فکر میکنم برای سال ۲۰۲۵ چیزی رو میخوام که اندرها گیبسون خواسته اونجا که میگه: بیشترین چیزی که میخوام اینه که باقی زندگیم رو با شدت دلم بخواد که زندگی کنم.
💬Hanieh35
@the_caption
💬Hanieh35
@the_caption
یادآوری هایی که باید یادت بمونه :))))
۱. اگر یه آدم خوب پیدا کردی دنبال یه آدم عالی نگرد.
۲. با آدم خسیس مسافرت نرو.
۳. با آدم شکاک ازدواج نکن
۴. همیشه نیاز نیست حرف گوش بدی.
۵. غریبه رو با ضمیر مفرد صدا نکن.
۶. کسی حق نداره با ذکر «جنبه داشته باش» و به بهونه شوخی بهت توهین کنه.
۷. وقتی ازت تعریف میکنن خودتو نکوب، فقط تشکر کن.
۸. اون محبتی که با التماس بهت میرسه مفت نمیارزه توجه و محبت رو گدایی نکن.
۹. رابطه ای که برای ادامه دار شدنش، مجبور بشی آرامشتو بفروشی، زندگیتو به فنا میده.
@the_caption
۱. اگر یه آدم خوب پیدا کردی دنبال یه آدم عالی نگرد.
۲. با آدم خسیس مسافرت نرو.
۳. با آدم شکاک ازدواج نکن
۴. همیشه نیاز نیست حرف گوش بدی.
۵. غریبه رو با ضمیر مفرد صدا نکن.
۶. کسی حق نداره با ذکر «جنبه داشته باش» و به بهونه شوخی بهت توهین کنه.
۷. وقتی ازت تعریف میکنن خودتو نکوب، فقط تشکر کن.
۸. اون محبتی که با التماس بهت میرسه مفت نمیارزه توجه و محبت رو گدایی نکن.
۹. رابطه ای که برای ادامه دار شدنش، مجبور بشی آرامشتو بفروشی، زندگیتو به فنا میده.
@the_caption
یک جاهایی آدم نمیمیره، خفه میشه!
وسط این خفه شدنها هم نور بهش میخوره. صدای پرندهای میشنوه. لبخند میزنه. ساعت رو نگاه میکنه و به زندگی کردن ادامه میده!
آخرش اینکه هیچی نمیشه. زندگیه دیگه....
💬Mahnaz
@the_caption
وسط این خفه شدنها هم نور بهش میخوره. صدای پرندهای میشنوه. لبخند میزنه. ساعت رو نگاه میکنه و به زندگی کردن ادامه میده!
آخرش اینکه هیچی نمیشه. زندگیه دیگه....
💬Mahnaz
@the_caption
اگر کسی در وقت سخن گفتنِ ما میخسبد، آن خواب از غفلت نباشد بلکه از امن باشد.
📚فیه ما فیه
👤مولانا
@the_caption
📚فیه ما فیه
👤مولانا
@the_caption
تو زندگی دنبال کسایی بگردین که حوصلهی زندگی کردن داشته باشن!
واسه از سر باز کردن کار نمیکنن، تو کمپ میز میچینن، سبزه عید و از اسفند سبز میکنن، واسه یه قهوه خوردن تک نفره ماگ خوشگل میذارن، غذارو تو دیس میکشن… همین چیزای کوچیک ینی زندگی.
حوصله داشته باشین واسه زندگی.
💬porlika
@the_caption
واسه از سر باز کردن کار نمیکنن، تو کمپ میز میچینن، سبزه عید و از اسفند سبز میکنن، واسه یه قهوه خوردن تک نفره ماگ خوشگل میذارن، غذارو تو دیس میکشن… همین چیزای کوچیک ینی زندگی.
حوصله داشته باشین واسه زندگی.
💬porlika
@the_caption
اینکه فرد بیشازحد به دیگری پناه میآورد، برای فاصلهگرفتن از خودش است.
زیرا در زمانِ روبرو شدن با خویشتن، درونِ فضایی خالی از شفقت قرار گرفته و مضطرب میشود؛ پس مشابه گذشتهاش دست به دامان دیگری شده تا توجه بگیرد.
💬 وحید اکبری
درمانگر روانکاوانه
@the_caption
زیرا در زمانِ روبرو شدن با خویشتن، درونِ فضایی خالی از شفقت قرار گرفته و مضطرب میشود؛ پس مشابه گذشتهاش دست به دامان دیگری شده تا توجه بگیرد.
💬 وحید اکبری
درمانگر روانکاوانه
@the_caption
يه چيزاييم هست كه شايد هيچوقت نفهميد
مثل اينكه يه نفر چقدر صداتونو گوش كرده
چقدر عكساتونو نگاه كرده
چتاتون و چقدر بارها و بارها پشت هم خونده
چقدر دوستون داره
يا اينكه چقدر بهتون فكر كرده
چقدر وقتي از يه جايی رد ميشده ياد شما افتاده
چقدر از اكت ها و رفتار های بدن و صورت شما رو بلده
چقدر وقتی يه آهنگی رو گوش ميكرده ياد شما افتاده
و يا چقدر از اينكه ازتون بی خبره و توی دلتنگيتون غرق شده بارها و بارها مرده و زنده
شده...
@the_caption
مثل اينكه يه نفر چقدر صداتونو گوش كرده
چقدر عكساتونو نگاه كرده
چتاتون و چقدر بارها و بارها پشت هم خونده
چقدر دوستون داره
يا اينكه چقدر بهتون فكر كرده
چقدر وقتي از يه جايی رد ميشده ياد شما افتاده
چقدر از اكت ها و رفتار های بدن و صورت شما رو بلده
چقدر وقتی يه آهنگی رو گوش ميكرده ياد شما افتاده
و يا چقدر از اينكه ازتون بی خبره و توی دلتنگيتون غرق شده بارها و بارها مرده و زنده
شده...
@the_caption
تا به یاد دارم در حاشیه جهان زیستهام و همواره از جریان اصلی زندگی آدمها دور بودهام. نمیدانم من زودتر دنیا را فراموش کردهام یا دنیا مرا زودتر از خاطرش بردهاست.
💬Colonel
@the_caption
💬Colonel
@the_caption
به قول آلبر کامو در رمان سقوط:
من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانتها بگذرم،
اما سرانجام فراموش میکردم.
و آنکه گمان میبرد از او بیزارم مبهوت میشد،
آنگاه که میدید لبخند زنان به او سلام میکنم،
برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را
برمیانگیخت یا خفت منشم را خوار میشمرد،
غافل از اینکه علت رفتارم سادهتر از این حرفها بود:
من حتی نامش رافراموش کرده بودم...
@the_caption
من آنقدر بزرگوار نبودم که از اهانتها بگذرم،
اما سرانجام فراموش میکردم.
و آنکه گمان میبرد از او بیزارم مبهوت میشد،
آنگاه که میدید لبخند زنان به او سلام میکنم،
برحسب سرشتش عظمت روحم تحسینش را
برمیانگیخت یا خفت منشم را خوار میشمرد،
غافل از اینکه علت رفتارم سادهتر از این حرفها بود:
من حتی نامش رافراموش کرده بودم...
@the_caption