مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردی



به زیر پای هجرانش لگدکوب ستم کردی

#سعدی
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

بر بوستان گذشتی یا در بهشت بودی




شاد آمدی و خرم فرخنده بخت بادی

#سعدی
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

گفتم نهایتی بود این درد عشق را




هر بامداد می‌کند از نو بدایتی

#سعدی
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

چندان که بی تو غایت امکان صبر بود




کردیم و عشق را به پدیدست غایتی

#سعدی
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

آن چه ما را در دلست از سوز عشق




می‌نشاید گفت با هر باردی

#سعدی
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

سی سال به جان نشان جانان جستم




من گم شدم ونیافتم او را باز

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

جانا ز غم عشق تو جانم خون شد




هر دم ز تو دردی دگرم افزون شد

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

زان روز که دل جان و جهان خواند ترا




جان بر تو فشاند و از جهان بیرون شد

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

تا شد دلم از بوی می عشق تو مست




هم پرده دریده گشت و هم توبه شکست

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

امروز منم هر نفسی دست به دست




از هست به نیست رفته از نیست به هست

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

جانا چو ره تو راه ذُلّ و عِزْ نیست




کاریست که کار قادر و عاجز نیست

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

در عشق نشان و خبر من برسید



وز گریهٔ خونین جگر من برسید

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

هر لحظه ز عشق در سجودی دگرم




وندر پس پرده غرق جودی دگرم

#عطار
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

عاشقان زمره ارباب امانت باشند





لاجرم چشم گهربار همان است که بود

#حافظ
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت




فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

#حافظ
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی




جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

#حافظ
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق




هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود

#حافظ
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

نقش می‌بستم که گیرم گوشه‌ای زان چشم مست




طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود

#حافظ
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود



و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

#حافظ
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃

یادِ ایّامی که در شب‌های غم




ای غریبه، آشنا بودی مرا...

#بیدل_ثالث
𓄂ᬼ꯭‌𓀛ུྃ𓆃