tgoop.com/Austro_libertarian/912
Last Update:
یک نکته حیاتی که باید مورد توجه قرار دهیم این است که اگر در تلاشیم تا نظامی اخلاقی برای انسان تاسیس کنیم (در مورد ما، زیر مجموعه ای از اخلاق که با خشونت سر و کار دارد)، برای اینکه تئوری اخلاقی معتبر باشد، باید صرفنظر از موقعیت، زمان و مکان، این اخلاق برای تمام انسانها صدق کند. این یکی از ویژگیهای برجسته قانون طبیعی است که میتوان آن را فارغ از زمان یا مکان به تمام انسانها اعمال کرد. از این رو قانون طبیعی اخلاقی در کنار قوانین طبیعی فیزیکی یا "علمی" جای میگیرد. اما جامعه آزاد تنها جامعهای است که فارغ از زمان و مکان، میتواند یک قاعده بنیادی را به همه انسانها اعمال کند. این یکی از راههایی است که عقل میتواند با استفاده از آن یک نظریه قانون طبیعی را به یک نظریه رقیب ترجیح دهد، همانطور که میتواند از میان نظریات رقیب اقتصادی یا رشتههای دیگر انتخاب کند.
بنابراین اگر یک نفر ادعا کند که خاندان هوهنتسولرن یا بوربون "حق طبیعی" دارند تا بر دیگران حکومت کنند، این نوع دکترین صرفا با اشاره به این حقیقت که در اینجا هیچ اخلاق یکسانی که برای هر فرد صدق کند وجود ندارد، به سادگی قابل رد است؛ چون جایگاه یک فرد در سلسلهمراتب اخلاقی، به تصادف هوهنتسولرن بودن یا نبودن وابسته است. به طور مشابه، اگر کسی بگوید که هر انسان "حق طبیعی" دارد تا بهطور مرتب سه وعده غذا در روز بخورد، مثل روز روشن است که این یک قانون طبیعی یا نظریه حقوق طبیعی مغالطهآمیز است؛ زیرا زمانها و مکانهای بیشماری وجود دارد که از لحاظ فیزیکی امکان فراهم آوردن سه وعده غذایی برای همه، یا حتی برای اکثریت جمعیت، وجود ندارد. در نتیجه این را نمیتوان به عنوان نوعی "حق طبیعی" پیشنهاد کرد. در طرف مقابل، وضعیت جهانشمول اخلاق آزادی و حق طبیعی مالکیت بر شخص و اموال را که تحت چنین نظام اخلاقیای به دست میآید، در نظر بگیرید. هر فرد، در هر زمان و مکان، میتواند تحت پوشش قواعد بنیادی باشد: مالکیت برخود یک شخص، مالکیت منابع بکری که فرد پیش از این تصرف و دگرگون کرده است؛ و مالکیت تمام عناوینی که از مالکیت بنیادی مشتق شدهاند، چه از طریق مبادلات داوطلبانه و چه از طریق هدایای داوطلبانه. این قواعد، که میتوانیم آن را "قواعد مالکیت طبیعی" بنامیم، به وضوح قابل اعمالند و صرفنظر از زمان یا مکان و صرفنظر از دستاوردهای اقتصادی جامعه، میتوان از چنین مالکیتهایی دفاع کرد. هیچ نظام اجتماعی دیگری این امکان را ندارد که به عنوان یک قانون طبیعی جهانشمول تایید شود؛ زیرا اگر هرگونه قاعده اجباری از جانب یک فرد یا گروه نسبت به دیگری وجود داشته باشد (و هر قاعدهای نیازمند چنین تسلطی است)، اعمال یکسان این قاعده به همه افراد غیر ممکن خواهد بود؛ تنها یک جامعه بدون حکمران و لیبرتارینی ناب میتواند شروط حقوق طبیعی و قانون طبیعی را برآورده کند، یا مهمتر، میتواند شرایط یک اخلاق جهانشمول برای تمام بشریت را عملی کند.
موری روتبارد؛ اخلاق آزادی، ص ۱۱۸-۱۱۹؛ انتشارات دنیای اقتصاد
@austro_libertarian
BY AUSTRO LIBERTARIAN
Share with your friend now:
tgoop.com/Austro_libertarian/912