•
اگر نمی شوی بال پرواز،
کاش پرنده شوی در گلویم!
تُک بزنی بذرهای اندوه
و بپرانی قطره های اشک را؛
از چشم بالشهایی
که آغوش شب را می فشارند/
به شیرازهی چشمان
و می ربایند صدای گریه را
در زهر سیانورِ دانههای سیاهِ سیبِ گلو.
کاش وقتی مستی میکند رسوب،
در رگهای برجسته و سبز/
در تاریکی پیراهنم بنشینی
و به آتش بکشی خط سفیدِ
روشنایی روی لبم.
تنهایی را بدودی با هُرم نفسهایی
که انتحاری می خورند به گونه/
و حلقه شوم در ماقِ چشمانت!
#آرزو_رنجبر
•
📻 @blue_coldroom
اگر نمی شوی بال پرواز،
کاش پرنده شوی در گلویم!
تُک بزنی بذرهای اندوه
و بپرانی قطره های اشک را؛
از چشم بالشهایی
که آغوش شب را می فشارند/
به شیرازهی چشمان
و می ربایند صدای گریه را
در زهر سیانورِ دانههای سیاهِ سیبِ گلو.
کاش وقتی مستی میکند رسوب،
در رگهای برجسته و سبز/
در تاریکی پیراهنم بنشینی
و به آتش بکشی خط سفیدِ
روشنایی روی لبم.
تنهایی را بدودی با هُرم نفسهایی
که انتحاری می خورند به گونه/
و حلقه شوم در ماقِ چشمانت!
#آرزو_رنجبر
•
📻 @blue_coldroom
تظاهر به دوست داشتن، سخت است. روزی شروع به دوست داشتن واقعی میکنید، و متوجه نمیشوید چه هنگام، تظاهر را متوقف کرده اید.
📚هرگز بال پرواز نخواستیم:
ونسا دیفن با
📚هرگز بال پرواز نخواستیم:
ونسا دیفن با
مچاله در خویشتنم
درد زیر پوستم
زخم روی روحم
دشنه در دستان روزگار
و رویین تنی چون من که این چنین
قوی بودن را هم شکست میدهم
من همین منی که در خلوتگاهم
هر ثانیه به مسلخگاه فراخوانده میشوم
و ثانیه بعدی متولد میشود
آری این منم بقایایی از یک آرزو
که باد آن را با خود به یغمای سرد زمستان برده
بهار را باور دارد ، پاییز را نقاشی میکشد و تابستان را زندگی میکند و پایان این قصه دراماتیک لبخندی زیر باران است
و نگاهی به آسمان ...
#پروانه_آبی
📻 @blue_coldroom
درد زیر پوستم
زخم روی روحم
دشنه در دستان روزگار
و رویین تنی چون من که این چنین
قوی بودن را هم شکست میدهم
من همین منی که در خلوتگاهم
هر ثانیه به مسلخگاه فراخوانده میشوم
و ثانیه بعدی متولد میشود
آری این منم بقایایی از یک آرزو
که باد آن را با خود به یغمای سرد زمستان برده
بهار را باور دارد ، پاییز را نقاشی میکشد و تابستان را زندگی میکند و پایان این قصه دراماتیک لبخندی زیر باران است
و نگاهی به آسمان ...
#پروانه_آبی
📻 @blue_coldroom
وسط چای خوردن، فهمیدم دارد از دور نگاهم می کند.
با کمی مکث وانمود کردم هنوز ندیدمش به دوستی که کنارم نشسته بود چیزی گفتم و شانه هایم را تکان دادم ؛مثلا ما شادیم!
دروغ چرا آن لحظه گردنم سعی به بی خیالی اما صورتم کار خودش را می کرد!
پلکم مرا تند ورق می زد و پای یک خاطره از او مات می ایستاد!
آن لحظه با خودم لج بودم لب هایم حالت خنده ولی قندِ گوشه ی دهانم! داشت ،گریه می کرد.
📻 @blue_coldroom
با کمی مکث وانمود کردم هنوز ندیدمش به دوستی که کنارم نشسته بود چیزی گفتم و شانه هایم را تکان دادم ؛مثلا ما شادیم!
دروغ چرا آن لحظه گردنم سعی به بی خیالی اما صورتم کار خودش را می کرد!
پلکم مرا تند ورق می زد و پای یک خاطره از او مات می ایستاد!
آن لحظه با خودم لج بودم لب هایم حالت خنده ولی قندِ گوشه ی دهانم! داشت ،گریه می کرد.
📻 @blue_coldroom
گاهی وقتا خستگی فقط مال بدنت نیست. یه وقتهایی هست که روحت هم از بس که روزها سنگین شده، دیگه چیزی نمیخواد. وقتی به آخر یه روز طولانی میرسی، دیگه هیچ چیزی جز سکوت و یه احساس سنگین توی دل نمیمونه. انگار هیچ چیزی نمیتونی بگی، ولی همه چیز رو حس میکنی؛ اینکه حتی خستهترین لحظهها هم تموم نمیشن.
آذر انتهای پاییز است..
جایی برای وداع همیشگی با عاشقی!
درست مثل برگ درختی که خودش را
از باد و باران و خشکی و تنهایی نجات داده
تا شاید دوباره جان بگیرد!
تا شاید برخلاف همه چیز در پاییز گرما بگیرد و سبز شود!
آذر..
انتهای شبهای دلتنگی است
انتهای شبهای عاشقی..
شبی یلدا دارد که انتهای تمام شب هاست..
بلندترین شب سال که منتظر مانده شاید برخلاف همه قاعده ها
پاییز جای خودش را به زمستان ندهد
آذری که آتش است و حالا..
باید به پای سرمای زمستان بسوزد..
#محسن_صفری
📻 @blue_coldroom
جایی برای وداع همیشگی با عاشقی!
درست مثل برگ درختی که خودش را
از باد و باران و خشکی و تنهایی نجات داده
تا شاید دوباره جان بگیرد!
تا شاید برخلاف همه چیز در پاییز گرما بگیرد و سبز شود!
آذر..
انتهای شبهای دلتنگی است
انتهای شبهای عاشقی..
شبی یلدا دارد که انتهای تمام شب هاست..
بلندترین شب سال که منتظر مانده شاید برخلاف همه قاعده ها
پاییز جای خودش را به زمستان ندهد
آذری که آتش است و حالا..
باید به پای سرمای زمستان بسوزد..
#محسن_صفری
📻 @blue_coldroom
آدمها همیشه میگن که درد میگذره، اما هیچ وقت نمیگن که چطور باید از درد گذشت. وقتی هیچ چیزی از اطراف نتونسته منو ترمیم کنه، فهمیدم که باید خودم ترمیم بشم. گاهی باید خودت رو از افرادی که دوستشون داری جدا کنی، تا بتونی دوباره خودتو پیدا کنی.
و حالا که دارم این راه رو میروم، میفهمم که ترک کردن، نه پایان، بلکه شروعیه. شروعی برای یاد گرفتن، رشد کردن، و رسیدن به آرامش درونی.
📻 @blue_coldroom
و حالا که دارم این راه رو میروم، میفهمم که ترک کردن، نه پایان، بلکه شروعیه. شروعی برای یاد گرفتن، رشد کردن، و رسیدن به آرامش درونی.
📻 @blue_coldroom
ممکن است با «کم» احساس خوشبختی کنیم، اگر «کم» چیزی باشد که انتظار داریم و ممکن است با «زیاد» احساس بدبختی کنیم، اگر به ما آموخته باشند که باید «همهچیز» را بخواهیم.
📻 @blue_coldroom
📻 @blue_coldroom
صادقانه بگم
میدونی
دیگه توانی ندارم
خسته از تنم از زندگی از خودم از همه
فقط زورم به سیگارم میرسه
محکم تر کام میگیرم
شاید زودتر تموم بشه
هیچ چیزی معنایی نداره
وقتی تو لجن زار زندگی فرو میری
و هیچ دستی نجاتت نمیده
با خودم فکر میکنم
شاید خوابم ؟
اما نه من بیدارم !
و زندگی همون کابوس شوم
خوابهای آشفته منه
شاید منتشر نشه
اما اگر شد لایک نکن
قلب نذار
فقط به خاطر دردهای مشترکمون
یه دقیقه سکوت کن
ساعت از ۶ صبح کلی گذشته
من هنوز نخوابیدم
انگار زمان با سرعت نور در حرکته
من اما ساکنم تو این مرداب
کاش مرگ بیاد و منو با خودش ببره
آروم و بی سر و صدا
به همین سادگی
#بی_خوابی
📻 @blue_coldroom
میدونی
دیگه توانی ندارم
خسته از تنم از زندگی از خودم از همه
فقط زورم به سیگارم میرسه
محکم تر کام میگیرم
شاید زودتر تموم بشه
هیچ چیزی معنایی نداره
وقتی تو لجن زار زندگی فرو میری
و هیچ دستی نجاتت نمیده
با خودم فکر میکنم
شاید خوابم ؟
اما نه من بیدارم !
و زندگی همون کابوس شوم
خوابهای آشفته منه
شاید منتشر نشه
اما اگر شد لایک نکن
قلب نذار
فقط به خاطر دردهای مشترکمون
یه دقیقه سکوت کن
ساعت از ۶ صبح کلی گذشته
من هنوز نخوابیدم
انگار زمان با سرعت نور در حرکته
من اما ساکنم تو این مرداب
کاش مرگ بیاد و منو با خودش ببره
آروم و بی سر و صدا
به همین سادگی
#بی_خوابی
📻 @blue_coldroom
... وقتی در میانهٔ بحرانی شخصی در شهر ول میگردی، چهرهٔ آدمها کیفیتی به غایت بیرحم و بیتفاوت پیدا میکند. خیلی افسردهکننده است اینکه هیچ کس نمیایستد تا دستت را بگیرد.
استیو تولتز/جزء از کل
📻 @blue_coldroom
استیو تولتز/جزء از کل
📻 @blue_coldroom
چند روز پیش یک کتاب دعا برایم آورده بود که رویش یکوجب خاک نشسته بود - نه تنها کتاب دعا بلکه هیچجور کتاب و نوشته و افکار رجّالهها بدرد من نمیخورد. آیا چه احتیاجی به دروغ و دونگهای آنها داشتم، آیا من خودم نتیجه یکرشته نسلهای گذشته نبودم و تجربیات موروثی آنها در من باقی نبود، آیا گذشته در خود من نبود؟
بوف_کور
صادق_هدایت
📻 @blue_coldroom
بوف_کور
صادق_هدایت
📻 @blue_coldroom
فکر کن صبح باشد
من باشم و دریا
اما تو نباشی
آنجاست که معادله دوست داشتنت #هیچ میشود
#پروانه_آبی🦋
📻 @blue_coldroom
من باشم و دریا
اما تو نباشی
آنجاست که معادله دوست داشتنت #هیچ میشود
#پروانه_آبی🦋
📻 @blue_coldroom
تا معنی اشتبـاه را فهمیدیم
جان کندن در نگاه را فهمیدیم
با حسرت و شوق از سفیدی گفتیم،
چون سایه فقط سیاه را فهمیدیم!
#امیرحسین_پناهنده
———
از کتاب:
#مردی_که_به_تبعید_خودش_تن_داده
📻 @blue_coldroom
جان کندن در نگاه را فهمیدیم
با حسرت و شوق از سفیدی گفتیم،
چون سایه فقط سیاه را فهمیدیم!
#امیرحسین_پناهنده
———
از کتاب:
#مردی_که_به_تبعید_خودش_تن_داده
📻 @blue_coldroom
دیگران را ببخش،
حتی وقتی متاسف نیستند.
بگذار حق با آنان باشد،
اگر این چیزیست که به آن نیازمندند …
- اشو
📻 @blue_coldroom
حتی وقتی متاسف نیستند.
بگذار حق با آنان باشد،
اگر این چیزیست که به آن نیازمندند …
- اشو
📻 @blue_coldroom
کاش میشد !
روی این زخمهای عمیق و جانسوز
به جای نمک پاشیدن های مداوم
شکر میریختیم
تا که شاید مرحم شیرین ، دوای دردهای تلخ میشد
تو بگو آیا میشود ؟
#پروانه_آبی🦋
📻 @blue_coldroom
روی این زخمهای عمیق و جانسوز
به جای نمک پاشیدن های مداوم
شکر میریختیم
تا که شاید مرحم شیرین ، دوای دردهای تلخ میشد
تو بگو آیا میشود ؟
#پروانه_آبی🦋
📻 @blue_coldroom