Telegram Web
Forwarded from AMIN.Q
اسم:امین
سن:۲۷
شهر:مازندران
هویت:مرد ترنس
دنبال یه رفیق، دوست میگردم که درکم کنه
اوکی شیم مجازیم باشع فرقی نداره
بالای ۱۸ سال باشع فقط

لینک ناشناس امین
https://www.tgoop.com/TeleCommentsBot?start=sc-bd8d3b8b4f
Forwarded from ʳᵒˢᵃ
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم : نیلاس
🔹سنت: ۳۲
🔹قد: ۱۷۲
🔹وزن:۵۵
🔹شهر: مازندران ، قائم شهر
🔹گرایش : استریت
🔹هویت: زن ترنس
🔹ویژگی :درونگرا ، آبان ماهی ، منطقی ، توجه به آراستگی ، آرام ، ملایم...

دلم یه ارتباط «غیر سمّی» وَ «غیر تاکسیک» می‌خواد...(رابطه ماندگار) رل💍

ویژگی ظاهری: چنج نیستم و تطبیق جنسیت انجام ندادم.چهره کاملا مردگونه ای دارم🧔🏻
🔹؟🏳‍🌈: 🙅🏻‍♀️
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۳۰+
🔸قد: ۱۷۲+
🔸وزن: نرمال
🔸شهر :  مازندران، ساری و قائم شهر
🔸گرایش: استریت ، بایسکشوال ، آسکشوال ، دمی سکشوال
🔸هویت: مرد ، زن
🔸ویژگی: متناسب با روحیات من
🔸؟🏳‍🌈:🙅🏻‍♀️
  آیدیت: @NilasGilas

#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from 🇧🇲
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم : مبین
🔹سنت: 19
🔹قد: 167
🔹وزن: 75
🔹شهر: مشهد
🔹گرایش : استریتم (دختر)
🔹هویت: ترنس مرد
🔹ویژگی : آشنا میشیم ولی اگه یکم بخوام بگم بدنسازم و درس میخونم (دانشجو ام) زیاد اهل بیرون رفتن نیستم بیشتر درگیر خودمم و بی حاشیه زندگی میکنم
🔹؟🏳‍🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: سنش کمتر از خودم باشه
🔸قد: 160 به پایین
🔸وزن: معمولی
🔸شهر : مهم نیست ولی مشهد باشه بهتره
🔸گرایش: استریت
🔸هویت: خانوم 😂🙂‍↕️
🔸ویژگی: ..
🔸؟🏳‍🌈:
  آیدیت: @Apgm71



#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Man
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🔴حتی اگر یکی از ویژگی های زیر رو نداری پیام نده🔴

🏳مشخصات خودت

🔹اسم : میگم بهش

🔹سنت: ۲۳

🔹قد: قدم متوسطه بلند نیستم

🔹وزن: رو فرمه

🔹شهر: تهران

🔹گرایش : دمیسکشوال

🔹هویت: پسر

🔹ویژگی : والا ویژگی زیاده ترجیح میدم پیوی بیشتر راجع بهش صحبت کنم ولی به صورت خلاصه بخوام بگم هنرمندم، از ورزش و پیاده روی لذت میبرم، عاشق کتاب و شعر و ادبیاتم، دوست دارم زبان های مختلف رو یاد بگیرم، به متافیزیک علاقه زیادی دارم، منطقی و واقع بینم، مرامم با اکثر افراد هم نسل خودم خیلی فرق میکنه بنابراین با هر کسی ارتباط نمیگیرم، شنونده خوبی ام، تیپمم اسپرت و رسمیه، بیبی فیسم و موهام فره

📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃

🏳مشخصات فرد مورد نظرتون

🔸سن: عاقل و بالغ بودن طرف برام مهمه پخته باشه بچه نباشه ولی ترجیحا بالای بیست یا بیست و یک باشه

🔸قد: مهم نیست

🔸وزن: مهم نیست

🔸شهر : رابطه حضوری میخوام بنابراین اگر شرایط رفت و آمد نداری پیام نده ممنون

🔸گرایش: استریت(هتروسکشوال)

🔸هویت: دختر

🔸ویژگی: صادق و متعهد باشه در عین سنگین بودن خوش صحبت و خاکی باشه درگیر کلیشه های(قد و سن و قیافه و...)نباشه چون برای منم اینها اهمیتی نداره مهم شخصیت طرفمه قصدم یه رابطه دو روزه نیست پس برای مسخره بازی و وقت گذرونی و فراموش کردن اکست و... نیا و اینکه من رابطه جنسی برام مقدسه برای همینم تا عاشق نشم با کسی چنین رابطه ای رو برقرار نمیکنم پس اگر تجربه هر گونه رابطه جنسی داشتی پیام نده طبیعتا هر کسی یکی مثل خودشو میخواد ظاهری هم به هیچ وجه پوشش باز تو کتم نمیره چادری باشی مشکلی ندارم ولی ترجیحم یه پوشش معمولی و متعادل هستش من خودمم نوع لباس پوشیدنم امروزیه اما دلیل نمیشه هر چی مد شد بپوشم عقاید و طرز فکر خودمو دارم و برای خودم ارزش و احترام قائلم و خب قطعا برای رابطه یکی مثل خودمو میپسندم همین مرسی که کامل خوندی🩵

  آیدیت:
@Ican_021

#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۷۴ رویا همه جا تاریک بود از پله ها اومدم بالا نفس راحتی کشیدم هنوزم قلبم محکم میزد هم از ترس هم از هیجان _همش کنجکاو بودم بدونم کجای خوابگاه میمونه با صداش سرجام میخکوب شدم ..... چشامو بستمو تموم حرفای رهی اومد تو ذهنم که ازم خواهش کرده بود بیفکر…
#پارت_۷۵

رهی

همزمان که تی میکشیدم جواب پیامای رویا رو هم میدادم
_دیگه امشب تنهام هردوشون رفتن خونه
_توم میرفتی خب
_نمیخوام
لبخندی زدمو نوشتم
_ رسیدی تو نیا بم زنگ بزن میام
_باشه
_میخوای من بقیه شو بکشم
برگشتم سمت مهسا و گفتم
_نه نه میکشم
گوشیمو گذاشتم تو جیبمو شروع کردم تی کشیدن
_ستاره رفت؟
بدون اینکه نگاش کنم گفتم
_اره
همونجا وایساده بود سنگینی نگاهشو حس میکردم رفتارش عجیب شده بود
حس میکردم چیزی میخواد بگه از صبح ولی نمیگفت

سعی کردم توجهی نکنم کارم که تموم شد وسیله هارو بردم بزارم انبار
در انبارو بستمو تیشرتمو در اوردم که یهو در باز شد
سریع برگشتم سمت در به بالاتنه لختم خیره شده بود
تندی گفتم
_برو بیرون لباسمو عوض کنم
درو کامل باز کردو اومد تو داشتم شاخ در میاوردم از کارش هودیمو برداشتمو پوشیدم این وسط صدای پشت هم پیام گوشیم میومد
عصبی گفتم
_چته تو؟
پوزخندی زدو گفت
_تو چته ترسیدی؟
گوشیمو از جیبم در اوردمو گفتم
_چرت و پرت نگو برو کنار
_کاریت ندارم که
عصبی دستی به صورتم کشیدمو گفتم
_باشه برو کنار
ناراحت نگام میکرد
دوباره صدای پیامش اومد نگاهی به صفحه گوشیم انداختم
_چرا نمیای؟؟
و بعدش زنگ زد
عصبی نگاش کردم انگشتمو گذاشتم رو لبمو گفتم
_هیسسس
گوشیو دم گوشم گذاشتم صدای ارومش تو گوشم پیچید
_الو کجا موندی
_جانم میام الان
_زودی بیا
نگاهی به مهسا انداختم که خیره نگام میکرد و یهو عمدا با صدای بلند اسممو صدا زد
سریع دستمو گذاشتم جلو دهنش و به رویا گفتم
_باشه باشه اومدم
گوشیو قطع کردمو دستمو از روی دهنش برداشتمو حرصی نگاش کردم که شروع کرد خندیدن
_فکر کنم شنید صدامو ها الانه که بیاد تو
مبهوت نگاش میکردم
_مهسا
_جانم
_چیزی مصرف کردی؟
دستشو گذاشت جلو دهنشو باز زد زیر خنده
کنارش زدمو گفتم
_مریضی تو
سریع اومدم بیرون از انبار هنوزم صدای خندیدنش میومد
مغزم داشت سوت میکشید این چرا همچین میکنه اینجوری نبود که ....

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۷۵ رهی همزمان که تی میکشیدم جواب پیامای رویا رو هم میدادم _دیگه امشب تنهام هردوشون رفتن خونه _توم میرفتی خب _نمیخوام لبخندی زدمو نوشتم _ رسیدی تو نیا بم زنگ بزن میام _باشه _میخوای من بقیه شو بکشم برگشتم سمت مهسا و گفتم _نه نه میکشم گوشیمو گذاشتم…
#پارت_۷۶

رویا
در کافه باز شدو بالاخره اومد منو که دید اومد سمتم
_بریم؟
یه خورده نگاش کردم عصبی به نظر میومد ولی اخه این که همیشه اینجوریه با صدای بچگونه ای گفتم
_بریم
اما هیچچچ توجهی نکرد :/
ساکت کنارش قدم میزدم حتی دستمم نگرفت
بخدا انگار یه رباتی چیزیه هر بار باید بروز رسانیش کنم یهو خندم گرفت از چیزای که داشتم با خودم میگفتم
_به چی میخندی؟
با تعجب برگشتم سمتش که خیلی جدی داشت نگام میکرد
لبامو جمع کردمو گفتم
_هیچی
یه خورده نگام کرد و چیزی نگفت
کلا منصرف شدم از اینکه بهش بگم دیشب چه اتفاقی افتاد هرچند نمیخواستم بگم ولی الان دیگه مطمئن شدم نباید بگم
رسیدیم به سر خیابون یهو گرمای دستشو حس کردم که دستمو گرفت و از خیابون رد شدیم
فکر کنم اپدیت شد
اروم خندیدم باز برگشت سمتم و گفت
_بگو خب منم بخندم
همونجوری با خنده نگاش میکردم
وایساد روبه روم و انقدر نگام کرد که خنده از رو لبام محو شد و دیگه داشتم ازش خجالت میکشیدم اخه مثل ادم که نگاه نمیکنه....

رهی
نزدیک خوابگاه رسیدیم نگاش کردم حس و حال عجیبی داشتم تو این چند وقت هیچ وقت اینجوری نبودم یعنی اینجوری که کنارم باشه انقدر نزدیک ولی دلم براش تنگ شه یا اینکه بترسم
نمیدونم چرا ولی میترسم
اروم گفتم
_رویا
برگشت نگام کرد
دوباره وایسادم روبه روش و خیره نگاش کردم نمیدونم مسیر کافه تا خوابگاه چندمین بار بود که اینجوری صداش کرده بودمو چیزی نداشتم بهش بگم
کلافه گفت
_دیگه داری میترسونیم بگو چت شده
لبمو با زبونم تر کردمو با درموندگی گفتم
_ولم نکنیا
اینو گفتمو نگاهمو ازش گرفتم
اروم دستاشو دور کمرم حلقه کرد و بغلم کرد سرشو رو سینم گذاشت محکم بغلش کردم
نمیدونم تا حالا احساس کردین بی کسیو یا نه اینکه تو دنیا هیچ کسیو نداشته باشی اینکه توی این دنیای بزرگ احساس تنهایی کنی حس کنی اصلا ربطی به این دنیا نداری و اشتباهی افتادی توش اینکه احساس غریبی کنی
فقط یه نفر کافیه فقط یه نفر برای اینکه تمام این حسا از بین بره اگه اون یه نفر پیدا کردین محکم بغلش کنین که بعد از این تمام ترستون میشه از دست دادنش.....

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز
بچها ما اینجا یه گپ زدیم،جهت اینکه سوالات پر تکرارتون رو بپرسید از هم و  زودتر  جواب بگیر،
سوالاتی که شخصی هستند رو میتونید ب صورت ناشناس برای ما ارسال کنید تا  جواب بدیم

قوانین گروه
فقط سوال و جواب مربوط به تطبیق جنسیت
کسی که اطلاعات کافی و درست داره اجازه پاسخ دادن داره در غیر این صورت(بن)
تبلیغات(بن)
رعایت کامل ادب


لینک گروه:
https://www.tgoop.com/+Fh1m9IjkDtZhNTFi


•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۷۶ رویا در کافه باز شدو بالاخره اومد منو که دید اومد سمتم _بریم؟ یه خورده نگاش کردم عصبی به نظر میومد ولی اخه این که همیشه اینجوریه با صدای بچگونه ای گفتم _بریم اما هیچچچ توجهی نکرد :/ ساکت کنارش قدم میزدم حتی دستمم نگرفت بخدا انگار یه رباتی چیزیه…
#پارت_۷۷،۷۸

رویا
چیزی نتونستم بگم تنها کاری که ازم برمیومد و خودمم محتاجش بودم فقط این بود که بغلش کنم
اصلا فکر نمیکردم ترس از دست دادنمو داشته باشه
یعنی اصلا فکر نمیکردم انقدر مهم باشم براش سرمو از روی سینه ش برداشتمو نگاش کردم انقدر مظلوم شده بود که قلب ادمو اتیش میزد لبخندی به روش زدمو گفتم
_تو منو ول نکنی من ولت نمیکنم
اروم سرشو تکون داد و گفت
_برو دیگه
_رهی
_جانم
_امشب نخوابیا تنهام حرف بزنیم
خیلی جدی تو چشام نگاه کردو گفت
_پایین نیایااا
اروم خندیدمو گفتم
_شاید اومدم
دستمو کشیدو گفت
_بیا برو بالا بچه
نمیدونی اگرم بخوای دیگه نمیتونم بیام :/


رهی
لباسامو در اوردمو پرت کردم رو تخت که گوشیم زنگ خورد شماره سپهر رو گوشی افتاده بود
_سلام
_سلام سلام چطوری
_بد نیستم تو چطوری
_شکر خدا رهی
_جان
_فردا میتونی یسر بیای بریم یه جارو پیدا کردم ببینیم؟
پایین تخت نشستمو گفتم
_اره فقط تایم نهاری چیزی باشه
_اوکیه میام دنبالت
_باشه
_راسی گفتی به رویا؟
_چیو؟
_بیرونو دیگه
_اها نه گفت سارا رفته خونشون حالا برگرده بش میگم
_باشه خب کاری نداری
_نه خدافظ
_میبینمت
گوشیو قطع کردمو یه پیم به رویا دادم......

رویا
روی تخت دمر دراز کشیده بودمو هم با رهی هم سارا چت میکردم
قرار بود باهم بریم بیرون چارتایی با سپهر و سارا که سارا لج کرده بودو میگفت نمیام
تقی به در خورد و باز شد بادیدن مهسا پوفی کشیدمو پا شدم تو جام نشستم و گفتم
_نیست سارا رفته خونشون
دستاشو تو هم گره زدو گفت
_با تو کار دارم
خیره نگاش کردم بخاطر رهیم شده باید خودمو کنترول کنم...
_بگو
اومد کنارم روی تخت نشست نگاهی به گوشیم انداختم که صدای پیامش میومد گوشیو خاموش کردمو به مهسا نگاه کردم که خیره شده بود به گوشیم
_خب؟
به خودش اومدو نگام کرد لبخند کوچیکی زد و اروم شروع کرد حرف زدن
_قبلنا باهم دیگه برمیگشتیم خونه
فقط نگاش میکردم
_بخاطر تو دوستی چندین ساله منو سارا خیلی کمرنگ شده
_به من چه ربطی داره؟
_داره خودتم میدونی داره دلیلش تویی
سری تکون دادمو گفتم
_هر جور دوست داری فکر کن
خیلی جدی نگام میکرد در این که نرمال نیست شکی نداشتم کل خوابگاه باهاش لج بودن و دعوا داشتن اروم گفتم
_خب؟
_بیا دعوامونو تموم کنیم دیگه
من دلم نمخواد رهیو اذیت کنم
اخمامو کشیدم تو همو گفتم
_چه ربطی به اون داره
ریلکس لبخندی زدو گوشیشو از جیبش در اورد و بعد از کمی گرفتش جلوم
با تعجب نگاش کردم
سرشو تکون دادو گفت
_متاسفانه تنها اتوم از تو همینه
عصبی گفتم
_وای تو چقدر مریضی؟؟؟
با لبخند نگام میکرد
پوزخندی زدمو گفتم
_سارا خب اینارو بفهمه ازت متنفر میشه همین یه ذره دوستیتونم نمیمونه برات
یهو عصبی بلند شد و گفت
_همچی گ وه ی نمیخوری و گرنه این عکسارو میدم به خانم اکبری
مثل خودش عصبی بلند شدمو گفتم گ ه و تو میخوری روانی.......

محکم کوبید رو میزش و گفت
_همینو کم داشتم کتکاری کنین بزن بزن راه بندازین
لات شدی واس من؟
انقدر جیغ جیغاش رو مخم بود چشامو بسته بودم که بتونم تحملش کنم
تقی به در اتاق خورد برگشتم سمت در خانم فلاحی اومد تو و نگام کرد و سری از تاسف تکون داد
اکبری_حالش چطوره؟
فلاحی_ بهتره
اکبری برگشت سمت منو گفت
_سر چی دعوا کردین؟
سرمو انداختم پایینو چیزی نگفتم
خانم فلاحی دو قدم اومد جلو دستشو به شونم زدو گفت
_عزیزم بگو سر چی دعوا کردین
هردوشون منتظر نگام میکردن
مغزم قفل شده بود باید چی میگفتم
اکبری_زنگ بزنین خانوادش بیان
ترسیده گفتم
_خانم بخدا من کاریش نداشتم خودش اومد شروع کرد چرت وپرت گفتن
گوشیو برداشت و توی پرونده م دنبال شماره میگشت با التماس به خانم فلاحی نگاه میکردم که سری تکون داد و روبه خانم اکبری گفت
_خانم اکبری حالا اگر میشه فعلا زنگ نزنید ببینیم مشکلشون چی بوده اول
هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از بچه ها بدو اومد دم اتاقو گفت
_خانم فلاحی مهسا حالش بد شده باز
هردوشون از اتاق رفتن بیرون چشامو بستمو به دیوار کنار در تکیه دادم....

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
#پروفایل
#mehrdad
‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
#پروفایل
#mehrdad
‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Smm
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳مشخصات خودت

🔹اسم : سام

🔹سنت: 23

🔹قد: 179

🔹وزن: 78

🔹شهر: تهران 'کرج

🔹گرایش : دختر

🔹هویت: پسر(ترنس)

🔹ویژگی : بیشتر اشنا میشیم ولی همینقد بگم که حامیم و اینجوری ک میگن مهربونم خیلی ،مستقلم مشغول تحصیلم و کار میکنم انسان هدفمندیم در کل

📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃

🏳مشخصات فرد مورد نظرتون

🔸سن: شعور و درک و فهمش برام مهمه بیشتر

🔸قد: کوتاه تر از خودم ترجیحا

🔸وزن: -

🔸شهر : تهران ،کرج و حومه

🔸گرایش: با مرد ترنس اوکی باشه

🔸هویت: دختر

🔸ویژگی: حمایتگر باشه، منطقی باشه،بد دهن نباشه ،احترام نگه داره یعنی روی خودش کنترل داشته باشه توی مواقع حساس و اینکه چه بهتر ک انسان هدفمندی باشه

  آیدیت: @Ssaa_1380


#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from °`
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم : بردیا
🔹سنت: 24
🔹قد:
🔹وزن:
🔹شهر: اصفهان
🔹گرایش : (دختر)
🔹هویت: ترنس مرد
🔹ویژگی : صدمو میزارم واسه کسی که قدر بدونه و صد بذاره
به عنوان رفیق ام باشیم اوکیه ترنس باشه
🔹؟🏳‍🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: سنش مهم نیست مهم شعور معرفتشه
🔸قد:
🔸وزن: معمولی
🔸شهر : مهم نیست ولی اصفهان باشه
🔸گرایش: استریت
🔸هویت: خانوم 😂🙂‍↕️
🔸ویژگی: حرف میزنیم
🔸؟🏳‍🌈:
  آیدیت:
https://www.tgoop.com/BiChatBot?start=sc-50d3a38e5c


#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from ᖇOՏᗩ
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم : نیلاس
🔹سنت: ۳۲
🔹قد: ۱۷۲
🔹وزن:۵۵
🔹شهر: مازندران ، قائم شهر
🔹گرایش : آسکشوال(بی جنس گرا) بای رمانتیک(دوعاطفی)
🔹هویت: زن ترنس
🔹ویژگی :درونگرا ، آبان ماهی ، منطقی ، توجه به آراستگی ، آرام ، ملایم...

دلم یه ارتباط «غیر سمّی» وَ «غیر تاکسیک» می‌خواد...(رابطه ماندگار) رل💍

ویژگی ظاهری: چنج نیستم و تطبیق جنسیت انجام ندادم.چهره کاملا مردگونه ای دارم🧔🏻
🔹؟🏳‍🌈: 🙅🏻‍♀️
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۳۰+
🔸قد: ۱۷۲+
🔸وزن: نرمال
🔸شهر :  مازندران، ساری و قائم شهر
🔸گرایش: استریت ، بایسکشوال ، آسکشوال ، دمی سکشوال
🔸هویت: مرد ، زن
🔸ویژگی: متناسب با روحیات من
🔸؟🏳‍🌈:🙅🏻‍♀️
  آیدیت: @NilasGilas

#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Radvy
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم : رادوین
🔹سنت: ۲۱
🔹قد: ۱۷۱
🔹وزن: ۶۲
🔹شهر: ,تهران
🔹گرایش : استریتم
🔹هویت: ترنس مرد
🔹ویژگی : آشنا میشیم
🔹؟🏳‍🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: مهم نیس
🔸قد:
🔸وزن: 
🔸شهر : ترجیحا تهران
🔸گرایش:
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی:
🔸؟🏳‍🌈:
  آیدیت:

https://www.tgoop.com/BiChatBot?start=sc-93f4ddc2c5

#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄••
Forwarded from 🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋 (wolllfff)
سلام خدمت دوستان گرامی
لطفاً کسانی که فرم پر میکنن بعد از رل زدن خودشون ایدیشون رو عوض کنن
الا بنده بالای سی چهل پی ام دارم ک میگن فرمو پاک کنید
واقعا وقت نمیکنیم بگردیم دونه دونه فرم حذف کنیم
تشکر از همراهی و همکاریتون
🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
#پارت_۷۷،۷۸ رویا چیزی نتونستم بگم تنها کاری که ازم برمیومد و خودمم محتاجش بودم فقط این بود که بغلش کنم اصلا فکر نمیکردم ترس از دست دادنمو داشته باشه یعنی اصلا فکر نمیکردم انقدر مهم باشم براش سرمو از روی سینه ش برداشتمو نگاش کردم انقدر مظلوم شده بود که…
#پارت_۷۹

رویا
از استرس پوست کل لبمو کنده بودم اکبری لج افتاده بودو هر چی اصرارش کردم که به مامانم زنگ نزنه گوش نکرد از اون ورم مامانم راه افتاده داره میاد این وقت شب هرچیم به اون اصرار کردم که حداقل فردا بیاد بی فایده بود
خانم فلاحی کنارم نشست چقدر این ادم اروم و با وقاره هنوزم نگاهش مهربون بود
_بخدا خانم فلاحی هیچیش نشده همش فیلمشه منکه کاریش نکردم
_نگران نباش درست میشه
پوفی کشیدمو چیزی نگفتم
واسه خودم نگران نبودم کل نگرانیم واسه رهی بود که نکنه مهسا اسمی ازش بیاره و دردسر شه.....

رهی
کتابمو بستم و صفحه گوشیو روشن کردم جواب اخرین پیاممو نداد
به خیال اینکه خوابیده روی تخت دراز کشیدم و دوباره کتابمو باز کردم
دکتر گفت: «نباید این­قدر به گذشته فکر کنی». نباید… نباید… بی‌­خود نبود که کم­‌کم داشتم به این نتیجه می‌­رسیدم این دکترهای روانشناس یا فکر می­‌کنند آدم هیچی نمی‌­داند یا فکر می­‌کنند اگر می­‌داند خب پس باید کارهاش دست خودش باشد. مثلاً اگر می­دانی نباید این‌قدر به گذشته فکر کنی، فکر نکن دیگر، و اگر نمی‌­دانی نباید این­قدر به گذشته فکر کنی، بدان و بعد فکر نکن دیگر. به همین راحتی. یکی نیست بگوید آقا من به گذشته فکر می‌کنم و می‌دانم نباید به گذشته فکر کنم و باز هم به گذشته فکر می­‌کنم.

بخشی از کتاب «احتمالا گم شده‌ام»
رویا
چشامو بسته بودمو عصبی پامو تکون میدادم مامان یه ریز دم گوشم حرف میزد ،سوال میپرسید، غر میزد
_باتوم؟؟؟
عصبی چشامو باز کردمو برگشتم سمتش
هم عصبی بود هم نگران
_مامان توضیح میدم خب؟؟؟
دستاشو روی هم گذاشت و نگاهشو ازم گرفت و همچنان زیر لب غر میزد
نگاهی به عمو فرهاد انداختم که ساکت کنارمون وایساده بود و هیچی نمیگفت
در اتاق باز شد و اکبری اومد تو هر سه مون برگشتیم سمتش منو مامان بلند شدیم کنار در وایسادو دستشو دراز کرد و گفت
_بیا تو ببینم
مهسا با قیافه ی دربو داغون از در اومد تو که خانم فلاحی دستشو گرفته بود
مامان_خاک به سرممم
اکبری روبه به مهسا گفت
_برو اونجا بشین
مهسا اروم با کمک خانم فلاحی رفت روی یکی از صندلیا نشست بابا بخدا این فیلمشه خدشو زده به این حال.....
اکبری سری تکون دادو رفت پشت میزش نشست و گفت
_اقای امیری خانم بفرمایین بشینین من واقعا نمیخواستم به زحمت بیوفتین این وقت شب بیاین
عمو فرهاد_نه مشکلی نیست حقیقتا نگران شدیم
مامان که تمام حواسش به مهسا بود روی صندلی نشست و زیر لب گفت
_اینو تو زدی؟؟
نگاهی به مهسا انداختم روی صورتش رد یه چنگ افتاده بودو سرشو باند پیچی کرده بودن
اکبری _تا حالا سابقه نداشته بچه ها اینجوری دعوا کنن تو خوابگاه حقیقتا
ولی همینطور که میبینین سر وضع این دخترو...
مامان_اخه سر چی دعوا کردن؟
اکبری _هر کدوم که یه چیزی میگن شما بپرسین ازشون
مامان برگشت سمتم و گفت
_وحشی جانم چرا دعوا کردین؟
اینو که گفت عمو دستشو روی صورتش گرفت و خیلی نامحسوس خندید
_باتوم؟؟
کلافه گفتم
_سر دوست مشترکمون که رابطه ش با این بهم خورده فکر میکنه مقصرش منم
_چرا دروغ میگی من کی رابطه م با سارا بهم خورده
برگشتم سمت مهسا که طلبکار نگام میکرد
مامان روبه مهسا گفت
مامان_ شما بگو سر چی بوده؟
همه منتظر نگاش میکردن من اما نگاهمو ازش گرفتم دستام یخ زد یهو
مهسا_سر همین پسری که اینجاست
چشامو بستم دیگه فقط صداهاشونو میشنیدم
مامان_پسر؟؟؟ اینجا؟
خانم اکبری _چی داری میگی؟
مهسا همه چیو تعریف کردو تنها کسایی که سکوت کرده بودن من ،عموفرهاد و خانم فلاحی بودیم
اکبری_اروم باشین خانم امیری ما اینجا اصلا پسر نداریم مگه میشه پسر راه بدیم اینجا؟
اینیم که مهسا میگه دختره
الانم میگم بیاد ببینینش
با شنیدن این حرف چشامو باز کردم و اشکام سرازیر شد دلم میخواست داد بزنم بگم تروخدا نه اینکارو نکنین ولی زبونم قفل شده بودو فقط اشکام میومد......

رهی

تقی به در خورد کتابو بستمو تو جام نشستم
کلافه دستمو به صورتم کشیدم نکنه این وقت شب باز اومده؟؟
اروم رفتم سمت در و لای درو باز کردم ولی با دیدن خانم فلاحی خیالم راحت شدو کامل درو بازم کردم
_سلام
خیره نگام میکرد خیلی سرد و جدی هیچ وقت اینجوری ندیده بودمش
_سلام
بعدش نگاهی به سر تا پام انداخت و گفت
_شالی چیزی داری؟
با تعجب گفتم
_شال؟
همونطور سرد گفت
_اره شال
اروم گفتم
_ندارم
_خب کلاه همین لباستو سرت کن بیا با من .......


‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Yazdani
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم : مسیح
🔹سنت: ۲۳
🔹قد: ۱۶۸
🔹وزن:
🔹شهر: تهران
🔹گرایش : دختر
🔹هویت: ترنس مرد
🔹ویژگی : احساساتی ، صبور، مهربون، حمایتگر، شوخ طبع و بیشتر آشنا میشیم..
🔹؟🏳‍🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: ۱۸ به بالا
🔸قد: ترجیحا تا قد خودم
🔸وزن:
🔸شهر : ترجیحا تهران یا کرج
🔸گرایش: با ترنس مرد اوکی باشه و شناخت لازم رو داشته باشن
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی: بچه نباشه، دنبال بچه بازی نیستم دنبال ی رابطه واقعی و همیشگی ام
🔸؟🏳‍🌈:
  آیدیت:
@yazdani_mohandes
#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from Masih_
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم :مسیح
🔹سنت:17
🔹قد:170
🔹وزن:
🔹شهر:تهران
🔹گرایش :استریت
🔹هویت:مرد ترنس
🔹ویژگی :نمیدونم چی بگم خودش میفهمه
ولی خب ادمیم ک زود عصبی میشه اینم بخاطر فشاراییه ک تو زندگیم بود و میگن مهربونم
🔹؟🏳‍🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون

*برا دوستیو اینا میخام پارتنر نه*
🔸سن:پایین ۱۹
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر :(تهران باشه حتما)نزدیکای ری هم بودید ک بهتر
🔸گرایش:
🔸هویت: مرد ترنس
🔸ویژگی:
🔸؟🏳‍🌈:
  آیدیت: @Masih_21h

#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from '𝐿𝑗
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

این فرم برای رفاقته

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم : _
🔹سنت: 21
🔹قد: _
🔹وزن: _
🔹شهر: آمل_ محمودآباد
🔹گرایش : _
🔹هویت: پسر ترنس(در طی مراحل)
🔹ویژگی : رفیق میخوام اکیپ شیم پایه باشن و باهم بریم بیرون و خلاصه خوش باشیم دور هم
با اخلاقیات خودمم اشنا میشه بعدا، ESTP ام
🔹؟🏳‍🌈: _
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن: _
🔸قد: _
🔸وزن: _
🔸شهر : آمل_محمودآباد
🔸گرایش: _
🔸هویت:  پسر ترنس، پسر سیس، دختر سیس
🔸ویژگی: پایه باشه و اهل رفاقت
🔸؟🏳‍🌈: _
  آیدیت:
https://www.tgoop.com/NoronChat_bot?start=sec-gjccibiece

#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
___

‌‌ •••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
•   @trrans_1   🏳
•   @trrans       🏳‍🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
Forwarded from ASHKANI
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🏳‍🌈مشخصات خودت
🔹اسم :بردیا
🔹سنت:20
🔹قد:178
🔹وزن:
🔹شهر:اصفهان، شاهین شهر
🔹گرایش :دختر
🔹هویت:مرد ترنس
🔹ویژگی :
🔹؟🏳‍🌈:
📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃📃
🏳‍🌈مشخصات فرد مورد نظرتون
🔸سن:همسن خودم یا یکی دو سال کوچیکتر
🔸قد:
🔸وزن:
🔸شهر : اصفهان ،شاهین شهر
🔸گرایش: مرد ترنس
🔸هویت: دختر
🔸ویژگی:
🔸؟🏳‍🌈:
  آیدیت: اگه از بچه های اصفهان یا شاهین شهر کسی بود به عنوان رفیق میتونه پیام بده صحبت کنیم با هم
https://www.tgoop.com/BiChatBot?start=sc-b70bba3802


#relyabi
#فرم_خالی #فرم #رلیابی
سینگلای کانال فرم و پر کنن
و به ای دی زیر بفرستن🍁👇🏻

@wolffffff13
2025/01/23 06:33:10
Back to Top
HTML Embed Code: