این روزها روایت «ایران ضعیف» را سه گروه ترویج میکنند:
- مقامات اسرائیلی، برای ترغیب آمریکا به حمله نظامی به ایران.
- براندازان ویرانیطلب/تجزیهطلب، برای تکرار الگوی القاعده در ایران.
- برخی عناصر تندروی داخلی مخالف وفاق ملی، برای اینکه دولت را مقصر وقایع سوریه معرفی کنند.
@AliNasriTelegram
- مقامات اسرائیلی، برای ترغیب آمریکا به حمله نظامی به ایران.
- براندازان ویرانیطلب/تجزیهطلب، برای تکرار الگوی القاعده در ایران.
- برخی عناصر تندروی داخلی مخالف وفاق ملی، برای اینکه دولت را مقصر وقایع سوریه معرفی کنند.
@AliNasriTelegram
اینکه این جانی به خودش اجازه میدهد که هر از گاهی، در حین ارتکاب به نسلکشی، یک پیام ویدیویی در خطاب به ملت ایران ارسال کند و روی ما برای ویرانی کشورمان حساب باز کند، یعنی ما در ابراز انزجار از او کمکاری کردیم، و بیش از حد اجازه دادیم تا فرقه سلطنتطلب و رجوی به جای ما صحبت کنند.
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
از رویای کالیفرنیا تا حسرت دمشق؛ جنگ روانی-نظامی علیه قشر متوسط ایرانی (در سه پرده):
نویسنده: علی نصری
طی چند دهه گذشته، طبقه متوسط ایرانی قربانی یک جنگ روانی سیستماتیک و مستمر بوده است. جنگی که هدف اصلی آن القای عقدههای روانی در میان مردم و ایجاد زمینههای فروپاشی و ویرانی کشور است. در این سالها، ترکیبی از پروپاگاندای خارجی و سیاستهای نادرست فرهنگی داخلی، شهروند طبقه متوسط ایرانی را به انسانی ناراضی و عاصی بدل کرده است که گاهی حاضر است برای ترک «این خرابشده» به هر ریسمانی چنگ بزند و یا با طناب پوسیده هر دشمن خارجی، وارد چاه جنگ و ویرانی بشود.
امروز، این وضعیت روانی قشر متوسط ایرانی، به تهدیدی وجودی برای ایران و راهی آسان برای «سوریه سازی» آن، توسط طراحان جنگ روانی-نظامی تبدیل شده است.
پرده اول: برنامهریزی خارجی
طرح اولیه این جنگ روانی-نظامی برگرفته از سخنانی بود که بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۰۳ در جلسه استماع کنگره آمریکا بیان کرد. او ضمن تلاش برای متقاعد کردن دولت آمریکا به حمله نظامی به عراق و تشریح اهداف و فواید این اقدام، در بخشی از سخنان خود به صراحت اظهار داشت که اهداف مشابهی را میتوان در ایران، از طریق «قدرت نرم» و با تاثیرگذاری بر ذهن و روان جوانان ایرانی دنبال کرد.
نتانیاهو پیشنهاد داد که دستگاههای امنیتی آمریکا، از طریق شبکههای ماهوارهای، سریالهای تلویزیونی آمریکایی – مانند Melrose Place و Beverly Hills – که تصویری ایدهآل و رؤیایی از سبک زندگی پُر زرقوبرق و پُر شور و هیجان جوانهای کالیفرنیایی ارائه میدهند، را به صورت شبانهروزی برای نسل جوان طبقه متوسط ایرانی پخش کنند تا آنها در حسرت چنین زندگی مرفه، آزاد و لذتبخش فرو بروند و نسبت به شرایط زندگی خود در ایران احساس نارضایتی و استیصال کنند.
او این شیوه جنگ روانی را به عنوان یک استراتژی ژئوپلیتک، همتراز با حمله نظامی، و با اهداف مشابه به آن، توصیف کرد.
پرده دوم: سیاستهای غلط داخلی
در کنار این جنگ روانی خارجی، سیاستهای فرهنگی ناکارآمد داخلی نیز به روند عاصیسازی طبقه متوسط ایرانی به شدت دامن زدند؛ اصرار بر سیاست حجاب اجباری و اعمال محدودیتهای گسترده اجتماعی، از دهه ۶۰ و ۷۰، آغازگر شکاف میان حاکمیت و طبقه متوسط شد، بخشهای بزرگی از جامعه را با تروماهای روانی مواجه ساخت و خاطرات تلخی برای نسلهای متعدد بهجا گذاشت.
از آن زمان تا کنون نیز، اقدامات مقطعی نظیر «گشت ارشاد» و «طرح نور» یا تصویب قوانینی همچون قانون «عفاف و حجاب»، همچنان این زخمها را تازه نگه داشته و احساس بیگانگی و سرخوردگی و استیصال را در میان این قشر از مردم تقویت کرده است.
پرده سوم: تغییر چهره گروههای افراطی
در جدیدترین مرحله این جنگ روانی-نظامی، بازسازی تصویر گروههای افراطی مانند تحریرالشام و القاعده به عنوان جنبشهای معتدل که به آزادی فردی و انتخاب سبکزندگی مردم احترام میگذارند، در دستور کار قرار گرفته است.
اگر در سالهای گذشته، دستگاه تبلیغاتی بیگانگان و رسانههای فارسیزبان، تلاش میکردند تا وضعیت سوریه و لیبی را از چشم مخاطبان ایرانی پنهان نگه دارند و مدام این پیام را تکرار میکردند که «ایران سوریه نخواهد شد» و به مردم هشدار میدادند که اجازه ندهید شما را از «سوریه شدن» بترسانند، این روزها، با آسودگی خاطر، چهره جدید آراسته و کت شلواری «جولانی» را جلوی دوربینها میآورند، با سخنان نرم و افکار مترقی او از طبقه متوسط ایرانی دلربایی میکنند و صحنههایی از آزادی پوشش، احترام به تکثر سلیقهها و شادمانی در مراکز تفریحی سوریه آزاد - تحت نظام لیبرال دموکراسی القاعده - را به رُخ مخاطبانشان میکشند.
بنیامین نتانیاهو نیز در پیامهای ویدیویی متعدد اخیرش در خطاب به قشر متوسط ایرانی، شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدهد و این بار، با نوک انگشتش، ویرانههای حلب و دمشق را به جای عمارتهای مجلل بورلی هیلز و سواحل کالیفرنیا، به عنوان قبله آرزوها، به جوان ایرانی نشان میدهد.
وضعیت روانی حاکم بر طبقه متوسط ایرانی، که حاصل تعامل مخرب میان جنگ روانی-نظامی خارجی و تولید مستمر نارضایتی از طریق سیاستهای داخلی ناکارآمد است، امروز به یکی از بزرگترین تهدیدهای امنیت ملی تبدیل شده است. حل این معضل نیازمند بازنگری عمیق و همهجانبه در سیاستهای فرهنگی داخلی، تقویت ارتباط و اعتماد میان دولت و ملت، و ارائه چشماندازی واقعی اما نویدبخش برای آینده جوانان کشور است. لازم است مسئولین، این روندهای چند سال گذشته را مشاهده و مطالعه کنند، اهمیت این موضوع را درک نمایند و این هشدار را جدی بگیرند که؛ طراحان جنگ روانی-نظامی، افق آرزوهای جوانان ما را از کالیفرنیا به دمشق تغییر دادند.
@AliNasriTelegram
نویسنده: علی نصری
طی چند دهه گذشته، طبقه متوسط ایرانی قربانی یک جنگ روانی سیستماتیک و مستمر بوده است. جنگی که هدف اصلی آن القای عقدههای روانی در میان مردم و ایجاد زمینههای فروپاشی و ویرانی کشور است. در این سالها، ترکیبی از پروپاگاندای خارجی و سیاستهای نادرست فرهنگی داخلی، شهروند طبقه متوسط ایرانی را به انسانی ناراضی و عاصی بدل کرده است که گاهی حاضر است برای ترک «این خرابشده» به هر ریسمانی چنگ بزند و یا با طناب پوسیده هر دشمن خارجی، وارد چاه جنگ و ویرانی بشود.
امروز، این وضعیت روانی قشر متوسط ایرانی، به تهدیدی وجودی برای ایران و راهی آسان برای «سوریه سازی» آن، توسط طراحان جنگ روانی-نظامی تبدیل شده است.
پرده اول: برنامهریزی خارجی
طرح اولیه این جنگ روانی-نظامی برگرفته از سخنانی بود که بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۰۳ در جلسه استماع کنگره آمریکا بیان کرد. او ضمن تلاش برای متقاعد کردن دولت آمریکا به حمله نظامی به عراق و تشریح اهداف و فواید این اقدام، در بخشی از سخنان خود به صراحت اظهار داشت که اهداف مشابهی را میتوان در ایران، از طریق «قدرت نرم» و با تاثیرگذاری بر ذهن و روان جوانان ایرانی دنبال کرد.
نتانیاهو پیشنهاد داد که دستگاههای امنیتی آمریکا، از طریق شبکههای ماهوارهای، سریالهای تلویزیونی آمریکایی – مانند Melrose Place و Beverly Hills – که تصویری ایدهآل و رؤیایی از سبک زندگی پُر زرقوبرق و پُر شور و هیجان جوانهای کالیفرنیایی ارائه میدهند، را به صورت شبانهروزی برای نسل جوان طبقه متوسط ایرانی پخش کنند تا آنها در حسرت چنین زندگی مرفه، آزاد و لذتبخش فرو بروند و نسبت به شرایط زندگی خود در ایران احساس نارضایتی و استیصال کنند.
او این شیوه جنگ روانی را به عنوان یک استراتژی ژئوپلیتک، همتراز با حمله نظامی، و با اهداف مشابه به آن، توصیف کرد.
پرده دوم: سیاستهای غلط داخلی
در کنار این جنگ روانی خارجی، سیاستهای فرهنگی ناکارآمد داخلی نیز به روند عاصیسازی طبقه متوسط ایرانی به شدت دامن زدند؛ اصرار بر سیاست حجاب اجباری و اعمال محدودیتهای گسترده اجتماعی، از دهه ۶۰ و ۷۰، آغازگر شکاف میان حاکمیت و طبقه متوسط شد، بخشهای بزرگی از جامعه را با تروماهای روانی مواجه ساخت و خاطرات تلخی برای نسلهای متعدد بهجا گذاشت.
از آن زمان تا کنون نیز، اقدامات مقطعی نظیر «گشت ارشاد» و «طرح نور» یا تصویب قوانینی همچون قانون «عفاف و حجاب»، همچنان این زخمها را تازه نگه داشته و احساس بیگانگی و سرخوردگی و استیصال را در میان این قشر از مردم تقویت کرده است.
پرده سوم: تغییر چهره گروههای افراطی
در جدیدترین مرحله این جنگ روانی-نظامی، بازسازی تصویر گروههای افراطی مانند تحریرالشام و القاعده به عنوان جنبشهای معتدل که به آزادی فردی و انتخاب سبکزندگی مردم احترام میگذارند، در دستور کار قرار گرفته است.
اگر در سالهای گذشته، دستگاه تبلیغاتی بیگانگان و رسانههای فارسیزبان، تلاش میکردند تا وضعیت سوریه و لیبی را از چشم مخاطبان ایرانی پنهان نگه دارند و مدام این پیام را تکرار میکردند که «ایران سوریه نخواهد شد» و به مردم هشدار میدادند که اجازه ندهید شما را از «سوریه شدن» بترسانند، این روزها، با آسودگی خاطر، چهره جدید آراسته و کت شلواری «جولانی» را جلوی دوربینها میآورند، با سخنان نرم و افکار مترقی او از طبقه متوسط ایرانی دلربایی میکنند و صحنههایی از آزادی پوشش، احترام به تکثر سلیقهها و شادمانی در مراکز تفریحی سوریه آزاد - تحت نظام لیبرال دموکراسی القاعده - را به رُخ مخاطبانشان میکشند.
بنیامین نتانیاهو نیز در پیامهای ویدیویی متعدد اخیرش در خطاب به قشر متوسط ایرانی، شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدهد و این بار، با نوک انگشتش، ویرانههای حلب و دمشق را به جای عمارتهای مجلل بورلی هیلز و سواحل کالیفرنیا، به عنوان قبله آرزوها، به جوان ایرانی نشان میدهد.
وضعیت روانی حاکم بر طبقه متوسط ایرانی، که حاصل تعامل مخرب میان جنگ روانی-نظامی خارجی و تولید مستمر نارضایتی از طریق سیاستهای داخلی ناکارآمد است، امروز به یکی از بزرگترین تهدیدهای امنیت ملی تبدیل شده است. حل این معضل نیازمند بازنگری عمیق و همهجانبه در سیاستهای فرهنگی داخلی، تقویت ارتباط و اعتماد میان دولت و ملت، و ارائه چشماندازی واقعی اما نویدبخش برای آینده جوانان کشور است. لازم است مسئولین، این روندهای چند سال گذشته را مشاهده و مطالعه کنند، اهمیت این موضوع را درک نمایند و این هشدار را جدی بگیرند که؛ طراحان جنگ روانی-نظامی، افق آرزوهای جوانان ما را از کالیفرنیا به دمشق تغییر دادند.
@AliNasriTelegram
کاش تحلیلگران سیاسی کشورهای منطقه - چه ایرانی، چه ترک و چه عرب - از این وسواس عجیب نسبت به «زبان بدنی» و تفسیرهای آنچنانی از روی دو ثانیه ویدیو و یک اسنپ شات عکس دست بردارند، و آنقدر این موضوع را به ابزار خودتحقیری، تحقیر دیگران و جدالهای جناحی داخلی تبدیل نکنند.
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیام تبریک محمدجواد ظریف و همسرش به مناسبت میلاد حضرت مسیح
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رییسجمهور، و همسرش مریم ایمانیه با حضور در یکی از کلیساهای تهران در پیامی تصویری و به زبان انگلیسی، میلاد حضرت مسیح(ع) و کریسمس را به مسیحیان جهان تبریک گفتند.
👈متن کامل ترجمه فارسی
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رییسجمهور، و همسرش مریم ایمانیه با حضور در یکی از کلیساهای تهران در پیامی تصویری و به زبان انگلیسی، میلاد حضرت مسیح(ع) و کریسمس را به مسیحیان جهان تبریک گفتند.
👈متن کامل ترجمه فارسی
مقایسه پیام کریسمس ایران از سوی دکتر ظریف و همسرش که بر عشق، نوعدوستی و همکاری برای صلح سخن میگوید، با پیام شب یلدای اسرائیل در لباس نظامی که به جنایات خود در غزه، لبنان و سوریه میبالد، به وضوح نشان میدهد که کدام طرف نماینده «تمدن» است و کدام طرف نماد «توحش»
https://x.com/AliNasri90/status/1871516840612212810?t=-ZTdVBhr2Y1X1EKd6_QCQA&s=19
@AliNasriTelegram
https://x.com/AliNasri90/status/1871516840612212810?t=-ZTdVBhr2Y1X1EKd6_QCQA&s=19
@AliNasriTelegram
گفتمان فاشیسم به صورت تعمدی از سوی FDD و از طریق کارمندشان سعید قاسمینژاد در اپوزیسیون خارجنشین تزریق شد تا فضای نقد سیاسی در ایران را به سمت رادیکالیسم و خشونت سوق دهد، چون در فضایی که فحاشی، تهدید به تجاوز و هتک حرمت قبور حاکم است، صحبت از تساهل و رواداری مضحک به نظر میرسد.
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
ایران تنشهای خود با اروپا را به طور جداگانه از مسائل با ایالات متحده ارزیابی میکند. مذاکرات مستقیم با کشورهای اروپایی بهویژه آلمان، فرانسه و انگلستان برای جلوگیری از فعالشدن مکانیسم ماشه و حفظ توافق هستهای (برجام) حتی در صورت عدم بازگشت ایالات متحده به این توافق، بسیار ضروری است. این مذاکرات باید در چارچوب منافع ایران انجام شود و هدف آن کاهش تنشها و حفظ منافع مشترک در عرصه بینالمللی باشد.
۵-آیا اروپا در دوران دوم ترامپ به مذاکرات تهران - واشنگتن چشم دارد و به طور متناسب با روند مناسبات ایران و آمریکا، در قبال ایران عمل خواهد کرد یا اینکه نوعی هماهنگی بین دو سوی آتلانتیک در قبال ایران وجود دارد؟
کشورهای اروپایی با دقت روند اتفاقات میان ایران و ایالات متحده را رصد میکنند. اگرچه اروپا تلاش میکند استقلال دیپلماتیک خود را حفظ کند، در بسیاری از موارد سیاستهای این کشورها با ایالات متحده هماهنگ است. این همسویی بهویژه در مسائل مرتبط با ایران برجسته است و معمولا با هدف تأمین منافع مشترک دو سوی آتلانتیک صورت میگیرد. بااینحال، اروپا میکوشد ضمن حفظ این هماهنگی، نقش و اعتبار دیپلماتیک مستقل خود را، که بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام لطمه فراوانی دیده، تقویت کند.
۶- بر اساس گزارشها، مقامات اسرائیلی به تمرکز بر حمله به ایران به عنوان راهی برای متوقفکردن حملات حوثیها ترغیب کردهاند. ارزیابی شما از تحولات یمن در روزهای پایانی سال ۲۰۲۴ چیست؟
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به صنعا، علاوهبر تلفات انسانی، نشاندهنده نگرانی این رژیم از قدرت موشکی و تواناییهای مقاومت یمن است که آنها را غافلگیر کرده و محاسباتشان را به چالش کشیده است. اسرائیل تلاش دارد با متهمکردن ایران و معرفی جنبش انصارالله به عنوان یکی از نیروهای «نیابتی» یا «بازو»های ایران در منطقه، اقدامات نظامی علیه ایران را به عنوان راهحلی برای متوقفکردن حملات یمنیها مطرح کند. البته همانطور که مقامات بلندپایه نظام بارها بیان کردند، ایران هیچ نیروی «نیابتی» در منطقه ندارد و جنبشهای مستقل مقاومت بههیچوجه «بازو»های ایران محسوب نمیشوند. آنها جنبشهای درونزا و خودمختاری هستند که در برابر ظلم و مداخلهگری بیگانگان و اشغالگری به صورت طبیعی به وجود آمدهاند و البته ایران نیز از آنها حمایت میکند. قدرت بازدارندگی ایران مستقل از این جنبشهاست و آنها نیز تحت فرمان ایران نیستند. بحث «نیابتی» روایتی است که مقامات اسرائیلی و رسانههایشان میخواهند در افکار عمومی جا بیندازند تا به مقاصد خودشان برسند و جا دارد رسانههای ما نیز با این روایت به صورت جدی مقابله کنند.
۷-آیا تهران ناخواسته یا خواسته وارد معادلات یمن خواهد شد؟
استراتژی ایران در منطقه همواره بر راهکارهای سیاسی و جلوگیری از گسترش دامنه جنگ تأکید داشته و تاکنون از ورود مستقیم به درگیریهای نظامی میان سایر بازیگرهای منطقهای اجتناب کرده است. گمان نمیکنم که این سیاست درباره یمن تغییر کند، همانطور که در گذشته نیز در جنگ میان عربستان سعودی و یمن، مداخله نداشته است. البته در صورتی که دامنه این درگیریها به خاک ایران کشیده شود، باعث واکنش نظامی ایران خواهد شد. /شرق
@AliNasriTelegram
۵-آیا اروپا در دوران دوم ترامپ به مذاکرات تهران - واشنگتن چشم دارد و به طور متناسب با روند مناسبات ایران و آمریکا، در قبال ایران عمل خواهد کرد یا اینکه نوعی هماهنگی بین دو سوی آتلانتیک در قبال ایران وجود دارد؟
کشورهای اروپایی با دقت روند اتفاقات میان ایران و ایالات متحده را رصد میکنند. اگرچه اروپا تلاش میکند استقلال دیپلماتیک خود را حفظ کند، در بسیاری از موارد سیاستهای این کشورها با ایالات متحده هماهنگ است. این همسویی بهویژه در مسائل مرتبط با ایران برجسته است و معمولا با هدف تأمین منافع مشترک دو سوی آتلانتیک صورت میگیرد. بااینحال، اروپا میکوشد ضمن حفظ این هماهنگی، نقش و اعتبار دیپلماتیک مستقل خود را، که بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام لطمه فراوانی دیده، تقویت کند.
۶- بر اساس گزارشها، مقامات اسرائیلی به تمرکز بر حمله به ایران به عنوان راهی برای متوقفکردن حملات حوثیها ترغیب کردهاند. ارزیابی شما از تحولات یمن در روزهای پایانی سال ۲۰۲۴ چیست؟
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به صنعا، علاوهبر تلفات انسانی، نشاندهنده نگرانی این رژیم از قدرت موشکی و تواناییهای مقاومت یمن است که آنها را غافلگیر کرده و محاسباتشان را به چالش کشیده است. اسرائیل تلاش دارد با متهمکردن ایران و معرفی جنبش انصارالله به عنوان یکی از نیروهای «نیابتی» یا «بازو»های ایران در منطقه، اقدامات نظامی علیه ایران را به عنوان راهحلی برای متوقفکردن حملات یمنیها مطرح کند. البته همانطور که مقامات بلندپایه نظام بارها بیان کردند، ایران هیچ نیروی «نیابتی» در منطقه ندارد و جنبشهای مستقل مقاومت بههیچوجه «بازو»های ایران محسوب نمیشوند. آنها جنبشهای درونزا و خودمختاری هستند که در برابر ظلم و مداخلهگری بیگانگان و اشغالگری به صورت طبیعی به وجود آمدهاند و البته ایران نیز از آنها حمایت میکند. قدرت بازدارندگی ایران مستقل از این جنبشهاست و آنها نیز تحت فرمان ایران نیستند. بحث «نیابتی» روایتی است که مقامات اسرائیلی و رسانههایشان میخواهند در افکار عمومی جا بیندازند تا به مقاصد خودشان برسند و جا دارد رسانههای ما نیز با این روایت به صورت جدی مقابله کنند.
۷-آیا تهران ناخواسته یا خواسته وارد معادلات یمن خواهد شد؟
استراتژی ایران در منطقه همواره بر راهکارهای سیاسی و جلوگیری از گسترش دامنه جنگ تأکید داشته و تاکنون از ورود مستقیم به درگیریهای نظامی میان سایر بازیگرهای منطقهای اجتناب کرده است. گمان نمیکنم که این سیاست درباره یمن تغییر کند، همانطور که در گذشته نیز در جنگ میان عربستان سعودی و یمن، مداخله نداشته است. البته در صورتی که دامنه این درگیریها به خاک ایران کشیده شود، باعث واکنش نظامی ایران خواهد شد. /شرق
@AliNasriTelegram
«شرق» در گفتوگویی با علی نصری، تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل و از زاویهای کلانتر به تکاپوهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و نیز نگاه تهران به روند تحولات تا آغاز به کار دولت دوم ترامپ پرداخته است که در ادامه ماحصل این گپوگفت را میخوانید.
۱- در آستانه روی کار آمدن دولت دوم دونالد ترامپ در ژانویه 2025، تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه از سوی برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بهویژه ژاپن و عمان درحال انجام است. این تلاشها چه معنایی دارد؟ آیا تهران و واشنگتن به مذاکرات بازخواهند گشت؟
به نظر میرسد درحالحاضر، ایران آماده است تا هم با دولت جدید ایالات متحده و هم با کشورهای منطقه وارد مذاکره شود و حتی با طرحهایی نظیر «طرح مودت» ابتکار عمل را نیز در دست خود بگیرد. امروز ایران، با وجود همه فشارهایی که در سالها و دهههای گذشته متحمل شده است -مانند جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی خارجی- به لحاظ نظامی و سیاسی به جایگاهی از اقتدار دست یافته که هیچ طرفی نمیتواند بدون تعامل با ایران، امنیت و توسعه پایدار را در منطقه تضمین کند. و این واقعیت برخلاف تبلیغات منفی رسانههای صهیونیستی است که پس از لطماتی که به حزبالله و جبهه مقاومت وارد شد، در تلاشاند تا ایران را در موقعیت ضعف و آسیبپذیری جلوه بدهند. اما به نظر میرسد قدرتهای غربی، شرقی و منطقهای که امنیت و رفاه خود را در ثبات غرب آسیا میبینند، به واقعیت جایگاه ایران در منطقه واقف شدهاند. از این رو، کشورهایی مانند ژاپن و عمان گامهایی برای تسهیل گفتوگوهای ایران و ایالات متحده برداشتهاند. البته ایران نیز آماده است تا براساس احترام متقابل با تمامی طرفها، از جمله ایالات متحده، مذاکره کند.
۲- اگر به این باور دارید که تهران در دولت دوم ترامپ به سمت مذاکره خواهد رفت، آیا مذاکرات جامع و به اصطلاح «مذاکره بر سر همهچیز یا هیچچیز» در دستور کار قرار خواهد گرفت؟
۳- برخی معتقدند با روی کار آمدن ترامپ، احتمال فعالشدن کمپین فشار حداکثری، صفرکردن صادرات نفت ایران و حتی جنگ نظامی وجود دارد. ارزیابی شما از این سناریو چقدر واقعبینانه است؟
@AliNasriTelegram
ادامه 👇
۱- در آستانه روی کار آمدن دولت دوم دونالد ترامپ در ژانویه 2025، تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه از سوی برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بهویژه ژاپن و عمان درحال انجام است. این تلاشها چه معنایی دارد؟ آیا تهران و واشنگتن به مذاکرات بازخواهند گشت؟
به نظر میرسد درحالحاضر، ایران آماده است تا هم با دولت جدید ایالات متحده و هم با کشورهای منطقه وارد مذاکره شود و حتی با طرحهایی نظیر «طرح مودت» ابتکار عمل را نیز در دست خود بگیرد. امروز ایران، با وجود همه فشارهایی که در سالها و دهههای گذشته متحمل شده است -مانند جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی خارجی- به لحاظ نظامی و سیاسی به جایگاهی از اقتدار دست یافته که هیچ طرفی نمیتواند بدون تعامل با ایران، امنیت و توسعه پایدار را در منطقه تضمین کند. و این واقعیت برخلاف تبلیغات منفی رسانههای صهیونیستی است که پس از لطماتی که به حزبالله و جبهه مقاومت وارد شد، در تلاشاند تا ایران را در موقعیت ضعف و آسیبپذیری جلوه بدهند. اما به نظر میرسد قدرتهای غربی، شرقی و منطقهای که امنیت و رفاه خود را در ثبات غرب آسیا میبینند، به واقعیت جایگاه ایران در منطقه واقف شدهاند. از این رو، کشورهایی مانند ژاپن و عمان گامهایی برای تسهیل گفتوگوهای ایران و ایالات متحده برداشتهاند. البته ایران نیز آماده است تا براساس احترام متقابل با تمامی طرفها، از جمله ایالات متحده، مذاکره کند.
۲- اگر به این باور دارید که تهران در دولت دوم ترامپ به سمت مذاکره خواهد رفت، آیا مذاکرات جامع و به اصطلاح «مذاکره بر سر همهچیز یا هیچچیز» در دستور کار قرار خواهد گرفت؟
در صورتی که مذاکرات مستقیم بین ایران و دولت جدید آمریکا برقرار شود، این بار موضوعات مورد بحث قطعا شامل مسائل گستردهتر و فراتر از برنامه هستهای خواهد بود. امروز شرایط و اقتضائات کشور و منطقه با زمان مذاکرات برجام بسیار فرق کرده و دیگر نمیتوان مذاکرات را صرفا به مسئله هستهای محدود کرد. قطعا همچنان موضوعاتی وجود دارد که هیچکدام از طرفین تمایل به حلوفصل آنها را ندارد. به عنوان مثال نه ایران هرگز دست از دفاع خود از آرمان فلسطین و حمایت از جبهه مقاومت بر خواهد داشت و نه آمریکا حاضر است حمایت بیقید و شرطش از اسرائیل را متوقف کند. موضوعاتی نیز وجود دارد که طرفین میتوانند بدون تبادل امتیاز و صرفا براساس منافع مستقل خودشان در آنها همکاری کنند. مثل مقابله با رشد افراطیگری و تروریسم در منطقه، قاچاق مواد مخدر یا تضمین امنیت آبراهههای بینالمللی برای صادرات حاملهای انرژی. و البته بخش اصلی مذاکرات به موضوعاتی برمیگردد که با تبدیل برخی امتیازات، طرفین میتوانند به اهداف مورد نظر خود نزدیک شوند. مانند رفع نگرانیها از فعالیتهای هستهای ایران از یک سو و رفع تحریمهای اقتصادی در سطوح مختلف از سوی دیگر.
۳- برخی معتقدند با روی کار آمدن ترامپ، احتمال فعالشدن کمپین فشار حداکثری، صفرکردن صادرات نفت ایران و حتی جنگ نظامی وجود دارد. ارزیابی شما از این سناریو چقدر واقعبینانه است؟
این نکته را در نظر داشته باشیم که در حزب جمهوریخواه در آمریکا -که امروز تمام نهادها و ارکان قدرت را در دست گرفته- نگاه یکپارچهای به سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران وجود ندارد. در دولت آینده ترامپ و همچنین در میان مشاوران ارشد او، افرادی هستند که سابقه طولانی در ایرانستیزی دارند و بعضا تحت نفوذ شدید لابی اسرائیل قرار دارند و همه تلاش خود را خواهند کرد تا سیاستهای دولت ترامپ در قبال ایران را به سمت «فشار حداکثری» و حتی مداخله نظامی سوق بدهند. اما جریان دیگری نیز وجود دارد که نگاهش به سیاست خارجی مبتنیبر «انزواگرایی» است و تمایل به ماجراجوییهای گذشته را ندارد. اینکه کدامیک از این جریانها موفق به تعیین سیاست دولت ترامپ در قبال ایران شود، تا حدودی به ابتکار عمل خود ما در استفاده از ظرفیتها، ایجاد وفاق ملی در داخل کشور و تصویری که از جایگاه و اهداف خودمان ارائه میکنیم برمیگردد.
@AliNasriTelegram
ادامه 👇
۴-آیا تنشهای تهران با کشورهای اروپایی را جدا از اختلافات با واشنگتن ارزیابی میکنید؟ آیا ایران باید مذاکرات جداگانهای با کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان، فرانسه و انگلستان، برای جلوگیری از فعالشدن مکانیسم ماشه در دستور کار قرار دهد؟
ایران تنشهای خود با اروپا را به طور جداگانه از مسائل با ایالات متحده ارزیابی میکند. مذاکرات مستقیم با کشورهای اروپایی بهویژه آلمان، فرانسه و انگلستان برای جلوگیری از فعالشدن مکانیسم ماشه و حفظ توافق هستهای (برجام) حتی در صورت عدم بازگشت ایالات متحده به این توافق، بسیار ضروری است. این مذاکرات باید در چارچوب منافع ایران انجام شود و هدف آن کاهش تنشها و حفظ منافع مشترک در عرصه بینالمللی باشد.
۵-آیا اروپا در دوران دوم ترامپ به مذاکرات تهران - واشنگتن چشم دارد و به طور متناسب با روند مناسبات ایران و آمریکا، در قبال ایران عمل خواهد کرد یا اینکه نوعی هماهنگی بین دو سوی آتلانتیک در قبال ایران وجود دارد؟
کشورهای اروپایی با دقت روند اتفاقات میان ایران و ایالات متحده را رصد میکنند. اگرچه اروپا تلاش میکند استقلال دیپلماتیک خود را حفظ کند، در بسیاری از موارد سیاستهای این کشورها با ایالات متحده هماهنگ است. این همسویی بهویژه در مسائل مرتبط با ایران برجسته است و معمولا با هدف تأمین منافع مشترک دو سوی آتلانتیک صورت میگیرد. بااینحال، اروپا میکوشد ضمن حفظ این هماهنگی، نقش و اعتبار دیپلماتیک مستقل خود را، که بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام لطمه فراوانی دیده، تقویت کند.
۶- بر اساس گزارشها، مقامات اسرائیلی به تمرکز بر حمله به ایران به عنوان راهی برای متوقفکردن حملات حوثیها ترغیب کردهاند. ارزیابی شما از تحولات یمن در روزهای پایانی سال ۲۰۲۴ چیست؟
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به صنعا، علاوهبر تلفات انسانی، نشاندهنده نگرانی این رژیم از قدرت موشکی و تواناییهای مقاومت یمن است که آنها را غافلگیر کرده و محاسباتشان را به چالش کشیده است. اسرائیل تلاش دارد با متهمکردن ایران و معرفی جنبش انصارالله به عنوان یکی از نیروهای «نیابتی» یا «بازو»های ایران در منطقه، اقدامات نظامی علیه ایران را به عنوان راهحلی برای متوقفکردن حملات یمنیها مطرح کند. البته همانطور که مقامات بلندپایه نظام بارها بیان کردند، ایران هیچ نیروی «نیابتی» در منطقه ندارد و جنبشهای مستقل مقاومت بههیچوجه «بازو»های ایران محسوب نمیشوند. آنها جنبشهای درونزا و خودمختاری هستند که در برابر ظلم و مداخلهگری بیگانگان و اشغالگری به صورت طبیعی به وجود آمدهاند و البته ایران نیز از آنها حمایت میکند. قدرت بازدارندگی ایران مستقل از این جنبشهاست و آنها نیز تحت فرمان ایران نیستند. بحث «نیابتی» روایتی است که مقامات اسرائیلی و رسانههایشان میخواهند در افکار عمومی جا بیندازند تا به مقاصد خودشان برسند و جا دارد رسانههای ما نیز با این روایت به صورت جدی مقابله کنند.
۷-آیا تهران ناخواسته یا خواسته وارد معادلات یمن خواهد شد؟
@AliNasriTelegram
ایران تنشهای خود با اروپا را به طور جداگانه از مسائل با ایالات متحده ارزیابی میکند. مذاکرات مستقیم با کشورهای اروپایی بهویژه آلمان، فرانسه و انگلستان برای جلوگیری از فعالشدن مکانیسم ماشه و حفظ توافق هستهای (برجام) حتی در صورت عدم بازگشت ایالات متحده به این توافق، بسیار ضروری است. این مذاکرات باید در چارچوب منافع ایران انجام شود و هدف آن کاهش تنشها و حفظ منافع مشترک در عرصه بینالمللی باشد.
۵-آیا اروپا در دوران دوم ترامپ به مذاکرات تهران - واشنگتن چشم دارد و به طور متناسب با روند مناسبات ایران و آمریکا، در قبال ایران عمل خواهد کرد یا اینکه نوعی هماهنگی بین دو سوی آتلانتیک در قبال ایران وجود دارد؟
کشورهای اروپایی با دقت روند اتفاقات میان ایران و ایالات متحده را رصد میکنند. اگرچه اروپا تلاش میکند استقلال دیپلماتیک خود را حفظ کند، در بسیاری از موارد سیاستهای این کشورها با ایالات متحده هماهنگ است. این همسویی بهویژه در مسائل مرتبط با ایران برجسته است و معمولا با هدف تأمین منافع مشترک دو سوی آتلانتیک صورت میگیرد. بااینحال، اروپا میکوشد ضمن حفظ این هماهنگی، نقش و اعتبار دیپلماتیک مستقل خود را، که بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام لطمه فراوانی دیده، تقویت کند.
۶- بر اساس گزارشها، مقامات اسرائیلی به تمرکز بر حمله به ایران به عنوان راهی برای متوقفکردن حملات حوثیها ترغیب کردهاند. ارزیابی شما از تحولات یمن در روزهای پایانی سال ۲۰۲۴ چیست؟
حملات اخیر رژیم صهیونیستی به صنعا، علاوهبر تلفات انسانی، نشاندهنده نگرانی این رژیم از قدرت موشکی و تواناییهای مقاومت یمن است که آنها را غافلگیر کرده و محاسباتشان را به چالش کشیده است. اسرائیل تلاش دارد با متهمکردن ایران و معرفی جنبش انصارالله به عنوان یکی از نیروهای «نیابتی» یا «بازو»های ایران در منطقه، اقدامات نظامی علیه ایران را به عنوان راهحلی برای متوقفکردن حملات یمنیها مطرح کند. البته همانطور که مقامات بلندپایه نظام بارها بیان کردند، ایران هیچ نیروی «نیابتی» در منطقه ندارد و جنبشهای مستقل مقاومت بههیچوجه «بازو»های ایران محسوب نمیشوند. آنها جنبشهای درونزا و خودمختاری هستند که در برابر ظلم و مداخلهگری بیگانگان و اشغالگری به صورت طبیعی به وجود آمدهاند و البته ایران نیز از آنها حمایت میکند. قدرت بازدارندگی ایران مستقل از این جنبشهاست و آنها نیز تحت فرمان ایران نیستند. بحث «نیابتی» روایتی است که مقامات اسرائیلی و رسانههایشان میخواهند در افکار عمومی جا بیندازند تا به مقاصد خودشان برسند و جا دارد رسانههای ما نیز با این روایت به صورت جدی مقابله کنند.
۷-آیا تهران ناخواسته یا خواسته وارد معادلات یمن خواهد شد؟
استراتژی ایران در منطقه همواره بر راهکارهای سیاسی و جلوگیری از گسترش دامنه جنگ تأکید داشته و تاکنون از ورود مستقیم به درگیریهای نظامی میان سایر بازیگرهای منطقهای اجتناب کرده است. گمان نمیکنم که این سیاست درباره یمن تغییر کند، همانطور که در گذشته نیز در جنگ میان عربستان سعودی و یمن، مداخله نداشته است. البته درصورتیکه دامنه این درگیریها به خاک ایران کشیده شود، باعث واکنش نظامی ایران خواهد شد.
/شرق
@AliNasriTelegram
انقلابیهای داخل کشور مراقبت باشند در دام روایتسازی رسانههای فارسیزبان نیافتند. آنها میخواهند ایران را بازیگری ضعیف جلوه بدهند که در امور سایر کشورها مداخله میکند. اگر رهبری قصد اجرای سیاستی را داشت، آن را صریح و قاطع اعلام میکرد، نه از طریق خلاقیت ادبی و تغییر کلمات و اسامی.
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
مریم معمارصادقی که به دلیل جنگطلبی بیمارگونه و جمله معروفش که «صلح کسلکننده است» منفور ایرانیان است، بار دیگر از تصور جنگ میان ایران و آمریکا به وجد آمده. سوت موشکها از فاصله امن او را هیجانزده میکند، او که تنها صدای سوت که از نزدیک به گوشش رسیده، سوت توپهای تنیس است.
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
Forwarded from خبرگزاری خبرآنلاین
🔸 ترودو رفت؛ تغییرات احتمالی میتواند بر زندگی روزمره ایرانیان در کانادا تأثیر مستقیم بگذارد /محافظهکاران مدافع تحریم ایران
علی نصری، کارشناس ارشد روابط بین الملل و دیپلماسی عمومی در #خبرآنلاین:
▫️حزب محافظهکار کانادا تاریخچهای از رویکردهای سختگیرانهتر نسبت به ایران دارد؛ که شامل تشدید تحریمهای اقتصادی، محدود کردن همکاریهای دیپلماتیک و افزایش نظارت بر فعالیتهای ایرانیان در کانادا میشود. به عنوان مثال، در دورههای گذشته که محافظهکاران بر سر کار بودند، شاهد بودیم که روابط دیپلماتیک با ایران به حالت تعلیق درآمد و سفارتخانهها بسته شدند.
▫️این تغییرات احتمالی میتواند بر زندگی روزمره ایرانیان در کانادا تأثیر مستقیم بگذارد، از جمله در زمینههای ویزا، مهاجرت، و دسترسی به خدمات اجتماعی. همچنین، ایرانیان ممکن است با سختگیریهای بیشتری در مورد مسائل مالی و بانکی مواجه شوند.
📌 مشروح گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
khabaronline.ir/xn5hr
@KhabarOnline_ir | khabaronline.ir
علی نصری، کارشناس ارشد روابط بین الملل و دیپلماسی عمومی در #خبرآنلاین:
▫️حزب محافظهکار کانادا تاریخچهای از رویکردهای سختگیرانهتر نسبت به ایران دارد؛ که شامل تشدید تحریمهای اقتصادی، محدود کردن همکاریهای دیپلماتیک و افزایش نظارت بر فعالیتهای ایرانیان در کانادا میشود. به عنوان مثال، در دورههای گذشته که محافظهکاران بر سر کار بودند، شاهد بودیم که روابط دیپلماتیک با ایران به حالت تعلیق درآمد و سفارتخانهها بسته شدند.
▫️این تغییرات احتمالی میتواند بر زندگی روزمره ایرانیان در کانادا تأثیر مستقیم بگذارد، از جمله در زمینههای ویزا، مهاجرت، و دسترسی به خدمات اجتماعی. همچنین، ایرانیان ممکن است با سختگیریهای بیشتری در مورد مسائل مالی و بانکی مواجه شوند.
📌 مشروح گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
khabaronline.ir/xn5hr
@KhabarOnline_ir | khabaronline.ir
علی نصری: روایت دکتر ظریف حکایت از ایرانی «مقتدر و مطمئن» دارد
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
علی نصری دیگر کارشناسی بود که در گفتوگویش با «شرق»، دلیل هجمههای اخیر به حضور محمدجواد ظریف در نشست داووس، چه از سوی رادیکالهای داخلی و چه از سوی جریانهای اپوزیسیون خارجنشین را در این میبیند که «دکتر ظریف روایتی از ایران مطرح میکند که دو جریان در داخل و خارج از کشور -البته به دلایل و نیات کاملا متفاوت- آن را برای خود تهدید میپندارند و به همین واسطه، طبیعی است که حضور دکتر ظریف در داووس برای آنها نگرانکننده باشد».
تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل در ادامه دست به تبیین قرائت معاون راهبردی رئیسجمهور میزند و خاطرنشان میکند: «روایت دکتر ظریف، حکایت از ایرانی «مقتدر و مطمئن» دارد که هراسی از مذاکره با قدرتهای جهانی نخواهد داشت».
بنابراین به گفته او، «در داخل کشور، این حکایت (ظریف) از نظر برخی جریانهای سیاسی افراطی، نامطلوب است؛ چون در زمان دولتی مطرح میشود که از جناح مقابل است و گمان میکنند که هرگونه سخن از اقتدار و ثبات کشور برای جناح رقیب اعتبار میسازد».
نصری از منظری دیگر و در پاسخ به این پرسش که چرا همزمان با تندروهای داخلی، جریان اپوزیسیون هم باید از سفر معاون راهبردی وزیر امور خارجه به داووس نگران باشند؟ به بیان این نکته کلیدی میپردازد که «از نظر اپوزیسیون جنگطلب خارجنشین نیز روایت دکتر ظریف از ایران مقتدر و مطمئن ناخوشایند است؛ زیرا دقیقا در تضاد با روایتی است که آنها در حال ترویج آن هستند تا قدرتهای غربی را به حمله نظامی به ایران ترغیب کنند».
علی نصری در بخش دیگری از گپوگفتش با «شرق»، به تشریح این موضوع هم میپردازد که محمدجواد ظریف چگونه میتواند از تریبون نشست داووس، به تبیین درست مواضع جمهوری اسلامی ایران نائل آید و در همین زمینه «تریبون داووس را فرصت بسیار خوبی برای دکتر ظریف میداند تا بسیاری از انگارههای غلط و روایتسازیهای دروغ و فضاسازیهای مغرضانه را که در ماههای اخیر به منظور امنیتیسازی و به انزوا کشاندن کشور و افزایش تنشهای نظامی و دامنزدن به جنگروانی تولید شده است، خنثی کند و در نهایت آن روایتی را که با واقعیت جایگاه ایران در منطقه و جهان نزدیکتر است و به ایجاد صلح و ثبات کمک میکند، توسط دکتر ظریف تشریح و تبیین شود.
البته «همزمانی نشست داووس با روی کار آمدن ترامپ» نیز دیگر سرفصلی بود که این تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل به آن ورود میکند؛ چراکه تقارن بازگشت ترامپ به کاخ سفید با نشست داووس، بدون شک اهمیت و حساسیت این دور از نشست (داووس) را بالاتر میبرد. در پیوست همین موضوع، نصری اعتقاد دارد: «طبیعتا تلاقی اجلاس داووس با مراسم تحلیف دونالد ترامپ، توجه رسانههای بینالمللی را به این نشست متمرکزتر میکند و حواسها را به سمت اظهارات شخصیتهای برجسته حاضر در این نشست و شنیدن تحلیلها و دیدگاههای آنها جلب میکند».
http://sharghdaily.com
@AliNasriTelegram
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
علی نصری دیگر کارشناسی بود که در گفتوگویش با «شرق»، دلیل هجمههای اخیر به حضور محمدجواد ظریف در نشست داووس، چه از سوی رادیکالهای داخلی و چه از سوی جریانهای اپوزیسیون خارجنشین را در این میبیند که «دکتر ظریف روایتی از ایران مطرح میکند که دو جریان در داخل و خارج از کشور -البته به دلایل و نیات کاملا متفاوت- آن را برای خود تهدید میپندارند و به همین واسطه، طبیعی است که حضور دکتر ظریف در داووس برای آنها نگرانکننده باشد».
تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل در ادامه دست به تبیین قرائت معاون راهبردی رئیسجمهور میزند و خاطرنشان میکند: «روایت دکتر ظریف، حکایت از ایرانی «مقتدر و مطمئن» دارد که هراسی از مذاکره با قدرتهای جهانی نخواهد داشت».
بنابراین به گفته او، «در داخل کشور، این حکایت (ظریف) از نظر برخی جریانهای سیاسی افراطی، نامطلوب است؛ چون در زمان دولتی مطرح میشود که از جناح مقابل است و گمان میکنند که هرگونه سخن از اقتدار و ثبات کشور برای جناح رقیب اعتبار میسازد».
نصری از منظری دیگر و در پاسخ به این پرسش که چرا همزمان با تندروهای داخلی، جریان اپوزیسیون هم باید از سفر معاون راهبردی وزیر امور خارجه به داووس نگران باشند؟ به بیان این نکته کلیدی میپردازد که «از نظر اپوزیسیون جنگطلب خارجنشین نیز روایت دکتر ظریف از ایران مقتدر و مطمئن ناخوشایند است؛ زیرا دقیقا در تضاد با روایتی است که آنها در حال ترویج آن هستند تا قدرتهای غربی را به حمله نظامی به ایران ترغیب کنند».
علی نصری در بخش دیگری از گپوگفتش با «شرق»، به تشریح این موضوع هم میپردازد که محمدجواد ظریف چگونه میتواند از تریبون نشست داووس، به تبیین درست مواضع جمهوری اسلامی ایران نائل آید و در همین زمینه «تریبون داووس را فرصت بسیار خوبی برای دکتر ظریف میداند تا بسیاری از انگارههای غلط و روایتسازیهای دروغ و فضاسازیهای مغرضانه را که در ماههای اخیر به منظور امنیتیسازی و به انزوا کشاندن کشور و افزایش تنشهای نظامی و دامنزدن به جنگروانی تولید شده است، خنثی کند و در نهایت آن روایتی را که با واقعیت جایگاه ایران در منطقه و جهان نزدیکتر است و به ایجاد صلح و ثبات کمک میکند، توسط دکتر ظریف تشریح و تبیین شود.
البته «همزمانی نشست داووس با روی کار آمدن ترامپ» نیز دیگر سرفصلی بود که این تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل به آن ورود میکند؛ چراکه تقارن بازگشت ترامپ به کاخ سفید با نشست داووس، بدون شک اهمیت و حساسیت این دور از نشست (داووس) را بالاتر میبرد. در پیوست همین موضوع، نصری اعتقاد دارد: «طبیعتا تلاقی اجلاس داووس با مراسم تحلیف دونالد ترامپ، توجه رسانههای بینالمللی را به این نشست متمرکزتر میکند و حواسها را به سمت اظهارات شخصیتهای برجسته حاضر در این نشست و شنیدن تحلیلها و دیدگاههای آنها جلب میکند».
http://sharghdaily.com
@AliNasriTelegram
دیپلماسی ایرانی
یک فرصت، یک چهره - دیپلماسی ایرانی
پنجاهوپنجمین نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد (WEF) با شعار «همکاری برای عصر هوشمندی» و با حضور مقامات ارشد دولتی و بخش خصوصی کشورهای جهان از...
ظریف در حال بازی شطرنج در سطح استادی است، شما همچنان درگیر مار و پله هستید. ذهنهای کوچک حکمت را با ضعف اشتباه میگیرند. جیغهای کودکانتان را جای دیگر ببرید، بگذارید بزرگترها صحبت کنند.
- رونوشت به فریادکشان داخلی
@AliNasriTelegram
- رونوشت به فریادکشان داخلی
@AliNasriTelegram
فرید زکریا ادعای «عجز» ایران را مطرح کرد. ظریف در ۲۷ دقیقه، قدرت بازدارندگی ایران را تشریح و تمام استدلالهای او را رد کرد. واکنشهای خشمگین اسرائیلیها و تندروهای آمریکایی ناشی از اثرگذاری این پاسخ است. شما چرا صحبتهای عصبانی آنها را تایید میکنید؟ دوران «تهمت بزن در رو» تمام شده.
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
از آقای دکتر جلیلی میپرسم؛ آیا این واقعبینی شما شامل مذاکره مستقیم با دولت آمریکا برای لغو تحریمها نیز میشود؟ آیا تحریمهای اقتصادی، برای میلیونها شهروند ایرانی بخشی از «عرصه واقعیت» محسوب میشود یا صرفاً یک امر رمانتیک است؟
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
شهروند ایرانی به جای اینکه از ترامپ خشمگین باشد که سالها پایش را رو گلوی مردم ایران گذاشته و فشار میدهد، به خودش فحش میدهد که چرا در انتخابات رای داده! هر ملتی به جای ما بود، دولت آمریکا را در سراسر جهان ذله میکرد تا تحریمها را لغو کند. ما شرطی شدیم که در هر شرایطی خودزنی کنیم.
@AliNasriTelegram
@AliNasriTelegram
یا متحد میشویم، یا هر چه بادا باد!
نویسنده: علی نصری
۲ سال پیش، دهها هزار ایرانی خارجنشین قوه تشخیص خود را به رسانههای فارسیزبان اسرائیلی سپردند و به خیابانهای اروپا و آمریکای شمالی ریختند، نامه نوشتند، امضا جمع کردند، با مقامات دیدار کردند، تا تحریمهای بیشتری علیه هموطنان خود تقاضا کنند. تاریخ به هیچ ملتی «بدهکار» نیست.
بقای هر ملتی به میزان اتحاد و عزم او بستگی دارد. در عصری که جلوی چشمان حیرتزده همگان ملتی را نسلکشی میکنند و رئیسجمهور قلدر آمریکا صراحتا میخواهد کانادا، گرینلند، کانال پاناما، خلیج مکزیک و نوار غزه را ببلعد، ما با یک مشارکت نیمبند در انتخاباتمان بر سر زمانه «منت» نگذاشتیم.
اگر امروز دونالد ترامپ «بمباران نکردن» ایران را به عنوان یک «امتیاز» روی میز میگذارد، شاید «یکی» از دلایلش این است که وقتی ۸ سال پیش به تحریمهای «فلجکننده»، «خردکننده» و «وحشیانه» خود میبالید و رودالف جولیانی افزایش «فروش کلیه» در ایران را نشانه «موفقیت» تحریمها میخواند، نه تنها هیچ واکنش خشمگینی از میلیونها ایرانی داخل و خارج از کشور ندید، نه تنها هیچ تظاهراتی در شهرهای برلین و بروکسل و لندن و واشنگتن و اتاوا علیه سیاست «فشار حداکثری» برپا نشد، بلکه بخش پر سر و صدای جامعه ایرانی از «عمو» ترامپ تشکر کرد و پیروزی مجدد او را جشن گرفت.
امروز ترامپ خود را در برابر ملتی میبیند که روز و شب مشغول فحاشی به یکدیگرند و کوچکترین واکنشی به تعرضات او ندارند؛ گروهی را میبیند که جلوی سفارتخانههای ایران هموطنان خود را کتک میزنند، و گروهی که در نماز جمعه یکصدا شعار «مرگ بر» و «گورت را کم کن» علیه هموطنان خود سر میدهند.
چرا باید فکر کند که این جامعه در برابر فشارهای اقتصادی فرو نخواهد پاشید؟ چرا باید فکر کند که در برابر تهدیدهای نظامی او سینه سپر خواهد کرد؟ چرا باید فکر کند که با اندک تحریک رسانهای شعار «دشمن ما همینجاست» سر نخواهند داد و به جان یکدیگر نخواهند افتاد؟
تاریخ به ما نه «بقا» بدهکار است، نه یک «زندگی نرمال» و نه به قول آن مرحوم «وطنی که در آن به وطن فکر نکنیم». منت ما را هم نمیکشد که نصفروزی با خواهش و التماس پای صندوق رای رفتیم و انگشتمان را جوهری کردیم. یا فارغ از مشکلات و اختلافاتمان در برابر چالشها متحد میشویم یا هر چه بادا باد.
@AliNasriTelegram
نویسنده: علی نصری
۲ سال پیش، دهها هزار ایرانی خارجنشین قوه تشخیص خود را به رسانههای فارسیزبان اسرائیلی سپردند و به خیابانهای اروپا و آمریکای شمالی ریختند، نامه نوشتند، امضا جمع کردند، با مقامات دیدار کردند، تا تحریمهای بیشتری علیه هموطنان خود تقاضا کنند. تاریخ به هیچ ملتی «بدهکار» نیست.
بقای هر ملتی به میزان اتحاد و عزم او بستگی دارد. در عصری که جلوی چشمان حیرتزده همگان ملتی را نسلکشی میکنند و رئیسجمهور قلدر آمریکا صراحتا میخواهد کانادا، گرینلند، کانال پاناما، خلیج مکزیک و نوار غزه را ببلعد، ما با یک مشارکت نیمبند در انتخاباتمان بر سر زمانه «منت» نگذاشتیم.
اگر امروز دونالد ترامپ «بمباران نکردن» ایران را به عنوان یک «امتیاز» روی میز میگذارد، شاید «یکی» از دلایلش این است که وقتی ۸ سال پیش به تحریمهای «فلجکننده»، «خردکننده» و «وحشیانه» خود میبالید و رودالف جولیانی افزایش «فروش کلیه» در ایران را نشانه «موفقیت» تحریمها میخواند، نه تنها هیچ واکنش خشمگینی از میلیونها ایرانی داخل و خارج از کشور ندید، نه تنها هیچ تظاهراتی در شهرهای برلین و بروکسل و لندن و واشنگتن و اتاوا علیه سیاست «فشار حداکثری» برپا نشد، بلکه بخش پر سر و صدای جامعه ایرانی از «عمو» ترامپ تشکر کرد و پیروزی مجدد او را جشن گرفت.
امروز ترامپ خود را در برابر ملتی میبیند که روز و شب مشغول فحاشی به یکدیگرند و کوچکترین واکنشی به تعرضات او ندارند؛ گروهی را میبیند که جلوی سفارتخانههای ایران هموطنان خود را کتک میزنند، و گروهی که در نماز جمعه یکصدا شعار «مرگ بر» و «گورت را کم کن» علیه هموطنان خود سر میدهند.
چرا باید فکر کند که این جامعه در برابر فشارهای اقتصادی فرو نخواهد پاشید؟ چرا باید فکر کند که در برابر تهدیدهای نظامی او سینه سپر خواهد کرد؟ چرا باید فکر کند که با اندک تحریک رسانهای شعار «دشمن ما همینجاست» سر نخواهند داد و به جان یکدیگر نخواهند افتاد؟
تاریخ به ما نه «بقا» بدهکار است، نه یک «زندگی نرمال» و نه به قول آن مرحوم «وطنی که در آن به وطن فکر نکنیم». منت ما را هم نمیکشد که نصفروزی با خواهش و التماس پای صندوق رای رفتیم و انگشتمان را جوهری کردیم. یا فارغ از مشکلات و اختلافاتمان در برابر چالشها متحد میشویم یا هر چه بادا باد.
@AliNasriTelegram