شعری از مجموعه حس سحر
«کمی از حس سحر»
کمی از حس سحر در تن مهتاب بریز
خاک باریده بر این باغچهها
کار باران را باید کرد
تن گلها همه در زیر غبار
خفقانیست عبوس!
برگها منتظرند
تو بیا بر تن گلزار پر از خاک وغبار، آب بریز
کمی از حس سحر در تن مهتاب بریز
ابرواری! تو بر این دشت، عزیز!
تو که می آیی، حتی،
پیش پای خبر آمدنت،
بوی باران میپیچد در همه باغ
گل به گل می خندد
شاخه ها میگویند
تاب بایدآورد!… ابرها در راهند!»
شاخهها میگویند
اوکه برگردد،
اینجا، چه خبر خواهد شد!!؟
جادهها، جمله پُر از حس سفر خواهد شد
آسمانها، پرِ از نغمة پَر خواهد شد
تن دیوار، پر از پنجرهها
هر زمین بایر و دور افتاده، کوی و گذر خواهد شد
شب تراویده بر این گوش وکنار
صورت ماه پر از گرد شده
گِرد هر تیر و چراغ
نور میجنگد با موج غبار
از هر آن گوشة این باغ ندا می آید
گوش کن! زمزمه و صوت دعا میآید.
باغ یکپارچه میخواند: ای ابر بزرگ!
وقت باران کی خواهد شد؟
خاک باریده بر این باغچهها
تو بیا بر تن گلزار پر از خاک وغبار، آب بریز
شب تراویده بر این شهر و دیار
کمی از حس سحر در تن مهتاب بریز
۴تیر۱۳۸۹
@tuaftab
«کمی از حس سحر»
کمی از حس سحر در تن مهتاب بریز
خاک باریده بر این باغچهها
کار باران را باید کرد
تن گلها همه در زیر غبار
خفقانیست عبوس!
برگها منتظرند
تو بیا بر تن گلزار پر از خاک وغبار، آب بریز
کمی از حس سحر در تن مهتاب بریز
ابرواری! تو بر این دشت، عزیز!
تو که می آیی، حتی،
پیش پای خبر آمدنت،
بوی باران میپیچد در همه باغ
گل به گل می خندد
شاخه ها میگویند
تاب بایدآورد!… ابرها در راهند!»
شاخهها میگویند
اوکه برگردد،
اینجا، چه خبر خواهد شد!!؟
جادهها، جمله پُر از حس سفر خواهد شد
آسمانها، پرِ از نغمة پَر خواهد شد
تن دیوار، پر از پنجرهها
هر زمین بایر و دور افتاده، کوی و گذر خواهد شد
شب تراویده بر این گوش وکنار
صورت ماه پر از گرد شده
گِرد هر تیر و چراغ
نور میجنگد با موج غبار
از هر آن گوشة این باغ ندا می آید
گوش کن! زمزمه و صوت دعا میآید.
باغ یکپارچه میخواند: ای ابر بزرگ!
وقت باران کی خواهد شد؟
خاک باریده بر این باغچهها
تو بیا بر تن گلزار پر از خاک وغبار، آب بریز
شب تراویده بر این شهر و دیار
کمی از حس سحر در تن مهتاب بریز
۴تیر۱۳۸۹
@tuaftab
بهین بانویِ در بندم
جمشید پیمان 22/6/2025
نه خشکد در رگم طغیان
نه گیرد شورشم پایان
تهی هرگز نمیگردد
دلِ جوشانم از امّید
بگو با صولت سردی
که سستی پیش عزم من
به چشم روشنا جویَم
نمیمیرَد گلِ خورشید
نمیسازم به شب هرگز
به ظلمت خو نمیگیرم
نپنداری که خاموشی
شده در جانِ من جاوید
تو را آزاد میسازم
بِهین بانویِ در بندم
نه اُفتم لحظه ای از پا
نه دارم ذرّه ای تردید!
جمشید پیمان 22/6/2025
نه خشکد در رگم طغیان
نه گیرد شورشم پایان
تهی هرگز نمیگردد
دلِ جوشانم از امّید
بگو با صولت سردی
که سستی پیش عزم من
به چشم روشنا جویَم
نمیمیرَد گلِ خورشید
نمیسازم به شب هرگز
به ظلمت خو نمیگیرم
نپنداری که خاموشی
شده در جانِ من جاوید
تو را آزاد میسازم
بِهین بانویِ در بندم
نه اُفتم لحظه ای از پا
نه دارم ذرّه ای تردید!
میگم!
«دیگه بعد از یه عالم رنج و حرمان
دیگه بعد از عبور از صد تا طوفان،
دیگه بعد از فریب و دیو و زنجیر،
پس از آوار یک کوه دار و زندان،
دیگه بعد از فصول خون و خنجر،
پس از یک عالمه گلهای پرپر،
پس از بارون خون تو ناودونها،
که از خون شد زمین و آسمون تر
میگم دنیا باید فهمیده باشه
که نوح و کشتی و «جودی»ش کجا هست
دوای زخم و بهبودیش کجا هست
دیگه بعد از گذشت رودی از درد
که هرچی دشت سرسبزو کویر کرد
پس از این گردباد تلخ تحقیر
که هرچی کودکو نشکفته پیرکرد
دیگه بعد از فرود بمب و ترکش
که قلب شادیو خورد و خمیرکرد
دیگه بعد از هزارون قلعه و بند
که نسل پهلوونا رو اسیر کرد
ترجیع بند
مگه نه خاک ما باید رها شه کمی هم با محبت آشنا شه
زمین که لونة ابلیس نبوده چی میشه خونة صلح خداشه
میگم با این بهاری که تو داری با این نور و نگاری که تو داری
با این خونی که دادی سرخ و بیباک باید بنیاد مهر تو بنا شه
ترجیع بند
چقدر این گونهها شد گریه بارون ز ظلم شرزه دیوای جمارون
پس از چشم انتظاری واسه اونها که دارن بار آفتاب و بهارون
یه روز باید که چشم هموطن، شاد، به چشم هموطن خندیده باشه
میگم دنیا باید فهمیده باشه
پس از این «خون – افق»های پر از شب
طلوع آفتابو دیده باشه
تو که چیزی نخواستی جز رهایی
تو که با درد مردم آشنایی
باید دستی به رویت واکنه در
بیاد روزی که تو از در درآیی
تا بعد از این زمستون در زمستون
یه آفتاب بهار تابیده باشه»
م. شوق
@tuaftab
«دیگه بعد از یه عالم رنج و حرمان
دیگه بعد از عبور از صد تا طوفان،
دیگه بعد از فریب و دیو و زنجیر،
پس از آوار یک کوه دار و زندان،
دیگه بعد از فصول خون و خنجر،
پس از یک عالمه گلهای پرپر،
پس از بارون خون تو ناودونها،
که از خون شد زمین و آسمون تر
میگم دنیا باید فهمیده باشه
که نوح و کشتی و «جودی»ش کجا هست
دوای زخم و بهبودیش کجا هست
دیگه بعد از گذشت رودی از درد
که هرچی دشت سرسبزو کویر کرد
پس از این گردباد تلخ تحقیر
که هرچی کودکو نشکفته پیرکرد
دیگه بعد از فرود بمب و ترکش
که قلب شادیو خورد و خمیرکرد
دیگه بعد از هزارون قلعه و بند
که نسل پهلوونا رو اسیر کرد
ترجیع بند
مگه نه خاک ما باید رها شه کمی هم با محبت آشنا شه
زمین که لونة ابلیس نبوده چی میشه خونة صلح خداشه
میگم با این بهاری که تو داری با این نور و نگاری که تو داری
با این خونی که دادی سرخ و بیباک باید بنیاد مهر تو بنا شه
ترجیع بند
چقدر این گونهها شد گریه بارون ز ظلم شرزه دیوای جمارون
پس از چشم انتظاری واسه اونها که دارن بار آفتاب و بهارون
یه روز باید که چشم هموطن، شاد، به چشم هموطن خندیده باشه
میگم دنیا باید فهمیده باشه
پس از این «خون – افق»های پر از شب
طلوع آفتابو دیده باشه
تو که چیزی نخواستی جز رهایی
تو که با درد مردم آشنایی
باید دستی به رویت واکنه در
بیاد روزی که تو از در درآیی
تا بعد از این زمستون در زمستون
یه آفتاب بهار تابیده باشه»
م. شوق
@tuaftab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😂 وقتی زبان نمیگوید، اما چهره همهچیز را فریاد میزند!
در مصاحبهای از تلویزیون رسمی، جوانی از ناراحتیاش میگوید ولی خندهاش فریاد شادیاش را میزند. لحظهای که دوربین نمیتواند پنهانش کند...
@tuaftab
در مصاحبهای از تلویزیون رسمی، جوانی از ناراحتیاش میگوید ولی خندهاش فریاد شادیاش را میزند. لحظهای که دوربین نمیتواند پنهانش کند...
@tuaftab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوتریلیون دلار دود شده!
هرچه سرمایه کاه و کود شده
خشک و بی آب هر چه رود شده
این شده حاصل حکومت شیخ
جای تولید بمب ساخته است
بر سر ما چماق آخته است
در همه جنگهاش باخته است
این شده حاصل سیاست شیخ
هموطن حال نوبت ماست
پتک کاوه کنون به دست شماست
تا بکوبیدش از چپ و راست
بدهید پاسخ خیانت شیخ
م. شوق3تیر۱۴۰۴
@tuaftab
هرچه سرمایه کاه و کود شده
خشک و بی آب هر چه رود شده
این شده حاصل حکومت شیخ
جای تولید بمب ساخته است
بر سر ما چماق آخته است
در همه جنگهاش باخته است
این شده حاصل سیاست شیخ
هموطن حال نوبت ماست
پتک کاوه کنون به دست شماست
تا بکوبیدش از چپ و راست
بدهید پاسخ خیانت شیخ
م. شوق3تیر۱۴۰۴
@tuaftab
Forwarded from دمکراسی آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️افشاگری بیسابقه فرد با نفوذ دربار پهلوی: رئیس ساواک و رضا پهلوی عضو سازمان جاسوسی CIA هستند!
احمدعلی مسعودانصاری، پسرخاله فرح و مشاور مالی سابق رضا پهلوی:
🔺از سال ۱۹۸۳ رضا پهلوی و پرویز ثابتی رسما تبدیل به جاسوس CIA شدند و از این سازمان، ماهیانه پول دریافت میکنند!
🔺پرویز ثابتی، رئیس ساواک یکی از عوامل بزرگ به وجود آمدن انقلاب در ایران بود؛ مردم شکنجههای ساواک را بیجواب نگذاشتند
احمدعلی مسعودانصاری، پسرخاله فرح و مشاور مالی سابق رضا پهلوی:
🔺از سال ۱۹۸۳ رضا پهلوی و پرویز ثابتی رسما تبدیل به جاسوس CIA شدند و از این سازمان، ماهیانه پول دریافت میکنند!
🔺پرویز ثابتی، رئیس ساواک یکی از عوامل بزرگ به وجود آمدن انقلاب در ایران بود؛ مردم شکنجههای ساواک را بیجواب نگذاشتند
فوری - واشنگتن تایمز: جولیانی برگشت
🔴ترامپ رودی جولیانی را به عنوان عضو شورای امنیت داخلی معرفی کرد
@tuaftab
🔴ترامپ رودی جولیانی را به عنوان عضو شورای امنیت داخلی معرفی کرد
@tuaftab
https://www.iranntv.com/953433
شعر و ادب در آینه ـ مولانا
۱ تیر ۱۴۰۴
شعردر آینه
امروز با یک سوال یک پرسش آمدم خدمتان که شما باید جواب بدهید. آن این است که آن کدام کلمه است که بیشتر از همه در شعر و ادبیات و هنر ایران و جهان، کل جهان، کل کتب ادبی، کل کتب نویسندگان و شاعران جهان، آن کلمهای که بیشتر از همه تکرار شده چیست؟
الان حتما شما دارید جواب میدهید. اما من جواب سوال خودم را میدهم. آن کلمه عبارت است از عشق. میخواهیم ببینیم که این عشق چیست که اینهمه استفاده شده است؟ عاشق کیست؟ قبل از این یک تذکری که دوستی دادند بگویم خدمت شما که خود واژه عشق از کجا آمده است. برخی میگویند که این واژه عربی است از ریشه عشق عشیقه گیاهی است که وقتی به هر گیاهی میپیچد، مانند پیچک است، آنرا خشک و خفه میکند.
لطفا به اشتراک بگذارید:
شعر و ادب در آینه ـ مولانا
۱ تیر ۱۴۰۴
شعردر آینه
امروز با یک سوال یک پرسش آمدم خدمتان که شما باید جواب بدهید. آن این است که آن کدام کلمه است که بیشتر از همه در شعر و ادبیات و هنر ایران و جهان، کل جهان، کل کتب ادبی، کل کتب نویسندگان و شاعران جهان، آن کلمهای که بیشتر از همه تکرار شده چیست؟
الان حتما شما دارید جواب میدهید. اما من جواب سوال خودم را میدهم. آن کلمه عبارت است از عشق. میخواهیم ببینیم که این عشق چیست که اینهمه استفاده شده است؟ عاشق کیست؟ قبل از این یک تذکری که دوستی دادند بگویم خدمت شما که خود واژه عشق از کجا آمده است. برخی میگویند که این واژه عربی است از ریشه عشق عشیقه گیاهی است که وقتی به هر گیاهی میپیچد، مانند پیچک است، آنرا خشک و خفه میکند.
لطفا به اشتراک بگذارید:
Iranntv
شعر و ادب در آینه ـ مولانا
معنای واقعی منافق: منافق کسی است که یک روز یک حرف می زند فردا جور دیگر و اصولی ندارد. اکنون به برخورد حکومت آخوندی در مورد هموطنان بهایی نگاه کنید. تا دیروز همه شان مهدورالدم بودند و زندانی واعدام میشدند اما حالا:
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 صداسیما یهو خیلی ملی شده عزیزان بهایی؟!
نگرانی از بی خبری نسبت به وضعیت و سرنوشت زندانی سیاسی علی یونسی که از روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ بصورت ناگهانی از بند ۴ اوین به مکانی نامعلوم منتقل شد. پس از تخلیه زندان اوین، باز هم از این زندانی و مکانی که در آن محبوس است، اطلاعی در دست نیست
مامورین اطلاعاتی وی را با برنامه ریزی از قبل و با اطلاع هدایت الله فرزادی رئیس زندان اوین ربوده و با ضرب و شتم به مکان نامعلوم منتقل کردند.
برای نجات جان زندانیان سیاسی باید در برابر زندانهای رژیم دست به تجمع و اعتراض زد.
#علی_یونسی
#زندانی_سیاسی
@tuaftab
مامورین اطلاعاتی وی را با برنامه ریزی از قبل و با اطلاع هدایت الله فرزادی رئیس زندان اوین ربوده و با ضرب و شتم به مکان نامعلوم منتقل کردند.
برای نجات جان زندانیان سیاسی باید در برابر زندانهای رژیم دست به تجمع و اعتراض زد.
#علی_یونسی
#زندانی_سیاسی
@tuaftab