انجمن پادشاهی ایران تندر

📝مهد کودک غنچه‎های مارکس و تاریخ ایران 
قسمت اول:
به تازگی ویدئویی از مراد فرهادپور, نویسنده، مترجم و روزنامه‎نگار و روشنفکر جریان چپ‎نو ایران پخش شده که می‌خواهد ثابت کند ایران هرگز وجود نداشته است.
او در عین ناآگاهی از تاریخ و سیاست، مدعی می‎شود که ناسیونالیسم همه کشورها شامل آمریکا(که با جمهوری و قانون اساسی به عنوان یک مستعمره مستقل شد)، ایران(سده ‎ها پیش با سیستم پادشاهی زاده شد)، روسیه( چند سده پیش تبدیل بع یک دوک نشین شد و بعدها تزار نشین و سپس امپراتوری شد و سرزمین‌های دیگر را اشغال کرد)، آرژانتین(مهاجرنشنی اسپانیایی بود که حدود 200 سال پیش طی شورش اعلان استقلال کرد) و یونان( به عنوان یک ملت از سده ها پیش وجود داشت اما تا زمان استقلال از عثمانی به یک کشور تبدیل نشد) به یک شکل ایجاد شده‎اند.
وی سپس با اشاره به ایران به عنوان یک نمونه مدعی شد که هخامنشیان حکومتی چند قومی بوده و سپس یونانیان دویست سال(!) بر ایران مسلط شده و بدون کوچکترین توجهی به اشکانیان از چهارصد سال عجیب ساسانی سخن می‌گوید و مدعی می‎شود که معلوم نیست از توش چی درآمده!
وی به دوره طلایی اسلام و خلافت عباسی و هزار سال حکومت ترکان اشاره می‌کند و نتیجه می‌گیرد که ایرانی وجود نداشته است.
او در ویدئویی دیگر نیز صراحتا نسبت به ایران باستان اظهار نفرت کرده و ساسانیان را گَند خوانده و درحالی که می‌کوشد با تعریف و تمجید بی‎جا از ایران پس از اسلام، حریم امنی برای خود ایجاد کند از مفهوم سیاسی-مذهبی خلافت و نهاد امت تمجید می‌کند و دوره ای که سراسر جنگ داخلی و بدویت عشایری و کشتارهای مهیب به دست مذهبیون یا عشایر آسیای مرکزی بوده است را به عصر مدرن شبیه‌تر می‌داند و کل شاهنشاهی ساسانی که در آن نظام شهروندی و قانون مدنی و نهادهای صنفی و... مطرح شدند را در مذهبی بودن خلاصه می‌کند گویی که نهاد خلافت اسلامی، پیرو لائیسیته مارکسیستی بوده است!
فرهادپور درحالی ساسانی را متهم به یکی کردن دو نهاد دین و دولت می‌کند که قاعدتا موبدان موبد شخصی مستقل از شاه بود و خود مورخان مسیحی بعضا شاهان ساسانی را قلبا مسیحی می‌پنداشتند و در عوض این خلافت مورد علاقه اوست که در آن خلیفه هم رهبر مذهبی ست و هم رهبر سیاسی!
فرهاد پور در ادامه با اشاره به نبرد رستم و اسفندیار مدعی می‎شود که رستم نماینده اشکانیان است و اسفندیار شاهزاده حکومت دینی ساسانیان است و اگر رستم اسفندیار را بکشد، توسط زردشتیان کشته شده و توسط خدای زردشتی لعن می‌شود‌؛ حال آنکه رستم به دست خاندان خویش و با همکاری شاه کابلستان کشته شد و در هیچ متن زردشتی لعن نشده است!!!
در ادامه متذکر می‎شود که در عصر ساسانی یک کتاب در زمینه فلسفه که هیچ، در زمینه دستورالعمل آشپزی هم از آن باقی نمانده است. این نشان می‎دهد که او ذره‎ای جهان پیشامدرن را درک نمی‌کند و نمی‎فهمد که اتفاقا در همان دوره اسلامی مورد علاقه ایشان که در مورد همه چیز کتاب نوشته می‎شد، هیچ کتاب آشپزی یافت نشده چون اصلا در گذشته آشپزی مفهومی علمی نبوده است با این حال متن پهلوی خسرو و ریدگ اطلاعات بسیار خوبی درباره انواع خورش و شیرینی و کباب دوران ساسانی در اختیار ما می‌گذارد . 
او سپس با کمال بی‌شرمی، برای خوش‏آمد امت‏گرایان مدعی می‎شود که تاریخ ساسانی را در برابر اسلام به خورد ما می‌دهند حال آنکه تاریخ ساسانی آنقدر معتبر و شناخته شده بود و هست که حتی حدیثی منسوب از محمد تازی   که توسط ناسیونالیستهای شیعه برای تایید خودشان ساخته بودند می‌گوید من در عهد «انوشیروان عادل» متولد شده ام! براستی چگونه است که پیروان محمد تازی که در آن زمان می‌زیستند  از ساسانیان تجلیل می‌کند و این مارکسیست بی‏‌دین برای تخریب ساسانیان، دین همان تازیان را بهانه قرار می‌دهد ؟               
رفیق فرهادپور، این کمراد سرخ نمونه یک روایت مارکسیستی از تاریخ است که در راستای هدف ایدئولوژیک خود تاریخ را جابه‏ جا می‌کند و البته مواظب است پایش را روی خط قرمزها نگذارد! اما چرا او امپراطوری هخامنشیان را در جنگ داخلی چندین قوم خلاصه می‌کند و پس از یاوه هایی درباره تسلط دویست ساله یونانیان، دوره 500 ساله اشکانیان را کاملا نادیده می‌گیرد؟
یا نمی‌داند ، یا اینکه چون تسلطی از بیگانگان نمی‌بیند برایش کارایی ندارد . اما چون ساسانیان را نمی‎تواند نادیده بگیرد و از سویی پس از ساسانیان شاهد تسلط بیگانگان بر ایران هستیم به آن اشاره می‌کند و چون هیچ شناخت و آگاهی ندارد به سادگی می‌گوید دوره عجیب و غریبی که معلوم نیست از توش چی دراومده! اما همانگونه که گفته شد از ترس خطوط قرمز از خط طلایی خلافت عباسی یاد می‌کند و سپس کل تاریخ ایران را در تسلط هزار ساله ترکان می‌پندارد.
#آیین_ریشەای
به انجمن پادشاهی ایران-تندر بپیوندید
@tondar_anjoman_padeshahi
@r50107

www.tgoop.com/tondar_anjoman_padeshahi/19855

10.1K viewsJun 18 at 20:04

📝مهد کودک غنچه‎های مارکس و تاریخ ایران 
قسمت اول:
به تازگی ویدئویی از مراد فرهادپور, نویسنده، مترجم و روزنامه‎نگار و روشنفکر جریان چپ‎نو ایران پخش شده که می‌خواهد ثابت کند ایران هرگز وجود نداشته است.
او در عین ناآگاهی از تاریخ و سیاست، مدعی می‎شود که ناسیونالیسم همه کشورها شامل آمریکا(که با جمهوری و قانون اساسی به عنوان یک مستعمره مستقل شد)، ایران(سده ‎ها پیش با سیستم پادشاهی زاده شد)، روسیه( چند سده پیش تبدیل بع یک دوک نشین شد و بعدها تزار نشین و سپس امپراتوری شد و سرزمین‌های دیگر را اشغال کرد)، آرژانتین(مهاجرنشنی اسپانیایی بود که حدود 200 سال پیش طی شورش اعلان استقلال کرد) و یونان( به عنوان یک ملت از سده ها پیش وجود داشت اما تا زمان استقلال از عثمانی به یک کشور تبدیل نشد) به یک شکل ایجاد شده‎اند.
وی سپس با اشاره به ایران به عنوان یک نمونه مدعی شد که هخامنشیان حکومتی چند قومی بوده و سپس یونانیان دویست سال(!) بر ایران مسلط شده و بدون کوچکترین توجهی به اشکانیان از چهارصد سال عجیب ساسانی سخن می‌گوید و مدعی می‎شود که معلوم نیست از توش چی درآمده!
وی به دوره طلایی اسلام و خلافت عباسی و هزار سال حکومت ترکان اشاره می‌کند و نتیجه می‌گیرد که ایرانی وجود نداشته است.
او در ویدئویی دیگر نیز صراحتا نسبت به ایران باستان اظهار نفرت کرده و ساسانیان را گَند خوانده و درحالی که می‌کوشد با تعریف و تمجید بی‎جا از ایران پس از اسلام، حریم امنی برای خود ایجاد کند از مفهوم سیاسی-مذهبی خلافت و نهاد امت تمجید می‌کند و دوره ای که سراسر جنگ داخلی و بدویت عشایری و کشتارهای مهیب به دست مذهبیون یا عشایر آسیای مرکزی بوده است را به عصر مدرن شبیه‌تر می‌داند و کل شاهنشاهی ساسانی که در آن نظام شهروندی و قانون مدنی و نهادهای صنفی و... مطرح شدند را در مذهبی بودن خلاصه می‌کند گویی که نهاد خلافت اسلامی، پیرو لائیسیته مارکسیستی بوده است!
فرهادپور درحالی ساسانی را متهم به یکی کردن دو نهاد دین و دولت می‌کند که قاعدتا موبدان موبد شخصی مستقل از شاه بود و خود مورخان مسیحی بعضا شاهان ساسانی را قلبا مسیحی می‌پنداشتند و در عوض این خلافت مورد علاقه اوست که در آن خلیفه هم رهبر مذهبی ست و هم رهبر سیاسی!
فرهاد پور در ادامه با اشاره به نبرد رستم و اسفندیار مدعی می‎شود که رستم نماینده اشکانیان است و اسفندیار شاهزاده حکومت دینی ساسانیان است و اگر رستم اسفندیار را بکشد، توسط زردشتیان کشته شده و توسط خدای زردشتی لعن می‌شود‌؛ حال آنکه رستم به دست خاندان خویش و با همکاری شاه کابلستان کشته شد و در هیچ متن زردشتی لعن نشده است!!!
در ادامه متذکر می‎شود که در عصر ساسانی یک کتاب در زمینه فلسفه که هیچ، در زمینه دستورالعمل آشپزی هم از آن باقی نمانده است. این نشان می‎دهد که او ذره‎ای جهان پیشامدرن را درک نمی‌کند و نمی‎فهمد که اتفاقا در همان دوره اسلامی مورد علاقه ایشان که در مورد همه چیز کتاب نوشته می‎شد، هیچ کتاب آشپزی یافت نشده چون اصلا در گذشته آشپزی مفهومی علمی نبوده است با این حال متن پهلوی خسرو و ریدگ اطلاعات بسیار خوبی درباره انواع خورش و شیرینی و کباب دوران ساسانی در اختیار ما می‌گذارد . 
او سپس با کمال بی‌شرمی، برای خوش‏آمد امت‏گرایان مدعی می‎شود که تاریخ ساسانی را در برابر اسلام به خورد ما می‌دهند حال آنکه تاریخ ساسانی آنقدر معتبر و شناخته شده بود و هست که حتی حدیثی منسوب از محمد تازی   که توسط ناسیونالیستهای شیعه برای تایید خودشان ساخته بودند می‌گوید من در عهد «انوشیروان عادل» متولد شده ام! براستی چگونه است که پیروان محمد تازی که در آن زمان می‌زیستند  از ساسانیان تجلیل می‌کند و این مارکسیست بی‏‌دین برای تخریب ساسانیان، دین همان تازیان را بهانه قرار می‌دهد ؟               
رفیق فرهادپور، این کمراد سرخ نمونه یک روایت مارکسیستی از تاریخ است که در راستای هدف ایدئولوژیک خود تاریخ را جابه‏ جا می‌کند و البته مواظب است پایش را روی خط قرمزها نگذارد! اما چرا او امپراطوری هخامنشیان را در جنگ داخلی چندین قوم خلاصه می‌کند و پس از یاوه هایی درباره تسلط دویست ساله یونانیان، دوره 500 ساله اشکانیان را کاملا نادیده می‌گیرد؟
یا نمی‌داند ، یا اینکه چون تسلطی از بیگانگان نمی‌بیند برایش کارایی ندارد . اما چون ساسانیان را نمی‎تواند نادیده بگیرد و از سویی پس از ساسانیان شاهد تسلط بیگانگان بر ایران هستیم به آن اشاره می‌کند و چون هیچ شناخت و آگاهی ندارد به سادگی می‌گوید دوره عجیب و غریبی که معلوم نیست از توش چی دراومده! اما همانگونه که گفته شد از ترس خطوط قرمز از خط طلایی خلافت عباسی یاد می‌کند و سپس کل تاریخ ایران را در تسلط هزار ساله ترکان می‌پندارد.
#آیین_ریشەای
به انجمن پادشاهی ایران-تندر بپیوندید
@tondar_anjoman_padeshahi
@r50107

BY انجمن پادشاهی ایران تندر