Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/Agha_Khanomee/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
•|♥|• آقـاعـه و خـانومـه •||•@Agha_Khanomee P.8564
AGHA_KHANOMEE Telegram 8564
#پارت200


چشم‌های فیزوره‌ایی رنگش کمی گشاد شدن اما سریع به حالت اولشون برگشتن، آب دهنم و قورت دادم:
- بیشتر از اون چیزی که فکرش و می‌کردم دوستت دارم، قرار نبود این جوری بشه ولی شد.
سرش و پایین انداخت و با انگشت هاش مشغول شد، ادامه دادم:
- می‌دونم در حقت خیلی بدی کردم تو و تمام دخترایی که باهاشون بودم، توی این چند ماه اخیر با بیشترشون صحبت کردم و ازشون عذرخواهی کردم اما فکر نمی‌کنم کافی بوده باشه. از خودم بدم میاد تو برای من مثل یه تلنگر بودی که باعث شدی از خواب بیدار شم و بفهمم دارم چه غلطی می‌کنم. وستا دوستت دارم خواهش می‌کنم ترکم نکن، خواهش می‌کنم. هر چقدر زمان بخوای هست هر چقدر که بخوای راجبش فکر کنی من همیشه هستم تا تو بیای، هر جوری که بشه بهت ثابت می‌کنم که دوستت دارم.
سرش و بالا گرفت دیگه شک و بهتی توی چشم‌هاش نبود، توی چشم‌های همیشه گرمش الان هیچی نبود.
پوزخندی زد:
- باشه، حالا اگر حرفت تموم شد برم.
درد، جمله‌اش خیلی درد داشت.
دختری که همیشه وقت و بی وقت بهش زنگ می‌زدم و اون با لبخند گرمی خودش و بهم می رسوند، حالا با سردترین حالت ممکن خواستار ترک من بود.
زود دیر شد یا شایدم من احمق بودم که ندیدم.
با بهت خندیدم:
- داری شوخی می‌کنی؟
از جاش بلند شد و لباسش رو تکوند:
- خب مثل این که تموم شد، من به حرفات گوش دادم ممنون می‌شم توام هرجایی که منو دیدی مثل ملخ بهم نچسبی و مزاحمت ایجاد نکنی من احمق بودم که با تو بودم اما الان دیگه احمق نیستم، به همین راحتی. پس دیگه بیخیال من شو و منو به حال خودم بذار و برو دنبال یه کیس دیگه برای تیغ زدن.



tgoop.com/Agha_Khanomee/8564
Create:
Last Update:

#پارت200


چشم‌های فیزوره‌ایی رنگش کمی گشاد شدن اما سریع به حالت اولشون برگشتن، آب دهنم و قورت دادم:
- بیشتر از اون چیزی که فکرش و می‌کردم دوستت دارم، قرار نبود این جوری بشه ولی شد.
سرش و پایین انداخت و با انگشت هاش مشغول شد، ادامه دادم:
- می‌دونم در حقت خیلی بدی کردم تو و تمام دخترایی که باهاشون بودم، توی این چند ماه اخیر با بیشترشون صحبت کردم و ازشون عذرخواهی کردم اما فکر نمی‌کنم کافی بوده باشه. از خودم بدم میاد تو برای من مثل یه تلنگر بودی که باعث شدی از خواب بیدار شم و بفهمم دارم چه غلطی می‌کنم. وستا دوستت دارم خواهش می‌کنم ترکم نکن، خواهش می‌کنم. هر چقدر زمان بخوای هست هر چقدر که بخوای راجبش فکر کنی من همیشه هستم تا تو بیای، هر جوری که بشه بهت ثابت می‌کنم که دوستت دارم.
سرش و بالا گرفت دیگه شک و بهتی توی چشم‌هاش نبود، توی چشم‌های همیشه گرمش الان هیچی نبود.
پوزخندی زد:
- باشه، حالا اگر حرفت تموم شد برم.
درد، جمله‌اش خیلی درد داشت.
دختری که همیشه وقت و بی وقت بهش زنگ می‌زدم و اون با لبخند گرمی خودش و بهم می رسوند، حالا با سردترین حالت ممکن خواستار ترک من بود.
زود دیر شد یا شایدم من احمق بودم که ندیدم.
با بهت خندیدم:
- داری شوخی می‌کنی؟
از جاش بلند شد و لباسش رو تکوند:
- خب مثل این که تموم شد، من به حرفات گوش دادم ممنون می‌شم توام هرجایی که منو دیدی مثل ملخ بهم نچسبی و مزاحمت ایجاد نکنی من احمق بودم که با تو بودم اما الان دیگه احمق نیستم، به همین راحتی. پس دیگه بیخیال من شو و منو به حال خودم بذار و برو دنبال یه کیس دیگه برای تیغ زدن.

BY •|♥|• آقـاعـه و خـانومـه •||•


Share with your friend now:
tgoop.com/Agha_Khanomee/8564

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. With the administration mulling over limiting access to doxxing groups, a prominent Telegram doxxing group apparently went on a "revenge spree." Informative Read now A Hong Kong protester with a petrol bomb. File photo: Dylan Hollingsworth/HKFP.
from us


Telegram •|♥|• آقـاعـه و خـانومـه •||•
FROM American