👈به همت کانون شعر و ادب دانشگاه جلسات هفتگی شعر خوانی کانون شعر و ادب! با ارائهی آثار و شعر خوانی دانشجویان به همراه بررسی زندگی و آثار #صائب_تبریزی برگزار شد.
🗓20 آبان ماه 1403
💢معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه👇
➡️www.uma.ac.ir/culture
➡️@uma_farhangi
➡️http://instagram.com/uma.farhangi
➡️https://eitaa.com/farhangiuma
🗓20 آبان ماه 1403
💢معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه👇
➡️www.uma.ac.ir/culture
➡️@uma_farhangi
➡️http://instagram.com/uma.farhangi
➡️https://eitaa.com/farhangiuma
با سلام
فردا چهارشنبه، جلسهی داستانخوانی برگزار نخواهد شد.
و این جلسه،[ نقد و بررسی کتاب سیذارتا اثر هرمان هسه] چهارشنبهی هفتهی بعد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۳۰ برگزار خواهد شد.
با تشکر
کانون شعروادب
🕊@uma_poem🕊
فردا چهارشنبه، جلسهی داستانخوانی برگزار نخواهد شد.
و این جلسه،[ نقد و بررسی کتاب سیذارتا اثر هرمان هسه] چهارشنبهی هفتهی بعد مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۳۰ برگزار خواهد شد.
با تشکر
کانون شعروادب
🕊@uma_poem🕊
Forwarded from کانون شعر و ادب دانشگاه محقق اردبیلی (Amir)
سیذارتا.pdf
1.4 MB
دشمنان برخی خودی هستند برخی بیخودی
میبرم گاهی از این دشمن به آن دشمن پناه
#کانون_شعروادب
#محمد_سلمانی🌱
🕊@uma_poem🕊
میبرم گاهی از این دشمن به آن دشمن پناه
#کانون_شعروادب
#محمد_سلمانی🌱
🕊@uma_poem🕊
Forwarded from تخت طاقدیس، علی احمدی راد
«شعرِ مُجَسَّم»
بساطِ دلرباییها فراهم میشود حالا
و دَمنوشی پُر از عطرِ غزل دَم میشود حالا
تمامِ لحظهها، آبستنِ سودا و شیداییاست،
سَرَت بر شانهام شعرّ مُجَسَّم میشود حالا
ز چشمانِ تو اشکِ شوق جاری گشته و وقتِ،
همآغوشی میانِ برگ و شبنم میشود حالا
در این مصری که قحطی سالها بیداد میکرده،
گذرگاهان پُر از آوایِ نَم نَم میشود حالا
برایِ دیدنِ خورشیدِ پشتِ پلکهایِ تو،
ببین از پنجره خورشید هم خَم میشود حالا
میانِ کشمکشهایِ پُر از تردید و شک ناگاه،
لبانت بوسه دادن را مُصَمَّم میشود حالا
#علی_احمدی_راد
#تخت_طاقدیس
#غزل
www.tgoop.com/takhte_tagdis
بساطِ دلرباییها فراهم میشود حالا
و دَمنوشی پُر از عطرِ غزل دَم میشود حالا
تمامِ لحظهها، آبستنِ سودا و شیداییاست،
سَرَت بر شانهام شعرّ مُجَسَّم میشود حالا
ز چشمانِ تو اشکِ شوق جاری گشته و وقتِ،
همآغوشی میانِ برگ و شبنم میشود حالا
در این مصری که قحطی سالها بیداد میکرده،
گذرگاهان پُر از آوایِ نَم نَم میشود حالا
برایِ دیدنِ خورشیدِ پشتِ پلکهایِ تو،
ببین از پنجره خورشید هم خَم میشود حالا
میانِ کشمکشهایِ پُر از تردید و شک ناگاه،
لبانت بوسه دادن را مُصَمَّم میشود حالا
#علی_احمدی_راد
#تخت_طاقدیس
#غزل
www.tgoop.com/takhte_tagdis
هر روز نرخ غمزه گران میکنی و باز
بارِ غمِ گرانِ تو ارزانی من است
#کانون_شعروادب
#امیرحسین_اللهیاری 🌱
🕊@uma_poem🕊
بارِ غمِ گرانِ تو ارزانی من است
#کانون_شعروادب
#امیرحسین_اللهیاری 🌱
🕊@uma_poem🕊
🔸️کانون شعر و ادب دانشگاه محقق اردبیلی برگزار میکند :
جلسات هفتگی شعر خوانی کانون شعر و ادب!
با ارائهی آثار و شعر خوانی دانشجویان
به همراه بررسی زندگی و آثار #منوچهر_آتشی🌱
🔸️زمان برگزاری :
یکشنبه، مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
از ساعت :
۱۳:۳۰ الی ۱۲:۰۰
🔸️مکان برگزاری :
دانشگاه محقق اردبیلی، ساختمان آیت الله مشکینی،
سالن کانونهای فرهنگی و هنری
🔸️حضور برای عمومِ دانشجویان ، آزاد و رایگان است.
🕊@uma_poem🕊
جلسات هفتگی شعر خوانی کانون شعر و ادب!
با ارائهی آثار و شعر خوانی دانشجویان
به همراه بررسی زندگی و آثار #منوچهر_آتشی🌱
🔸️زمان برگزاری :
یکشنبه، مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۲۷
از ساعت :
۱۳:۳۰ الی ۱۲:۰۰
🔸️مکان برگزاری :
دانشگاه محقق اردبیلی، ساختمان آیت الله مشکینی،
سالن کانونهای فرهنگی و هنری
🔸️حضور برای عمومِ دانشجویان ، آزاد و رایگان است.
🕊@uma_poem🕊
_ برگزاری جلسهی شعرخوانی کانون شعر و ادب.
به همراه ارائهی آثار و شعر خوانی دانشجویان، و بحث پیرامون زندگی و شعر #منوچهر_آتشی 🌱
🕊@uma_poem🕊
به همراه ارائهی آثار و شعر خوانی دانشجویان، و بحث پیرامون زندگی و شعر #منوچهر_آتشی 🌱
🕊@uma_poem🕊
چه میشد اگر خدا، آن که خورشید را
چون سیب درخشانی در میانهی آسمان جا داد،
آن که رودخانهها را به رقص در آورد، و کوه ها را بر افراشت،
چه میشد اگر او، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض میکرد
مرا کمتر شیفته
تو را زیبا کمتر
#کانون_شعروادب
#نزار_قبانی🌱
🕊@uma_poem🕊
چون سیب درخشانی در میانهی آسمان جا داد،
آن که رودخانهها را به رقص در آورد، و کوه ها را بر افراشت،
چه میشد اگر او، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض میکرد
مرا کمتر شیفته
تو را زیبا کمتر
#کانون_شعروادب
#نزار_قبانی🌱
🕊@uma_poem🕊
آتش دل چون نمیگردد به آب دیده کم
میدمم بادی بر آتش، تا بَتَر سوزد مرا
#کانون_شعروادب
#فخرالدین_عراقی🌱
🕊@uma_poem🕊
میدمم بادی بر آتش، تا بَتَر سوزد مرا
#کانون_شعروادب
#فخرالدین_عراقی🌱
🕊@uma_poem🕊
🔹️کانون شعر و ادب دانشگاه محقق اردبیلی برگزار میکند:
جلسات هفتگی داستانخوانی کانون شعر و ادب
مطالعهی کتاب سیذارتا اثر هرمان هسه، بههمراه نقد و گفت و گو.
🔸️زمان برگزاری:
چهارشنبه مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
از ساعت:
۱۳:۳۰ الی ۱۲:۰۰
🔹️مکان برگزاری:
کانونهای فرهنگی و هنری
(ساختمان آیت الله مشگینی)
حضور برای عمومِ دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی آزاد و رایگان است.
🕊@uma_poem🕊
جلسات هفتگی داستانخوانی کانون شعر و ادب
مطالعهی کتاب سیذارتا اثر هرمان هسه، بههمراه نقد و گفت و گو.
🔸️زمان برگزاری:
چهارشنبه مورخ ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
از ساعت:
۱۳:۳۰ الی ۱۲:۰۰
🔹️مکان برگزاری:
کانونهای فرهنگی و هنری
(ساختمان آیت الله مشگینی)
حضور برای عمومِ دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی آزاد و رایگان است.
🕊@uma_poem🕊
Forwarded from کانون شعر و ادب دانشگاه محقق اردبیلی (Amir)
سیذارتا.pdf
1.4 MB
Forwarded from معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه محقق اردبیلی (هانيه محمدي صائم)
👈معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه محقق اردبیلی برگزار می کند:
🔰دوازدهمین جشنواره ملی رویش (مرحله دانشگاهی)
🔺«ویــــژه دستـــاوردها و توانمنــــــدی های
کانون های مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و هنری»
🔴مهلت ارسال آثار 29 آبان لغایت 10 آذر ماه 1403
🔷بخـش های جشنـــــواره:
🔸کانون برگزیده دانشگاه
🔸برنامه های شاخص کانونی (کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری)
🔸فردی
🖇قابل ذکر است علاقمندان جهت تحویل آثار خود به آدرس دبیرخانه و یا به کانال کانون های فرهنگی و هنری دانشگاه مراجعه نمایند.
کانال کانون های فرهنگی و هنری:
@kanoon_uma
آیدی:
@Adel5510
🔺دبیرخانه جشنواره: دانشگاه محقق اردبیلی ، معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه، دفتر کانون های فرهنگی، هنری و اجتماعی - شماره تماس: 04531505275
💢معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه👇
➡️www.uma.ac.ir/culture
➡️@uma_farhangi
➡️http://instagram.com/uma.farhangi
➡️https://eitaa.com/farhangiuma
🔰دوازدهمین جشنواره ملی رویش (مرحله دانشگاهی)
🔺«ویــــژه دستـــاوردها و توانمنــــــدی های
کانون های مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و هنری»
🔴مهلت ارسال آثار 29 آبان لغایت 10 آذر ماه 1403
🔷بخـش های جشنـــــواره:
🔸کانون برگزیده دانشگاه
🔸برنامه های شاخص کانونی (کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری)
🔸فردی
🖇قابل ذکر است علاقمندان جهت تحویل آثار خود به آدرس دبیرخانه و یا به کانال کانون های فرهنگی و هنری دانشگاه مراجعه نمایند.
کانال کانون های فرهنگی و هنری:
@kanoon_uma
آیدی:
@Adel5510
🔺دبیرخانه جشنواره: دانشگاه محقق اردبیلی ، معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه، دفتر کانون های فرهنگی، هنری و اجتماعی - شماره تماس: 04531505275
💢معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه👇
➡️www.uma.ac.ir/culture
➡️@uma_farhangi
➡️http://instagram.com/uma.farhangi
➡️https://eitaa.com/farhangiuma
✨️طالب آملی✨️
گر برگِ گُلِ سرخ کُنی پیرَهَنش را،
از نازکی آزار رسانَد بدنش را...
این بیت که دارای مضمونی لطیف و اغراقی عجیب در وصف لطافت بدن معشوق است، متعلق به طالب آمُلی (درگذشتهی ۱۰۳۶ ق) از چیرهدستترین شُعرای سبک هندیاست.
درست است که صائب تبریزی (در فلات ایران) و بیدل دهلوی (در شبهقارهی هند) نمایندگان کاملعیار سبک هندی محسوب میشوند، اما حقیقت امر این است که شعر این دو استاد به همان اندازه که نقطهی اوج هنرنمایی در چارچوب سبک هندیاست، معایب و ضعفهای این سبک را هم در مقیاسی گسترده دربرمیگیرد. در این میان نام شاعران معتدلتر سبک هندی مانند: کلیم کاشانی و بهخصوص طالب آملی نمود چشمگیرتری مییابد. اینان هرچند به اندازهی صائب و بیدل شهرت ندارند و شعرشان نشانگر اوجِ کمال سبک هندی نیست، اما به اعتدال و میانهرَوی ستایشبرانگیزی در قلمرو این سبک دست یافتهاند.
در دیوان طالب آملی هرچند اشعاری در قوالب مختلف دیده میشود، اما او در اصل یک شاعر غزلسُراست. با اندکی گشت و گذار در دیوان او ابیات درخشانی از این قبیل میتوان دید که بعضیشان شهرت بسیاری کسب کردهاند:
لب از گفتن چنان بستم که گویی،
دهن بر چهره زخمی بود و بِه شد!!!
***
افروختن و سوختن و جامه دريدن،
پروانه زمن، شمع ز من، گل زمن آموخت
***
منی که نامِ شراب از کتاب میشستم،
زمانه کاتبِ دُکّانِ مِیفروشم کرد...!!!
***
زینسان که رقص میکنم از شادیِ خیال
در نعمتِ #وصال ،گر اُفتم چِهها کنم...؟
***
گریبانش عزیزی گفت بِه یا دامنِ گلشن؟
چو گل بشکفتم و گفتم: گریبانش گریبانش..
***
خشت بر خشتِ زوایایِ جهان گردیدم
منزلی امنتر از گوشهی تنهایی نیست...
***
غم فرستادهی عشق است، عزیزش دارید
که غریب است، از اقلیم وفا می آید
***
گفتی که: از نهانِ دلت باخبر نیام
تو در دلی؛ کدام نهان بر تو فاش نیست؟
یا بیت شگفتانگیزِ زیر:
با چنین بختی که من دارم عجب نایَد اگر،
مادر از نامهربانی آب در شیرم کند...!!!
ملاحظه میکنید از یک امر واقع (آب ریختن شیرفروشانِ متقلب در شیر) چه استفادهی جالبتوجهی کرده و میگوید: آنقدر تیرهبخت است که حتی ممکن است مادرش در شیری که به او نوشانده، آب ریخته باشد!
و بیت زیر که در آن از باوری رایج در بین مردمان، تمثیلِ زیبایی خلق کردهاست:
عشق کجا؟ هوس کجا؟ طالب از این طلب گذر!
تفرقه کن ز هم یکی، شأنِ پلنگ و یوز را...!!!
توضیح آنکه از دیرباز عقیده داشتهاند که پلنگ درندهایاست که به اندازهی نیاز و گرسنگیاش شکار میکند. در مقابل یوزپلنگ درندهای هوسباز است که بیشتر از حد نیاز خود شکار کرده گَلّهها را قلع و قمع میکند. در نتیجه مردمان، پلنگ را نماد پاکی و درستی و یوزپلنگ را نمادی از هوسبازی میدانستند و طالب از این باور عام به نیکویی، تمثیلی برای افتراق عشق و هوس پرداخته است.
تذکرهنویسان و شاعران معاصرِ طالب، مقام رفیعی در عرصهی شاعری برای او قائل بودهاند. یکی از ویژگیهای کمنظیر شعر طالب، خودستایی و تفاخرات اوست که در ادب فارسی کمنظیر و مثال زدنیاست.
دو بیت زیر را ببینید که در آنها با چه شیرینی و شیطنتی خود را از انوری و عنصری برتر میبیند:
مجموعهی خیالِ من آمد به رویِ کار،
منسوخ گشت نسخهی دیوان انوری!
آتش فشاند عنصرِ طبعم بر این بساط،
با خاک گشت یکسان، ابیاتِ عنصری!
یا در بیت زیر که با تفاخری شیرین خود را بر عثمانِ مختاری غزنوی (قصیدهسرایِ نامدار قرن پنجم) رجحان میدهد:
ز خاک نعرهی《روحی فداک》برخیزد،
گر این قصیده بخوانم به گورِ مختاری!!!
یا در جای دیگر که خود را حریف انوری و ظهیر فاریابی میخواند:
انوری گر مردِ میدانِ مَنَستی حاضرم!
گر ظهیرِ فاریاب، اینک من و اینک ظهیر!!!
شاعران برتر سبک هندی عموماََ معروف به این هستند که از پیشپا افتادهترین مسائل برای خلق مضمونی جذاب استفاده میکنند. برای پایان بحث، ابیاتی از یک مثنوی که طالب در وصف همسر هندی خود سروده بخوانید و ببینید چطور در رابطه با مضمونی که هر دم بیم سقوط در وادی ابتذال دارد، شعری چنین لطیف و خاص سروده:
زنی دارم از دودمانی اصیل
به اندام نازک، به صورت جمیل
پریپیکری، رَشکِ حورِ بهشت،
خمیر وجودش، ملائک سرشت
تَذَروِ هُمافَرِّ سیمرغپَر،
بَرِ حُسنِ او مادهطاووس، نر!!!
چو بر فرشِ مَخمل نماید گذار،
تَنَد خابِ مخمل به پایش چو خار
چو لب را به وصفش کنم رهنمون
پَری ریزم از شیشهیِ دل برون...
#علی_احمدی_راد
#تخت_طاقدیس
www.tgoop.com/takhte_tagdis
گر برگِ گُلِ سرخ کُنی پیرَهَنش را،
از نازکی آزار رسانَد بدنش را...
این بیت که دارای مضمونی لطیف و اغراقی عجیب در وصف لطافت بدن معشوق است، متعلق به طالب آمُلی (درگذشتهی ۱۰۳۶ ق) از چیرهدستترین شُعرای سبک هندیاست.
درست است که صائب تبریزی (در فلات ایران) و بیدل دهلوی (در شبهقارهی هند) نمایندگان کاملعیار سبک هندی محسوب میشوند، اما حقیقت امر این است که شعر این دو استاد به همان اندازه که نقطهی اوج هنرنمایی در چارچوب سبک هندیاست، معایب و ضعفهای این سبک را هم در مقیاسی گسترده دربرمیگیرد. در این میان نام شاعران معتدلتر سبک هندی مانند: کلیم کاشانی و بهخصوص طالب آملی نمود چشمگیرتری مییابد. اینان هرچند به اندازهی صائب و بیدل شهرت ندارند و شعرشان نشانگر اوجِ کمال سبک هندی نیست، اما به اعتدال و میانهرَوی ستایشبرانگیزی در قلمرو این سبک دست یافتهاند.
در دیوان طالب آملی هرچند اشعاری در قوالب مختلف دیده میشود، اما او در اصل یک شاعر غزلسُراست. با اندکی گشت و گذار در دیوان او ابیات درخشانی از این قبیل میتوان دید که بعضیشان شهرت بسیاری کسب کردهاند:
لب از گفتن چنان بستم که گویی،
دهن بر چهره زخمی بود و بِه شد!!!
***
افروختن و سوختن و جامه دريدن،
پروانه زمن، شمع ز من، گل زمن آموخت
***
منی که نامِ شراب از کتاب میشستم،
زمانه کاتبِ دُکّانِ مِیفروشم کرد...!!!
***
زینسان که رقص میکنم از شادیِ خیال
در نعمتِ #وصال ،گر اُفتم چِهها کنم...؟
***
گریبانش عزیزی گفت بِه یا دامنِ گلشن؟
چو گل بشکفتم و گفتم: گریبانش گریبانش..
***
خشت بر خشتِ زوایایِ جهان گردیدم
منزلی امنتر از گوشهی تنهایی نیست...
***
غم فرستادهی عشق است، عزیزش دارید
که غریب است، از اقلیم وفا می آید
***
گفتی که: از نهانِ دلت باخبر نیام
تو در دلی؛ کدام نهان بر تو فاش نیست؟
یا بیت شگفتانگیزِ زیر:
با چنین بختی که من دارم عجب نایَد اگر،
مادر از نامهربانی آب در شیرم کند...!!!
ملاحظه میکنید از یک امر واقع (آب ریختن شیرفروشانِ متقلب در شیر) چه استفادهی جالبتوجهی کرده و میگوید: آنقدر تیرهبخت است که حتی ممکن است مادرش در شیری که به او نوشانده، آب ریخته باشد!
و بیت زیر که در آن از باوری رایج در بین مردمان، تمثیلِ زیبایی خلق کردهاست:
عشق کجا؟ هوس کجا؟ طالب از این طلب گذر!
تفرقه کن ز هم یکی، شأنِ پلنگ و یوز را...!!!
توضیح آنکه از دیرباز عقیده داشتهاند که پلنگ درندهایاست که به اندازهی نیاز و گرسنگیاش شکار میکند. در مقابل یوزپلنگ درندهای هوسباز است که بیشتر از حد نیاز خود شکار کرده گَلّهها را قلع و قمع میکند. در نتیجه مردمان، پلنگ را نماد پاکی و درستی و یوزپلنگ را نمادی از هوسبازی میدانستند و طالب از این باور عام به نیکویی، تمثیلی برای افتراق عشق و هوس پرداخته است.
تذکرهنویسان و شاعران معاصرِ طالب، مقام رفیعی در عرصهی شاعری برای او قائل بودهاند. یکی از ویژگیهای کمنظیر شعر طالب، خودستایی و تفاخرات اوست که در ادب فارسی کمنظیر و مثال زدنیاست.
دو بیت زیر را ببینید که در آنها با چه شیرینی و شیطنتی خود را از انوری و عنصری برتر میبیند:
مجموعهی خیالِ من آمد به رویِ کار،
منسوخ گشت نسخهی دیوان انوری!
آتش فشاند عنصرِ طبعم بر این بساط،
با خاک گشت یکسان، ابیاتِ عنصری!
یا در بیت زیر که با تفاخری شیرین خود را بر عثمانِ مختاری غزنوی (قصیدهسرایِ نامدار قرن پنجم) رجحان میدهد:
ز خاک نعرهی《روحی فداک》برخیزد،
گر این قصیده بخوانم به گورِ مختاری!!!
یا در جای دیگر که خود را حریف انوری و ظهیر فاریابی میخواند:
انوری گر مردِ میدانِ مَنَستی حاضرم!
گر ظهیرِ فاریاب، اینک من و اینک ظهیر!!!
شاعران برتر سبک هندی عموماََ معروف به این هستند که از پیشپا افتادهترین مسائل برای خلق مضمونی جذاب استفاده میکنند. برای پایان بحث، ابیاتی از یک مثنوی که طالب در وصف همسر هندی خود سروده بخوانید و ببینید چطور در رابطه با مضمونی که هر دم بیم سقوط در وادی ابتذال دارد، شعری چنین لطیف و خاص سروده:
زنی دارم از دودمانی اصیل
به اندام نازک، به صورت جمیل
پریپیکری، رَشکِ حورِ بهشت،
خمیر وجودش، ملائک سرشت
تَذَروِ هُمافَرِّ سیمرغپَر،
بَرِ حُسنِ او مادهطاووس، نر!!!
چو بر فرشِ مَخمل نماید گذار،
تَنَد خابِ مخمل به پایش چو خار
چو لب را به وصفش کنم رهنمون
پَری ریزم از شیشهیِ دل برون...
#علی_احمدی_راد
#تخت_طاقدیس
www.tgoop.com/takhte_tagdis
Telegram
تخت طاقدیس، علی احمدی راد
هر که در این سَرا درآید «شعرش» دهید و از ایمانش مَپرسید!