لازم نیست که خانه‌ات را ترک کنی
پشت میزت بنشین و گوش کن،
حتی گوش نکن، تنها منتظر بمان،
منتظر نمان، آرام و تنها بمان،
تمام دنیا بی‌نقاب خودش را در برابر‌ت ظاهر می‌کند.

فرانتس کافکا

@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

با کسی که دوستش دارید
ساعت‌ها حرف بزنید، چای بنوشید
او را از لابلای روزمرگی‌ها نجات دهید
و نگذارید به همین سادگی بمیرد

‌
@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

ای جان خبرت هست که جانان تو کیست
وی دل خبرت هست که مهمان تو کیست

ای تن که بهر حیله رهی می‌جویی
او می‌کشدت ببین که جویان تو کیست

مولانا

@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

بایزید بسطامی می‌گوید:
سی سال خدای را جستم
پس دانستم که من اویم
🪕
پنداشتم که من او را می‌جویم
و او بود که مرا می‌جست.


@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست

شهریار

@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

بگذار بگویند و بگویند و بگویند
تو لبخند بزن، خیره بمان، هیچ مگو

پویان گیلانی

‌
@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

كاش گاهی هم بيايی و به سمتم رو كنی
دست را با غمزه‌ای در حلقه‌ی گيسو كنی
من به قلب و جان و چشمم انتظارت ميكشم
تا به عطرت اين گل پژمرده را خوشبو كنی

بزم شعر است و سخن در وصفِ شيدايىِ تو
در قلم ها شورِ انفاسِ مسيحايىِ تو
سعدی آمد پیش چشمانت دو بيتى را سرود
تا بگويد ذره‌ای از حُسن و زيبايىِ تو:

“آفتاب است آن پری‌رخ؟یا ملائک؟ یا بشر؟
قامت است آن؟ یا قیامت؟ یا الف؟ یا نیشکر؟
آخر ای سرو روان بر ما گذر کن یک زمان
آخر ای آرام جان در ما نظر کن یک نظر”

سعدی اين را گفت و نتوانست ديگر دم زند
بی‌گمان اشعارِ خود را جملگی بر هم زند
او سراسر شوق و مستی تا كه شايد لحظه‌ای
با نگاهی بر رخت بر زخم خود مرهم زند
در گلستان هيچ عطری بهتر از بوی تو نيست
ماه هم تمثال خوبی از رخ و روی تو نيست
شاعرانی آمدند و هر يک ابياتی سرود
هيچ يک حتی مثالی از سر موی تو نيست

چون قلم درمانده اندر راهِ كويَت چون كنم؟
چون كه نتوان آمدن بر سمت و سويت چون كنم؟
اي كه سعدی از بيانِ وصفِ مويت عاجز است
پس من بيچاره...



@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

از آه دردناکم سازم خبر دلت را

روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد...

حزین‌ لاهیجی


@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

‌‌

چقدر با من بودن را بلدی تو
مثل ساحل‌هایی که
تو دوست می‌داری
آنجا که آسمان را نهایتی نیست
دوستت‌دارم این هم آخرین نامه‌ام
که امیدوارم آخری باشد،
ما با هم زندگی خواهیم کرد
چه توان و چه خوشبختی‌ای
از این پَس احساس می‌کنم
چقدر خواهَمت بوسید
به‌ زودی زود •••
‌
آلبر کامو
نامه به ماریا


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

اگر چه بس عزیزی خوار گردی .....

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

‏گفتند: «چونی؟»
گفت: «چگونه باشد کسی که بامداد برخيزد
و نداند که تا شبانگاه خواهد زيست يا نه؟»
گفتند: «کار چگونه است؟»
گفت: «آه از بی‌زادی و درازی راه.»

تذکرة الاولیاء
اویس قرنی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

در آخرین نامه ات از من پرسیده بودی
که چه سان تو را دوست دارم؟
عزیزکم ، همچون بهار
که آسمان کبود را دوست دارد
همچون پروانه ای در دل کویر
یا زنبوری کوچک در عمق جنگل
که به گل سرخی دل داده است
و به آن شهد شیرین اش

آری، من اینگونه تو را دوست دارم
همچون برفی بر بلندای کوه
یا چشمه ای روان در دل جنگل
که تراوش ماهتاب را دوست دارد
عزیزکم
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم

شیرکو بیکس

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

زندگی همینه عزیز من ‌
گاهی موجی خروشان در میان اب ها‌
گاهی هم شن های افتاب خورده ساحل...
‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور می‌دهم،
به این امیدِ نور کم‌سویی که در دوردست‌ها می‌درخشد.

- از نامه‌ی اولگا کنیپر به آنتوان چخوف


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

آدمها در اصل توان و تحمل
خوشبختی را ندارند!
طالبش هستند بی تردید،
اما همین که بهش برسند
حرص و جوش میزنند
و خواب چیزهای دیگری میبینند ...



مارگریت دوراس

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

‏گفتند: «چونی؟»
گفت: «چگونه باشد کسی که بامداد برخيزد
و نداند که تا شبانگاه خواهد زيست يا نه؟»
گفتند: «کار چگونه است؟»
گفت: «آه از بی‌زادی و درازی راه.»

تذکرة الاولیاء
اویس قرنی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

دلا به کسب سعادت چرا شتاب نداری
غم جوانی و پیری به هیچ باب نداری

چه شد تو را که محبّان تمام رفت و تو تنها
خیال رحلت از این منزل خراب نداری

متاعِ عمرِ عزیزِ تو صرف شد به بطالت
به روزگار بجز میل خورد و خواب نداری

ز ارتکاب معاصی همیشه بی‌خود و مستی
خبر ز دوزخ و هنگامهٔ عذاب نداری

به خون بی‌گنهان بی‌حساب پنجه میالای
عجب که واهمه از موقف حساب نداری

چگونه صبر کنی در جزا به آتش دوزخ
در این جهان که دمی تاب آفتاب نداری

که داده است تو را در زمانه این همه جرأت
که می‌کنی گنه و خوف از عقاب نداری؟

برای زادره (صامت) ای سرشک شتابی
بدا به حال تو ای دیده از چه آب نداری؟

صامت بروجردی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

من از کسانی که دوستشان دارم بیشتر میترسم
زیرا تنها آنان هستند که می توانند ،
مرا برنجانند ...

نزار قبانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

دو چیز طیره عقل است…

🎬 کتاب باز

سروش صحت


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه

زندگی‌کوتاهه ، زندگی کن ، بی توقع محبت کن ، اینجوری قشنگ تر میگذره ... ❤️


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@textimix 🌱♡ اشعار کوتاه