Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
@shafiei_kadkani
یکی از دلائل عظمت تمدن ایران باستان وجود جشنهای بزرگ ملّی است که نظیر آنها را در میان ملتهای دیگر کمتر میتوان یافت. جشن نتیجهٔ آسایش و به عبارت دیگر حُسنِ تدبیر در امور اجتماعی و فردی و بالنّتیجه نشانهٔ بزرگی کمالِ تمدنِ يك قوم است،
بنابراین اگر هیچگونه دلیلی برای نمایاندن کمال معنوی و مادی ایران باستان در میان نبود، همین يک دلیل میتوانست ما را به حقایق انکارناپذیری راهنمایی کند، زیرا بسیار واضح است که تا اندیشهٔ آدمی از بند سختیهای زندگی نرهد و دل را خلوتگاهِ مهر و آسایش نیابد، هیچگاه نوشخندی بر لب نتواند داشت، و دستافشانی و پایکوبی که مظهرِ بارز شادمانی و نشاط است، از سرور وی حکایت نخواهد کرد،
و جشن وصالی چنانکه سعدی گفت، على رغم دشمن تنگدستی و سختی فراهم نخواهد گشت.
[امشب به راستی شبِ ما روزِ روشن است
عیدِ وصالِ دوست علی رغم دشمن است]
در آیین زرتشت و میان ایرانیان قدیم بیش از همهٔ مذاهب و ملل به جشنها توجه شده است و از میان این جشنها برخی تنها مذهبی و برخی هم مذهبی و هم ملّی بودهاند.
شادروان استاد ابراهیم پورداوود، انجمن ایرانشناسی، نشریهٔ دوم، بهمن ۱۳۲۴
#شب_یلدا
#شب_چله
یکی از دلائل عظمت تمدن ایران باستان وجود جشنهای بزرگ ملّی است که نظیر آنها را در میان ملتهای دیگر کمتر میتوان یافت. جشن نتیجهٔ آسایش و به عبارت دیگر حُسنِ تدبیر در امور اجتماعی و فردی و بالنّتیجه نشانهٔ بزرگی کمالِ تمدنِ يك قوم است،
بنابراین اگر هیچگونه دلیلی برای نمایاندن کمال معنوی و مادی ایران باستان در میان نبود، همین يک دلیل میتوانست ما را به حقایق انکارناپذیری راهنمایی کند، زیرا بسیار واضح است که تا اندیشهٔ آدمی از بند سختیهای زندگی نرهد و دل را خلوتگاهِ مهر و آسایش نیابد، هیچگاه نوشخندی بر لب نتواند داشت، و دستافشانی و پایکوبی که مظهرِ بارز شادمانی و نشاط است، از سرور وی حکایت نخواهد کرد،
و جشن وصالی چنانکه سعدی گفت، على رغم دشمن تنگدستی و سختی فراهم نخواهد گشت.
[امشب به راستی شبِ ما روزِ روشن است
عیدِ وصالِ دوست علی رغم دشمن است]
در آیین زرتشت و میان ایرانیان قدیم بیش از همهٔ مذاهب و ملل به جشنها توجه شده است و از میان این جشنها برخی تنها مذهبی و برخی هم مذهبی و هم ملّی بودهاند.
شادروان استاد ابراهیم پورداوود، انجمن ایرانشناسی، نشریهٔ دوم، بهمن ۱۳۲۴
#شب_یلدا
#شب_چله
https://www.tgoop.com/bonyad_neyshaboor
جایگاه کورش و داریوش در شاهنامه
این یادداشت برگرفته از کتاب «زندگی و مهاجرت نژاد آریا بر اساس روایات ایرانی» نوشته استاد #فریدون_جنیدی است که در سال ۱۳۵۸ برای نخستین بار چاپ شد.
سخن نخست آن است که: بند شاهنامه با آنچه که امروزیان با خواندن تاریخهای اروپایی «تاریخ»اش میخوانند، همانا هنگام پادشاهی داراب، و دارای دارایان است...
پادشاهی هخامنشیان دو هنگام را در بر میگیرد: نخست، هنگام کورش و کمبوجیه، دو دیگر، هنگام داریوش و فرزندانش. و بدینسان میتوان آنرا با دو نام کورشیان و داریوشیان خواند.
هنگام داریوشیان در شاهنامه به دارای دارایان (دارا پسر دارا) نامزد گردیده است و بسی از رویدادهای زمان داریوشیان در این هنگام بازگو شده است، چونان ساختن دارابگرد (تخت جمشید امروزین)، و کاخ شوش در خوزستان:
یکی شارسان کرد، زرنوش نام
به اهواز گشتند از او شادکام
کندن کانال از دریای سرخ به رود نیل و دریای مدیترانه و دیگر کانال ها که در یونان کنده شد:
ز پستی برآمد به کوهی رسید
یکی بیکران ژرف دریا بدید
بفرمود کز هند، وز رومیان
بیارند کارآزموده ردان
گشایند از این آب دریا دری
رسانند رودی به هر کشوری
چو بگشاد از آن آب، داننده بند
یکی شهر فرمود، پس سودمند
چو دیوار شهر اندر آورد گرد
ورا نام کردند دارابگرد
آتشی که در دو آتشدان سنگی کوه رحمت، کنار تخت جمشید (کاخ نوروزی دارا: دارابگرد) فروزان بوده است:
یکی آتش افروخت از تیغ کوه
پرستیدن آذر آمد گروه
زهر پیشهای کارگر خواستند
همه شهر از ایشان بیاراستند
و برای آگاه شدن از کار کارگران همه کشورهای زیر فرمان هخامنشیان نیک است که به سنگنوشتههای داریوش در تخت جمشید و شوش بنگریم، و نیز اکنون بجا است که نگارههای دیوارهای تخت جمشید را که داستان آوردن پیشکشیها از سرتاسر آن مرز بزرگ، باز میگوید در شاهنامه ببینیم:
فرستاده آمد ز هر کشوری
ز هر نامداری و هر مهتری
ز هند و ز فغفور و خاقان چین
ز روم و ز هر کشوری همچنین
همه پاک، با هدیه و باژ و ساو
نه پی بود با او کسی را، نه تاو!
در شاهنامه داراب پسر همای آمده است و همای گونهای دیگر از هومای (هوماد) یا کشور نیک ماد است و چنانکه میدانیم کورش از سوی مادر، پیوسته مادیکان بود، و چرا از مای (ماد) در شاهنامه به گونه زن یاد کرده شده؟ زیرا که در زبانهای ایرانی باستان سرزمین و شهر و کشور در سخن به گونه زن بکار میرفته است چنانکه این ویژگی هنوز در زبانهای آریایی اروپا، و نیز در زبان تازی دیده میشود.
جایگاه کورش و داریوش در شاهنامه
این یادداشت برگرفته از کتاب «زندگی و مهاجرت نژاد آریا بر اساس روایات ایرانی» نوشته استاد #فریدون_جنیدی است که در سال ۱۳۵۸ برای نخستین بار چاپ شد.
سخن نخست آن است که: بند شاهنامه با آنچه که امروزیان با خواندن تاریخهای اروپایی «تاریخ»اش میخوانند، همانا هنگام پادشاهی داراب، و دارای دارایان است...
پادشاهی هخامنشیان دو هنگام را در بر میگیرد: نخست، هنگام کورش و کمبوجیه، دو دیگر، هنگام داریوش و فرزندانش. و بدینسان میتوان آنرا با دو نام کورشیان و داریوشیان خواند.
هنگام داریوشیان در شاهنامه به دارای دارایان (دارا پسر دارا) نامزد گردیده است و بسی از رویدادهای زمان داریوشیان در این هنگام بازگو شده است، چونان ساختن دارابگرد (تخت جمشید امروزین)، و کاخ شوش در خوزستان:
یکی شارسان کرد، زرنوش نام
به اهواز گشتند از او شادکام
کندن کانال از دریای سرخ به رود نیل و دریای مدیترانه و دیگر کانال ها که در یونان کنده شد:
ز پستی برآمد به کوهی رسید
یکی بیکران ژرف دریا بدید
بفرمود کز هند، وز رومیان
بیارند کارآزموده ردان
گشایند از این آب دریا دری
رسانند رودی به هر کشوری
چو بگشاد از آن آب، داننده بند
یکی شهر فرمود، پس سودمند
چو دیوار شهر اندر آورد گرد
ورا نام کردند دارابگرد
آتشی که در دو آتشدان سنگی کوه رحمت، کنار تخت جمشید (کاخ نوروزی دارا: دارابگرد) فروزان بوده است:
یکی آتش افروخت از تیغ کوه
پرستیدن آذر آمد گروه
زهر پیشهای کارگر خواستند
همه شهر از ایشان بیاراستند
و برای آگاه شدن از کار کارگران همه کشورهای زیر فرمان هخامنشیان نیک است که به سنگنوشتههای داریوش در تخت جمشید و شوش بنگریم، و نیز اکنون بجا است که نگارههای دیوارهای تخت جمشید را که داستان آوردن پیشکشیها از سرتاسر آن مرز بزرگ، باز میگوید در شاهنامه ببینیم:
فرستاده آمد ز هر کشوری
ز هر نامداری و هر مهتری
ز هند و ز فغفور و خاقان چین
ز روم و ز هر کشوری همچنین
همه پاک، با هدیه و باژ و ساو
نه پی بود با او کسی را، نه تاو!
در شاهنامه داراب پسر همای آمده است و همای گونهای دیگر از هومای (هوماد) یا کشور نیک ماد است و چنانکه میدانیم کورش از سوی مادر، پیوسته مادیکان بود، و چرا از مای (ماد) در شاهنامه به گونه زن یاد کرده شده؟ زیرا که در زبانهای ایرانی باستان سرزمین و شهر و کشور در سخن به گونه زن بکار میرفته است چنانکه این ویژگی هنوز در زبانهای آریایی اروپا، و نیز در زبان تازی دیده میشود.
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب چله و یگانگی و پیوستگی فرهنگی ایرانیان
استاد فریدون جنیدی
#بنیاد_نیشابور
https://www.tgoop.com/bonyad_neyshaboor
استاد فریدون جنیدی
#بنیاد_نیشابور
https://www.tgoop.com/bonyad_neyshaboor
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز دی به آذر، از ماه دی
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
یکشنبه : ۲ دی ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۲ دسامبر ۲۰۲۴ ترسایی
22.12.2024
🌷🌷🌷
🔹دی به آذر:
- دی به آذر نام هشتمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ویژه زرتشتیان است.
- دی به چَمار(معنی) آفریدگار و آذر نیز نام دیگری برای آتش، در گویش ایرانیان بوده است.
- در هر ماه سه روز با پیشوند «دی» در گاهشمار ترادادی وجود دارد که روز هشتم «دیبهآذر»، پانزدهم «دیبهمهر» و بیستوسوم «دیبهدین» می باشند.
- روزهای دی با پسوند نام روز پس از خودش نامگذاری شده است.
- روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین که در این گاه شماری آمده است. به جای روزهای آدینه در هرماه، از روزهای شادی و آرامش و همزیستی در فرهنگ نیاکان ما بوده است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز دی به آذر، از ماه دی
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
یکشنبه : ۲ دی ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۲ دسامبر ۲۰۲۴ ترسایی
22.12.2024
🌷🌷🌷
🔹دی به آذر:
- دی به آذر نام هشتمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ویژه زرتشتیان است.
- دی به چَمار(معنی) آفریدگار و آذر نیز نام دیگری برای آتش، در گویش ایرانیان بوده است.
- در هر ماه سه روز با پیشوند «دی» در گاهشمار ترادادی وجود دارد که روز هشتم «دیبهآذر»، پانزدهم «دیبهمهر» و بیستوسوم «دیبهدین» می باشند.
- روزهای دی با پسوند نام روز پس از خودش نامگذاری شده است.
- روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین که در این گاه شماری آمده است. به جای روزهای آدینه در هرماه، از روزهای شادی و آرامش و همزیستی در فرهنگ نیاکان ما بوده است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
من از این خانه پرنور به در می نروم
من از این شهر مبارک به سفر می نروم
منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر
من از او گر بکشی جای دگر می نروم
گر جهان بحر شود موج زند سرتاسر
من به جز جانب آن گنج گهر می نروم
یار ما جان و خداوند قضا و قدر است
من از این جان قدر جز به قدر می نروم
تو مسافر شدهای تا که مگر سود کنی
من از این سود حقیقت به مگر می نروم
مغز را یافتهام پوست نخواهم خایید
ایمنی یافتهام سوی خطر می نروم
تو کمربسته چو موری پی حرص روزی
من فکنده کله و سوی کمر می نروم
نشنوم پند کسی پند مده جان پدر
من پدر یافتهام سوی پدر می نروم
شمس تبریز مرا طالع زهره دادهست
تا چو زهره همه شب جز به بطر می نروم
مولانا
من از این شهر مبارک به سفر می نروم
منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر
من از او گر بکشی جای دگر می نروم
گر جهان بحر شود موج زند سرتاسر
من به جز جانب آن گنج گهر می نروم
یار ما جان و خداوند قضا و قدر است
من از این جان قدر جز به قدر می نروم
تو مسافر شدهای تا که مگر سود کنی
من از این سود حقیقت به مگر می نروم
مغز را یافتهام پوست نخواهم خایید
ایمنی یافتهام سوی خطر می نروم
تو کمربسته چو موری پی حرص روزی
من فکنده کله و سوی کمر می نروم
نشنوم پند کسی پند مده جان پدر
من پدر یافتهام سوی پدر می نروم
شمس تبریز مرا طالع زهره دادهست
تا چو زهره همه شب جز به بطر می نروم
مولانا
برگرفته از نسک «اندرزنامه زرتشت» نوشته روانشاد موبد کوروش نیکنام
@zoroaster33
@zoroaster33
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
🖋جشنهای چله و دیگان برپایه نوشتارهای کهن و شاهنامه / #فرانک_دوانلو
@shahnamehpajohan
«دی» در اوستا، دَئوش DATHUSHیا دَذوَ Dadhva و در فارسی «دی» شده است. «دی» به چم پروردگار و دادار است. که از ویژگیها (خصوصیت) اهورامزدا است. از این روی «دی» یکی از ماههای مینوی (مقدس) و پرارج در نزد ایرانیان است. بر پایه گزارش روزها روز نخست از هر ماه اورمزد نام دارد. روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم نیز «دی» دارند و از آن روی که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام روز پسینشان به آنان افزوده شده است: روز هشتم: دی به آذر، روز پانزدهم: دی به مهر، روز بیست و سوم: دی به دین نامیدهاند.
ابوریحان میگوید «دی» ماه را خور ماه نیز میگویند. و هم او درکتاب قانون مسعودی گوید روز اول «دی» ماه را خُرَه روز – خُورَه روز نامند:
«دی ماه و آن را خورماه نیز میگویند. نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای تعالی که هرمزد است نامیده شده، یعنی پادشاهی حکیم و صاحبرایی آفریدگار. و در این روز عادت ایرانیان چنین بود ...
برای خواندن کامل این مقاله اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
@shahnamehpajohan
«دی» در اوستا، دَئوش DATHUSHیا دَذوَ Dadhva و در فارسی «دی» شده است. «دی» به چم پروردگار و دادار است. که از ویژگیها (خصوصیت) اهورامزدا است. از این روی «دی» یکی از ماههای مینوی (مقدس) و پرارج در نزد ایرانیان است. بر پایه گزارش روزها روز نخست از هر ماه اورمزد نام دارد. روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم نیز «دی» دارند و از آن روی که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام روز پسینشان به آنان افزوده شده است: روز هشتم: دی به آذر، روز پانزدهم: دی به مهر، روز بیست و سوم: دی به دین نامیدهاند.
ابوریحان میگوید «دی» ماه را خور ماه نیز میگویند. و هم او درکتاب قانون مسعودی گوید روز اول «دی» ماه را خُرَه روز – خُورَه روز نامند:
«دی ماه و آن را خورماه نیز میگویند. نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای تعالی که هرمزد است نامیده شده، یعنی پادشاهی حکیم و صاحبرایی آفریدگار. و در این روز عادت ایرانیان چنین بود ...
برای خواندن کامل این مقاله اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
#ژاله_آموزگار:
🔸او دوستدار واقعی ایران بود، ولی واقعگرا و از افراط در ایرانپرستی بهدور. او میدانست که با همسایگان فارسیزبان باید ارتباط معنوی و فرهنگی برقرار کرد، نه اینکه کینۀ آنها را برانگیخت.
🔸عشق به میهن و عشق به تحکیم وحدت ملی که رمز آن را در تعمیم و پیشرفت زبان فارسی میدانست او را به این مسیر کشاند که از مال و دارایی خود مایه بگذارد. ایران اکنون در حسرت چنین بزرگمردانی دست و پا میزند: کجایند محمود افشارها؟
🔸آیا هنوز ققنوسهایی خواهند بود که دوباره از آتش برخیزند، به داد فرهنگ ایران و به داد زبان فارسی و به داد آزاداندیشان برسند؟! چرا ایراندوستی گناه شد؟! چه شد که ارزشها سقوط کردند؟! علم واقعی بیرنگ شد و در لابهلای مقالههای فرمایشی و نمرههای ارتقا دست و پا زد؟!
🔸چه شد که ثروتمندان ما راههای محمود افشارها را فراموش کردهاند و به این آرمانها پوزخند میزنند؟ نه غم ایران دارند و نه غم زبان فارسی. بیشتر به آنسوی مرزها فکر میکنند تا به این آب و خاک و ایران دوستداشتنی و نازنین ما بانگ برمیدارد: کجایند محمود افشارها؟!»
برای خواندن متن کامل این گفتار اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
🔸او دوستدار واقعی ایران بود، ولی واقعگرا و از افراط در ایرانپرستی بهدور. او میدانست که با همسایگان فارسیزبان باید ارتباط معنوی و فرهنگی برقرار کرد، نه اینکه کینۀ آنها را برانگیخت.
🔸عشق به میهن و عشق به تحکیم وحدت ملی که رمز آن را در تعمیم و پیشرفت زبان فارسی میدانست او را به این مسیر کشاند که از مال و دارایی خود مایه بگذارد. ایران اکنون در حسرت چنین بزرگمردانی دست و پا میزند: کجایند محمود افشارها؟
🔸آیا هنوز ققنوسهایی خواهند بود که دوباره از آتش برخیزند، به داد فرهنگ ایران و به داد زبان فارسی و به داد آزاداندیشان برسند؟! چرا ایراندوستی گناه شد؟! چه شد که ارزشها سقوط کردند؟! علم واقعی بیرنگ شد و در لابهلای مقالههای فرمایشی و نمرههای ارتقا دست و پا زد؟!
🔸چه شد که ثروتمندان ما راههای محمود افشارها را فراموش کردهاند و به این آرمانها پوزخند میزنند؟ نه غم ایران دارند و نه غم زبان فارسی. بیشتر به آنسوی مرزها فکر میکنند تا به این آب و خاک و ایران دوستداشتنی و نازنین ما بانگ برمیدارد: کجایند محمود افشارها؟!»
برای خواندن متن کامل این گفتار اینجا بزنید
@shahnamehpajohan
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
واژه دی
دانش ایرانیان درباره شب چله
استاد فریدون جنیدی
#بنیاد_نیشابور
https://www.tgoop.com/bonyad_neyshaboor
دانش ایرانیان درباره شب چله
استاد فریدون جنیدی
#بنیاد_نیشابور
https://www.tgoop.com/bonyad_neyshaboor
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز آذر از ماه دی
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
دوشنبه : ۳ دی ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۳ دسامبر ۲۰۲۴ ترسایی
23.12.2024
🌷🌷
🔹 آذر:
- نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان «آذر» نامدارد.
- آذر یا آتش در باور نیاکان باستانی ما نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان "آتش" را در کنار سه آخشیج(عنصر) آب، خاک وهوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمی کنند.
پورشیراز(حافظ) می فرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست.
مولانا:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد، نیست باد
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز آذر از ماه دی
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
دوشنبه : ۳ دی ماه،
به سال ۱۴۰۳ خورشیدی
۲۳ دسامبر ۲۰۲۴ ترسایی
23.12.2024
🌷🌷
🔹 آذر:
- نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان «آذر» نامدارد.
- آذر یا آتش در باور نیاکان باستانی ما نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان "آتش" را در کنار سه آخشیج(عنصر) آب، خاک وهوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمی کنند.
پورشیراز(حافظ) می فرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست.
مولانا:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد، نیست باد
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
در اندرونِ منِ خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال، هان که از این پرده کارِ ما به نواست
مرا به کارِ جهان هرگز التفات نبود
رخِ تو در نظرِ من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دلِ من
خمارِ صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خونِ دلم
گَرَم به باده بشویید حق به دستِ شماست
از آن به دیرِ مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دلِ ماست
حافظ
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
در اندرونِ منِ خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال، هان که از این پرده کارِ ما به نواست
مرا به کارِ جهان هرگز التفات نبود
رخِ تو در نظرِ من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دلِ من
خمارِ صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خونِ دلم
گَرَم به باده بشویید حق به دستِ شماست
از آن به دیرِ مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دلِ ماست
حافظ
برگرفته از نسک «اندرزنامه زرتشت» نوشته روانشاد موبد کوروش نیکنام
@zoroaster33
@zoroaster33
Forwarded from کانال رسمی بنیاد نیشابور
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from باشگاه شاهنامه پژوهان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏵دختر تاجیک (دختر ایران زمین) در سمرقند از زبان پارسی، شاهنامه و ایران می گوید
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
نارین قلعه میبد یزد که در میان مردم به نارنج قلعه نیز معروف می باشد قدمتی چند هزار ساله دارد و در گذشته با نام دژدالان نیز شناخته میشده است.
این قلعه در دوران حکومت اشکانیان ساخته شده است و بر بالای تپه ای به ارتفاع ۲۵ متر خودنمایی میکند.این قلعه کاربری نظامی داشته و در طول تاریخ جنگهای بسیاری بخود دیده است.نارین قلعه از بزرگترین بناهای خشت و گلی به شمار آمده و در فهرست سازمان میراث فرهنگی کشور به ثبت رسیده است.
@zoroaster33
این قلعه در دوران حکومت اشکانیان ساخته شده است و بر بالای تپه ای به ارتفاع ۲۵ متر خودنمایی میکند.این قلعه کاربری نظامی داشته و در طول تاریخ جنگهای بسیاری بخود دیده است.نارین قلعه از بزرگترین بناهای خشت و گلی به شمار آمده و در فهرست سازمان میراث فرهنگی کشور به ثبت رسیده است.
@zoroaster33
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز آبان ،از ماهِ دی
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه : ۴ دی ماه،
به سال ۱۴۰۳خورشیدی
۲۴ دسامبر ۲۰۲۴ ترسایی
24.12.2024
🌷🌷🌷
🔹آبان:
- دهمین روز هرماه سی روزه در گاهشمار ترادادی زرتشتی، آبان نام دارد.
- آبان به چم آب هاست، آب در اوستا به ریخت "آپ" آمده، در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در سرود اوستایی آبان یشت، "آپ" ایزد نگهبان آب های پاک و بالنده است.
- نماد آبان در اوستا، به ریخت (اردیویسور آناهیتا) آمده که به چمار(معنی) آب پاک و بالنده است.
- آخشیج آب به مانند آخشیجهای آتش و خاک و هوا، نزد ایرانیان سپندینه بوده و آلوده کردن آن از کارهای ناشایست است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز آبان ،از ماهِ دی
سال ۳۷۶۲ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه : ۴ دی ماه،
به سال ۱۴۰۳خورشیدی
۲۴ دسامبر ۲۰۲۴ ترسایی
24.12.2024
🌷🌷🌷
🔹آبان:
- دهمین روز هرماه سی روزه در گاهشمار ترادادی زرتشتی، آبان نام دارد.
- آبان به چم آب هاست، آب در اوستا به ریخت "آپ" آمده، در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در سرود اوستایی آبان یشت، "آپ" ایزد نگهبان آب های پاک و بالنده است.
- نماد آبان در اوستا، به ریخت (اردیویسور آناهیتا) آمده که به چمار(معنی) آب پاک و بالنده است.
- آخشیج آب به مانند آخشیجهای آتش و خاک و هوا، نزد ایرانیان سپندینه بوده و آلوده کردن آن از کارهای ناشایست است.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دلاست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
سعدی
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دلاست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
سعدی