🍁 رابطهٔ فرهنگ و زبان: نامهنگاری
✍🏻 طاهره شیخالاسلام:
در مراحل پایانی این کتاب بودم که هموطنی نامهای را که به یکی از مسئولان ادارهٔ مهاجرت در استرالیا نوشته بود برای من فرستاد تا آن را برایش به انگلیسی ترجمه کنم. اولین پاراگراف نامه بسیار ادبی و زیبا و تأثیرگذار نگاشته شده بود و چنین شروع میشد: «اگر پرندگان مهاجر را دوست ندارید، آشیانههایشان را خراب نکنید ....» در پی یافتن معادل کلمهٔ پرندهٔ مهاجر ــ با همان بار فرهنگی و احساسی که در زبان فارسی دارد ــ به دوستی انگلیسیزبان تلفن کردم. مقدمتاً به او گفتم که نامهای است به ادارهٔ مهاجرت و سپس از او راجعبه پرندهٔ مهاجر سؤال کردم. او، که بهشدت گیج شده بود و نمیدانست پرنده در نامه اداری چه میکند، از من در مورد آن پرسید و من برایش مفهوم و پیام جمله را توضیح دادم. پس از سکوتی کوتاه به من گفت بهتر است فقط قسمتهایی را که تقاضای این شخص در آن مطرح شده است ترجمه نمایم. در خلال صحبتهایمان دریافتم که در این کشورها معمولاً نامهها صریح، کوتاه، منطقی و بدون حشو و زوائد نوشته میشود و اگر خواستهای در نامه مطرح شده باشد، در صورت قانونیبودن به آن رسیدگی شده و در غیر این صورت، دهها صفحه شرح مصیبت نیز تأثیری در نحوهٔ انجام وظیفهٔ فرد مسئول، که همان اجرای قانون است، نخواهد گذاشت. چنین شد که فقط اصل تقاضا را ترجمه کرده و به همراه توضیح کوتاهی برای علت این کار به او ارسال داشتم.
مدتی گذشت و از این هموطن خبری نشد. چند بار به او تلفن کردم، ولی تلفنش جواب نداد. برای رفع نگرانی خویش چارهای نداشتم، جز اینکه برایش نامهای بنویسم. وقتی نوشتن نامه را شروع کردم، متوجه شدم این کار مثل همیشه برایم چندان ساده نیست و به مدت زمانی نیاز دارد که در اختیارم نبود. در کشوقوس این مسئله با خود فکر کردم با وجود ضعفی که در زبان انگلیسی نسبت به زبان فارسی دارم، چقدر برایم راحتتر بود، اگر این نامه را به زبان انگلیسی مینوشتم.
توضیح اینکه، آنچه من میبایستی مینوشتم فقط این سه جمله کوتاه بود: تلفن شما جواب نمیدهد. امیدوارم که کارها بر وفق مراد باشد. اگر کار دیگری داشته باشید، مرا در جریان بگذارید. اگر نامه را به زبان انگلیسی مینوشتم، ترجمهٔ همین جملات کفایت میکرد، اما به زبان فارسی نمیتوانستم چنین کنم و بایستی حداقل چند خط دیگر، که مشتمل بر تعارفات و تکلفات بود، اضافه میکردم و این همان مهارتی بود که من از آن بهرهای نداشتم. از طرفی، به انگلیسی نوشتن نیز، بدون بیان علت آن، ممکن بود مرا در معرض اتهامهایی چون غربزدگی قرار دهد. خوشبختانه در حین این جنگ و جدال ذهنی این هموطن به من تلفن کرد و مشکل به خیر و خوشی حل شد.
در جهت تفهیم موضوع، مثالی میزنم: شما به منزل کسی رفتهاید و او را نیافتهاید و حال میخواهید برای او روی تکه کاغذی بنویسید که من به منزل شما آمدم و شما نبودید. مخاطب شما هر کس و در هر مقامی که باشد به زبان انگلیسی تقريباً با یک یا دو جمله میتوانید این مطلب را بیان کنید، چراکه در این زبان برای كلمات «من»، «شما»، «آمدم»» و «نبودید» مترادف دیگری یافت نشده و اگر نیز وجود دارد، استفاده از آن چندان معمول نیست. اما در زبان فارسی بهجای «من» از کلماتی چون «بنده حقیر»، «فدوی»، «مخلص» و «چاکر و نوکر» میتوان استفاده کرد و علاوهبر کلمهٔ «شما» از کلماتی چون «جنابعالی»، «حضرتعالی»، «سرکار»، «سرکار عالی» بهجای کلمهٔ «آمدم» نیز میتوان از کلماتی چون «شرفیاب شدم»، «خدمت رسیدم» و علاوهبر کلمهٔ «نبودید» از عباراتی چون «تشریف نداشتید» یا «موفق به زیارتتان نشدم» میتوان بهره جست. با این کلمات دهها نوع جمله متفاوت میتوان نوشت و نوع نگارش بسته به اینکه مخاطب شما چه کسی است تفاوت میکند و تازه این بدون درنظرگرفتن تعارفات و عرض بندگی و ارادتهایی است که در شروع و در پایانِ نامه لازم میآید. (شیخالاسلام، ۱۳۹۵: ۲۹۵ ــ ۲۹۷)
📚 شیخالاسلام، طاهره. (۱۳۹۵). در اسارت فرهنگ: ریشهیابی خلقوخو، آداب و عادات ما ایرانیها. تهران: انتشارات صمدیه.
#️⃣ #زبان_و_فرهنگ #نگارش #ترجمه
✍🏻 طاهره شیخالاسلام:
در مراحل پایانی این کتاب بودم که هموطنی نامهای را که به یکی از مسئولان ادارهٔ مهاجرت در استرالیا نوشته بود برای من فرستاد تا آن را برایش به انگلیسی ترجمه کنم. اولین پاراگراف نامه بسیار ادبی و زیبا و تأثیرگذار نگاشته شده بود و چنین شروع میشد: «اگر پرندگان مهاجر را دوست ندارید، آشیانههایشان را خراب نکنید ....» در پی یافتن معادل کلمهٔ پرندهٔ مهاجر ــ با همان بار فرهنگی و احساسی که در زبان فارسی دارد ــ به دوستی انگلیسیزبان تلفن کردم. مقدمتاً به او گفتم که نامهای است به ادارهٔ مهاجرت و سپس از او راجعبه پرندهٔ مهاجر سؤال کردم. او، که بهشدت گیج شده بود و نمیدانست پرنده در نامه اداری چه میکند، از من در مورد آن پرسید و من برایش مفهوم و پیام جمله را توضیح دادم. پس از سکوتی کوتاه به من گفت بهتر است فقط قسمتهایی را که تقاضای این شخص در آن مطرح شده است ترجمه نمایم. در خلال صحبتهایمان دریافتم که در این کشورها معمولاً نامهها صریح، کوتاه، منطقی و بدون حشو و زوائد نوشته میشود و اگر خواستهای در نامه مطرح شده باشد، در صورت قانونیبودن به آن رسیدگی شده و در غیر این صورت، دهها صفحه شرح مصیبت نیز تأثیری در نحوهٔ انجام وظیفهٔ فرد مسئول، که همان اجرای قانون است، نخواهد گذاشت. چنین شد که فقط اصل تقاضا را ترجمه کرده و به همراه توضیح کوتاهی برای علت این کار به او ارسال داشتم.
مدتی گذشت و از این هموطن خبری نشد. چند بار به او تلفن کردم، ولی تلفنش جواب نداد. برای رفع نگرانی خویش چارهای نداشتم، جز اینکه برایش نامهای بنویسم. وقتی نوشتن نامه را شروع کردم، متوجه شدم این کار مثل همیشه برایم چندان ساده نیست و به مدت زمانی نیاز دارد که در اختیارم نبود. در کشوقوس این مسئله با خود فکر کردم با وجود ضعفی که در زبان انگلیسی نسبت به زبان فارسی دارم، چقدر برایم راحتتر بود، اگر این نامه را به زبان انگلیسی مینوشتم.
توضیح اینکه، آنچه من میبایستی مینوشتم فقط این سه جمله کوتاه بود: تلفن شما جواب نمیدهد. امیدوارم که کارها بر وفق مراد باشد. اگر کار دیگری داشته باشید، مرا در جریان بگذارید. اگر نامه را به زبان انگلیسی مینوشتم، ترجمهٔ همین جملات کفایت میکرد، اما به زبان فارسی نمیتوانستم چنین کنم و بایستی حداقل چند خط دیگر، که مشتمل بر تعارفات و تکلفات بود، اضافه میکردم و این همان مهارتی بود که من از آن بهرهای نداشتم. از طرفی، به انگلیسی نوشتن نیز، بدون بیان علت آن، ممکن بود مرا در معرض اتهامهایی چون غربزدگی قرار دهد. خوشبختانه در حین این جنگ و جدال ذهنی این هموطن به من تلفن کرد و مشکل به خیر و خوشی حل شد.
در جهت تفهیم موضوع، مثالی میزنم: شما به منزل کسی رفتهاید و او را نیافتهاید و حال میخواهید برای او روی تکه کاغذی بنویسید که من به منزل شما آمدم و شما نبودید. مخاطب شما هر کس و در هر مقامی که باشد به زبان انگلیسی تقريباً با یک یا دو جمله میتوانید این مطلب را بیان کنید، چراکه در این زبان برای كلمات «من»، «شما»، «آمدم»» و «نبودید» مترادف دیگری یافت نشده و اگر نیز وجود دارد، استفاده از آن چندان معمول نیست. اما در زبان فارسی بهجای «من» از کلماتی چون «بنده حقیر»، «فدوی»، «مخلص» و «چاکر و نوکر» میتوان استفاده کرد و علاوهبر کلمهٔ «شما» از کلماتی چون «جنابعالی»، «حضرتعالی»، «سرکار»، «سرکار عالی» بهجای کلمهٔ «آمدم» نیز میتوان از کلماتی چون «شرفیاب شدم»، «خدمت رسیدم» و علاوهبر کلمهٔ «نبودید» از عباراتی چون «تشریف نداشتید» یا «موفق به زیارتتان نشدم» میتوان بهره جست. با این کلمات دهها نوع جمله متفاوت میتوان نوشت و نوع نگارش بسته به اینکه مخاطب شما چه کسی است تفاوت میکند و تازه این بدون درنظرگرفتن تعارفات و عرض بندگی و ارادتهایی است که در شروع و در پایانِ نامه لازم میآید. (شیخالاسلام، ۱۳۹۵: ۲۹۵ ــ ۲۹۷)
📚 شیخالاسلام، طاهره. (۱۳۹۵). در اسارت فرهنگ: ریشهیابی خلقوخو، آداب و عادات ما ایرانیها. تهران: انتشارات صمدیه.
#️⃣ #زبان_و_فرهنگ #نگارش #ترجمه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 زبان فارسی در برابر بنیادگرایی
00:00 مقدمهای از حسین شیخرضایی
01:56 سخنرانی محمدمنصور هاشمی
40:02 بحث و گفتوگو
©️ از: یوتیوب مدرسه تردید (خرداد ۱۴۰۳)
#️⃣ #زبان_فارسی | فایل صوتی
00:00 مقدمهای از حسین شیخرضایی
01:56 سخنرانی محمدمنصور هاشمی
40:02 بحث و گفتوگو
©️ از: یوتیوب مدرسه تردید (خرداد ۱۴۰۳)
#️⃣ #زبان_فارسی | فایل صوتی
زبان فارسی در برابر بنیادگرایی
محمدمنصور هاشمی
🍁 زبان فارسی در برابر بنیادگرایی
00:00 مقدمهای از حسین شیخرضایی
01:56 سخنرانی محمدمنصور هاشمی
40:02 بحث و گفتوگو
©️کانال مدرسه تردید (خرداد ۱۴۰۳)
#️⃣ #زبان_فارسی | فایل تصویری
00:00 مقدمهای از حسین شیخرضایی
01:56 سخنرانی محمدمنصور هاشمی
40:02 بحث و گفتوگو
©️کانال مدرسه تردید (خرداد ۱۴۰۳)
#️⃣ #زبان_فارسی | فایل تصویری
🍁 رابطهٔ فرهنگ و زبان: مکالمه و گفتوگو
✍🏻 طاهره شیخالاسلام:
هموطنی میگفت بسیاری از ما در اکثر اوقات و تا قبل از اینکه ازدواج کرده و مستقل شویم با والدینمان در زیر یک سقف زندگی میکنیم. معمولاً صبحانه، ناهار و شام را دور هم میخوریم. اغلب با هم به گردش و مسافرت میرویم و، در عین حال، خیلی کم به معنای واقعی کلمه «با هم» هستیم. همیشه دیوار یا پردهای از حرمت و خجالت، که به نوعی بیگانگی منجر میشود، بین ما و والدینمان حائل بوده است. دوران بحرانی بلوغ را، که بیشترین نیازهای عاطفی را میطلبد تنها و سرگردان سپری کردهایم. بهندرت به یاد میآورم که توانسته باشیم با پدر و مادرمان به گفتوگویی خصوصی و دوستانه از آنچه در دل و روحمان میگذرد پرداخته باشیم. هیچ به یاد ندارم که افراد خانواده دور هم نشسته و در فضایی دوستانه، به دور از تحقیر توهین و عصبانیت، مسائل، دلگیریها و مشکلاتمان را مطرح کرده باشیم. بیشترِ اوقات یا سکوت کرده و فرو خوردهایم و یا اگر شروع کردهایم، به جنگ و جدال و گریه و فحاشی ختم شده است؛ در حالیکه این غربیها بهراحتی میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و بدون رودربایستی حرفهایشان را به یکدیگر بزنند، عباراتی چون:
We need to talk. I want to talk to you, I have to talk to you, I need to talk to you
که به معنای «من احتیاج به صحبتکردن با تو دارم» یا «من میخواهم یا باید با شما حرف بزنم» یا «ما احتیاج به صحبتکردن با هم داریم» از زبان اینها بسیار گفته و شنیده میشود.
این هموطن سپس چنین ادامه داد: روزی فرزند نوجوانم از مدرسه به خانه آمد و به زبان انگلیسی به من گفت که میخواهد با من حرف بزند. با یکدیگر به اتاقی رفتیم و حدود يک ساعتی با هم به زبان انگلیسی صحبت کردیم. برایم خیلی جالب بود که با این زبان نه او شرمگین از طرح سؤالات و مشکلاتش بود و نه من از شنیدن و صحبتکردن با او در مورد آنها احساس ناراحتی میکردم؛ در حالیکه برای هر دوی ما احترام ،غرور، خجالت و ترس سدهایی بودند که مانع از سهولت برقراریِ رابطه به زبان فارسی میشدند. این خانم هموطن، پس از ابراز خوشحالی از اینکه به برکت دانستنِ يک زبان دیگر فاصله او و فرزندانش بسیار کم شده بود، میپرسید آیا میشود روزی در جامعهٔ ما نیز این فاصلهها، که بهخاطر وجود تابوهای ذهنی و پردههای نامرئیِ ترس و احترام بهوجود آمده است، از بین برود و افراد بتوانند با سهولت و صمیمت با هم ارتباط صحیح، صادقانه و سالمی برقرار نمایند؟ (شیخالاسلام، ۱۳۹۵: ۳۰۶ ــ ۳۰۷)
📚 شیخالاسلام، طاهره. (۱۳۹۵). در اسارت فرهنگ: ریشهیابی خلقوخو، آداب و عادات ما ایرانیها. تهران: انتشارات صمدیه.
#⃣ #زبان_و_فرهنگ
✍🏻 طاهره شیخالاسلام:
هموطنی میگفت بسیاری از ما در اکثر اوقات و تا قبل از اینکه ازدواج کرده و مستقل شویم با والدینمان در زیر یک سقف زندگی میکنیم. معمولاً صبحانه، ناهار و شام را دور هم میخوریم. اغلب با هم به گردش و مسافرت میرویم و، در عین حال، خیلی کم به معنای واقعی کلمه «با هم» هستیم. همیشه دیوار یا پردهای از حرمت و خجالت، که به نوعی بیگانگی منجر میشود، بین ما و والدینمان حائل بوده است. دوران بحرانی بلوغ را، که بیشترین نیازهای عاطفی را میطلبد تنها و سرگردان سپری کردهایم. بهندرت به یاد میآورم که توانسته باشیم با پدر و مادرمان به گفتوگویی خصوصی و دوستانه از آنچه در دل و روحمان میگذرد پرداخته باشیم. هیچ به یاد ندارم که افراد خانواده دور هم نشسته و در فضایی دوستانه، به دور از تحقیر توهین و عصبانیت، مسائل، دلگیریها و مشکلاتمان را مطرح کرده باشیم. بیشترِ اوقات یا سکوت کرده و فرو خوردهایم و یا اگر شروع کردهایم، به جنگ و جدال و گریه و فحاشی ختم شده است؛ در حالیکه این غربیها بهراحتی میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و بدون رودربایستی حرفهایشان را به یکدیگر بزنند، عباراتی چون:
We need to talk. I want to talk to you, I have to talk to you, I need to talk to you
که به معنای «من احتیاج به صحبتکردن با تو دارم» یا «من میخواهم یا باید با شما حرف بزنم» یا «ما احتیاج به صحبتکردن با هم داریم» از زبان اینها بسیار گفته و شنیده میشود.
این هموطن سپس چنین ادامه داد: روزی فرزند نوجوانم از مدرسه به خانه آمد و به زبان انگلیسی به من گفت که میخواهد با من حرف بزند. با یکدیگر به اتاقی رفتیم و حدود يک ساعتی با هم به زبان انگلیسی صحبت کردیم. برایم خیلی جالب بود که با این زبان نه او شرمگین از طرح سؤالات و مشکلاتش بود و نه من از شنیدن و صحبتکردن با او در مورد آنها احساس ناراحتی میکردم؛ در حالیکه برای هر دوی ما احترام ،غرور، خجالت و ترس سدهایی بودند که مانع از سهولت برقراریِ رابطه به زبان فارسی میشدند. این خانم هموطن، پس از ابراز خوشحالی از اینکه به برکت دانستنِ يک زبان دیگر فاصله او و فرزندانش بسیار کم شده بود، میپرسید آیا میشود روزی در جامعهٔ ما نیز این فاصلهها، که بهخاطر وجود تابوهای ذهنی و پردههای نامرئیِ ترس و احترام بهوجود آمده است، از بین برود و افراد بتوانند با سهولت و صمیمت با هم ارتباط صحیح، صادقانه و سالمی برقرار نمایند؟ (شیخالاسلام، ۱۳۹۵: ۳۰۶ ــ ۳۰۷)
📚 شیخالاسلام، طاهره. (۱۳۹۵). در اسارت فرهنگ: ریشهیابی خلقوخو، آداب و عادات ما ایرانیها. تهران: انتشارات صمدیه.
#⃣ #زبان_و_فرهنگ
📚 روشنفکران ایرانی و مسئلهٔ زبان (۱۴۰۳)
▪️رویکردهای روشنفکران ایرانی به زبان و زبان فارسی از دورۀ قاجار تا عصر حاضر
✍🏻 فرزاد بالو
دغدغۀ اصلیِ این کتاب نشاندادن سیر تطور و دگردیسیِ نوع تلقی از زبان در بزنگاههای تاریخی در هندسۀ معرفتیِ روشنفکران ایرانی از دورۀ قاجار تا عصر حاضر است. به بیان دیگر، بررسی چرایی و چگونگیِ چرخش تأملات زبانی روشنفکران ایرانی ناظر بر گفتمان مسلط و اپیستمه و صورتبندیِ دانایی و فضای معرفتیِ هر عصر از وجهی زبانشناختی و ابزارانگارانه به دیدگاهی هستیشناسانه و فلسفی، از نگاهی ستایشگرایانه به زبان فارسی تا مواجههای انتقادی به آن است. از این رو، این کتاب طرح و شرح و نقد داستانِ بلندِ نظروَرزانۀ روشنفکران ایرانی در مواجهه با زبان، از نگاه صرفاً محدود به بازتابِ نمود عینیِ زبان در قالب نوشتار و خط (پارول سوسوری) در دورۀ قاجار، بهمثابه ابزاری برای عقبنماندن از مدینۀ فاضلۀ تمدن جدید تا پیوند زبان با ملیت و ناسیونالیسم زبانی در دورۀ رضاخانی، از رویکرد مارکسیستی به زبان تا رویکرد بازگشت به خویشتنِ فرهنگی و نگرۀ خودبسندگیِ زبان [...] است. (انتشارات طرح نو)
#️⃣ #کتاب #زبان_و_هویت
▪️رویکردهای روشنفکران ایرانی به زبان و زبان فارسی از دورۀ قاجار تا عصر حاضر
✍🏻 فرزاد بالو
دغدغۀ اصلیِ این کتاب نشاندادن سیر تطور و دگردیسیِ نوع تلقی از زبان در بزنگاههای تاریخی در هندسۀ معرفتیِ روشنفکران ایرانی از دورۀ قاجار تا عصر حاضر است. به بیان دیگر، بررسی چرایی و چگونگیِ چرخش تأملات زبانی روشنفکران ایرانی ناظر بر گفتمان مسلط و اپیستمه و صورتبندیِ دانایی و فضای معرفتیِ هر عصر از وجهی زبانشناختی و ابزارانگارانه به دیدگاهی هستیشناسانه و فلسفی، از نگاهی ستایشگرایانه به زبان فارسی تا مواجههای انتقادی به آن است. از این رو، این کتاب طرح و شرح و نقد داستانِ بلندِ نظروَرزانۀ روشنفکران ایرانی در مواجهه با زبان، از نگاه صرفاً محدود به بازتابِ نمود عینیِ زبان در قالب نوشتار و خط (پارول سوسوری) در دورۀ قاجار، بهمثابه ابزاری برای عقبنماندن از مدینۀ فاضلۀ تمدن جدید تا پیوند زبان با ملیت و ناسیونالیسم زبانی در دورۀ رضاخانی، از رویکرد مارکسیستی به زبان تا رویکرد بازگشت به خویشتنِ فرهنگی و نگرۀ خودبسندگیِ زبان [...] است. (انتشارات طرح نو)
#️⃣ #کتاب #زبان_و_هویت
زبان و ملیگرایی (۱۴۰۳).pdf
4.8 MB
📚 زبان و ملیگرایی (۱۴۰۳)
✍🏻 به کوشش: الکساندر جباری
آیا یک ملت زبان واحد نیاز دارد و همزبانی با خود همدلی میآورد؟ مفاهیمی چون «زبان مادری»، «زبان ملی» و «زبان رسمی» چگونه پدید آمدند؟ زبانهای فراگیر میانجی، همچون فارسی، چه کارکردی در جوامع متنوع ایفا کردهاند؟ دانش زبانشناسی چگونه متولد شد و چطور به تلقیهای نژادپرستانه از زبان دامن زد؟ سیاستهای دستوری برای مدیریت و پالایش زبان در کشورهای مختلف چه دستاوردهایی داشتهاند؟ آیا بدون داشتن متون مکتوب و بدون گسترش سوادآموزی میشد تصوری از ملتبودن داشت؟ جوامع مختلف و امپراتوریهای تاریخ چگونه با پدیدههایی نظیر چندزبانگی کنار آمدهاند؟ این مبحث به پژوهشها و تجربههای مختلف جهانی و تاریخ شکلگیریِ ذهنیتهای مدرن دربارهٔ رابطهٔ زبان و ملیت میپردازد. (از: دانشکده)
⚠️ یادآوری: چنانکه در سایت دانشکده آمده است، بازنشر و تکثیر این کتاب «با ذکر منبع و به صورت رایگان» مجاز است.
#️⃣ #کتاب #زبان_مادری #زبان_و_هویت #چندزبانگی #زبان_و_سیاست
✍🏻 به کوشش: الکساندر جباری
آیا یک ملت زبان واحد نیاز دارد و همزبانی با خود همدلی میآورد؟ مفاهیمی چون «زبان مادری»، «زبان ملی» و «زبان رسمی» چگونه پدید آمدند؟ زبانهای فراگیر میانجی، همچون فارسی، چه کارکردی در جوامع متنوع ایفا کردهاند؟ دانش زبانشناسی چگونه متولد شد و چطور به تلقیهای نژادپرستانه از زبان دامن زد؟ سیاستهای دستوری برای مدیریت و پالایش زبان در کشورهای مختلف چه دستاوردهایی داشتهاند؟ آیا بدون داشتن متون مکتوب و بدون گسترش سوادآموزی میشد تصوری از ملتبودن داشت؟ جوامع مختلف و امپراتوریهای تاریخ چگونه با پدیدههایی نظیر چندزبانگی کنار آمدهاند؟ این مبحث به پژوهشها و تجربههای مختلف جهانی و تاریخ شکلگیریِ ذهنیتهای مدرن دربارهٔ رابطهٔ زبان و ملیت میپردازد. (از: دانشکده)
⚠️ یادآوری: چنانکه در سایت دانشکده آمده است، بازنشر و تکثیر این کتاب «با ذکر منبع و به صورت رایگان» مجاز است.
#️⃣ #کتاب #زبان_مادری #زبان_و_هویت #چندزبانگی #زبان_و_سیاست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 معادل فارسی «دیپورت» اعلام شد
فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهٔ «اخراج» را معادل واژهٔ فرنگی «دیپورت» تصویب کرد.
نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
کلمۀ «دیپورت» یا «دیپورتیشن» هم به معنای اخراج به صورت «فعل» و هم برای بیان مفهوم «اخراجکردن» بهکار میرود. در زبان فارسی، کلمۀ «تبعید» هم داریم که به مفهوم دیگری از اخراج است.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۳/۹/۷) | #واژهشناسی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهٔ «اخراج» را معادل واژهٔ فرنگی «دیپورت» تصویب کرد.
نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
کلمۀ «دیپورت» یا «دیپورتیشن» هم به معنای اخراج به صورت «فعل» و هم برای بیان مفهوم «اخراجکردن» بهکار میرود. در زبان فارسی، کلمۀ «تبعید» هم داریم که به مفهوم دیگری از اخراج است.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۳/۹/۷) | #واژهشناسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 محسن رنانی: زبان فارسی زبانِ بستهای است
03:44 مسئلهای اساسیتر از «خانه» داریم که «خانهٔ زبان» است و آن، زبانِ بسته و گرد است. گرد اینجا به مفهوم بدون تیزی، بدون شفافیت، زبان استعاری و کنایی است.
07:34 چرا در فارسی نمیگوییم «تلفنیدم»؟ عربها میگویند «تلفل» یعنی «تلفن» را گرفتند و با آن فعل ساختند. چرا ما در فارسی کلمه نمیسازیم. اول باید اجازه دهیم کلمات وارد شوند و واژگان را فارسی کنیم و در فارسی خلق واژهٔ جدید کنیم. [...] چرا نمیتوانیم برای «دموکراسی» کلمه بسازیم یا همان «دموکراسی» را فارسی کنیم! از این مثالها زیاد است و به تعبیر استاد آشوری نشاندهندهٔ آن است که زبان فارسی زبانِ زبانبستهای است. فناوریِ زبانیِ ما مثل سایر فناوریهایمان در عصر کشاورزی مانده است.
09:37 بهعنوان کارشناس حوزهٔ توسعه میگویم، این نقطهضعف بزرگ زبان فارسی است که بسته است. این زبان زایش واژگانی ندارد، نمیتواند واژهها را بگیرد و هضم کند و واژهٔ جدید خلق کند. وقتی نتوانید واژه جدید خلق کنید، نمیتوانید مفهوم جدید خلق کنید.
©️ از: یوتیوب شبکه شرق (۱۴۰۳/۹/۴) | #زبان_فارسی
🔗 واکنش سید علیاصغر سلطانی به سخنان رنانی
03:44 مسئلهای اساسیتر از «خانه» داریم که «خانهٔ زبان» است و آن، زبانِ بسته و گرد است. گرد اینجا به مفهوم بدون تیزی، بدون شفافیت، زبان استعاری و کنایی است.
07:34 چرا در فارسی نمیگوییم «تلفنیدم»؟ عربها میگویند «تلفل» یعنی «تلفن» را گرفتند و با آن فعل ساختند. چرا ما در فارسی کلمه نمیسازیم. اول باید اجازه دهیم کلمات وارد شوند و واژگان را فارسی کنیم و در فارسی خلق واژهٔ جدید کنیم. [...] چرا نمیتوانیم برای «دموکراسی» کلمه بسازیم یا همان «دموکراسی» را فارسی کنیم! از این مثالها زیاد است و به تعبیر استاد آشوری نشاندهندهٔ آن است که زبان فارسی زبانِ زبانبستهای است. فناوریِ زبانیِ ما مثل سایر فناوریهایمان در عصر کشاورزی مانده است.
09:37 بهعنوان کارشناس حوزهٔ توسعه میگویم، این نقطهضعف بزرگ زبان فارسی است که بسته است. این زبان زایش واژگانی ندارد، نمیتواند واژهها را بگیرد و هضم کند و واژهٔ جدید خلق کند. وقتی نتوانید واژه جدید خلق کنید، نمیتوانید مفهوم جدید خلق کنید.
©️ از: یوتیوب شبکه شرق (۱۴۰۳/۹/۴) | #زبان_فارسی
🔗 واکنش سید علیاصغر سلطانی به سخنان رنانی
🍁 فارسی؛ زبانی باز یا بسته؟
✍🏻 سید علیاصغر سلطانی:
آقای دکتر رنانی، به نظرم، به همان حوزۀ اقتصاد و مباحث توسعه بپردازند شاید بهتر باشد. نکاتی که دربارۀ زبان فارسی و قابلیتهای واژهسازی آن مطرح میکنند آنچنان سطحی است که نیاز به پاسخ ندارد؛ اما ایشان تحتتأثیر نظریۀ مناقشهبرانگیز «زبان باز» داریوش آشوری این حرفها را میزند. نظریۀ داریوش آشوری، که در کتاب «زبان باز» نشر مرکز مطرح شد، در نشستی در شهر کتاب توسط دکتر حقشناس و آقایان علی صلحجو و کامران فانی در همان ایام بررسی و نقد شده است، که من متأسفانه به محتوای آن نشست دسترسی نداشتم. اما به نظرم لازم است بهطورجدی زبانشناسان به این نظریۀ آقای آشوری، که زبان فارسی را «زبانی بسته» یا در بحران میپندارد، بپردازند و مجدداً با دید عمیقتری آن را نقد و بررسی کنند.
اگر برداشتم درست باشد، آقای آشوری دو پیشفرض در این نظریه دارند: یک، توسعۀ زبانی مقدم بر توسعۀ فرهنگی / اقتصادی است؛ دو، زبان فارسی زبانی بسته، غیرقابلتوسعه و تحولناپذیر است. نتیجه اینکه، ایران توسعۀ فرهنگی / اقتصادی پیدا نکرده و به جامعهای باز تبدیل نشده است، زیرا زبان فارسی زبانی بسته بوده و امکان این امر را فراهم نکرده است. به نظرم، به هر دو پیشفرض این استدلال نقدهای زیادی وارد است.
یک، زبان و فرهنگ هر دو اموری بسیار پیچیدهاند که از منظرگاههای مختلف تعاریف مختلفی دارند. از این رو، نظریهپردازی دربارۀ رابطۀ زبان و فرهنگ به این سادگی نیست که داریوش آشوری مطرح میکند؛ چه برسد به اینکه رابطهای خطی و یکسویه از زبان به فرهنگ قائل شویم و بستگیِ فرهنگی و به تبعش توسعهنیافتگیِ فرهنگی و / یا اقتصادی را بخواهیم به بسته و محدود بودن زبان نسبت دهیم. همچنین، نکته مهمتر این است که تبیین توسعهنیافتگیِ یک کشور صرفاً با اتکا به زبان یا فرهنگ آن کشور به معنای نادیدهگرفتن ایدئولوژیها، گفتمانها و قدرتهای بزرگتری است که در منطقه و جهان سیطره دارند. آقای آشوری واژۀ «گفتمان» جعل کردند درست، دستمریزاد. ولی به نظرم هیچ شناختی از گفتمان آنطور که فوکو مطرح میکند ندارد.
دو، اینکه زبان فارسی زبانی بسته، غیرقابلتغییر و محدود بدانیم که به بلوغ خود رسیده است هم از آن حرفهایی است که زبانناشناسان ممکن است بگویند. زبان فارسی همواره پویا و در حال تغییر است، ولی در عین حال ارتباطش را با گذشتهاش حفظ میکند. اینکه ایرانیان فرهنگی شعربنیاد، به نظرم، دارند و از بس در پوست و گوشت ما شعر ریشه دوانده که ارتباطمان را با شاعران چند صد سال پیش حفظ کردیم نشانه تغییرنکردن زبان فارسی نیست.
©️از: اینستاگرام سید علیاصغر سلطانی (۱۴۰۳/۹/۷)
✍🏻 سید علیاصغر سلطانی:
آقای دکتر رنانی، به نظرم، به همان حوزۀ اقتصاد و مباحث توسعه بپردازند شاید بهتر باشد. نکاتی که دربارۀ زبان فارسی و قابلیتهای واژهسازی آن مطرح میکنند آنچنان سطحی است که نیاز به پاسخ ندارد؛ اما ایشان تحتتأثیر نظریۀ مناقشهبرانگیز «زبان باز» داریوش آشوری این حرفها را میزند. نظریۀ داریوش آشوری، که در کتاب «زبان باز» نشر مرکز مطرح شد، در نشستی در شهر کتاب توسط دکتر حقشناس و آقایان علی صلحجو و کامران فانی در همان ایام بررسی و نقد شده است، که من متأسفانه به محتوای آن نشست دسترسی نداشتم. اما به نظرم لازم است بهطورجدی زبانشناسان به این نظریۀ آقای آشوری، که زبان فارسی را «زبانی بسته» یا در بحران میپندارد، بپردازند و مجدداً با دید عمیقتری آن را نقد و بررسی کنند.
اگر برداشتم درست باشد، آقای آشوری دو پیشفرض در این نظریه دارند: یک، توسعۀ زبانی مقدم بر توسعۀ فرهنگی / اقتصادی است؛ دو، زبان فارسی زبانی بسته، غیرقابلتوسعه و تحولناپذیر است. نتیجه اینکه، ایران توسعۀ فرهنگی / اقتصادی پیدا نکرده و به جامعهای باز تبدیل نشده است، زیرا زبان فارسی زبانی بسته بوده و امکان این امر را فراهم نکرده است. به نظرم، به هر دو پیشفرض این استدلال نقدهای زیادی وارد است.
یک، زبان و فرهنگ هر دو اموری بسیار پیچیدهاند که از منظرگاههای مختلف تعاریف مختلفی دارند. از این رو، نظریهپردازی دربارۀ رابطۀ زبان و فرهنگ به این سادگی نیست که داریوش آشوری مطرح میکند؛ چه برسد به اینکه رابطهای خطی و یکسویه از زبان به فرهنگ قائل شویم و بستگیِ فرهنگی و به تبعش توسعهنیافتگیِ فرهنگی و / یا اقتصادی را بخواهیم به بسته و محدود بودن زبان نسبت دهیم. همچنین، نکته مهمتر این است که تبیین توسعهنیافتگیِ یک کشور صرفاً با اتکا به زبان یا فرهنگ آن کشور به معنای نادیدهگرفتن ایدئولوژیها، گفتمانها و قدرتهای بزرگتری است که در منطقه و جهان سیطره دارند. آقای آشوری واژۀ «گفتمان» جعل کردند درست، دستمریزاد. ولی به نظرم هیچ شناختی از گفتمان آنطور که فوکو مطرح میکند ندارد.
دو، اینکه زبان فارسی زبانی بسته، غیرقابلتغییر و محدود بدانیم که به بلوغ خود رسیده است هم از آن حرفهایی است که زبانناشناسان ممکن است بگویند. زبان فارسی همواره پویا و در حال تغییر است، ولی در عین حال ارتباطش را با گذشتهاش حفظ میکند. اینکه ایرانیان فرهنگی شعربنیاد، به نظرم، دارند و از بس در پوست و گوشت ما شعر ریشه دوانده که ارتباطمان را با شاعران چند صد سال پیش حفظ کردیم نشانه تغییرنکردن زبان فارسی نیست.
©️از: اینستاگرام سید علیاصغر سلطانی (۱۴۰۳/۹/۷)
🍁 واژهنامهٔ جدید زبان فرانسه بهسختی میتواند با زمان همراه باشد
✍🏻 هیو اسکوفیلد:
چهل سال پس از شروع به کار ــ و تقریباً چهارصد سال پس از دریافت اولین حکم آغاز این فعالیت ــ گروهی از «فرزانگان» در پاریس سرانجام نسخهٔ جدید و قطعیِ فرهنگ واژههای فرانسوی را منتشر کردند.
بعد از ظهر جمعه [۱۴۰۳/۹/۲]، نسخه نهم و کامل واژهنامه فرهنگستان فرانسه (Dictionnaire de l’Académie Française) رسماً در تالار مجلل ساختمان کالج چهارملت (Collège des Quatre-Nations)، ساختهشده در قرن هفدهم در ساحل رود سن، به امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، تحویل شد.
از زمانیکه در سال ۱۶۳۵ میلادی، کاردینال ریشیلیو این کالج را تأسیس کرد ۴۰ مرد و زن «فرزانه» عضو آکادمیِ فرانسه ــ موسوم به جاودانگان ــ که برای پاسداری و پیشرفت زبان و ادبیات فرانسه انتخاب میشوند، در اینجا به فعالیت مشغول بودهاند. در ابتدا وظیفهٔ آنها این بود که «قواعدی ویژه برای زبان ما تدوین کنند تا این زبان به شیوهای ناب و شیوا بیان شود» و با این هدف، آنها نوشتن اولین واژهنامهٔ خود را آغاز کردند.
با این حال، پیشرفت کار بسیار کند بوده است. تهیهٔ اولین کتاب تا سال ۱۶۹۴ طول کشید و امروزه هم معمولاً بیش از یک سال طول میکشد تا مدخل تنها یک حرف از این واژهنامه تکمیل شود. به این دلیل، سنخیت این فعالیت با شرایط و الزامات زمان حاضر بهطور فزاینده با پرسش روبهرو شده است.
روز پنجشنبه ۱۴ نوامبر (۲۴ آبان)، جمعی از زبانشناسان در مطلبی در روزنامه لیبراسیون نوشتند: «این تلاش ستودنی است، اما تأخیر در انتشار نتیجهٔ کار چنان طولانی بوده که کاملاً بیفایده شده است.»
آکادمیِ فرانسه در بیانیهٔ مطبوعاتی خود گفت که این فرهنگ لغات «آینهای از دوره زمانی است که از دههٔ ۱۹۵۰ آغاز شد و تا امروز ادامه داشته است» و در مقایسه با نسخه تکمیلشده در سال ۱۹۳۵، دارای ۲۱ هزار مدخل جدید است.
اما بسیاری از کلمات «جدید»، که در دهههای ۱۹۸۰ یا ۹۰ به این واژهنامه راه یافتند، در حال حاضر دیگر قدیمی شدهاند. در واقع، تغییرات زبانی چنان سرعتی گرفته که بسیاری از کلماتی که امروزه بهکار میروند هنوز جدیدتر از آن هستند که توانسته باشند در این نسخه از واژهنامه ظاهر شوند.
©️ از: بیبیسی فارسی (۱۴۰۳/۹/۲)
📝 پسنوشت: فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز سالهاست که مشغول تألیف فرهنگ جامع زبان فارسی است. سال گذشته بهروز صفرزاده گفته بود که «۱۰۰ سال» طول میکشد تألیف این فرهنگ تمام شود.
#️⃣ #زبان_فرانسوی #فرهنگنویسی #فرهنگ
✍🏻 هیو اسکوفیلد:
چهل سال پس از شروع به کار ــ و تقریباً چهارصد سال پس از دریافت اولین حکم آغاز این فعالیت ــ گروهی از «فرزانگان» در پاریس سرانجام نسخهٔ جدید و قطعیِ فرهنگ واژههای فرانسوی را منتشر کردند.
بعد از ظهر جمعه [۱۴۰۳/۹/۲]، نسخه نهم و کامل واژهنامه فرهنگستان فرانسه (Dictionnaire de l’Académie Française) رسماً در تالار مجلل ساختمان کالج چهارملت (Collège des Quatre-Nations)، ساختهشده در قرن هفدهم در ساحل رود سن، به امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، تحویل شد.
از زمانیکه در سال ۱۶۳۵ میلادی، کاردینال ریشیلیو این کالج را تأسیس کرد ۴۰ مرد و زن «فرزانه» عضو آکادمیِ فرانسه ــ موسوم به جاودانگان ــ که برای پاسداری و پیشرفت زبان و ادبیات فرانسه انتخاب میشوند، در اینجا به فعالیت مشغول بودهاند. در ابتدا وظیفهٔ آنها این بود که «قواعدی ویژه برای زبان ما تدوین کنند تا این زبان به شیوهای ناب و شیوا بیان شود» و با این هدف، آنها نوشتن اولین واژهنامهٔ خود را آغاز کردند.
با این حال، پیشرفت کار بسیار کند بوده است. تهیهٔ اولین کتاب تا سال ۱۶۹۴ طول کشید و امروزه هم معمولاً بیش از یک سال طول میکشد تا مدخل تنها یک حرف از این واژهنامه تکمیل شود. به این دلیل، سنخیت این فعالیت با شرایط و الزامات زمان حاضر بهطور فزاینده با پرسش روبهرو شده است.
روز پنجشنبه ۱۴ نوامبر (۲۴ آبان)، جمعی از زبانشناسان در مطلبی در روزنامه لیبراسیون نوشتند: «این تلاش ستودنی است، اما تأخیر در انتشار نتیجهٔ کار چنان طولانی بوده که کاملاً بیفایده شده است.»
آکادمیِ فرانسه در بیانیهٔ مطبوعاتی خود گفت که این فرهنگ لغات «آینهای از دوره زمانی است که از دههٔ ۱۹۵۰ آغاز شد و تا امروز ادامه داشته است» و در مقایسه با نسخه تکمیلشده در سال ۱۹۳۵، دارای ۲۱ هزار مدخل جدید است.
اما بسیاری از کلمات «جدید»، که در دهههای ۱۹۸۰ یا ۹۰ به این واژهنامه راه یافتند، در حال حاضر دیگر قدیمی شدهاند. در واقع، تغییرات زبانی چنان سرعتی گرفته که بسیاری از کلماتی که امروزه بهکار میروند هنوز جدیدتر از آن هستند که توانسته باشند در این نسخه از واژهنامه ظاهر شوند.
©️ از: بیبیسی فارسی (۱۴۰۳/۹/۲)
📝 پسنوشت: فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز سالهاست که مشغول تألیف فرهنگ جامع زبان فارسی است. سال گذشته بهروز صفرزاده گفته بود که «۱۰۰ سال» طول میکشد تألیف این فرهنگ تمام شود.
#️⃣ #زبان_فرانسوی #فرهنگنویسی #فرهنگ
BBC News فارسی
واژهنامه جدید زبان فرانسه به سختی میتواند با زمان همراه باشد
فرهنگستان فرانسه آخرین جلد از واژه نامه جدید خود را به رئیس جمهوری داد.
🍁 «پوسیدگی مغز»؛ کلمه برگزیده انتشارات دانشگاه آکسفورد
انتشارات دانشگاه آکسفورد کلمه یا عبارت برگزیده سال خود را اعلام کرد: «پوسیدگی مغز.» عبارت انگلیسی brain rot (پوسیدگی مغز) به معنی زوال تدریجیِ ظرفیت ذهنی و قوای شناختی در نتیجهٔ وقتگذرانیِ زیاد با کارهای پوچ مثل پرسهزدن بیهدف در شبکههای اجتماعی است.
با وجود آنکه نخستین کاربرد این عبارت به سال ۱۸۵۴ برمیگردد، استفاده از آن در ۱۲ ماه گذشته افزایش چشمگیری داشته است، بهخصوص در شبکه اجتماعی تیکتاک. (کانال بیبیسی فارسی؛ ۱۴۰۳/۹/۱۲)
#️⃣ #واژهشناسی #زبان_و_جامعه
انتشارات دانشگاه آکسفورد کلمه یا عبارت برگزیده سال خود را اعلام کرد: «پوسیدگی مغز.» عبارت انگلیسی brain rot (پوسیدگی مغز) به معنی زوال تدریجیِ ظرفیت ذهنی و قوای شناختی در نتیجهٔ وقتگذرانیِ زیاد با کارهای پوچ مثل پرسهزدن بیهدف در شبکههای اجتماعی است.
با وجود آنکه نخستین کاربرد این عبارت به سال ۱۸۵۴ برمیگردد، استفاده از آن در ۱۲ ماه گذشته افزایش چشمگیری داشته است، بهخصوص در شبکه اجتماعی تیکتاک. (کانال بیبیسی فارسی؛ ۱۴۰۳/۹/۱۲)
#️⃣ #واژهشناسی #زبان_و_جامعه
🍁 How many words does an average person know?
✍🏻 Lewis Gebhardt:
In one recent study, it was estimated that an average 20-year-old college student knows 42,000 ‘lemmas’ (cat and cats are a single lemma, as are walk, walks, walked and walking) along with another 4,200 multiword expressions whose meanings aren’t obvious from the components of the expression (Brysbaert et al. 2016). A number of other calculations, depending a lot on how the counts are done, vary from 45,000ish for high school graduates to more than 60,000 for individuals who might read a lot (Bloom 2000, 6). Pustejovsky and Batiukova (2019, 3) hazard that a speaker might know up to 250,000 ‘lexical entries’, including both active and passive vocabulary and some 20,000 compound forms and maybe 200,000 or more proper names. (Gebhardt, 2023: 64)
📚 Gebhardt, Lewis. (2023). The Study of Words: An Introduction. UK: Routledge.
✍🏻 Lewis Gebhardt:
In one recent study, it was estimated that an average 20-year-old college student knows 42,000 ‘lemmas’ (cat and cats are a single lemma, as are walk, walks, walked and walking) along with another 4,200 multiword expressions whose meanings aren’t obvious from the components of the expression (Brysbaert et al. 2016). A number of other calculations, depending a lot on how the counts are done, vary from 45,000ish for high school graduates to more than 60,000 for individuals who might read a lot (Bloom 2000, 6). Pustejovsky and Batiukova (2019, 3) hazard that a speaker might know up to 250,000 ‘lexical entries’, including both active and passive vocabulary and some 20,000 compound forms and maybe 200,000 or more proper names. (Gebhardt, 2023: 64)
📚 Gebhardt, Lewis. (2023). The Study of Words: An Introduction. UK: Routledge.
⚽️ گلپاک
معادل فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای «کلینشیت» (clean sheet) «گلپاک» است، نه «مهروموم». (+)
«کلینشیت» به اصطلاحی در برخی ورزشها، از جمله فوتبال، گفته میشود که دروازهبان در طول یک بازی هیچ گلی نخورَد و دروازهاش در اصطلاح «باز» نشود. (+)
#️⃣ #واژهشناسی
معادل فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای «کلینشیت» (clean sheet) «گلپاک» است، نه «مهروموم». (+)
«کلینشیت» به اصطلاحی در برخی ورزشها، از جمله فوتبال، گفته میشود که دروازهبان در طول یک بازی هیچ گلی نخورَد و دروازهاش در اصطلاح «باز» نشود. (+)
#️⃣ #واژهشناسی
🍁 نسترن حکمی، فرهنگنویس، مترجم و ویراستار، درگذشت
نسترن حکمی (۱۳۳۰ ــ ۱۴۰۳) همکار زندهیاد استاد غلامحسین صدریافشار در تدوین فرهنگ معاصر فارسی، واژهنامهٔ فنی ــ مهندسی و فرهنگ مترجم درگذشت.
نسترن حکمی در کرمانشاه زاده شد و در تهران درگذشت. به گفتهٔ خودش، خانهشان از همان ابتدا آکنده از کتاب و مجله بود. پدرش را نخستین استاد خود میدانست. به توصیهٔ پدرش، در حین گذراندن دوران دبستان تا دبیرستان، به یادگیری زبان پرداخت. کرمانشاه را در سال ۱۳۵۴ بهقصد تحصیل در مدرسهٔ عالی ترجمه در تهران ترک کرد تا مدرک کارشناسیِ ترجمهٔ انگلیسی بگیرد. در این مؤسسه، که بعد از انقلاب ۵۷ مصادره و به «دانشکدهٔ ادبیات فارسی و زبانهای خارجیِ دانشگاه علامه طباطبایی» تغییر نام یافت، تحصیل آغاز کرد. بیشتر استادان خود در این دوره را اساتیدی از ایرلند و انگلیس معرفی میکرد. در جایی، از میان استادان فارسیزبان خود به دکتر منوچهر آریانپور کاشانی اشاره کرده است. پس از فارغالتحصیلی، به آموزش زبان در آموزشگاهها و مدارس پرداخت. (+)
#️⃣ #فرهنگنویس #مترجم #ویراستار #درگذشت
نسترن حکمی (۱۳۳۰ ــ ۱۴۰۳) همکار زندهیاد استاد غلامحسین صدریافشار در تدوین فرهنگ معاصر فارسی، واژهنامهٔ فنی ــ مهندسی و فرهنگ مترجم درگذشت.
نسترن حکمی در کرمانشاه زاده شد و در تهران درگذشت. به گفتهٔ خودش، خانهشان از همان ابتدا آکنده از کتاب و مجله بود. پدرش را نخستین استاد خود میدانست. به توصیهٔ پدرش، در حین گذراندن دوران دبستان تا دبیرستان، به یادگیری زبان پرداخت. کرمانشاه را در سال ۱۳۵۴ بهقصد تحصیل در مدرسهٔ عالی ترجمه در تهران ترک کرد تا مدرک کارشناسیِ ترجمهٔ انگلیسی بگیرد. در این مؤسسه، که بعد از انقلاب ۵۷ مصادره و به «دانشکدهٔ ادبیات فارسی و زبانهای خارجیِ دانشگاه علامه طباطبایی» تغییر نام یافت، تحصیل آغاز کرد. بیشتر استادان خود در این دوره را اساتیدی از ایرلند و انگلیس معرفی میکرد. در جایی، از میان استادان فارسیزبان خود به دکتر منوچهر آریانپور کاشانی اشاره کرده است. پس از فارغالتحصیلی، به آموزش زبان در آموزشگاهها و مدارس پرداخت. (+)
#️⃣ #فرهنگنویس #مترجم #ویراستار #درگذشت
🍁 باستانشناسان یک لوح سنگیِ مرموز در گرجستان پیدا کردند که حاوی زبانی ناشناخته است
باستانشناسان در نزدیکیِ دریاچه باشپلمی در منطقه دمانیسی گرجستان لوحی از جنس سنگ بازالت با کتیبههایی به یک زبان ناشناخته کشف کردند.
اگرچه قدمت دقیق این لوح نامشخص است، اما محققان با توجه به مصنوعات همراه با این لوح از جمله خردههای سفال و هاون سنگی تخمین میزنند که این لوح در اواخر عصر برنز یا اوایل عصر آهن (هزاره اول پیش از میلاد) ساخته شده است.
این لوح که از سنگ بومی بازالت حفرهای ساخته شده است، دارای ابعاد ۲۴.۱ در ۲۰.۱ سانتی متر و دارای ۶۰ علامت است، که ۳۹ مورد از آنها هیچ معادل دقیقی در هیچ خط باستانی شناختهشدهای ندارند. نمادهای نقشبسته بر روی این لوح سنگی با استفاده از یک مته مخروطی ایجاد شده و با ابزارهای گرد صیقل داده شدهاند که در نوع خود نشاندهندهٔ درجهٔ بالایی از مهارت هستند.
دریاچه باشپلمی بر روی یک فلات آتشفشانی قرار دارد که با تپههای اطراف آن احاطه شده و از شاخههای کوچک رودخانه ماشاوِرا تغذیه میشود. این منطقه به دلیل اکتشافات باستانشناسیِ فراوانی که دارد، بهویژه در رابطه با بقایای انسانی که قدمت آن به ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار سال پیش میرسد، شناخته شده است.
علیرغم اینکه این منطقه قبلاً کاوشهای باستانشناسیِ محدودی داشته است، اما کشف قطعات سرامیکی، یک هاون سنگی و قطعاتی از سنگ شیشه آتشفشانی (ابسیدین)، که بر روی آن بود، حاکی از احتمال فعالیتهای انسانی قابلتوجهی در این منطقه است.
این لوح بازالت شامل ۳۹ علامت منحصربهفرد است که در هفت خط افقی یا دبیره مرتب شدهاند. برخی از این علامتها تکرار میشوند، ولی در مجموع ۶۰ کاراکتر روی سطح سنگ را میسازند. ترتیب و فراوانیِ برخی از نویسهها نشان میدهد که ممکن است برای نشاندادن اعداد یا علائم نگارشی استفاده شده باشد.
روی این لوح سنگی چه نوشته شده است؟
مشخص است که این صنعتگران دورهٔ باستان از روشهای پیچیدهای مانند بهکارگیری نوعی مته مخروطیشکل برای ایجاد خطوط اولیهٔ نمادها و سپس ابزارهای سرگِرد برای صیقلدادن به علائم استفاده میکردند. با توجه به سختیِ جنس سنگ بازالت و دقت این علائم نوشتاری، میتوان گفت که این لوح حکایت از سطح بالایی از مهارت و برخورداری از تکنیکهای حکاکیِ پیچیده در آن روزگار دارد.
باستانشناسان حدس میزنند که این نوشته ممکن است غنایم نظامی، پروژههای ساختمانی یا هدایایی به خدایان را ثبت کرده باشد. محققانی که روی این لوح کار میکنند در مجلهٔ «تاریخ باستان و باستانشناسی» خاطرنشان کردند که «بهطور کلی، کتیبه باشپلمی با هیچ خط شناختهشدهای مطابقت ندارد، اما حاوی نمادهایی است که در خطهای خاورمیانه و سایر مناطق دوردست مانند هند، مصر و ایبریای غربی یافت میشود.»
جذابترین ویژگیهای این کتیبه چیست؟
شباهت نسبیِ این کتیبه به چندین سیستم نوشتاری باستانی از جذابترین ویژگیهای آن است، بهطوریکه این کتیبه شباهتهایی به مهرهای مربوط به دوران پیشامسیحیت در گرجستان و خط پروتوکارتوِلی (قفقازی) دارد که قدمت آن به هزاره چهارم پیش از میلاد می رسد. بهعلاوه، برخی از نمادهای آن شباهتهایی با خطهای اولیه قفقازی مانند الفبای آلبانیایی و گرجی مرگولوانی، و نیز سیستمهای نوشتاری خاور نزدیک مانند فنیقی و نیاسینایی دارند. علیرغم این شباهتها، کتیبه باشپلمی با هیچ سیستم شناختهشدهٔ نوشتاری مطابقت ندارد و این نشان میدهد که ممکن است خطی منحصربهفرد یا محلی باشد.
©️ از: یورونیوز (۱۴۰۳/۹/۱۷)
باستانشناسان در نزدیکیِ دریاچه باشپلمی در منطقه دمانیسی گرجستان لوحی از جنس سنگ بازالت با کتیبههایی به یک زبان ناشناخته کشف کردند.
اگرچه قدمت دقیق این لوح نامشخص است، اما محققان با توجه به مصنوعات همراه با این لوح از جمله خردههای سفال و هاون سنگی تخمین میزنند که این لوح در اواخر عصر برنز یا اوایل عصر آهن (هزاره اول پیش از میلاد) ساخته شده است.
این لوح که از سنگ بومی بازالت حفرهای ساخته شده است، دارای ابعاد ۲۴.۱ در ۲۰.۱ سانتی متر و دارای ۶۰ علامت است، که ۳۹ مورد از آنها هیچ معادل دقیقی در هیچ خط باستانی شناختهشدهای ندارند. نمادهای نقشبسته بر روی این لوح سنگی با استفاده از یک مته مخروطی ایجاد شده و با ابزارهای گرد صیقل داده شدهاند که در نوع خود نشاندهندهٔ درجهٔ بالایی از مهارت هستند.
دریاچه باشپلمی بر روی یک فلات آتشفشانی قرار دارد که با تپههای اطراف آن احاطه شده و از شاخههای کوچک رودخانه ماشاوِرا تغذیه میشود. این منطقه به دلیل اکتشافات باستانشناسیِ فراوانی که دارد، بهویژه در رابطه با بقایای انسانی که قدمت آن به ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار سال پیش میرسد، شناخته شده است.
علیرغم اینکه این منطقه قبلاً کاوشهای باستانشناسیِ محدودی داشته است، اما کشف قطعات سرامیکی، یک هاون سنگی و قطعاتی از سنگ شیشه آتشفشانی (ابسیدین)، که بر روی آن بود، حاکی از احتمال فعالیتهای انسانی قابلتوجهی در این منطقه است.
این لوح بازالت شامل ۳۹ علامت منحصربهفرد است که در هفت خط افقی یا دبیره مرتب شدهاند. برخی از این علامتها تکرار میشوند، ولی در مجموع ۶۰ کاراکتر روی سطح سنگ را میسازند. ترتیب و فراوانیِ برخی از نویسهها نشان میدهد که ممکن است برای نشاندادن اعداد یا علائم نگارشی استفاده شده باشد.
روی این لوح سنگی چه نوشته شده است؟
مشخص است که این صنعتگران دورهٔ باستان از روشهای پیچیدهای مانند بهکارگیری نوعی مته مخروطیشکل برای ایجاد خطوط اولیهٔ نمادها و سپس ابزارهای سرگِرد برای صیقلدادن به علائم استفاده میکردند. با توجه به سختیِ جنس سنگ بازالت و دقت این علائم نوشتاری، میتوان گفت که این لوح حکایت از سطح بالایی از مهارت و برخورداری از تکنیکهای حکاکیِ پیچیده در آن روزگار دارد.
باستانشناسان حدس میزنند که این نوشته ممکن است غنایم نظامی، پروژههای ساختمانی یا هدایایی به خدایان را ثبت کرده باشد. محققانی که روی این لوح کار میکنند در مجلهٔ «تاریخ باستان و باستانشناسی» خاطرنشان کردند که «بهطور کلی، کتیبه باشپلمی با هیچ خط شناختهشدهای مطابقت ندارد، اما حاوی نمادهایی است که در خطهای خاورمیانه و سایر مناطق دوردست مانند هند، مصر و ایبریای غربی یافت میشود.»
جذابترین ویژگیهای این کتیبه چیست؟
شباهت نسبیِ این کتیبه به چندین سیستم نوشتاری باستانی از جذابترین ویژگیهای آن است، بهطوریکه این کتیبه شباهتهایی به مهرهای مربوط به دوران پیشامسیحیت در گرجستان و خط پروتوکارتوِلی (قفقازی) دارد که قدمت آن به هزاره چهارم پیش از میلاد می رسد. بهعلاوه، برخی از نمادهای آن شباهتهایی با خطهای اولیه قفقازی مانند الفبای آلبانیایی و گرجی مرگولوانی، و نیز سیستمهای نوشتاری خاور نزدیک مانند فنیقی و نیاسینایی دارند. علیرغم این شباهتها، کتیبه باشپلمی با هیچ سیستم شناختهشدهٔ نوشتاری مطابقت ندارد و این نشان میدهد که ممکن است خطی منحصربهفرد یا محلی باشد.
©️ از: یورونیوز (۱۴۰۳/۹/۱۷)
euronews
باستانشناسان یک لوح سنگی مرموز در گرجستان پیدا کردند که حاوی زبانی ناشناخته است
باستان شناسان در نزدیکی دریاچه باشپلمی در منطقه دمانیسی گرجستان لوحی از جنس سنگ بازالت با کتیبههایی به یک زبان ناشناخته کشف کردند.
🍁 بازگشت هیئت مؤلفان لغتنامه به مؤسسه دهخدا
سیدحسین حسینی، سرپرست دانشگاه تهران، با ابراز خرسندی از دیدار با مؤلفان، استادان و مفاخر فرهنگ و ادب فارسی حاضر در جلسه گفت: امروز یکی از شادترین روزهای زندگی من است، چرا که در جمع کسانی هستم که همه با شور و شعفی پایانناپذیر در راه اعتلای فرهنگ ایرانی و زبان فارسی کوشیدهاند. درخواست ما از شما بزرگواران این است که همچنان سایهٔ مهر و عنایت خود را نسبت به مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا تداوم بخشید و مؤسسه را در انجام مأموریتهای مهمش یاری دهید.
محمود بیجنخان، رئیس مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، نیز با قدردانی از حضور سرپرست دانشگاه تهران در این نشست صمیمی گفت: تلاش بنده در دورۀ پیشین مسئولیتم در مؤسسه این بود که در اجرای مأموریتهای مؤسسه، رویکرد تازهای در پیش بگیریم. تهیۀ طرح جدید برای تدوین لغتنامه، طراحیِ سامانۀ فارسیآموز دهخدا، برگزاری رویداد جایزه دهخدا و جشنوارۀ زبان فارسی برای فارسیآموزان ۵۲ کشور، از جمله نتایج این تغییر رویکرد بود.
وی در ادامه به برخی مشکلات بهوجودآمده در مؤسسه نیز اشاره کرد و گفت: تعطیلیِ بخش مؤلفان، تغییر ساختار تشکیلاتی مؤسسه برخلاف اساسنامۀ مصوب ۱۳۹۶ و انتقال کارکنان به بخشهای دیگر دانشگاه، بخشی از این مشکلات طی چند سال گذشته بود. خوشبختانه سرپرست محترم دانشگاه تهران تدبیری اندیشید تا مؤسسه بتواند دوباره به وظایف ملیِ خود بپردازد. فعالشدن دوبارۀ بخش تألیف، تغییر ساختار و تشکیلات اداری و استقرار مجدد معاونت اجرایی، بازگرداندن کارکنان به مؤسسه و تبدیل وضعیت مدرسان به مربی، از جمله اقدامات بایسته برای احیای مؤسسه است. افزونبر این، با توجه به تغییر شیوۀ تألیف لغتنامه و همچنین آموزش زبان، ایجاد یک معاونت فناوری در مؤسسه ضروری است.
محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد ممتاز دانشگاه تهران، نیز در این جلسه گفت: ممکن است بازگشتِ مؤسسه لغتنامۀ دهخدا به روال اصلی و عادی خود یک اتفاق معمول اداری تلقی شود، اما برای دوستداران فرهنگ فارسی و ملی میگویم که این یک امر و واقعه بسیار مهم و تاریخی است که مؤسسه به روال طبیعی و تاریخی خود بازگشته است و میتواند فعالیت خود را از سر بگیرد.
ژاله آموزگار، استاد پیشکسوت دانشگاه تهران نیز در سخنانی پیشنهاد داد مؤسسۀ لغتنامه دهخدا بهعنوان «میراث فرهنگی» ثبت شود. وی گفت: همیشه افتخارم این بود که استاد دانشگاه تهران هستم. اما دورانی هم آمد که سعی کردم خاموش بمانم، ولی امروز دوباره به عضویتم در دانشگاه تهران افتخار میکنم. مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا اهمیت و تأثیری عظیم در فرهنگ ما داشته است و شایسته است که بهعنوان میراث فرهنگی ثبت شود.
دکتر آموزگار دربارۀ اهمیت و ارزش کوششهای علیاکبر دهخدا خاطرنشان کرد: علامه دهخدا این لغتنامه را بر روی تکههای کاغذ نوشت و با تلاشی خستگیناپذیر بنیان این مؤسسه را گذاشت. عشقی که او به پای این لغتنامه گذاشت به ما نیز رسید و ما نیز عاشقانه در اینجا فعالیت کردیم. اگر پایۀ این مؤسسه با عشق گذاشته نشده بود، گردهمایی امروز شکل نمیگرفت. اما «شد آنکه که اهل نظر بر کناره میرفتند» و این فقط به برکت علامه دهخداست که درود بر روانش باد.
آموزگار افزود: در ایران کارها معمولاً به صورت انفرادی انجام میشود، ولی دهخدا هنگامی که اینجا را بنیان گذاشت، گروهی را گرد آورد که میراث فارسی را پاس بدارند. خود دانشگاه تهران نیز بهعنوان قدیمیترین دانشگاه کشور و دارندۀ بهترین استادان، همچون مؤسسۀ لغتنامه، میراث ستودنیِ ایران است و اگر ایران را دوست داریم، باید حافظ این هر دو باشیم.
در این نشست، دیگر استادان و مؤلفان لغتنامه از جمله دکتر حسن انوری، دکتر علیاشرف صادقی، دکتر رسول شایسته، دکتر سعید نجفی اسدالهی و خانم دکتر معین نیز دیدگاههای خود را دربارۀ حفظ میراث مؤسسه اظهار داشتند و امیدواری خود را نسبت به تقویت مؤسسه و بهبود شرایط آن در آینده ابراز کردند.
©️ از: خبرگزاری مهر (۱۴۰۳/۹/۱۴)
سیدحسین حسینی، سرپرست دانشگاه تهران، با ابراز خرسندی از دیدار با مؤلفان، استادان و مفاخر فرهنگ و ادب فارسی حاضر در جلسه گفت: امروز یکی از شادترین روزهای زندگی من است، چرا که در جمع کسانی هستم که همه با شور و شعفی پایانناپذیر در راه اعتلای فرهنگ ایرانی و زبان فارسی کوشیدهاند. درخواست ما از شما بزرگواران این است که همچنان سایهٔ مهر و عنایت خود را نسبت به مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا تداوم بخشید و مؤسسه را در انجام مأموریتهای مهمش یاری دهید.
محمود بیجنخان، رئیس مؤسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، نیز با قدردانی از حضور سرپرست دانشگاه تهران در این نشست صمیمی گفت: تلاش بنده در دورۀ پیشین مسئولیتم در مؤسسه این بود که در اجرای مأموریتهای مؤسسه، رویکرد تازهای در پیش بگیریم. تهیۀ طرح جدید برای تدوین لغتنامه، طراحیِ سامانۀ فارسیآموز دهخدا، برگزاری رویداد جایزه دهخدا و جشنوارۀ زبان فارسی برای فارسیآموزان ۵۲ کشور، از جمله نتایج این تغییر رویکرد بود.
وی در ادامه به برخی مشکلات بهوجودآمده در مؤسسه نیز اشاره کرد و گفت: تعطیلیِ بخش مؤلفان، تغییر ساختار تشکیلاتی مؤسسه برخلاف اساسنامۀ مصوب ۱۳۹۶ و انتقال کارکنان به بخشهای دیگر دانشگاه، بخشی از این مشکلات طی چند سال گذشته بود. خوشبختانه سرپرست محترم دانشگاه تهران تدبیری اندیشید تا مؤسسه بتواند دوباره به وظایف ملیِ خود بپردازد. فعالشدن دوبارۀ بخش تألیف، تغییر ساختار و تشکیلات اداری و استقرار مجدد معاونت اجرایی، بازگرداندن کارکنان به مؤسسه و تبدیل وضعیت مدرسان به مربی، از جمله اقدامات بایسته برای احیای مؤسسه است. افزونبر این، با توجه به تغییر شیوۀ تألیف لغتنامه و همچنین آموزش زبان، ایجاد یک معاونت فناوری در مؤسسه ضروری است.
محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد ممتاز دانشگاه تهران، نیز در این جلسه گفت: ممکن است بازگشتِ مؤسسه لغتنامۀ دهخدا به روال اصلی و عادی خود یک اتفاق معمول اداری تلقی شود، اما برای دوستداران فرهنگ فارسی و ملی میگویم که این یک امر و واقعه بسیار مهم و تاریخی است که مؤسسه به روال طبیعی و تاریخی خود بازگشته است و میتواند فعالیت خود را از سر بگیرد.
ژاله آموزگار، استاد پیشکسوت دانشگاه تهران نیز در سخنانی پیشنهاد داد مؤسسۀ لغتنامه دهخدا بهعنوان «میراث فرهنگی» ثبت شود. وی گفت: همیشه افتخارم این بود که استاد دانشگاه تهران هستم. اما دورانی هم آمد که سعی کردم خاموش بمانم، ولی امروز دوباره به عضویتم در دانشگاه تهران افتخار میکنم. مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا اهمیت و تأثیری عظیم در فرهنگ ما داشته است و شایسته است که بهعنوان میراث فرهنگی ثبت شود.
دکتر آموزگار دربارۀ اهمیت و ارزش کوششهای علیاکبر دهخدا خاطرنشان کرد: علامه دهخدا این لغتنامه را بر روی تکههای کاغذ نوشت و با تلاشی خستگیناپذیر بنیان این مؤسسه را گذاشت. عشقی که او به پای این لغتنامه گذاشت به ما نیز رسید و ما نیز عاشقانه در اینجا فعالیت کردیم. اگر پایۀ این مؤسسه با عشق گذاشته نشده بود، گردهمایی امروز شکل نمیگرفت. اما «شد آنکه که اهل نظر بر کناره میرفتند» و این فقط به برکت علامه دهخداست که درود بر روانش باد.
آموزگار افزود: در ایران کارها معمولاً به صورت انفرادی انجام میشود، ولی دهخدا هنگامی که اینجا را بنیان گذاشت، گروهی را گرد آورد که میراث فارسی را پاس بدارند. خود دانشگاه تهران نیز بهعنوان قدیمیترین دانشگاه کشور و دارندۀ بهترین استادان، همچون مؤسسۀ لغتنامه، میراث ستودنیِ ایران است و اگر ایران را دوست داریم، باید حافظ این هر دو باشیم.
در این نشست، دیگر استادان و مؤلفان لغتنامه از جمله دکتر حسن انوری، دکتر علیاشرف صادقی، دکتر رسول شایسته، دکتر سعید نجفی اسدالهی و خانم دکتر معین نیز دیدگاههای خود را دربارۀ حفظ میراث مؤسسه اظهار داشتند و امیدواری خود را نسبت به تقویت مؤسسه و بهبود شرایط آن در آینده ابراز کردند.
©️ از: خبرگزاری مهر (۱۴۰۳/۹/۱۴)
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
بازگشت هیئت مؤلفان لغتنامه به مؤسسه دهخدا
اعضای هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا در جلسهای با حضور سرپرست دانشگاه تهران، به مؤسسه لغتنامه بازگشتند و فعالیت خود را از سر گرفتند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 معادل فارسی «مایکروویو» اعلام شد
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
وقتی مایکروویو وارد ایران شد، با توجه به کارکرد آن و اینکه در آن زمان فرهنگستان واژهگزینیِ تخصصی نداشت، واژهٔ عمومی «تندپز» معادل «مایکروویو» تعیین و اعلام شد.
بعدها که کار واژههای تخصصی را آغاز کردیم، کلمهٔ «موجپز» را برای این وسیله بهتر دیدیم، به این علت که وسایل دیگر هم میتواند سریعتر یا تندپزتر باشد.
با توجه به اینکه «مایکرووِیو» را در علوم فیزیک «ریزموج» میگویند، ما در حوزهٔ صنایع غذایی از کلمهٔ «موج» و لفظ «پختن» استفاده و «موجپز» را معادل «مایکروویو» تصویب کردیم.
مایکروویو در دو حوزه کاربرد دارد و فرهنگستان در حوزهٔ فیزیک معادل «ریزموج» و در حوزهٔ وسایل مربوط به پختوپز و صنایع غذایی، واژهٔ «موجپز» را در برابر آن تصویب کرده است.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۳/۹/۲۱) | #واژهشناسی
🔗 همچنین بخوانید: «موجپز» را چه کسی پخت؟
💬 نسرین پرویزی (معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی):
وقتی مایکروویو وارد ایران شد، با توجه به کارکرد آن و اینکه در آن زمان فرهنگستان واژهگزینیِ تخصصی نداشت، واژهٔ عمومی «تندپز» معادل «مایکروویو» تعیین و اعلام شد.
بعدها که کار واژههای تخصصی را آغاز کردیم، کلمهٔ «موجپز» را برای این وسیله بهتر دیدیم، به این علت که وسایل دیگر هم میتواند سریعتر یا تندپزتر باشد.
با توجه به اینکه «مایکرووِیو» را در علوم فیزیک «ریزموج» میگویند، ما در حوزهٔ صنایع غذایی از کلمهٔ «موج» و لفظ «پختن» استفاده و «موجپز» را معادل «مایکروویو» تصویب کردیم.
مایکروویو در دو حوزه کاربرد دارد و فرهنگستان در حوزهٔ فیزیک معادل «ریزموج» و در حوزهٔ وسایل مربوط به پختوپز و صنایع غذایی، واژهٔ «موجپز» را در برابر آن تصویب کرده است.
©️ خبرگزاری صدا و سیما (۱۴۰۳/۹/۲۱) | #واژهشناسی
🔗 همچنین بخوانید: «موجپز» را چه کسی پخت؟
🍁 «مردم، پُشت به فرهنگستان»
✍🏻 مسعود هوشیار:
مسخرهکردن واژههای فرهنگستان سه علت دارد:
۱. مردم از فرایند واژهگزینی در فرهنگستان ناآگاهاند؛
۲. کینۀ سیاسی از ساختار قدرت به دل دارند؛
۳. برای مردم، زبان فارسی فقط ابزار است؛ بنابراین از کارکردها و سازِکارِ زبان فارسی در ساختار فرهنگ و تمدن بیخبرند.
با این پیشدرآمد، در ادامه وارد واکاوی و چراییِ ایستادگیِ مردم در برابر واژههای فرهنگستان میشوم.
تا به امروز سه فرهنگستان داشتهایم: فرهنگستان اول، زمان رضاشاه؛ فرهنگستان دوم، زمان محمدرضاشاه؛ فرهنگستان سوم، زمان جمهوری اسلامی.
ولی همیشه و از همان زمان پایهگذاریِ فرهنگستان اول، در دورۀ رضاشاه تا به امروز، واژهگزینیِ این سازمان را مردم و حتی بعضی روشنفکران دست انداختهاند؛ برای نمونه، صادق هدایت واژههای برساختۀ فرهنگستان را در مقالۀ «فرهنگ فرهنگستان» به باد طنز گرفته است؛ از جمله، «انگل» (بهجای طفیلی) و «باشگاه» (بهجای کلوب) و «پایاننامه» (بهجای تِز) و «پزشک» (بهجای طبیب) را با چوب تمسخر کُتک میزند.
هدایت اگر امروز بود، شرمسار میشد از این مقاله و بیشک متنی عذرخواهانه مینوشت! چون ما الان داریم میبینیم که این برساختهها چهارزانو نشستهاند در زبان فارسی. این کلمههای برساخته آنگونه جا افتادهاند که اکنون بیشتر مردم نمیدانند این واژهها عمری هفتادهشتادساله دارند!
بخش دیگری از برساختههای فرهنگستان که آرامآرام جاافتادهاند از این قرارند: شهرداری (بلدیه)، دادگستری (عدالتخانه، محکمه)، دماسنج (بهجای میزانالحرارة)، هواپیما (Airplane)، یخچال (Refrigerator) و صدها واژۀ دیگر.
علت مخالف با لغتهای ساختۀ فرهنگستان خُوکردگی به واژههای وِردِ زبان است. وقتی کلمهای در کَلۀ مردم جا خوش کرد، بیرونکردناش کار حضرت فیل است، زیرا مردم به عادتزدایی تن نمیدهند و در برابر جایگزینها میایستند؛ زیرا خو کردهاند و به سخن نصرالله منشی در کلیلهودمنه: «خوکردگی بدتر از عاشقی است!»
ولی ماجرای فرهنگستان سوم، که پس از ۱۳۵۷ش راه افتاد، داستان دیگری هم دارد. سالهاست که مردم در برابر نهادهای قدرت، چَموشاند؛ بنابراین از سَر لجبازی توی دهنِ واژههای تازۀ فرهنگستان میزنند و آن واژه را دست میاندازند؛ حتی بعضیها بهعمد تن به کاربردِ واژههای فرهنگستان نمیدهند.
ولی از قضا همین فرهنگستان کلمههایی پیشنهاد داده که سالهاست دارند از این دهان به دهانی دیگر میروند و زبانبهزبان میچرخند؛ مانند «داده» (data)، «نرمافزار» (Software)، «سختافزار» (Hardware)، «روانشناسی» (Psychology)، «فرایند» (Process)، «پژوهش» (Research)، «یارانه» (Subsidy)، «پایانه» (Terminal)، «سبد کالا» (Basket of goods)، «بازی جوانمردانه» (fair play)، «قهرمانی» (championship)، «پرورش اندام» (bodybuilding)، «شیرجه» (dive)، «نشانآور» (medalist)، «کرجیرانی» (rowing)، «شهرآورد» (derby)، «گُلپاک و مُهروموم» (clean sheet) و صدها واژۀ دیگر! از این میان «گلپاک» و «مهروموم» و یکیدوتای دیگر هنوز دارند جای خودشان را باز میکنند.
بله. لغتهای بالا ساختۀ همین فرهنگستان است که «گرایه» را بهجای «ترند» (Trend) و «موجپز» را بهجای «ماکروویو» (Microwave) برگزیده است!
پس، این فرایند طبیعی است؛ واژهای که تازه میآید برای ما ناآشناست و زمان میبَرد تا جای خودش را در ذهن و دلمان باز کند؛ بنابراین مردم دستش میاندازند و سربهسرش میگذارند تا جا بیفتد و اتفاقاً هرچه بیشتر چوب لای چرخش بگذارند، زودتر از ناآشناییاش میکاهند و جا میاندازندش. یادتان بیاید به واژۀ «پیامک» (Message) که چقدر مردم به آن خندیدند؛ ولی حالا نه فقط خندهدار نیست، بلکه بخشی از واژههای زبان فارسی است! (با اندکی ویرایش)
©️ از: کانال شبکۀ متنپژوهی (۱۴۰۳/۹/۲۳)
🔗 همچنین: چرا شوخی با واژههای فرهنگستان؟
#️⃣ #واژهشناسی #فرهنگستان
✍🏻 مسعود هوشیار:
مسخرهکردن واژههای فرهنگستان سه علت دارد:
۱. مردم از فرایند واژهگزینی در فرهنگستان ناآگاهاند؛
۲. کینۀ سیاسی از ساختار قدرت به دل دارند؛
۳. برای مردم، زبان فارسی فقط ابزار است؛ بنابراین از کارکردها و سازِکارِ زبان فارسی در ساختار فرهنگ و تمدن بیخبرند.
با این پیشدرآمد، در ادامه وارد واکاوی و چراییِ ایستادگیِ مردم در برابر واژههای فرهنگستان میشوم.
تا به امروز سه فرهنگستان داشتهایم: فرهنگستان اول، زمان رضاشاه؛ فرهنگستان دوم، زمان محمدرضاشاه؛ فرهنگستان سوم، زمان جمهوری اسلامی.
ولی همیشه و از همان زمان پایهگذاریِ فرهنگستان اول، در دورۀ رضاشاه تا به امروز، واژهگزینیِ این سازمان را مردم و حتی بعضی روشنفکران دست انداختهاند؛ برای نمونه، صادق هدایت واژههای برساختۀ فرهنگستان را در مقالۀ «فرهنگ فرهنگستان» به باد طنز گرفته است؛ از جمله، «انگل» (بهجای طفیلی) و «باشگاه» (بهجای کلوب) و «پایاننامه» (بهجای تِز) و «پزشک» (بهجای طبیب) را با چوب تمسخر کُتک میزند.
هدایت اگر امروز بود، شرمسار میشد از این مقاله و بیشک متنی عذرخواهانه مینوشت! چون ما الان داریم میبینیم که این برساختهها چهارزانو نشستهاند در زبان فارسی. این کلمههای برساخته آنگونه جا افتادهاند که اکنون بیشتر مردم نمیدانند این واژهها عمری هفتادهشتادساله دارند!
بخش دیگری از برساختههای فرهنگستان که آرامآرام جاافتادهاند از این قرارند: شهرداری (بلدیه)، دادگستری (عدالتخانه، محکمه)، دماسنج (بهجای میزانالحرارة)، هواپیما (Airplane)، یخچال (Refrigerator) و صدها واژۀ دیگر.
علت مخالف با لغتهای ساختۀ فرهنگستان خُوکردگی به واژههای وِردِ زبان است. وقتی کلمهای در کَلۀ مردم جا خوش کرد، بیرونکردناش کار حضرت فیل است، زیرا مردم به عادتزدایی تن نمیدهند و در برابر جایگزینها میایستند؛ زیرا خو کردهاند و به سخن نصرالله منشی در کلیلهودمنه: «خوکردگی بدتر از عاشقی است!»
ولی ماجرای فرهنگستان سوم، که پس از ۱۳۵۷ش راه افتاد، داستان دیگری هم دارد. سالهاست که مردم در برابر نهادهای قدرت، چَموشاند؛ بنابراین از سَر لجبازی توی دهنِ واژههای تازۀ فرهنگستان میزنند و آن واژه را دست میاندازند؛ حتی بعضیها بهعمد تن به کاربردِ واژههای فرهنگستان نمیدهند.
ولی از قضا همین فرهنگستان کلمههایی پیشنهاد داده که سالهاست دارند از این دهان به دهانی دیگر میروند و زبانبهزبان میچرخند؛ مانند «داده» (data)، «نرمافزار» (Software)، «سختافزار» (Hardware)، «روانشناسی» (Psychology)، «فرایند» (Process)، «پژوهش» (Research)، «یارانه» (Subsidy)، «پایانه» (Terminal)، «سبد کالا» (Basket of goods)، «بازی جوانمردانه» (fair play)، «قهرمانی» (championship)، «پرورش اندام» (bodybuilding)، «شیرجه» (dive)، «نشانآور» (medalist)، «کرجیرانی» (rowing)، «شهرآورد» (derby)، «گُلپاک و مُهروموم» (clean sheet) و صدها واژۀ دیگر! از این میان «گلپاک» و «مهروموم» و یکیدوتای دیگر هنوز دارند جای خودشان را باز میکنند.
بله. لغتهای بالا ساختۀ همین فرهنگستان است که «گرایه» را بهجای «ترند» (Trend) و «موجپز» را بهجای «ماکروویو» (Microwave) برگزیده است!
پس، این فرایند طبیعی است؛ واژهای که تازه میآید برای ما ناآشناست و زمان میبَرد تا جای خودش را در ذهن و دلمان باز کند؛ بنابراین مردم دستش میاندازند و سربهسرش میگذارند تا جا بیفتد و اتفاقاً هرچه بیشتر چوب لای چرخش بگذارند، زودتر از ناآشناییاش میکاهند و جا میاندازندش. یادتان بیاید به واژۀ «پیامک» (Message) که چقدر مردم به آن خندیدند؛ ولی حالا نه فقط خندهدار نیست، بلکه بخشی از واژههای زبان فارسی است! (با اندکی ویرایش)
©️ از: کانال شبکۀ متنپژوهی (۱۴۰۳/۹/۲۳)
🔗 همچنین: چرا شوخی با واژههای فرهنگستان؟
#️⃣ #واژهشناسی #فرهنگستان