Telegram Web
Forwarded from تالار آینه
تقدیم ترجمه به ابن‌جنّی

#تصفح
@talar_ayne
Forwarded from بهار ترجمه
چاپ سوم کتاب «شلم‌شوربا» منتشر شد.

استاد عبدالرحمان شرفکندی (معروف به «هه‌ژار») (1369ـ1300 خورشیدی) شاعر و مترجم نام‌آور کُردستان ایران، در این سرگذشت‌نامه‌ی ماندگار، داستان سی سال آوارگی خود را در کشورهایی همچون عراق و لبنان و سوریه روایت می‌کند. نویسنده از سویی مثل یک تاریخ‌نگار خوش‌قلم به روایت رویدادهای روزگار خود پرداخته و به‌عنوان یک شاهد عینی، تاریخچه‌ی آن‌روز ناحیه‌ی شمال غربی ایران و چگونگی تشکیل حکومت‌های محلی کردستان و آذربایجان را در دوران معروف به «بحران ایران» نگاشته است؛ و از سویی نیز به شرح فعالیت‌های ادبی خود از نخستین دیوان شعر گرفته تا ترجمه‌ی کتاب ارزشمند «قانون» ابوعلی سینا پرداخته است. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سال 1379 با پیش‌نمودن نشان زرین، هژار را یکی از مفاخر ایران‌زمین نامید.
کتاب «شلم‌شوربا» در 480 صفحه در قطع وزیری به همت انتشارات کارنامک منتشر شده است.
تلفن مراکز پخش: 02188304388 / 09124500178 خانم ایمنی
Forwarded from کتاب بهار
ابوالحسن نجفی.pdf
985 KB
عبدالحسین آذرنگ. «ابوالحسن نجفی». در: شصت چهره از میان قاجاریان و معاصران. تهران: کتاب بهار، ۱۳۹۹. صفحۀ ۴۳۷ - ۴۵۲.

دوم بهمن، سالروز درگذشت ابوالحسن نجفی.

@Ketabe_Bahar
Forwarded from کتاب بهار
🌱 منتشر شد

کتاب‌شناسی ابوالحسن نجفی
احمد خندان
۱۱۲ صفحه، قطع رقعی
جلد نرم
۹۸ هزار تومان


کتاب‌‌شناسی ابوالحسن نجفی، که در آستانۀ هشتمین سال درگذشت استاد ابوالحسن نجفی (۱۳۰۸-دوم بهمن ۱۳۹۴) منتشر می‌شود، در دو بخشِ اصلی «آثار ابوالحسن نجفی» و «دربارۀ احوال و آثار ابوالحسن نجفی» تدوین شده است. در بخش اول، آثار استاد نجفی در چهار قسمتِ «تألیف» (کتاب و مقاله)، «ترجمه» (کتاب؛ مقاله، داستان، شعر؛ مقاله‌های فرهنگ آثار)، «گفت‌وگو، سخنرانی، میزگرد»، و «آثار بازیافته (بدون امضا)» آمده است.
در بخش دوم، فهرست منابع منتشرشده «دربارۀ احوال و آثار ابوالحسن نجفی» (اعم از کتاب، مقاله، گفت‌وگو) به ترتیب الفبایی نام نویسندگان مرتب شده است.

در ابتدای کتاب، مقاله‌های «ابوالحسن نجفی»، نوشتۀ امید طبیب‌زاده، و «یادمانده‌هایی از ابوالحسن نجفی»، نوشتۀ الوند بهاری، دربارۀ جنبه‌هایی از زندگی و آثار استاد ابوالحسن نجفی، آمده است.

@Ketabe_Bahar
Forwarded from کتاب بهار
فهرست،_پیش‌گفتار_و_25_صفحه_از_کتاب‌شناسی_بوالحسن_نجفی_1.pdf
429.8 KB
فهرست، پیش‌گفتار، و صفحاتی از کتاب‌شناسی ابوالحسن نجفی.

@Ketabe_Bahar
Forwarded from کتاب بهار
مقالۀ دکتر بهاری.pdf
63.3 KB
«یادمانده‌هایی از ابوالحسن نجفی»، نوشتۀ الوند بهاری.
در: احمد خندان. کتاب‌شناسی ابوالحسن نجفی. تهران: کتاب بهار، ۱۴۰۲. صفحۀ پانزده - هجده.

@Ketabe_Bahar
Forwarded from کتاب بهار
🌱   دربارۀ ترجمه[ی شیطان و خدا]

زبان نمایش در اروپا و خاصه در فرانسه، به خلاف آنچه در ایران تصور می‌رود، زبان محاورۀ متداول و عامیانه نیست، بلکه اغلب همان زبانی است که در نوشتن روزنامه و کتاب به کار می‌رود. به عبارت دیگر، نمایش هرگز با «زبان شکسته» نوشته یا اجرا نمی‌شود. کوشش مترجم، در وهلۀ نخست، مصروف حفظ امانت بوده و بنا بر این در هیچ کجا رعایت زبان عامیانه، آن‌هم زبان عامیانۀ ساختگی و «من‌درآوردی» امروز را نکرده است، مگر در مورد پاره‌ای از کلمات بسیار متداول کثیرالاستعمال، از قبیل «چی»، «کی»، «دیگه»، «آره»، «بله» و جز این‌ها، لیکن سعی داشته است که ساختمان عبارات و آهنگ کلام از زبان گفتگو چندان دور نیفتد تا اگر روزی بخواهند آن را به صحنه بیاورند نیازی به تغییر فراوان نباشد.

ابوالحسن نجفی

«چند کلمه از مترجم»، در: ژان پل سارتر، شیطان و خدا، ترجمۀ ابوالحسن نجفی، چاپ چهارم (با تجدیدنظر)، تهران، کتاب زمان، ۱۳۵۷، [ص ۷-۸].

دوم بهمن، سالروز درگذشت ابوالحسن نجفی

@Ketabe_Bahar
پیشنهاد شما چیست؟
بیو (bio) در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، کوتاه‌شده بیوگرافی (biography) است و در معنای «توصیفی کوتاه شامل اطلاعاتی از کاربر که در زیر عکس حساب کاربری خود می‌نویسد» به‌کار می‌رود.
شما کدام گزینه را در برابر بیو مناسب می‌دانید؟
Final Results
40%
پیرامَن (پیرا کوتاه‌شدۀ پیرامون به‌معنی «دربارهٔ» و در ترکیب با ضمیر من؛ مجموعاً به‌معنی دربارهٔ من)
10%
زیست‌نامه (به‌معنی زندگی‌نامه؛ اما برای تمایز از کاربرد معمول زندگی‌نامه، در برابر بیو ساخته شده.)
23%
زی‌نامه، زی (زی‌نامه به‌معنی زندگی‌نامه و زی صورت اختصاری آن است.)
27%
هیچ‌کدام (پیشنهادتان را به شناسۀ PR_APLL بفرستید.)
۱۱۵-۱۲۰ کارگاه ترجمه ed.pdf
252.4 KB
حسن هاشمی میناباد، کارگاه ترجمه، فصلنامه مترجم، شماره ۸۷، ص ۱۲۵-۱۲۰
#کارگاه‌ترجمه
#حسن‌هاشمی‌میناباد
#فصلنامه‌مترجم
#ترجمه‌پژوهی
سفر گل سرخ از مزار خیام به مزار ادوارد فیتس جرالد، برجسته ‌ترین مترجم رباعیات خیام به انگلیسی
منبع
نظامی عروضی، کلیات چهارمقاله، به سعی و اهتمام و تصحیح علامه محمد بن عبدالوهاب قزوینی، مطبعۀ بریل در لیدن از بلاد هلاند، ۱۳۲۷ ه ق/ ۱۹۰۹ م.
#ترجمه‌پژوهی
#عمر‌خیام
#ادوارد‌فیتس‌جرالد
#حسن‌هاشمی‌میناباد
Forwarded from کشکول
روش جدید تقلب برای چاپ مقالات: سرقت هویت (ابداع ناب ایرانی):
امروز در صفحه مجله معتبر 4OR (فصلنامه تحقیق در عملیات) که توسط Springer منتشر می‌شود، متوجه این مطلب تأسف‌بار شدم. قصه از این قرار است.
مجله یک مقاله‌ای منتسب به اقتصاددانی مشهور از آلمان (فرض کنیم XXX) دریافت می‌کند که با ایمیل یاهو ارسال شده است. سردبیر مجله به دلیل نوع ایمیل و تفاوت جدی موضوع مقاله با زمینه کاری پروفسور XXX بلافاصله با ایمیل سازمانی وی مکاتبه می‌کنند و ایشان در جواب می‌گوید که این مقاله را به عمرش ندیده است و این سومین مورد است که چنین اتفاقی برای وی می‌افتد!
سردبیر مجله به‌اتفاق همکاران تصمیم می‌گیرند طوری وانمود کنند که گویی مقاله وارد چرخه داوری شده است و پس از مدتی فهرستی از ایرادات جزئی را به همان ایمیل یاهو ارسال می‌کنند. نویسندگان هم در مدتی کوتاه ایرادات را رفع می‌کنند و ارسال می‌کنند. سردبیر متوجه می‌شود که در نسخه جدید مقاله دیگر نامی از آن اقتصاددان معروف نیست و بجای آن این اسامی قرار گرفته است:
Alireza Noruzi, Hasan Jafari (both with affiliation Young Researchers and Elite Club, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran)
Tohid Banki (Department of Engineering, Bilesuvar Moghan Branch, Islamic Azad University, Bilesuvar, Moghan, Iran)
Mohsen Mohammadi (Department of Electrical Engineering, Payame Noor University (PNU), Tehran, Iran)
سردبیر تصمیم می‌گیرد که این موش و گربه بازی را کنار بگذارد و مستقیماً مطلب را نویسنده مسئول «آقای علیرضا نوروزی» در میان بگذارد. سردبیر دلیل ناپدید شدن اسم آن اقتصاددان معروف را جویا می‌شود که نویسنده مسئول می‌گویند پس از ارسال مقاله پروفسور XXX از ادامه مقاله منصرف شدند و کار را به ما حواله کردند. باقی داستان هم که مشخص است....
این موضوع در جاهای مختلف منعکس شده است و شما هم می‌توانید جزئیات دقیق‌تر داستان را در آدرس زیر ملاحظه نمایید:
http://link.springer.com/article/10.1007/s10288-016-0329-8
به‌جز مورد فوق، در صفحه مربوط به تقلب‌های این مجله، نام هفت هشت متقلب دیگر هم فهرست شده که دو نفر از آن هم مربوط به ایران و از دانشگاه تهران هستند. لینک زیر این فهرست را نشان می‌دهد:
http://www.4or.be/Plagiarism.html
نمی‌دانم تا کی باید شاهد این رویدادهای تأسف‌بار باشیم که حیثیت علمی و فرهنگی یک مملکت را در مخاطره می‌اندازد. کمترین کاری که می‌توانیم بکنیم این است که این نوشته را آن‌قدر در شبکه‌های اجتماعی بچرخانیم تا هزینه کار را برای این افراد که با آبروی یک کشور بازی می‌کنند، حسابی بالا ببریم.
بزرگترین کانال منابع طبیعی ایران
🆔 @NaturalResources
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
The Weight of Words
وزن کلمات
این فیلم را آقای شبلی نجفی، پسر مرحوم استاد ابوالحسن نجفی، چند سال پیش از وفات استاد در ایران ساختند. بنده با اجازه آقای شبلی نجفی فایل کامل فیلم را در اینجا می‌گذارم.
@OmidTabibzadeh
Forwarded from فردان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یازدهم بهمن‌ماه، زادروز احمد سمیعی (گیلانی) (۱۲۹۹-۱۴۰۲)، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی

روز #ویراستار گرامی باد.
@theapll
Forwarded from بارو
جای خالی مترجم سخن‌شناس در ترجمهٔ جای خالی سلوچ ـــــــــــــــــــــــ
حسن هاشمی میناباد
ــــــــــــــــــــــــــــ


کامران رستگار جای خالی سلوچ محمود دولت‌آبادی را به زیور ترجمه‌اش آراسته. این کتاب را انتشارات ملویل هاوس، بروکلین، در ۲۰۰۷ با عنوان Missing Soluch چاپ کرده. طبعاً هر ایرانی خوشحال می‌شود که ندای فرهنگش به گوش دیگران برسد. اما ندای این ترجمه سایه‌ای مخدوش از متن اصلی است. در این نوشتار فقط دو صفحهٔ اول جای خالی سلوچ را بررسی کرده و نیازی به مقابلهٔ بیشتر ندیده‌ام.
...
کپان کهنهٔ الاغش را ــ‌ الاغی که همین بهار پیش ملخی شده و مرده بود ــ رویش می‌کشید و می‌خوابید.



…drew up his donkey-skin blanket ــ made from the skin of the same donkey that got sick and died the last spring ــ and go to sleep.

مترجم باید با فرهنگ جامعهٔ مبدأ آشنا باشد تا بتواند عناصر و ویژگی‌های فرهنگی و کردار و رفتار و زیست‌بوم و عادات و رسوم آن را به‌درستی انتقال دهد. در ایران از پوست الاغ پتو و روی‌پوش و امثال آن نمی‌سازند. از چرم الاغ فقط در جلدسازی و سَرّاجی استفاده می‌شود که محصول آن تیماج یا سَختیان نام دارد. کَپان همان جُل است که از پشم یا پنبه بافته می‌شود. جل هم مال الاغ مرحوم بوده که رویش می‌کشیدند. تا این‌جا اطلاعات زبانی و فرهنگی بود. حالا برویم سراغ اطلاعات بینامتنی و در این مورد به کتاب‌ها و نوشته‌ها و گفته‌های دولت‌آبادی رجوع کنیم و از آن‌ها کمک بگیریم. در واژه‌نامهٔ جلد دهم کلیدر کپان چنین تعریف شده: «پلاس‌واره‌ای که روی تن برهنة اسب یا چارپای دیگری اندازند» که در زبان رسمی به آن جُل می‌گویند. بنابراین باید گفت donkey blanket.

...

◄ [کلیک کنید: متن کامل]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

■ به «بارو» بپیوندید.

Telegram | Instagram
Forwarded from دربه‌در
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گپ و گفت صمیمانه‌ای از دو‌ غول ترجمۀ ایران، زنده‌یاد ⁧ نجف دریابندری⁩ و ⁧ ابوالحسن نجفی⁩
‏زیبادشت کرج

‏ویدیو از ⁧ سعید باستانی⁩

از صفحۀ توییتر mojtaba_nariman

@gadaboutmitsl
Forwarded from جهان کتاب
https://s6.uupload.ir/files/348_nbnd.jpg

◽️
«گویش» در بندِ تعریف‌های منشوری
مجدالدین کیوانی


زمانی که زبان‌شناسانِ معاصر ایران لفظ گویش را برای ترسیم وضعیّتی متمایز از زبان وضع کردند، لابُدّ پیش‌بینی نمی‌کردند که، از طرفی، باعث چه مقدار گیجی و سردرگمی برای آیندگان می‌شوند، و از طرف دیگر، بذر چه مقدار اختلاف نظر، کژفهمی‌ و حتی معارضات فرهنگی و موضع‌گیری‌های قومی و سیاسی را ناخواسته می‌پاشند. اختلاف‌نظرها و پیشنهادِ تعاریفِ غالباً ناسازگار در باب «گویش» و نسبتش با زبان- در حدّی بس قوی‌تر- شباهت دارد با آراء ناهمسان دربارهٔ انواع موسیقی: سنّتی، اصیل، ملی، محلی، ردیفی و ...و نیز در خصوصِ گوشه‌های دستگاه‌های هفتگانهٔ موسیقی ایرانی.

زبان چیست و گویش کدام است؟
به‌راستی فرقِ این دو در چیست؟ من اگر به مشهدی با شما گفت‌وگو کنم، گفت‌وگوی ما از مقولهٔ گویش است یا زبان؟ شوشتری که قرن‌ها ابزار ارتباطی مردم شهر کهن شوشتر بوده، زبان به حساب می‌آید یا گویش؟ وقتی می‌گوییم «لهجهٔ اصفهانی»، مُرادمان زبان اصفهانی است یا گویش اصفهانی؟ اگر شمایِ تهرانی نتوانید با من به اصفهانی مکالمه کنید، بیان من زبان به حساب می‌آید یا گویش؟ چرا می‌گوییم لهجهٔ شیرازی قدیم و نه زبان قدیم شیراز؟ رشتی‌ها که حرف می‌زنند، من – به غیر از معدودی کلمات پراکنده- هیچ از گفت‌وگوی آنها سر در نمی‌آورم، آیا زبان رشتی را نمی‌فهمم یا گویش رشتی را؟ منِ اصفهانی که پنجاه شصت درصد از مکالمات سِدِهی (معمول در همایون‌شهرِ سابق و خمینی‌شهرِ امروز) را دنبال می‌کنم، گویش سِدِهی را فهمیده‌ام یا زبان سِدِهی را؟ و شمای شیرازی که از حرف‌های خمینی‌شهری‌ها هیچ مطلبی دستگیرتان نمی‌شود، باید بِرَوید زبان سِدِهی یاد بگیرید یا گویش سِدِهی را؟

محسن آقا وقتی در سمنان اقامت گزید، نمی‌فهمید سَنگسَری‌ها حرف که می‌زنند، چه می‌گویند؛ اما یکی دو سال که گذشت کمابیش می‌فهمید که در و همسایه چه اطلاعاتی را به سَنگسَری با هم ردّ و بدل می‌کنند. در هر یک از این دو حالت چه اتفاقی افتاده است؟ آیا می‌شود گفت محسن آقا در حالت اول با زبان سَنگسَری سر و کار داشته (چون هیچ چیز برایش مفهوم نبوده)؛ اما در حالت دوم، پای گویش سنگسری در میان بوده (زیرا محسن آقا اطلاعاتی از طریق سنگسری عایدش می‌شده است)؟ آیا قصیدهٔ معروف ملک الشعراء بهار با مطلع زیر:

اِمشو درِ بهشتِ خدا وایَه پِنـْدَری
ماهِر عَرُس مِنَنْ شُوِ آرایَه پِندَری

به زبان مشهدی است یا به گویش مشهدی؟ چرا هنوز بر سرِ اینکه مازَنی یا مازندرانی زبان است یا گویش، بسیاری- حتی زبان‌شناسان - متّفق‌القول نیستند؟ آیا فلان ایرانی که همه عمر جز به تاتی سخن نگفته، به زبان تاتی سخن گفته یا به گویش تاتی؟...

متن کامل از مجله جهان کتاب👇

#زبان
#زبان‌_‌رسمی
#زبان‌_‌میانجی
#زبان‌_قومی
#گویش‌
#لهجه
#مجدالدین‌_‌کیوانی‌
#مجله‌_‌جهان‌_‌کتاب

جهان کتاب را مشترک شوید و هر شماره را همزمان با انتشار با پست پیشتاز دریافت کنید.
⭕️www.jahaneketab.ir

@jahaneketabpub
2025/02/24 14:31:09
Back to Top
HTML Embed Code: