم بگشاده است
یا
چون لب لعل تو در چشم من آید چه عجب!
گرم از چشم بیفتاد عقیق یمنی
«خواجو»
در این دو بیت هم میتوان ایهام را مشاهده کرد.
بیت دوم که تقریبا همان حرف سعدی است متنها به جای «لعل» از «عقیق یمنی» به‌کار برده شده.

2) قیمت برفت/ بازار شکست
بازار چیزی را شکستن کنایه‌ست از «بی رونق کردن؛ بی ارزش کردن».
خاقانی می‌گوید:
رخ تو رونق قمر بشکست
لب تو قیمت شکر بشکست
و حافظ:
کرشمه‌ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه، رونق و ناموسِ سامری بشکن

در مصراع دوم و سوم، سعدی با استفاده از تشبیه تفضیل و مضمر، سخن را به لولو و چهره را به ماه و خور مانند کرده و از آنان برتر دانسته.
نکته: تشبیه تفضیل و مضمر، عموما باهم می‌آیند. می‌توان گفت هرجا تشبیه تفضیل باشد، تشبیه مضمر(پنهان) هم هست.
این تشبیهات در ادبیات فارسی کاربرد زیادی دارد ولی از جایی که نشانه های تشبیه در آن دیده نمی‌شود تشخیص و درکشان نیاز به تامل دارد.

3) بیت سوم تلمیحی به داستان عصای موسی دارد که تبدیل به مار شد و مارهای جادویی جادوگران فرعون را از بین برد.
در اینجا هم تشبیه دیگری دیده می‌شود، ولی نه تشبیه مضمر وتفضیل. شاعر گفته مانند معجزه موسی که طلسم جادوگران را ناکارآمد کرد، روی زیبای یار هم باعث بی‌قدر و قیمت شدن زیبایی ماه و خورشید شد.
نکته: دقت باید کرد که اینجا اسلوب معادله استفاده نشده.
5
حرف قافیه یا حرف روی در بیت «بی تو ای دوست گرفتار به بازندگیم/غافل غافلم از قافله زندگیم» کدام است؟!
Anonymous Quiz
27%
م
40%
ی
16%
ه
17%
د
👍3👌1
Hamclasix..pdf
3.9 MB
🔴 جزوه کد گذاری و کاریکاتوری تاریخ ادبیات فنون هر سه سال

🔹 @Test_arooz
👍6
🧠تست هوش | کنکور فرهنگیان

رابطهٔ ستون با سقف مانند رابطهٔ ....... است با ...... ⁉️
Anonymous Quiz
9%
تیرآهن _ سیمان
27%
درخت _ ریشه
36%
دیرک _ چادر
28%
بدن _ پا
😍2🥰1
انسانی کلاس | آکادمی تحصیلی وفا
حرف قافیه یا حرف روی در بیت «بی تو ای دوست گرفتار به بازندگیم/غافل غافلم از قافله زندگیم» کدام است؟!
#تحلیل #نکته

در بیت سوال
دو واژه «بازندگیم» و «زندگیم» طرفین قافیه هستند.
اینها را اگر بررسی کنیم چنین می‌شود:
«م» انتهای واژه«بازندگی» شناسه فعل است:
گرفتار [به] بازندگی‌ام(هستم)
و در انتهای «زندگی» ضمیر مضاف‌الیه است:
از قافله زندگی خود غافل هستم.

پس «م» جزو اصلی واژگان قافیه نیست

«ی» در هر دو واژه وند مصدری است.(ی مصدری).

«گ» هم واج میانجی است. که برای سهولت در تلفظ استفاده شده

🧑‍🏫نکته: واج میانجی، وقتی می‌آد که دو مصوت پشت سر هم قرار بگیرن و تلفظ واژه مسخره یا سخت بشه. مثلا جمع واژه «آشنا» میشه «آشناان» که یجوریه!!🥴 ولی اگه بین دو مصوت «ا» بیایم«ی» میانجی بذاریم که بشه«آشنایان» بهتر میشه. یا مثلا جمع واژه«ستاره» که میشه« ستارگان» از «گ» میانجی استفاده می‌کنیم.

در واژه زندگی و بازندگی هم همینطوره
اینا یجورایی مصدر هستن(زندگی:زنده‌ای«زنده‌بودن») و (بازندگی:بازنده‌ای«بازنده‌بودن»)

«ه» در این واژه ها چون تلفظ‌شدنی نیست اساس قافیه قرار نمی‌گیره:
این یکی از تبصره های قافیه هم هست.
مثلا تو بیت:
آنکه روزی صاحب این خانه بود
از خرمندی خود دیوانه بود
خانه و دیوانه قافیه هستند ولی چون«ه» تلفظ نمیشه «ن» میشه حرف روی.


بنابر این در بیت مورد نظر ما «د» حرف روی یا حرف اصلی قافیه است.

🍂 @Test_arooz
2👍2👏2
🔴 نکات مهم ثبت نام آزمون سراسری سال ۱۴۰۴ (نوبت دوم)

@Maad_academy 💫💯
💯1
Forwarded from تحلیلات ادبی
#تحلیلات

غمزه «ابدال» درهم می‌کند احوال نظم
بحر را مستی ِ موج آرد به شور اغتشاش
«ناعم بیستونی»


۱ـ غمزه: ناز و کرشمه با چشم و ابرو کردن؛ حافظ گوید؛
جمالت معجز حُسن است لیکن
حدیثِ غمزه‌ات سِحرِ مُبین است

۲- اِبدال: اختیار ابدال در شعر؛ همریشه و مترادف تبدیل. نباید با «اَبدال» اشتباه گرفت که آن به معنی « مردان صالح و شریف» است و جمع واژه بدیل.

۳ـ نظم: سخن موزون و شعری.

✏️ادبی: غمزه ابدال؛ اضافه‌ای استعاری است. اختیار ابدال را مثل دلبری غماز دانسته. با توجه به این، نسبت دادن «احوال» به «نظم» را هم می‌توان استعاره مکنیه دانست.
مستی موج هم اضافه استعاری است و کنایه تلاطم و تنش موج‌های دریا.

معمولا جایی که استعاره مکنیه داریم می‌توان کنایه هم داشت. مثلا این بیت:
چون دست نگاهم گلِ چشم سیهش چید
رفت آگهی و هوش به یکباره ز دستم
«ناعم»

مصراع اول استعاره مکنیه دارد و کنایه از این «دیدن چشم های یار است» یا همین مضمون را حافظ قبل‌تر به گونه ای نزدیک به این گفته:

مراد دل ز تمنای باغ عالم چیست؟؟
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن.

که مصراع دوم هم همان کنایه را دارد.

بین دو مصراع صنعت اسلوب معادله هم برقرار است.
همانطور که ابدال باعث تغییر در حال شعر است، موج هم دریا را متلاطم می‌کند.

همچنین واژه «بحر»در معنی اصطلاح شعری عروضی با «نظم»و «ابدال» ایهام تناسب دارد. «نظم» در معنی منظم بودن و ترتیب هم می‌تواند با «درهم»، «شور»و «اغتشاش» ایهام تناسب داشته باشد.

🍂 @Test_arooz
💯2
Forwarded from تحلیلات ادبی
#تحلیلات

در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
«سماع»


+زوایا : ج زاویه؛ گوشه‌ها.
+زُهره: ناهید، نام ستاره‌ای(سیاره‌ای) است در آسمان. در ادبیات پارسی ما زهره در آسمان چهارم حضور دارد¹ نمادی از مطربی و نوازندگی است.²
+ارغنون: نام نوعی ساز موسیقی بادی است. نام دیگر آن اُرگ است.
+سماع: رقص؛ رقص صوفیانه؛ آوازی که حال شنونده را منقلب کند.
+جمشید: نام پادشاه اساطیری ایرانی که نامش در شاهنامه و اوستا آمده³

✍️ از نظر ادبی، بیت مذکور نکات قابل توجهی دارد. اول اینکه «جمشید فلک» استعاره(مصرحه) از خورشید است. و اینکه آسمان به طربخانه مانند شده.
«آهنگ» را می‌توان به دو گونه معنا کرد: ترانه و قصد؛ با «ساز کردن» نیز در تناسب است.

🍂 @Test_arooz
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ حافظ جای دیگری درباره مطربی زهره می‌گوید:
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سماع زهره به رقص آورد مسیحا را

[گذشتگان به این باور بوده‌اند که عیسی مسیح هنگام عروج به آسمان بخاطر اینکه سوزنی(مادیات) به همراه خود داشته در آسمان چهارم مانده. منظور حافظ از مصراع دوم همین است که ستاره زهره و ناهید هردو در آسمان چهارم‌اند.]
۲ـ زهره درخشان ترین ستاره، و همیشه درخشان است. برای همین نام آن در زبان لاتین(رومی) «ونوس» و در زبان یونانی «افرودیتی» است که برگرفته از نام الهه عشق و زیبایی در اسطوره شناسی رومی و یونانی اند.
۳ـ جمشید از پادشاهان پیشدادی است. او ابتدا پادشاهی خوب و کارهای مفیدی انجام می‌دهد اما به تدریج دچار خودبینی می‌شود و در نهایت توسط ضحاک کشته می‌شود. اینکه طربخانه‌ را به جمشید نسبت داده‌اند شاید به این دلیل باشد که دوره وی در تاریخ اساطیری مبدا بسیاری جشن‌ها بوده است. نکته دیگر اینکه وند «شید» در جمشید و خورشید هردو یکی است و مد نظر شاعر بوده. ارتباط جمشید با آسمان هم بی‌ربط به این نیست. چرا که نوشته اند جمشید[همانند سلیمان در اساطیر عبری-یهودی که قالیچه‌ای پرنده داشته] بر تختی می‌نشست که دیوان و پریان آن را به آسمانها می‌بردند. فردوسی بزرگ می‌گوید:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جالب اینجاست که ساخت بنای «تخت‌جمشید» که ساخته روزگار هخامنشی است را به او نسبت داده‌اند. چراکه تا اواسط دوره قاجار مردم، تاریخ ایران را بر مبنای شاهنامه تصور می‌کردند.
دفترچه ثبتنام کنکور.pdf
4.6 MB
🔴 دفترچه ثبت نام کنکور تیرماه ۱۴۰۴


🔗 ثبت نام نوبت دوم کنکور ۱۴۰۴ از امروز شروع شد و تا ۲۸ اسفند ادامه داره.


┏━━━💎❤️💎━━━┓
📚 آکادمی تحصیلی ماد 🎈
https://www.tgoop.com/+-YYSQKAsftc4YWNk
https://www.tgoop.com/+-YYSQKAsftc4YWNk
❗️لینک عضویت 👆👆
┗━━━❣️❣️❣️
━━━
نمونه کارنامه قبولی فرهنگیان
منطقه ۳ ، سال ۱۴۰۲

┏━━━💎❤️💎━━━┓
📚 آکادمی تحصیلی ماد 🎈
https://www.tgoop.com/+-YYSQKAsftc4YWNk
https://www.tgoop.com/+-YYSQKAsftc4YWNk
❗️لینک عضویت 👆👆
┗━━━❣️❣️❣️━━━
2
کارنامه خودم
سال ۹۹
@Test_arooz💫
👏5🔥1
🍂 فراغت

گفتم به آن دلدار خوب فیس‌خرسی
که« دوستت دارم » جوابش گفت« مرسی!»
تنها خدا می‌داند این را و خودم که
خوردم من از این پاسخ زیبا چه حرصی

ن. بیستونی

@Test_arooz
✔️ نکات و تحلیل

عذار و زلف تو در شان حسن و زیبایی
دو آیت‌اند که ما صبح و شام می‌خوانیم

لف و نشر یکی از آرایه‌های قابل تامل و درعین حال ساده است.

گاهی همراه با تشبیه است.
یعنی ارتباط بین واژگان «لف» و واژگان «نشر» شباهت و تشبیه است.

اینجا عذار(چهره) را از روشنی به صبح و زلف را از سیاهی به شام تشبیه کرده.

نکته: بین لف و نشر باید ارتباطی باشد
با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی‌است
مارا فراغتی است مه جمشید جم نداشت

لف و نشر مصراع اول را دقت کنید
بین جیب و مال؛ و جام و می ارتباطی هست.
جیب جای مال است و جام جای می(نوشیدنی).

افروختن و سوختن و جامه دریدن
پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت

اینجا هم ارتباط بین لف‌ها و نشرها عملشان است
سوختن کار پروانه است؛ افروختن کار شمع است و گل جامه دری می‌کند.

به روز نبرد آن یل ارجمند
به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست

این هم که از مشهور ترین مثال های لف و نشر است. هر لف دو نشر دارد.
یا شمشیر سر می‌برد
با خنجر سینه می درد
با گرز پا می شکند
با کمند دست می‌بندد.

گاهی هم چنان که بالا گفتم این لف و نشر تشبیهی می‌شود:
منعم مکن از دیدن قد و رخ و چشمش
من انس به سرو و گل و بادام گرفتم.

یا

ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری



اما نکته دیگر بیت ایهامی است که در بیت نهفته.

اگر دقت کنیم در مصراع دوم، درمی‌یابیم که می‌توان دو گونه استنباط از بیت داشت
یکی اینکه می‌گوید: روی و موی تو مانند دو آیه‌اند که ما روز و شب آنها را می‌خوانیم.
و دیگر اینکه: روی وموی تو دو نشانه برای شب و روز هستند.
می‌خوانیم در این صورت به معنای پنداشتن و قلمداد کردن است.

@Test_arooz 🍂
1
شب 3_Compressed.pdf
2.2 MB
#روتین_نهایی_لغات

شامل لغات فارسی دوازدهم،لغات جامع عربی و انگلیسی

طول دوره روتین ۲۱ روز ( روز سوم )

┏━━━💎❤️💎━━━┓
📚 آکادمی تحصیلی ماد 🎈
https://www.tgoop.com/+-YYSQKAsftc4YWNk
https://www.tgoop.com/+-YYSQKAsftc4YWNk
❗️لینک عضویت 👆👆
┗━━━❣️❣️
❣️━━━
👍1
@kotob_konkoria(konkoriom_ensani_j2_1404).pdf
286.6 MB
کتاب کنکوریوم انسانی مهروماه ✔️
▪️جلد سوال و پاسخ
▪️45 دوره کنکور سراسری همراه پاسخ
▪️ویژهٔ کنکور ۱۴۰۴

@Test_arooz❤️
👍2🥰1
2025/07/13 11:28:34
Back to Top
HTML Embed Code: