tgoop.com/Andisheh_Aknun/905
Create:
Last Update:
Last Update:
🔹حکایتی برای تأمل
🔸فقراتی از خرقانی*
🍃دو برادر بودند و مادری. هر شب یک برادر به خدمت مادر مشغول شدی و یک برادر به خدمت خداوند مشغول بود. آن شخص که به خدمت خدا مشغول بود، با خدمت خدایش خوش بود. برادر را گفت: امشب نیز خدمت خداوند به من ایثار کن. چنان کرد. آن شب به خدمت خداوند سر به سجده نهاد. در خواب دید که آوازی آمد که برادر تو را بیامرزیدیم و ترا بدو بخشیدیم. او گفت: آخر من به خدمت خدای مشغول بودم و او به خدمت مادر. مرا در کار او میکنید؟ گفتند: زیراکه آنچه تو میکنی ما از آن بینیازیم ولیکن مادرت از آن بی نیاز نیست که برادرت خدمت کند.
💬 *به نقل از عطار، تذکره الاولیاء، ج۲، ص۲۱۵
@Andisheh_Aknun
BY اندیشه در اکنون
Share with your friend now:
tgoop.com/Andisheh_Aknun/905