tgoop.com/Ashaarkotaa/6946
Last Update:
بر لب جو بوده دیواری بلند
بر سر دیوار تشنهٔ دردمند
مانعش از آب آن دیوار بود
از پی آب، او چو ماهی زار بود
#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Ashaarkotaa
📘انسانِ عاشق تشنه ی دیدار حق و حقیقت است، اما دنیای مادی و وابستگی ها مانع دید او می شود. هر چه ما به این دنیا بیشتر دل بسته باشیم دیواری محکم تر بین ما و حقیقت پدیدار می شود که برداشتن آن به این آسانی ها نیست. از طرفی هر چه زمان می گذرد دیوار بلند تر و محکم تر و ما ناتوان تر می شویم. حتی هر کدام از بد خویی های ما خشتی است بر این دیوار ...
در این ابیات ، مولانا حکایت تشنه لبی را بازگو می کند که پشت دیواری گرفتار آمده و طرف دیگر دیوار جوی آبی روان است. تشنه لب، کلوخی از دیوار می کند و به آن سوی دیوار می اندازد و از صدای افتادن کلوخ در آب خشنود است. آب بانگ می زند که این چه کاری است آخر ؟!؟!؟ و مرد میگوید انداختن کلوخ در آب دو فایده دارد: اول اینکه منِ تشنه لب حتی همین صدای آب هم برایم شادی آفرین است که می شنوم. دوم اینکه، هر چه کلوخی را می کنم و به درون آب می اندازم این دیوار سست تر و کوتاه تر می شود و من به تو نزدیک تر.
مولانا در اینجا به "سجده " اشاره می کند. سر تعظیم فرود آوردن در برابر خداوند هم مانند همین کندن خشت از دیوار و تلاش برای وصول به حق است. بر آب حیات وقتی می توانی سجده کنی که این دیوار تن، رو به خرابی گذارد( اشاره به علایق مادی و دنیوی). هر که بر حق عاشق تر و تشنه تر است، کلوخ های بزرگتری از دیوار را زودتر می کند و دیوار را تخریب می کند. او از بانگ آب، مستِ مست است و دیگران چیزی جز صدای ظاهری آب را نمی شنوند.
در اینجا مولانا به نکته ی جالبی اشاره می کند: تا جوان هستی می توانی این دیوار را خراب کنی وگرنه وقتی به دوران پیری و فرتوتی رسیدی دیگر کندن خشت از دیوار به این راحتی امکان پذیر نیست. هم تو پیر و فرتوت شدی و هم اخلاقیات بد تو ریشه در تو دوانده و محکم تر شده و دیگر رهایی از آنها به این راحتی میسر نیست!
پس بجنبید که راه طولانی و زمان اندک است ...
BY هزار پند مولانا
Share with your friend now:
tgoop.com/Ashaarkotaa/6946