Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
دل نیست کبوتر که چو برخاست، نشیند
ما از لب بامی که پریدیم، پریدیم....!!

#وحشی_بافقی

مرغِ دلم از گوشهٔ بامِ تو چو برخاست
مشکل که در آن گوشه دگر بار نشیند....!!

#فرصت_شیرازی



@vir486
فرم چیست؟
بخش نهم



نابود کردن مطلق ،گذشته کار احمقانه‌ای بیش نیست و فرم‌های من در‌آوردی خلق کردن کاری است عبث. در عین حال، حفظ گذشته بدون دخالت در ماهیت آن عملی است یاوه و قصیده به شکل قدیم گفتن عملی است لغو و حال را فدای گذشته و گذشتگان کردن است.

باید غزل و قصیده را تغییر داد همانطور که نیما تغییر داده‌است، و ماخ‌اولا و مرغ آمین را آفریده است. و نیز نمی‌توان بدون در نظرگرفتن شکل غزل و قصیده و شکل شعر نیمایی، دست به تجدد ادبی زد، چرا که این کار سُرنا را از سر گشاد زدن است و به همین دلیل من در گذشته گفته‌ام که چیزی به اسم موج نو وجود نخواهد داشت ، مگر اینکه شاعران یا متشاعران این موج زبان فارسی، ترکیبات هجایی خصائص تصویری شکل‌های بیان و تدبیرهای انتقال معانی در زبان شعر و نثر فارسی را یاد بگیرند و متأسفانه اینها اغلب عاری از ابتدایی‌ترین معلومات زبانی هستند و دوست دارند هر هجو و حماقتی را به صورت شعر بقبولانند، بدون آنکه دلیلی برای وجود شعر به این صورت ابلهانه ارائه داده باشند.


طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست

@vir486
ایرج میرزا برای پسرش
 

 
دریاب سحر کنارِ جو را
پاکیزه بشوی دست و رو را
 
صابونت اگر بُوَد میسّر
بر شستن دست و رو چه بهتر
 
با هوله پاک خشک کن رو
پس شانه بزن به موی و ابرو
 
کن پاک و تمیز گوش و گردن
کاین کار ضرورت است کردن
 
تا آن که به پهلویت نشینند
چرکِ کَل و گوشِ تو نبینند
 
در پاکیِ دست کوش کز دست
دانند ترا چه مرتبت هست
 
چرکین مگذار بیخِ دندان
کان وقتِ سخن شود نمایان
 
پیراهنِ خویش کن گزیده
هم شسته و هم اطو کشیده
 
کن کفش و کلاه با بروس پاک
نیکو بِستُر ز جامه‌ات خاک
 
در آینه خویش را نظر کن
پاکیزه لباسِ خود به بر کن
 
#ایرج_میرزا


 @vir486
مدایح انوری



انوری در قصاید خویش ذهن‌گرای‌تر است تا در قطعات خویش. در قطعات او آثاری از نوعی واقع‌گرایی - بمفهوم ساده و عام کلمه واقع گرایی - دیده می‌شود و می‌توان گفت که در غزل در حد فاصل این دو روش قرار دارد. در قصاید انوری که میدان زورآزمائی او و اقران درباری اوست، سعی شاعران بر آن است که از خصوصیت شناوری کلمات در نظام خودکامگان هر چه بیشتر سود جویند و در این کار افراط او و معاصرانش تا حدی است که خواننده امروز احساس می‌کند مسابقه‌ای برقرار بوده است میان تمام شاعران درباری که ببینند در این میدان چه کسی بزرگترین دروغ را بر زبان خواهد آورد و سخن زیبای سعدی در تعرض به یکی از اقران انوری یعنی ظهیر فاریابی نگاهی است که در پایان این مرحله از تاریخ شعر فارسی به مجموعه این مسابقه افکنده شده‌است و به همه شرکت کنندگان در این مسابقه خطاب کرده‌است که:

چه حاجت که نه کرسی آسمان
نهی زیر پای قزل ارسلان؟


گرچه این تعریض ناظر است به یکی از معتدل‌ترین و پذیرفتنی‌ترین اشکال اغراق‌های حاکم بر ادبیات درباری، آنجا که ظهیر گفته‌است:

نه كرسي فلك نهد اندیشه زیر پای
تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان دهد


و اگر این اغراق ظهیر را با اغراق‌های انوری مقایسه کنیم، اعتدال و معقولیتی در آن احساس می‌کنیم زیرا نسبت به این گونه مدایح، مدایح انوری بسیار قابل قبول و طبیعی جلوه می‌کند.

مفلس کیمیافروش
نقد و تحلیل شعر انوری
#شفیعی_کدکنی
ص ۸۰


@vir486
محصل

معنای اصلی این کلمه «حاصل کننده ،کسب کننده» است و اختصاصا به «مامور اخذ خراج ومالیات »گفته می‌شده‌است. درمتون قدیم فارسی نیز به همین معنی به کار رفته است.
اما در دوران اخیر محصل به معنای طالب علم  به کار می‌رود و این معنی مختص فارسی زبانان است.


گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
حافظ

@vir486
گدا چون پادشه گردد
گدا سازد
جهانی را…



#حزین_لاهیجی

@vir486
#مولانا


در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بَتَر از دیگر شوریده و دیوانه



@vir486
به بهانه‌ی سالروز درگذشت ادیب‌الممالک‌فراهانی

در باب کتاب قرض دادن


کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد
ترا نتیجه جز آه و حسرت افسوس

بُوَد کتاب عروس ای پسر به حجله عَلم
کسی به عاریه هرگز نداده‌است عروس

عروس خویش چو دادی به عاریت تا حشر
به بام عار و ندامت همی نوازی کوس



 
@vir486
Audio
مثنوی‌خوانی

شرح دفتر نخست مثنوی، جلسه دهم:

(شرح بیت‌های ۷۴←۱۰۹) + نگاهی به سبک مولانا

شرح دکتر پورمختار

@vir486
برخی اصطلاحات شعر حافظ

چار تکبیر

چهار بار تکبیر گفتن در پایان‌ نماز میّت، کنایه از پایان دادن و فراغت از کار.

من همان دَم که وضو ساختم از چشمه‌ی عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست



دیوان حافظ
تصحیح زنده‌یاد خانلری
جلد دوم
ص ۱۱۷۴

@vir486
#خواجو


آن بهشتی که همه در طلبش معتکف‌اند
منِ کافر همه شب با تو به آغوش کِشَم...




@vir486
حافظ به روایت شهریار

دیروز آقای کیائیان این کتابو برام آورد، دیده بودین؟
بله استاد

نظرتون چیه؟
خیلی پیش پا افتاده‌است.

سایه با من موافق است. کتابی که روی میز است حافظ به روایت شهریار (نشر چشمه ۱۳۸۱) است. معلوم است که سایه آن را تورق کرده است.

عاطفه: شما چقدر برای شناخت حافظ به شهریار مدیون هستید؟

هیچ واقعاً هیچ. شهریار در شناخت حافظ کمکی به من نکرد، اصلاً برعکس بود؛ ضد شناخت بود. من همیشه با او راجع به حافظ جر و بحث داشتم. اگه می‌خواستم حافظو از طریق شهریار بشناسم می‌شد همین کتاب حافظ به روایت شهریار. همیشه به شوخی می‌گفتم: شهریار جان تو حافظو مثل خودت آخوند می‌کنی. اخم می‌کرد و می‌گفت: نگو این حرفو نگو. این حرفو برای اینکه لجشو در بیارم می‌گفتم: آخه بابا! حافظ که معادو قبول نداره خیلی آروم می‌گفت نگو این حرفارو نگو این حرفارو!»

استاد در اون ایامی که شب و روز با شهریار حشر و نشر داشتین چه کتاب‌هایی می‌خوند؟

کتاب می‌خوند؟ پوزخند بلیغی می‌زند... در اون سال‌ها یک بار ندیدم که شهریار یک صفحه کتاب نگاه کنه اصلاً تو خونه‌اش کتاب نبود به جلد حافظ بود که حالا یادم نیست چه حافظی بوده و چند جلد خمسه نظامی بود اصلاً باز نکرده بودش یعنی هنوز سر بعضی از کاغذها به هم وصل بود که این نظامی‌ها رو هم داد به من که من جلد کردم و هنوز دارم.... شهریار هر چی خونده بود در دوره جوانی‌اش بود.

پیرپرنیان‌اندیش
در صحبت سایه
جلد اول
ص ۱۴۶

@vir486
نورِ آفتاب، به هر خانه
به قدرِ روزنِ آن خانه تابد..


#شهابالدین_سهروردی

@vir486
برخی اصطلاحات شعر حافظ

چمن


قسمتی از باغ و بوستان که صف درختان در آن است و در نقطه‌آی از آن جایگاهی برای آسایش و خوش گذراندن ساخته‌شده‌است که غالبا در اطراف آن گل‌های فراوان وجود دارد.

زُهدِ گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند
در حلقه‌ی چمن به نسیم بهار بخش

ساقی چمن و گل را بی‌رویِ تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارائی


دیوان حافظ
تصحیح زنده‌یاد پرویز ناتل خانلری
جلد دوم
ص ۱۱۷۴


@vir486
آی آدم‌ها
که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند....



#نیمایوشیج


@vir486
من در لحظه‌های بدبینی این‌گونه خود را دلداری می‌دهم: کشوری که لااقل سه هزار سال خود را بر سرِ پا نگه داشته، چه دلیلی هست که باز هم نتواند بر مشکلات فائق آید؟ دو تکیه‌گاهِ دیگر را هم برای تسلّای خود به یاد می‌آورم: یکی اصلِ واکنش و دیگری ضرورت؛ با این حال اعتراف می‌کنم که نشانه‌های دلسرد کننده هم کم نیست.
آنچه مایه‌ی شگفتی و تأثّر است، آنست که کشورهای دیگر مشکلات خود را از «کمبود» می‌گیرند، ولی ایران آنها را از «بود» و حتّی «زیاد بود» دریافت کرده است. بر سر هم، کم هستند کشورهایی در جهان که مانند ایران آن همه عواملِ ذاتیِ مثبت در اختیار داشته باشند.



#یگانگی_در_چندگانگی
#اسلامی_ندوشن


@vir486
فرم چیست؟
بخش یازدهم



بزرگترین عیب دستگاهِ تعلیماتی ایران، هم در مدارس و هم در دانشگاه‌ها، این است که فرهنگ گذشته را به صورت فرم‌ها و محتواهای گوناگون در روبروی جوانان نگاه نمی‌دارد. دستگاه تعلیماتی ایران در تمام سطوح و جوانب، گذشته‌ای مثله شده و تفاله در برابر ما می‌گذارد. اغلب اشخاصی که فرهنگ ایران را تدریس می‌کنند و یا مُبلِغ فرهنگ ایران هستند کوچکترین ذوق هنری ندارند تا ذوق گذشته ایرانی را در برابر ما نگاه دارند. موقعی که از دید اینان، به گذشته ایران بنگریم می‌بینیم که جز زباله‌دانی از دستور مسخ شده زبان فارسی، و یا تفاله‌ای از وزن و قافیه تحویل نمی‌دهند. چرا جوانان از ادبیات گذشته ،ایران نه فقط بی‌خبر بلکه روی گردانند؟ به دلیل اینکه مُبلغان ادبیات منثور و منظوم ما اشخاصی هستند که هزار چشمی قلعه‌های متحجر وزن و قافیه و دستور زبان را می‌پایند. گویی فرهنگ ما چیزی جز وزن و قافیه و دستور به ما جلوه‌ای دیگر تحویل نداده‌است. دستگاه تعلیماتی ما که باید می‌کوشید در تمام سطوح، تفسیری جدید از فرهنگ گذشته برای ما ترسیم کند، تبدیل به حافظه‌ی مقداری عقاید قراضه‌ی عهد بوق شده‌است.

طلا در مس
#رضا_براهنی
جلد نخست


@vir486
#سعدی


تواضع گرچه محبوب‌ست و فضل بیکران دارد
نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد


‌‌@vir486
ما را می‌گردند
می‌گویند همراه خود چه دارید؟
ما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم
پنهان نمی‌کنیم
چمدان‌های ما سنگین است
اما فقط
رویاهایمان را با خود آورده‌ایم...



#سیدعلی_صالحی


@vir486
2025/02/24 04:46:18
Back to Top
HTML Embed Code: