Notice: file_put_contents(): Write of 3970 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 8192 of 12162 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/tgoop/post.php on line 50
AUSTRO LIBERTARIAN@Austro_libertarian P.899
AUSTRO_LIBERTARIAN Telegram 899
AUSTRO LIBERTARIAN
منتشر شد بنیان نهایی علم اقتصاد: رساله‌ای دربارۀ روش لودویگ فون میزس هدف این رساله، تأکید بر این حقیقت است که در جهان هستی چیزی وجود دارد که علوم طبیعی نمی‌ تواند آن را توصیف و تحلیل کند: کنش انسانی. رساله با شناخت، علم و باور عقلانی سر و کار دارد و تنها…
درباره‌ی بنیان «نهایی»

چرا برای میزس بنیان علم اقتصاد نهایی/کَرانین است (یا ultimate؛ برگرفته از فعل لاتینی ultimō به‌معنیِ به پایانِ چیزی رسیدن یا در پایانِ چیزی بودن)، نه اصلی/آغازین؟—این تمایزِ نه‌چندان چشمگیر، چرا که هردو به بنیان اشاره دارند، به‌طور ضمنی برداشت میزس از علم را منعکس می‌کند. میزس در یک تعریف کلی، کار علم را تقلیل پدیده‌ها به علت‌های آن‌ها می‌داند. اما این کار را نمی‌توان تا ابد ادامه داد؛ فیزیکدان، زیست‌شناس، شیمی‌دان به‌زودی درخواهند یافت که در یک نقطه دیگر نمی‌توانند پدیده‌ای را به علت‌های دیگر تقلیل دهند، و این محدودیت ناشی از ضعف‌های نظریه یا اندازه‌گیری یا آزمایش نیست، بلکه به پدیده‌ای می‌رسند که از لحاظ معرفت‌شناختیْ علت-معلولی نیست. در این مفهوم، شباهتی میان علوم طبیعی و علوم انسانی، ازجمله اقتصاد، وجود دارد: منگر در تلاش برای درک علت‌های پدیده‌های اقتصادی دریافت که این علت‌ها در نهایت در یک نقطه تمام می‌شوند. این همان نقطه‌ای است که میزس «کنش»، یا به‌طور دقیق‌تر، «مقوله‌ی کنش» می‌نامد. انگیزه‌ی یک کنش، این که یک فرد چه ذهنیت، سلیقه، ترجیح یا حالت روانی‌ای دارد که به یک کنش منجر می‌شود، چیزی نیست که بتوانیم به‌صورت معرفت‌شناختی برایشان علتی پیدا کنیم. برای توضیح این پدیده‌ها لاجرم باید وارد حوزه‌ی متافیزیک شویم، اما متافیزیک چیزی نیست که به‌صورت علمی بتوان بررسی‌اش کرد. پس در توضیح پدیده‌های انسانی، تا جایی می‌توانیم پیش برویم که به فرد برسیم؛ از این رو است که روش ما در علم اقتصاد «فردگرایی» و بنیان آن «مقوله‌ی کنش» است. و این بنیان از نوع نهایی است، زیرا در بررسی علمی، یعنی در جایی که بتوانیم گزاره‌هایی جهان‌شمول ارائه دهیم، کنش یک داده‌ی نهایی است. این که کنش را چه چیزی تعیین می‌کند، بسته به هر فرد، و توضیح آن بسته به هر متفکری، ممکن است متفاوت باشد، پس دیگر از قلمرو علم خارج می‌شویم. اما تفاوت علوم انسانی با علوم طبیعی در این است که علوم طبیعی به‌علت ماهیت تجربی خود در علت‌های نهایی خود به‌پایان می‌رسند؛ اما علوم انسانی، ازجمله علم اقتصاد، از این بنیان نهایی شروع می‌شوند و پیشینی بودن آن به ما این اجازه را می‌دهد که روبه جلو حرکت کنیم و به تبیین پدیده‌های پیچیده بپردازیم—درحالی‌که در علوم طبیعی با پدیده‌های پیچیده به آن مفهومی که در علوم انسانی داریم، مواجه نیستیم. (این تمایز میزس بین علوم طبیعی و انسانی را می‌توان با رویکرد فلسفه‌ی طبیعی، که روتبارد نیز از آن بهره می‌گیرد، مقایسه کرد؛ که در آن بررسی علمیِ هر دو پدیده‌های طبیعی و انسانی با کشف تأملی ماهیت‌ها آغاز می‌شود و به‌صورت استنباطی پیش می‌رود؛ پس بنیان‌ها در آن اصلی/آغازین هستند.)

@austro_libertarian



tgoop.com/Austro_libertarian/899
Create:
Last Update:

درباره‌ی بنیان «نهایی»

چرا برای میزس بنیان علم اقتصاد نهایی/کَرانین است (یا ultimate؛ برگرفته از فعل لاتینی ultimō به‌معنیِ به پایانِ چیزی رسیدن یا در پایانِ چیزی بودن)، نه اصلی/آغازین؟—این تمایزِ نه‌چندان چشمگیر، چرا که هردو به بنیان اشاره دارند، به‌طور ضمنی برداشت میزس از علم را منعکس می‌کند. میزس در یک تعریف کلی، کار علم را تقلیل پدیده‌ها به علت‌های آن‌ها می‌داند. اما این کار را نمی‌توان تا ابد ادامه داد؛ فیزیکدان، زیست‌شناس، شیمی‌دان به‌زودی درخواهند یافت که در یک نقطه دیگر نمی‌توانند پدیده‌ای را به علت‌های دیگر تقلیل دهند، و این محدودیت ناشی از ضعف‌های نظریه یا اندازه‌گیری یا آزمایش نیست، بلکه به پدیده‌ای می‌رسند که از لحاظ معرفت‌شناختیْ علت-معلولی نیست. در این مفهوم، شباهتی میان علوم طبیعی و علوم انسانی، ازجمله اقتصاد، وجود دارد: منگر در تلاش برای درک علت‌های پدیده‌های اقتصادی دریافت که این علت‌ها در نهایت در یک نقطه تمام می‌شوند. این همان نقطه‌ای است که میزس «کنش»، یا به‌طور دقیق‌تر، «مقوله‌ی کنش» می‌نامد. انگیزه‌ی یک کنش، این که یک فرد چه ذهنیت، سلیقه، ترجیح یا حالت روانی‌ای دارد که به یک کنش منجر می‌شود، چیزی نیست که بتوانیم به‌صورت معرفت‌شناختی برایشان علتی پیدا کنیم. برای توضیح این پدیده‌ها لاجرم باید وارد حوزه‌ی متافیزیک شویم، اما متافیزیک چیزی نیست که به‌صورت علمی بتوان بررسی‌اش کرد. پس در توضیح پدیده‌های انسانی، تا جایی می‌توانیم پیش برویم که به فرد برسیم؛ از این رو است که روش ما در علم اقتصاد «فردگرایی» و بنیان آن «مقوله‌ی کنش» است. و این بنیان از نوع نهایی است، زیرا در بررسی علمی، یعنی در جایی که بتوانیم گزاره‌هایی جهان‌شمول ارائه دهیم، کنش یک داده‌ی نهایی است. این که کنش را چه چیزی تعیین می‌کند، بسته به هر فرد، و توضیح آن بسته به هر متفکری، ممکن است متفاوت باشد، پس دیگر از قلمرو علم خارج می‌شویم. اما تفاوت علوم انسانی با علوم طبیعی در این است که علوم طبیعی به‌علت ماهیت تجربی خود در علت‌های نهایی خود به‌پایان می‌رسند؛ اما علوم انسانی، ازجمله علم اقتصاد، از این بنیان نهایی شروع می‌شوند و پیشینی بودن آن به ما این اجازه را می‌دهد که روبه جلو حرکت کنیم و به تبیین پدیده‌های پیچیده بپردازیم—درحالی‌که در علوم طبیعی با پدیده‌های پیچیده به آن مفهومی که در علوم انسانی داریم، مواجه نیستیم. (این تمایز میزس بین علوم طبیعی و انسانی را می‌توان با رویکرد فلسفه‌ی طبیعی، که روتبارد نیز از آن بهره می‌گیرد، مقایسه کرد؛ که در آن بررسی علمیِ هر دو پدیده‌های طبیعی و انسانی با کشف تأملی ماهیت‌ها آغاز می‌شود و به‌صورت استنباطی پیش می‌رود؛ پس بنیان‌ها در آن اصلی/آغازین هستند.)

@austro_libertarian

BY AUSTRO LIBERTARIAN




Share with your friend now:
tgoop.com/Austro_libertarian/899

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

During the meeting with TSE Minister Edson Fachin, Perekopsky also mentioned the TSE channel on the platform as one of the firm's key success stories. Launched as part of the company's commitments to tackle the spread of fake news in Brazil, the verified channel has attracted more than 184,000 members in less than a month. Among the requests, the Brazilian electoral Court wanted to know if they could obtain data on the origins of malicious content posted on the platform. According to the TSE, this would enable the authorities to track false content and identify the user responsible for publishing it in the first place. The group also hosted discussions on committing arson, Judge Hui said, including setting roadblocks on fire, hurling petrol bombs at police stations and teaching people to make such weapons. The conversation linked to arson went on for two to three months, Hui said. A Hong Kong protester with a petrol bomb. File photo: Dylan Hollingsworth/HKFP. Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.!
from us


Telegram AUSTRO LIBERTARIAN
FROM American