tgoop.com/BoomrangInstitute/842
Last Update:
📚 پاسخ به یک ادعا
۲. دانش اقتصادی:
یکی از عجیبترین و شگفتانگیزترین، بیانات استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در مصاحبه با نود اقتصادی، بحثی بود که در عرصه علم اقتصاد مطرح کردند و با این اشاره نشان دادند که از مبانی علم اقتصاد مدرن کاملاً بیاطلاع هستند. ایشان در شروع این بحث، گفتند:
«اومده میگه که شهید بهشتی تحت تاثیر اندیشههای چپ قرار داشته، بعد دلیلی که میاره چیه؟ دلیلی که میاره اینه که آقای بهشتی کار را مبنای ارزش میدونسته».
سپس این استاد دانشگاه بلافاصله برای بیان و اثبات دیدگاه خود به نکاتی اشاره میکنند که در اقتصاد سیاسی کلاسیک و نظریه کارل مارکس ارائه شده بود:
«تو [موسی غنینژاد] برو ثروت ملل اسمیت رو بخون، اقتصاد سیاسی مالیاتستانی ریکاردو رو بخون، از اسمیت و ریکاردو و مالتوس تا مارکس همشون اینجوری فکر میکنن و وقتی همه اینجوری فکر میکنن تو که غیر این فکر میکنی، هم فهمت از بازار و هم فهمت از مارکسیسم نیازمند بازنگری جدیه».
اما باید تأکید شود که مبنا و اساس دیدگاه علمی، توجه به تفکر همه نیست، بلکه توجه به اعتبار علمی و منطقی نظریات است. نظریهای که استاد دانشگاه علامه طباطبایی بر آن تکیه دارند، نظریه ارزش-کار است که ستون و رکن اصلی در اقتصاد سیاسی کلاسیک و زیربنای نظریه کارل مارکس بود. اما نظریه ارزش-کار حدود ۱۵۰ سال قبل با نظریه مارژینالیستی ارزش (یا نظریه ارزش ذهنی) که توسط سه اقتصاددان مطرح شد، بی اعتبار شده است. در واقع استاد اقتصاد دانشگاه، با توسل به یک نظریه بیاعتبار که بیش از صد سال پیش رد شده، چنین واکنش غیر منطقی به گفتگوی موسی غنینژاد با تجارت فردا انجام داده است. بخشی از دیدگاههای اقتصاددانان بریتانیایی نظیر اسمیت و ریکاردو با اتکا به نظریه ارزش-کار، ارائه شده و به علت بی اعتبار شدن نظریه ارزش-کار، آن دیدگاهها نیز اکنون رد شده است. از سوی دیگر نظریه ارزش اضافی مارکس هم، با اتکا به نظریه ارزش-کار مطرح شد و اگر کماکان نظریه ارزش-کار معتبر بود، درستی بسیاری از نظریات مارکس و صحت نظریه ارزش اضافی وی هم کماکان قابل اثبات بود. در حالیکه بخش اعظم ساختمان و دستگاه فکری کارل مارکس به دلیل رد شدن نظریه ارزش-کار فرو ریخته و از درجه اعتبار ساقط شده است. در گفتگوی موسی غنینژاد با تجارت فردا هم به همین نکته اشاره شده است به این معنا که شهید بهشتی به دلیل اینکه کار را مبنای ارزش میدانسته و سرمایه را کار متبلور شده تعریف کرده، پس به لحاظ اندیشه اقتصادی تحت تأثیر چپها قرار داشته (نه اینکه چپ یا مارکسیست بوده) زیرا که مارکسیستها و چپها در اندیشه اقتصادی، کار را مبنای ارزش میدانستند و این رویکرد، ناشی از بهرهبرداری مارکس از نظریه ارزش-کار بوده است. به لحاظ رویکرد معرفتشناختی، که توضیح جزئیات آن در اینجا ممکن نیست، چنین برداشت و تعریفی از کار و سرمایه و گرایش به نظریه ارزش-کار، خواه ناخواه اندیشه اقتصادی را به سوی دیدگاههای چپگرایانه و مارکسیستی سوق میدهد. برای آشنایی با نظریه ارزش ذهنی و معرفتشناسی علم اقتصاد میتوانید به مقاله و مجموعه گفتگوهای زیر مراجعه کنید.
👈 مقاله: نظریه ارزش ذهنی
👈 ویدئو: مجموعه گفتگو در باب معرفتشناسی
موسی غنینژاد در کتابها و مقالات مختلفی که نوشته به نظریه ارزش ذهنی و بی اعتبار بودن نظریه ارزش-کار اشاره کرده است. به علت اینکه علم اقتصاد متکی بر نظریه ارزش است اهمیت دارد که متکی بر یک نظریه ارزش معتبر باشد و نه نظریه ارزش-کار که پیش از قرن بیستم به تاریخ پیوسته است. لذا «فهم علمی از بازار و مارکسیسم» با درک منطقی از نظریه ارزش آغاز میشود. چنانچه استاد اقتصاد دانشگاه، در ابتدای صحبتهای خود فرمودند ما مشکلات بسیاری داریم و مردم گرفتار فقر و فلاکت هستند، این تذکر مورد قبول ما نیز هست اما برای حل این مشکلات و عبور از بحرانها نیازمند توجه به اصول و مبانی علمی هستیم در غیر اینصورت و با اتکا بر مفاهیمی که دهها سال قبل، بی اعتبار شده است بر عمق بحرانها و معضلات اقتصادی افزوده خواهد شد.
چهار سال قبل در کانال دکتر موسی غنینژاد، دو مطلب با محوریت توجه به نظریه ارزش-کار و نظریه ارزش ذهنی و بررسی نتایج این دو نظریه منتشر شده است که پاسخی به سخنان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی است. این دو مطلب شامل منتخبی از یک کتاب موسی غنینژاد و یک مقاله ایشان است که جهت اطلاع و مطالعهی مخاطبان گرامی در ادامه بازنشر میشود🔻
🆔 @ghaninejad_mousa
✔️ @BoomrangInstitute
BY بومرنگ
Share with your friend now:
tgoop.com/BoomrangInstitute/842