تقریبا به هرچیز نگاه میکنی‌، با تو حرفی دارد. اگر بخواهی بخوانی!

م. شوق
شعر ساعت از مجموعه شعر «عشق را مصور کن.»
👇👇👇👇👇👇👇
@tuaftab

این درخت عجیب که از نوع «گلدا» و «تک لپه» است در کشور اکوادور به نام «ساکوراتی»(Socratea exorrhiza) لقب تنها درخت متحرک دنیا را به خود اختصاص داده است!

بنابر گفته های شاهدان، این درخت عجیب به کمک ریشه های پیچیده (به شکل پای انسان)، می تواند حرکت کند و در هنگام تغییر فصل،با کمک ریشه هایش راه می‌رود.

ریشه ها به یکدیگر پیچیده شده ساکوراتی به طور تدریجی در جهت نور خورشید حرکت می کنند و در کمال شگفتی هر روز دو تا سه سانتی متر راه می‌روند به نحوی که سالانه حدود بیست متر جا به جا می شوند.
@tuaftab

آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و رئیس جبهه اصلاحات ایران است‌.
وقتی اینطور اعلام بریدگی از همه ی اعتقادات جمهوری آخوندی میکنه ببینید توی نظام چه خبره
@tuaftab

تصور کن که ایران نینوا ...

محرم دائمی شد ای وطن گر باورت باشد
قضاوت کن به حال ما، و قلبت داورت باشد
تصور کن که خاک خاورانها نینوا باشد
شهیدانش زن و مرد و عمو و دخترت باشد
ز خون ماه آبان گشته گلگون نینوای تو
و هر سو دشتی از خون روان در منظرت باشد
حسین امسال می‌گرید به حال ملتت از درد
و خون جاری شهر از گلوی اکبرت باشد
به من اهوازی‌ای میگفت شد چون کربلا اینجا
که سرشار از عطش در دستهایت ساغرت باشد
ز هر سویی روان یک کاروان کشته می بینی
ندای هل من‌الناصر به سوی یاورت باشد
تصور کن که جلادی، رئیس کشورت باشد
طناب دار جانگیرش، به حلق خواهرت باشد
چهل سال است یک خنجر به روی پرچم کشور
چهل سال آنچه می بینی، خلاف باورت باشد
عجب دردی ست ذهن‌ات را ببندی رو به شادیها
و فهرست شهیدانی درون د فترت باشد
در این دوران خونخواران کجا رفتند یارانت،
که نام هر یکی، یک پر، به بال پرپرت باشد
نوشتم نامه‌ای، کی می‌فرستد سوی ملت‌ها؟
چه حالی می شوی دنیا! که خوکی رهبرت باشد
تصور کن که دولتها بیفشارند دستی را
که تا آرنج در خون تن همسنگرت باشد
بگو خادم! به آن مؤمن، نمازت باطل است اینجا!
که دیو آدمی‌خواری به روی منبرت باشد
چه وحشتناک دورانی ست، هر شب گرگی از کابوس
چو بر می‌خیزی از خوابت، به روی بسترت باشد
خیابانها همه شد گردنه وان جانیان بر راه
ز هر سویی به سرکوبی، ددی بر معبرت باشد
تو از این ننگ سر بر می‌کشی؟ در جنگ جلادان؟
صدا کن هر که حاضر هست تا همسنگرت باشد
صدا دیری ست میگوید که «هل من ناصر؟» ای ایران!
چه کس حاضر در این جنگ است تا جنگ آورت باشد؟
م. شوق
۱۸ مرداد ۱۴۰۰

تصور کن که ایران نینوا ...

محرم دائمی شد ای وطن گر باورت باشد
قضاوت کن به حال ما، و قلبت داورت باشد
تصور کن که خاک خاورانها نینوا باشد
شهیدانش زن و مرد و عمو و دخترت باشد
ز خون ماه آبان گشته گلگون نینوای تو
و هر سو دشتی از خون روان در منظرت باشد
حسین امسال می‌گرید به حال ملتت از درد
و خون جاری شهر از گلوی اکبرت باشد
صدا دیری ست میگوید که «هل من ناصر؟» ای ایران!
چه کس حاضر در این جنگ است تا جنگ آورت باشد؟
م. شوق
۱۸ مرداد ۱۴۰۰

این خامنه‌ای نیست در این مجلس شیخان
ماریست که در جلد وطندوست خزیده
گفته‌ست به مداح بخوان شعری از ایران
نیشش ولی از پشت بر این خاک خلیده
دجال زمان است که با شعبده ای نو
بر چهرة خود ماسک وطندوست کشیده
عمریست که خون همه عاشقان ایران
با خنجر این خوک بر این خاک چکیده
م. شوق ۱۵تیر۱۴۰۴
@tuaftab