چهار تاقی بازههور
بازههور (بزدغور) محلی در" تربتحیدریه "در نزدیکی محدوده روستای اسدآباد تربت حیدریه ، در کنار جاده اسد آباد است.
بنای بازههور از سنگ و گچ است و این چهارتاقی جزو آتشکدههای دوره اشکانیان بهشمار میآید.
ویرانههای دو قلعه تاریخی دیگر به نام قلعهدختر و قلعهپسر بر فراز کوهستان و بر دو سمت آتشکده هنوز موجود است.
@zoroaster33
بازههور (بزدغور) محلی در" تربتحیدریه "در نزدیکی محدوده روستای اسدآباد تربت حیدریه ، در کنار جاده اسد آباد است.
بنای بازههور از سنگ و گچ است و این چهارتاقی جزو آتشکدههای دوره اشکانیان بهشمار میآید.
ویرانههای دو قلعه تاریخی دیگر به نام قلعهدختر و قلعهپسر بر فراز کوهستان و بر دو سمت آتشکده هنوز موجود است.
@zoroaster33
پرسش :
با در نظر گرفتن اين مطلب كه دين زرتشت را دين تحريف شد ه ای می دانيم چگونه به سنديت پاسخ هايتان می توان اطمينان داشت؟
پاسخ موبد نیکنام :
چگونه است که کسی به خود پروانه می دهد دین و باور دیگری را تحریف شده بداند! باکدام انگیزه و شوه(:دلیل) دینی را گونه گون(:تحریف) شده می دانید؟
اگر چنین باشد این پروانه را به دیگران نیز بدهیم تا برای هر دین و مکتبی باور خویش را بیان کنند، چون تاریخ ادیان بسیار پیچیده و قابل بررسی و نقد است. به ویژه پیامبرانی که در زادگاهشان افراد باسواد کمتری زندگی می کردند تا گفته های پیامبرشان را ثبت کنند وبه همین روی چندین سال پس از زندگی پیامبر، نسک (:کتاب) دینی در دسترس نداشته اند. یا ادیانی که با فرهنگ کشتار و غارت دارایی دیگران کارشان راآغاز کرده و بر سر رسیدن به پیشوایی و رهبری ازگرفتن جان یکدیگر نیز کوتاهی نمی کرده اند.
پس بهتر است به دنبال چگونگی ها نباشیم به آنچه اکنون به نام فرهنگ دینی داریم، اندیشه کنیم. به آنچه می گوییم باور داشته باشیم و آنچه را باور داریم در پیام پیامبران جستجو کنیم.
سند ما نسک«گات ها»، سرودها وپیام اندیشه بر انگیز(:مانتره) زرتشت است که به دور از هرگونه خرافه پرستی، شیوه پیمودن راه راستی و رستگاری را به مَرتو(انسان) نشان داده است. در کنار آن به سنت ها و آیین هایی که برگرفته از تیره(:اقوام) ایرانی در گذر چند هزار سال است و نمونه های حماسی و آیینی آن در بخش های اوستا آمده پای بند بوده و افتخار می کنیم. به همین روی پاسخگوی فلسفه برگزاری هر سنت، آیین و جشنی نیز می باشیم که از دیرباز تا اکنون آن را پاسداری کرده ایم.
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
با در نظر گرفتن اين مطلب كه دين زرتشت را دين تحريف شد ه ای می دانيم چگونه به سنديت پاسخ هايتان می توان اطمينان داشت؟
پاسخ موبد نیکنام :
چگونه است که کسی به خود پروانه می دهد دین و باور دیگری را تحریف شده بداند! باکدام انگیزه و شوه(:دلیل) دینی را گونه گون(:تحریف) شده می دانید؟
اگر چنین باشد این پروانه را به دیگران نیز بدهیم تا برای هر دین و مکتبی باور خویش را بیان کنند، چون تاریخ ادیان بسیار پیچیده و قابل بررسی و نقد است. به ویژه پیامبرانی که در زادگاهشان افراد باسواد کمتری زندگی می کردند تا گفته های پیامبرشان را ثبت کنند وبه همین روی چندین سال پس از زندگی پیامبر، نسک (:کتاب) دینی در دسترس نداشته اند. یا ادیانی که با فرهنگ کشتار و غارت دارایی دیگران کارشان راآغاز کرده و بر سر رسیدن به پیشوایی و رهبری ازگرفتن جان یکدیگر نیز کوتاهی نمی کرده اند.
پس بهتر است به دنبال چگونگی ها نباشیم به آنچه اکنون به نام فرهنگ دینی داریم، اندیشه کنیم. به آنچه می گوییم باور داشته باشیم و آنچه را باور داریم در پیام پیامبران جستجو کنیم.
سند ما نسک«گات ها»، سرودها وپیام اندیشه بر انگیز(:مانتره) زرتشت است که به دور از هرگونه خرافه پرستی، شیوه پیمودن راه راستی و رستگاری را به مَرتو(انسان) نشان داده است. در کنار آن به سنت ها و آیین هایی که برگرفته از تیره(:اقوام) ایرانی در گذر چند هزار سال است و نمونه های حماسی و آیینی آن در بخش های اوستا آمده پای بند بوده و افتخار می کنیم. به همین روی پاسخگوی فلسفه برگزاری هر سنت، آیین و جشنی نیز می باشیم که از دیرباز تا اکنون آن را پاسداری کرده ایم.
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
شاهنامه وطن است!…
سروده ی : گلرخسار صفی
شاهنامه وطن است!…
شاهنامه سخن است
سخن بیمرگی
شاهنامه روح است
با تن بیمرگی!
شاهنامه وطن است
وطن بیمرگی!
آری، آری، شاهنامه وطن است
وطنی کز من و تو
نتوانند به شمشیر و به تزویر ربودن
شاهنامه خرد است
خردی که به جهان آموزد
هنر از اجل جهل نمردن!…
شاهنامه ادب است
ادبی کز ثمر سبز درخشش
جاودان بهره بگیریم
شاهنامه نفس است
نفسی کز من و تو گر بربایند
بمیریم!
بمیریم!
بمیریم!
گلرخسار صفی
شاعر اشک و طوفان و مهر
سروده ی : گلرخسار صفی
شاهنامه وطن است!…
شاهنامه سخن است
سخن بیمرگی
شاهنامه روح است
با تن بیمرگی!
شاهنامه وطن است
وطن بیمرگی!
آری، آری، شاهنامه وطن است
وطنی کز من و تو
نتوانند به شمشیر و به تزویر ربودن
شاهنامه خرد است
خردی که به جهان آموزد
هنر از اجل جهل نمردن!…
شاهنامه ادب است
ادبی کز ثمر سبز درخشش
جاودان بهره بگیریم
شاهنامه نفس است
نفسی کز من و تو گر بربایند
بمیریم!
بمیریم!
بمیریم!
گلرخسار صفی
شاعر اشک و طوفان و مهر
باستان شناسان از آثار به جا مانده از آتشكدههای دوران ساسانی دریافتند كه بیشترین آتشكدهها در آذربایجان بوده اند و این سرزمین مركز مقدس مذهبی ایران بوده است. بیشتر این آتشكده.ها خاكستری نداشته و در اصطلاح پهلوی «خودسوز» بودهاند. ظاهرا منبع سوخت آتشهای آنها گاز نفت بوده است.
نام خود آذربایجان_آذرآبادگان نیز ماخوذ از آتش است. آتورپات (نگهبان آتش) كه در دوره هخامنشی، شهربان این ناحیه بود، نام خود را به آن داد و این ناحیه از كشور به آتورپاتكان (آذربایجان امروزی) مشهور شد.
@zoroaster33
نام خود آذربایجان_آذرآبادگان نیز ماخوذ از آتش است. آتورپات (نگهبان آتش) كه در دوره هخامنشی، شهربان این ناحیه بود، نام خود را به آن داد و این ناحیه از كشور به آتورپاتكان (آذربایجان امروزی) مشهور شد.
@zoroaster33
آشنایی با شهر باستانی گور
فیروز آباد تا قبل از حمله اسكندر به ایران، شهر گور نامیده میشد.
اسكندر مقدونی این شهر را كاملا ویران كرد و قرنها بعد از اسكندر، اردشیر موسس سلسله ساسانی این شهر را احیا و آباد كرد، اما در حمله تازیان به ایران این شهر دوباره ویران شد.
فیروزآباد كه قدیم آن را گور مینامیدند به روزگار كیانیان شهر بزرگی بوده و حصاری عظیم داشت.
از دیدنیهای این شهر میتوان به قلعه دختر، كاخ ساسانی و برج آتشكده و بقایای شهر گور اشاره كرد.
شهر ساسانی گور نخستین شهر دایرهای شکل ایران محسوب میشود که به دستور اردشیر بابکان ساخته شده است.
این شهر چهار دروازه اصلی داشته است. این دروازهها عبارتند از باب مهر که از طرف شرق، باب بهرام که از طرف غرب، باب هرمز که دروازه شمالی محسوب میشده و در آخر نیز باب اردشیر که از طرف جنوب باز میشده است.
از جمله یافتههای مهم باستان شناسی در شهر گور، کشف دروازه تخت نشین بوده است که شباهت زیادی به سر درهای تخت جمشید دارد.
رنگهای به کار رفته در این کف همچنان سالم هستند و توجه ساسانیان را به استفاده از رنگ های متنوع در معماری نشان میدهد.
منار
در وسط شهر گور، مناری 4 گوش با مصالح لاشه سنگ و ملاط گچ به ارتفاع 30 متر احداث گردیده است.
در خصوص ساخت این مُنار نظریههای مختلفی ارائه شده است:
منار به عنوان نماد قدرت پادشاه
منار، جهت دایره درآوردن و ساختن شهر
محل ارتباط با قلعه دختر
جهت اطلاع از حملات دشمن
محل نیایش
رصدخانه شهر گور:
قدیمیترین رصدخانه ایران، در کنار نقوش رنگی شاهزادگان ساسانی در شهر گور فیروزآباد قرار دارد.
این رصدخانه شاهکاری از دانش ایران در آن عصر محسوب میشود.
پروفسور دیتریش هوف در حفاری شهرگور فیروزآباد فارس به سازهای دایرهایشکل رسید که پس از مطالعه، مشخص شد، قدیمیترین نمونه از رصدخانههای بهدست آمده در ایران و از آن دوران ساسانی است.
نمونههای همانندی از این سازه در دهلی و جیپور هند هست؛ ولی باتوجه به اینکه رصدخانه مراغه مربوط به دوره ایلخانان مغول و نزدیک 300 سال پساز رصدخانه شهرگور بنا شده است، این سازه، قدیمیترین رصدخانه ایران بهشمار میرود.
برج ستارهشناسی پیدا شده در شهر گور، از خشت و گل و کاملاً تندرست است. قطری نزدیک 65/5 متر دارد که روی آن، 12 نشانه از علامتهای بکار گرفته شده در اندازه گیریهای رصدی و سکوهایی نموداری، هست.
شهر گور در دوران ساسانی و از زمان پادشاهی اردشیر بابکان بنا شده و تا دوران اسلامی در حکومت عضدالدوله دیلمی بر فارس که نام آن به فیروزآباد تغییر میکند، اهمیت فراوانی داشته است.
فارس در سده چهارم هجری قمری یکی از پیشتازان دانش اخترشناسی در سراسر ایران بوده و شهرگور نیز در این سده، هنوز اهمیت داشته است.
حتی ابوریحان بیرونی نیز نوشته که رصد دایره البروج با وسیلهای به قطر 123 سانتیمتر در شیراز انجام شده که آن وسیله را در سازه بهدست آمده در شهرگور، کار میگذاشتند.
نقش چهار شاهزاده:
نقوش چهار شاهزاده ساسانی برای اولینبار روی یکی از دیوارهای بدست آمده از این شهر کشف شد.
این چهار شاهزاده را دو زن و یک مرد جوان به همراه نوجوانی تشکیل میدهند.
@zoroaster33
فیروز آباد تا قبل از حمله اسكندر به ایران، شهر گور نامیده میشد.
اسكندر مقدونی این شهر را كاملا ویران كرد و قرنها بعد از اسكندر، اردشیر موسس سلسله ساسانی این شهر را احیا و آباد كرد، اما در حمله تازیان به ایران این شهر دوباره ویران شد.
فیروزآباد كه قدیم آن را گور مینامیدند به روزگار كیانیان شهر بزرگی بوده و حصاری عظیم داشت.
از دیدنیهای این شهر میتوان به قلعه دختر، كاخ ساسانی و برج آتشكده و بقایای شهر گور اشاره كرد.
شهر ساسانی گور نخستین شهر دایرهای شکل ایران محسوب میشود که به دستور اردشیر بابکان ساخته شده است.
این شهر چهار دروازه اصلی داشته است. این دروازهها عبارتند از باب مهر که از طرف شرق، باب بهرام که از طرف غرب، باب هرمز که دروازه شمالی محسوب میشده و در آخر نیز باب اردشیر که از طرف جنوب باز میشده است.
از جمله یافتههای مهم باستان شناسی در شهر گور، کشف دروازه تخت نشین بوده است که شباهت زیادی به سر درهای تخت جمشید دارد.
رنگهای به کار رفته در این کف همچنان سالم هستند و توجه ساسانیان را به استفاده از رنگ های متنوع در معماری نشان میدهد.
منار
در وسط شهر گور، مناری 4 گوش با مصالح لاشه سنگ و ملاط گچ به ارتفاع 30 متر احداث گردیده است.
در خصوص ساخت این مُنار نظریههای مختلفی ارائه شده است:
منار به عنوان نماد قدرت پادشاه
منار، جهت دایره درآوردن و ساختن شهر
محل ارتباط با قلعه دختر
جهت اطلاع از حملات دشمن
محل نیایش
رصدخانه شهر گور:
قدیمیترین رصدخانه ایران، در کنار نقوش رنگی شاهزادگان ساسانی در شهر گور فیروزآباد قرار دارد.
این رصدخانه شاهکاری از دانش ایران در آن عصر محسوب میشود.
پروفسور دیتریش هوف در حفاری شهرگور فیروزآباد فارس به سازهای دایرهایشکل رسید که پس از مطالعه، مشخص شد، قدیمیترین نمونه از رصدخانههای بهدست آمده در ایران و از آن دوران ساسانی است.
نمونههای همانندی از این سازه در دهلی و جیپور هند هست؛ ولی باتوجه به اینکه رصدخانه مراغه مربوط به دوره ایلخانان مغول و نزدیک 300 سال پساز رصدخانه شهرگور بنا شده است، این سازه، قدیمیترین رصدخانه ایران بهشمار میرود.
برج ستارهشناسی پیدا شده در شهر گور، از خشت و گل و کاملاً تندرست است. قطری نزدیک 65/5 متر دارد که روی آن، 12 نشانه از علامتهای بکار گرفته شده در اندازه گیریهای رصدی و سکوهایی نموداری، هست.
شهر گور در دوران ساسانی و از زمان پادشاهی اردشیر بابکان بنا شده و تا دوران اسلامی در حکومت عضدالدوله دیلمی بر فارس که نام آن به فیروزآباد تغییر میکند، اهمیت فراوانی داشته است.
فارس در سده چهارم هجری قمری یکی از پیشتازان دانش اخترشناسی در سراسر ایران بوده و شهرگور نیز در این سده، هنوز اهمیت داشته است.
حتی ابوریحان بیرونی نیز نوشته که رصد دایره البروج با وسیلهای به قطر 123 سانتیمتر در شیراز انجام شده که آن وسیله را در سازه بهدست آمده در شهرگور، کار میگذاشتند.
نقش چهار شاهزاده:
نقوش چهار شاهزاده ساسانی برای اولینبار روی یکی از دیوارهای بدست آمده از این شهر کشف شد.
این چهار شاهزاده را دو زن و یک مرد جوان به همراه نوجوانی تشکیل میدهند.
@zoroaster33
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز ماه ،از ماهِ تیر
سال ۳۷۶۳ ترادادی مزدیسنا
برابر با
دوشنبه: ۹ تیر ماه
به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۳۰ ژوئن ۲۰۲۵ ترسایی
30.06.2025
🌷🌷🌷
🔹ماه:
- دوازدهمین روز در گاهشمار ترادادی زرتشتیان روز "ماه" نام دارد.
- واژه ماه در اوستا به ریخت "ماوُنگهه" آمده و سرود "ماه نیایش" در خُرده اوستا در پاسداشت این پدیده آسمانی سروده شده است.
- روز ماه یکی از روزهایی است که مزدیسنان به باور ترادادی خویش، از خوردن هرگونه خوراک گوشتدار پرهیز می کنند.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز ماه ،از ماهِ تیر
سال ۳۷۶۳ ترادادی مزدیسنا
برابر با
دوشنبه: ۹ تیر ماه
به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۳۰ ژوئن ۲۰۲۵ ترسایی
30.06.2025
🌷🌷🌷
🔹ماه:
- دوازدهمین روز در گاهشمار ترادادی زرتشتیان روز "ماه" نام دارد.
- واژه ماه در اوستا به ریخت "ماوُنگهه" آمده و سرود "ماه نیایش" در خُرده اوستا در پاسداشت این پدیده آسمانی سروده شده است.
- روز ماه یکی از روزهایی است که مزدیسنان به باور ترادادی خویش، از خوردن هرگونه خوراک گوشتدار پرهیز می کنند.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
آیا میدانستید نام بین المللی دریای شمال ایران در همه زبان ها ، دریای کاسپین است نه خزر ؟؟؟
قوم کاسپی قومی ایرانیست که شاخه ای از کاسیان هستند که از هزاران سال پیش در شمال ایران بخصوص گیلان زندگی میکردند . و در طول تاریخ نام دریای شمال ایران دریای کاسپین بوده است .
خزرها قومی وحشی ترک تبار بودند که از خاقانات غربی جدا شده و در سده ششم میلادی به قفقاز یورش آوردند و شروع به قتل و غارت نمودند و حکومت تشکیل دادند که بعد به طور کلی نابود شد.
قوم کاسپی قومی ایرانیست که شاخه ای از کاسیان هستند که از هزاران سال پیش در شمال ایران بخصوص گیلان زندگی میکردند . و در طول تاریخ نام دریای شمال ایران دریای کاسپین بوده است .
خزرها قومی وحشی ترک تبار بودند که از خاقانات غربی جدا شده و در سده ششم میلادی به قفقاز یورش آوردند و شروع به قتل و غارت نمودند و حکومت تشکیل دادند که بعد به طور کلی نابود شد.
گردنبند کشف شده در تپه مارلیک گیلان ، با نقش گردونه مهر......!!!!!
سالها تلاش شده است که به مردم شمال ایران تلقین کنند که شمالی ها ، آریایی نیستند ...!!!
و آریاییها و زرتشتیان هیچ ربطی به شمال ایران ندارند ....!!!!
اما خواهیم دید که واژه آریایی و شناخت نژاد آریا اولین بار در کتاب از استرآباد تا آستارا کنت گوبینو مطرح شد و از انجا در فرهنک اروپایی واژه نژاد آریایی مطرح شد ...
کتاب از استرآباد که نام قدیم گرگان بوده تا آستارا ، درباره تمدن مردم شمال ایران ، تحقیق و برای اولین بار واژه آریایی توسط نویسنده ایتالیایی کتاب ( کنت گوبینو ) برای مردم شمال ایران ، استفاده میشود و بعد از چاپ کتاب در فلورانس ایتالیا و ترجمه آن به زبانهای دیگر ، در آلمان این کتاب متتشر و جریانات راسیستی آلمان با علاقه خود را بخشی از جامعه آریایی شمال ایران دانستند و نماد گردونه مهر آریایی را به عنوان آرم و سمبل خودشان قرار دادند .... همچنین آخرین حکومت زرتشتی ایران در شمال قرار داشت که سالیان دراز در مقابل هجوم تازیان مقاومت کردند .
سالها تلاش شده است که به مردم شمال ایران تلقین کنند که شمالی ها ، آریایی نیستند ...!!!
و آریاییها و زرتشتیان هیچ ربطی به شمال ایران ندارند ....!!!!
اما خواهیم دید که واژه آریایی و شناخت نژاد آریا اولین بار در کتاب از استرآباد تا آستارا کنت گوبینو مطرح شد و از انجا در فرهنک اروپایی واژه نژاد آریایی مطرح شد ...
کتاب از استرآباد که نام قدیم گرگان بوده تا آستارا ، درباره تمدن مردم شمال ایران ، تحقیق و برای اولین بار واژه آریایی توسط نویسنده ایتالیایی کتاب ( کنت گوبینو ) برای مردم شمال ایران ، استفاده میشود و بعد از چاپ کتاب در فلورانس ایتالیا و ترجمه آن به زبانهای دیگر ، در آلمان این کتاب متتشر و جریانات راسیستی آلمان با علاقه خود را بخشی از جامعه آریایی شمال ایران دانستند و نماد گردونه مهر آریایی را به عنوان آرم و سمبل خودشان قرار دادند .... همچنین آخرین حکومت زرتشتی ایران در شمال قرار داشت که سالیان دراز در مقابل هجوم تازیان مقاومت کردند .
☆ چگونه زرتشتی باشیم؟☆
- درپرتو آزادی اراده کنیم تا پیوسته راستی پیشه کنیم، چون اشاوهیشتا(بهترین راستی) در پیام زرتشت مرتوگان(: مردم، بشر) را شناسه و هویت میبخشد و در این نگرش هرگونه دروغی ناشایست است.
- شادی را در زندگی برگزینیم، چون سوگواری روان مرتو(:انسان) را پریشان خواهد کرد.
- به تازگی و نوشدن بپردازیم، چون اشوزرتشت میگوید: از کسانی شویم که زندگانی را تازه میکنند و جهان را نو میسازند.
- از آزردن تن مانند ریاضتکشی، روزه گرفتن و خوراک نخوردن پرهیز کنیم، چون تن جایگاه روان است و روان نباید آزرده بماند.
- به آسایش دیگران نیز بیاندیشیم، چون در بینش اشوزرتشت خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد.
- داد و دهش را فراموش نکنیم، چون زندگی مادی برای همیشه پایدار نبوده و شایسته نیست تا انسانی گرسنه و دریوزه بماند.
- کار و کوشش را فراموش نکنیم، چون تنبلی و بیکاری و خمودگی از گناهان است.
- از آزردن جانوران و قربانی کردن آنها بپرهیزیم، چون وهومن(اندیشه نیک) خشم به جانوران را نیز نکوهیده میداند.
- به مهر ودوستی روی آوریم، چون سرود "مزده یسنواهمی" از اوستا سفارش می کند که جنگ و خونریزی را نکوهیده دانسته، ستایشگر آشتی و مهربانی باشیم.
- باور کنیم که زن و مرد بودن بر دیگری برتری ندارد، چون با پیام "ینگهه هاتام" اوستایی، هر زن و مردی که در انجام کار نیک از دیگری پیشی بگیرد، شایستهتر خواهد بود.
- باور کنیم که بنده و برده خدا نبوده تا از او وحشت داشته باشیم، چون اهورامزدا بهچم (:معنی) دانایی و آگاهی بیکران هستی مند است. فروزه دانایی به خردمند نیاز دارد.
- به دانایی روی آوریم، چون در بینش زرتشت، توانایی مرتو(:انسان)در دانایی اوست.
- آب، خاک، هوا و آتش را گرامی داریم و آلوده نسازیم چون، نیاکان ایرانی ما، آنها را پاک کننده میدانستند و روشنایی آتش را پرتوی از اشغ و پاکی و پیشرفت میدانستند.
- اندیشه خود را نیک گردانیم، چون در بینش اشوزرتشت توهم و خرافه و پندار نادرست نکوهش شدهاست.
- به سرنوشت از پیش نوشته شده باور نکنیم. چون اهورامزدا دشمن کسی نیست که گلیم بخت ما را سیاه ببافد پس بکوشیم تا سرنوشتمان را با اراده خویش برگزینیم.
- گفتار خود را نیک و اثر بخش سازیم، چون راه گسترش آیین راستی سخن گفتن نیکوست.
- کردار خویش را بر پایه خرد رسا و دانش نیک استوار سازیم، آنچه از مرتو به یادگار خواهد ماند نام نیکی است که با کردار نیک فراهم شده باشد.
پس زرتشتی بودن، برگزیدن راه خود سازی و گزینش شناسه و هویت انسانی است و نیازی نخواهد داشت تا پیشوایی و یا نهادی پروانه زرتشتی شدن را به دیگری بدهد!
زرتشتی شدنی نیست وانگه با اراده و خواستن هر کس بودنی است.
برگرفته از تارنمای موبد نیکنام www.kniknam.com
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
- درپرتو آزادی اراده کنیم تا پیوسته راستی پیشه کنیم، چون اشاوهیشتا(بهترین راستی) در پیام زرتشت مرتوگان(: مردم، بشر) را شناسه و هویت میبخشد و در این نگرش هرگونه دروغی ناشایست است.
- شادی را در زندگی برگزینیم، چون سوگواری روان مرتو(:انسان) را پریشان خواهد کرد.
- به تازگی و نوشدن بپردازیم، چون اشوزرتشت میگوید: از کسانی شویم که زندگانی را تازه میکنند و جهان را نو میسازند.
- از آزردن تن مانند ریاضتکشی، روزه گرفتن و خوراک نخوردن پرهیز کنیم، چون تن جایگاه روان است و روان نباید آزرده بماند.
- به آسایش دیگران نیز بیاندیشیم، چون در بینش اشوزرتشت خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد.
- داد و دهش را فراموش نکنیم، چون زندگی مادی برای همیشه پایدار نبوده و شایسته نیست تا انسانی گرسنه و دریوزه بماند.
- کار و کوشش را فراموش نکنیم، چون تنبلی و بیکاری و خمودگی از گناهان است.
- از آزردن جانوران و قربانی کردن آنها بپرهیزیم، چون وهومن(اندیشه نیک) خشم به جانوران را نیز نکوهیده میداند.
- به مهر ودوستی روی آوریم، چون سرود "مزده یسنواهمی" از اوستا سفارش می کند که جنگ و خونریزی را نکوهیده دانسته، ستایشگر آشتی و مهربانی باشیم.
- باور کنیم که زن و مرد بودن بر دیگری برتری ندارد، چون با پیام "ینگهه هاتام" اوستایی، هر زن و مردی که در انجام کار نیک از دیگری پیشی بگیرد، شایستهتر خواهد بود.
- باور کنیم که بنده و برده خدا نبوده تا از او وحشت داشته باشیم، چون اهورامزدا بهچم (:معنی) دانایی و آگاهی بیکران هستی مند است. فروزه دانایی به خردمند نیاز دارد.
- به دانایی روی آوریم، چون در بینش زرتشت، توانایی مرتو(:انسان)در دانایی اوست.
- آب، خاک، هوا و آتش را گرامی داریم و آلوده نسازیم چون، نیاکان ایرانی ما، آنها را پاک کننده میدانستند و روشنایی آتش را پرتوی از اشغ و پاکی و پیشرفت میدانستند.
- اندیشه خود را نیک گردانیم، چون در بینش اشوزرتشت توهم و خرافه و پندار نادرست نکوهش شدهاست.
- به سرنوشت از پیش نوشته شده باور نکنیم. چون اهورامزدا دشمن کسی نیست که گلیم بخت ما را سیاه ببافد پس بکوشیم تا سرنوشتمان را با اراده خویش برگزینیم.
- گفتار خود را نیک و اثر بخش سازیم، چون راه گسترش آیین راستی سخن گفتن نیکوست.
- کردار خویش را بر پایه خرد رسا و دانش نیک استوار سازیم، آنچه از مرتو به یادگار خواهد ماند نام نیکی است که با کردار نیک فراهم شده باشد.
پس زرتشتی بودن، برگزیدن راه خود سازی و گزینش شناسه و هویت انسانی است و نیازی نخواهد داشت تا پیشوایی و یا نهادی پروانه زرتشتی شدن را به دیگری بدهد!
زرتشتی شدنی نیست وانگه با اراده و خواستن هر کس بودنی است.
برگرفته از تارنمای موبد نیکنام www.kniknam.com
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
ادب باستانی ایرانیان
هرودوت مورخ یونانی چنین مینویسد که ایرانیان به فرزندان خود از پنج سالگی تا بیست سالگی تنها سه چیز می آموختند: سوارکاری ، تیر اندازی و راستگویی.
ایرانیان دروغگویی را بدترین عیب ها می دانند و حتی از قرض خواستن خوداری می کنند، زیرا مقروض ممکن است مجبور به دروغ گفتن شود.
ایرانیان از آب دهان افکندن و قضای حاجت در معابر و در حضور دیگران خودداری می کردند و حتی در آب روان دست و رو نمی شستند و آب را به کثافت نمی آلودند.
ایرانیان از قدیم جوانان را از کودکی به ورزش و دویدن و تحمل سرما و گرما و به کار بردن اسلحه ی گونان و سواری و ارابه رانی عادت می دادند و بزرگترین صفات ایشان رشادت و مردانگی و شجاعت بود.
ایرانیان اطفال را در دادگاه حاضر می کردند تا دادرسی را به چشم ببینند و به اصول عدالت و دادگستری آشنا شوند،
ایرانیان همسایگان خود را محترم می داشتند. به کسانی که در راه حفظ مملکت خدماتی کرده بودند پاداش بزرگ می دادند. از گرفتن رشوه و دزدی و تصرف مال غیر خودداری می کردند. از شکم پرستی و پرخوارگی پرهیز داشتند. هنگام راه رفتن چیزی نمی خوردند.
هرودوت مورخ یونانی چنین مینویسد که ایرانیان به فرزندان خود از پنج سالگی تا بیست سالگی تنها سه چیز می آموختند: سوارکاری ، تیر اندازی و راستگویی.
ایرانیان دروغگویی را بدترین عیب ها می دانند و حتی از قرض خواستن خوداری می کنند، زیرا مقروض ممکن است مجبور به دروغ گفتن شود.
ایرانیان از آب دهان افکندن و قضای حاجت در معابر و در حضور دیگران خودداری می کردند و حتی در آب روان دست و رو نمی شستند و آب را به کثافت نمی آلودند.
ایرانیان از قدیم جوانان را از کودکی به ورزش و دویدن و تحمل سرما و گرما و به کار بردن اسلحه ی گونان و سواری و ارابه رانی عادت می دادند و بزرگترین صفات ایشان رشادت و مردانگی و شجاعت بود.
ایرانیان اطفال را در دادگاه حاضر می کردند تا دادرسی را به چشم ببینند و به اصول عدالت و دادگستری آشنا شوند،
ایرانیان همسایگان خود را محترم می داشتند. به کسانی که در راه حفظ مملکت خدماتی کرده بودند پاداش بزرگ می دادند. از گرفتن رشوه و دزدی و تصرف مال غیر خودداری می کردند. از شکم پرستی و پرخوارگی پرهیز داشتند. هنگام راه رفتن چیزی نمی خوردند.
مانده پلی از دوران هخامنشیان بر روی رودخانه بشار به نام تخت شاه نشین در پاتاوه یاسوج
در آیین زرتشت پلسازی از کارهای مقدس بشمار رفته است.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
سیلها و سیلابهای سنگینی که میبایست برای طی قسمتی از راه سفر خود در پیرامون دریاچه ارومیه از میان آنها بگذریم، سبب شد که لغت اوستایی «ویغنه» را که به معنی طغیان آب و طوفان عظیم است حقیقت موجود فرض کنم.
پیداست که بدبختی و مصیبتی که در حین عبور ازین سیلابهای زمستانی دامنگیر انسان میشود، با آنچه در روزگار گذشته نصیب مسافران میشده است فرقی ندارد.
دوبار ناچار شدیم که پیاده شویم تا به اسبها که ناگهان پاهایشان در گودالهای ساحل نهر یا رودخانه فرو رفته بود کمک کنیم. این گودالها به ظاهر زمین هموار و استوار مینمودند، اما در واقع پوک و باتلاقی و خطرناک بودند. غالبا یافتن گدار مطمئنی که بتوانیم از آن بگذریم کاری بینهایت مشکل بود. اما چنان مینمود که مردم محل شم و غریزه جالبی در گداریابی دارند. پلی نبود و اگر بود سخت اندک بود.
سرچشمه: جکسون، آبراهام والنتاین ویلیامز. 1387. ترجمهٔ منوچهر امیری و فریدون بدرهای
@zoroaster33
در آیین زرتشت پلسازی از کارهای مقدس بشمار رفته است.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
سیلها و سیلابهای سنگینی که میبایست برای طی قسمتی از راه سفر خود در پیرامون دریاچه ارومیه از میان آنها بگذریم، سبب شد که لغت اوستایی «ویغنه» را که به معنی طغیان آب و طوفان عظیم است حقیقت موجود فرض کنم.
پیداست که بدبختی و مصیبتی که در حین عبور ازین سیلابهای زمستانی دامنگیر انسان میشود، با آنچه در روزگار گذشته نصیب مسافران میشده است فرقی ندارد.
دوبار ناچار شدیم که پیاده شویم تا به اسبها که ناگهان پاهایشان در گودالهای ساحل نهر یا رودخانه فرو رفته بود کمک کنیم. این گودالها به ظاهر زمین هموار و استوار مینمودند، اما در واقع پوک و باتلاقی و خطرناک بودند. غالبا یافتن گدار مطمئنی که بتوانیم از آن بگذریم کاری بینهایت مشکل بود. اما چنان مینمود که مردم محل شم و غریزه جالبی در گداریابی دارند. پلی نبود و اگر بود سخت اندک بود.
سرچشمه: جکسون، آبراهام والنتاین ویلیامز. 1387. ترجمهٔ منوچهر امیری و فریدون بدرهای
@zoroaster33
امروز
به روز فیروز و فرخ
روز تیر ،از ماهِ تیر
سال ۳۷۶۳ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه : ۱۰ تیر ماه
به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۱ جولای ۲۰۲۵ ترسایی
1.07.2025
🌷🌷🌷
🔹تیر:
- سیزدهمین روز هر ماه در گاهشمار ترادادی زرتشتیان«تیر» نام دارد.
- در استوره های کهن ایرانی «تیر» یا «تیشتَر» ایزد باران بوده است که به یاری آن کشتزارها از باران سیراب میشده اند.
- «تیریشت» در گنجینه اوستایی برای نیایش ایزد باران سروده شده است.
- ایرانیان باستان به هنگام خشکسالی، در این روز آیین ویژهای برگزار می کردند و برای باریدن باران و پیروزی تشتر ایزد بر دیو خشکسالی (اَپوش) به دشت و کنار جویبارها رفته و اوستای تیریشت میخوانده اند.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فیروز و فرخ
روز تیر ،از ماهِ تیر
سال ۳۷۶۳ ترادادی مزدیسنا
برابر با
سه شنبه : ۱۰ تیر ماه
به سال ۱۴۰۴ خورشیدی
۱ جولای ۲۰۲۵ ترسایی
1.07.2025
🌷🌷🌷
🔹تیر:
- سیزدهمین روز هر ماه در گاهشمار ترادادی زرتشتیان«تیر» نام دارد.
- در استوره های کهن ایرانی «تیر» یا «تیشتَر» ایزد باران بوده است که به یاری آن کشتزارها از باران سیراب میشده اند.
- «تیریشت» در گنجینه اوستایی برای نیایش ایزد باران سروده شده است.
- ایرانیان باستان به هنگام خشکسالی، در این روز آیین ویژهای برگزار می کردند و برای باریدن باران و پیروزی تشتر ایزد بر دیو خشکسالی (اَپوش) به دشت و کنار جویبارها رفته و اوستای تیریشت میخوانده اند.
🪻🌸🪻
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام
🏵 @zoroaster33
به روز فرخنده تیر و تشتر
استوره شادی بخش ایرانی
پیروزی فرشته باران بر دیو خشکسالی
به شَوندِ آب و باران و سرسبزی
به شکوه دماوند
توانِ آرش
شادی وسرافرازی ایرانیان
آزادی ایران از پلشتی ودروغ
جشن تیرگان
برشما نوشین و گوارا باد
..................................کورش نیکنام
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
استوره شادی بخش ایرانی
پیروزی فرشته باران بر دیو خشکسالی
به شَوندِ آب و باران و سرسبزی
به شکوه دماوند
توانِ آرش
شادی وسرافرازی ایرانیان
آزادی ایران از پلشتی ودروغ
جشن تیرگان
برشما نوشین و گوارا باد
..................................کورش نیکنام
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
☆جشن تیرگان☆
تیر در زبان اوستایی، تیشتریَه و در پهلوی تِشتَر نام دارد. در ادبیات اوستایی و استوره های ایرانی، تشتر یا تیر نام ایزدی است که به باریدن باران کمک میکند، همچنین در باور ایرانیان، نام ستاره ای است که هرگاه در آسمان پدیدار شود، مژده باریدن باران را می دهد.
سیزدهمین روز هر ماه در گاهشماری ترادادی(سنتی) زرتشتیان، تیر یا تشتر نام دارد. هر سال و در ماه تیر، هنگامی که روز تیر فرا میرسد، آن روز را به نام تیرگان، جشن می گیرند. سبب پیدایش جشن تیرگان نیز مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگر در فرهنگ باستانی ایران، با رویدادهای سرنوشتساز از تاریخ زندگی ایرانیان باستان هماهنگی یا پیوند یافته است.
گروهی این جشن را یادگار پیروزی ایرانیان و تورانیان میدانند، بدین روایت که در زمان منوچهر، پس از اشغال بخشهای زیادی از سرزمین ایران به مانجیگری( توسط) سپاه افراسیاب تورانی، پیمان آشتی بر این گذاشته شد که از سوی سپاه ایران از سرزمین تبرستان، تیری رها گردد و در هر جا بر زمین فرود آید، مرز ایران و توران باشد. بنابراین آرش، پهلوان دلیر ایرانی جان بر کف و با تمام توان تیری را از کمان رها ساخت. این تیر در باور استوره ای ایرانی به مانجیگری(توسط) ایزدِ با همراهی شد و در کنار رودخانه جیحون بر درختی نشست و مرز ایران و توران را گستردهتر کرد.
در پی روایت دیگر، در زمان ساسانیان و پادشاهی فیروز، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر به دشت و بیابان روی آوردند و با نیایش های خود از پروردگار درخواست باران کردند. پس از چندی بارش باران آغاز شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت. از آن سال به بعد، ایرانیان در چنین روزی به یکدیگر آب می پاشند و شادی میکنند.
اکنون زرتشتیان به باور ترادادی خود، جشن تیرگان را باشکوه و شادمانی ویژه ای برپا می دارند.
در شهر کرمان و بم این آیین را "تیروجشن" نیز می گویند. روز پیش از جشن تیرگان، باشکوه و شادمانی تمام خانه و بیرون آن را جارو می زنند و آب می پاشند. همه اهل خانه، سر و تن خویش را شستشو داده، لباس نو میپوشند و به سرخوشی و شادی میپردازند.
به گاهی مناسب همه از پیر و جوان، نخِ تیروباد را که از جنس ابریشم نازک و مجموعهای از نخهای هفت رنگ به هم تابیده شده به نشانه رنگین کمان آسمان به هنگام بارندگی است، به مُچ دست می بندند. این نخ را در کرمان و بم تیرو می گویند. این نخ به هم تابیده را در روز جشن تیرگان به مچ دست و گاه به انگشت دست می بندند و آن را تا روز باد به دست دارند. در روز باد (ده روز پس از روز تیر در گاهشماری ترادادی) نخ ابریشمی هفت رنگ را از دست باز میکنند، در جای بلندی مانند پشت بام، بالای کوه و تپه می ایستند و آنرا به باد میدهند تا گذرِ تیر آرش کمانگیر به یاری ایزد باد را نیز یادآوری کرده باشند. زرتشتیان کرمان این کار را با خواندن بیت زیر برگزار می کنند:
تیر برو، باد بیا
غم برو، شادی بیا
محنت برو، روزی بیا
خوشه مرواری بیا
از بامداد روز جشن تیرگان، زرتشتیان به ویژه جوانان می کوشند به هر شیوه ممکن به یکدیگر شادمانه آب بپاشند. از این روی، کسانی که در روستاها زندگی می کنند به کنار چشمه ها یا جوی آب روان می روند و با شادی بیشتری به یکدیگر آب می پاشند.
در شهرهای بزرگ، بعضی از خانواده ها به خارج از شهر می روند، مکانی که در آن آب فراوان تری وجود داشته باشد و امکان آب پاشی بیشتر و آزادانه را برای آنان فراهم تر سازد.
نسک یادگار دیرین
آیین ها، مراسم و باورهای مذهبی
سنتی زرتشتیان ایران
پژوهش و نگارش: کورش نیکنام
درگاه(کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش و نگرش: موبد کورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
تیر در زبان اوستایی، تیشتریَه و در پهلوی تِشتَر نام دارد. در ادبیات اوستایی و استوره های ایرانی، تشتر یا تیر نام ایزدی است که به باریدن باران کمک میکند، همچنین در باور ایرانیان، نام ستاره ای است که هرگاه در آسمان پدیدار شود، مژده باریدن باران را می دهد.
سیزدهمین روز هر ماه در گاهشماری ترادادی(سنتی) زرتشتیان، تیر یا تشتر نام دارد. هر سال و در ماه تیر، هنگامی که روز تیر فرا میرسد، آن روز را به نام تیرگان، جشن می گیرند. سبب پیدایش جشن تیرگان نیز مانند بسیاری از آداب و رسوم دیگر در فرهنگ باستانی ایران، با رویدادهای سرنوشتساز از تاریخ زندگی ایرانیان باستان هماهنگی یا پیوند یافته است.
گروهی این جشن را یادگار پیروزی ایرانیان و تورانیان میدانند، بدین روایت که در زمان منوچهر، پس از اشغال بخشهای زیادی از سرزمین ایران به مانجیگری( توسط) سپاه افراسیاب تورانی، پیمان آشتی بر این گذاشته شد که از سوی سپاه ایران از سرزمین تبرستان، تیری رها گردد و در هر جا بر زمین فرود آید، مرز ایران و توران باشد. بنابراین آرش، پهلوان دلیر ایرانی جان بر کف و با تمام توان تیری را از کمان رها ساخت. این تیر در باور استوره ای ایرانی به مانجیگری(توسط) ایزدِ با همراهی شد و در کنار رودخانه جیحون بر درختی نشست و مرز ایران و توران را گستردهتر کرد.
در پی روایت دیگر، در زمان ساسانیان و پادشاهی فیروز، هفت سال در ایران خشکسالی روی داد. مردم ناگزیر به دشت و بیابان روی آوردند و با نیایش های خود از پروردگار درخواست باران کردند. پس از چندی بارش باران آغاز شد و ایران از خشکسالی رهایی یافت. از آن سال به بعد، ایرانیان در چنین روزی به یکدیگر آب می پاشند و شادی میکنند.
اکنون زرتشتیان به باور ترادادی خود، جشن تیرگان را باشکوه و شادمانی ویژه ای برپا می دارند.
در شهر کرمان و بم این آیین را "تیروجشن" نیز می گویند. روز پیش از جشن تیرگان، باشکوه و شادمانی تمام خانه و بیرون آن را جارو می زنند و آب می پاشند. همه اهل خانه، سر و تن خویش را شستشو داده، لباس نو میپوشند و به سرخوشی و شادی میپردازند.
به گاهی مناسب همه از پیر و جوان، نخِ تیروباد را که از جنس ابریشم نازک و مجموعهای از نخهای هفت رنگ به هم تابیده شده به نشانه رنگین کمان آسمان به هنگام بارندگی است، به مُچ دست می بندند. این نخ را در کرمان و بم تیرو می گویند. این نخ به هم تابیده را در روز جشن تیرگان به مچ دست و گاه به انگشت دست می بندند و آن را تا روز باد به دست دارند. در روز باد (ده روز پس از روز تیر در گاهشماری ترادادی) نخ ابریشمی هفت رنگ را از دست باز میکنند، در جای بلندی مانند پشت بام، بالای کوه و تپه می ایستند و آنرا به باد میدهند تا گذرِ تیر آرش کمانگیر به یاری ایزد باد را نیز یادآوری کرده باشند. زرتشتیان کرمان این کار را با خواندن بیت زیر برگزار می کنند:
تیر برو، باد بیا
غم برو، شادی بیا
محنت برو، روزی بیا
خوشه مرواری بیا
از بامداد روز جشن تیرگان، زرتشتیان به ویژه جوانان می کوشند به هر شیوه ممکن به یکدیگر شادمانه آب بپاشند. از این روی، کسانی که در روستاها زندگی می کنند به کنار چشمه ها یا جوی آب روان می روند و با شادی بیشتری به یکدیگر آب می پاشند.
در شهرهای بزرگ، بعضی از خانواده ها به خارج از شهر می روند، مکانی که در آن آب فراوان تری وجود داشته باشد و امکان آب پاشی بیشتر و آزادانه را برای آنان فراهم تر سازد.
نسک یادگار دیرین
آیین ها، مراسم و باورهای مذهبی
سنتی زرتشتیان ایران
پژوهش و نگارش: کورش نیکنام
درگاه(کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش و نگرش: موبد کورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
آرش کماندار
سرودهای زیبا از بانو هما ارژنگی
از دامن کوهسار البرز
میریخت به صخرههای تبدار
سوزنده شرارههای خورشید
وان قامت دلکش دماوند
با آنهمه فر و سرفرازی
لرزنده به خود ز بیم و امید
آن روز غریب محنت انگیز
پیمانهی بخت شاد خواران
در چنبر چرخ باژگونه
در شهر همه نشان غم بود
در ساغر قلب میگساران
جوشنده شرنگ نامرادی
رخسارهی مردمان دژم بود
آن روز حدود و مرز ایران
آزادگی و غرور انسان
در پرش تیر یک کمان بود
میرفت یگانه سربداری
بر مسلخ عشق و پایداری
آوردگهش نه آنچنان بود.
چون شیر که رو کند به نخجیر
آن سخت کمان آتشین تیر
کز وحشت ننگ و بیم تحقیر
میجست به کار خوش تدبیر
میرفت که در پناه یزدان
خود نقش زند نشان تقدیر
بازو بگشاد آن کماندار
رو جانب کوه و آسمان کرد
بدرید سپید جامه بر تن
سر بر سر صخرهای همی سود
دادار یگانه را ندا داد
پژواک بلند خواهش او
پیچید به قلب کوه البرز
جوشید گدازههای سوزان
در سینهی سنگها شتابان
غرید پلنگ خفته در کوه
آهو بچگان ز جان هراسان
آنگاه ز اوج آسمانها
ابری چو غبار سر برآورد
توفنده نهاد گرد بادی
کوبید به چهر کوهساران
فرهیخته آرش کماندار
آن گرد نژاده سر افراز
دل بر کف و جان در آستین گفت:
ای یاور و یار پاکبازان
ای بر دل خستهام تو درمان
من قاصد افتخار و نورم
شیراوژن و پر دل و جسورم
جانبازی من چو نیست بازی
بر من تو ببخش سرفرازی
آنگاه به نام ایزد جان
با یاد وطن خجسته ایران
آن تیر گزیده در کمان کرد
قربان شرف تن و توان کرد
آمیخت همه روان پاکش
با سختی تیر تیز پران
وان تیر همه روان و جان شد
گویی که روان آرش و تیر
پیچید بهم چو آذرخشی
توفنده و جان شکار و سوزان
بر جانب اهرمن روان شد
آرش، به فروغ و نور ایمان
آن روز بلند تیرگان را
بنوشت به قلب سرخ تاریخ
با خامهی عشق و جوهر جان
بنهاد یکی نشان جاوید
بر سینهی افتخار انسان
یعنی که: زجان گذر توان کرد
در آتش خشم و کین خطر کرد
وز بازی آسمان حذر کرد
لیکن دل خود ز مهر ایران
هرگز نتوان برید آسان
.@zoroaster33
سرودهای زیبا از بانو هما ارژنگی
از دامن کوهسار البرز
میریخت به صخرههای تبدار
سوزنده شرارههای خورشید
وان قامت دلکش دماوند
با آنهمه فر و سرفرازی
لرزنده به خود ز بیم و امید
آن روز غریب محنت انگیز
پیمانهی بخت شاد خواران
در چنبر چرخ باژگونه
در شهر همه نشان غم بود
در ساغر قلب میگساران
جوشنده شرنگ نامرادی
رخسارهی مردمان دژم بود
آن روز حدود و مرز ایران
آزادگی و غرور انسان
در پرش تیر یک کمان بود
میرفت یگانه سربداری
بر مسلخ عشق و پایداری
آوردگهش نه آنچنان بود.
چون شیر که رو کند به نخجیر
آن سخت کمان آتشین تیر
کز وحشت ننگ و بیم تحقیر
میجست به کار خوش تدبیر
میرفت که در پناه یزدان
خود نقش زند نشان تقدیر
بازو بگشاد آن کماندار
رو جانب کوه و آسمان کرد
بدرید سپید جامه بر تن
سر بر سر صخرهای همی سود
دادار یگانه را ندا داد
پژواک بلند خواهش او
پیچید به قلب کوه البرز
جوشید گدازههای سوزان
در سینهی سنگها شتابان
غرید پلنگ خفته در کوه
آهو بچگان ز جان هراسان
آنگاه ز اوج آسمانها
ابری چو غبار سر برآورد
توفنده نهاد گرد بادی
کوبید به چهر کوهساران
فرهیخته آرش کماندار
آن گرد نژاده سر افراز
دل بر کف و جان در آستین گفت:
ای یاور و یار پاکبازان
ای بر دل خستهام تو درمان
من قاصد افتخار و نورم
شیراوژن و پر دل و جسورم
جانبازی من چو نیست بازی
بر من تو ببخش سرفرازی
آنگاه به نام ایزد جان
با یاد وطن خجسته ایران
آن تیر گزیده در کمان کرد
قربان شرف تن و توان کرد
آمیخت همه روان پاکش
با سختی تیر تیز پران
وان تیر همه روان و جان شد
گویی که روان آرش و تیر
پیچید بهم چو آذرخشی
توفنده و جان شکار و سوزان
بر جانب اهرمن روان شد
آرش، به فروغ و نور ایمان
آن روز بلند تیرگان را
بنوشت به قلب سرخ تاریخ
با خامهی عشق و جوهر جان
بنهاد یکی نشان جاوید
بر سینهی افتخار انسان
یعنی که: زجان گذر توان کرد
در آتش خشم و کین خطر کرد
وز بازی آسمان حذر کرد
لیکن دل خود ز مهر ایران
هرگز نتوان برید آسان
.@zoroaster33
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی موبد نیکنام
#پیرامون_جشن_تیرگان
در همایش انجمن شاهنامه شهر یزد
تیرماه ۱۳۹۷
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
#پیرامون_جشن_تیرگان
در همایش انجمن شاهنامه شهر یزد
تیرماه ۱۳۹۷
🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبد كورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نماهنگ " آرش"
پیشکش دلباختگان این کهن دیار اهورایی
با آوای: بانو هما ارژنگی
پیشکش دلباختگان این کهن دیار اهورایی
با آوای: بانو هما ارژنگی