مکانی که هیچ شباهتی به بیمارستان یا حتی خیابون نداشت. اون توی یه غار بود، یه غار نمور و تاریک، اما مقابل نگاهش دوتا چشمِ سرخ و قرمز دید.
چشمهایی که از شادی میدرخشیدن، صاحب اون چشمها که بدنی استخوونی و کلهای بزرگ داشت، عصایی به دست گرفته بود و با خوشحالی میگفت "حالا تو رو نابود میکنم و صاحب قدرتت میشم"
اما درست میون اون لحظات، سر و کلهی صدای دیگهای پیدا شد. صدایی که انگار متعلق به ابری خاکستری بود. از اومدن اون صدا، اون موجود که فهمیده بود اسمش "راکوورم" هست، وحشتزده ناپدید شد.
صاحب صدا، توماس رو خطاب قرار داد و گفت:
"دشمن پیشین من، کوین، تو رو به عنوان آخرین دشمن من انتخاب کرده و این سرنوشت رو واست رقم زده! تو الان قدرتی داری که تابهحال هیچ انسان میرایی به چشم ندیده؛ و این قدرت ازت محافظت میکنه و توهیچوقت نمیفهمی که اون چیه! تو باید به انجمن لردها بری و بگی که من، لرد فول، قاتل خاکستری، برگشتهام و شما فقط ۴۹ سال فرصت دارید تا در مقابل من ایستادگی کنید. و بعد من شما و سرزمینتون رو نابود میکنم!"