Telegram Web
مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران به چاپ دوم رسید.

این کتاب سومین مجلد از مجموعه مقالات دکتر محمود امیدسالار است و چنان‌که از عنوان کتاب پیداست در حوزۀ تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران تحلیل‌های انتقادی مهمی در بر دارد. مقالات مندرج در این مجلد پیشتر در میان سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶ در مجله‌ها و یادنامه‌های مختلف به چاپ رسیده است و اکنون یک‌جا در اختیار خواهندگان قرار می‌گیرد.
امیدسالار همواره در پی بیان نکات تازه‌ای است که اغلب از چشم محققان دیگر دور مانده و در بسیاری موارد نیز از زاویه‌‌ای دیگر به مسائل می‌نگرد. مقالات این مجلد در شش فصل تنظیم شده‌اند: جامعه‌شناسی ادبی، تحلیل ادبی، متن‌شناسی، ادبیات تطبیقی، کتابشناسی و رجال.

[مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران، دکتر محمود امیدسالار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۳]

علاقه‌مندان می‌توانند از یکم تا چهاردهم مردادماه، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁠⁠دوم مرداد سالروز درگذشت احمد شاملو

من فکر می‌کنم
هرگز نبوده قلبِ من این‌گونه گرم و سرخ
احساس می‌کنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگزای
چندین هزار چشمۀ خورشید در دلم
می‌جوشد از یقین
احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشۀ این شوره‌زارِ یأس
چندین هزار جنگل شاداب ناگهان
می‌روید از زمین
آه ای یقینِ گمشده، ای ماهی گریز
در برکه‌های آینه لغزیده توبه‌تو
من آبگیرِ صافی‌ام، اینک! به سِحرِ عشق
از برکه‌هایِ آینه راهی به من بجو
من فکر می‌کنم
هرگز نبوده دستِ من این‌سان بزرگ و شاد
احساس می‌کنم
در چشمِ من به آبشُرِ اشکِ سرخگون
خورشیدِ بی‌غروبِ سرودی کشد نفس
احساس می‌کنم
در هر رگم به هر تپشِ قلبِ من کنون
بیدارباشِ قافله‌ای می‌زند جَرَس
آمد شبی برهنه‌ام از در چو روح آب
در سینه‌اش دو ماهی و در دستش آینه
گیسویِ خیسِ او خزه‌بو، چون خزه به هم
من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس:
«آه ای یقینِ یافته، بازت نمی‌نهم»

احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹) شاعر، روزنامه‌نگار، مترجم و پژوهشگر حوزۀ زبان و ادب و فرهنگ عامیانه بود. از آثار شعری او می‌توان به هوای تازه، آیدا در آینه، مرثیه‌های خاک، شکفتن در مه و ابراهیم در آتش اشاره کرد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
دکتر سجّاد آیدنلو از مقدمه‌ای بر شرح مشکلات شاهنامه می‌گوید!

در فهرست کتاب‌های در دست ‌انتشار بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، کتابی با نام «مقدمه‌ای بر شرح مشکلات شاهنامه (ضبط‌ها، معانی و خوانش‌ها)» آمده است که مؤلف آن دکتر سجّاد آیدنلو، شاهنامه‌شناس و استاد دانشگاه پیام نور ارومیه است. ایسنا به همین مناسبت از آیدنلو دربارۀ کتاب پرسیده است که توضیحات این شاهنامه‌شناس در ادامه می‌آید:
با بررسی مقدّماتی حدوداً چهارساله تقریباً هزار و پانصد بیت از کلّ شاهنامه فهرست‌نویسی شد که باید دربارۀ نکات مختلف آن بحث شود. کار نگارش این کتاب فروردین‌ماه امسال (۱۴۰۳) آغاز شده است و با روشی که بنده برای نوشتن هر مبحث و مدخل پیش گرفته‌ام اتمام کار که پیش‌بینی می‌شود پنج یا شش جلد خواهد بود، شاید نزدیک پانزده سال طول بکشد؛ به همین دلیل با هماهنگی با ناشر محترم و معتبر یعنی انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار قرار بر این شده که کتاب جلد به جلد آماده شود و اکنون بنده در حال تألیف جلد نخست هستم که شامل بررسی حدود دویست بیت یا کمی بیشتر به همراه مقدمه‌ای دربارۀ سابقه و سیر توجه به موضوع مشکلات شاهنامه خواهد بود.
تفاوت این کتاب با شرح/ شروح شاهنامه این است که در شرح به همه یا بیشتر بیت‌های متن، آن هم غالباً با اختصار پرداخته می‌شود، امّا در شرح مشکلات فقط به بیت‌هایی که نکته و دشواری خاصّی دارد توجّه می‌شود و آن هم با تفصیل و مراجعات و استناداتی بیش از کتاب‌های شرح. از این روی و چنان‌که اشاره شد در این کتاب فقط حدود هزار و پانصد بیت از تقریباً پنجاه هزار بیت شاهنامه طرح و بررسی خواهد شد.

سجّاد آیدنلو
به نقل از ایسنا، ۲۴ تیر ۱۴۰۳

isna.ir/xdRvBq

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
شکایت و مُفاخرت شاعر

منسوخ شد مروّت و معدوم شد وفا
وز هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا

گر من نکوشمی به تواضع، نبینمی
از هر خسی مذلّت و از هر کسی عنا

بااین‌همه که کبر نکوهیده‌عادتی‌ست
آزاده را همی ز تواضع رسد بلا

آمد نصیب من ز همه مردمان دو چیز
از دشمنان خصومت و از دوستان ریا

هرگز ندیده و نشنیده‌ست کس ز من
کردار ناستوده و گفتار ناروا

در پای جاهلان نپراکنده‌ام گهر
وز دست ناکسان نپذیرفته‌ام عطا

این فخر بس مرا که ندیده‌ست هیچ‌کس
در نثر من مذمّت و در نظم من هجا

وان را که او به صحبت من سر درآورد
جویم به دل محبّت و گویم به جان ثنا

اهل هری مرا نشناسند بر یقین
تا رحلتی نباشد زین منزل فنا

مقدار آفتاب ندانند مردمان
تا نور او نگردد از چشم‌ها جدا

عبدالواسع جبلی

[آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۳۲ ( شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۰۴)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
تو چراغ خود برافروز

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار می‌کند:
آشنایی با اندیشه‌های مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان

آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار می‌شود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولی‌‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارهٔ ۱۲)

این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار می‌شود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
زن در شاهنامه به چاپ دوم رسید.

بررسی نقش زنان و بازتاب سیمای آنها در شاهنامه، از بحث‌هایی است که همیشه مورد مناقشۀ اهل تحقیق بوده و هنوز هم بحث و تلقّیات نادرست دربارۀ آن به پایان نرسیده است. برخی شاهنامه را دارای رویکرد زن‌ستیزانه می‌پندارند و برخی دیگر در پی ردّ این مدّعا هستند.
کتاب زن در شاهنامه رسالۀ دکتری استاد جلال خالقی مطلق است که به سال ۱۹۷۰ به زبان آلمانی نشر یافته. این ترجمۀ از روی متن آلمانی صورت گرفته و نویسنده یادداشت‌هایی نیز بدان افزوده است.

[زن در شاهنامه، دکتر جلال خالقی مطلق، برگردان از آلمانی: مریم رضایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۳]

علاقه‌مندان می‌توانند از سوم تا شانزدهم مردادماه، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
دروغ مصلحت‌آمیز

چند روز پیش یکی از دوستان می‌گفت چرا شما موضوع «دروغ مصلحت‌آمیز» را در مجلۀ آینده مطرح کرده‌اید؟ مگر نمی‌دانید دسته‌ای هستند که می‌خواهند سعدی را خراب کنند و همۀ افتخارات گذشتۀ ایران را نابود نمایند؟ بسیار تعجب کردم. اول برای اینکه چطور ممکن است عده‌ای باشند که بخواهند و سپس بتوانند سعدی و مفاخر گذشتۀ ایران را بی‌حیثیت کنند و برای چه؟ با کمال تعجب و بهت پرسیدم: آخر چطور می‌توان سعدی را خراب کرد؟ گفت: همین‌طور که او را انتقاد می‌کنند. گفتم: مقصود شما اگر از «سعدی را انتقاد می‌کنند» این است که به او بد می‌گویند، البته کار زشتی است و در مجلّۀ آینده برای هیچ‌کس مجال نخواهد بود که نسبت به سعدی بدگویی کند. به چنان مقاله‌ای در اینجا اجازۀ انتشار داده نخواهد شد؛ زیرا بعد از فردوسی به عقیدۀ نگارنده سعدی بزرگ‌ترین شاعر ایران است و به اندرزهای اخلاقی و اجتماعی او همه عقیده داریم و به این واسطه است که گاه‌گاه اشعار او برای هدایت افکار در این مجلّه درج می‌شود. اما اگر منظور شما از «سعدی را انتقاد می‌کنند» این است که در موضوع اشعار، نوشته‌ها، افکار و عقاید اجتماعی و فلسفی او اظهار عقیده می‌نمایند و حتّی بعضی از آنها را مطابق مصالح امروزۀ مملکت نمی‌دانند، این بدگویی به سعدی نیست بلکه تحقیقات ادبی، اجتماعی و فلسفی است که البته لازم و خوب است.
به نظر نگارنده اگر بگویند فلان دوا که در زمان ابوعلی سینا به بیماران داده می‌شد و شفا می‌یافتند امروز به فلان علّت نباید دیگر به مریض داد، یا اگر بگویند حکیم بزرگوار موفق به کشف علاج فلان درد نشد، به‌هیچ‌وجه توهینی به او وارد نیاورد‌ه‌اند. به عقیدۀ من اگر بخواهیم هر چیز زمینی را هم مانند چیزهای آسمانی و مقدّسات از دسترس اهل مطالعه و انتقاد دور بگذاریم نتیجه این می‌شود که همیشه از ملل دیگر دنیا عقب خواهیم بود و بالأخره همه چیز ما از آنها پست‌تر خواهد شد. اگر نتوانیم به علم طب دست بزنیم، یعنی عقاید طبی حکمای خود را انتقاد کنیم؛ چون‌که مانند ابوعلی سینا دانشمندی داشته‌ایم، طب ما ترقی نخواهد کرد. اگر بخواهیم به ریاضیات و نجوم زمان عمر خیام و خواجه نصیرالدین طوسی قناعت کنیم و بگوییم عقل ایرانی بیش از آن نمی‌رسد باز در حال توقف خواهیم بود. همچنین اگر نتوانیم در حکمت، فلسفه و ادبیات نویسندگان عالی‌قدر خود گفت‌وگو و موشکافی نماییم در این رشته علوم هم دنبال خواهیم ماند ... .
«دروغ مصلحت‌آمیز»، «با نیک و بد سر کردن»، «همرنگ جماعت شدن» و صدها امثله مانند آنها در اخلاق، عادات، ادبیات و زندگی ما داخل شده و ممکن است که نتایج خوب یا بد داشته باشد. این فلسفه‌ها از لحاظ اجتماعی، ادبی و نظرهای دیگر قابل مطالعه، بحث و انتقاد است.
یک مجلّه حق دارد- مکلّف است- که این موضوع‌های اجتماعی و ادبی را طرح کند تا ادبا و دانشمندان قوم در آن بحث نمایند. در اقتراح نمودن این موضوع‌ها ما کمال بی‌طرفی را رعایت کرده‌ایم، به‌طوری‌که از اقتراح ما هیچ معلوم نبود که عقیدۀ نویسندۀ این سطور چیست. نه این باشد که نگارنده از اظهار عقیدۀ خود بیم داشته باشد، خیر، بلکه رسم همین است که طرح موضوع باید بی‌طرفانه باشد.

دکتر محمود افشار

[آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۳۱۶-۳۱۷ (شمارۀ ۵، آذرماه ۱۳۰۴)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
تو چراغ خود برافروز

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار می‌کند:
آشنایی با اندیشه‌های مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان

آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار می‌شود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولی‌‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارهٔ ۱۲)

این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار می‌شود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
واج‌شناسی شاهنامه به چاپ دوم‌ رسید.

یکی از بایسته‌ترین خویشکاری‌های پژوهش متن شاهنامه، تعیین خوانش‌ واژه‌های آن است، بدان گونه که خودِ سراینده می‌خواند. در این کتاب کوشیده شده با بهره‌گیری از همۀ منابع موجود، از متن کهن گرفته تا بررسی‌های کنونی، خوانش احتمالی فردوسی تعیین شود. برای این کار، نخست وضعیت هر واژه در زبان پارسی میانه بررسی شده و سپس در دستنویس‌های متون سدۀ پنجم. خوانش واژگان در این دو دوره، در کنار توانش قافیه در خود شاهنامه، مهم‌ترین ملاک و دستمایه در تعیین خوانش واژگان شاهنامه است. پس از تثبیت خوانش هر واژه، به بررسی آن واژه در شاهنامه پرداخته شده است.

[واج‌شناسی شاهنامه: پژوهشی در خوانش واژه‌های شاهنامه، دکتر جلال خالقی مطلق، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۳]

علاقه‌مندان می‌توانند از ششم تا هفدهم مردادماه، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هفتم مرداد، سالروز درگذشت دکتر بدرالزّمان قریب، منتخب هفدهمین جایزۀ تاریخی و ادبی دکتر محمود افشار

سخنرانی دکتر ژاله آموزگار، عضو شورای تولیت و هیئت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، در شب بدرالزمان قریب

سه‌شنبه، بیست و هشتم شهریورماه ۱۳۹۶
کانون زبان پارسی

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
تو چراغ خود برافروز

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار می‌کند:
آشنایی با اندیشه‌های مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان

آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار می‌شود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولی‌‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارهٔ ۱۲)

این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار می‌شود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
هشتم مردادماه سالروز درگذشت احمد سهیلی خوانساری

فرزند مرحوم غلامرضا خوانساری است. جمعی از اسلافش در کارهای مربوط به طبع و نشر کتاب از خادمان بودند. خود او سال‌های دراز کتابخانۀ ملّی ملک را اداره کرد و در گردآوری نسخ خطی آنجا اهتمامی بلیغ مبذول داشت. خبرگی و بصیرت او موجب آن شد که نسخه‌های واجد اهمیتی به آنجا تعلق گرفت. سهیلی شاعر بود و خوش‌نویس و هنرشناس و به مناسبت سال‌های درازی که با آثار عتیقه آشنایی گرفته بود در این رشته از متخصصان و متبحّران به شمار می‌آمد. در زمینۀ تحقیق و طبع متون ادبی هم رنج زیاد برد. از آثار اوست: حصار نای، محمود و ایاز، دیوان حافظ، آداب الحرب و الشجاعة ... .

[نادره‌کاران، سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۱۴۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نهم مردادماه سالروز درگذشت جلال ستاری

هویت ملّی


تعریف هویت ملّی غالباً تابع نیات سیاسی است و به ایدئولوژی و نظام ارزشی مقبول زمانه بی‌شباهت نیست و به همین جهت ثبات و استحکام بسیار ندارد و تجدید می‌شود و تغییر می‌یابد. چنان‌که پس از شکست کمونیسم، هویت اتحاد جماهیر شوروی دیگر ایدئولوژی مارکسیسم- لنینیسم نیست بلکه اینک هر ملّت هویت خاص خویش را که روزگاری پروای نمود نداشت بر آفتاب می‌اندازد. و یا در سرزمین خودمان ملّی‌منشی شعوبیه بیشتر ایدئولوژیک بود تا فرهنگی به معنای مردم‌شناختی کلمه و بوی برتری نژادی و تبار و اصل و نسب می‌داد، به‌سان عصبیت قبیله‌ای بنی‌امیه و بنابراین بعید بود که مردم عادی را پسند افتد و نرماند، اما فردوسی هویت ملّی را بر مبنای فرهنگ قوم و داستان‌های حماسی و اساطیر مشترک آنان که در روح و روانشان چنگ انداخته، تارهای دلشان‌ را می‌لرزاند استوار کرد و اگر هم زبان به ذکر معایب و مثالب تازیان گشود، وجهۀ همتش همواره فرهنگی بود نه سیاسی و مرامی.
به اعتقاد من اگر میراث تاریخی مشترک، یعنی داستان‌ها و افسانه‌ها و اساطیر و حماسه‌ها و سنن و خاطرات خوش و ناخوش و احساسات و علائق عاطفی مشترک و توجه مستمر نفس به آن میراث و سنن و اساطیر موضوعیت داشته باشد، هویت ملّی برتر از هویت‌های قومی چندگانه خواهد بود و وحدت ملّی به سبب وجود چند قومیت سست نخواهد شد، البته به شرطی که فرهنگ و قوم و فرقۀ مذهبی و سیاسی و ایدئولوژی و قشر و طبقۀ اجتماعی خاصی، منحصراً قدرت را قبضه نکند و با خودکامگی و زورگویی و سلطه‌جویی و برتری‌خواهی، آزادی و احساس همدلی و همدردی و همبستگی و امکان همجواری و همکاری و همزیستی را از بین نبرد.

جلال ستاری

هویت ملّی و هویت فرهنگی، نوشته و ترجمۀ جلال ستاری، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۳، ص ۱۰۸-۱۱۷

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
تو چراغ خود برافروز

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار می‌کند:
آشنایی با اندیشه‌های مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان

آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار می‌شود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولی‌‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارهٔ ۱۲)

این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار می‌شود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
دکتر محمود امیدسالار از فضلای دورمانده از وطن است که هماره دل در گرو مهر زبان و ادب فارسی داشته و از روزگاران جوانی تا کنون آثار درخشانی به انگلیسی و فارسی در این حوزه از خود به یادگار گذاشته است. چند ویژگی در آثار امیدسالار هست که به کار او اهمیتی بیش‌بها می‌دهد: نخست بی‌طرفی و بی‌غرضی اوست در عالم تحقیق. اگر نقد درستی ببیند فوراً می‌پذیرد و با حفظ امانت در جایی از آن یاد می‌کند یا نوشتۀ خود را اصلاح می‌کند. پیر و جوان هم برای او فرقی ندارد. سخن حق از هر که بشنود برایش پذیرفتنی است. نسبت به اغلب خاورشناسان همواره دیدی انتقادی دارد و معتقد است نباید چشم و گوش بسته به آراء ایشان استناد کرد. بر این باور است که نظر بسیاری از محققان غربی بی‌تأثیری از شرایط سیاسی و دیدگاه‌های دولت‌هایشان نبوده است. ملاحظه‌ای هم در استفاده از قلم خود ندارد و به خرده‌گیری و نقد بی‌محابای ایشان می‌پردازد. طبیعی است که بدین سبب مورد انتقاد برخی واقع شود. از یک چشم‌انداز شاید بتوان امیدسالار را دنباله‌رو کسروی دانست. زیرا او نیز جزو معدود پژوهشگران ایرانی بود که بی‌ملاحظه به نقد شرق‌شناسان و به تعبیر خودش «شیفتگی ایرانیان به شرق‌شناسان اروپایی» و «اروپایی‌گری در ایران» می‌پرداخت.
قدرشناسی نسبت به کسانی که چیزی به امیدسالار آموخته‌اند یا یاری‌ای رسانده‌اند چنان‌که در رفتار او مشهود است در نوشته‌هایش نیز آشکارا دیده می‌شود. دیگر تازه‌جویی‌های اوست و اینکه دست به قلم نمی‌برد مگر اینکه سخن و نظری تازه یا کشفی داشته باشد. از دیگر خصوصیات نوشته‌هایش این است که هرگز باکی ندارد از گفتن و نوشتن حقیقت، حتی اگر مخالف جریان‌های روز زمانه باشد. برعکس، در مخالفت با آراء غلط اما پذیرفته‌شده جد و جهدی نشان می‌دهد. از طرف دیگر، شناخت او از محیط دانشگاهی امریکا و آشنایی عمیقش با ادبیات انگلیسی باعث شده نگاهی چندسویه و شامل داشته باشد و بتواند به داوری‌های سنجیده‌تری در پژوهش‌هایش برسد. در بعضی مسائل اگر گهگاه تندیی از خود نشان می‌دهد یا لحنش اندکی دگرگون می‌شود اصل سخنش درست است. توجه به منابع دست اول نیز از اصول کار اوست.
این ویژگی‌ها در نوشته‌های دکتر امیدسالار سبب شد تا ایرج افشار پیش از این دو مجلد از مجموعه مقالات او را در بنیاد موقوفات افشار به طبع برساند. افشار، به‌حق، آن مقالات را مفید و همسو با نیّت واقف می‌دانست و نشر آنها را ضروری می‌دید. اکنون سومین مجلد از مقاله‌های ایشان نیز با همان نیّت انتشار می‌یابد؛ با این توضیح که مناسب دیده شد مقالات این جلد در شش فصل تنظیم یابد: جامعه‌شناسی ادبی، تحلیل ادبی، متن‌شناسی، ادبیات تطبیقی، کتابشناسی، رجال. چون این کتاب مجموعۀ مقالات است طبعاً ممکن است بعضی مطالب در مقالات دیگر هم تکرار شده باشد و این البته برای کتابی این‌چنینی عیبی نیست و از تازگی سخنان امیدسالار نیز چیزی نمی‌کاهد.

محمد افشین‌وفایی
مرداد ۱۳۹۷

[مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران، دکتر محمود امیدسالار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۳، ص ۱۷-۱۸]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
با دریغ روی پرویز متّحده (۱۳۱۹-۱۴۰۳) ایرانشناس و استاد دانشگاه هاروارد درگذشت.

روی پرویز متّحده دورۀ دکتری تاریخ را با نوشتن رساله‌ای در موضوع نظام اداری و مدیریتی آل بویه زیر نظر ریچارد فرای و همیلتون گیب در سال ۱۹۷۰، در دانشگاه هاروارد به پایان رساند و از همان سال تدریس در دانشگاه پرینستون را آغاز کرد. دکتر متحده در سال ۱۹۸۶ استاد تاریخ اسلامی دانشگاه هاروارد شد و سال‌ها در زمینۀ تاریخ اجتماعی و فکری خاورمیانه در دوران اسلامی و همچنین فرهنگ ایرانی و زبان فارسی به تدریس و تحقیق پرداخت. او همچنین سابقۀ عضویت در آکادمی آمریکایی هنرها و علوم، و شورای روابط خارجی ایالات متحدۀ آمریکا را در کارنامه داشت.
دکتر متّحده از نویسندگان جلد چهارم تاریخ ایران کمبریج بود و آثار پرشمار دیگری از خود به یادگار گذاشت. تاریخ اجتماعی ایران در عصر آل بویه از جملۀ این آثار است که به ترجمۀ محمد دهقانی در نشر نامک به چاپ رسید.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خدمات علمی دکتر متّحده به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را ارج می‌نهد و درگذشت او را به دوستداران و پاسداران این فرهنگ و زبان و جامعۀ ایرانشناسی تسلیت می‌گوید. یاد و نامش گرامی باد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
«پیمانۀ‌ وصل‌ خورده یاد آر‌»: دو خاطره از پروفسور روی متّحده

رُوی پرويز متّحده، استاد نامدار تاريخ ايران و اسلام و تشيّع در دانشگاه هاروارد، امروز دهم مرداد ۱۴۰۳ درگذشت. روانش شاد.

هشتاد و چهار سال پيش، روز ۱۳ تير ۱۳۱۹ در منطقۀ منهتن شهر نيويورک زاده شد. پدرش رفيعْ ايرانی و مادرش ميلدْرِد امريکایی بود: «نشان از دو سو داشت آن نيک‌پی». تلفيق دو فرهنگ در نامگذاری‌اش منعکس است: نام اوّل رُویْ، نام ميانی پرويز، و نام خانوادگی متّحده.
در نيمه‌های سدۀ بيستم ميلادی والدين از راه تجارتِ ظروفِ چينی اعلی زندگانی مرفّه و بل مجلّلی فراهم ساخته بودند، و فرزندشان در بهترين مدرسه‌ها آموزش ديد و پرورش يافت. دو مدرک کارشناسی از دانشگاه هاروارد در امريکا و دانشگاه کمبريج در انگلستان گرفت، و رسالۀ دکتری را زير نظر دو استاد پيشکسوت در دانشگاه هارواد به پايان رساند: يکی سِر هميلتون گيب (۱۸۹۵ تا ۱۹۷۱) و ديگری ريچارد نلسون فرای (۱۹۲۰ تا ۲۰۱۴). موضوع رساله تاريخ اجتماعی ايران در عصر آل بويه بود. ساليانی در دانشگاه پرينستون تدريس کرد، و سپس به هاروارد بازگشت و کرسی مُعنوَن به کرسی گِرنی در دپارتمان تاريخ هاروارد سی سال، از ۱۳۷۳ تا هنگام بازنشستگی در اختيار ايشان بود. متأسفانه پس از جراحی‌های متعدّد در دهۀ اخير، تندرستی ايشان رو به کاستی نهاد، تا اينکه سرانجام جان به جانان سپرد.

به احترام سه دهه آشنايی با آن فقيدِ گرانمايه دو خاطرۀ شخصی از ايشان می‌نويسم. اخيراً در برنامۀ مژدۀ کتاب آخرين کتابی را که مجموعۀ مقالاتِ ايشان است و پارسال با عنوانIn the Shadow of the Prophet : Essays in Islamic History (زير سايۀ پيامبر: مقالاتی در تاريخ اسلام) به چاپ رسيد شفاهاً معرّفی کرد‌م. قصد دارم مطلبی با تفصيل بيشتر برای شمارۀ بعد مجلۀ خوب بخارا بفرستم.

۱) نامِ پروفسور رُوی متّحده را نخستين بار از زبان استادِ استادان عبّاس زرياب خويی شنيدم.
روز چهارشنبه يا پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۳۶۸ بود که به بنياد دانشنامۀ جهان اسلام شتافته بودم تا مجدّداً سپاسگزاری کنم، چون به نشستِ بزرگداشتِ دکتر غلامحسين مصاحب (۱۳۲۸ قمری تا ۲۱ مهر ۱۳۵۸ خورشيدی)– که به‌‌دعوت اين‌جانب برگزار شد– تشريف آوردند و چراغِ فروزان محفل بودند.

آن سرچشمۀ شفقت و کَرَمْ يک نسخه از کتاب بزم‌آورد را که تازه از چاپ درآمده بود به منِ جوان جويای دانش در آن ساليان دور مرحمت نمودند، از سرِ لطف تشويق بسيار فرمودند، و گفتند چند دانشگاه ممتاز در امريکا به آيوی‌ليگ (Ivy League) مشهور است، و رُوی متّحده– از آشنايان من (يعنی استاد زرياب)– آنجا تاريخ درس می‌دهد، بيا توصيه‌نامه‌ای برايت بنويسم تا شايد او مساعدتی کند آنجا بروی درس بخوانی. صَدای سخنان مهربانانه‌شان در گوشم طنين‌انداز است.

در آن موقع من می‌خواستم تحصيلاتم را در رياضيّات، مهندسی، و علوم شناختی ادامه دهم که اشتغالم در آن رشته‌ها بود، و انتظار نداشتم استاد تاريخ بتواند کمک کند. استاد زرياب افزودند در سال ۱۳۶۴ کتابی با عنوان The Mantle of the Prophet: Religion And Politics In Iran از جناب متّحده منتشر شده است که جريان‌هايی از تاريخ ايران را با ترکيب عناصر داستانی و واقعی به شيرينی بيان می‌کند– اين کتاب که ترجمۀ عنوانش می‌شود ردای پيامبر: دين و سياست در ايران هنوز به فارسی در نيامده، ولی ترجمۀ عربی‌اش با عنوان بُردَة النبی: الدّين و الّسياسة فی ايران چاپ شده است.

۲) در بهار ۱۳۷۶ مدّتی را به‌عنوان دانشجوی پژوهنده در دانشگاه هاروارد ‌گذراندم، و اين فرصتِ مغتنم با حمايتِ پروفسور متّحده از پيشنهادِ پژوهشی‌ام دربارۀ تاريخ علم ميسّر گشت.

هفته‌ای يک يا دو بار با اتوبوس سحرگاهی از نيويورک به بوستون و از آنجا با قطار محلّی به شهر کمبريج می‌رفتم. گاه يک شب در هتل می‌ماندم، ولی اغلب با آخرين اتوبوس شبانه برمی‌گشتم و پس از نيمه‌شب به خانه می‌رسيدم. مساعدۀ مالی در کار نبود، و همۀ هزينه‌ها از کيسۀ فتوّت خانواده می‌رفت.

هر هفته در کمبريج، اوّل سری به اتاق کاری می‌زدم که در مرکز مطالعات خاورميانۀ دانشگاه هاروارد با دو سه پژوهشگر ديگر مشترکاً استفاده می‌کرديم، ولی بيشتر اوقات در کتابخانۀ وايدنرِ دانشگاه صرف می‌شد. در بعضی درس‌های پيشرفته حاضر می‌‌شدم– از همه مهم‌تر درس فلسفۀ دين هيلری پاتنم (۱۹۲۶ تا ۲۰۱۶) را در يافتم و به حضور اقتصاددان برجسته آمارتيا سن (زادۀ ۱۹۳۳) نيز رسيدم. از بخت خوش، در همان سال استاد ارجمند دکتر عبدالکريم سروش به دعوت پروفسور متّحده در هاروارد تشريف داشتند: بسيار مورد احترام و علاقه.
آن موقع، جناب متّحده حلقة اولیٰ از حلقات فی علم الاصول سيّد محمّدباقر صدر (۱۹۳۵ تا ۱۹۸۰) را در دست ترجمه داشتند، و چنان‌که خود می‌گفتند از مباحثت دکتر سروش بسيار بهره می‌بردند. محقّقِ معروف سعودی-لبنانی دکتر رضوان السّيد هم مهمان جناب متّحده بودند، و من دو سه جلسه از درس اختلافات فقهی ايشان را نشستم. و نيز البته مرحومِ استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی (۱۳۰۵ تا ۱۴۰۲) سال‌ها با پشتيبانی کارساز پروفسور متّحده در همان مرکز مطالعات خاورميانه حلقۀ تعليم و افاضه داشتند. يادشان به خير.

می‌ديدم که جناب متّحده، آن استادِ بانفوذ و در عين حال متواضع و مددکارِ دانشوران، چقدر با خيرخواهی و مودّت با اين بزرگان سلوک می‌کردند: «قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری».

پروفسور متّحده محقّقی بود بسياردان، بافرهنگ، دقيق در صُوَر و متأمّل در معانی. در صحبت‌های حضوری و بيشتر تلفنی از ايشان نکته‌ها می‌آموختم. چندين بار شنيدم که از پدر ايرانی‌اش به توقير ياد می‌کرد. نام يک پسرش را رفيع و نام ديگری را رستم نهاده بود. شيفتۀ نوه‌اش– پَری– بود. يک بار گفت که از کودکی به ياد دارد که آدمی را بايد به صفت شناسند نه به اسم.

دکتر حسین کمالی، دانشیار دانشگاه هارتفورد

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
سندی برای سابقۀ سدۀ هفتمی دو بیت الحاقی «ز شیر شتر خوردن و سوسمار ...»

از مشهورترین بیت‌های افزودۀ شهرت‌‌یافته به نام فردوسی که هنوز هم به‌‌نادرست برخی عرب‌‌ستیزان افراطی بدان‌ها استناد می‌‌کنند، این دو بیت پرتکرار است که:

ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده‌ست کار

که ملک عجمشان کند آرزو
تفو باد بر چرخ گردان تفو

از نسخ قدیمی و معتبر شاهنامه این دو بیت فقط در سه دست‌‌نویس لنینگراد (۷۳۳ق)، انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی (۸۴۹ق) و کراچی (۷۵۲ق) آمده است و نسخه‌‌های بریتانیا/ لندن (۶۷۵ق) و سن‌‌ژوزف (احتمالاً اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم) آن‌ها را ندارند.
با این حال به‌‌تازگی سندی معرّفی شده است که نشان می‌‌دهد این دو بیت ـ البتّه بدون تصریح به نام گوینده ـ در اواخر قرن هفتم و تقریباً هم‌‌زمان با تاریخ کتابت نسخۀ لندن/ بریتانیا (۶۷۵ق) نیز در میان برخی کاتبان و اهل شعر شناخته‌شده و متداول بوده است. در نسخه‌‌ای از دیوان کمال‌‌الدّین اصفهانی متعلّق به کتابخانۀ عزّت قویون ترکیّه که ظاهراً در یکی از سال‌های ۶۸۲ یا ۶۸۸ق نوشته شده است کاتب در میان رباعیّات کمال این دو بیت را هم آورده و این، نکتۀ درخور توجّهی است که دو بیت از قالب مثنوی و در وزنی متفاوت با وزن رباعی در بین رباعیّات کمال اصفهانی گنجانده شده است. نیّت کاتب هرچه بوده باشد این دست‌‌نویس فعلاً قدیمی‌‌ترین منبع ثبت دو بیت مشهورشده به نام فردوسی ـ تأکید می‌‌شود بی‌‌اشاره به نام فردوسی یا سرایندۀ دیگر و فقط در ضمن رباعیّات کمال اصفهانی ـ است و در ضبط آن‌ها نیز اختلافی جزئی با سه نسخۀ شاهنامه هست. بدین صورت که در مصراع دوم بیت نخست به‌ جای «به جایی»، «بدان‌جا» آمده است.

«از پاره‌ها و پراکنده‌های فردوسی‌شناسی»، سجاد آیدنلو

[به یاد ایرج افشار (دفتر دوم)، به کوشش دکتر جواد بشری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۳۲-۳۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
2025/07/14 06:07:34
Back to Top
HTML Embed Code: