سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
بچها ما اینجا یه گپ زدیم،جهت اینکه سوالات پر تکرارتون رو بپرسید از هم و زودتر جواب بگیرید،تا معطلی پیش نیاد❤️
قوانین گروه
⬅فقط سوال و جواب مربوط به تطبیق جنسیت
⬅کسی که اطلاعات کافی و درست داره اجازه پاسخ دادن داره در غیر این صورت(بن)
⬅تبلیغات(بن)
⬅رعایت کامل ادب
لینک گروه:
https://www.tgoop.com/+Fh1m9IjkDtZhNTFi
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
بچها ما اینجا یه گپ زدیم،جهت اینکه سوالات پر تکرارتون رو بپرسید از هم و زودتر جواب بگیرید،تا معطلی پیش نیاد❤️
قوانین گروه
⬅فقط سوال و جواب مربوط به تطبیق جنسیت
⬅کسی که اطلاعات کافی و درست داره اجازه پاسخ دادن داره در غیر این صورت(بن)
⬅تبلیغات(بن)
⬅رعایت کامل ادب
لینک گروه:
https://www.tgoop.com/+Fh1m9IjkDtZhNTFi
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Telegram
friendly🏳️⚧️
قوانین گروه
⬅فقط سوال و جواب مربوط به تطبیق جنسیت
⬅کسی که اطلاعات کافی و درست داره اجازه پاسخ دادن داره در غیر این صورت حذف میشه
⬅تبلیغات ممنوع
⬅رعایت کامل ادب
⬅فقط سوال و جواب مربوط به تطبیق جنسیت
⬅کسی که اطلاعات کافی و درست داره اجازه پاسخ دادن داره در غیر این صورت حذف میشه
⬅تبلیغات ممنوع
⬅رعایت کامل ادب
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۷۹ رویا از استرس پوست کل لبمو کنده بودم اکبری لج افتاده بودو هر چی اصرارش کردم که به مامانم زنگ نزنه گوش نکرد از اون ورم مامانم راه افتاده داره میاد این وقت شب هرچیم به اون اصرار کردم که حداقل فردا بیاد بی فایده بود خانم فلاحی کنارم نشست چقدر این…
#پارت_۸۰
رهی
مغزم قفل شده بود هنوزم نمیدونستم برای چی اینجام حتی بعد از دیدن رویا و مهسا توی اون حال
زیر لب سلامی گفتم که هیچ جوابی نشنیدم
یا شاید اصلا کسی نشنید که جواب بده
زن و مردی که کنار رویا نشسته بودن قبلا عکسشونو دیده بودم خیلی سرد نگام میکردن جوری که حس میکردم دارم یخ میزنم
هیچکس هیچی نمیگفت
نمیتونستم تو صورت هیچکس نگاه کنم سرمو انداختم پایین....
رویا
جرعت نداشتم حتی یه لحظه نگاش کنم دستامو که میلرزید بهم گره زدم هیچکی هیچی نمیگفت
یهو مامانم از جا بلند شدو روبه اکبری گفت
_این دختره؟
اکبری که خودشم انگار حرف خودشو قبول نداشت گفت
_دختره
هیچچچچ غلطی نمیتونستم بکنم جز گریه کردن تو اون موقعیت یعنی میترسیدم ،میترسیدم باز کاری کنم حرفی بزنم و اوضاع بدتر شه ولی مگه از این بدترم میشه.....
رهی
برگشت و یه بار دیگه نگام کرد
_این کجاش دختره؟
اکبری از جاش بلند شدو پر استرس گفت
_این دختر یه کم مشکل داره و
نزاشت حرفشو تموم کنه و گفت
_اگه مشکل داره چرا قبول کردین بین این همه دختر باشه؟
فلاحی _خانم امیری جان یکم اروم باشین
عصبی تر گفت
_چی چیو اروم باشم خانم معلوم نیست اصلا بلایی سر دخترم نیاورده باشه
با هر کدوم از حرفاشون انگار یه مشت محکم به قلبم میخورد
رویا_بسه دیگهههه
نگاش کردم کل صورتش خیس بود سریع نگاهمو ازش گرفتم که نکنه نگامون بیوفته بهم دیگه که بعدش باید برم بمیرم.....
رویا
مامان عصبی برگشت سمتمو گفت
_تو خفه شو خب؟تو خفه شو
انگار هیچجوره نمیتونست هضمش کنه حتی به حرفای عمو هم گوش نمیداد و شروع کرده بود به تهدید کردنه خانم اکبری و فلاحی که ازشون شکایت میکنه.....
رهی
از خوابگاه اومدم بیرون و خیلی اروم درو پشت سرم بستم نفس راحتی کشیدم اخیش تموم شد کوله مو انداختم رو شونه م و راه افتادم
صدای مامان مامان گفتنشو میشنیدم که داشتن به بزور میبردنش خونه وایسادم چشامو بستم اما....
اما برنگشتم نگاش کنم
از اولم نباید نگاش میکردم......
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
رهی
مغزم قفل شده بود هنوزم نمیدونستم برای چی اینجام حتی بعد از دیدن رویا و مهسا توی اون حال
زیر لب سلامی گفتم که هیچ جوابی نشنیدم
یا شاید اصلا کسی نشنید که جواب بده
زن و مردی که کنار رویا نشسته بودن قبلا عکسشونو دیده بودم خیلی سرد نگام میکردن جوری که حس میکردم دارم یخ میزنم
هیچکس هیچی نمیگفت
نمیتونستم تو صورت هیچکس نگاه کنم سرمو انداختم پایین....
رویا
جرعت نداشتم حتی یه لحظه نگاش کنم دستامو که میلرزید بهم گره زدم هیچکی هیچی نمیگفت
یهو مامانم از جا بلند شدو روبه اکبری گفت
_این دختره؟
اکبری که خودشم انگار حرف خودشو قبول نداشت گفت
_دختره
هیچچچچ غلطی نمیتونستم بکنم جز گریه کردن تو اون موقعیت یعنی میترسیدم ،میترسیدم باز کاری کنم حرفی بزنم و اوضاع بدتر شه ولی مگه از این بدترم میشه.....
رهی
برگشت و یه بار دیگه نگام کرد
_این کجاش دختره؟
اکبری از جاش بلند شدو پر استرس گفت
_این دختر یه کم مشکل داره و
نزاشت حرفشو تموم کنه و گفت
_اگه مشکل داره چرا قبول کردین بین این همه دختر باشه؟
فلاحی _خانم امیری جان یکم اروم باشین
عصبی تر گفت
_چی چیو اروم باشم خانم معلوم نیست اصلا بلایی سر دخترم نیاورده باشه
با هر کدوم از حرفاشون انگار یه مشت محکم به قلبم میخورد
رویا_بسه دیگهههه
نگاش کردم کل صورتش خیس بود سریع نگاهمو ازش گرفتم که نکنه نگامون بیوفته بهم دیگه که بعدش باید برم بمیرم.....
رویا
مامان عصبی برگشت سمتمو گفت
_تو خفه شو خب؟تو خفه شو
انگار هیچجوره نمیتونست هضمش کنه حتی به حرفای عمو هم گوش نمیداد و شروع کرده بود به تهدید کردنه خانم اکبری و فلاحی که ازشون شکایت میکنه.....
رهی
از خوابگاه اومدم بیرون و خیلی اروم درو پشت سرم بستم نفس راحتی کشیدم اخیش تموم شد کوله مو انداختم رو شونه م و راه افتادم
صدای مامان مامان گفتنشو میشنیدم که داشتن به بزور میبردنش خونه وایسادم چشامو بستم اما....
اما برنگشتم نگاش کنم
از اولم نباید نگاش میکردم......
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Ysna
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
این فرم برای پیدا کردن رفیق هست پس فقط به این قصد پاسخگو هستم🤝❤️
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :...
🔹سنت: 21
🔹قد: 164
🔹وزن: 57
🔹شهر: قم
🔹گرایش : لزبین
🔹هویت: دخترم
🔹ویژگی :تایپ شخصیتیم infp هست، مهربونم، درونگرام، کم حرفم، برای آدم درستش صدمو میذارم.
🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: 16 سال به بالا
🔸قد: ...
🔸وزن: ...
🔸شهر :ترجیحا قم یا اطرافش اما از شهرای دیگم بود چون صرفا قراره فقط رفیق شیم مشکلی نداره🤝
🔸گرایش: فقط و فقط دختر بیاد و لزبین یا بایسکشوال ترجیحا.
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: مهربون باشه، پرحرف باشه بتونه بحثو ادامه بده، با درکو شعور باشه، رفتارای بچگونه نداشته باشه. یهو محو نشه بره اگه قرار بر اینه اصلا نیا وقت همم نگیریم، و از همه مهمتر رفیق واقعی باشه...
🔸🏳🌈:
آیدیت:
❄️https://www.tgoop.com/BChatsBot?start=sc-AMdFVspWzx ❄️
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
این فرم برای پیدا کردن رفیق هست پس فقط به این قصد پاسخگو هستم🤝❤️
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :...
🔹سنت: 21
🔹قد: 164
🔹وزن: 57
🔹شهر: قم
🔹گرایش : لزبین
🔹هویت: دخترم
🔹ویژگی :تایپ شخصیتیم infp هست، مهربونم، درونگرام، کم حرفم، برای آدم درستش صدمو میذارم.
🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: 16 سال به بالا
🔸قد: ...
🔸وزن: ...
🔸شهر :ترجیحا قم یا اطرافش اما از شهرای دیگم بود چون صرفا قراره فقط رفیق شیم مشکلی نداره🤝
🔸گرایش: فقط و فقط دختر بیاد و لزبین یا بایسکشوال ترجیحا.
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: مهربون باشه، پرحرف باشه بتونه بحثو ادامه بده، با درکو شعور باشه، رفتارای بچگونه نداشته باشه. یهو محو نشه بره اگه قرار بر اینه اصلا نیا وقت همم نگیریم، و از همه مهمتر رفیق واقعی باشه...
🔸🏳🌈:
آیدیت:
❄️https://www.tgoop.com/BChatsBot?start=sc-AMdFVspWzx ❄️
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Telegram
برنامه ناشناس.
بزرگترین ، قدیمیترین و مطمئنترین بات پیام ناشناس
📢 کانال رسمی و پشتیبانی
👨💻 @BChatsSup
📢 کانال رسمی و پشتیبانی
👨💻 @BChatsSup
Forwarded from Nik
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :
🔹سنت: 18
🔹قد: 163
🔹وزن: 41
🔹شهر: شیراز
🔹گرایش : بایسکشوال
🔹هویت: دختر
🔹ویژگی :
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: 19 به بالا
🔸قد: بلند تر از من
🔸وزن: متناسب
🔸شهر : هرجا
🔸گرایش: به دختر
🔸هویت: ترنس مرد
🔸ویژگی:
🔸؟🏳🌈:
آیدیت: https://www.tgoop.com/XBCHATBot?start=sec-bijghbeeaj
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :
🔹سنت: 18
🔹قد: 163
🔹وزن: 41
🔹شهر: شیراز
🔹گرایش : بایسکشوال
🔹هویت: دختر
🔹ویژگی :
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: 19 به بالا
🔸قد: بلند تر از من
🔸وزن: متناسب
🔸شهر : هرجا
🔸گرایش: به دختر
🔸هویت: ترنس مرد
🔸ویژگی:
🔸؟🏳🌈:
آیدیت: https://www.tgoop.com/XBCHATBot?start=sec-bijghbeeaj
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Telegram
برنامه ناشناس
برنامه چت ناشناس ، چت ناشناس در گروه ها . گپ ناشناس با افراد مختلف
Forwarded from Me
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
✅طبق فرمم باشید جز این جواب نمیدم✅
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم : میگم
🔹سنت: 23
🔹قد: قدم متوسطه بلند نیستم
🔹وزن: رو فرمه
🔹شهر: تهران
🔹گرایش : دمیسکشوال
🔹هویت: پسر
🔹ویژگی : هنرمندم، از ورزش و پیاده روی لذت میبرم، عاشق کتاب و شعر و ادبیاتم، دوست دارم زبان های مختلف رو یاد بگیرم، به متافیزیک علاقه زیادی دارم، منطقی و واقع بینم(istj)، شنونده خوبی ام، افکارم با اکثر افراد هم نسل خودم خیلی فرق میکنه درنتیجه با هر کسی ارتباط نمیگیرم، تیپم اسپرت و رسمیه، بیبی فیسم و موهام فره
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: عاقل و بالغ بودن طرف برام مهمه پخته باشه بچه نباشه ولی ترجیحا بالای بیست یا بیست و یک باشه
🔸قد: مهم نیست
🔸وزن: مهم نیست(فقط قد و وزنش بهمدیگه بخورن دیگه)
🔸شهر : رابطه حضوری میخوام پس اگر شرایط رفت و آمد نداری پیام نده مرسی
🔸گرایش: استریت
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: صادق و متعهد باشه میانگرا باشه درگیر کلیشه های(قد و سن و قیافه و...)نباشه چون برای منم اینها اهمیتی نداره مهم شخصیت طرفمه قصدم یه رابطه دو روزه نیست پس برای مسخره بازی و وقت گذرونی و فراموش کردن اکست و... نیا و اینکه من رابطه جنسی برام مقدسه برای همینم تا عاشق نشم با کسی چنین رابطه ای رو برقرار نمیکنم پس هر گونه رابطه جنسی داشتی پیام نده طبیعتا هر کسی یکی مثل خودشو میخواد ظاهری ام به هیچ وجه پوششی که داره باز نباشه چادری باشی مشکلی ندارم ولی ترجیحم یه پوشش معمولی و متعادل هستش من خودمم پوششم امروزیه اما دلیل نمیشه هر چی مد شد بپوشم عقاید و طرز فکر خودمو دارم و برای خودم ارزش و احترام قائلم و خب قطعا برای رابطه یکی مثل خودمو میپسندم همین مرسی که کامل خوندی🌹
آیدیت:
@Mrmi963
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
✅طبق فرمم باشید جز این جواب نمیدم✅
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم : میگم
🔹سنت: 23
🔹قد: قدم متوسطه بلند نیستم
🔹وزن: رو فرمه
🔹شهر: تهران
🔹گرایش : دمیسکشوال
🔹هویت: پسر
🔹ویژگی : هنرمندم، از ورزش و پیاده روی لذت میبرم، عاشق کتاب و شعر و ادبیاتم، دوست دارم زبان های مختلف رو یاد بگیرم، به متافیزیک علاقه زیادی دارم، منطقی و واقع بینم(istj)، شنونده خوبی ام، افکارم با اکثر افراد هم نسل خودم خیلی فرق میکنه درنتیجه با هر کسی ارتباط نمیگیرم، تیپم اسپرت و رسمیه، بیبی فیسم و موهام فره
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: عاقل و بالغ بودن طرف برام مهمه پخته باشه بچه نباشه ولی ترجیحا بالای بیست یا بیست و یک باشه
🔸قد: مهم نیست
🔸وزن: مهم نیست(فقط قد و وزنش بهمدیگه بخورن دیگه)
🔸شهر : رابطه حضوری میخوام پس اگر شرایط رفت و آمد نداری پیام نده مرسی
🔸گرایش: استریت
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: صادق و متعهد باشه میانگرا باشه درگیر کلیشه های(قد و سن و قیافه و...)نباشه چون برای منم اینها اهمیتی نداره مهم شخصیت طرفمه قصدم یه رابطه دو روزه نیست پس برای مسخره بازی و وقت گذرونی و فراموش کردن اکست و... نیا و اینکه من رابطه جنسی برام مقدسه برای همینم تا عاشق نشم با کسی چنین رابطه ای رو برقرار نمیکنم پس هر گونه رابطه جنسی داشتی پیام نده طبیعتا هر کسی یکی مثل خودشو میخواد ظاهری ام به هیچ وجه پوششی که داره باز نباشه چادری باشی مشکلی ندارم ولی ترجیحم یه پوشش معمولی و متعادل هستش من خودمم پوششم امروزیه اما دلیل نمیشه هر چی مد شد بپوشم عقاید و طرز فکر خودمو دارم و برای خودم ارزش و احترام قائلم و خب قطعا برای رابطه یکی مثل خودمو میپسندم همین مرسی که کامل خوندی🌹
آیدیت:
@Mrmi963
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۸۰ رهی مغزم قفل شده بود هنوزم نمیدونستم برای چی اینجام حتی بعد از دیدن رویا و مهسا توی اون حال زیر لب سلامی گفتم که هیچ جوابی نشنیدم یا شاید اصلا کسی نشنید که جواب بده زن و مردی که کنار رویا نشسته بودن قبلا عکسشونو دیده بودم خیلی سرد نگام میکردن…
#پارت_۸۱,۸۲
رویا
نیم ساعتی بود که تو راه بودیم انقدر گریه کرده بودم که مغزم داشت منفجر میشد کنار در خودمو جمع کرده بودم سرمو زدم به شیشه و خیره شدم به تاریکی جاده....
مامان باز برگشت نگام کنه سریع چشامو بستم دلم نمیخواست ببینمش بعد از اون قشقرقی که به پا کرد بعد از اون همه اصرار کردنام برای موندم تو خوابگاه حداقل امشبو
همش تقصیر من بود همه چی
کاش من میمردمو اینجوری تحقیر نمیشد ، جلو هممون خورد نمیشد....
رهی
برای چندمین بار صدای زنگ گوشیم بلند شد و بی توجه لرزون راهه خودمو میرفتم هوا سرد بود ولی نه در این حد که بخوام اینجوری بلرزم....
قشنگ برگشته بودم به چند ماه پیش که همینجوری با تن و بدن لرزون بعد از کلی کتک خوردن از خونه زدم بیرون
الان اما کتک نخوردم اما بدجور زدنم انگار.....
رسیدم دم کافه کلیدو از جیبم در اوردم دستام یخ زده بود و حتی نمیتونسم تو قفل در بچرخونمش..
_رهی
برگشتم سمت صدا سپهر از ماشینش که پایین تر از کافه بود پیاده شدو اومد سمتم
_چرا گوشیتو جواب نمیدی مردیم از نگرانی
با صدایی ک سعی میکردم نلرزه گفتم
_اینجا چیکار میکنی؟
_چه بد میلرزی از کی بیرونی؟؟
برگشتم سمت در کافه کلید انداختم به در و گفتم
_یکم پیش نگفتی اینجا
نزاشت ادامه حرفمو بزنم اومد جلو درو گفت
_ باز نکن درو زن دایی بم زنگ زد گفت چیشده هر چی زنگت زدیم جواب ندادی گفتم بیام اینجا شاید اومدی
سرمو تکون دادمو چیزی نگفتم
_بیا بریم خونه ما
_نه امشبو اینجا میمونم
_ بخدا مامانو ستاره رو بزور خونه نگه داشتم میخاسن بیان اونام نگرانتن میدونم حالت خوب نیست ولی نمیزارم اینجا بمونی
_نه من
_نه نگو بریم خونه ما امشبو مامانمم نگرانته بیا باز زنگ زدن
گوشیشو که زنگ میخورد جواب داد و همزمان کلیدو از رو در کشید و دستشو به شونم زد که برم سمت ماشین
رویا
مامان_خوابیده
عمو_اره تو برو بالا من میارمش
بیدار بودم صداشونو میشنیدم اما دلم نمیخواست چشامو باز کنم دلم نمیخواست اینجا باشم دلم نمیخواست اینهمه دور باشم...
در باز شدو عمو خم شد سمتمو بغلم کرد عین کاری که بابام میکرد همیشه هر جا که میرفتیم موقع برگشتنم الکی خودمو بخواب میزدم که اینجوری بغلم کنه
یه بار دیگه اشکام اومد و سرمو چسبوندم به سینه ش
رسیدیم تو اتاقمو اروم گذاشتم رو تخت
الکی اخ اخی کرد و گفت
_حالا انگار چشاتو باز نکردی نفهمیدم بیداری
موهامو که ریخته بود رو صورتم کنار زدمو چشامو باز کردم
لبخندی زدو لبه تخت نشست
بغض کرده صداش زدم دستشو رو موهام کشیدو گفت
_فردا
بخاب فردا حرف میزنیم باشه؟
سرمو چن بار تکون دادم
از جاش بلند شدو گفت
_گریه زاری نداریما گریه میکنی شبیه سوگند میشی
خندیدم
چشاشو ریز کردو گفت
_همونقد زشتتت
رهی
خاله مژگان لیوان چایو داد دستمو گفت
_بیا قربونت برم بگیر تو دستت گرم شی اروم بخور
لیوانو ازش گرفتم ستاره کنارم نشسته بود و حرصی نگام میکرد هم منو هم سپهر و که کمی دور تر نشسته بودو سرش تو گوشیش بود
خاله مژگان _ به مامانت اینا گفتی؟
چشامو بستمو لیوان چایو محکم تو دستم گرفتم گفتم
_نه خاله نمیگم
ستاره_مامان
خاله مژگان روبه ستاره عصبی گفت
_هی میگی مامان ،مامان بزار بینم مشکل این بچه چیه؟
ستاره کلافه پوفی کشید سپهر همینطور که سرش توگوشی بود گفت
_بابا یه مشکل کوچیک بوده تو خوابگاه چرا بگه اونارم نگران کنه
خاله _عه یعنی شما هیچی نمیگین فکر مایین؟؟؟
سپهربا خنده برگشت سمتش و گفت
_اره بخدا
خاله _هیچی نگو تو
برگشت سمت منو گفت
_رها خاله اینجا بمون تا هر وقت خاستی ولی یسرم به مامان بابات بزن نگرانتن میدونی چند ماهه اومدی؟
لیوانو گذاشتم کنارم رو زمینو گفتم
_نگران نیستن خاله
_نگو اینو مگه میشه نگرانت نباشن
_میشه خودشون از خونه انداختنم بیرون
اینو که گفتم هر سه نفرشون برگشتن سمتم اولش با تعجب و بعدش ناراحت نگام میکردن
لبخندی زدمو گفتم
_یکیشون میگفت باید بمیری یکیشون میگفت باید گمشی
چشامو بستمو زیر لب گفتم
_گم شدم مُردم.......
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
رویا
نیم ساعتی بود که تو راه بودیم انقدر گریه کرده بودم که مغزم داشت منفجر میشد کنار در خودمو جمع کرده بودم سرمو زدم به شیشه و خیره شدم به تاریکی جاده....
مامان باز برگشت نگام کنه سریع چشامو بستم دلم نمیخواست ببینمش بعد از اون قشقرقی که به پا کرد بعد از اون همه اصرار کردنام برای موندم تو خوابگاه حداقل امشبو
همش تقصیر من بود همه چی
کاش من میمردمو اینجوری تحقیر نمیشد ، جلو هممون خورد نمیشد....
رهی
برای چندمین بار صدای زنگ گوشیم بلند شد و بی توجه لرزون راهه خودمو میرفتم هوا سرد بود ولی نه در این حد که بخوام اینجوری بلرزم....
قشنگ برگشته بودم به چند ماه پیش که همینجوری با تن و بدن لرزون بعد از کلی کتک خوردن از خونه زدم بیرون
الان اما کتک نخوردم اما بدجور زدنم انگار.....
رسیدم دم کافه کلیدو از جیبم در اوردم دستام یخ زده بود و حتی نمیتونسم تو قفل در بچرخونمش..
_رهی
برگشتم سمت صدا سپهر از ماشینش که پایین تر از کافه بود پیاده شدو اومد سمتم
_چرا گوشیتو جواب نمیدی مردیم از نگرانی
با صدایی ک سعی میکردم نلرزه گفتم
_اینجا چیکار میکنی؟
_چه بد میلرزی از کی بیرونی؟؟
برگشتم سمت در کافه کلید انداختم به در و گفتم
_یکم پیش نگفتی اینجا
نزاشت ادامه حرفمو بزنم اومد جلو درو گفت
_ باز نکن درو زن دایی بم زنگ زد گفت چیشده هر چی زنگت زدیم جواب ندادی گفتم بیام اینجا شاید اومدی
سرمو تکون دادمو چیزی نگفتم
_بیا بریم خونه ما
_نه امشبو اینجا میمونم
_ بخدا مامانو ستاره رو بزور خونه نگه داشتم میخاسن بیان اونام نگرانتن میدونم حالت خوب نیست ولی نمیزارم اینجا بمونی
_نه من
_نه نگو بریم خونه ما امشبو مامانمم نگرانته بیا باز زنگ زدن
گوشیشو که زنگ میخورد جواب داد و همزمان کلیدو از رو در کشید و دستشو به شونم زد که برم سمت ماشین
رویا
مامان_خوابیده
عمو_اره تو برو بالا من میارمش
بیدار بودم صداشونو میشنیدم اما دلم نمیخواست چشامو باز کنم دلم نمیخواست اینجا باشم دلم نمیخواست اینهمه دور باشم...
در باز شدو عمو خم شد سمتمو بغلم کرد عین کاری که بابام میکرد همیشه هر جا که میرفتیم موقع برگشتنم الکی خودمو بخواب میزدم که اینجوری بغلم کنه
یه بار دیگه اشکام اومد و سرمو چسبوندم به سینه ش
رسیدیم تو اتاقمو اروم گذاشتم رو تخت
الکی اخ اخی کرد و گفت
_حالا انگار چشاتو باز نکردی نفهمیدم بیداری
موهامو که ریخته بود رو صورتم کنار زدمو چشامو باز کردم
لبخندی زدو لبه تخت نشست
بغض کرده صداش زدم دستشو رو موهام کشیدو گفت
_فردا
بخاب فردا حرف میزنیم باشه؟
سرمو چن بار تکون دادم
از جاش بلند شدو گفت
_گریه زاری نداریما گریه میکنی شبیه سوگند میشی
خندیدم
چشاشو ریز کردو گفت
_همونقد زشتتت
رهی
خاله مژگان لیوان چایو داد دستمو گفت
_بیا قربونت برم بگیر تو دستت گرم شی اروم بخور
لیوانو ازش گرفتم ستاره کنارم نشسته بود و حرصی نگام میکرد هم منو هم سپهر و که کمی دور تر نشسته بودو سرش تو گوشیش بود
خاله مژگان _ به مامانت اینا گفتی؟
چشامو بستمو لیوان چایو محکم تو دستم گرفتم گفتم
_نه خاله نمیگم
ستاره_مامان
خاله مژگان روبه ستاره عصبی گفت
_هی میگی مامان ،مامان بزار بینم مشکل این بچه چیه؟
ستاره کلافه پوفی کشید سپهر همینطور که سرش توگوشی بود گفت
_بابا یه مشکل کوچیک بوده تو خوابگاه چرا بگه اونارم نگران کنه
خاله _عه یعنی شما هیچی نمیگین فکر مایین؟؟؟
سپهربا خنده برگشت سمتش و گفت
_اره بخدا
خاله _هیچی نگو تو
برگشت سمت منو گفت
_رها خاله اینجا بمون تا هر وقت خاستی ولی یسرم به مامان بابات بزن نگرانتن میدونی چند ماهه اومدی؟
لیوانو گذاشتم کنارم رو زمینو گفتم
_نگران نیستن خاله
_نگو اینو مگه میشه نگرانت نباشن
_میشه خودشون از خونه انداختنم بیرون
اینو که گفتم هر سه نفرشون برگشتن سمتم اولش با تعجب و بعدش ناراحت نگام میکردن
لبخندی زدمو گفتم
_یکیشون میگفت باید بمیری یکیشون میگفت باید گمشی
چشامو بستمو زیر لب گفتم
_گم شدم مُردم.......
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۸۱,۸۲ رویا نیم ساعتی بود که تو راه بودیم انقدر گریه کرده بودم که مغزم داشت منفجر میشد کنار در خودمو جمع کرده بودم سرمو زدم به شیشه و خیره شدم به تاریکی جاده.... مامان باز برگشت نگام کنه سریع چشامو بستم دلم نمیخواست ببینمش بعد از اون قشقرقی که به پا…
#پارت_۸۳
رهی
اوایل هیچجوره قبول نمیکرد پیش دکتر بردمش اونم ن یکی چندتا
دایم ،عموم دوستاش هر کیو که فکر میکردم شاید نظرشو عوض کنه به همشون التماس کردم باهاش حرف بزنن ولی فایده نداشت
سرمو بالا اوردمو نگاشون کردم هر سه شون ساکت نشسته بودن که فقط من حرف بزنم
باید میگفتم، میگفتم که حداقل خودم یادم بیوفته از این سخترم گذروندم من بیشتر از اینا تحقیر شدم خورد شدم... دور انداختنم که....
_یه شب اومد خیلی اروم انقدر اروم که فکر کردم قبول کرده گفت راحلشو پیدا کردم منتظر بودم مثل همیشه بگه هر چی تو بگی ولی گفت بیا خودمونو بکشیم دوتایی
پوزخندی زدمو ادامه دادم
_از اونجا بود که فهمیدم اگه زمین به اسمون بیاد اسمون به زمین راضی نمیشه
بابام که اینجوری مخالف بود رهامم که اصلا براش مهم نبود من فقط مامانمو داشتم
بدون اینکه بابام بفهمه با کلی دنگ و فنگ و دردسر یکی از عملامو انجام دادم کنکور قبول شده بودم اینجا قرار بود برا تحصیل یه جوری راضیش کنیم برم خارج از کشور که اونم میدونستم جز محالته بزاره برم
من فقط میخاستم عمل کنم
سرمو انداختم پایین چشامو بستم حتی الانم فکر کردن بهش برام همش عذابه بغض کرده گفتم
_اما یه روز نمیدونم چجوری از کجا فهمید همه چیو
دیگه نتونستم ادامه بدم و اشکام ریختن
خاله سریع بلند شدو کنارم نشستو دستامو تو دستاش گرفت و ناراحت گفت
خاله_الهی قربونت برم گریه نکن عزیزم
درست میشه همه چی من شده میرم پیششون باهاشون حرف میزنم
برگشتم سمتش و گفتم
_دیگه فایده نداره
_داره عزیزم هر مشکلی یه راحلی داره
بعدشم تو چند ماهه اومدی بیخبری مامانت حتما الان ارومش کرده من شک ندارم دنبالت میگردن الان
لبامو که میلرزید به دندون گرفتم دوباره سرمو انداختم پایینو گفتم
_همون موقع مامانمو تو یه هفته طلاق داد بخاطر من ، بخاطرمن..
سرمو بلند کردمو بین اشکام خندیدمو گفتم
_خاله یادته مامان بابام چقدر همدیگه رو دوست داشتن؟؟؟
حتی خاله م شروع کرد گریه کردن
نگاهی به سپهر و ستاره انداختم که هردوشون با ناراحتی نگام میکردن
دستی به صورتم کشیدمو گفتم
_من زندگی همشونو خراب کردم فکر نمیکردم همچین کاری کنه مامانمو طلاق داد منم حبس بودم تو اتاقم میگفت انقدر میمونی این تو تا بمیری
داشتم میمردم....
کاش میمردم ولی یه روز رهام
با اوردن اسم رهام خندیدمو گفتم
_رهام داداش دوقلوم جونمون بهم وصل بود اومد درو برام باز کرد گفت گمشو برو هر جا که دلت میخواد
نگاهی به ستاره انداختمو گفتم
_ولی اگه ببینمت زندت نمیزارم......
رویا
صدای باز شدن در اتاق اومد چشامو محکم رو هم فشار دادم دیگه صدایی نیومد یهو محکم پتو رو از رو سرم کشید و گفت
_لوس بازیتو بزار کنار بیا نهارتو بخور پاشو
همونجور خودمو زده بودم به خواب که دستمو گرفت گفت
_منکه میدونم خواب نیستی پاشو خرسم انقد نمیخوابه
چشامو باز کردم و با صدای خشداری گفتم
_عمو اومده؟
_نه
لبه پتو رو گرفتمو دوباره کشیدم رو سرم
_این مسخره بازیا چیه در میاری رویا؟
وای خدایا باز شروع شدد
_فرستادمت تهران درس بخونی یا...
پتو رو کشیدم پایینو گفتم
_یا چی؟؟؟
سری تکون دادو گفت
_ لا الله الا اله
خیره نگام میکرد
نگاهمو ازش گرفتم و تو جام نشستم
لبه تخت نشست و گفت
_بخودت بیا رویا تا بخودت نیای نمیزارم پاتو از این شهر بزاری بیرون فهمیدی؟؟؟
_نه نفهمیدم خبر داری امتحانام شروع شده؟؟
_کاش یه ذره خودتم خبر داشتی
کلافه پوفی کشیدم
_اخه چطوری میتونی؟
دوباره برگشتم سمتش
_چندش نیست یه دختررر؟؟؟؟
عصبی از جام بلن شدمو دستمو بالا اوردمو گفتم
_اولا که دختر نیست پسرهه
صدام میلرزید
_دومن نخیر چندش نیست
وقتی هیچی نمیدونی نمیشناسیش حق نداری اینجوری حرف بزنی در موردش
مبهوت نگام میکرد
بعد از کمی به خودش اومد و گفت
_من حق ندارم؟ من مامانت نیستم؟؟
عصبی تر صدامو بردم بالا و گفتم
_من چی؟ من دخترت نبودم؟ حق نداشتم؟ با عمو عروسی کردی نظر من مهم بود برات؟؟؟
فقط نگام میکرد یک دو سه شروع کردن جیغ زدن
دیگه بلدش بودم هرموقع کم میاورد همین بود و البته این عادتشو خوده منم داشتم
_چخبرتونه؟؟؟؟؟
هردومون برگشتیم سمت عمو که دم در وایساده بود با تعجب نگامون میکرد.....
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
رهی
اوایل هیچجوره قبول نمیکرد پیش دکتر بردمش اونم ن یکی چندتا
دایم ،عموم دوستاش هر کیو که فکر میکردم شاید نظرشو عوض کنه به همشون التماس کردم باهاش حرف بزنن ولی فایده نداشت
سرمو بالا اوردمو نگاشون کردم هر سه شون ساکت نشسته بودن که فقط من حرف بزنم
باید میگفتم، میگفتم که حداقل خودم یادم بیوفته از این سخترم گذروندم من بیشتر از اینا تحقیر شدم خورد شدم... دور انداختنم که....
_یه شب اومد خیلی اروم انقدر اروم که فکر کردم قبول کرده گفت راحلشو پیدا کردم منتظر بودم مثل همیشه بگه هر چی تو بگی ولی گفت بیا خودمونو بکشیم دوتایی
پوزخندی زدمو ادامه دادم
_از اونجا بود که فهمیدم اگه زمین به اسمون بیاد اسمون به زمین راضی نمیشه
بابام که اینجوری مخالف بود رهامم که اصلا براش مهم نبود من فقط مامانمو داشتم
بدون اینکه بابام بفهمه با کلی دنگ و فنگ و دردسر یکی از عملامو انجام دادم کنکور قبول شده بودم اینجا قرار بود برا تحصیل یه جوری راضیش کنیم برم خارج از کشور که اونم میدونستم جز محالته بزاره برم
من فقط میخاستم عمل کنم
سرمو انداختم پایین چشامو بستم حتی الانم فکر کردن بهش برام همش عذابه بغض کرده گفتم
_اما یه روز نمیدونم چجوری از کجا فهمید همه چیو
دیگه نتونستم ادامه بدم و اشکام ریختن
خاله سریع بلند شدو کنارم نشستو دستامو تو دستاش گرفت و ناراحت گفت
خاله_الهی قربونت برم گریه نکن عزیزم
درست میشه همه چی من شده میرم پیششون باهاشون حرف میزنم
برگشتم سمتش و گفتم
_دیگه فایده نداره
_داره عزیزم هر مشکلی یه راحلی داره
بعدشم تو چند ماهه اومدی بیخبری مامانت حتما الان ارومش کرده من شک ندارم دنبالت میگردن الان
لبامو که میلرزید به دندون گرفتم دوباره سرمو انداختم پایینو گفتم
_همون موقع مامانمو تو یه هفته طلاق داد بخاطر من ، بخاطرمن..
سرمو بلند کردمو بین اشکام خندیدمو گفتم
_خاله یادته مامان بابام چقدر همدیگه رو دوست داشتن؟؟؟
حتی خاله م شروع کرد گریه کردن
نگاهی به سپهر و ستاره انداختم که هردوشون با ناراحتی نگام میکردن
دستی به صورتم کشیدمو گفتم
_من زندگی همشونو خراب کردم فکر نمیکردم همچین کاری کنه مامانمو طلاق داد منم حبس بودم تو اتاقم میگفت انقدر میمونی این تو تا بمیری
داشتم میمردم....
کاش میمردم ولی یه روز رهام
با اوردن اسم رهام خندیدمو گفتم
_رهام داداش دوقلوم جونمون بهم وصل بود اومد درو برام باز کرد گفت گمشو برو هر جا که دلت میخواد
نگاهی به ستاره انداختمو گفتم
_ولی اگه ببینمت زندت نمیزارم......
رویا
صدای باز شدن در اتاق اومد چشامو محکم رو هم فشار دادم دیگه صدایی نیومد یهو محکم پتو رو از رو سرم کشید و گفت
_لوس بازیتو بزار کنار بیا نهارتو بخور پاشو
همونجور خودمو زده بودم به خواب که دستمو گرفت گفت
_منکه میدونم خواب نیستی پاشو خرسم انقد نمیخوابه
چشامو باز کردم و با صدای خشداری گفتم
_عمو اومده؟
_نه
لبه پتو رو گرفتمو دوباره کشیدم رو سرم
_این مسخره بازیا چیه در میاری رویا؟
وای خدایا باز شروع شدد
_فرستادمت تهران درس بخونی یا...
پتو رو کشیدم پایینو گفتم
_یا چی؟؟؟
سری تکون دادو گفت
_ لا الله الا اله
خیره نگام میکرد
نگاهمو ازش گرفتم و تو جام نشستم
لبه تخت نشست و گفت
_بخودت بیا رویا تا بخودت نیای نمیزارم پاتو از این شهر بزاری بیرون فهمیدی؟؟؟
_نه نفهمیدم خبر داری امتحانام شروع شده؟؟
_کاش یه ذره خودتم خبر داشتی
کلافه پوفی کشیدم
_اخه چطوری میتونی؟
دوباره برگشتم سمتش
_چندش نیست یه دختررر؟؟؟؟
عصبی از جام بلن شدمو دستمو بالا اوردمو گفتم
_اولا که دختر نیست پسرهه
صدام میلرزید
_دومن نخیر چندش نیست
وقتی هیچی نمیدونی نمیشناسیش حق نداری اینجوری حرف بزنی در موردش
مبهوت نگام میکرد
بعد از کمی به خودش اومد و گفت
_من حق ندارم؟ من مامانت نیستم؟؟
عصبی تر صدامو بردم بالا و گفتم
_من چی؟ من دخترت نبودم؟ حق نداشتم؟ با عمو عروسی کردی نظر من مهم بود برات؟؟؟
فقط نگام میکرد یک دو سه شروع کردن جیغ زدن
دیگه بلدش بودم هرموقع کم میاورد همین بود و البته این عادتشو خوده منم داشتم
_چخبرتونه؟؟؟؟؟
هردومون برگشتیم سمت عمو که دم در وایساده بود با تعجب نگامون میکرد.....
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from OK
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :
🔹سنت: 27
🔹قد:
🔹وزن:
🔹شهر:
🔹گرایش :
🔹هویت: مرد ترنس
🔹ویژگی : بدترین روزای عمرمو میگذرونم جوری شکست خوردم که بعید نیست همین روزا خودمو خلاص کنم
سال آخر از دانشگاه انصراف دادم از زندگی بریدم
یکی بیاد که بفهمه یه کم
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: بچه نباشه
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر : هرجا
🔸گرایش:
🔸هویت:
🔸ویژگی:
🔸؟🏳🌈:
آیدیت: @sk_chem
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :
🔹سنت: 27
🔹قد:
🔹وزن:
🔹شهر:
🔹گرایش :
🔹هویت: مرد ترنس
🔹ویژگی : بدترین روزای عمرمو میگذرونم جوری شکست خوردم که بعید نیست همین روزا خودمو خلاص کنم
سال آخر از دانشگاه انصراف دادم از زندگی بریدم
یکی بیاد که بفهمه یه کم
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: بچه نباشه
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر : هرجا
🔸گرایش:
🔸هویت:
🔸ویژگی:
🔸؟🏳🌈:
آیدیت: @sk_chem
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Brave✌🏼
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🤎دقت کنید فرم برای رفاقت هستش
پس کامل بخون بعد تشریف بیار🤎
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم: میگم
🔹سنت: ۲۳
🔹قد: -
🔹وزن: -
🔹شهر: تهران
🔹گرایش: استریت
🔹هویت: پسر(ترنس)
🔹ویژگی: خب طبق تعریف بقیه بخوام بگم میگن خیلی بیشتر از سن ات میفهمی و مشاور خوبی هستی و اما طبق تعریف خودم منطقی ام با درک ام اهل هنر ، کتاب و ورزش ام و باقیش رو خودت باید باهام معاشرت کنی تا متوجه بشی
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۲۱+ (به لحاظ ذهنی و فکری کودک نباشه)
🔸قد: -
🔸وزن: -
🔸شهر: تهران باشه اما اگر نیست حتما بتونه هفته ای یه بار بیاد اینجا درسته زیاد اهل بیرون رفتن نیستم اما زیاد هم اهل مجازی نیستم دوست دارم حداقل هفته ای یه بار باهم بریم قدم بزنیم و حال و هوامون عوض بشه
🔸گرایش: استریت
🔸هویت: پسر(ترنس باشه دوست دارم هر دو تو یه شرایط باشیم اینجوری سر یه سری مسائل بهتر همو درک میکنیم)
🔸ویژگی: واقعا رفیق باشه البته اگر هنوز پیدا بشه از اون رفیقای واقعی قبل از هر چیزی اینو بگم که خودشو دوست داشته باشه برای خودش ارزش و احترام قائل باشه دیگه عرض کنم خدمتتون صادق باشه غرور کاذب نداشته باشه اگر واقعا رفیقمه خودشو تو زندگیم پررنگ کنه رازدار باشه تو غم و شادی رفیقش کنارش باشه نیمه راه و لب و دهن نباشه ضعف جنس مخالف نداشته باشه ترجیحا رفیق دورش نباشه دوست دارم تک رفیق هم باشیم ولی خب اگر هست فرق نذاره بین رفیقاش هر کسی جای خودشو داره بدبین نباشه نمک نشناس نباشه تو فاز و جوگیر نباشه تند و بی ادب نباشه خاکی و خونگرم باشه شوخیاش حد و مرز داشته باشه اهل مواد نباشه از نظر ظاهری هم پوشش اسپرت و کلاسیکی داشته باشه بهتره بیشتر بهم میخوریم و اینکه راحت صحبت کنه که بتونیم ارتباط بگیریم اگر کم حرفی و همش منتظری طرف مقابل شروع کننده صحبت باشه یا اگر فقط کارت گیره یاد طرف میفتی نیا رفاقت این نیست عزیزدلم🤎
آیدیت:
@Oneandonly999
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🤎دقت کنید فرم برای رفاقت هستش
پس کامل بخون بعد تشریف بیار🤎
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم: میگم
🔹سنت: ۲۳
🔹قد: -
🔹وزن: -
🔹شهر: تهران
🔹گرایش: استریت
🔹هویت: پسر(ترنس)
🔹ویژگی: خب طبق تعریف بقیه بخوام بگم میگن خیلی بیشتر از سن ات میفهمی و مشاور خوبی هستی و اما طبق تعریف خودم منطقی ام با درک ام اهل هنر ، کتاب و ورزش ام و باقیش رو خودت باید باهام معاشرت کنی تا متوجه بشی
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۲۱+ (به لحاظ ذهنی و فکری کودک نباشه)
🔸قد: -
🔸وزن: -
🔸شهر: تهران باشه اما اگر نیست حتما بتونه هفته ای یه بار بیاد اینجا درسته زیاد اهل بیرون رفتن نیستم اما زیاد هم اهل مجازی نیستم دوست دارم حداقل هفته ای یه بار باهم بریم قدم بزنیم و حال و هوامون عوض بشه
🔸گرایش: استریت
🔸هویت: پسر(ترنس باشه دوست دارم هر دو تو یه شرایط باشیم اینجوری سر یه سری مسائل بهتر همو درک میکنیم)
🔸ویژگی: واقعا رفیق باشه البته اگر هنوز پیدا بشه از اون رفیقای واقعی قبل از هر چیزی اینو بگم که خودشو دوست داشته باشه برای خودش ارزش و احترام قائل باشه دیگه عرض کنم خدمتتون صادق باشه غرور کاذب نداشته باشه اگر واقعا رفیقمه خودشو تو زندگیم پررنگ کنه رازدار باشه تو غم و شادی رفیقش کنارش باشه نیمه راه و لب و دهن نباشه ضعف جنس مخالف نداشته باشه ترجیحا رفیق دورش نباشه دوست دارم تک رفیق هم باشیم ولی خب اگر هست فرق نذاره بین رفیقاش هر کسی جای خودشو داره بدبین نباشه نمک نشناس نباشه تو فاز و جوگیر نباشه تند و بی ادب نباشه خاکی و خونگرم باشه شوخیاش حد و مرز داشته باشه اهل مواد نباشه از نظر ظاهری هم پوشش اسپرت و کلاسیکی داشته باشه بهتره بیشتر بهم میخوریم و اینکه راحت صحبت کنه که بتونیم ارتباط بگیریم اگر کم حرفی و همش منتظری طرف مقابل شروع کننده صحبت باشه یا اگر فقط کارت گیره یاد طرف میفتی نیا رفاقت این نیست عزیزدلم🤎
آیدیت:
@Oneandonly999
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from rosa moradi
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :میگم
🔹سنت:28
🔹قد:164
🔹وزن:63
🔹شهر:خرم آباد
🔹گرایش :ترنس
🔹هویت:دختر
🔹ویژگی :
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:بچه نباشه
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر :خرم آباد
🔸گرایش:
🔸هویت:ترنس زن به مرد
🔸ویژگی:از پس خودش بربیاد
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:
@rfat76
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :میگم
🔹سنت:28
🔹قد:164
🔹وزن:63
🔹شهر:خرم آباد
🔹گرایش :ترنس
🔹هویت:دختر
🔹ویژگی :
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:بچه نباشه
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر :خرم آباد
🔸گرایش:
🔸هویت:ترنس زن به مرد
🔸ویژگی:از پس خودش بربیاد
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:
@rfat76
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from milad
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳️🌈مشخصات خودت
🔹اسم :میگم
🔹سنت:26
🔹قد:170
🔹وزن:70
🔹شهر:تهران
🔹گرایش :استریت
🔹هویت:مردترنس
🔹ویژگی :خونگرم/شوخ طبع/آروم/
🔹؟🏳️🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳️🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:زیر 20 نباشه
🔸قد:مهم نیست
🔸وزن:مهم نیست
🔸شهر :ترجیحا تهران
🔸گرایش:به پسر
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی:لطفا اهل بیرون رفتن باشید/اجتماعی باشید/سواد رابطه و پایداری خیلی برام مهمه
🔸؟🏳️🌈:
https://www.tgoop.com/BitChatsBot?start=sec-gggehibbhd
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳️⚧️
• @trrans 🏳️🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳️🌈مشخصات خودت
🔹اسم :میگم
🔹سنت:26
🔹قد:170
🔹وزن:70
🔹شهر:تهران
🔹گرایش :استریت
🔹هویت:مردترنس
🔹ویژگی :خونگرم/شوخ طبع/آروم/
🔹؟🏳️🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳️🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:زیر 20 نباشه
🔸قد:مهم نیست
🔸وزن:مهم نیست
🔸شهر :ترجیحا تهران
🔸گرایش:به پسر
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی:لطفا اهل بیرون رفتن باشید/اجتماعی باشید/سواد رابطه و پایداری خیلی برام مهمه
🔸؟🏳️🌈:
https://www.tgoop.com/BitChatsBot?start=sec-gggehibbhd
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳️⚧️
• @trrans 🏳️🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Telegram
برنامه ناشناس
برنامه چت ناشناس. گپ ناشناس با افراد مختلف
Forwarded from Masih 🧛🏻🖤
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
✅طبق فرمم باشید جز این جواب نمیدم✅
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم : مانی
🔹سنت:
🔹قد: قد بلند و کراش
🔹وزن: رو فرمه
🔹شهر: تهران
🔹گرایش : بیبی گوریل
🔹هویت: ددی آرتا(پسر+😂
همون تامبوی
🔹ویژگی : مهربون، احساسی، مظلوم، خوش استایل ،خوشتیپ داف و پاک و پایه یکی که قدر بدونه و تاحالا با کسی نبودم و بنظرم و نظر خیلیا کسی که باهام باشه خیلی خوشبخته... و دخترارو درک میکنم 1.واسه هوس و دروغ میخای یا مسخره کردن هویت ما نیا 2.اگه درمورد صفت ما اطلاعات کافی نداری نیا 3.لطفا برای سوزوندن یا فراموش کردن اکست نیا. 4. عشق واقعی 5. من فرد معتقدی ام و برام اعتقادات مهمه بروز باشه. و وقت با من باشه
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: 15به بالا
🔸قد: مهم نیست
🔸وزن:فرقی ندارههههه مگه واسه عشق وزن مهمه مگه میخام جابه جاش کنم😐
🔸شهر : زااهداننن
🔸گرایش: به تامبوی
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: اگه بخاطر قیافه و استایل عاشق میشی نیا . اوکیه قیافه و تیپم.لطفا کسی بیاد که قدر بدونه و همین شهر باشه . و اگه شرایط بیرون رفتن نداری نیا ولی خب میتونیم باهم باشیم و اکثر اوقات بریم بیرون
آیدیت:
@mani_sybi
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
✅طبق فرمم باشید جز این جواب نمیدم✅
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم : مانی
🔹سنت:
🔹قد: قد بلند و کراش
🔹وزن: رو فرمه
🔹شهر: تهران
🔹گرایش : بیبی گوریل
🔹هویت: ددی آرتا(پسر+😂
همون تامبوی
🔹ویژگی : مهربون، احساسی، مظلوم، خوش استایل ،خوشتیپ داف و پاک و پایه یکی که قدر بدونه و تاحالا با کسی نبودم و بنظرم و نظر خیلیا کسی که باهام باشه خیلی خوشبخته... و دخترارو درک میکنم 1.واسه هوس و دروغ میخای یا مسخره کردن هویت ما نیا 2.اگه درمورد صفت ما اطلاعات کافی نداری نیا 3.لطفا برای سوزوندن یا فراموش کردن اکست نیا. 4. عشق واقعی 5. من فرد معتقدی ام و برام اعتقادات مهمه بروز باشه. و وقت با من باشه
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: 15به بالا
🔸قد: مهم نیست
🔸وزن:فرقی ندارههههه مگه واسه عشق وزن مهمه مگه میخام جابه جاش کنم😐
🔸شهر : زااهداننن
🔸گرایش: به تامبوی
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: اگه بخاطر قیافه و استایل عاشق میشی نیا . اوکیه قیافه و تیپم.لطفا کسی بیاد که قدر بدونه و همین شهر باشه . و اگه شرایط بیرون رفتن نداری نیا ولی خب میتونیم باهم باشیم و اکثر اوقات بریم بیرون
آیدیت:
@mani_sybi
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۸۳ رهی اوایل هیچجوره قبول نمیکرد پیش دکتر بردمش اونم ن یکی چندتا دایم ،عموم دوستاش هر کیو که فکر میکردم شاید نظرشو عوض کنه به همشون التماس کردم باهاش حرف بزنن ولی فایده نداشت سرمو بالا اوردمو نگاشون کردم هر سه شون ساکت نشسته بودن که فقط من حرف بزنم…
#پارت_۸۴
رویا
برای نمیدونم چندمین بار شماره شو گرفتم و همچنان خاموش بود
شماره سارا رو گرفتم خیلی سریع جواب داد
_جانم
_چیشد؟ با سپهر حرف زدی؟
_ اره هیچی میگه خبر نداره ازش
_دروغ میگه
_نمیدونم
بغض کرده گفتم
_توم دروغ میگی
_عههه چرا باید بت دروغ بگم دیوونه بخدا گفت خبر نداره منم باور نکردم
_ باشه کاری نداری؟
_غصه نخوریا درست میشه
_اهم خدافظ
_خدافظ
گوشیو پرت کردم کنارم و بلند شدم از روی تخت
کنار پنجره وایسادم و پرده رو کنار زدم هوا تاریک شده بود دو روزه که از خونه بیرون نزدم و از رهیم خبری نداشتم گوشیشو جواب نمیداد کسیم ازش خبر نداره یا اگر داره نمیگه....
تقی به در خورد و باز شد برگشتم سمت در عمو لبخندی زدو گفت
_چطوری؟
شونه هامو بالا انداختم و اومدم نشستم لبه تخت
_نمیدونم
کنارم نشست و گفت
_با مامانت حرف زدم فردا یا هر وقت که خواستی میبرمت خوابگاه
_من خوابگاه دیگه ای نمیرما
_نه زنگ زدن بهش همون خانم فلاحی مثل اینکه از خوابگاه رفته همون ..... پسره
چشامو بستمو عصبی چندتا نفس عمیق کشیدم
_ببین من چیزایی که گفتیو باور میکنم چون خودم دیدمش دیگه اصلا ادم بدی و غیرنرمالی بنظر نمیومد
برگشتم خواستم چیزی بگم که حرفمو قطع کرد و گفت
_اجازه بده من حرفمو بزنم بعد تو حرفاتو بزن
سرمو تکون دادمو منتظر شدم حرف بزنه
_ولی باید به مامانتم حق بدیم حرفاش منطقیه
زندگی و ارتباط با همچین ادمی تورو غرق میکنه تو مشکلات
اصلا کاری به وضعیتش نداریم تو اصلا این ادمو چقدر میشناسی؟ اصلا میدونی خانوادش کین؟ کجان؟ چیکارس اصلا؟
ساکت فقط نگاش میکردم
_برای یه ارتباط کوچیکم باید ادم درستیو انتخاب کنی چه برسه پارتنرت
خیلی اروم گفتم
_ادم درستیه هیچی ازش ندونم اینو میدونم که ادمه درستیه
از جاش بلند شدو گفت
_باشه من بهت اعتماد دارم ولی باید مامانتم بهت اعتماد کنه
بهترین کاریم که میتونی بکنی اینکه فعلا درساتو بخونی بفکر ایندت باشی.....
رهی
لقمه توی دهنشو قورت دادو گفت
سپهر_بنظرم که خوبه هم به خونه نزدیکه هم جای درسیه همو اشناس حاجی
خاله _والا منم که میگم خوبه
سپهر_اره حالا کارو بار کافه رو هم که اوکی کردیم میای کافه دیگه
ستاره _اره ظهرام میتونی بیای خونه واس نهار
_ نه من یه جا پیدا کنم مزاحمتون نمیشم دیگه
ستاره نونی که دستش بودو انداخت رو سفره و عصبی گفت
_ببین فکتو میارم پایینا اگه از همون اول خودتو چس نمیکردی میومدی خونه اینجوری نمیشد
خاله_این چه طرز حرف زدنهههه
نگاهی به سپهر انداختم که پوقی زد زیر خنده و گفت
_بد گفت ولی حق گفت
خندیدم و چیزی نگفتم دیگه عادت کردم به این مدل حرف زدنش
سپهر_حالا اوکی واسه کارش؟
_ اون که اره
نگاهی به اتاق انداختم خونه کوچیکی بود و فقط یدونه اتاق داشت دلم نمیخواست جاشونو تنگ کنم ولی خوب جایم نداشتم برم که
در اتاق باز شد و سپهر اومد تو و خیلی اروم در بست و گفت
_بیا خودشم زنگ زد بهم گناه داره بخدا این دختر
روشن کن گوشیتو جوابشو بده
کوله مو که کنار دیوار بود کشیدم سمت خودمو گوشیو در اوردمو گرفتمش سمتش و گفتم
_دستت درد نکنه دیگه لازمش ندارم
پوفی کشیدو گفت
_باشه جوابشو نده ولی بمونه این پیشت مگه میشه بدونه گوشی
گوشیو سر دادم سمتش و گفتم
_دمت گرم
این دوسه روزی که گذشت تمامو سعیمو میکردم که هواسمو پرت کنم بهش فکر نکنم شده خدمو بزنم ولی فکرم نره سمتش ولی فایده نداشت
هر باز که سپهر اسمشو میاورد یا حرفی میزپ در موردش دستام یخ میزد قلبم سنگین میشد.......
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
رویا
برای نمیدونم چندمین بار شماره شو گرفتم و همچنان خاموش بود
شماره سارا رو گرفتم خیلی سریع جواب داد
_جانم
_چیشد؟ با سپهر حرف زدی؟
_ اره هیچی میگه خبر نداره ازش
_دروغ میگه
_نمیدونم
بغض کرده گفتم
_توم دروغ میگی
_عههه چرا باید بت دروغ بگم دیوونه بخدا گفت خبر نداره منم باور نکردم
_ باشه کاری نداری؟
_غصه نخوریا درست میشه
_اهم خدافظ
_خدافظ
گوشیو پرت کردم کنارم و بلند شدم از روی تخت
کنار پنجره وایسادم و پرده رو کنار زدم هوا تاریک شده بود دو روزه که از خونه بیرون نزدم و از رهیم خبری نداشتم گوشیشو جواب نمیداد کسیم ازش خبر نداره یا اگر داره نمیگه....
تقی به در خورد و باز شد برگشتم سمت در عمو لبخندی زدو گفت
_چطوری؟
شونه هامو بالا انداختم و اومدم نشستم لبه تخت
_نمیدونم
کنارم نشست و گفت
_با مامانت حرف زدم فردا یا هر وقت که خواستی میبرمت خوابگاه
_من خوابگاه دیگه ای نمیرما
_نه زنگ زدن بهش همون خانم فلاحی مثل اینکه از خوابگاه رفته همون ..... پسره
چشامو بستمو عصبی چندتا نفس عمیق کشیدم
_ببین من چیزایی که گفتیو باور میکنم چون خودم دیدمش دیگه اصلا ادم بدی و غیرنرمالی بنظر نمیومد
برگشتم خواستم چیزی بگم که حرفمو قطع کرد و گفت
_اجازه بده من حرفمو بزنم بعد تو حرفاتو بزن
سرمو تکون دادمو منتظر شدم حرف بزنه
_ولی باید به مامانتم حق بدیم حرفاش منطقیه
زندگی و ارتباط با همچین ادمی تورو غرق میکنه تو مشکلات
اصلا کاری به وضعیتش نداریم تو اصلا این ادمو چقدر میشناسی؟ اصلا میدونی خانوادش کین؟ کجان؟ چیکارس اصلا؟
ساکت فقط نگاش میکردم
_برای یه ارتباط کوچیکم باید ادم درستیو انتخاب کنی چه برسه پارتنرت
خیلی اروم گفتم
_ادم درستیه هیچی ازش ندونم اینو میدونم که ادمه درستیه
از جاش بلند شدو گفت
_باشه من بهت اعتماد دارم ولی باید مامانتم بهت اعتماد کنه
بهترین کاریم که میتونی بکنی اینکه فعلا درساتو بخونی بفکر ایندت باشی.....
رهی
لقمه توی دهنشو قورت دادو گفت
سپهر_بنظرم که خوبه هم به خونه نزدیکه هم جای درسیه همو اشناس حاجی
خاله _والا منم که میگم خوبه
سپهر_اره حالا کارو بار کافه رو هم که اوکی کردیم میای کافه دیگه
ستاره _اره ظهرام میتونی بیای خونه واس نهار
_ نه من یه جا پیدا کنم مزاحمتون نمیشم دیگه
ستاره نونی که دستش بودو انداخت رو سفره و عصبی گفت
_ببین فکتو میارم پایینا اگه از همون اول خودتو چس نمیکردی میومدی خونه اینجوری نمیشد
خاله_این چه طرز حرف زدنهههه
نگاهی به سپهر انداختم که پوقی زد زیر خنده و گفت
_بد گفت ولی حق گفت
خندیدم و چیزی نگفتم دیگه عادت کردم به این مدل حرف زدنش
سپهر_حالا اوکی واسه کارش؟
_ اون که اره
نگاهی به اتاق انداختم خونه کوچیکی بود و فقط یدونه اتاق داشت دلم نمیخواست جاشونو تنگ کنم ولی خوب جایم نداشتم برم که
در اتاق باز شد و سپهر اومد تو و خیلی اروم در بست و گفت
_بیا خودشم زنگ زد بهم گناه داره بخدا این دختر
روشن کن گوشیتو جوابشو بده
کوله مو که کنار دیوار بود کشیدم سمت خودمو گوشیو در اوردمو گرفتمش سمتش و گفتم
_دستت درد نکنه دیگه لازمش ندارم
پوفی کشیدو گفت
_باشه جوابشو نده ولی بمونه این پیشت مگه میشه بدونه گوشی
گوشیو سر دادم سمتش و گفتم
_دمت گرم
این دوسه روزی که گذشت تمامو سعیمو میکردم که هواسمو پرت کنم بهش فکر نکنم شده خدمو بزنم ولی فکرم نره سمتش ولی فایده نداشت
هر باز که سپهر اسمشو میاورد یا حرفی میزپ در موردش دستام یخ میزد قلبم سنگین میشد.......
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Champion⚡
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم: میگم
🔹سنت: ۲۳
🔹قد: متوسط
🔹وزن: رو فرمه
🔹شهر: تهران
🔹گرایش: به دختر
🔹هویت: پسر(ترنس)
🔹ویژگی: ظاهری موها فر_بیبی فیس_تیپ رسمی و کلاسیک و اسپرت(بستگی به جاش داره)اخلاقی و شخصیتی هم بادرک ، منطقی و واقع بینم_خیلی شنونده خوبی هستم_طبق تعریف بقیه فرد عاقل ، بالغ ، باهوش و متفاوتی هستم و اینکه جذب فهم ، خرد و دانایی طرف مقابلم میشم_رفتارم در مقابل پارتنرم پدرانه هستش همونقدر مراقب و حامی! بقیشم پیوی عرض میکنم خدمتت
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۲۱+ (تاکید دارم رو بلوغ فکری و ذهنی)
🔸قد: -
🔸وزن: -
🔸شهر: تهران اگر هم شهر دیگه هستی یا خودت بتونی رفت و آمد کنی یا بتونی صبر کنی تا من کاملا شرایطم اوکی بشه بعد بیام همو ببینیم در غیر این صورت نیا مرسی
🔸گرایش: فقط به پسر(اینم بگم که مسائل جنسی برام اهمیت نداره بی تعارف میگم یه رابطه احساسی موفق میخوام پس با یه فرد آسکشوال ، دمیسکشوال و گریسکشوال هم مشکلی ندارم)
🔸هویت: دختر(ترنس یا سیس فرقی نداره)
🔸ویژگی: اولا بدونه رابطه دو طرفه هستش و همیشه قرار نیست من سر صحبت رو باز کنم و پیام بدم دوما بالاتر هم گفتم من بر خلاف خیلی ها تو فاز مسائل جنسی نبودم و نیستم بنابراین کسی که قبل من تجربه چنین رابطه ای رو داشته انتخاب من نیست کاری هم به مسائل دینی و مذهبی ندارم مدلم اینه یکی مثل خودمو میپسندم که بعدها باهاش به مشکل حادی نخورم ظاهری هم پوشش باز نداشته باشه غیرت رو فقط به این نمیبینم ولی تن طرف مقابلم برام ارزشمنده و دوست دارم فقط خودم ببینم و لمسش کنم اونم به وقتش نه به این زودی ها و باقی چیزها رو هم میتونیم پیوی راجع بهش صحبت کنیم تا ببینیم چی پیش میاد فقط لطفا اگر قصدتون جدی نیست پیام ندید متشکرم🤎
آیدیت:
@Oneandonly999
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳⚧مشخصات خودت
🔹اسم: میگم
🔹سنت: ۲۳
🔹قد: متوسط
🔹وزن: رو فرمه
🔹شهر: تهران
🔹گرایش: به دختر
🔹هویت: پسر(ترنس)
🔹ویژگی: ظاهری موها فر_بیبی فیس_تیپ رسمی و کلاسیک و اسپرت(بستگی به جاش داره)اخلاقی و شخصیتی هم بادرک ، منطقی و واقع بینم_خیلی شنونده خوبی هستم_طبق تعریف بقیه فرد عاقل ، بالغ ، باهوش و متفاوتی هستم و اینکه جذب فهم ، خرد و دانایی طرف مقابلم میشم_رفتارم در مقابل پارتنرم پدرانه هستش همونقدر مراقب و حامی! بقیشم پیوی عرض میکنم خدمتت
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳⚧مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۲۱+ (تاکید دارم رو بلوغ فکری و ذهنی)
🔸قد: -
🔸وزن: -
🔸شهر: تهران اگر هم شهر دیگه هستی یا خودت بتونی رفت و آمد کنی یا بتونی صبر کنی تا من کاملا شرایطم اوکی بشه بعد بیام همو ببینیم در غیر این صورت نیا مرسی
🔸گرایش: فقط به پسر(اینم بگم که مسائل جنسی برام اهمیت نداره بی تعارف میگم یه رابطه احساسی موفق میخوام پس با یه فرد آسکشوال ، دمیسکشوال و گریسکشوال هم مشکلی ندارم)
🔸هویت: دختر(ترنس یا سیس فرقی نداره)
🔸ویژگی: اولا بدونه رابطه دو طرفه هستش و همیشه قرار نیست من سر صحبت رو باز کنم و پیام بدم دوما بالاتر هم گفتم من بر خلاف خیلی ها تو فاز مسائل جنسی نبودم و نیستم بنابراین کسی که قبل من تجربه چنین رابطه ای رو داشته انتخاب من نیست کاری هم به مسائل دینی و مذهبی ندارم مدلم اینه یکی مثل خودمو میپسندم که بعدها باهاش به مشکل حادی نخورم ظاهری هم پوشش باز نداشته باشه غیرت رو فقط به این نمیبینم ولی تن طرف مقابلم برام ارزشمنده و دوست دارم فقط خودم ببینم و لمسش کنم اونم به وقتش نه به این زودی ها و باقی چیزها رو هم میتونیم پیوی راجع بهش صحبت کنیم تا ببینیم چی پیش میاد فقط لطفا اگر قصدتون جدی نیست پیام ندید متشکرم🤎
آیدیت:
@Oneandonly999
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳⚧
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from -
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :
🔹سنت:19
🔹قد:167
🔹وزن:62
🔹شهر:
🔹گرایش :
🔹هویت:دختر
🔹ویژگی :
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر :
🔸گرایش:
🔸هویت:
🔸ویژگی: فرند شیم..
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:
https://www.tgoop.com/BluChtBot?start=61a0ac05b0dba98e8540
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :
🔹سنت:19
🔹قد:167
🔹وزن:62
🔹شهر:
🔹گرایش :
🔹هویت:دختر
🔹ویژگی :
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر :
🔸گرایش:
🔸هویت:
🔸ویژگی: فرند شیم..
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:
https://www.tgoop.com/BluChtBot?start=61a0ac05b0dba98e8540
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from ❤
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم : میگم
🔹سنت: ۲۴
🔹قد: ۱۷۰
🔹وزن: ۷۰
🔹شهر: اردبیل تبریز یا تهران که رفت امد داشته باشیم
🔹گرایش : به دختر
🔹هویت: ترنس مردم چنج کردم
🔹ویژگی : میگم
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۱۷ تا ۳۲
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر : اردبیل تبریز یا تهران
🔸گرایش: به مرد ترنس
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: یکی دو روزه نباشه واقعا بمونه تا اخرش منم پشتش میمونم همه جوره
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:https://www.tgoop.com/BChatBot?start=sc-ce5f81e5e5
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم : میگم
🔹سنت: ۲۴
🔹قد: ۱۷۰
🔹وزن: ۷۰
🔹شهر: اردبیل تبریز یا تهران که رفت امد داشته باشیم
🔹گرایش : به دختر
🔹هویت: ترنس مردم چنج کردم
🔹ویژگی : میگم
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۱۷ تا ۳۲
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر : اردبیل تبریز یا تهران
🔸گرایش: به مرد ترنس
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: یکی دو روزه نباشه واقعا بمونه تا اخرش منم پشتش میمونم همه جوره
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:https://www.tgoop.com/BChatBot?start=sc-ce5f81e5e5
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Telegram
برنامه ناشناس
بزرگترین ، قدیمیترین بات پیام ناشناس
📢 کانال رسمی و پشتیبانی
👨💻 @ChatgramSupport
📢 کانال رسمی و پشتیبانی
👨💻 @ChatgramSupport
Forwarded from Ap 1
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :امیر
🔹سنت:34
🔹قد:173
🔹وزن:88
🔹شهر:سبزوار
🔹گرایش :ترنس
🔹هویت:مرد
🔹ویژگی :احساسی
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:سن مهم نیست مهم شخصیته
🔸قد:مهم نیست
🔸وزن:مهم نیست
🔸شهر :سبزوار
🔸گرایش:ترنس باشه
🔸هویت: مرد یا زن
🔸ویژگی:دنبال هوس و شهوت نباشه یک رابطه عاطفی با دوستی عمیق و درک متقابل همدیگه
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:
@amir11pp
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم :امیر
🔹سنت:34
🔹قد:173
🔹وزن:88
🔹شهر:سبزوار
🔹گرایش :ترنس
🔹هویت:مرد
🔹ویژگی :احساسی
🔹؟🏳🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:سن مهم نیست مهم شخصیته
🔸قد:مهم نیست
🔸وزن:مهم نیست
🔸شهر :سبزوار
🔸گرایش:ترنس باشه
🔸هویت: مرد یا زن
🔸ویژگی:دنبال هوس و شهوت نباشه یک رابطه عاطفی با دوستی عمیق و درک متقابل همدیگه
🔸؟🏳🌈:
آیدیت:
@amir11pp
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from ᑎIᒪᗩՏ
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم : نیلاس
🔹سنت: ۳۲
🔹قد: ۱۷۲
🔹وزن:۵۵
🔹شهر: مازندران ، قائم شهر
🔹گرایش : آسکشوال(بی جنس گرا) بای رمانتیک(دوعاطفی)
🔹هویت: زن ترنس
🔹ویژگی :درونگرا ، آبان ماهی ، منطقی ، توجه به آراستگی ، آرام ، ملایم...
"به دنبال یک آشنایی آرامم. یک برخورد ملایم
و عمیق و اثرگذار، یک دیدار جاری
و آرامشبخش"
ویژگی ظاهری: چنج نیستم و تطبیق جنسیت انجام ندادم.چهره کاملا مردگونه ای دارم🧔🏻
🔹؟🏳🌈: 🙅🏻♀️
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: متناسب با سن من
🔸قد: متناسب با قد من
🔸وزن: نرمال
🔸شهر : مازندران، ساری و قائم شهر
🔸گرایش: استریت ، بایسکشوال ، آسکشوال ، دمی سکشوال
🔸هویت: مرد ، زن
🔸ویژگی: متناسب با روحیات من
🔸؟🏳🌈:🙅🏻♀️
آیدیت: @NilasGilas
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🏳🌈مشخصات خودت
🔹اسم : نیلاس
🔹سنت: ۳۲
🔹قد: ۱۷۲
🔹وزن:۵۵
🔹شهر: مازندران ، قائم شهر
🔹گرایش : آسکشوال(بی جنس گرا) بای رمانتیک(دوعاطفی)
🔹هویت: زن ترنس
🔹ویژگی :درونگرا ، آبان ماهی ، منطقی ، توجه به آراستگی ، آرام ، ملایم...
"به دنبال یک آشنایی آرامم. یک برخورد ملایم
و عمیق و اثرگذار، یک دیدار جاری
و آرامشبخش"
ویژگی ظاهری: چنج نیستم و تطبیق جنسیت انجام ندادم.چهره کاملا مردگونه ای دارم🧔🏻
🔹؟🏳🌈: 🙅🏻♀️
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: متناسب با سن من
🔸قد: متناسب با قد من
🔸وزن: نرمال
🔸شهر : مازندران، ساری و قائم شهر
🔸گرایش: استریت ، بایسکشوال ، آسکشوال ، دمی سکشوال
🔸هویت: مرد ، زن
🔸ویژگی: متناسب با روحیات من
🔸؟🏳🌈:🙅🏻♀️
آیدیت: @NilasGilas
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻
@wolffffff13
___
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۸۴ رویا برای نمیدونم چندمین بار شماره شو گرفتم و همچنان خاموش بود شماره سارا رو گرفتم خیلی سریع جواب داد _جانم _چیشد؟ با سپهر حرف زدی؟ _ اره هیچی میگه خبر نداره ازش _دروغ میگه _نمیدونم بغض کرده گفتم _توم دروغ میگی _عههه چرا باید بت دروغ بگم…
#پارت_۸۵
رویا
روی مبل نشسته بودو سرش تو گوشیش بود میدونستم عمدا نگام نمیکنه برخلاف همیشه که کلی وسیله و خوراکی میگرفت که با خودم ببرم خوابگاه اینسری هیچ خبری نبود رفتارشم که مثل این سه چهار روز خشک و سرد بود
عمو از در اومد تو منو که دید گفت
_بریم؟
اروم گفتم
_اره بریم
هر دو نگاهی به مامان انداختیم ریلکس از جاش بلند شدو روبه عمو گفت
_چیزایی که خواستمو یادت نره بگیری
عمو_باشه کاری نداری؟
مامان_نه به سلامت
بدونه اینکه به من توجهی کنه رفت سمت اشپزخونه کوله مو انداختم رو دوشمو از کنار عمو رد شدمو رفتم سمت حیاط
در ماشینو باز کردم و نشستم کوله پرت کردم عقب انقدر عصبی بودم که هیچی و هیچکسی برام مهم نبود همونطوری که من برای کسی مهم نبودم......
رهی
خسته روی صندلی ته مغازه نشستم دستام یخ زده بود از سرما
از در مغازه اومد تو به احترامش از جام بلند شدم
_بشین پسرم بشین
تسبیح دستشو گذاشت جیبشو یه لیوان از روی میز برداشت و توش چایی ریخت و گرفت سمتم
_شانس تو روز اول کاریت بار اومد خسته شدی
لیوان چایو ازش گرفتمو تشکر کردم
یه چایم واسه خودش ریخت و روی صندلی کناری نشست
نگاهی به چهره با ابهت ولی مهربونش انداختم درست همونی بود که سپهر گفته بود ادم حسابی بود از صب که اومدم مغازه همه با احترام زیاد باهاش حرف میزدن یه جوری که منم بی اختیار همونقدر بهش احترام میزاشتم
جز من دوتا پسر دیگه م تو میوه فروشیش کار میکردن که مشغول کار بودن
برگشت سمتم و نگاهمو به خودش که دید گفت
_گفتی بچه کجایی؟
_کرمانشاه
لبخندی زدو گفت
_پس کُردی
_اره
_یه رفیق دارم از دوران سربازیم اونم کُرده منتها برا کرمانشاه نیست
از اون موقع تا الان رفیقیم باهم سی سالی میگذره
لبخند کم رنگی زدم و اروم سرمو تکون دادم
خیره نگام میکرد که صداش زدن
از جاش بلندشو گفت
_چایتو بخور گرم شدی بعدش بیا کمکه بچه ها
_رو چشم
نگاهی به لیوان که بین دستام گرفته بودم انداختم کارش برام سنگین بود ولی حس میکردم جای درستیم با ادمای درست.......
رویا
_میندازمت پایینا
با تعجب برگشتم سمت عمو برگشتو نگاه کوتاهی بهم انداخت و گفت
_اگه بخوای این شکلی باشی تا تهران
_حصله ندارم عمو بخدا همین بهتر که حرف نزنیم
_به من چیکار داری خوب مگه من حرفی زدم؟
_نه حرفی نزدی
_خوب بگو چته؟ گفتی راضیش کن برگردم خوابگاه همین کارم کردم دیگه
نگاهمو ازش گرفتمو گفتم
_دستت درد نکنه
مسخره گفت
_خواهش میکنم
سرمو کامل برگردوندم سمت پنجره و جاده
_هنوزم ازش خبری نیست؟
برگشتم سمتشو نگاش کردم
_با گوشی حرف میزدی اتفاقی شنیدم
دستی به صورتم کشیدمو گفتم
_نه نیست
_خب بنظرم اینجوری بهتره توم به درس و دانشگاهت میرسی
سریع برگشتم سمتشو عصبی گفتم
_عمو تنها دلیلی که دارم برمیگردم پیدا کردنشه حداقل معذرت خواهی کردن ازش
وسط حرفام بغض کردمو و گفتم
_الانم هیچی برام مهم نیست نه درس نه دانشگاه نه اینده نه هیچی
ساکت به جلو خیره شده بود نگاهمو ازش گرفتمو و دوباره گفتم
_حداقل از تو انتظار نداشتم اینجوری مثل بچه ها باهام رفتار کنی اره اینجوری برات بهتره برو بفکر درسات باش.....
رهی
داشتم میمیردم از خستگی ولی خوابم نمیبرد نگاهی به سپهر انداختم که دراز کشیده بود و داشت چت میکرد خاله و ستاره خواب بودن به پهلو شدمو گفتم
_با سارا حرف میزنی؟
سرشو برگردوند سمتمو اروم گفت
_نه جوابمو نمیده
_چرا؟
_یه بحثی کردیم باهم
_اها
چشامو بستمو دیگه چیزی نگفتم
_رهی
_هم
_دمت گرم خدایی
_واس چی؟
_وقتی سارا رفت با این یارو من خیلی وقتا عر میزدم
_عر زدن مگه فایده داره؟
_ نه ولی تو خیلی قوی با این همه مشکل سرپایی
پلکای سنگینمو باز کردم و گفتم
_ اره سرپام فقط نفس که میکشم انگار یه وزنه صد کیلویی رو قلبمه
نفس بلندی کشیدو چیزی نگفت یا اگ گفت چیزی نشنیدمو خوابم برد.....
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
رویا
روی مبل نشسته بودو سرش تو گوشیش بود میدونستم عمدا نگام نمیکنه برخلاف همیشه که کلی وسیله و خوراکی میگرفت که با خودم ببرم خوابگاه اینسری هیچ خبری نبود رفتارشم که مثل این سه چهار روز خشک و سرد بود
عمو از در اومد تو منو که دید گفت
_بریم؟
اروم گفتم
_اره بریم
هر دو نگاهی به مامان انداختیم ریلکس از جاش بلند شدو روبه عمو گفت
_چیزایی که خواستمو یادت نره بگیری
عمو_باشه کاری نداری؟
مامان_نه به سلامت
بدونه اینکه به من توجهی کنه رفت سمت اشپزخونه کوله مو انداختم رو دوشمو از کنار عمو رد شدمو رفتم سمت حیاط
در ماشینو باز کردم و نشستم کوله پرت کردم عقب انقدر عصبی بودم که هیچی و هیچکسی برام مهم نبود همونطوری که من برای کسی مهم نبودم......
رهی
خسته روی صندلی ته مغازه نشستم دستام یخ زده بود از سرما
از در مغازه اومد تو به احترامش از جام بلند شدم
_بشین پسرم بشین
تسبیح دستشو گذاشت جیبشو یه لیوان از روی میز برداشت و توش چایی ریخت و گرفت سمتم
_شانس تو روز اول کاریت بار اومد خسته شدی
لیوان چایو ازش گرفتمو تشکر کردم
یه چایم واسه خودش ریخت و روی صندلی کناری نشست
نگاهی به چهره با ابهت ولی مهربونش انداختم درست همونی بود که سپهر گفته بود ادم حسابی بود از صب که اومدم مغازه همه با احترام زیاد باهاش حرف میزدن یه جوری که منم بی اختیار همونقدر بهش احترام میزاشتم
جز من دوتا پسر دیگه م تو میوه فروشیش کار میکردن که مشغول کار بودن
برگشت سمتم و نگاهمو به خودش که دید گفت
_گفتی بچه کجایی؟
_کرمانشاه
لبخندی زدو گفت
_پس کُردی
_اره
_یه رفیق دارم از دوران سربازیم اونم کُرده منتها برا کرمانشاه نیست
از اون موقع تا الان رفیقیم باهم سی سالی میگذره
لبخند کم رنگی زدم و اروم سرمو تکون دادم
خیره نگام میکرد که صداش زدن
از جاش بلندشو گفت
_چایتو بخور گرم شدی بعدش بیا کمکه بچه ها
_رو چشم
نگاهی به لیوان که بین دستام گرفته بودم انداختم کارش برام سنگین بود ولی حس میکردم جای درستیم با ادمای درست.......
رویا
_میندازمت پایینا
با تعجب برگشتم سمت عمو برگشتو نگاه کوتاهی بهم انداخت و گفت
_اگه بخوای این شکلی باشی تا تهران
_حصله ندارم عمو بخدا همین بهتر که حرف نزنیم
_به من چیکار داری خوب مگه من حرفی زدم؟
_نه حرفی نزدی
_خوب بگو چته؟ گفتی راضیش کن برگردم خوابگاه همین کارم کردم دیگه
نگاهمو ازش گرفتمو گفتم
_دستت درد نکنه
مسخره گفت
_خواهش میکنم
سرمو کامل برگردوندم سمت پنجره و جاده
_هنوزم ازش خبری نیست؟
برگشتم سمتشو نگاش کردم
_با گوشی حرف میزدی اتفاقی شنیدم
دستی به صورتم کشیدمو گفتم
_نه نیست
_خب بنظرم اینجوری بهتره توم به درس و دانشگاهت میرسی
سریع برگشتم سمتشو عصبی گفتم
_عمو تنها دلیلی که دارم برمیگردم پیدا کردنشه حداقل معذرت خواهی کردن ازش
وسط حرفام بغض کردمو و گفتم
_الانم هیچی برام مهم نیست نه درس نه دانشگاه نه اینده نه هیچی
ساکت به جلو خیره شده بود نگاهمو ازش گرفتمو و دوباره گفتم
_حداقل از تو انتظار نداشتم اینجوری مثل بچه ها باهام رفتار کنی اره اینجوری برات بهتره برو بفکر درسات باش.....
رهی
داشتم میمیردم از خستگی ولی خوابم نمیبرد نگاهی به سپهر انداختم که دراز کشیده بود و داشت چت میکرد خاله و ستاره خواب بودن به پهلو شدمو گفتم
_با سارا حرف میزنی؟
سرشو برگردوند سمتمو اروم گفت
_نه جوابمو نمیده
_چرا؟
_یه بحثی کردیم باهم
_اها
چشامو بستمو دیگه چیزی نگفتم
_رهی
_هم
_دمت گرم خدایی
_واس چی؟
_وقتی سارا رفت با این یارو من خیلی وقتا عر میزدم
_عر زدن مگه فایده داره؟
_ نه ولی تو خیلی قوی با این همه مشکل سرپایی
پلکای سنگینمو باز کردم و گفتم
_ اره سرپام فقط نفس که میکشم انگار یه وزنه صد کیلویی رو قلبمه
نفس بلندی کشیدو چیزی نگفت یا اگ گفت چیزی نشنیدمو خوابم برد.....
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••