Telegram Web
اطلاع‌رسانی آثار فلسفی به تازگی انتشار یافته / در دست ترجمه
Photo
چند روز پیش از پایان‌نامه دکتری خود با عنوان The moral status of animals in Islamic philosophy: a comparative and critical study، در دانشگاه یوواسکولای فنلاند زیرنظر دکتر Jari Kaukua و داوری دکتر Taneli Kukkonen از دانشگاه NYUابوظبی دفاع کردم. این اثر را از سال ۲۰۱۸ شروع به نوشتن کردم و تا همین اخیر، یعنی ۲۰۲۴ مشغول نوشتن اثر بودم، یعنی زمان تقریبی ۷ ساله. اثر در ۳ فصل اصلی و ۱ فصل مختصر نتیجه‌گیری است. فصل ۱ بررسی دیدگاههای سه فیلسوف معاصر در حوزه جایگاه اخلاقی حیوانات است: پیترسینگر، تام ریگان و مارتانوسبام. فصل ۲ به بازسازی دیدگاه‌های ابن‌سینا درباره حیوانات می‌پردازد و نهایتن تلاش می‌کند تا به پرسش از جایگاه اخلاقی حیوانات نزد او پاسخ دهد. فصل ۳ نیز بازسازی دیدگاه‌های ملاصدرا درباره حیوانات است و پس از آن تلاشی است برای پاسخ به پرسش از جایگاه اخلاقی حیوانات در نظام فلسفی او. اثرجاری البته صرفن یک اثر توصیفی از دیدگاه فیلسوفان مختلف درباره جایگاه اخلاقی حیوانات نیست و تلاش کرده‌ام تا نهایتن از نوعی مشی اخلاق فضیلت در ارتباط و مواجهه با گونه‌های دیگر دفاع کنم. درباره اثر بیشتر توضیح خواهم داد.
@BeKhodnotes
5👍1
محمد بن منور، نویسنده کتاب اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید، باب اول کتاب را با اشاره به تواضع و خاکساری شیخ ابوسعید ابوالخیر با بیان این نکته آغاز میکند که شیخ ابوسعید هیچگاه در اشاره به خود از ضمیر من و حتی ما استفاده نمی‌کرد و همواره خود را ایشان خطاب میکرد، چه اینکه ایشان یا آنها منیّت ضمیر اول شخص من و حتی ضمیر جمع ما را هم ندارد. هرچند نویسنده کتاب، همانگونه که در متن اثر توضیح داده، برای فهم بهتر خوانندگان و جلوگیری از پیچیدگی متن، نهایتن ضمیر ما را بجای ایشان بکار میبرد. این فرهنگ گرانبها را مقایسه کنید با فرهنگ معاصر خودنمایی و تظاهر، و به تعبیری فرهنگ فربه کرن من، خود، نفس (ego) که شبکه‌های اجتماعی و به خصوص اینستاگرام برای آن ساخته شده و مروج آنند. چه را از دست دادیم و در عوضش چه گرفتیم!

@BeKhodnotes
Audio
AudioLab
من چهره‌ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی ...
بداهه‌خوانی استاد لطفی با شعری از نیما یوشیج
@BeKhodnotes
حکایت بامزه‌ای در اسرارالتوحید دیدم که به نوعی تیپیکال مراقبت‌گونه پدر و مادرهای ایرانی را حتی تا سنین بزرگسالی فرزندان در بیش از هزار سال پیش نشان می‌دهد.

ماجرا از این قرار است که بوسعید هر شب سحرگاه از خواب بیدار شده و منزل را ترک می‌کند. پدر بوسعید کنجکاو و البته نگران می‌شود که مبادا "از شیاطین جن و انس یکی راه او بزنند". از اینرو، یک شب پسر را به شیوه کارآگاهان در فیلم‌های جنایی دنبال می‌کند و نهایتن سر از مسجدی در یک رباط [کاروانسرا یا خانقاهی] در می‌آورد که بوسعید در آنجا شب‌زنده‌داری و عبادت میکرده. جالب اینکه وقتی بوسعید وارد رباط میشود و درب را پشت سر خود میبندد، این پدرِ ول‌نکن و مسئولیت‌شناس کوتاه نیامده و از پشت‌بام وارد سرای می‌شود. ماجرا اما به اینجا هم ختم نمی‌شود. بوسعید ملامتی که درب مسجد داخل رباط را هم از پشت قفل کرده تا مبادا کسی متوجه عبادت او گردد، پدر را از ادامه ماموریتش منصرف نمیکند. و او روزنی را در درب یافته و بالاخره متوجه نیت پسر می‌گردد. پس پدر اینگونه کمی خیالش آسوده می‌گردد! :)

@BeKhodnotes
1👍1
به گمانم اگر تنها بخواهیم به یک نشانه برای اینکه بزرگترین دشمن انسان خودِ اوست اشاره کنیم، عدم تحمل تنهایی و مواجهه با خود یکی از این نشانه‌هاست. این خودِ انسان به قدری مهیب و هولناک است که انسان را یارای سر کردن و مواجهه با او نیست. از همینرو، آدمی دست به هر کاری می‌زند که کمتر با خودش مواجه شود و همینکه تنهایی‌اش با خودش کمی طولانی می‌شود یا اضطراب و ناآرامی کل وجودش را فرا می‌گیرد و یا در نوعی از دلزدگی و ملال فرو می‌افتد.

در مقابل، در ادبیات عرفانیِ ایرانی-اسلامی، مفاهیمی همچون خلوت گزینی، مجاهده و ریاضت، یا در ادبیات عرفانیِ بودایی، مراقبه و کناره‌گیری (retreat)، به نوعی در اشاره به مواجه شدن با همین خود یا نفس (ego)، بجای فرار از آن به انواع لطایف الحیل، پنجه در پنجه آن افکندن و رام کردن و مطیع کردن اوست به منظور رفع ناآرامیِ درونی که خود ریشه بسیاری از مشکلات است.

@BeKhodnotes
حتی شیخ بوسعید هم وقتی حالش میگرفته (قبض)، نوعی گفتگو-درمانی میکرده تا حال دلش از گرفتگی به گشادگی (بسط) تبدیل شود!

خلاصه حکایت از این قرار است که شیخ بوسعید روزی برای اینکه حال دلش خوب شود با فردی همکلام می‌شود. از او می‌خواهد سخنی بگوید که حال دلش شاید باز شود. فرد تعریف می‌کند که چگونه پس از مدتی ریاضت اینگونه وسوسه شد تا بخواهد مشتی سنگ را به زر تبدیل کند. تا اینکه سنگها را در گوشه‌ای گرد می‌کند و از خدا می‌خواهد آنها را زر کند. اما خیال خام مرد برای صاحب کرامت بودن اینگونه پاسخ می‌یابد که ندایی در می‌رسد «نهمار به رویش ری» (بسیار به سر و رویش برینید!).
همین همکلامی و حکایت بامزه حال بوسعید را خوش و گشاده می‌کند.

@BeKhodnotes
😁1
امروز در سفری یک روزه به شهر وین اتریش این ساختمان را دیدم: بنای یادبودی بنام تئودور هرتسفلد، کسی که ایده کشور مستقل یهود یا اسرائیل را مطرح کرد و عامل چنین بلای خانمان‌سوزی در خاورمیانه شد!
بنا را هم که ظاهرن یک ساختمان مسکونی بود، اسرائیل ساخته است! به گمانم محله عمدتن محله یهودی‌نشین بود!

این اتریش چهره‌های سرشناس زیادی داشته است که البته آنانی با اثرگذاری‌های منفی‌شان به مراتب تاثیرگذارتر هم بوده‌اند: دیگری هم هیتلر که چنان کرد!

@BeKhodnotes
این ساختمان هم ظاهرن زمانی محل منزل مسکونی ویکتور فرانکل بوده، کسی که به عنوان بنیانگذار لوگوتراپی یا معنا‌درمانی شناخته می‌شود، که اکنون یک آپارتمان نوساز مسکونی است. کتاب انسان در جستجوی معنای او نیز اثر برجسته او در همین باره است که به فارسی نیز ترجمه شده است. این ساختمان هم در نزدیکی های همان محله بود.
فرانکل نیز از یهودیهای اتریش بود که ظاهرن آنگونه که در کتاب اخیر نیز می‌گوید در کمپهای کار اجباری نازیسم اسیر بوده و همانجا هم ایده معنادرمانی به تاسی از شوپنهاور و نیچه به ذهنش می‌رسد.

@BeKhodnotes
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این هم ویدئویی است از موزه زیگموند فروید در شهر وین که سابق بر این خانه و مطب و دفتر کار فروید بوده است.

در هر قسمت ویترین‌هایی قرار داشت که در کنار لوازمی باقیمانده از فروید پلاکاردهای مختصر و مفیدی هم راجع به مبانی روانکاوی فرویدی در آنها نوشته شده بود که در صورت تمایل می‌توانید ویدئو را متوقف کرده و آنها را مطالعه کنید.

@BeKhodnotes
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بنای معروف به زندان سقراط واقع در تپه‌های آکروپلیس شهر آتن-یونان

@BeKhodnotes
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اینجا هم همان جایی بوده که زنون رواقی، بنیانگذار مکتب رواقی، با شاگردان خود بحث و گفتگو میکرده و کم کم همان بحث و گفتگوها منجر به شکل‌گیری یک مکتب فلسفی تاثیرگذار در جهان باستان و همچنین تا به امروز شده است. نام محل به یونانی Stoa Poikile است که واژه stoicism در زبان انگلیسی نیز برگرفته از همان جزو نخست این محل (stoa) است که در فارسی و عربی نیز به رواق یا ایوان ترجمه شده، زیرا زنون در رواق مینشسته و با شاگردان مباحثه و گفتگو میکرده است.

@BeKhodnotes
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لوکیوم/لوکئون (Lyceum)، مدرسه ارسطو در شهر آتن

@BeKhodnotes
شرمسار کردن درویش چشم‌چران و هیز

ماجرای این حکایت اسرارالتوحید، قصه درویشی است که به پسربچه‌ای نظر داشته و اسباب رقص و سماع پسربچه‌ را فراهم می‌کند تا از آن کامجویی کند. شیخ ابولقاسم قشیری از آن باخبر شده و درویش را جلوی همگان خوار می‌کند و میراندش.
شیخ ابوسعید از ماجرا باخبر می‌شود. در خانقاهِ او نیز ظاهرن درویشی بوده که به پسر جوان شیخ (بوطاهر) نظر داشته و بوسعید که آگاه بوده به رویش نمیآورده. اما ضیافتی برپا می‌کند و شیخ قشیری را نیز دعوت. شیخ به بوطاهر پسرش
می‌گوید نزد آن درویش برو شیرینی تعارفش کن نیمی خود خور و نیم دیگرش را در دهان درویش بگذار. آن درویش شستش خبردار می‌شود که بوسعید از حس او نسبت به پسرش خبرداشته. شرمسار مجلس را ترک می‌کند. بوسعید بار دیگر پسر را به دنبال درویش روانه می‌کند تا خدمتش کند. درویش که پسر را بار دیگر در پی خود میبیند، شرمساری کل وجودش را فرا می‌گیرد و سر به بیابان می‌گذارد.
بوسعید روبه شیخ قشیری می‌گوید: وقتی کسی را بتوان اینگونه غیرمستقیم شرمسار خطایش کرد که آبرویش در جمع ریخته نشود، چرا باید در میانه همگان خوار و ذلیلش داشت!

@BeKhodnotes
1👍1
از آن به که کشور به دشمن دهیم!

میخواهید بدانید چطور اسکندر امپراتوری هخامنشی، اعراب امپراتوری ساسانی، و افغانها امپراتوری صفوی را در هم شکستند؟ به وضعیت فعلی و واکنش‌ها، چه در داخل و یا خارج، نسبت به حمله احتمالی اسرائیل به کشورمان نگاه کنید: یعنی افرادی که اسرائیل یا هر قدرت متجاوز خارجی دیگری را در مقام نیروی رهایی‌بخش تصور می‌کنند.

واقعیت این است که وضعیت کنونی یک جامعه می‌تواند رمزگشای معماهای بسیاری از گذشته باشد، زیرا عناصر فرهنگی یک ملت به راحتی حذف نمی‌شوند و از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردند، حال با شدت و ضعفی متفاوت و با نمودهای متفاوت، خصوصن که زمانه کنونی رسانه‌ها نیز با جنگهای روانی این مولفه‌ها را به نفع خودشان بالا و پایین می‌کنند.

اینکه چرا امپراتوری‌ قدرتمندی همچون ساسانیان به دست اعراب شکست خوردند دلایل تاریخی بسیاری می‌تواند داشته باشد: همچون نظام مذهبی انحصارگرا، انحصار قدرت در دست موبدان و نظامیان و فسادهای مرتبط با آن، جامعه طبقاتی، دست‌کم گرفتن اعراب، بزرگ شدن قلمرو و سختی کنترل بر آن و غیره که عامل اصلی قطعن سیستم حکمرانی بوده است. اما به نظرم یک دلیل مهم هم اجتماعی و مردمی است و آن احتمالن ذهنیتی بوده که نیروی نجات‌بخش از بیرون مرزها خواهد آمد. هرچند روایت‌ها از برخورد مردم ایران با متجاوزان عرب متناقض است، مواردی حاکی از مقاومت و موارد دیگر خیانت‌های گاه و بیگاه در حمایت از اعراب که در مورد کشته شدن یزدگرد ساسانی به دست آسیابان به خوبی نمود پیدا می‌کند، اما قطعن حقیقتی در آن نهفته است که وضعیت فعلی و گرایشات متجاوز-پرستانه برخی افراد و گروهها نیز پرده از آن برمی‌دارد. گرچه حکومت‌ها با سیاست‌های نادرست خود می‌توانند به چنین گرایشات ضد میهنی و سرزمینی دامن بزنند، اما به گمانم سیاست‌های بد حکمرانی همه ماجرا نباشد و بخشی از این گرایشِ متجاوزپرستی را احتمالن باید در برخی ویژگی‌های خلق و خویی و فرهنگی-اجتماعی نیز جستجو کرد!

در اینجا خصوصن به ساسانیان اشاره میکنم چون به گمانم، به رغم تفاوتهای بسیار، شباهت‌ها میان حکومت ساسانی و جمهوری اسلامی هم کم نباشد: هردو نظام مذهبی، با قدرت اصلی در دست روحانیون و نظامیان و انحصارگراییهای مرتبط با آنها، هردو با سیاست گسترش مرزها و احتمالن موارد مشابه دیگری. اگر تشیع را نیز نسخه ایرانی از اسلام بدانیم، یعنی روایتی از اسلام که اعراب سنی به خاطر مولفه‌های ایرانیش به شدت‌ با آن مخالفند و رفتن به زیر پرچم یهود و فاشیستی‌ترین روایت از آن یعنی صهیونیسم و اسرائیل را به رفتن به زیر پرچم این نسخه ایرانی از اسلام ترجیح می‌دهند، شباهت‌ها میان ساسانیان و ج.ا به مراتب بیشتر و قابل فهم‌تر هم خواهد شد.

اما ساسانیان از میان رفتند و هرچند ایرانیان بعد از مشقتهای بسیاری پس از چندین صده باز خود را با هویت جدیدی بازسازی کردند، اما ایران دیگر هیچگاه نتوانست آن قدرت و قلمرو و هویت سابق را بیابد. اکثر حکومت‌های ایرانی که پس از از میان رفتن ساسانیان آمدند نیز آرمانشان احیای قدرت و شکوه ساسانیان بود، از آل بویه گرفته تا سامانیان و صفویان و ... . همان حکومتی که احتمالن کم نبودند از مردم که در مقابل هجوم اعراب پشتش را خالی کردند تا نیروی رهایی‌بخش خارجی جایش را بگیرد خیلی طول نکشید که آرمان نسل‌های بعدی شد!

احتمالن این مقایسه به مزاق خیلی‌ها خوش نیاید! اما به گمانم جنگ جاری بین ایران و اسرائیل به عنوان بازوی غرب در خاورمیانه، فقط یک چیز را هدف قرار داده است و آن یکپارچگی، وسعت و قلمرو ایران. هدف غایی در بهترین حالت از میان بردن ایران به عنوان کشوری وسیع و غیرقابل کنترل و تبدیل آن به تکه پاره‌هایی کنترل‌پذیر است که هیچ پیوندی با فرهنگ و هویت گذشته خودش نداشته باشد و در بدترین حالت شخم‌زدن و ویران کردن آن، همان کاری که با افغانستان و عراق و سوریه شد و اکنون به شکلی بدتر با غزه و لبنان میشود. پس هدف اصلی از میان بردن هویت مستقل ایرانی است. همان کاری که غرب و شوروی با بسیاری از کشورهای دیگر منطقه ما کردند.

در این شرایط به گمانم خطرناک ترین و زیانبارترین کاری که یک ملت می‌تواند انجام دهد خالی کردن پشت نظام سیاسی عهده‌دار حفظ تمامیت ارضی کشور و حمایتش از نیروی متجاوز است. ما می‌توانیم منتقدان جدی نظام سیاسی حاکم باشیم و ابعاد گوناگون آنرا نقد کنیم و پرده از ناکارآمدیهای آن برداریم، اما طرفدار متجاوز نباشیم، خصوصن متجاوزانی که کارنامه اعمالشان این روزها بر همگان روشن است. امیدوارم روزی نرسد که حسرت ایران یکپارچه امروز را بخوریم، همچنانکه اجداد ما پس از سقوط ساسانیان حسرتش را خوردند و ما نیز!

@BeKhodnotes
👍5👎1
2025/07/12 18:46:05
Back to Top
HTML Embed Code: