tgoop.com/Agha_Khanomee/8549
Last Update:
#پارت185
دستم و توی موهای کوتاهش فرو کردم:
- باشه، میدونم ازم متنفری ولی نرو باشه؟
کمی بغض کرد:
- چرا نرم؟ بمونم برای اینکه ببینم چجوری با دخترای دیگه بهم خیانت میکنی؟
نمیدونستم چی بگم، از اون همه دختری که باهاشون میپریدم الان تعداد انگشت شماری مونده بودن. حوصلهی هیچ کس رو ندارم.
موهاش و بیشتر لای انگشتام فشار دادم:
- نه دیگه نمیذارم یه همچنین چیزی پیش بیاد.
سرش و ازم جدا کرد و بهم زل زد، توی چشمهای اشکی فیروزهایی رنگش نگاه کردم.
احساس میکردم چشمهاش قشنگترین چیزیه که توی زندگیم دیدم، از این فوران احساساتم گیج و منگ بودم.
آب دهنش و قورت داد و بین نفسهای کوتاهش پرسید:
- فقط اون دختره بود یا با کسای دیگهایی هم بودی؟
باید میگفتم فقط اون بود، باید این و میگفتم ولی دیگه نمیخواستم بهش دوروغ بگم نمیخواستم حرفی بزنم که باز بعدا میونمون رو شکرآب کنه. هر چی بود باید امشب تموم میشد.
سرم و به نشونهی مثبت تکون دادم.
BY •|♥|• آقـاعـه و خـانومـه •||•
Share with your friend now:
tgoop.com/Agha_Khanomee/8549