Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲۰- استبداد زبان و فراتر رفتن از آن؛ نگاهی به شعر «استبداد سطور» از صحرا کلانتری
عباس شکری
استبداد سطور
و اِوین جایی میان زبانهاست
گوانتانامویی در زبان مادری
الفبای اجدادی را به افسار کشید
حتی گوگل در مذاکرۀ ترنسلیتها
مهاجرتِ تحمیلی کلمات را جدی نگرفت
چه پاراگرافهای نحیفی
چه جملات دربندی
چه اصوات اسیری که آزاد نشدند
در مهندسی کرتبندیها
زبان تقسیم شد در فصول طبیعی
و کلماتِ پرورشی راه افتادند
ییلاقهای مصنوعی
قشلاقهای مصنوعی
و من چه طبیعی محبوسم
در مرکز زبانی معذور
که عشایرش را یکجانشینان میبلعند
تا فرار آشیانه کند در خوابِ کلمهای لاغر
که از رژیم نگارشی میگریزد
دارم از مبادای جملهای میگویم
گریخته از آلکاترازِ صفحه
که مقامِ «لال» را به ادای هجایی نمیدهد
تا با کولهای از لینکهای پشت سر
به اقلیم ویکیپدیا بپیوندد
در انقیاد شابکها
شاید روزی در تراکم کیبوردها
انگشتی مرور کند
سرچِ طبیعیام را
در مرورگرهای بعد از من
و هزارصفحه لود شود
با کلماتی آزاد
که از استبداد سطور گریختهاند
شعر «استبداد سطور» از صحرا کلانتری یکی از آثاری است که در آن شاعر با زبانی استعاری و مفهومی به رابطۀ پیچیدۀ زبان، جامعه و انسان میپردازد. این شعر را میشود از جنبههای گوناگون ادبی، اجتماعی و فلسفی تحلیل کرد.
۱. تحلیل ادبی
الف) زبان و فرم
شاعر از زبانی استعاری و پیچیده استفاده میکند که در عین پیچیدگی، دارای وضوح و روانی خاصی است. استفاده از نمادها و تصویرسازیهای مرتبط با مفاهیم زبانی، ادبی و اجتماعی، به شعر غنای معنایی ویژهای میدهد. ترکیبهایی مثل «استبداد سطور»، «گوآنتانامویی در زبان مادری»، و «مهاجرتِ تحمیلی کلمات» با استفاده از زبانِ نوآورانه و خاص شاعر، بهگونهای به کار گرفته میشوند که مفاهیم انتقادی عمیقی را بیان میکنند.
ب) نقد ساختاری
شعر بهشکلی مدرن و غیرمحتاطانه نگاشته شده است. شاعر مرزهای سنتی بین ....
ادامهی مطلب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲۰- استبداد زبان و فراتر رفتن از آن؛ نگاهی به شعر «استبداد سطور» از صحرا کلانتری
عباس شکری
استبداد سطور
و اِوین جایی میان زبانهاست
گوانتانامویی در زبان مادری
الفبای اجدادی را به افسار کشید
حتی گوگل در مذاکرۀ ترنسلیتها
مهاجرتِ تحمیلی کلمات را جدی نگرفت
چه پاراگرافهای نحیفی
چه جملات دربندی
چه اصوات اسیری که آزاد نشدند
در مهندسی کرتبندیها
زبان تقسیم شد در فصول طبیعی
و کلماتِ پرورشی راه افتادند
ییلاقهای مصنوعی
قشلاقهای مصنوعی
و من چه طبیعی محبوسم
در مرکز زبانی معذور
که عشایرش را یکجانشینان میبلعند
تا فرار آشیانه کند در خوابِ کلمهای لاغر
که از رژیم نگارشی میگریزد
دارم از مبادای جملهای میگویم
گریخته از آلکاترازِ صفحه
که مقامِ «لال» را به ادای هجایی نمیدهد
تا با کولهای از لینکهای پشت سر
به اقلیم ویکیپدیا بپیوندد
در انقیاد شابکها
شاید روزی در تراکم کیبوردها
انگشتی مرور کند
سرچِ طبیعیام را
در مرورگرهای بعد از من
و هزارصفحه لود شود
با کلماتی آزاد
که از استبداد سطور گریختهاند
شعر «استبداد سطور» از صحرا کلانتری یکی از آثاری است که در آن شاعر با زبانی استعاری و مفهومی به رابطۀ پیچیدۀ زبان، جامعه و انسان میپردازد. این شعر را میشود از جنبههای گوناگون ادبی، اجتماعی و فلسفی تحلیل کرد.
۱. تحلیل ادبی
الف) زبان و فرم
شاعر از زبانی استعاری و پیچیده استفاده میکند که در عین پیچیدگی، دارای وضوح و روانی خاصی است. استفاده از نمادها و تصویرسازیهای مرتبط با مفاهیم زبانی، ادبی و اجتماعی، به شعر غنای معنایی ویژهای میدهد. ترکیبهایی مثل «استبداد سطور»، «گوآنتانامویی در زبان مادری»، و «مهاجرتِ تحمیلی کلمات» با استفاده از زبانِ نوآورانه و خاص شاعر، بهگونهای به کار گرفته میشوند که مفاهیم انتقادی عمیقی را بیان میکنند.
ب) نقد ساختاری
شعر بهشکلی مدرن و غیرمحتاطانه نگاشته شده است. شاعر مرزهای سنتی بین ....
ادامهی مطلب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲۱- نونگری در نوع نو؛ بازخوانی شعرهای شیرین صدیقی
وسعتاله کاظمیاندهکردی
نوع اندیشهگری برای چگونگی استفاده از کلمه و ایجاد فضای تازه در عین تنوع و گستردگی روایت و معنا، از مؤلفههای شعر شیرین صدیقی است.؛ درواقع طرز نگرۀ خانم صدیقی به جهان پیرامون با شعر امروز، مقداری متفاوت است.
از همین منظر نظریۀ ژاک دریدا با بیان «تأکید بر متن» بهتر از نظریۀ فرمالیسم است که «دقت در متن» را ارائه داده است. مُضافاً، تأکید در متن، بیارتباط با دقت در متن نیست؛ مثلاً در شعر «خاطرات وینچستر» ما با روایت متعارف دوران کابویسم سینمایی روبهرو میشویم؛ اما چگونگی تلفیق آن با نگاه عاشقانه، کاری است که از ایشان برمیآید:
«پُر بود مغز کابوی
از خاطرات وینچستر
یکیدو گام برداشت
چند لحظه ایستادوُ
ناگاه کشته شد
عین کشته شدن
در دوئل با چشمان تو»
دیگرگونه نگاه کردن شاعر در شعر، همان برآورده ساختن جستوجوگرانۀ چیزی دیگر، راهی دیگر و حسی دیگر در شعر امروز است. بازیهای زبانی و زبانبازی که دو مقولۀ مجزا و جدا از هم هستند از دیگر مؤلفههای شعر این شاعر است:
«سیگاری و گل بود
روی لبهای پیادهرو
نقاش رفته بود ولی
به زندان بردند
پیادهرو را»
تصوری انتزاعی، اما در تموج تفکری فرامدرنیزاسیون در شعر جربان دارد با قابلیت کشش زمانی برای التذاذ. لبها، جزئیات یک کل است؛ اما درواقع وجهی کلان به تصویر میدهد. سیگار و گل دو شیء نامتجانس برای پیادهرو هستند که آرایۀ آدمگونگی دارند.
نقاش، شخص غایب و بانی وضعیتی نابهنجار است که کار آفریدگاری دارد؛ اما همنشینی سیگار و گل که میتواند ایهام در گل برای کشیدن باشد، باعث توقیف پیادهرو که عامل پدیداری و خلقیست، شده است.
ایهامگری، آن هم در روزگار کسادی این آرایه که از سختترین آرایههای ادبی است، وجهی گسترده در شعر خانم صدیقی دارد:
«جایزۀ گِرَمی
گَرمی تو را کم است»
«و پلکهای بیجوهر تاریخ...
یا ....
ادامهی مطلب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲۱- نونگری در نوع نو؛ بازخوانی شعرهای شیرین صدیقی
وسعتاله کاظمیاندهکردی
نوع اندیشهگری برای چگونگی استفاده از کلمه و ایجاد فضای تازه در عین تنوع و گستردگی روایت و معنا، از مؤلفههای شعر شیرین صدیقی است.؛ درواقع طرز نگرۀ خانم صدیقی به جهان پیرامون با شعر امروز، مقداری متفاوت است.
از همین منظر نظریۀ ژاک دریدا با بیان «تأکید بر متن» بهتر از نظریۀ فرمالیسم است که «دقت در متن» را ارائه داده است. مُضافاً، تأکید در متن، بیارتباط با دقت در متن نیست؛ مثلاً در شعر «خاطرات وینچستر» ما با روایت متعارف دوران کابویسم سینمایی روبهرو میشویم؛ اما چگونگی تلفیق آن با نگاه عاشقانه، کاری است که از ایشان برمیآید:
«پُر بود مغز کابوی
از خاطرات وینچستر
یکیدو گام برداشت
چند لحظه ایستادوُ
ناگاه کشته شد
عین کشته شدن
در دوئل با چشمان تو»
دیگرگونه نگاه کردن شاعر در شعر، همان برآورده ساختن جستوجوگرانۀ چیزی دیگر، راهی دیگر و حسی دیگر در شعر امروز است. بازیهای زبانی و زبانبازی که دو مقولۀ مجزا و جدا از هم هستند از دیگر مؤلفههای شعر این شاعر است:
«سیگاری و گل بود
روی لبهای پیادهرو
نقاش رفته بود ولی
به زندان بردند
پیادهرو را»
تصوری انتزاعی، اما در تموج تفکری فرامدرنیزاسیون در شعر جربان دارد با قابلیت کشش زمانی برای التذاذ. لبها، جزئیات یک کل است؛ اما درواقع وجهی کلان به تصویر میدهد. سیگار و گل دو شیء نامتجانس برای پیادهرو هستند که آرایۀ آدمگونگی دارند.
نقاش، شخص غایب و بانی وضعیتی نابهنجار است که کار آفریدگاری دارد؛ اما همنشینی سیگار و گل که میتواند ایهام در گل برای کشیدن باشد، باعث توقیف پیادهرو که عامل پدیداری و خلقیست، شده است.
ایهامگری، آن هم در روزگار کسادی این آرایه که از سختترین آرایههای ادبی است، وجهی گسترده در شعر خانم صدیقی دارد:
«جایزۀ گِرَمی
گَرمی تو را کم است»
«و پلکهای بیجوهر تاریخ...
یا ....
ادامهی مطلب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲۲- اشعار به کوشش سیمین بابائی
۱- شعری از محمد جانبازان
ساعت 12
پرنده در ساعت 12
لانه كرده است در
پرنده در لانه بهساعت 12
در خواب عقربهها از ثانيه
فروميرود
از دست
فروميرود
پرندهِ در رؤيایِ تختْ خوابِ رفته را
رفته تا سواحل آن زلف
تا پرهاي پرنده
تا پروازِ عقربهها در باد را
چقدر خواندني باشد اقليم دستي بر انارها
وقتي صورت تو خواباندنيست
وقتي آن شراب دوساله
ميل به فروافتادنش باشد
پرندهای كه به ساعت لانه دارد
پرهاي مفرغيش را در باد ميگشايد
و تمام عقربههای بهخوابرفته را
رفته تا به عقربه
به پرها
به شباهتِ گلي در افق
ميافتم به طرح خالي ساعت
كه صورت ديگر پرنده بود
تصويری از پيچيدن پا
و فروشدن
بهوقت مشاهدۀ آن ازدحام
بهوقتِ تراكمِ شرجيها در كرانه
سبيلهای فروافتادۀ ساعت
و غمي ازايندست
كه در گلوی پرنده باشم
همچنان
بهوقت بيرون آمدن از لانه
بهساعت 12
حالا وقت آن است كه راه رفته را
رفته تا برگردم
#محمد_جانبازان
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲۲- اشعار به کوشش سیمین بابائی
۱- شعری از محمد جانبازان
ساعت 12
پرنده در ساعت 12
لانه كرده است در
پرنده در لانه بهساعت 12
در خواب عقربهها از ثانيه
فروميرود
از دست
فروميرود
پرندهِ در رؤيایِ تختْ خوابِ رفته را
رفته تا سواحل آن زلف
تا پرهاي پرنده
تا پروازِ عقربهها در باد را
چقدر خواندني باشد اقليم دستي بر انارها
وقتي صورت تو خواباندنيست
وقتي آن شراب دوساله
ميل به فروافتادنش باشد
پرندهای كه به ساعت لانه دارد
پرهاي مفرغيش را در باد ميگشايد
و تمام عقربههای بهخوابرفته را
رفته تا به عقربه
به پرها
به شباهتِ گلي در افق
ميافتم به طرح خالي ساعت
كه صورت ديگر پرنده بود
تصويری از پيچيدن پا
و فروشدن
بهوقت مشاهدۀ آن ازدحام
بهوقتِ تراكمِ شرجيها در كرانه
سبيلهای فروافتادۀ ساعت
و غمي ازايندست
كه در گلوی پرنده باشم
همچنان
بهوقت بيرون آمدن از لانه
بهساعت 12
حالا وقت آن است كه راه رفته را
رفته تا برگردم
#محمد_جانبازان
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲- شعری از ابوالفضل حکیمی
در طول گم میشوم
و
چرخانها را به یاد نمیآورم در صفحۀ اول خورشید
اشاره به سیب را تکان میدهم
آسیب به اندام لبخند روی برگردانده به فراگیر
هیچکس زیر مطلق
آفتاب نیست
زیر بلندی صدا
حتی کویر ارتباط قطعشدهایست
ستارهها، سرشان دنبالهدار درد میکند
برای خواب کردن امنیت
روایت به کتفم ختم میشود
هر که سهمی برمیدارد از قطرهای که میریزد
از ردی که پر میکشد
چند گل دیگر سقوط میکنم از پا پس کشیدن
دریا قلمرو قلاب است
و خاک خزندهای در دستدرازی
از کتفم به دهانم میرسد
فوارهای تهیدست
زیر زبانم
باران چوب نیمسوختهایست
عابرها پنجرههای بستهاند
در طول گم میشوم
این اولین روز آفرینش است
تا چه شود روزهای بعد
#ابوالفضل_حکیمی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۲- شعری از ابوالفضل حکیمی
در طول گم میشوم
و
چرخانها را به یاد نمیآورم در صفحۀ اول خورشید
اشاره به سیب را تکان میدهم
آسیب به اندام لبخند روی برگردانده به فراگیر
هیچکس زیر مطلق
آفتاب نیست
زیر بلندی صدا
حتی کویر ارتباط قطعشدهایست
ستارهها، سرشان دنبالهدار درد میکند
برای خواب کردن امنیت
روایت به کتفم ختم میشود
هر که سهمی برمیدارد از قطرهای که میریزد
از ردی که پر میکشد
چند گل دیگر سقوط میکنم از پا پس کشیدن
دریا قلمرو قلاب است
و خاک خزندهای در دستدرازی
از کتفم به دهانم میرسد
فوارهای تهیدست
زیر زبانم
باران چوب نیمسوختهایست
عابرها پنجرههای بستهاند
در طول گم میشوم
این اولین روز آفرینش است
تا چه شود روزهای بعد
#ابوالفضل_حکیمی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۳- شعری از مظفر امینی
مرثیهای برای یک رؤیا
آه ای معشوقۀ مهربانم
برای بوسیدن تو
حنجرهام چقدر آوازهای غمگین خوانده است
چشمهایم چقدر تلخ گریستهاند
و من چه دردها کشیدهام
با هر گلوله که سربازی میافتاد
میدانستم
پشت خاکریزهای دوردست
در خانههای انتظار
معشوقهای روی بغض سکوت خود
گمنام میمیرد.
آواز بخوان معشوقهام
بگذار با صدای تو
تا پایان این جنگ زنده بمانم
من پابهزایِ راز ماندن انسانم
برایم آواز بخوان عشق من
با ترانۀ بودن بر لب
برایم از آویشن و بابونه
از لالاییهای صلح
از آرامش انسانهای خسته بخوان
بخوان که پلکهایم
روی بغض زخمی شب بر هم نیایند
بخوان معشوقهام
که اگر آوازهای عاشقانه نباشند
هیچ سربازی زنده به خانه برنخواهد گشت
بخوان، بخوان معشوقۀ مهربانم
#مظفر_امینی (کولی)
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۳- شعری از مظفر امینی
مرثیهای برای یک رؤیا
آه ای معشوقۀ مهربانم
برای بوسیدن تو
حنجرهام چقدر آوازهای غمگین خوانده است
چشمهایم چقدر تلخ گریستهاند
و من چه دردها کشیدهام
با هر گلوله که سربازی میافتاد
میدانستم
پشت خاکریزهای دوردست
در خانههای انتظار
معشوقهای روی بغض سکوت خود
گمنام میمیرد.
آواز بخوان معشوقهام
بگذار با صدای تو
تا پایان این جنگ زنده بمانم
من پابهزایِ راز ماندن انسانم
برایم آواز بخوان عشق من
با ترانۀ بودن بر لب
برایم از آویشن و بابونه
از لالاییهای صلح
از آرامش انسانهای خسته بخوان
بخوان که پلکهایم
روی بغض زخمی شب بر هم نیایند
بخوان معشوقهام
که اگر آوازهای عاشقانه نباشند
هیچ سربازی زنده به خانه برنخواهد گشت
بخوان، بخوان معشوقۀ مهربانم
#مظفر_امینی (کولی)
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۴- دو شعر از آیدا مجیدآبادی
لابد خیابان را میکشند
که خون شهر بند نمیآید
وگرنه باورم نمیشود که انسان
جان انسان دیگری را گرفته باشد.
کوچهها خستهاند
کوچهها داد میزنند
کوچهها روسری از سر میکشند
و گیسوانشان را
رو به آیینۀ ماه و باران، شانه میکنند.
دستهای خالی از سفرههای خالی بلند میشوند
و پس از جستوجوی ناکام روزیرسان بخشنده
به خود میپیچند
گره میخورند
و بهشکل مشت
بر سر آهنها و سیمانها فرو میآیند.
تفنگ نمیفهمد
تفنگ نشانی آدمها را بلد نیست
و تنها به رسم تفنگ، نشانه میرود
گلولهها از دهان تو شلیک میشوند
از دهان تو
که انسان را
با کلمات کتاب مقدست اشتباه گرفتهای
و مدام میریزی
میریزی
میریزی
که دفع بلا شود.
ولی دوباره آزادی،
سرود بلندش را خواهد خواند.
-------------------
اینجا خاورمیانه است
و زیر چشمهای مردم تشنه
از هفتتپه تا کوههای شنگال
تیر میبارد
و خدایی که در شش روز جهان را آفرید
قرنهاست که در روز هفتم به خواب رفته است.
اینجا خاورمیانه است
و تمام خاکها دچار عادت ماهانهاند
و هر بار خونمردگی تازهای
از شرمگاه معابد سقط میشود.
تفنگها تکبیر میگویند
و گلولهها با ایمانی راسخ
اسلام میآورند
رادیو روی موجهای سرخ تنظیم میشود
و اژدهای موسی
از چشمهای زیتونی زنی بیرون میزند
که عشق را حتی در بستر اینترنت تجربه نکرده است.
اینجا خاورمیانه است
هر قدر هم گوشهایت را بگیری
دهان این زخم کهنه، بسته نمیشود.
#آیدا_مجیدآبادی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۴- دو شعر از آیدا مجیدآبادی
لابد خیابان را میکشند
که خون شهر بند نمیآید
وگرنه باورم نمیشود که انسان
جان انسان دیگری را گرفته باشد.
کوچهها خستهاند
کوچهها داد میزنند
کوچهها روسری از سر میکشند
و گیسوانشان را
رو به آیینۀ ماه و باران، شانه میکنند.
دستهای خالی از سفرههای خالی بلند میشوند
و پس از جستوجوی ناکام روزیرسان بخشنده
به خود میپیچند
گره میخورند
و بهشکل مشت
بر سر آهنها و سیمانها فرو میآیند.
تفنگ نمیفهمد
تفنگ نشانی آدمها را بلد نیست
و تنها به رسم تفنگ، نشانه میرود
گلولهها از دهان تو شلیک میشوند
از دهان تو
که انسان را
با کلمات کتاب مقدست اشتباه گرفتهای
و مدام میریزی
میریزی
میریزی
که دفع بلا شود.
ولی دوباره آزادی،
سرود بلندش را خواهد خواند.
-------------------
اینجا خاورمیانه است
و زیر چشمهای مردم تشنه
از هفتتپه تا کوههای شنگال
تیر میبارد
و خدایی که در شش روز جهان را آفرید
قرنهاست که در روز هفتم به خواب رفته است.
اینجا خاورمیانه است
و تمام خاکها دچار عادت ماهانهاند
و هر بار خونمردگی تازهای
از شرمگاه معابد سقط میشود.
تفنگها تکبیر میگویند
و گلولهها با ایمانی راسخ
اسلام میآورند
رادیو روی موجهای سرخ تنظیم میشود
و اژدهای موسی
از چشمهای زیتونی زنی بیرون میزند
که عشق را حتی در بستر اینترنت تجربه نکرده است.
اینجا خاورمیانه است
هر قدر هم گوشهایت را بگیری
دهان این زخم کهنه، بسته نمیشود.
#آیدا_مجیدآبادی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۵- شعری از شهلا فرجزادهخوئینی
خارج از مسیرِ عدم
طوفان بود
... و رنگها در پناهگاه
خوابیده در توزِ خود
وقتی غریبه نبودند ارواح
سیاه دیگر نمادِ مرگ نبود
اجازه میداد پناه بگیری در آن
ببینی هر کسی را
مثلاً:
بیاحساسیِ سپید در محاق را
امّا سرخ
نه خشم و نه شور
نه تمنایی برای رقص
«سردرگم»
رسیده بودند به یکدیگر
-- چند «جهان»
که بیابند نور یا مثلِ نور را
امّا
باید دوباره سلام داد به سیاهی!
شاید ببینی در آن اعماق
اشکِ من
اشکِ خود را
که روشن بماند آتش
-- با شل شدنِ شالهای کمر
رایگان نشدنِ شبنمهای درازِ نگاه
بر رفعِ تشنگی!
رفعِ تشنگیِ کرکس
کرکس ... ... ...
#شهلا_فرجزادهخوئینی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۵- شعری از شهلا فرجزادهخوئینی
خارج از مسیرِ عدم
طوفان بود
... و رنگها در پناهگاه
خوابیده در توزِ خود
وقتی غریبه نبودند ارواح
سیاه دیگر نمادِ مرگ نبود
اجازه میداد پناه بگیری در آن
ببینی هر کسی را
مثلاً:
بیاحساسیِ سپید در محاق را
امّا سرخ
نه خشم و نه شور
نه تمنایی برای رقص
«سردرگم»
رسیده بودند به یکدیگر
-- چند «جهان»
که بیابند نور یا مثلِ نور را
امّا
باید دوباره سلام داد به سیاهی!
شاید ببینی در آن اعماق
اشکِ من
اشکِ خود را
که روشن بماند آتش
-- با شل شدنِ شالهای کمر
رایگان نشدنِ شبنمهای درازِ نگاه
بر رفعِ تشنگی!
رفعِ تشنگیِ کرکس
کرکس ... ... ...
#شهلا_فرجزادهخوئینی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۶- شعری از نصرتالله مسعودی
از ریشههای تاریک
حرفش را بزنیم یا نه میآید!
در امتداد ِ آفتاب وُ ماه با سبزینهها
در آبگینۀ زمانی
از اولین برگ تا تاریکترین ریشه
با روشنی ِشکوفۀ بادام بر سینه
میآید با اشتیاق رؤیای پیچک
تا هُرۀ کبوتر وُ
تا شاهنشین دورترین دریا.
میگامد تا بافهبافه آفتاب را
در نگاه ِمنیژههای عاشق بپاشد
وسط ِ خدعهوُ نسيان ِ چاه بیژن.
میآید با میدانمهاش
و چشمبند تاریکی غروب را
در همین نزدیکیهای دور
به برگ ِگلوُ گزنه
با صبر ِ دلوُ دست میآویزاند
تا گفته باشد گردنۀ گردون
ماها که هیچ
هیچتر ِ شماها را هم
با خاک میکشاندوُ میدواند
وسط ِ کوری گردباد.
جهان دست روی دست نمیگذارد
تا این سفرههای کوتاهشده از چلاندن آب
جایی برای یک سین نداشته باشندوُ
دیوارهای دمغ
سر به سینۀ آدم بگذارند.
کمی کلاه نداشتهات را قاضی کن
هنوز چشمها
از دوردست ِکرمانوُ
جنون آن خان بیاجاق
چگونه بر سبزههای شاهگلی
و دالاهو و دشت ِلاله و
بلندیهای ویسیان میتابند.
نمیشود پیچ ِ بیتابی این باد
باد ِغبغبت را
به باد ندهد!
بهار را با نوک ِشاخههای شکستۀ پاییز
مگر میتوان نوشت؟!
گیرم تو با بیمروتی پا
بر گلوی مروت پا بفشاری
و یا با آسمانوُ زمین لج کرده باشی،
و یا من بر بام ِاین بوم ِ پُر از قوس
قلم شاعرانگیام در دست بلرزد.
ابرو را به هر اخمی که میخواهی
گره بزن
و بزن به رگانِ پای پایکوبی.
رقص در رؤیاهای من
ذاتی ِ تن است
و چه میدانی
که چه بیساز هم
کوک ِ کوک است!
#نصرتالله_مسعودی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۶- شعری از نصرتالله مسعودی
از ریشههای تاریک
حرفش را بزنیم یا نه میآید!
در امتداد ِ آفتاب وُ ماه با سبزینهها
در آبگینۀ زمانی
از اولین برگ تا تاریکترین ریشه
با روشنی ِشکوفۀ بادام بر سینه
میآید با اشتیاق رؤیای پیچک
تا هُرۀ کبوتر وُ
تا شاهنشین دورترین دریا.
میگامد تا بافهبافه آفتاب را
در نگاه ِمنیژههای عاشق بپاشد
وسط ِ خدعهوُ نسيان ِ چاه بیژن.
میآید با میدانمهاش
و چشمبند تاریکی غروب را
در همین نزدیکیهای دور
به برگ ِگلوُ گزنه
با صبر ِ دلوُ دست میآویزاند
تا گفته باشد گردنۀ گردون
ماها که هیچ
هیچتر ِ شماها را هم
با خاک میکشاندوُ میدواند
وسط ِ کوری گردباد.
جهان دست روی دست نمیگذارد
تا این سفرههای کوتاهشده از چلاندن آب
جایی برای یک سین نداشته باشندوُ
دیوارهای دمغ
سر به سینۀ آدم بگذارند.
کمی کلاه نداشتهات را قاضی کن
هنوز چشمها
از دوردست ِکرمانوُ
جنون آن خان بیاجاق
چگونه بر سبزههای شاهگلی
و دالاهو و دشت ِلاله و
بلندیهای ویسیان میتابند.
نمیشود پیچ ِ بیتابی این باد
باد ِغبغبت را
به باد ندهد!
بهار را با نوک ِشاخههای شکستۀ پاییز
مگر میتوان نوشت؟!
گیرم تو با بیمروتی پا
بر گلوی مروت پا بفشاری
و یا با آسمانوُ زمین لج کرده باشی،
و یا من بر بام ِاین بوم ِ پُر از قوس
قلم شاعرانگیام در دست بلرزد.
ابرو را به هر اخمی که میخواهی
گره بزن
و بزن به رگانِ پای پایکوبی.
رقص در رؤیاهای من
ذاتی ِ تن است
و چه میدانی
که چه بیساز هم
کوک ِ کوک است!
#نصرتالله_مسعودی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۷- شعری از اعظم کشاورز
دو مقام
کولسواری جیبهای وارونه
دو مدیر
لم داده به خمیدگی ذهن
دو عادل
لهشده بین تبصره و تبار
درب
به توان بنبست
ضرب در خونابه و خیابان
تقسیم بر نان
نمک
نارو
#اعظم_کشاورز
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۷- شعری از اعظم کشاورز
دو مقام
کولسواری جیبهای وارونه
دو مدیر
لم داده به خمیدگی ذهن
دو عادل
لهشده بین تبصره و تبار
درب
به توان بنبست
ضرب در خونابه و خیابان
تقسیم بر نان
نمک
نارو
#اعظم_کشاورز
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۸- شعری از پروانه وثوقی
غُنوده در نیمتابِ پوست
کدام پیراهن آستینش در تبعید
که تن را
به دهان میبری در ملاءعام
آنجا که در صدای پرتَفتِ درد
خراشِ کاهلت از تکان میافتد
و بیهوده بال پروانه را تاریک میشوم
در سایۀ مدامت آهسته شو
بگذار رگم را
آنقدر که پیله به تعویق بیفتد بیانبانم
و در رحمِ وطن بزایانم
در ایستادگیِ خون در پلک
که از سر سُر میخورد
زیر پیراهنم مادر پنهان کردهام
تا بشود
در سینهام
پایی را که تو را رقصیده
پنهان کنم
و در لهجۀ آینه از اشتباه نترسم
#پروانه_وثوقی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۸- شعری از پروانه وثوقی
غُنوده در نیمتابِ پوست
کدام پیراهن آستینش در تبعید
که تن را
به دهان میبری در ملاءعام
آنجا که در صدای پرتَفتِ درد
خراشِ کاهلت از تکان میافتد
و بیهوده بال پروانه را تاریک میشوم
در سایۀ مدامت آهسته شو
بگذار رگم را
آنقدر که پیله به تعویق بیفتد بیانبانم
و در رحمِ وطن بزایانم
در ایستادگیِ خون در پلک
که از سر سُر میخورد
زیر پیراهنم مادر پنهان کردهام
تا بشود
در سینهام
پایی را که تو را رقصیده
پنهان کنم
و در لهجۀ آینه از اشتباه نترسم
#پروانه_وثوقی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۹- شعری از مهری ذبیحیاترگله
"وطن"
حرف که از تو میشود
تَنم تا برهنگیِ خیالم گُر میگیرد
باد موهایم را تا شمالیترین نقطه میبرد
و شانههایم با آفتاب میرقصند
ماه در بیمناکیِ تاریکی
برکهبرکه خودنمایی میکند
در پاشویۀ ابر و آسمان
پرندههای کوچ در ناباوری
سرود رهایی میخوانند
لای شلال رنگهای افتادهبهفصل
و من تمامِ تو میشوم
از گهواره تا گور
مقیم روزهای آمده و نیامدهات
شرق تا غرب نور شده و
ذرهذرۀ تو را به شکوهمندی مدام میکوچم
که جاری در رگهای من هستی
منی که از دورترینِ نزدیکت
تا نزدیکترین دورِ دور
پناهندهام در آغوش بیکرانگیات
و با زلال آب و آینهات به سرخی صورتم
پایکوبی اینهمه سالهای رفته را
شاباش میکنم در خاک تو
ای پناهگاهِ امن
ای خانۀ مادری
که تمامِ تَنم تویی
وطنم!
#مهری_ذبیحیاترگله
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۹- شعری از مهری ذبیحیاترگله
"وطن"
حرف که از تو میشود
تَنم تا برهنگیِ خیالم گُر میگیرد
باد موهایم را تا شمالیترین نقطه میبرد
و شانههایم با آفتاب میرقصند
ماه در بیمناکیِ تاریکی
برکهبرکه خودنمایی میکند
در پاشویۀ ابر و آسمان
پرندههای کوچ در ناباوری
سرود رهایی میخوانند
لای شلال رنگهای افتادهبهفصل
و من تمامِ تو میشوم
از گهواره تا گور
مقیم روزهای آمده و نیامدهات
شرق تا غرب نور شده و
ذرهذرۀ تو را به شکوهمندی مدام میکوچم
که جاری در رگهای من هستی
منی که از دورترینِ نزدیکت
تا نزدیکترین دورِ دور
پناهندهام در آغوش بیکرانگیات
و با زلال آب و آینهات به سرخی صورتم
پایکوبی اینهمه سالهای رفته را
شاباش میکنم در خاک تو
ای پناهگاهِ امن
ای خانۀ مادری
که تمامِ تَنم تویی
وطنم!
#مهری_ذبیحیاترگله
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۰- شعری از قاسم بغلانی
باد آستینم را چسبیده بود
قلب پیراهنم
در سینۀ خیابان
در بحران اقتصادی رود
نیمهپر
افتادهام بر سایهام
و تا میخورد
لگدمالش میکنم
باد آستینم را چسبیده بود
مثل پرچمم
که سربازانش
پایی برای رژه ندارند!
#قاسم_بغلانی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۰- شعری از قاسم بغلانی
باد آستینم را چسبیده بود
قلب پیراهنم
در سینۀ خیابان
در بحران اقتصادی رود
نیمهپر
افتادهام بر سایهام
و تا میخورد
لگدمالش میکنم
باد آستینم را چسبیده بود
مثل پرچمم
که سربازانش
پایی برای رژه ندارند!
#قاسم_بغلانی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۱- شعری از فرشاد حجتی
تعویذ ببندید تنش را
به گرگومیشی در اردیبهشت
که معبد، آوازی تُهیست
در لالبازیِ ازیادرفتهها
تعویذ ببندید گناه را
ای نگهبانان کودکی
اینک که افسونها نیست گشتهاند
در ملکوت میلهای مدفونشده
اینک که سپیدی
خواب تعبیرنشدهای
به فصلِ گردهافشانی بیدهاست
#فرشاد_حجتی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۱- شعری از فرشاد حجتی
تعویذ ببندید تنش را
به گرگومیشی در اردیبهشت
که معبد، آوازی تُهیست
در لالبازیِ ازیادرفتهها
تعویذ ببندید گناه را
ای نگهبانان کودکی
اینک که افسونها نیست گشتهاند
در ملکوت میلهای مدفونشده
اینک که سپیدی
خواب تعبیرنشدهای
به فصلِ گردهافشانی بیدهاست
#فرشاد_حجتی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۲- شعری از زینب فرجی
نمیتوانم بفهمم
چرا این رنج تو
که گَلهگَله از سرم فکر برمیدارد
دورشدنی نیست
و هر روز آن حس لامسه و آن حس شنواییام را
بیشتر درگیر خودش میکند
نمیتوانم بفهمم
چرا این گَلهها از سمتی به سمت دیگر
حرکت نمیکنند
تا یک من
سبز و خرم بگردد ای خرمی چشم و زبان
مرا از آکندگی این دردها و حزینها انباشتهام نکن
من سطرسطر حروف زندگیام را باد برده است
و حالا در گوشهای از این تن
آزادی زایمان نشدهام را میجویم
کاش از روی این مانیتور گرگی بیرون بیاید
و گَلههایم را بدرد
تا خون رود به مزارع شرقیام
تا خون بدود به مجسمههای دوران باستانیام
نمیتوانم
از روی ظاهر افرادی که به خوابم تشریف میآورند
بفهمم
چرا کودکی، معنا و مفهوم خودش را در
مدرسه از دست داده است
که حالا بیکتاب و کیف به خانه برمیگردد
تا فکرهای آیندهاش را که بیمار یک تختش کرده
مرور کند
و به آلزایمر ریخته روی میز دست نزند
هرچه حروف از روی تنم، وطنم بالا میروند
اوضاع جغرافیایی من بهتر و بهتر نمیشود
و هر شب هوا بارانی
و هر هنگام طوفانی
هرقدر دستهایم در جیب کُتم باقی میمانند
چرا زمستان برفپاککنها را
نمیگذارد
روی پنجرۀ اتاقم بمانند
بیا در اینجا که آسمانش رنگ خواهش است
و زمینش رنگ نیاز
خیالِ خالی بودن را هُجی کنیم
که زمانش زمانۀ زندگی نیست
قطار هفتدقیقۀ بعدِ مردن
#زینب_فرجی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۲- شعری از زینب فرجی
نمیتوانم بفهمم
چرا این رنج تو
که گَلهگَله از سرم فکر برمیدارد
دورشدنی نیست
و هر روز آن حس لامسه و آن حس شنواییام را
بیشتر درگیر خودش میکند
نمیتوانم بفهمم
چرا این گَلهها از سمتی به سمت دیگر
حرکت نمیکنند
تا یک من
سبز و خرم بگردد ای خرمی چشم و زبان
مرا از آکندگی این دردها و حزینها انباشتهام نکن
من سطرسطر حروف زندگیام را باد برده است
و حالا در گوشهای از این تن
آزادی زایمان نشدهام را میجویم
کاش از روی این مانیتور گرگی بیرون بیاید
و گَلههایم را بدرد
تا خون رود به مزارع شرقیام
تا خون بدود به مجسمههای دوران باستانیام
نمیتوانم
از روی ظاهر افرادی که به خوابم تشریف میآورند
بفهمم
چرا کودکی، معنا و مفهوم خودش را در
مدرسه از دست داده است
که حالا بیکتاب و کیف به خانه برمیگردد
تا فکرهای آیندهاش را که بیمار یک تختش کرده
مرور کند
و به آلزایمر ریخته روی میز دست نزند
هرچه حروف از روی تنم، وطنم بالا میروند
اوضاع جغرافیایی من بهتر و بهتر نمیشود
و هر شب هوا بارانی
و هر هنگام طوفانی
هرقدر دستهایم در جیب کُتم باقی میمانند
چرا زمستان برفپاککنها را
نمیگذارد
روی پنجرۀ اتاقم بمانند
بیا در اینجا که آسمانش رنگ خواهش است
و زمینش رنگ نیاز
خیالِ خالی بودن را هُجی کنیم
که زمانش زمانۀ زندگی نیست
قطار هفتدقیقۀ بعدِ مردن
#زینب_فرجی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۳- دو شعر از محمدعلی آزادوند
درست بهموقع
سَلِّه از
میوۀ درخت عبث پر
پوزه کشیدهای
در شوراب کدام شکاف
ای ریشۀ عادت گریستن
در من
آب از سفال عادت مینوشیّ وُ
زبان بهکام نمیگیری
که چرا جان خزان
به گرفتن نفس برگها بند است
در سردینۀ زلال تأویلی از نو
پاییز را
با دیدۀ دیگری از دیدن باید دید
چون میعادگاه باد و درخت
مختصر مجالکی ذوقانگیز
چون عریانیِ میان کشیدن و پوشیدن!
-----------------
اغلب اوقات
وقتم را
با طرح پرسشهایی سپری میکنم
که معمولاً
پاسخی هم برای آنها ندارم
مثلاً میپرسم
شاعران
برای بالا رفتن از آسمان
به چه راهی
جز پا گذاشتن بر شانۀ قطرهها فکر میکنند؟!
یا چگونه میتوان فهمید
که پرندهها
یک درخت را بیشتر از درخت دیگر دوست دارند؟!
یا زنها
وقتی عاشق وطن میشوند
چگونه آن را بغل میکنند؟!
#محمدعلی_آزادوند
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۳- دو شعر از محمدعلی آزادوند
درست بهموقع
سَلِّه از
میوۀ درخت عبث پر
پوزه کشیدهای
در شوراب کدام شکاف
ای ریشۀ عادت گریستن
در من
آب از سفال عادت مینوشیّ وُ
زبان بهکام نمیگیری
که چرا جان خزان
به گرفتن نفس برگها بند است
در سردینۀ زلال تأویلی از نو
پاییز را
با دیدۀ دیگری از دیدن باید دید
چون میعادگاه باد و درخت
مختصر مجالکی ذوقانگیز
چون عریانیِ میان کشیدن و پوشیدن!
-----------------
اغلب اوقات
وقتم را
با طرح پرسشهایی سپری میکنم
که معمولاً
پاسخی هم برای آنها ندارم
مثلاً میپرسم
شاعران
برای بالا رفتن از آسمان
به چه راهی
جز پا گذاشتن بر شانۀ قطرهها فکر میکنند؟!
یا چگونه میتوان فهمید
که پرندهها
یک درخت را بیشتر از درخت دیگر دوست دارند؟!
یا زنها
وقتی عاشق وطن میشوند
چگونه آن را بغل میکنند؟!
#محمدعلی_آزادوند
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۴- شعری از آذر غلامی
"بزاق خشم"
از دهانهای زخمی
بزاق خشم
فریاد میزند
با سوزی غریب
دود میشود سیگار صبر و
تَرک برمیدارد آبگینۀ عمر
چنان بیرحمانه
بر سبز اندیشۀ خیال
مرزهای آفتاب را میبندد
وقتی چگالی درد
سنگ آویخته بر پای دل است
در بُن سکوتی مرگبار
و پیکر روح، خراشیده
چیست مصلحت؟
اشکی سرخگون؟
که میغلتد بر پیشانی سیاه سرنوشت
آری!
حکایت غریبی است
شکایتِ افسارگسیختهها
آه!
ای شب نابلد...
فانوست را کجا گم کردهای؟
که لالهها در دیار دردمندان
دستوپنجه نرم میکنند با تیغ زور
و پیالۀ شوکران را
بهدنبال آزادی
در خیابانهای سرگردان
سرمیکشند
#آذر_غلامی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۴- شعری از آذر غلامی
"بزاق خشم"
از دهانهای زخمی
بزاق خشم
فریاد میزند
با سوزی غریب
دود میشود سیگار صبر و
تَرک برمیدارد آبگینۀ عمر
چنان بیرحمانه
بر سبز اندیشۀ خیال
مرزهای آفتاب را میبندد
وقتی چگالی درد
سنگ آویخته بر پای دل است
در بُن سکوتی مرگبار
و پیکر روح، خراشیده
چیست مصلحت؟
اشکی سرخگون؟
که میغلتد بر پیشانی سیاه سرنوشت
آری!
حکایت غریبی است
شکایتِ افسارگسیختهها
آه!
ای شب نابلد...
فانوست را کجا گم کردهای؟
که لالهها در دیار دردمندان
دستوپنجه نرم میکنند با تیغ زور
و پیالۀ شوکران را
بهدنبال آزادی
در خیابانهای سرگردان
سرمیکشند
#آذر_غلامی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۵- دو شعر از محسن افشارنادری
هنوز بدهکاریم
به مختصری از خودمان
که پشت سر هم خلاصه میشود
به حجامت شعر فکر میکنم
به تمایلات جنسی افعال
هر چند پرانتز بخواهید باز میکنم
باز میکنم
تا هر چقدر حرفتان قد بکشد
و قدوقوارهاش به صدایم بخورد
حرف بزنید
ما که از ملخها کمتر نیستیم
برای انتقام گلها سر به کوه بزنیم
قیافه درختچههای سوخته
داستان عبرتآموزی است
بازی را به باد و آتش بسپاریم
چراکه هنوز بدهکاریم
اینبار پرانتز را نمیبندم
سر نخ را بگیرید
پایان شعر با شما..
------------------
گاهی به بیشترم بیا
به تناول اکسیژن شمع
در شب فریاد
یادم تو را فراموش نمیکند
هم سفرۀ لعنتِ زبانم
به سپید و سیاه خوابم بریز
تنها
به آمدن فکر نمیکنم
وسوسۀ سقوط
همیشه از پنجره میآید
از عطش گنجشکی
که فقط خیال میکند باران را
حالا
بیشترم را به خیابان ببر
با موهای پریشانیات
و پیشانیام که گرم آفتاب و سینۀ توست
دو رویی سکهها
تنها باختن نیست
با هم پیروز میشویم
با بیشترم بیا
با بیشترم
بیشتر
بیشتر میشویم
#محسن_افشارنادری
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۵- دو شعر از محسن افشارنادری
هنوز بدهکاریم
به مختصری از خودمان
که پشت سر هم خلاصه میشود
به حجامت شعر فکر میکنم
به تمایلات جنسی افعال
هر چند پرانتز بخواهید باز میکنم
باز میکنم
تا هر چقدر حرفتان قد بکشد
و قدوقوارهاش به صدایم بخورد
حرف بزنید
ما که از ملخها کمتر نیستیم
برای انتقام گلها سر به کوه بزنیم
قیافه درختچههای سوخته
داستان عبرتآموزی است
بازی را به باد و آتش بسپاریم
چراکه هنوز بدهکاریم
اینبار پرانتز را نمیبندم
سر نخ را بگیرید
پایان شعر با شما..
------------------
گاهی به بیشترم بیا
به تناول اکسیژن شمع
در شب فریاد
یادم تو را فراموش نمیکند
هم سفرۀ لعنتِ زبانم
به سپید و سیاه خوابم بریز
تنها
به آمدن فکر نمیکنم
وسوسۀ سقوط
همیشه از پنجره میآید
از عطش گنجشکی
که فقط خیال میکند باران را
حالا
بیشترم را به خیابان ببر
با موهای پریشانیات
و پیشانیام که گرم آفتاب و سینۀ توست
دو رویی سکهها
تنها باختن نیست
با هم پیروز میشویم
با بیشترم بیا
با بیشترم
بیشتر
بیشتر میشویم
#محسن_افشارنادری
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۶- دو شعر از وحید خیرآبادی
آیات رجیم بر سپر خسران
دولولۀ آز/ مایش/ بیگاه
کندوان ترسا
محدوده ترافیکی عشق
با تو با تو عقلم ریشه میدواند
در استخوان گلو
ترقوهام میشکرد
سوزی میافتد در چای
و قیافهام قافیۀ بیبته
تکریم میکنم اربابم را
تا رجوع کند به مخازن پوچی
برایم شنبهلیله بکارد
فردا همه تعطیلاند
دکان جفتگیری باز
خواهشاً ماه را بیاویزید از تاورکراین
تا نعش بپوساند
برج میشکفد از خاک
اسمش را به تو بگویید
تا حک کنم بر حضانت باد
میآیی؟
صورتم را برمیگردانم
صورتت برگشته است
آژیر سکوت میدمد
در سپر خسران
شب شب شب
شیبووو شیبووو شیبووو
-----------------
من از تو با خیابان رد شدم
خیابان موی تو را میداد
بعد از تو
قبل از تو شرمگین گشت
و سرها افکنده
تو که رؤیا بافتی موهایت را
و مرگ را دستاندازیدی در خیابان
من از تو با خیابان رد شدم
گریستم برایت
و حراست اداره پرسید
نسبتم با تو چیست؟
همخونت نبودم
همخونهات چرا
چشمم را برهم گذاشتم
تا لقمهنانم را نگیرند
چشمت را از دست داده بودی
بیتو حالا
از خیابان میگذرم
و خیابان نمیگذرد از من
#وحید_خیرآبادی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۶- دو شعر از وحید خیرآبادی
آیات رجیم بر سپر خسران
دولولۀ آز/ مایش/ بیگاه
کندوان ترسا
محدوده ترافیکی عشق
با تو با تو عقلم ریشه میدواند
در استخوان گلو
ترقوهام میشکرد
سوزی میافتد در چای
و قیافهام قافیۀ بیبته
تکریم میکنم اربابم را
تا رجوع کند به مخازن پوچی
برایم شنبهلیله بکارد
فردا همه تعطیلاند
دکان جفتگیری باز
خواهشاً ماه را بیاویزید از تاورکراین
تا نعش بپوساند
برج میشکفد از خاک
اسمش را به تو بگویید
تا حک کنم بر حضانت باد
میآیی؟
صورتم را برمیگردانم
صورتت برگشته است
آژیر سکوت میدمد
در سپر خسران
شب شب شب
شیبووو شیبووو شیبووو
-----------------
من از تو با خیابان رد شدم
خیابان موی تو را میداد
بعد از تو
قبل از تو شرمگین گشت
و سرها افکنده
تو که رؤیا بافتی موهایت را
و مرگ را دستاندازیدی در خیابان
من از تو با خیابان رد شدم
گریستم برایت
و حراست اداره پرسید
نسبتم با تو چیست؟
همخونت نبودم
همخونهات چرا
چشمم را برهم گذاشتم
تا لقمهنانم را نگیرند
چشمت را از دست داده بودی
بیتو حالا
از خیابان میگذرم
و خیابان نمیگذرد از من
#وحید_خیرآبادی
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عکس نگار
بیست و ششمین شماره ماهنامهی ادبیهنریاجتماعی مستقل توتم
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۷- شعری از ندا پیشوا
مردی کنار پنجره از ماه میپرسد:
ساعت به وقت وطن چند؟
ساعت؛ دقیقاً شش:
شش، وقت کودتا
زنی کنار پنجره از خاک میپرسد
هِی تو، وطن کجاست؟
از شاخههای تاک سربریده؛
از تانکها بپرس
از ترکش و گلوله
از چشمها بپرس
ماهِ منیر؛ افتاده در مرداب، میپرسد:
ساعت به وقت وطن چند؟
از کهکشانی دور،
یک کودک ۹ ساله میگوید:
ساعت به وقت کیان، شش
ساعت دقیقاً شش
#ندا_پیشوا
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
ویژۀ «وطن» منتشر شد
🟢 بخش شعر و ادب
۱۷- شعری از ندا پیشوا
مردی کنار پنجره از ماه میپرسد:
ساعت به وقت وطن چند؟
ساعت؛ دقیقاً شش:
شش، وقت کودتا
زنی کنار پنجره از خاک میپرسد
هِی تو، وطن کجاست؟
از شاخههای تاک سربریده؛
از تانکها بپرس
از ترکش و گلوله
از چشمها بپرس
ماهِ منیر؛ افتاده در مرداب، میپرسد:
ساعت به وقت وطن چند؟
از کهکشانی دور،
یک کودک ۹ ساله میگوید:
ساعت به وقت کیان، شش
ساعت دقیقاً شش
#ندا_پیشوا
مطالب را در سایت بخوانید:
https://totem-mag.com/dp-34-1673-1
https://www.tgoop.com/totemmag
Forwarded from عنایت چرزیانی؛ کانال جدید
دورهی مجازی (آنلاین و آفلاین)
شرح نگرش اسپینوزا به «زبان و حقیقت»
شروع دوره از یکم آذرماه
در شش جلسه
ارائه: عنایت چرزیانی
برای حضور در دوره پیام بگذارید:
تلگرام:
@enayatcharziani
شرح نگرش اسپینوزا به «زبان و حقیقت»
شروع دوره از یکم آذرماه
در شش جلسه
ارائه: عنایت چرزیانی
برای حضور در دوره پیام بگذارید:
تلگرام:
@enayatcharziani