Forwarded from ساعت به وقت شعر
وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟
خدا کند که بمیرم؛ وطنفروش نباشم!
خدا کند که بیافتد سرم به دامن میهن
ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم
مگر نه ریشهی ما میرسد به شوکت دریا؟
چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟!
چو مرگ میبَرد آخر به هر طریق تنم را
چرا… چرا چو شهیدان لالهپوش نباشم؟
منیم جانیم سنه قورباندی آی گوزل ایران!
به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟
#لیلا_حسیننیا
@poem_timee
خدا کند که بمیرم؛ وطنفروش نباشم!
خدا کند که بیافتد سرم به دامن میهن
ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم
مگر نه ریشهی ما میرسد به شوکت دریا؟
چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟!
چو مرگ میبَرد آخر به هر طریق تنم را
چرا… چرا چو شهیدان لالهپوش نباشم؟
منیم جانیم سنه قورباندی آی گوزل ایران!
به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟
#لیلا_حسیننیا
@poem_timee
خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهاش بر سر است و، من:
نامردم ار به بیکله، آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزهگرد قضاوقدر کنم
زیروزِبَر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ! زیروروی تو، زیروزِبَر کنم
جاییست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آنچه میکنی؟ بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی» ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آنکه ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم»
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم»
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم»
#میرزاده_عشقی
@yomolh
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهاش بر سر است و، من:
نامردم ار به بیکله، آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزهگرد قضاوقدر کنم
زیروزِبَر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ! زیروروی تو، زیروزِبَر کنم
جاییست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آنچه میکنی؟ بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی» ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آنکه ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم»
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم»
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم»
#میرزاده_عشقی
@yomolh
Forwarded from اندکی شعر از زبان هادی معراجی
خبری نیست بخوابید، که ما بیداریم
ما هوای خطر حادثه در سر داریم
بنویسید سری هست ولی باکی نیست
بنویسید که از عشق خدا سرشاریم
بنویسید که در معرکه بزدل ها
ما به میزان هراسانیشان هشیاریم
بنویسید محال است که در خاک بهشت
دست از غیرت خود روی وطن برداریم
هان کجایید؟ اگر جرأت پیکاری هست
ما در آغوش پدافند، پی دیداریم
بنویسید کسی بود که تردید نداشت
بنویسید که چون آینه در تکراریم
بنویسید سحر وعده دیدار خداست
خبری نیست بخوابید، که ما بیداریم
#هادی_معراجی
ما هوای خطر حادثه در سر داریم
بنویسید سری هست ولی باکی نیست
بنویسید که از عشق خدا سرشاریم
بنویسید که در معرکه بزدل ها
ما به میزان هراسانیشان هشیاریم
بنویسید محال است که در خاک بهشت
دست از غیرت خود روی وطن برداریم
هان کجایید؟ اگر جرأت پیکاری هست
ما در آغوش پدافند، پی دیداریم
بنویسید کسی بود که تردید نداشت
بنویسید که چون آینه در تکراریم
بنویسید سحر وعده دیدار خداست
خبری نیست بخوابید، که ما بیداریم
#هادی_معراجی
صبا بر حضرتش باری، گذر کن گر که ره داری،
به دست آر دامنش آری، بگو: دستم به دامانش
#میرزاده_عشقی
#صبح_بخير
@yomolh
به دست آر دامنش آری، بگو: دستم به دامانش
#میرزاده_عشقی
#صبح_بخير
@yomolh
Forwarded from اندکی شعر از زبان هادی معراجی
هزار معنی دیگر
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفته ست
کجاست آنکه تواند یک از هزار شمارد؟
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@yomolh
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفته ست
کجاست آنکه تواند یک از هزار شمارد؟
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@yomolh
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
#فاضل_نظری
@yomolh
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
#فاضل_نظری
@yomolh
Alaj
Mohsen Chavoshi
🎼ترانه جدید محسن چاووشی علیه اسرائیل: مردم علاج در وطن است
شیپور جنگ را زده و همواره صلح میطلبید
ابلیسزادگان پلید ای بدترین اهل زمین
مردم علاج در وطن است
دنیا فقط لب و دهن است
این جنگ جنگ تن به تن است
آزادگان کل جهان فکری برای تربیت اقوام بردهدار کنید
این ظلمهای بیحدشان
افکار تیره و بدشان
آژیرهای ممتدشان
سوراخهای گنبدشان
این موشهای شب زده را
ای گربه ها شکار کنید
شیپور جنگ را زده و همواره صلح میطلبید
ابلیسزادگان پلید ای بدترین اهل زمین
مردم علاج در وطن است
دنیا فقط لب و دهن است
این جنگ جنگ تن به تن است
آزادگان کل جهان فکری برای تربیت اقوام بردهدار کنید
این ظلمهای بیحدشان
افکار تیره و بدشان
آژیرهای ممتدشان
سوراخهای گنبدشان
این موشهای شب زده را
ای گربه ها شکار کنید
آن را بهشت خواندم و دریافتم کم است
اما برای دشمن خاکش جهنم است
هر خانه را که در بزنی گرز آهنین..
هر خانه را که سر بزنی مهد رستم است
از داستان داغ سیاوش بر این شدم:
بر سوگ، انتقام عزیزان مقدم است
آرش به چلّه تیر نشانده است، غم مخور
پشت کمان به غیرت مردانه محکم است
هرگز درفش کاوه نیفتاده بر زمین
بر تارک تمامی این خانه، پرچم است
ما دست دوستی به اجانب نمی دهیم
"بس دیو را که صورتِ فرزندِ آدم است"
جای غریبه نیست، به تورانیان بگو
پای کسی رسیده به اینجا که محرم است..
#سیده_تکتم_حسینی
#ایران
@yomolh
اما برای دشمن خاکش جهنم است
هر خانه را که در بزنی گرز آهنین..
هر خانه را که سر بزنی مهد رستم است
از داستان داغ سیاوش بر این شدم:
بر سوگ، انتقام عزیزان مقدم است
آرش به چلّه تیر نشانده است، غم مخور
پشت کمان به غیرت مردانه محکم است
هرگز درفش کاوه نیفتاده بر زمین
بر تارک تمامی این خانه، پرچم است
ما دست دوستی به اجانب نمی دهیم
"بس دیو را که صورتِ فرزندِ آدم است"
جای غریبه نیست، به تورانیان بگو
پای کسی رسیده به اینجا که محرم است..
#سیده_تکتم_حسینی
#ایران
@yomolh
هوشم ز سر ربوده به سر میدوی، مدو
بندم ز بند کرده جدا میروی ... مرو!
دست من است اینکه رها میکنی، مکن!
دستم رها نکرده تو را، میروی؟ مرو
اول مرا به باد فنا میدهی! مده
آخر تو هم به باد فنا میروی ... مرو
#سیدحامد_احمدی
@yomolh
بندم ز بند کرده جدا میروی ... مرو!
دست من است اینکه رها میکنی، مکن!
دستم رها نکرده تو را، میروی؟ مرو
اول مرا به باد فنا میدهی! مده
آخر تو هم به باد فنا میروی ... مرو
#سیدحامد_احمدی
@yomolh