بیستم تیرماه زادروز هانس دُبْرَن، ایرانشناس هلندی و منتخب چهاردهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
یکی دیگر از کتابهای استاد دوبروین Persian Sufi Poetry است که به فارسی برگردانده شده است. در این کتاب به شعر عرفانی فارسی و چهار موضوع «لطایف عرفانی»، «موعظه و زهدیات»، «شعر عاشقانه»، «قصهها و روایات منظوم» از اوایل قرن چهارم تا اواخر قرن نهم پرداخته شده. هریک از این چهار مقوله که به ترتیب در قالبهای رباعی، قصیده، غزل و مثنوی سروده شدهاند، در فصلی جداگانه مورد بررسی قرار گرفتهاند. تحلیلهای موجز و پرمحتوای استاد دوبروین برای فارسیزبانان آشنا به شعر عرفانی تازگیهای فراوان دارد. نگارنده جای دیگری به این کتاب پرداخته است و اینجا تنها به گفتار موجز مترجم فارسی کتاب بسنده میکنم:
«... تحلیلهای دوبروین از پارهای عناصر عمیقترِ اندیشهها و استعارات صوفیانه دارای تازگیهایی است که مسلماً متخصّصان رشتۀ تصوف را به کار میآید. توجه مؤلف به بعضی نکات ظریف که شاید از دید بسیاری فارسیزبانان غیرمتخصص به دور مانده باشد، روش علمی و نظاممندانۀ وی، رعایت ایجاز و تعادل در عرضهداشت مطالب و زبان روشن و خالی از تفننهای بلاغی و ابهامآفرینیهای غیرضرور بعضی نویسندگان از کتاب وی اثری خواندنی، جذّاب و آموزنده ساخته است».
علیاصغر سید غراب
[دفترچۀ چهاردهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، اهداشده به هانس دوبروین، تهران، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۵، ص ۱۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
یکی دیگر از کتابهای استاد دوبروین Persian Sufi Poetry است که به فارسی برگردانده شده است. در این کتاب به شعر عرفانی فارسی و چهار موضوع «لطایف عرفانی»، «موعظه و زهدیات»، «شعر عاشقانه»، «قصهها و روایات منظوم» از اوایل قرن چهارم تا اواخر قرن نهم پرداخته شده. هریک از این چهار مقوله که به ترتیب در قالبهای رباعی، قصیده، غزل و مثنوی سروده شدهاند، در فصلی جداگانه مورد بررسی قرار گرفتهاند. تحلیلهای موجز و پرمحتوای استاد دوبروین برای فارسیزبانان آشنا به شعر عرفانی تازگیهای فراوان دارد. نگارنده جای دیگری به این کتاب پرداخته است و اینجا تنها به گفتار موجز مترجم فارسی کتاب بسنده میکنم:
«... تحلیلهای دوبروین از پارهای عناصر عمیقترِ اندیشهها و استعارات صوفیانه دارای تازگیهایی است که مسلماً متخصّصان رشتۀ تصوف را به کار میآید. توجه مؤلف به بعضی نکات ظریف که شاید از دید بسیاری فارسیزبانان غیرمتخصص به دور مانده باشد، روش علمی و نظاممندانۀ وی، رعایت ایجاز و تعادل در عرضهداشت مطالب و زبان روشن و خالی از تفننهای بلاغی و ابهامآفرینیهای غیرضرور بعضی نویسندگان از کتاب وی اثری خواندنی، جذّاب و آموزنده ساخته است».
علیاصغر سید غراب
[دفترچۀ چهاردهمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار، اهداشده به هانس دوبروین، تهران، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۵، ص ۱۰]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
وزیرگیجکنها
خدا سلامت بدارد دوست عزیزم آقای فرمند را. ایشان موقعی که برنامۀ دولت مطرح بود با بیان شیرین مخصوص به خودشان مطالبی را تذکر دادند که بهکلی تازگی داشت. منجمله گفتند: «آقایان وزرا باید خود را از شرّ وزیرگیجکنها حفظ کنند».
این حرف بکر آقای فرمند به دل همه اثر کرد. به حدّی که خیال میکنم اصطلاح «وزیرگیجکن» در قاموس سیاسی ما به یادگار نمایندۀ پاک و شجاع همدان باقی بماند. حتی ممکن است خود «وزیرگیجکنها» بعد از این صحبت آقای فرمند را به یاد بیاورند و خجالت بکشند و کمتر مزاحم وزرا بشوند.
البته در کشورهای خارج هم رجال سیاسی در انجام خدماتی که به عهده دارند مواجه با مشکلات هستند. ولی آیا کشوری را جز ایران میشناسید که بزرگترین مشکل رجال آن اداره کردن وزیرگیجکنها باشد؟ ...
همه میخواهند وزیر را ملاقات کنند. «دو کلمه عرض مختصر دارم» ... «بیش از دو دقیقه وقت آقا را نمیگیرم» ولی دو کلمۀ آنها کمتر از یک مثنوی نیست و دو دقیقه لااقل نیم ساعت طول میکشد. در عین حال ده بیست نفر دیگر با بیحوصلگی منتظر و اصرار دارند «به آقا عرض شود که فقط دو کلمه عرض مختصر است».
کاش مطلبی را که طرح میکنند و اینطور وقت وزیران را میگیرند یک جو ارزش عمومی و اجتماعی داشت: یکی عقیده دارد اگر فلان رئیسِ اداره عوض شود تمام معایب رفع خواهد گردید. دیگری میگوید اگر دست به پیکر همان شخص بزنید چنین و چنان خواهد شد. یکی میخواهد «همین حالا به آقای ... تلفن بفرمایید که نسبت به بندهزاده توجه داشته باشند». دیگری میگوید: «چند دقیقه وقت مبارک را صرف نموده، پروندۀ محاکمه ... را شخصاً ملاحظه و فقط دستور فرمایید احقاق حق شود».
راستی وزرا با این آقایان چه رفتاری باید بنمایند؟
به قلم آقای صالح، وزیر دادگستری
۱۲ شهریور ۱۳۲۳
[آینده: سال سوم (مهر ۱۳۲۳- اسفند ۱۳۲۴)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۲۰ (شمارۀ دوم، مهرماه ۱۳۲۳)]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
خدا سلامت بدارد دوست عزیزم آقای فرمند را. ایشان موقعی که برنامۀ دولت مطرح بود با بیان شیرین مخصوص به خودشان مطالبی را تذکر دادند که بهکلی تازگی داشت. منجمله گفتند: «آقایان وزرا باید خود را از شرّ وزیرگیجکنها حفظ کنند».
این حرف بکر آقای فرمند به دل همه اثر کرد. به حدّی که خیال میکنم اصطلاح «وزیرگیجکن» در قاموس سیاسی ما به یادگار نمایندۀ پاک و شجاع همدان باقی بماند. حتی ممکن است خود «وزیرگیجکنها» بعد از این صحبت آقای فرمند را به یاد بیاورند و خجالت بکشند و کمتر مزاحم وزرا بشوند.
البته در کشورهای خارج هم رجال سیاسی در انجام خدماتی که به عهده دارند مواجه با مشکلات هستند. ولی آیا کشوری را جز ایران میشناسید که بزرگترین مشکل رجال آن اداره کردن وزیرگیجکنها باشد؟ ...
همه میخواهند وزیر را ملاقات کنند. «دو کلمه عرض مختصر دارم» ... «بیش از دو دقیقه وقت آقا را نمیگیرم» ولی دو کلمۀ آنها کمتر از یک مثنوی نیست و دو دقیقه لااقل نیم ساعت طول میکشد. در عین حال ده بیست نفر دیگر با بیحوصلگی منتظر و اصرار دارند «به آقا عرض شود که فقط دو کلمه عرض مختصر است».
کاش مطلبی را که طرح میکنند و اینطور وقت وزیران را میگیرند یک جو ارزش عمومی و اجتماعی داشت: یکی عقیده دارد اگر فلان رئیسِ اداره عوض شود تمام معایب رفع خواهد گردید. دیگری میگوید اگر دست به پیکر همان شخص بزنید چنین و چنان خواهد شد. یکی میخواهد «همین حالا به آقای ... تلفن بفرمایید که نسبت به بندهزاده توجه داشته باشند». دیگری میگوید: «چند دقیقه وقت مبارک را صرف نموده، پروندۀ محاکمه ... را شخصاً ملاحظه و فقط دستور فرمایید احقاق حق شود».
راستی وزرا با این آقایان چه رفتاری باید بنمایند؟
به قلم آقای صالح، وزیر دادگستری
۱۲ شهریور ۱۳۲۳
[آینده: سال سوم (مهر ۱۳۲۳- اسفند ۱۳۲۴)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۲۰ (شمارۀ دوم، مهرماه ۱۳۲۳)]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بیست و سوم تیرماه سالروز درگذشت یحیی مهدوی، عضو شورای تولیت و هیئت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
نسبت به فرهنگ ایرانی و نگاهبانی مآثر آن که دوام کتابخانهها و مؤسسات علمی باشد، شیفتگی و پیوستگی قلبی داشت. چندی از انقلاب نگذشته بود که نابسامانی مشهودی در کارهای آنگونه تشکیلات پیش آمد و از هر جانب احساس نگرانی جدّی میشد. روزی ضمن صحبت گفت باید اقدامی کرد. به من گفت تنها راه این است که مهندس بازرگان را از این آشفتگی مطلع کنیم. به همین مناسبت مشروحهای مبسوط بنویس که گویای وصف خطرات و دربرگیرندۀ اوضاع و احوالی باشد که متوجه به کتابخانهها و مؤسسههاست. من آن گزارش را که مفصل و دو سه صفحه شده بود، تهیه کردم و با هم خواندیم. ولی فرمود بهتر است دکتر علیاکبر سیاسی و دکتر غلامحسین صدیقی هم آن را ببینند و اگر مایل بودند به امضای آنها که حق تقدم دارند، برسد.
طبق قراری که گذاشت چند روز بعد با ایشان و برادرشان به خانۀ دکتر صدیقی رفتیم. دکتر سیاسی هم تشریف آورد. من گزارش را خواندم. البته اصلاحاتی هم کردند و چون کمال یافت به امضای حضرات (سیاسی- صدیقی- مهدوی) برای مهندس بازرگان ارسال شد. پیشنویس آن نوشته در اوراق من باید باشد و انشاءالله اگر پیدا کنم باید به چاپ برسد. پیشنویس آن نوشته خود یادگاری است از تب و تاب مهدوی برای فرهنگ مملکت و احساسی که نسبت به حفظ و حراست آنها داشت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۸۹-۱۳۰۴)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۳۴۶-۱۳۴۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
نسبت به فرهنگ ایرانی و نگاهبانی مآثر آن که دوام کتابخانهها و مؤسسات علمی باشد، شیفتگی و پیوستگی قلبی داشت. چندی از انقلاب نگذشته بود که نابسامانی مشهودی در کارهای آنگونه تشکیلات پیش آمد و از هر جانب احساس نگرانی جدّی میشد. روزی ضمن صحبت گفت باید اقدامی کرد. به من گفت تنها راه این است که مهندس بازرگان را از این آشفتگی مطلع کنیم. به همین مناسبت مشروحهای مبسوط بنویس که گویای وصف خطرات و دربرگیرندۀ اوضاع و احوالی باشد که متوجه به کتابخانهها و مؤسسههاست. من آن گزارش را که مفصل و دو سه صفحه شده بود، تهیه کردم و با هم خواندیم. ولی فرمود بهتر است دکتر علیاکبر سیاسی و دکتر غلامحسین صدیقی هم آن را ببینند و اگر مایل بودند به امضای آنها که حق تقدم دارند، برسد.
طبق قراری که گذاشت چند روز بعد با ایشان و برادرشان به خانۀ دکتر صدیقی رفتیم. دکتر سیاسی هم تشریف آورد. من گزارش را خواندم. البته اصلاحاتی هم کردند و چون کمال یافت به امضای حضرات (سیاسی- صدیقی- مهدوی) برای مهندس بازرگان ارسال شد. پیشنویس آن نوشته در اوراق من باید باشد و انشاءالله اگر پیدا کنم باید به چاپ برسد. پیشنویس آن نوشته خود یادگاری است از تب و تاب مهدوی برای فرهنگ مملکت و احساسی که نسبت به حفظ و حراست آنها داشت.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۸۹-۱۳۰۴)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۳۴۶-۱۳۴۷]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بیست و سوم تیرماه سالروز درگذشت مهدی حمیدی، شاعر، منتقد ادبی و استاد دانشگاه
گُلِ ناز
از برون آمد صدای باغبان
گفت: کو ارباب؟ کارش داشتم
از درون گفتم که: اینجایم بگو!
گفت: هرجا هرچه باید کاشتم
گفتم: آخر بود در گلهای تو
نازِ دلخواهی که گفتم، کاشتی؟
گفت: در واکُن، بیا بیرون ببین
هرگز این گُلها که کِشتم کاشتی؟
رفتم و دیدم که سحرِ باغبان
معنی ناسازگاری سوخته
آتشی از شمعدانیهای سرخ
در حریر سبزهها افروخته!
جَعد شبنمدارِ سنبل خورده تاب
در هوا پاشیده مُشک و زعفران
چشمِ مستِ نرگسِ بیدادگر
بازگشته تازه از خوابِ گران
وان بنفشه، زرد و مشکین و کبود
غرقِ گُل چسبیده در آغوشِ هم
تا جَهَد از محبسِ شمشادها
رفته بالا از سر و از دوشِ هم
زیر نازِ گیسوی افشانِ بید
سوسن و مینا و ناز افتاده مست
هر زمان در سینۀ گلهای سرخ
برگِ لرزانِ چناری برده دست
لحظهای بر هر گُلی کردم نگاه
زیرِ لب گفتم که: پس آن ناز کو؟
باغبان بر شاخهای انگشت زد
یعنی این ناز است! چشمِ باز کو؟
گفتم این را دیده بودم پیش ازین
این کجا ناز است؟ این نازِ شماست!
خشمگین شد، گفت: جز این ناز نیست
یا اگر باشد به شیرازِ شماست!
باغبان گر این سخن بیطعنه گفت
راستی را چشمِ جانش باز بود
کان گُلِ نازی که دلخواهِ من است
یک گُلِ ناز است و در شیراز بود!
تهران، ۱۳۳۰/۱۲/۱۳
مهدی حمیدی (متولد ۱۲۹۳ در شیراز - درگذشتۀ ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۵ در تهران) فرزند سید محمدحسن ثقةالاعلام، نمایندۀ شیراز در اولین دورۀ مجلس شورای ملّی. او فارغالتحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود. شعر حمیدی شعری است غنایی با زبانی غنی و استوار. از مجموعههای شعری و آثار انتقادی وی میتوان به عصیان، اشک معشوق، زمزمۀ بهشت و فنون شعر و کالبدهای پولادین آن اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
گُلِ ناز
از برون آمد صدای باغبان
گفت: کو ارباب؟ کارش داشتم
از درون گفتم که: اینجایم بگو!
گفت: هرجا هرچه باید کاشتم
گفتم: آخر بود در گلهای تو
نازِ دلخواهی که گفتم، کاشتی؟
گفت: در واکُن، بیا بیرون ببین
هرگز این گُلها که کِشتم کاشتی؟
رفتم و دیدم که سحرِ باغبان
معنی ناسازگاری سوخته
آتشی از شمعدانیهای سرخ
در حریر سبزهها افروخته!
جَعد شبنمدارِ سنبل خورده تاب
در هوا پاشیده مُشک و زعفران
چشمِ مستِ نرگسِ بیدادگر
بازگشته تازه از خوابِ گران
وان بنفشه، زرد و مشکین و کبود
غرقِ گُل چسبیده در آغوشِ هم
تا جَهَد از محبسِ شمشادها
رفته بالا از سر و از دوشِ هم
زیر نازِ گیسوی افشانِ بید
سوسن و مینا و ناز افتاده مست
هر زمان در سینۀ گلهای سرخ
برگِ لرزانِ چناری برده دست
لحظهای بر هر گُلی کردم نگاه
زیرِ لب گفتم که: پس آن ناز کو؟
باغبان بر شاخهای انگشت زد
یعنی این ناز است! چشمِ باز کو؟
گفتم این را دیده بودم پیش ازین
این کجا ناز است؟ این نازِ شماست!
خشمگین شد، گفت: جز این ناز نیست
یا اگر باشد به شیرازِ شماست!
باغبان گر این سخن بیطعنه گفت
راستی را چشمِ جانش باز بود
کان گُلِ نازی که دلخواهِ من است
یک گُلِ ناز است و در شیراز بود!
تهران، ۱۳۳۰/۱۲/۱۳
مهدی حمیدی (متولد ۱۲۹۳ در شیراز - درگذشتۀ ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۵ در تهران) فرزند سید محمدحسن ثقةالاعلام، نمایندۀ شیراز در اولین دورۀ مجلس شورای ملّی. او فارغالتحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود. شعر حمیدی شعری است غنایی با زبانی غنی و استوار. از مجموعههای شعری و آثار انتقادی وی میتوان به عصیان، اشک معشوق، زمزمۀ بهشت و فنون شعر و کالبدهای پولادین آن اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
ماییم و یک مینویِ مینوسرشت
مهران افشاری
جهان کتاب، سال بیست و نهم، شمارۀ ۲، خرداد-تیر ۱۴۰۳، ص ۱۶-۱۸
بیشتر آنچه از لحاظ تاریخ فرهنگی ایران و تاریخ مطالعات و تحقیقات ایرانشناسی در نامههای مینوی و افشار اهمیت دارد، در مقدمۀ کتاب به قلم توانا و نثر استوار دکتر محمّد افشینوفایی یادآوری شده است. از این مقدمه برمیآید که مرحوم ایرج افشار خود قصد داشته که اگر فرصت یابد، نامههای مینوی به خود را منتشر کند که چنین نشد. آقای افشینوفایی قصد وی را عملی کرده و نامههای افشار به مینوی را هم به نامههای مینوی افزوده که کاری شایسته و سودمند انجام داده است.
کتاب دربردارندۀ ۱۳۷ نامه است که مرحوم مینوی و مرحوم افشار با هم مکاتبه کردهاند. ۸۸ نامه از افشار به مینوی و ۴۹ نامه از مینوی به افشار است. نامهها به ترتیب تاریخی تنظیم شده و هشت نامه هم به عنوان پیوست به آنها افزوده شده است. ازجمله نامۀ مینوی به منوچهر ستوده و نامۀ مینوی به یحیی مهدوی.
گردآورنده و ویراستار کتاب علاوه بر مقدمهای خواندنی که برای کتاب نگاشته است، یکایک نامهای کسانی را که در نامهها آمده، در پینوشتها معرفی کرده که کی زاده شده و کی درگذشتهاند. همچنین هر کتاب و اثری که در نامهها ذکر شده، در پینوشتها بهطور کامل مشخصات آنها آمده است. نمایههای دقیق هم برای استفادۀ محققان در پایان کتاب آمده است. پایان کتاب مزیّن به تصاویری از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار است. کتاب بسیار پاکیزه و شکیل به چاپ رسیده است.
آنتالیا، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
[نامههای مجتبی مینوی و ایرج افشار، به کوشش محمّد افشینوفایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
مهران افشاری
جهان کتاب، سال بیست و نهم، شمارۀ ۲، خرداد-تیر ۱۴۰۳، ص ۱۶-۱۸
بیشتر آنچه از لحاظ تاریخ فرهنگی ایران و تاریخ مطالعات و تحقیقات ایرانشناسی در نامههای مینوی و افشار اهمیت دارد، در مقدمۀ کتاب به قلم توانا و نثر استوار دکتر محمّد افشینوفایی یادآوری شده است. از این مقدمه برمیآید که مرحوم ایرج افشار خود قصد داشته که اگر فرصت یابد، نامههای مینوی به خود را منتشر کند که چنین نشد. آقای افشینوفایی قصد وی را عملی کرده و نامههای افشار به مینوی را هم به نامههای مینوی افزوده که کاری شایسته و سودمند انجام داده است.
کتاب دربردارندۀ ۱۳۷ نامه است که مرحوم مینوی و مرحوم افشار با هم مکاتبه کردهاند. ۸۸ نامه از افشار به مینوی و ۴۹ نامه از مینوی به افشار است. نامهها به ترتیب تاریخی تنظیم شده و هشت نامه هم به عنوان پیوست به آنها افزوده شده است. ازجمله نامۀ مینوی به منوچهر ستوده و نامۀ مینوی به یحیی مهدوی.
گردآورنده و ویراستار کتاب علاوه بر مقدمهای خواندنی که برای کتاب نگاشته است، یکایک نامهای کسانی را که در نامهها آمده، در پینوشتها معرفی کرده که کی زاده شده و کی درگذشتهاند. همچنین هر کتاب و اثری که در نامهها ذکر شده، در پینوشتها بهطور کامل مشخصات آنها آمده است. نمایههای دقیق هم برای استفادۀ محققان در پایان کتاب آمده است. پایان کتاب مزیّن به تصاویری از گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار است. کتاب بسیار پاکیزه و شکیل به چاپ رسیده است.
آنتالیا، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
[نامههای مجتبی مینوی و ایرج افشار، به کوشش محمّد افشینوفایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Telegram
attach 📎
بیست و پنجم تیرماه، سالروز درگذشت علیرضا شاپور شهبازی
از هنگامی او را شناختم که جوان بود و در تخت جمشید تصدی موزه یا یکی از مرکزهای پژوهشی آنجا را عهدهدار بود. بهتدریج به نگارش و تألیف پرداخت و در سلسلۀ انتشارات باستانشناسی یا مؤسسۀ آسیایی دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) کتاب چاپ کرد. از همان آغاز کار نشان داد که به روش درست و بنیان علمی اعتقاد دارد.
برای او جای فسوسی نماد از اینکه نتوانست یا نخواستند به کارش ادامه دهد. با بینشی که داشت زود به دنیای علمی خارج راه یافت و توانست مدتی در توبینگن و بعدها در امریکا کارهای پژوهشی و آموزشی بیابد و مسیر درازنای مطالعۀ تاریخ گذشتۀ ایران را از دست نگذارد.
در امریکا در دانشگاه ارگون درس میداد. مقالاتش در ایرانیکا بیشتر یادگار همین دوران آرامش و پژوهش است. جز این کتابی دربارۀ تاریخ فردوسی نوشت و نظری نسبت به تاریخ تولّد او ابراز داشت که بعضی را پسند افتاد و جمعی را نه. کتابی هم از او در سال ۱۳۵۱ با نام شاهنشاهان و سنتهای ایرانیان منتشر شد. سال بعد کتاب بهتری به عنوان نقش اقوام شاهنشاهی بنا بر حجاریهای تخت جمشید به قلم او پدیدار شد.
شهبازی فریفتۀ تخت جمشید بود و چندی خدمتگزار رسمی آن. روزگار و عمرش بر سر هخامنشیان مصروف شد. ماندگاری نام او در زمینۀ تاریخ تتبعات ایرانی موجب سرافرازی است.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۴۳۸-۱۴۳۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
از هنگامی او را شناختم که جوان بود و در تخت جمشید تصدی موزه یا یکی از مرکزهای پژوهشی آنجا را عهدهدار بود. بهتدریج به نگارش و تألیف پرداخت و در سلسلۀ انتشارات باستانشناسی یا مؤسسۀ آسیایی دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) کتاب چاپ کرد. از همان آغاز کار نشان داد که به روش درست و بنیان علمی اعتقاد دارد.
برای او جای فسوسی نماد از اینکه نتوانست یا نخواستند به کارش ادامه دهد. با بینشی که داشت زود به دنیای علمی خارج راه یافت و توانست مدتی در توبینگن و بعدها در امریکا کارهای پژوهشی و آموزشی بیابد و مسیر درازنای مطالعۀ تاریخ گذشتۀ ایران را از دست نگذارد.
در امریکا در دانشگاه ارگون درس میداد. مقالاتش در ایرانیکا بیشتر یادگار همین دوران آرامش و پژوهش است. جز این کتابی دربارۀ تاریخ فردوسی نوشت و نظری نسبت به تاریخ تولّد او ابراز داشت که بعضی را پسند افتاد و جمعی را نه. کتابی هم از او در سال ۱۳۵۱ با نام شاهنشاهان و سنتهای ایرانیان منتشر شد. سال بعد کتاب بهتری به عنوان نقش اقوام شاهنشاهی بنا بر حجاریهای تخت جمشید به قلم او پدیدار شد.
شهبازی فریفتۀ تخت جمشید بود و چندی خدمتگزار رسمی آن. روزگار و عمرش بر سر هخامنشیان مصروف شد. ماندگاری نام او در زمینۀ تاریخ تتبعات ایرانی موجب سرافرازی است.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۴۳۸-۱۴۳۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
سخن مانْد زان مهتران یادگار
(نگاهی به فعالیتهای انتشارات موقوفات افشار)
علی نویدی ملاطی
آرمان ملّی، سال هفتم، یکشنبه، ۱۴۰۳/۴/۲۴، ص ۷
http://mahmoudafshar.ir/?p=7160
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
(نگاهی به فعالیتهای انتشارات موقوفات افشار)
علی نویدی ملاطی
آرمان ملّی، سال هفتم، یکشنبه، ۱۴۰۳/۴/۲۴، ص ۷
http://mahmoudafshar.ir/?p=7160
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
سخن مانْد زان مهتران یادگار
(نگاهی به فعالیتهای انتشارات موقوفات افشار)
علی نویدی ملاطی
زبان فارسی همواره حامیانی قدرتمند داشته که ادامۀ حیات او را از سالهای آغازین بعد از اسلام تا زمان ما تضمین کردهاند؛ از یعقوب لیث صفّاری گرفته، تا امرای سامانی و محمود غزنوی و پادشاهان گورکانی هند و بسیاری از امرا و شاهان علاقهمند به زبان و شعر فارسی. البته از یاد نبریم که در آن زمان شعر تنها ابزار قدرتمند در اختیار و تنها بلندگوی تبلیغی بود و توجّه به زبان فارسی را از این منظر هم باید پیش چشم داشت. به هر روی اکنون که صفحات تاریخ را ورق میزنیم، بر حامیان و دوستداران زبان فارسی درود میفرستیم که با پشتیبانیشان زمینهساز بروز و ظهور تعداد قابل توجّهی از آثار نظم و نثر به زبان فارسی شدند. این حمایتها امروز هم ادامه دارد و گاه از طرف اشخاص و مؤسسات خصوصی و دولتی پشتیبانیهای خوبی صورت میگیرد. البته هستند مؤسّسات فرهنگیای که علیرغم استفاده از بودجۀ دولتی، نتیجۀ عینی و عملی کارشان چندان قابل توجّه نیست. این معضلی است که در فرصتی دیگر باید بدان پرداخت. در این بین، نهادهای غیر دولتیای هم هستند که با وجود اینکه در درجۀ نخست به فکر بازگشت سرمایه و البته کسب سود در بازارهای فرهنگیاند، به دلیل نقشی که در گسترش فرهنگ عمومی جامعه ایفا میکنند، قابل تقدیرند و عملکردشان قابل دفاع.
ابتدا میخواهم به این سؤال مقدّر پاسخ دهم که چرا باید فعالیت یک مؤسسۀ انتشاراتی موضوع نگارش مطلبی مستقل قرار گیرد و ضرورتِ پرداختن به سیر فعالیت آن در چیست؟ اگر به وضع کنونی زبان فارسی دقّت شود و اینکه با چه هجمههایی، در داخل کشور و خارج از آن، جاهلانه یا عامدانه، مواجه است، فلسفۀ طرح این پرسش مشخّصتر خواهد شد. در این وضع، معدود انتشاراتی هم هستند که چراغِ ایرانشناسی و چاپ متون کهن را در ایران روشن نگه داشتهاند. بدین چراغهاست که به مسیر پژوهش پرتو افکنده میشود و نقاط نامشخص و احیاناً تاریکِ تاریخی، اجتماعی و فرهنگی رفتهرفته روشنایی میگیرد. با مطالعه و پژوهش در منابع جدید و تدقیق در آنهاست که شناختِ هرچه بیشتر از ایران و فرهنگ ایرانی ممکن میگردد. از این روست که خاموش نشستن و بیتفاوت بودن در برابرِ تلاشهای صادقانه برای زبان فارسی پسندیده نیست که اگر چنین شود، ناخواسته بیاعتنا بودن و قدرناشناسی به نسلهای بعد نیز منتقل خواهد شد و این خود خدایناکرده سرآغازِ افول فرهنگی در نسلهای آینده خواهد شد. اگر چنین نمیپسندیم و نمیخواهیم، باید قدردان و بازگویندۀ تلاشهای این گونه ناشران در کشور باشیم. معرّفی و شناساندن هرچه بیشترِ ناشرانی از این دست میتواند مشوّق و محرّکی باشد برای دیگر ناشران تا بخشی از فعالیتهای خود را به چاپ متون کهن فارسی اختصاص دهند و سهمی در گسترشِ ایرانشناسی و زبان فارسی داشته باشند.
ناشران در ایران به چاپ همه نوع کتابی میپردازند؛ از کمکدرسی گرفته تا دانشگاهی و ترجمه و تألیف. در این بین ناشرانی که بهصورتِ تخصصی به ایران و زبان فارسی و متون کهن بپردازند، اندکشمارند. از جمله نهادهایی که در ایران به این مقوله پرداختهاند، بنیاد فرهنگ ایران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و در ادامه مؤسسۀ نشر میراث مکتوب است که کارها و فعالیتهایشان الحقّ ستودنی است و مورد تأیید بزرگان علم و فرهنگ.
در ارتباط با این مقوله، «بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار» کممانند است. این بنیاد جزء معدود مؤسسات غیر دولتی است که در بخش انتشارات منحصراً بر زبان و ادبیات، تاریخ و فرهنگ و تمدّن ایران متمرکز شده و تا جایی که به خاطر دارم، تنها موقوفهای است که در وقفنامهاش بر «ایران» و «زبان فارسی» تأکید و تمرکز تامّ و تمام شده است.
در سال ۱۳۳۷ مردی وطندوست به نام دکتر محمود افشار موقوفهای را بنیاد نهاد که به صورتی کمسابقه تمرکزش را بر ایران و زبان فارسی گذاشته بود. محمود افشار که مجلّۀ آینده را در سال ۱۳۰۴ تأسیس کرده بود، دو بار دیگر در سالهای ۱۳۲۳، ۱۳۳۸ چاپ شمارههای مختلف این نشریه را پی گرفت و در سال ۱۳۵۴ دورۀ چهارسالۀ مجلّه را بازچاپ کرد.
در کنار این کار، نشر کتابهای مرتبط با ایران و زبان فارسی در دستور کار انتشارات موقوفات قرار گرفت. طبعاً مدّت زمانی نیاز بود تا کتابها و افرادی برای این کار انتخاب شود. از این رو، ابتدا به نشر مجموعۀ مقالات خود که تماماً مرتبط با ایران و زبان فارسی بود، در قالب کتابی با نام گفتارهای ادبی در دو مجلّد اقدام کرد و سپس صورتِ فارسی پایاننامهاش به نامِ سیاست اروپا در ایران را در سال ۱۳۵۲ با مقدّمهای تازه به زبان فارسی تجدید چاپ نمود. از آنجا که تمام دغدغۀ دکتر محمود افشار حمایت از زبان فارسی و فارسیزبانان و تمامیّت ارضی ایران بود، به نشر دو کتاب مهم دیگر در این خصوص اقدام کرد:
(نگاهی به فعالیتهای انتشارات موقوفات افشار)
علی نویدی ملاطی
زبان فارسی همواره حامیانی قدرتمند داشته که ادامۀ حیات او را از سالهای آغازین بعد از اسلام تا زمان ما تضمین کردهاند؛ از یعقوب لیث صفّاری گرفته، تا امرای سامانی و محمود غزنوی و پادشاهان گورکانی هند و بسیاری از امرا و شاهان علاقهمند به زبان و شعر فارسی. البته از یاد نبریم که در آن زمان شعر تنها ابزار قدرتمند در اختیار و تنها بلندگوی تبلیغی بود و توجّه به زبان فارسی را از این منظر هم باید پیش چشم داشت. به هر روی اکنون که صفحات تاریخ را ورق میزنیم، بر حامیان و دوستداران زبان فارسی درود میفرستیم که با پشتیبانیشان زمینهساز بروز و ظهور تعداد قابل توجّهی از آثار نظم و نثر به زبان فارسی شدند. این حمایتها امروز هم ادامه دارد و گاه از طرف اشخاص و مؤسسات خصوصی و دولتی پشتیبانیهای خوبی صورت میگیرد. البته هستند مؤسّسات فرهنگیای که علیرغم استفاده از بودجۀ دولتی، نتیجۀ عینی و عملی کارشان چندان قابل توجّه نیست. این معضلی است که در فرصتی دیگر باید بدان پرداخت. در این بین، نهادهای غیر دولتیای هم هستند که با وجود اینکه در درجۀ نخست به فکر بازگشت سرمایه و البته کسب سود در بازارهای فرهنگیاند، به دلیل نقشی که در گسترش فرهنگ عمومی جامعه ایفا میکنند، قابل تقدیرند و عملکردشان قابل دفاع.
ابتدا میخواهم به این سؤال مقدّر پاسخ دهم که چرا باید فعالیت یک مؤسسۀ انتشاراتی موضوع نگارش مطلبی مستقل قرار گیرد و ضرورتِ پرداختن به سیر فعالیت آن در چیست؟ اگر به وضع کنونی زبان فارسی دقّت شود و اینکه با چه هجمههایی، در داخل کشور و خارج از آن، جاهلانه یا عامدانه، مواجه است، فلسفۀ طرح این پرسش مشخّصتر خواهد شد. در این وضع، معدود انتشاراتی هم هستند که چراغِ ایرانشناسی و چاپ متون کهن را در ایران روشن نگه داشتهاند. بدین چراغهاست که به مسیر پژوهش پرتو افکنده میشود و نقاط نامشخص و احیاناً تاریکِ تاریخی، اجتماعی و فرهنگی رفتهرفته روشنایی میگیرد. با مطالعه و پژوهش در منابع جدید و تدقیق در آنهاست که شناختِ هرچه بیشتر از ایران و فرهنگ ایرانی ممکن میگردد. از این روست که خاموش نشستن و بیتفاوت بودن در برابرِ تلاشهای صادقانه برای زبان فارسی پسندیده نیست که اگر چنین شود، ناخواسته بیاعتنا بودن و قدرناشناسی به نسلهای بعد نیز منتقل خواهد شد و این خود خدایناکرده سرآغازِ افول فرهنگی در نسلهای آینده خواهد شد. اگر چنین نمیپسندیم و نمیخواهیم، باید قدردان و بازگویندۀ تلاشهای این گونه ناشران در کشور باشیم. معرّفی و شناساندن هرچه بیشترِ ناشرانی از این دست میتواند مشوّق و محرّکی باشد برای دیگر ناشران تا بخشی از فعالیتهای خود را به چاپ متون کهن فارسی اختصاص دهند و سهمی در گسترشِ ایرانشناسی و زبان فارسی داشته باشند.
ناشران در ایران به چاپ همه نوع کتابی میپردازند؛ از کمکدرسی گرفته تا دانشگاهی و ترجمه و تألیف. در این بین ناشرانی که بهصورتِ تخصصی به ایران و زبان فارسی و متون کهن بپردازند، اندکشمارند. از جمله نهادهایی که در ایران به این مقوله پرداختهاند، بنیاد فرهنگ ایران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و در ادامه مؤسسۀ نشر میراث مکتوب است که کارها و فعالیتهایشان الحقّ ستودنی است و مورد تأیید بزرگان علم و فرهنگ.
در ارتباط با این مقوله، «بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار» کممانند است. این بنیاد جزء معدود مؤسسات غیر دولتی است که در بخش انتشارات منحصراً بر زبان و ادبیات، تاریخ و فرهنگ و تمدّن ایران متمرکز شده و تا جایی که به خاطر دارم، تنها موقوفهای است که در وقفنامهاش بر «ایران» و «زبان فارسی» تأکید و تمرکز تامّ و تمام شده است.
در سال ۱۳۳۷ مردی وطندوست به نام دکتر محمود افشار موقوفهای را بنیاد نهاد که به صورتی کمسابقه تمرکزش را بر ایران و زبان فارسی گذاشته بود. محمود افشار که مجلّۀ آینده را در سال ۱۳۰۴ تأسیس کرده بود، دو بار دیگر در سالهای ۱۳۲۳، ۱۳۳۸ چاپ شمارههای مختلف این نشریه را پی گرفت و در سال ۱۳۵۴ دورۀ چهارسالۀ مجلّه را بازچاپ کرد.
در کنار این کار، نشر کتابهای مرتبط با ایران و زبان فارسی در دستور کار انتشارات موقوفات قرار گرفت. طبعاً مدّت زمانی نیاز بود تا کتابها و افرادی برای این کار انتخاب شود. از این رو، ابتدا به نشر مجموعۀ مقالات خود که تماماً مرتبط با ایران و زبان فارسی بود، در قالب کتابی با نام گفتارهای ادبی در دو مجلّد اقدام کرد و سپس صورتِ فارسی پایاننامهاش به نامِ سیاست اروپا در ایران را در سال ۱۳۵۲ با مقدّمهای تازه به زبان فارسی تجدید چاپ نمود. از آنجا که تمام دغدغۀ دکتر محمود افشار حمایت از زبان فارسی و فارسیزبانان و تمامیّت ارضی ایران بود، به نشر دو کتاب مهم دیگر در این خصوص اقدام کرد:
افغاننامه در سه مجلّد که مجموعه مقالاتی در ارتباط با افغانستان بود و کتاب آذربایجان و وحدت ملّی. دورۀ جدید کار انتشارات، بعد از اتمام مدیریت کریم اصفهانیان، شروع مرحلهای تازه و متفاوت از کار نشر کتاب در این مؤسسه بود. این بار جوانی باهوش و علاقهمند به نام دکتر محمد افشینوفایی مسئولیت انتشارات را بر عهده گرفت و با ورود خود اساس تازهای را در کار نشر پی افکند.
موقوفات که تا قبل از آن پخشِ کتابِ ضعیفی داشت و این خود مجال بهرهگیریِ علمی بایسته از کتابهای این انتشارات را گرفته بود، کتابهایش یکباره در سراسر کشور به صورت گسترده توزیع شد و به سهولت در دسترس همگان قرار گرفت. در سال ۱۳۹۵ اوّلین کتابها در دورۀ مدیریّت جدید به چاپ رسید. از این زمان بود که مؤسسه با در نظر گرفتن سرفصلِ تأکیدات دکتر محمود افشار در وقفنامۀ بنیاد، شروع به انتخاب کتابها برای چاپ کرد.
یکی از اقدامات هوشمندانه در این دوره، شناسایی متخصّصان حوزۀ تألیف و ترجمۀ کتاب و تصحیح متون فارسی و عقد قرارداد با آنها بود که سبب شد انتشارات جانی تازه به خود بگیرد. از این پس کتابها یکی پس از دیگری به چاپ رسید که در این مدّت کوتاه به واقع مایۀ تحسین بود. این مؤسسه از زمان شروع دورۀ دوم فعالیت خود (از ابتدای ۱۳۹۵ تا انتهای سال ۱۴۰۲)، بیش از ۲۵۰ عنوان کتاب در حوزۀ متون فارسی و موضوعات مرتبط به ایران و زبان فارسی به چاپ رسانیده که به معنای چاپ تقریباً بیش از دو عنوان کتاب در ماه است.
البته گفتنی است که در ابتدا مانندِ هر نشر دیگر، سطح علمی کتابهای این انتشارات در یک طراز و ایدهآلِ مطلق نبود؛ پست و بلندیهایی در کار بود که در ادامۀ کار کمتر و کمتر شد. در این میان «هیئت گزینش کتاب و جایزه» که متشکّل از بهترین دانشمندان روزگار ما، دکتر سید مصطفی محقّق داماد، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، دکتر ژاله آموزگار، دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر حسن انوری، دکتر فتحالله مجتبایی، دکتر محمود امیدسالار و کاوه بیات، به همراه مدیر انتشارات است، نقشی مهم در ارتقای کیفیّت انتخاب کتاب برای نشر دارد.
یکی از کارهای پسندیده در این دورۀ عُسرتِ چاپ کتاب و بیتوجّهی به اهل علم، عقد قراردادهای خوب با مؤلّفان و پرداخت حقّالتألیف در سریعترین زمان ممکن بود. شاید هیچ گاه اجر معنوی کار یک مؤلّف، مترجم یا مصحّح و میزان رنجی که در این راه متحمّل میشود، با اندک مبالغی مانند حقّالتألیف قابل جبران نباشد. با این همه در زمانهای که برخی ناشران از این اندک هم دریغ میکنند و گاه مبلغی نیز برای چاپ میخواهند یا بهجای حقّالتألیف چندین نسخه از کتاب را به مؤلّف میدهند، مغتنم است.
موقوفات که تا قبل از آن پخشِ کتابِ ضعیفی داشت و این خود مجال بهرهگیریِ علمی بایسته از کتابهای این انتشارات را گرفته بود، کتابهایش یکباره در سراسر کشور به صورت گسترده توزیع شد و به سهولت در دسترس همگان قرار گرفت. در سال ۱۳۹۵ اوّلین کتابها در دورۀ مدیریّت جدید به چاپ رسید. از این زمان بود که مؤسسه با در نظر گرفتن سرفصلِ تأکیدات دکتر محمود افشار در وقفنامۀ بنیاد، شروع به انتخاب کتابها برای چاپ کرد.
یکی از اقدامات هوشمندانه در این دوره، شناسایی متخصّصان حوزۀ تألیف و ترجمۀ کتاب و تصحیح متون فارسی و عقد قرارداد با آنها بود که سبب شد انتشارات جانی تازه به خود بگیرد. از این پس کتابها یکی پس از دیگری به چاپ رسید که در این مدّت کوتاه به واقع مایۀ تحسین بود. این مؤسسه از زمان شروع دورۀ دوم فعالیت خود (از ابتدای ۱۳۹۵ تا انتهای سال ۱۴۰۲)، بیش از ۲۵۰ عنوان کتاب در حوزۀ متون فارسی و موضوعات مرتبط به ایران و زبان فارسی به چاپ رسانیده که به معنای چاپ تقریباً بیش از دو عنوان کتاب در ماه است.
البته گفتنی است که در ابتدا مانندِ هر نشر دیگر، سطح علمی کتابهای این انتشارات در یک طراز و ایدهآلِ مطلق نبود؛ پست و بلندیهایی در کار بود که در ادامۀ کار کمتر و کمتر شد. در این میان «هیئت گزینش کتاب و جایزه» که متشکّل از بهترین دانشمندان روزگار ما، دکتر سید مصطفی محقّق داماد، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، دکتر ژاله آموزگار، دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر حسن انوری، دکتر فتحالله مجتبایی، دکتر محمود امیدسالار و کاوه بیات، به همراه مدیر انتشارات است، نقشی مهم در ارتقای کیفیّت انتخاب کتاب برای نشر دارد.
یکی از کارهای پسندیده در این دورۀ عُسرتِ چاپ کتاب و بیتوجّهی به اهل علم، عقد قراردادهای خوب با مؤلّفان و پرداخت حقّالتألیف در سریعترین زمان ممکن بود. شاید هیچ گاه اجر معنوی کار یک مؤلّف، مترجم یا مصحّح و میزان رنجی که در این راه متحمّل میشود، با اندک مبالغی مانند حقّالتألیف قابل جبران نباشد. با این همه در زمانهای که برخی ناشران از این اندک هم دریغ میکنند و گاه مبلغی نیز برای چاپ میخواهند یا بهجای حقّالتألیف چندین نسخه از کتاب را به مؤلّف میدهند، مغتنم است.
حوزههای فعالیت
چاپ متون فارسی بخش عمدۀ نشر کتاب در موقوفات است. در این بین فرهنگهای لغت، دواوین اشعار، متون دورۀ قاجاریه و اسناد از جمله متون دست اول برای محقّقان زبان فارسی است. به چاپ کتابهای جغرافیایی که از جمله منابعِ ارزشمند ایرانشناسیاند نیز در این انتشارات اهتمام شده است. چاپ متون کهن جغرافیایی، دو ترجمۀ کهن از الممالک و المسالک اصطخری و دیگر کتابهای جغرافیایی از آنجمله است. بخش خراسانِ جغرافیای حافظ ابرو که سالها چاپنشده باقی مانده بود و از جهت در بر داشتن اطلاعات اهمیّت بسیار داشت، سرانجام در سه جلد به چاپ رسید. جغرافیای ایران بزرگ و نیز جغرافیای تاریخی آن همواره در مرکز توجّه اولیای نشر قرار داشته است. میراث آسیای مرکزی، جغرافیاى تاریخى ایران، آثار تاریخى ورارود و خوارزم، ایران و ماوراءالنهر در نوشتههای چینی و مغولی سدههای میانه، جغرافیاى تاریخى بلخ، جغرافیاى تاریخى مرو، جغرافیاى تاریخى خوارزم، قندیه و سمریه از آن دستهاند.
توجه به تحقیقات مستقل و منفرد دربارۀ کوهها و دریاهای ایران (الوندکوه، البرزکوه، میموندژ الموت، خلیج فارس، دریای پارس به روایت باستانشناسی) و ترجمۀ تحقیقات ارزشمند جغرافیایی (جغرافیای استرابو، جغرافیاى ادارى ایران باستان) نیز در شناساندن ایران اهمیّت بسزایی دارد. توجّه به ادبیات عامیانه از دیگر رویکردهای این نشر در گسترش کتابخوانی و توجّه دادنِ قشر بیشتری از جامعه به مطالعه و خواندن کتاب است. بدیهی است این متون به نسبت متون تخصصی خوانندگان بیشتری دارد و این نکته در جامعۀ امروزی که امر کتابخوانی این اندازه کمرنگ شده، بسیار مغتنم است. از جمله متون عامیانه که با رویکردی مذهبی نگارش شده، میتوان به حماسۀ مسیّبنامه اشاره کرد که در سه جلد پُربرگ به چاپ رسیده است. نیز شیرزاد و گلشاد، جمشیدنامه و یتیمنامه از دیگر آثار در این ردیف است که در بخش کتابهای «در دست چاپ» آمده است. نامههای هنینگ و تقیزاده و دفترى براى ایران، دو دفترِ ارجمند دیگر از نامهنگاریهای استادان طراز اول زبان فارسی به یکدیگر است که دقایق متعدّد در شناخت نوع نگاه علمی، شیوۀ پرسش و استدلال، روابط استادان ایرانی با همتایان غیرایرانی، و فواید بسیار دیگر را در بر دارد که میتواند دستمایۀ تحقیقات مستقل در حوزۀ زبان، ادبیات و تاریخ ادبیات فارسی قرار گیرد. چاپ مجموع یا برگزیدۀ مقالات استادان داخل و خارج از کشور که تصویری روشن از منشِ و مشیِ علمی آنها به دست میدهد، از دیگر هوشمندیهای متولّیان این بنیاد از قدیم تاکنون بوده است. در این شمار است: مقالات سعید نفیسی، مقالات دکتر مظفّر بختیار با عنوانِ نامۀ بختیار، صحّافی سنّتی (مجموعۀ پانزده گفتار و کتابشناسی دربارۀ ورّاقی، صحّافی، وصّالی، مجلّدگری) از ایرج افشار، مقالهها و رسالهها از غلامرضا رشید یاسمى، مجموعه مقالات هادى حسن، مقالات عارف و کتابهای بسیار دیگر. مردمشناسی که شاخهای از جامعهشناسی است، از دیگر مقولاتی است که در دورۀ دوم فعالیت این نشر بدان توجّه شده است. مردمشناسی اقوام و ایلات ایران، مردمشناسی دانش پزشکی در فرهنگ ایران، مردمشناسی جامعۀ تهران قدیم تألیف دکتر بلوکباشی از آن جمله است. نشر نامههای استادان مسلّم ادب فارسی از دیگر اقدامات صحیح و سنجیدۀ این نشر است که از جمله میتوان به نامههای محمدعلی فروغی و نامههای مجتبی مینوی و ایرج افشار اشاره کرد. در فهرست کتابهای در دست چاپ نام کتابهایی چون نامههای احسان یارشاطر و ایرج افشار و نامههای منوچهر ستوده و ایرج افشار هم به چشم میخورد. جلد دوم و سوم نامههای خاموشان نیز که جلد اوّل آن در انتشارات سخن به چاپ رسیده بود، جزو کتابهایی است که در این نشر آمادۀ چاپ میشود. آشنایان با تاریخ ادبی معاصر نیک آگاهاند که این دست اسناد تا چه اندازه در تدوینِ درست و شناخت بیواسطه از افراد و روابطشان و نیز اطلاع بر رویدادهای ادبی آن زمان ارزشمند و قابل اطمیناناند. چاپ نسخهبرگردان که عمدتاً بهجهتِ اهمیّت دستنویسها و انعکاس و حفظ ضبط دقیق رسمالخط و ضبط کلمات صورت میگیرد، از اولویّتهایی است که در این نشر بدان توجّه شده است: رسائل العشاق و وسائل المشتاق، ورقه و گلشاه، لغت فرس، و هدیه از این دستهاند. ادامۀ چاپ یادداشتهای علّامه قزوینی از دیگر اقدامات ایرج افشار در موقوفات بود. عمدۀ یادداشتهای علّامه قزوینی قبلاً در ده جلد در انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده بود.
چاپ متون فارسی بخش عمدۀ نشر کتاب در موقوفات است. در این بین فرهنگهای لغت، دواوین اشعار، متون دورۀ قاجاریه و اسناد از جمله متون دست اول برای محقّقان زبان فارسی است. به چاپ کتابهای جغرافیایی که از جمله منابعِ ارزشمند ایرانشناسیاند نیز در این انتشارات اهتمام شده است. چاپ متون کهن جغرافیایی، دو ترجمۀ کهن از الممالک و المسالک اصطخری و دیگر کتابهای جغرافیایی از آنجمله است. بخش خراسانِ جغرافیای حافظ ابرو که سالها چاپنشده باقی مانده بود و از جهت در بر داشتن اطلاعات اهمیّت بسیار داشت، سرانجام در سه جلد به چاپ رسید. جغرافیای ایران بزرگ و نیز جغرافیای تاریخی آن همواره در مرکز توجّه اولیای نشر قرار داشته است. میراث آسیای مرکزی، جغرافیاى تاریخى ایران، آثار تاریخى ورارود و خوارزم، ایران و ماوراءالنهر در نوشتههای چینی و مغولی سدههای میانه، جغرافیاى تاریخى بلخ، جغرافیاى تاریخى مرو، جغرافیاى تاریخى خوارزم، قندیه و سمریه از آن دستهاند.
توجه به تحقیقات مستقل و منفرد دربارۀ کوهها و دریاهای ایران (الوندکوه، البرزکوه، میموندژ الموت، خلیج فارس، دریای پارس به روایت باستانشناسی) و ترجمۀ تحقیقات ارزشمند جغرافیایی (جغرافیای استرابو، جغرافیاى ادارى ایران باستان) نیز در شناساندن ایران اهمیّت بسزایی دارد. توجّه به ادبیات عامیانه از دیگر رویکردهای این نشر در گسترش کتابخوانی و توجّه دادنِ قشر بیشتری از جامعه به مطالعه و خواندن کتاب است. بدیهی است این متون به نسبت متون تخصصی خوانندگان بیشتری دارد و این نکته در جامعۀ امروزی که امر کتابخوانی این اندازه کمرنگ شده، بسیار مغتنم است. از جمله متون عامیانه که با رویکردی مذهبی نگارش شده، میتوان به حماسۀ مسیّبنامه اشاره کرد که در سه جلد پُربرگ به چاپ رسیده است. نیز شیرزاد و گلشاد، جمشیدنامه و یتیمنامه از دیگر آثار در این ردیف است که در بخش کتابهای «در دست چاپ» آمده است. نامههای هنینگ و تقیزاده و دفترى براى ایران، دو دفترِ ارجمند دیگر از نامهنگاریهای استادان طراز اول زبان فارسی به یکدیگر است که دقایق متعدّد در شناخت نوع نگاه علمی، شیوۀ پرسش و استدلال، روابط استادان ایرانی با همتایان غیرایرانی، و فواید بسیار دیگر را در بر دارد که میتواند دستمایۀ تحقیقات مستقل در حوزۀ زبان، ادبیات و تاریخ ادبیات فارسی قرار گیرد. چاپ مجموع یا برگزیدۀ مقالات استادان داخل و خارج از کشور که تصویری روشن از منشِ و مشیِ علمی آنها به دست میدهد، از دیگر هوشمندیهای متولّیان این بنیاد از قدیم تاکنون بوده است. در این شمار است: مقالات سعید نفیسی، مقالات دکتر مظفّر بختیار با عنوانِ نامۀ بختیار، صحّافی سنّتی (مجموعۀ پانزده گفتار و کتابشناسی دربارۀ ورّاقی، صحّافی، وصّالی، مجلّدگری) از ایرج افشار، مقالهها و رسالهها از غلامرضا رشید یاسمى، مجموعه مقالات هادى حسن، مقالات عارف و کتابهای بسیار دیگر. مردمشناسی که شاخهای از جامعهشناسی است، از دیگر مقولاتی است که در دورۀ دوم فعالیت این نشر بدان توجّه شده است. مردمشناسی اقوام و ایلات ایران، مردمشناسی دانش پزشکی در فرهنگ ایران، مردمشناسی جامعۀ تهران قدیم تألیف دکتر بلوکباشی از آن جمله است. نشر نامههای استادان مسلّم ادب فارسی از دیگر اقدامات صحیح و سنجیدۀ این نشر است که از جمله میتوان به نامههای محمدعلی فروغی و نامههای مجتبی مینوی و ایرج افشار اشاره کرد. در فهرست کتابهای در دست چاپ نام کتابهایی چون نامههای احسان یارشاطر و ایرج افشار و نامههای منوچهر ستوده و ایرج افشار هم به چشم میخورد. جلد دوم و سوم نامههای خاموشان نیز که جلد اوّل آن در انتشارات سخن به چاپ رسیده بود، جزو کتابهایی است که در این نشر آمادۀ چاپ میشود. آشنایان با تاریخ ادبی معاصر نیک آگاهاند که این دست اسناد تا چه اندازه در تدوینِ درست و شناخت بیواسطه از افراد و روابطشان و نیز اطلاع بر رویدادهای ادبی آن زمان ارزشمند و قابل اطمیناناند. چاپ نسخهبرگردان که عمدتاً بهجهتِ اهمیّت دستنویسها و انعکاس و حفظ ضبط دقیق رسمالخط و ضبط کلمات صورت میگیرد، از اولویّتهایی است که در این نشر بدان توجّه شده است: رسائل العشاق و وسائل المشتاق، ورقه و گلشاه، لغت فرس، و هدیه از این دستهاند. ادامۀ چاپ یادداشتهای علّامه قزوینی از دیگر اقدامات ایرج افشار در موقوفات بود. عمدۀ یادداشتهای علّامه قزوینی قبلاً در ده جلد در انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده بود.
تنها مقدار کمی از دستنویسهای قزوینی در دفترچههای شطرنجی به امانت نزد ایرج افشار باقی مانده بود که با عنوانِ مسائل پاریسیه در چهار مجلّد به چاپ رسید و عملاً با چاپ آنها پروندۀ یادداشتهای آن علّامۀ بیمانند بسته شد. چاپ یادداشتهای مدّونشده در طول سالهای دراز عمر که گاه در شمار یادگار عمر یک استاد است، از دیگر اهتمامات این بنیاد است. چاپ ماتیکانهای چهارگانۀ دکتر پرویز اذکایی از جمله اقدامات قابل تقدیر موقوفات در سالهای اخیر است. یادنامههایی چون به یاد محمد قزوینی و به یاد ایرج افشار در این بنیاد به چاپ رسیده که در واقع بهنوعی بزرگداشتِ مقام استادانِ درگذشته است. این کار در عین ارجمندی، راهنمایی است برای نسل جوان که بدانند راه چیست، چگونه باید رفت و در عین حال رسیدن بدان چندان آسان نیست. این گونه است که نسل باهوش و جوان امروز میتواند تصویری نسبتاً روشن از کنش و منش استادان قدیم پیش چشم داشته باشد و در همان مسیر گام بنهد. باستانشناسی و تاریخ، تحقیقات مربوط به دوران قبل از اسلام، گویشهای قدیم ایران و پژوهشهای ایرانشناسی که با نامِ پژوهشهای ایرانشناسی: ناموارۀ دكتر محمود افشار به چاپ میرسد، از دیگر حوزههای فعالیت در این نشر است.
جوایز و افتخارات
از بین کتابهای چاپشده در این انتشارات، هشت کتابِ تاریخ برمکیان، دوازده متن باستانی، ریاض الملوک، احسن القصص، زبان فارسی در آذربایجان، تلفّظ در شعر کهن فارسی، دیوان اشرف مازندرانی و سیر العباد الی المعاد برگزیدۀ کتاب سال، و شش کتابِ بوطیقا و سیاست در شاهنامه، مسیّبنامه، مشکاة المصابیح، دفتری برای ایران، مجمل التواریخ و القصص و دستورالعمل قسّامان و مقنّیان کتابهای شایستۀ تقدیر کتاب سال در دورههای مختلف هستند. همچنین در بین این منشورات سه کتابِ بوطیقا و سیاست در شاهنامه، زبان فارسی در آذربایجان و تلفظ در شعر کهن فارسی برگزیدۀ جشنوارۀ شعر فجر هستند.
کتابهای دیگر بنیاد نیز موفّق به کسب جایزه در رویدادهای مختلف علمی و فرهنگی در کشور شدهاند: کتابِ جستارهای شاهنامهشناسی و مباحث ادبی کتاب برگزیدۀ دانشگاهی در بخش کتب علوم انسانی، کتاب اشعار فارسی پراکنده در متون برگزیدۀ حامیان نسخ خطی، کتابِ مقامات شیخ حسن بلخاری برگزیدۀ جایزۀ ملّی کتاب سال تبریز، کتابِ مردمشناسی جامعۀ تهران قدیم برگزیدۀ جایزۀ پژوهشی تهران، لطایف المعنوی من حقایق المثنوی برگزیدۀ جشنوارۀ کتاب سال دانشجویی، بهجتافزا کتاب شایستۀ تقدیر استان اصفهان در جایزۀ کتاب سال استانی ایران، و ماتیکان علمی کتاب شایستۀ تقدیر نخستین دورۀ جایزۀ کتاب پرویز شهریاری در زمینۀ تاریخ علم است. در مجموع تا امروز منشورات موقوفات موفّق به کسب ۲۴ جایزۀ علمی در ایران شده است.
امید است انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار، «شجرۀ طیّبه»ای که یادگار دکتر محمود افشار، بنیادگذار آن، و فرزند خَلَفش، استاد ایرج افشار، است، همواره ببالد و ثمر دهد.
در پایان بر این نکته تأکید میکنم که اولیای این بنیاد، بهویژه مدیر جوان و شایستۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، دکتر محمّد افشینوفایی، بهدلیلِ توجّه تام و تمام به نیّات و تأکیدات واقف و در پیش گرفتنِ رویکردی درست در انتخاب، آمادهسازی و چاپ کتاب در این بنیاد شایستۀ همه نوع تقدیر و تشویق هستند.
آرمان ملّی، سال هفتم، یکشنبه، ۱۴۰۳/۴/۲۴، ص ۷
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
جوایز و افتخارات
از بین کتابهای چاپشده در این انتشارات، هشت کتابِ تاریخ برمکیان، دوازده متن باستانی، ریاض الملوک، احسن القصص، زبان فارسی در آذربایجان، تلفّظ در شعر کهن فارسی، دیوان اشرف مازندرانی و سیر العباد الی المعاد برگزیدۀ کتاب سال، و شش کتابِ بوطیقا و سیاست در شاهنامه، مسیّبنامه، مشکاة المصابیح، دفتری برای ایران، مجمل التواریخ و القصص و دستورالعمل قسّامان و مقنّیان کتابهای شایستۀ تقدیر کتاب سال در دورههای مختلف هستند. همچنین در بین این منشورات سه کتابِ بوطیقا و سیاست در شاهنامه، زبان فارسی در آذربایجان و تلفظ در شعر کهن فارسی برگزیدۀ جشنوارۀ شعر فجر هستند.
کتابهای دیگر بنیاد نیز موفّق به کسب جایزه در رویدادهای مختلف علمی و فرهنگی در کشور شدهاند: کتابِ جستارهای شاهنامهشناسی و مباحث ادبی کتاب برگزیدۀ دانشگاهی در بخش کتب علوم انسانی، کتاب اشعار فارسی پراکنده در متون برگزیدۀ حامیان نسخ خطی، کتابِ مقامات شیخ حسن بلخاری برگزیدۀ جایزۀ ملّی کتاب سال تبریز، کتابِ مردمشناسی جامعۀ تهران قدیم برگزیدۀ جایزۀ پژوهشی تهران، لطایف المعنوی من حقایق المثنوی برگزیدۀ جشنوارۀ کتاب سال دانشجویی، بهجتافزا کتاب شایستۀ تقدیر استان اصفهان در جایزۀ کتاب سال استانی ایران، و ماتیکان علمی کتاب شایستۀ تقدیر نخستین دورۀ جایزۀ کتاب پرویز شهریاری در زمینۀ تاریخ علم است. در مجموع تا امروز منشورات موقوفات موفّق به کسب ۲۴ جایزۀ علمی در ایران شده است.
امید است انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار، «شجرۀ طیّبه»ای که یادگار دکتر محمود افشار، بنیادگذار آن، و فرزند خَلَفش، استاد ایرج افشار، است، همواره ببالد و ثمر دهد.
در پایان بر این نکته تأکید میکنم که اولیای این بنیاد، بهویژه مدیر جوان و شایستۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، دکتر محمّد افشینوفایی، بهدلیلِ توجّه تام و تمام به نیّات و تأکیدات واقف و در پیش گرفتنِ رویکردی درست در انتخاب، آمادهسازی و چاپ کتاب در این بنیاد شایستۀ همه نوع تقدیر و تشویق هستند.
آرمان ملّی، سال هفتم، یکشنبه، ۱۴۰۳/۴/۲۴، ص ۷
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
تو چراغ خود برافروز
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
خلیج فارس
این کتاب ترجمۀ تحقیقی دربارۀ تاریخ خلیج فارس در زمان تغییرات عظیم سیاسی و ورود متوالی امپراتوریهای تجاری به این ناحیه، یعنی از قرن نهم تا دوازدهم هجری قمری است. مطالب این کتاب شامل برخی اطلاعات منتشرنشده و مستند به منابع دست اول از جمله بایگانیهای پرتغالی و هلندی است و نویسنده کوشیده است تا نشان دهد خلیج فارس از نظر تجارت، فرهنگ، مهاجرت و سیاست بخش جداییناپذیری از شبکۀ اقتصادی-سیاسی اقیانوس هند بوده است.
بررسی رقابتهای تجاری و کشمکش میان دولتها و نقش قدرتهای اروپایی در تحوّلات منطقه از دیگر موضوعات مهم کتاب است.
[خلیج فارس: تاریخچۀ سیاسی و اقتصادی پنج شهر بندری (۱۵۰۰- ۱۷۳۰م/ ۹۰۵- ۱۱۴۳ق)، ویلم فلور، ترجمۀ آرزو حیدری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]
علاقهمندان میتوانند از بیست و هفتم تیر تا نهم مرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.
برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
خلیج فارس
این کتاب ترجمۀ تحقیقی دربارۀ تاریخ خلیج فارس در زمان تغییرات عظیم سیاسی و ورود متوالی امپراتوریهای تجاری به این ناحیه، یعنی از قرن نهم تا دوازدهم هجری قمری است. مطالب این کتاب شامل برخی اطلاعات منتشرنشده و مستند به منابع دست اول از جمله بایگانیهای پرتغالی و هلندی است و نویسنده کوشیده است تا نشان دهد خلیج فارس از نظر تجارت، فرهنگ، مهاجرت و سیاست بخش جداییناپذیری از شبکۀ اقتصادی-سیاسی اقیانوس هند بوده است.
بررسی رقابتهای تجاری و کشمکش میان دولتها و نقش قدرتهای اروپایی در تحوّلات منطقه از دیگر موضوعات مهم کتاب است.
[خلیج فارس: تاریخچۀ سیاسی و اقتصادی پنج شهر بندری (۱۵۰۰- ۱۷۳۰م/ ۹۰۵- ۱۱۴۳ق)، ویلم فلور، ترجمۀ آرزو حیدری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]
علاقهمندان میتوانند از بیست و هفتم تیر تا نهم مرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.
برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بیست و هشتم تیرماه زادروز منوچهر ستوده، منتخب هشتمین جایزۀ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار
قبل از خدمت نظام در چند نقطه بنده به مشاغل مختلفی مشغول بودم، یکی از آنها این بود که همان سالها که رضاشاه قصد داشت جادهای بسازد از سیاهکوه قم مستقیماً تا بندرعباس، مسئولیت ساخت این راه به شرکتی به نام پرژام واگذار شده بود که بنده هم مدتی عضو این شرکت شدم و حسابداری آن را اداره میکردم، اما دیری نگذشت که اختلافاتی پیش آمد و احساس کردم که دیگر نمیتوانم با این شرکت همکاری کنم؛ به همین خاطر از این شغل دست کشیدم. بعد از آن در خیابان قوامالسلطنه دکانی را تهیه کردم و به فروش لوازمالتحریر و اقلام مربوط به تحصیل اقدام کردم. در این مغازه مشغول بودم تا اینکه سر و صدای جنگ بلند شد و بازار واردات مداد و دیگر وسائل تحریر دچار سختیهایی شد و وضعیت اقتصاد و تجارت در آن روزها بر هم خورده بود. در نتیجه بهناچار دست از این کار کشیدم. در فکر افتادم که در وزارت فرهنگ به اشتغال بپردازم. البته به خاطر عضویت پدرم در وزارت فرهنگ و دوستی بسیار نزدیکش با مرحوم میرزا مهدیخان ایرانی، رئیس کارگزینی این وزارتخانه که مسبب ورود پدرم در وزارت فرهنگ بود، ایشان قصد داشتند که بنده را به عنوان رئیس فرهنگ شاهرود به آنجا اعزام کنند، اما قبول نکردم و بعد ریاست فرهنگ نجفآباد اصفهان را پیشنهاد کردند که من اعلام کردم قصد ریاست ندارم و اگر اجازه بدهید به کلاس درس بروم و معلم باشم، چون با روحیاتم بیشتر نزدیک بود. چون اصرار زیادی از من دیدند با درخواست بنده موافقت شد و در هفتم شهریور ۱۳۲۰ به لاهیجان اعزام شدم تا در دبیرستان ایرانشهر این شهر به تدریس زبان فارسی بپردازم.
وقتی به لاهیجان رسیدم سر چهارراه اصلی شهر لکّههای بزرگ خون را بر روی دیوار مشاهده کردیم و بعد از پرسوجو از بمباران این شهر توسط هواپیماهای روسی مطّلع شدیم و دانستیم که این خونها مربوط به یکی از قربانیان این حادثه است. شرایط سخت و آشفتهای در شهر حاکم شده بود. رئیس وقت فرهنگ لاهیجان علی اصغرخان عمارلویی بود، اما برای ملاقات وی و دادن ابلاغ وزارت فرهنگ به او در ابتدا موفق به دیدنش نشدم؛ چون به همراه دیگر اهالی شهر، لاهیجان را ترک کرده بود و به زادگاهش یعنی عمارلو رفته بود. من وقتی فهمیدم که ایشان به عمارلو رفته است، قصد رفتن به آنجا را کردم و با سختی زیاد به عمارلو رفتم و وقتی آقای عمارلویی را پیدا کردم، خودم را معرفی کردم و به اصرار و کوشش فراوان او را به لاهیجان آوردم تا بهاتفاق، کلاسها را دوباره راهاندازی کنیم. به مرور دانشآموزان به سر کلاس آمدند و دیری نگذشت که دوباره کلاسهای درس در دبیرستان ایرانشهر راهاندازی شد.
«بمباران لاهیجان و لکههای خون روی دیوار»، منوچهر ستوده
سرو کهنسال: شرح یکصد سال تلاش دکتر منوچهر ستوده، اهتمام و گردآوری محمدرضا توسلی، رشت، انتشارات بلور، ۱۳۹۲، ص ۳۳۰-۳۳۱.
@AfsharFoundation
قبل از خدمت نظام در چند نقطه بنده به مشاغل مختلفی مشغول بودم، یکی از آنها این بود که همان سالها که رضاشاه قصد داشت جادهای بسازد از سیاهکوه قم مستقیماً تا بندرعباس، مسئولیت ساخت این راه به شرکتی به نام پرژام واگذار شده بود که بنده هم مدتی عضو این شرکت شدم و حسابداری آن را اداره میکردم، اما دیری نگذشت که اختلافاتی پیش آمد و احساس کردم که دیگر نمیتوانم با این شرکت همکاری کنم؛ به همین خاطر از این شغل دست کشیدم. بعد از آن در خیابان قوامالسلطنه دکانی را تهیه کردم و به فروش لوازمالتحریر و اقلام مربوط به تحصیل اقدام کردم. در این مغازه مشغول بودم تا اینکه سر و صدای جنگ بلند شد و بازار واردات مداد و دیگر وسائل تحریر دچار سختیهایی شد و وضعیت اقتصاد و تجارت در آن روزها بر هم خورده بود. در نتیجه بهناچار دست از این کار کشیدم. در فکر افتادم که در وزارت فرهنگ به اشتغال بپردازم. البته به خاطر عضویت پدرم در وزارت فرهنگ و دوستی بسیار نزدیکش با مرحوم میرزا مهدیخان ایرانی، رئیس کارگزینی این وزارتخانه که مسبب ورود پدرم در وزارت فرهنگ بود، ایشان قصد داشتند که بنده را به عنوان رئیس فرهنگ شاهرود به آنجا اعزام کنند، اما قبول نکردم و بعد ریاست فرهنگ نجفآباد اصفهان را پیشنهاد کردند که من اعلام کردم قصد ریاست ندارم و اگر اجازه بدهید به کلاس درس بروم و معلم باشم، چون با روحیاتم بیشتر نزدیک بود. چون اصرار زیادی از من دیدند با درخواست بنده موافقت شد و در هفتم شهریور ۱۳۲۰ به لاهیجان اعزام شدم تا در دبیرستان ایرانشهر این شهر به تدریس زبان فارسی بپردازم.
وقتی به لاهیجان رسیدم سر چهارراه اصلی شهر لکّههای بزرگ خون را بر روی دیوار مشاهده کردیم و بعد از پرسوجو از بمباران این شهر توسط هواپیماهای روسی مطّلع شدیم و دانستیم که این خونها مربوط به یکی از قربانیان این حادثه است. شرایط سخت و آشفتهای در شهر حاکم شده بود. رئیس وقت فرهنگ لاهیجان علی اصغرخان عمارلویی بود، اما برای ملاقات وی و دادن ابلاغ وزارت فرهنگ به او در ابتدا موفق به دیدنش نشدم؛ چون به همراه دیگر اهالی شهر، لاهیجان را ترک کرده بود و به زادگاهش یعنی عمارلو رفته بود. من وقتی فهمیدم که ایشان به عمارلو رفته است، قصد رفتن به آنجا را کردم و با سختی زیاد به عمارلو رفتم و وقتی آقای عمارلویی را پیدا کردم، خودم را معرفی کردم و به اصرار و کوشش فراوان او را به لاهیجان آوردم تا بهاتفاق، کلاسها را دوباره راهاندازی کنیم. به مرور دانشآموزان به سر کلاس آمدند و دیری نگذشت که دوباره کلاسهای درس در دبیرستان ایرانشهر راهاندازی شد.
«بمباران لاهیجان و لکههای خون روی دیوار»، منوچهر ستوده
سرو کهنسال: شرح یکصد سال تلاش دکتر منوچهر ستوده، اهتمام و گردآوری محمدرضا توسلی، رشت، انتشارات بلور، ۱۳۹۲، ص ۳۳۰-۳۳۱.
@AfsharFoundation
بیست و هشتم تیرماه زادروز سیمین بهبهانی
درس تاریخ
دخترم تاریخ را تکرار کرد
قصۀ ساسانیان را بازگفت
تا به خاطر بسپرَد آن قصّه را
چون به پایان آمد، از آغاز گفت
از زبانش همچو طوطی میگذشت
آنچه با او گفته بود استاد او:
داستان اردشیر بابکان
قصّۀ نوشیروان و دادِ او
قصّهای از آن شکوه و فرّ و کام
کز فروغش چشم گردون خیره شد
زان جلال ایزدی کز جلوهاش
مهر و مه در چشم دشمن تیره شد
تا بدانجا کز گذشت روزگار
داستان خسروان از یاد رفت
تا بدانجا کز نهیب تندباد
خوشههای زرنشان بر باد رفت
اشک گرمی در دو چشمش حلقه بست
بر کلامش لرزهای اندوه ریخت
تا نبینم در نگاهش یأس را
دیدهاش از دیدۀ من میگریخت
گفت: دیدی با زبان پاک ما
کینهتوزیهای آن تازی چه کرد؟
گفتمش: فردوسی پاکیزهرای
دیدی اما در سخنسازی چه کرد؟
گفت: دیدی پُتک شوم روزگار
بارگاه تاجداران را شکست؟
گفتم: اما اشک خاقانی چو لعل
تاج شد بر تارک «ایوان» نشست
گفت: دیدی دست خصم تیرهرای
جلوه را از نامۀ تنسر گرفت؟
گفتم اما دفتر ما زیب و رنگ
از هزاران تنسر دیگر گرفت
گفت: از پرویز جز افسانهای
نیست باقی زان طلاییبوستان
گفتمش: با سعدی شیرینسخن
رو به سوی بوستان با دوستان
گفت: از چنگ نکیسا نغمهای
از چه رو دیگر نمیآید به گوش؟
گفتمش: با شعر حافظ نغمهها
سر دهد در گوش پندارت سروش
گفت دیدی زیر تیغ دشمنان
رونق فرش بهارستان نماند؟
گفتمش: اما ز جامی یاد کن
کز سخن گل در بهارستان فشاند
گفت: در بنیان استغنای ما
آتشی فرهنگسوز انگیختند
گفتم: اما سالها بگذشت و باز
دست در دامان ما آویختند
لفظ تازی گوهری گر عرضه کرد
زادگاه گوهرش دریای ماست
در جهان ماهی اگر تابنده شد
آفتابش بوعلی سینای ماست
زیستن در خون ما آمیزه بود
نیستی را روح ما هرگز ندید
ققنسی گر سوخت از خاکسترش
ققنسی پرشورتر آمد پدید
جسم ما کوه است کوهی استوار
کوه را اندیشه از کولاک نیست
روح ما دریاست، دریایی عظیم
هیچ دریا را ز طوفان باک نیست
آنهمه سیلابهای خانهکَن
سوی دریا آمد و آرام شد
هرکه در سر پخت سودایی ز نام
پیش ما نامآوران گمنام شد
سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغالتحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سالها در دبیرستانهای پایتخت به دبیری اشتغال داشت. در سال ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران و در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
سیمین شاعری غزلسرا بود و بخشی از شهرت وی در سرودن غزلهایی با اوزان تازه و غیرمتعارف است. از مجموعههای شعری او میتوان به سهتار شکسته، رستاخیز و خطی ز سرعت و از آتش اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
درس تاریخ
دخترم تاریخ را تکرار کرد
قصۀ ساسانیان را بازگفت
تا به خاطر بسپرَد آن قصّه را
چون به پایان آمد، از آغاز گفت
از زبانش همچو طوطی میگذشت
آنچه با او گفته بود استاد او:
داستان اردشیر بابکان
قصّۀ نوشیروان و دادِ او
قصّهای از آن شکوه و فرّ و کام
کز فروغش چشم گردون خیره شد
زان جلال ایزدی کز جلوهاش
مهر و مه در چشم دشمن تیره شد
تا بدانجا کز گذشت روزگار
داستان خسروان از یاد رفت
تا بدانجا کز نهیب تندباد
خوشههای زرنشان بر باد رفت
اشک گرمی در دو چشمش حلقه بست
بر کلامش لرزهای اندوه ریخت
تا نبینم در نگاهش یأس را
دیدهاش از دیدۀ من میگریخت
گفت: دیدی با زبان پاک ما
کینهتوزیهای آن تازی چه کرد؟
گفتمش: فردوسی پاکیزهرای
دیدی اما در سخنسازی چه کرد؟
گفت: دیدی پُتک شوم روزگار
بارگاه تاجداران را شکست؟
گفتم: اما اشک خاقانی چو لعل
تاج شد بر تارک «ایوان» نشست
گفت: دیدی دست خصم تیرهرای
جلوه را از نامۀ تنسر گرفت؟
گفتم اما دفتر ما زیب و رنگ
از هزاران تنسر دیگر گرفت
گفت: از پرویز جز افسانهای
نیست باقی زان طلاییبوستان
گفتمش: با سعدی شیرینسخن
رو به سوی بوستان با دوستان
گفت: از چنگ نکیسا نغمهای
از چه رو دیگر نمیآید به گوش؟
گفتمش: با شعر حافظ نغمهها
سر دهد در گوش پندارت سروش
گفت دیدی زیر تیغ دشمنان
رونق فرش بهارستان نماند؟
گفتمش: اما ز جامی یاد کن
کز سخن گل در بهارستان فشاند
گفت: در بنیان استغنای ما
آتشی فرهنگسوز انگیختند
گفتم: اما سالها بگذشت و باز
دست در دامان ما آویختند
لفظ تازی گوهری گر عرضه کرد
زادگاه گوهرش دریای ماست
در جهان ماهی اگر تابنده شد
آفتابش بوعلی سینای ماست
زیستن در خون ما آمیزه بود
نیستی را روح ما هرگز ندید
ققنسی گر سوخت از خاکسترش
ققنسی پرشورتر آمد پدید
جسم ما کوه است کوهی استوار
کوه را اندیشه از کولاک نیست
روح ما دریاست، دریایی عظیم
هیچ دریا را ز طوفان باک نیست
آنهمه سیلابهای خانهکَن
سوی دریا آمد و آرام شد
هرکه در سر پخت سودایی ز نام
پیش ما نامآوران گمنام شد
سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغالتحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سالها در دبیرستانهای پایتخت به دبیری اشتغال داشت. در سال ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران و در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
سیمین شاعری غزلسرا بود و بخشی از شهرت وی در سرودن غزلهایی با اوزان تازه و غیرمتعارف است. از مجموعههای شعری او میتوان به سهتار شکسته، رستاخیز و خطی ز سرعت و از آتش اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بیست و هشتم تیرماه سالروز درگذشت جلالالدین همایی (سنا)
همایی متولد رمضان ۱۳۱۷ قمری (۱۲۷۸ شمسی) بود. اجدادش از شیراز بودند. از استادان بنامش حاجی آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد خراسانی، حاجی ملّا عبدالجواد آدینهای، حاجی میر سیّد علی جناب را باید نام برد. پس از تحصیلات قدیم به تدریس در مدرسۀ نیماورد اصفهان پرداخت تا اینکه از حدود سال ۱۳۰۰ شمسی به تدریس در مدارس جدید روی آورد. از سال ۱۳۰۸ رسماً به خدمت وزارت معارف درآمد و مدتی در تبریز به تدریس مشغول بود. بعد به تهران آمد و در دارالفنون و مدارس دیگر درس میگفت. بالأخره سمت استادی دانشگاه تهران یافت و این سمت بود که از او والایی یافت.
همایی از حاجی شیخ مرتضی آشتیانی، ملّا محمّدحسین فشارکی، آقا سیّد محمّد نجفآبادی اجازۀ روایت و اجتهاد داشت. همایی شعر هم میگفت. ابیات زیر را که از بهترین اشعار او و در روزهای آخر حیات خود گفته در اینجا نقل میکنیم:
پایان شب سخنسرایی
میگفت ز سوز دل «همایی»
فریاد کزین رباطِ کهگل
جان میکنم و نمیکنم دل
مرگ آخته تیغ بر گلویم
من مست هوا و آرزویم
روزم سپری شدهست و سودا
امروز دهد نوید فردا
ماندهست دمی و آرزوساز
من وعدۀ سال میدهم باز
آزرده تنی، فسرده جانی
در پوست کشیده استخوانی
در حنجرهام به تنگ انفاس
از فربهیام نشان آماس
با دست نوان و پای خسته
بار سفر فراق بسته
نه طاقت خِفتن و نه خُفتن
نه حال شنیدن و نه گفتن
جز وهم محالپرورم نیست
میمیرم و مرگ باورم نیست
زودا که کنم به خواب سنگین
تنجامه ز خون سینه رنگین
از بعد شنید و گفت بسیار
خاموشی بایدم بهناچار
در خوابگه عدم برندم
لب تا ابد از سخن ببندم
زین دود و غبار تیرۀ خاک
غسل و کفنم مگر کند پاک
[نادرهکاران، سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۶۰۵-۶۰۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
همایی متولد رمضان ۱۳۱۷ قمری (۱۲۷۸ شمسی) بود. اجدادش از شیراز بودند. از استادان بنامش حاجی آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد خراسانی، حاجی ملّا عبدالجواد آدینهای، حاجی میر سیّد علی جناب را باید نام برد. پس از تحصیلات قدیم به تدریس در مدرسۀ نیماورد اصفهان پرداخت تا اینکه از حدود سال ۱۳۰۰ شمسی به تدریس در مدارس جدید روی آورد. از سال ۱۳۰۸ رسماً به خدمت وزارت معارف درآمد و مدتی در تبریز به تدریس مشغول بود. بعد به تهران آمد و در دارالفنون و مدارس دیگر درس میگفت. بالأخره سمت استادی دانشگاه تهران یافت و این سمت بود که از او والایی یافت.
همایی از حاجی شیخ مرتضی آشتیانی، ملّا محمّدحسین فشارکی، آقا سیّد محمّد نجفآبادی اجازۀ روایت و اجتهاد داشت. همایی شعر هم میگفت. ابیات زیر را که از بهترین اشعار او و در روزهای آخر حیات خود گفته در اینجا نقل میکنیم:
پایان شب سخنسرایی
میگفت ز سوز دل «همایی»
فریاد کزین رباطِ کهگل
جان میکنم و نمیکنم دل
مرگ آخته تیغ بر گلویم
من مست هوا و آرزویم
روزم سپری شدهست و سودا
امروز دهد نوید فردا
ماندهست دمی و آرزوساز
من وعدۀ سال میدهم باز
آزرده تنی، فسرده جانی
در پوست کشیده استخوانی
در حنجرهام به تنگ انفاس
از فربهیام نشان آماس
با دست نوان و پای خسته
بار سفر فراق بسته
نه طاقت خِفتن و نه خُفتن
نه حال شنیدن و نه گفتن
جز وهم محالپرورم نیست
میمیرم و مرگ باورم نیست
زودا که کنم به خواب سنگین
تنجامه ز خون سینه رنگین
از بعد شنید و گفت بسیار
خاموشی بایدم بهناچار
در خوابگه عدم برندم
لب تا ابد از سخن ببندم
زین دود و غبار تیرۀ خاک
غسل و کفنم مگر کند پاک
[نادرهکاران، سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۶۰۵-۶۰۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
تو چراغ خود برافروز
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:
تذکرۀ خوشنویسان
به انضمام تذکرۀ خطاطان
این کتاب دربردارندۀ متن مصحَّح دو تذکره در احوال خوشنویسان است. تذکرۀ نخست از هدایتالله سپهر کاشانی است و نویسنده در آن از خوشنویسان خطّ کوفی و نسخ و ثلث و تعلیق و نستعلیق و شکسته از صدر اسلام تا سال ۱۳۲۰ق، سال تألیف تذکره، یاد کرده است. تذکرۀ دوم روایت و تلخیصی از تذکرة الخطاطین میرزای سنگلاخ است که رحیم احتشامدیوان آن را در سال ۱۳۴۰ق فراهم آورده است. در هر دو تذکره تمرکز بر معرفی خوشنویسان عصر قاجار است.
[تذکرۀ خوشنویسان هدایتالله سپهر به انضمام تذکرۀ خطاطان رحیم احتشامدیوان، تصحیح و تحقیق دکتر حمیدرضا قلیچخانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]
علاقهمندان میتوانند از سیام تیر تا دهم مرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.
برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
تذکرۀ خوشنویسان
به انضمام تذکرۀ خطاطان
این کتاب دربردارندۀ متن مصحَّح دو تذکره در احوال خوشنویسان است. تذکرۀ نخست از هدایتالله سپهر کاشانی است و نویسنده در آن از خوشنویسان خطّ کوفی و نسخ و ثلث و تعلیق و نستعلیق و شکسته از صدر اسلام تا سال ۱۳۲۰ق، سال تألیف تذکره، یاد کرده است. تذکرۀ دوم روایت و تلخیصی از تذکرة الخطاطین میرزای سنگلاخ است که رحیم احتشامدیوان آن را در سال ۱۳۴۰ق فراهم آورده است. در هر دو تذکره تمرکز بر معرفی خوشنویسان عصر قاجار است.
[تذکرۀ خوشنویسان هدایتالله سپهر به انضمام تذکرۀ خطاطان رحیم احتشامدیوان، تصحیح و تحقیق دکتر حمیدرضا قلیچخانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳]
علاقهمندان میتوانند از سیام تیر تا دهم مرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.
برای سفارشهای بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
اشعار شاعران قاجاری در نشریات آن عصر
کتاب اشعار شاعران قاجاری در نشریات آن عصر در دو جلد منتشر شد. خانم رقیه فراهانی نشریات متعددی را که از دورهٔ قاجار به جا ماندهاست از جمله سالنامهها، گاهنامهها و روزنامههای فارسیزبان را، چه آنها که در ایران منتشر میشدهاند، چه آنها که بیرون مرز ایران چاپ شده بودهاند زیرورو کرده و شعرهای فارسی آن را گرد آورده است.
در این مجموعه تنها اشعار شاعرانی درج شده که فاصلهٔ زمانی بین آغاز انتشار جراید در ایران را تا پایان رسمی حکومت قاجار و آغاز پهلوی درک کرده باشند. لازم به ذکر است که اشعاری که به زبانهای دیگر از قبیل ترکی و عربی و اردو در این نشریات درج شده بوده است در مجلدی جداگانه انتشار خواهد یافت.
نام نشریات به ترتیب حرف الفبای عنوان آنها آورده شده است و اطلاعاتی مجمل در حد نام مدیران و دبیران، محل نشر و سال انتشار نشریه به دست داده شده است.
این مجموعه برای پژوهشگران شعر دورهٔ مشروطه فایدهها دارد و برای درک و دریافت مسائل ادبی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی آن دوره بسیار بهدردخور و کارآمد است. در این کتاب علاوه بر شعرهای شاعران نامآشنایی چون پروین اعتصامی، ایرجمیرزا، ملکالشعرای بهار، ادیبالممالک فراهانی، فروغی و... اشعاری از شاعران ناآشنا درج شده است که هیج جای دیگر نامی و نقلی از ایشان نیست و ای بسا این ابیات تنها سرودهٔ ایشان باشد.
معلوم و مشخص بودن تاریخ نشر اشعار از فواید دیگر این مجموعه است و امکان بررسیهای دقیقتر در مسائل مختلف را فراهم میکند. ضمناً در پایان جلد دوم شرححالی مختصر از شاعران آمده است که میتواند راهگشای اهل تحقیق باشد. همانطور بیتیاب و سه نمایه؛ کسان، جایها و کتابها.
با ورق زدن کتاب و خواندن اجمالی اشعار اولین نکتهای که به چشم میآید درونمایهٔ خاص شعر این دوره است. شاعران این دوره بیش از هر زمان به مضامینی چون آزادى، قانون، تعلیم و تربیت و البته وطن پرداختهاند.
وطن، وطن، وطن.
وطن چون ترجیعبندی خوشایند از سطر به سطر و جمله به جملهٔ گویندگان فوران میکند و عطر میپاشد.
چند بیت از نجیبالله مایل:
ملت ار طالب آزادی ایران نشود
از وطن ماحصلش جز غم حرمان نشود
گر بگردند به هم متفق ابنای وطن
سود ایشان بدل البته به خسران نشود
اتفاق ار نکنی ملک ترقی نکند
اتحاد ار نبود مشکلت آسان نشود
چارهجویی پی درمان وطن باید کرد
پیش از آنی که دگر قابل درمان نشود...
(ص۱٠۱۷)
مشخصات کتاب:
اشعار شاعران قاجاری در نشریات آن عصر، تدوین و تحقیق رقیه فراهانی، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴٠۲.
به نقل از کانال تلگرام بیاض l عاطفه طیّه
https://www.tgoop.com/atefeh_tayyeh/2410
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
کتاب اشعار شاعران قاجاری در نشریات آن عصر در دو جلد منتشر شد. خانم رقیه فراهانی نشریات متعددی را که از دورهٔ قاجار به جا ماندهاست از جمله سالنامهها، گاهنامهها و روزنامههای فارسیزبان را، چه آنها که در ایران منتشر میشدهاند، چه آنها که بیرون مرز ایران چاپ شده بودهاند زیرورو کرده و شعرهای فارسی آن را گرد آورده است.
در این مجموعه تنها اشعار شاعرانی درج شده که فاصلهٔ زمانی بین آغاز انتشار جراید در ایران را تا پایان رسمی حکومت قاجار و آغاز پهلوی درک کرده باشند. لازم به ذکر است که اشعاری که به زبانهای دیگر از قبیل ترکی و عربی و اردو در این نشریات درج شده بوده است در مجلدی جداگانه انتشار خواهد یافت.
نام نشریات به ترتیب حرف الفبای عنوان آنها آورده شده است و اطلاعاتی مجمل در حد نام مدیران و دبیران، محل نشر و سال انتشار نشریه به دست داده شده است.
این مجموعه برای پژوهشگران شعر دورهٔ مشروطه فایدهها دارد و برای درک و دریافت مسائل ادبی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی آن دوره بسیار بهدردخور و کارآمد است. در این کتاب علاوه بر شعرهای شاعران نامآشنایی چون پروین اعتصامی، ایرجمیرزا، ملکالشعرای بهار، ادیبالممالک فراهانی، فروغی و... اشعاری از شاعران ناآشنا درج شده است که هیج جای دیگر نامی و نقلی از ایشان نیست و ای بسا این ابیات تنها سرودهٔ ایشان باشد.
معلوم و مشخص بودن تاریخ نشر اشعار از فواید دیگر این مجموعه است و امکان بررسیهای دقیقتر در مسائل مختلف را فراهم میکند. ضمناً در پایان جلد دوم شرححالی مختصر از شاعران آمده است که میتواند راهگشای اهل تحقیق باشد. همانطور بیتیاب و سه نمایه؛ کسان، جایها و کتابها.
با ورق زدن کتاب و خواندن اجمالی اشعار اولین نکتهای که به چشم میآید درونمایهٔ خاص شعر این دوره است. شاعران این دوره بیش از هر زمان به مضامینی چون آزادى، قانون، تعلیم و تربیت و البته وطن پرداختهاند.
وطن، وطن، وطن.
وطن چون ترجیعبندی خوشایند از سطر به سطر و جمله به جملهٔ گویندگان فوران میکند و عطر میپاشد.
چند بیت از نجیبالله مایل:
ملت ار طالب آزادی ایران نشود
از وطن ماحصلش جز غم حرمان نشود
گر بگردند به هم متفق ابنای وطن
سود ایشان بدل البته به خسران نشود
اتفاق ار نکنی ملک ترقی نکند
اتحاد ار نبود مشکلت آسان نشود
چارهجویی پی درمان وطن باید کرد
پیش از آنی که دگر قابل درمان نشود...
(ص۱٠۱۷)
مشخصات کتاب:
اشعار شاعران قاجاری در نشریات آن عصر، تدوین و تحقیق رقیه فراهانی، انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴٠۲.
به نقل از کانال تلگرام بیاض l عاطفه طیّه
https://www.tgoop.com/atefeh_tayyeh/2410
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
تو چراغ خود برافروز
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation