tgoop.com/Ashaarkotaa/6734
Last Update:
مولانا در مدح اميران و صاحبان قدرت ، هيچ شعرى نسروده است ، حتى يك بيت هم در اين زمينه نگفته است ، چون او نشست و برخاست با آنان را صلاح
نمى دانست و آن را موجب تخريب دين و معنويت
به شمار مى آورد. مولانا در
"فيه ما فيه" مى فرمايد: "با پادشاهان نِشستن از اين روى خطر نيست كه سَر برود ، كه سَرى است رفتنى ، چه امروز ، چه فردا ! اما از اين رو خطر است كه ايشان چون نَفْس هاى شان قُوّت گرفته است و اژدها شده ، اين كس كه با ايشان صحبت (=همنشينى) كرد و دعوى دوستى كرد و مالِ ايشان قبول كرد ، لابُدّ باشد (=مجبور است) بر وفق ايشان سخن گويد و رأى هاى بدِ ايشان را از روى
دلْ نگاهداشتى (=ملاحظه كارى) قبول كند و نتواند مخالفِ آن گفتن ، از اين رو خطر است ، زيرا دين را زيان دارد! "
مولانا به زندگى ساده و
بى پيرايه خود قناعت
مى كرد و نسبت به اميران وقت بى نياز بود و اگر پيشكش و ارمغانى هم در مى رسيد آن را ميان فقيران و ياران نيازمند خود تقسيم مى كرد و خود ، چيزى از آن بر نمى داشت .
#قسمتى از سخنان استاد كريم زمانى
@Ashaarkotaa
BY هزار پند مولانا
Share with your friend now:
tgoop.com/Ashaarkotaa/6734