BLUE_COLDROOM Telegram 20825
هميشه وقتی جر و بحثمون ميشد، دستام شروع ميكردن به لرزيدن. نميتونستم خيلی خوب تايپ كنم. بهش ميگفتم زنگ بزنم حرف بزنيم و حلش كنيم؟
ميگفت نه! نميخوام صحبت كنم.
مجبور ميشدم يه نفس عميق بكشم و خودمو كنترل كنم، دوباره شروع به تايپ كردن كنم تا از دلش در بيارم. مهم نبود بحثِ چيه! مهم نبود مقصر كيه! مهم اين بود اون آدمی كه ترس از دست دادن داشت من بودم. پس بايد هميشه معذرت ميخواستم. تندُ تند تايپ ميكردمو سعی ميكردم قانعش كنم كه نبايد ازم دلخور باشه!
همه‌ی اون موقع‌ها ميتونستم چهره‌شو توو اون لحظه تصور كنم. انگار يه پادشاه نشسته و يه خرابكار التماسش ميكنه كه عفو شه! اما دوست داشتن دست و بالمو بسته بود! نميذاشت اون كلمه معروف كه همه رابطه‌هارو به آخر رسوند رو بگم و خلاص شم از اين همه خواهش و تمنا. بگم «به جهنم!».
ميموندم و خواهش ميكردم ازش تا دوباره اون «بله» گفتنا بشه «جانم». هی مينوشتم، هی مينوشتم.
انقدر حالِ دلش آروم بود كه تو صفحه چتمون نميموند ببينه اين منِ درمونده بعد از دقيقه‌ها «ايز تايپينگ» حرفم چيه. مينشستم تو صفحه چتمون تا بالاخره بخونه!
وقتی ميخوندو شروع به نوشتن ميكرد چشامو ميبستم كه دلشوره هام بيشتر نشه. پيامو كه ميفرستاد، اول آخرشو ميخوندم كه نكنه گفته باشه «خداحافظ برای هميشه» وقتی ميديدم خبری از رفتن نيست آروم ميشدم.
يه‌روز توو همه اين جرو بحثا، باز براش نوشتم و نوشتم. اما ديگه نخوند. ساعت‌ها نخوند. روزها نخوند. و من هرروز به انتظار ديدن اون دوتا تيكِ لعنتی پايين پيام.
يه‌روز خوند. يه‌روزی از روزا كه ديگه يادم رفته بود منتظرش بودم. جواب داد، منم خوندم. اما ديگه از ذوق توو چشمام اشك جمع نشد! ديگه دلم نريخت!
اينبار من ديگه جواب ندادم، هيچوقت جواب ندادم! و هنوز هم منتظره!
ولی شايد يكروز بفهمه هرچيزی بايد سر ذوق و زمان خودش اتفاق بيفته!


بداهه ی یک ذهن بیمار

#جمعه



tgoop.com/Blue_coldroom/20825
Create:
Last Update:

هميشه وقتی جر و بحثمون ميشد، دستام شروع ميكردن به لرزيدن. نميتونستم خيلی خوب تايپ كنم. بهش ميگفتم زنگ بزنم حرف بزنيم و حلش كنيم؟
ميگفت نه! نميخوام صحبت كنم.
مجبور ميشدم يه نفس عميق بكشم و خودمو كنترل كنم، دوباره شروع به تايپ كردن كنم تا از دلش در بيارم. مهم نبود بحثِ چيه! مهم نبود مقصر كيه! مهم اين بود اون آدمی كه ترس از دست دادن داشت من بودم. پس بايد هميشه معذرت ميخواستم. تندُ تند تايپ ميكردمو سعی ميكردم قانعش كنم كه نبايد ازم دلخور باشه!
همه‌ی اون موقع‌ها ميتونستم چهره‌شو توو اون لحظه تصور كنم. انگار يه پادشاه نشسته و يه خرابكار التماسش ميكنه كه عفو شه! اما دوست داشتن دست و بالمو بسته بود! نميذاشت اون كلمه معروف كه همه رابطه‌هارو به آخر رسوند رو بگم و خلاص شم از اين همه خواهش و تمنا. بگم «به جهنم!».
ميموندم و خواهش ميكردم ازش تا دوباره اون «بله» گفتنا بشه «جانم». هی مينوشتم، هی مينوشتم.
انقدر حالِ دلش آروم بود كه تو صفحه چتمون نميموند ببينه اين منِ درمونده بعد از دقيقه‌ها «ايز تايپينگ» حرفم چيه. مينشستم تو صفحه چتمون تا بالاخره بخونه!
وقتی ميخوندو شروع به نوشتن ميكرد چشامو ميبستم كه دلشوره هام بيشتر نشه. پيامو كه ميفرستاد، اول آخرشو ميخوندم كه نكنه گفته باشه «خداحافظ برای هميشه» وقتی ميديدم خبری از رفتن نيست آروم ميشدم.
يه‌روز توو همه اين جرو بحثا، باز براش نوشتم و نوشتم. اما ديگه نخوند. ساعت‌ها نخوند. روزها نخوند. و من هرروز به انتظار ديدن اون دوتا تيكِ لعنتی پايين پيام.
يه‌روز خوند. يه‌روزی از روزا كه ديگه يادم رفته بود منتظرش بودم. جواب داد، منم خوندم. اما ديگه از ذوق توو چشمام اشك جمع نشد! ديگه دلم نريخت!
اينبار من ديگه جواب ندادم، هيچوقت جواب ندادم! و هنوز هم منتظره!
ولی شايد يكروز بفهمه هرچيزی بايد سر ذوق و زمان خودش اتفاق بيفته!


بداهه ی یک ذهن بیمار

#جمعه

BY ﮼اتاق‌سردآبی ﮼


Share with your friend now:
tgoop.com/Blue_coldroom/20825

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram Android app: Open the chats list, click the menu icon and select “New Channel.” Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit. Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation. Invite up to 200 users from your contacts to join your channel How to Create a Private or Public Channel on Telegram?
from us


Telegram ﮼اتاق‌سردآبی ﮼
FROM American